پرش به محتوا

ابوجهل در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۴۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۰
خط ۳۱: خط ۳۱:
#همو از مقاتل می‌نویسد<ref>روض الجنان، ج۱۳، ص ۱۳۰.</ref>: چون [[ابوجهل]] و [[نضر بن حارث]]، عبادت‌های [[رسول]] و جدّیت او را دیدند، گفتند: تو خود را به [[مشقّت]] می‌اندازی. در [[دین]] ما، این‌ همه [[رنج]] نیست و [[خدای تعالی]] این [[آیات]] را فرو فرستاد: {{متن قرآن|طه مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى }}<ref>  طا، ها. ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی.؛ سوره طه، آیه:۱-۲.</ref>.
#همو از مقاتل می‌نویسد<ref>روض الجنان، ج۱۳، ص ۱۳۰.</ref>: چون [[ابوجهل]] و [[نضر بن حارث]]، عبادت‌های [[رسول]] و جدّیت او را دیدند، گفتند: تو خود را به [[مشقّت]] می‌اندازی. در [[دین]] ما، این‌ همه [[رنج]] نیست و [[خدای تعالی]] این [[آیات]] را فرو فرستاد: {{متن قرآن|طه مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى }}<ref>  طا، ها. ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی.؛ سوره طه، آیه:۱-۲.</ref>.
#{{متن قرآن|أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ}}<ref>«آیا آنکه بدو وعده‌ای نیکو داده‌ایم و او آن را خواهد دید چون کسی است که او را از کالای زندگانی این جهان برخوردار کرده‌ایم سپس در روز رستخیز از خوانده‌شدگان  (به سوی دوزخ) است؟» سوره قصص، آیه۶۱.</ref> با همه اختلافی که در [[شأن نزول]] [[آیه]] وجود دارد، نام [[ابوجهل]]، به صورت مصداق "من متّعنه"، برجسته‌تر است <ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۱۹ و ۱۲۰؛ مجمع البیان، ج۷، ص۴۰۸.</ref>.
#{{متن قرآن|أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ}}<ref>«آیا آنکه بدو وعده‌ای نیکو داده‌ایم و او آن را خواهد دید چون کسی است که او را از کالای زندگانی این جهان برخوردار کرده‌ایم سپس در روز رستخیز از خوانده‌شدگان  (به سوی دوزخ) است؟» سوره قصص، آیه۶۱.</ref> با همه اختلافی که در [[شأن نزول]] [[آیه]] وجود دارد، نام [[ابوجهل]]، به صورت مصداق "من متّعنه"، برجسته‌تر است <ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۱۹ و ۱۲۰؛ مجمع البیان، ج۷، ص۴۰۸.</ref>.
#[[ابوجهل]] با شنیدن [[شجره ملعونه]] در [[قرآن]] ([[اسراء]] / ۱۷، ۶۰) که به گفته مفسّران، درخت زقّوم است، به طعنه می‌گفت: چگونه ممکن است درختی در [[آتش]] باشد، با اینکه [[آتش]] آن را می‌سوزاند؟ و نیز می‌گفت: رفیق شما [[[پیامبر]]] می‌گوید: [[آتش جهنم]] سنگ را می‌سوزاند و آتش‌گیره آن را [[مردم]] و سنگ می‌داند: «وَقودُها النّاسُ و الحِجارَةُ». (بقره / ۲، ۲۴)<ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۱۴۳.</ref>. [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه:۶۰.</ref> می‌فرماید: آن را آزمونی برای [[مردم]] قرار داده‌ایم و در [[آیات]] ۶۴ و ۶۵ سوره صافات می‌فرماید: آن درختی است که از ژرفای [[دوزخ]] برمی‌آید و میوه‌اش گویی سرهای [[شیاطین]] است: {{متن قرآن|إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ}}<ref>«بی‌گمان آن درختی است که در ژرفای  دوزخ می‌بالد شکوفه‌اش چون سر اهریمنان است» سوره صافات، آیه ۶۴- ۶۵.</ref> و آن، غذای [[گناه‌کاران]] است: {{متن قرآن|إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ طَعَامُ الْأَثِيمِ كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ كَغَلْيِ الْحَمِيمِ}}<ref>«بی‌گمان درخت زقّوم، خوراک گناهکار است که چون فلز گداخته در شکم‌ها می‌جوشد؛ همچون جوشیدن آب داغ» سوره دخان، آیه ۴۳-۴۶.</ref>
#[[ابوجهل]] با شنیدن [[شجره ملعونه]] در [[قرآن]] {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> که به گفته مفسّران، درخت زقّوم است، به طعنه می‌گفت: چگونه ممکن است درختی در [[آتش]] باشد، با اینکه [[آتش]] آن را می‌سوزاند؟ و نیز می‌گفت: رفیق شما [[پیامبر]] می‌گوید: [[آتش جهنم]] سنگ را می‌سوزاند و آتش‌گیره آن را [[مردم]] و سنگ می‌داند: {{متن قرآن|وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ }}<ref>هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ سوره بقره، آیه:۲۴.</ref><ref>جامع‌البیان، مج ۹، ج ۱۵، ص ۱۴۳.</ref>. [[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه:۶۰.</ref> می‌فرماید: آن را آزمونی برای [[مردم]] قرار داده‌ایم و در [[آیات]] ۶۴ و ۶۵ سوره صافات می‌فرماید: آن درختی است که از ژرفای [[دوزخ]] برمی‌آید و میوه‌اش گویی سرهای [[شیاطین]] است: {{متن قرآن|إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ}}<ref>«بی‌گمان آن درختی است که در ژرفای  دوزخ می‌بالد شکوفه‌اش چون سر اهریمنان است» سوره صافات، آیه ۶۴- ۶۵.</ref> و آن، غذای [[گناه‌کاران]] است: {{متن قرآن|إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ طَعَامُ الْأَثِيمِ كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ كَغَلْيِ الْحَمِيمِ}}<ref>«بی‌گمان درخت زقّوم، خوراک گناهکار است که چون فلز گداخته در شکم‌ها می‌جوشد؛ همچون جوشیدن آب داغ» سوره دخان، آیه ۴۳-۴۶.</ref>
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند  تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند» سوره اسراء، آیه۷۳.</ref>. [[سیوطی]] از قول [[ابن‌عبّاس]] آورده است که [[ابوجهل]]، [[امیّة بن‌خلف]] و دیگر سران [[قریش]] نزد [[پیامبر]] آمده، گفتند: [[خدایان]] ما را بپذیر تا در آیینت درآییم.<ref>الدرّالمنثور، ج ۵، ص ۳۱۸.</ref> گویا [[پیامبر]] از جدایی [[قوم]] خویش نگران بود و [[اسلام آوردن]] آنان را [[دوست]] می‌داشت که [[آیه]] پیشین و دو [[آیه]] دیگر نازل شد و [[حضرت]] را از [[گرایش]] به آنان برحذر داشت: {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>
#{{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند  تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند» سوره اسراء، آیه۷۳.</ref>. [[سیوطی]] از قول [[ابن‌عبّاس]] آورده است که [[ابوجهل]]، [[امیّة بن‌خلف]] و دیگر سران [[قریش]] نزد [[پیامبر]] آمده، گفتند: [[خدایان]] ما را بپذیر تا در آیینت درآییم.<ref>الدرّالمنثور، ج ۵، ص ۳۱۸.</ref> گویا [[پیامبر]] از جدایی [[قوم]] خویش نگران بود و [[اسلام آوردن]] آنان را [[دوست]] می‌داشت که [[آیه]] پیشین و دو [[آیه]] دیگر نازل شد و [[حضرت]] را از [[گرایش]] به آنان برحذر داشت: {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>
#{{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا}}<ref>«و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمه‌ای فرا جوشانی» سوره اسراء، آیه ۹۰.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا}}<ref>«یا چنان که می‌پنداری، آسمان را پاره‌پاره  بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری یا خانه‌ای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشته‌ای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۲ -۹۳.</ref> واحدی از [[ابن‌عباس]] [[نقل]] می‌کند که [[ابوجهل]] و سران [[قریش]] بر آن شدند تا با [[پیامبر]] [[مجادله]] کنند و از او خواستند تا از کارهایش دست بردارد. وقتی پافشاری [[پیامبر]] را دیدند، تقاضاهای دیگری را مطرح کردند که این [[آیات]]، بیان‌گر آن است<ref>اسباب النزول، ص ۲۴۶ و ۲۴۷.</ref> و گفتند: هرگز به تو [[ایمان]] نمی‌آوریم، مگر آن‌که برای ما از [[زمین]] چشمه‌ای بجوشانی یا باغی‌از خرما و انگور داشته باشی و در میانش، جویباران را جاری‌سازی یا پاره‌هایی از آسمان را چنان‌که [[گمان]] داری بر [سر] ما بیندازی یا [[خدا]] و [[فرشتگان]] را رویاروی ما بیاوری یا تو را خانه‌ای از [[زر و زیور]] باشد، و بالا رفتنت را [[باور]] نکنیم، مگر آن‌که کتابی برای ما فرود آوری که بخوانیمش. بگو [[پاک]] و منزه است پروردگارم. آیا من جز بشری هستم که پیامبرم؟  
#{{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا}}<ref>«و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمه‌ای فرا جوشانی» سوره اسراء، آیه ۹۰.</ref>، {{متن قرآن|أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا}}<ref>«یا چنان که می‌پنداری، آسمان را پاره‌پاره  بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری یا خانه‌ای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشته‌ای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۲ -۹۳.</ref> واحدی از [[ابن‌عباس]] [[نقل]] می‌کند که [[ابوجهل]] و سران [[قریش]] بر آن شدند تا با [[پیامبر]] [[مجادله]] کنند و از او خواستند تا از کارهایش دست بردارد. وقتی پافشاری [[پیامبر]] را دیدند، تقاضاهای دیگری را مطرح کردند که این [[آیات]]، بیان‌گر آن است<ref>اسباب النزول، ص ۲۴۶ و ۲۴۷.</ref> و گفتند: هرگز به تو [[ایمان]] نمی‌آوریم، مگر آن‌که برای ما از [[زمین]] چشمه‌ای بجوشانی یا باغی‌از خرما و انگور داشته باشی و در میانش، جویباران را جاری‌سازی یا پاره‌هایی از آسمان را چنان‌که [[گمان]] داری بر [سر] ما بیندازی یا [[خدا]] و [[فرشتگان]] را رویاروی ما بیاوری یا تو را خانه‌ای از [[زر و زیور]] باشد، و بالا رفتنت را [[باور]] نکنیم، مگر آن‌که کتابی برای ما فرود آوری که بخوانیمش. بگو [[پاک]] و منزه است پروردگارم. آیا من جز بشری هستم که پیامبرم؟  
۱۱۵٬۱۹۲

ویرایش