انسان در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
←حقیقت انسان
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==[[حقیقت]] انسان== | ==[[حقیقت]] انسان== | ||
*انسان دارای حقیقتی ملکوتی است و موهبتی شگفت از استعدادهای بیاندازه، که میتواند با [[تربیت]] خود را شکوفا کند و والاترین جلوه [[حق]] شود. رمز جاودانگی، بیمرزی و [[برتری]] او بر همه موجودات و [[آفرینش]] همهچیز برای او بهسبب [[حقیقت]] اوست. [[علی]] {{ع}} در ضمن سخن از [[آفرینش انسان]] به [[حقیقت]] انسان اشاره کرده است: | *انسان دارای حقیقتی ملکوتی است و موهبتی شگفت از استعدادهای بیاندازه، که میتواند با [[تربیت]] خود را شکوفا کند و والاترین جلوه [[حق]] شود. رمز جاودانگی، بیمرزی و [[برتری]] او بر همه موجودات و [[آفرینش]] همهچیز برای او بهسبب [[حقیقت]] اوست. [[علی]] {{ع}} در ضمن سخن از [[آفرینش انسان]] به [[حقیقت]] انسان اشاره کرده است: | ||
پس [[پاک]] خدای با [[عظمت]]، از [[زمین]] گوناگون طبیعت خاکی فراهم کرد، از [[زمین]] نرم و ناهموار و از شیرین آن و از نمکزار... پس، از [[روح]] خود در آن دمید تا به صورت انسانی شد... با طبیعتهای متضاد و سرکش و سرشتهای با هم خوش، گرم با سرد در آمیخته و تری بر خشکی ریخته –و [[حیرت]] همه را برانگیخته-. پس، از [[فرشتگان]] خواست تا آنچه در عهده دارند ادا کنند و عهدی را که پذیرفتهاند وفا کنند و در برابر [[کرامت]] انسانی، به نشانه [[خضوع]] و [[خشوع]]، [[سجده]] آورند<ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۱ نهج البلاغه|خطبه ۱]]</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 142.</ref>. | پس [[پاک]] خدای با [[عظمت]]، از [[زمین]] گوناگون طبیعت خاکی فراهم کرد، از [[زمین]] نرم و ناهموار و از شیرین آن و از نمکزار... پس، از [[روح]] خود در آن دمید تا به صورت انسانی شد... با طبیعتهای متضاد و سرکش و سرشتهای با هم خوش، گرم با سرد در آمیخته و تری بر خشکی ریخته –و [[حیرت]] همه را برانگیخته-. پس، از [[فرشتگان]] خواست تا آنچه در عهده دارند ادا کنند و عهدی را که پذیرفتهاند وفا کنند و در برابر [[کرامت]] انسانی، به نشانه [[خضوع]] و [[خشوع]]، [[سجده]] آورند<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ وَ لَاطَهَا بِالْبِلَّةِ حَتَّى لَزَبَتْ، فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَةً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ أَجْمَدَهَا حَتَّى اسْتَمْسَكَتْ وَ أَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ [أَجَلٍ] مَعْلُومٍ، ثُمَّ نَفَخَ فِیهَا مِنْ رُوحِهِ [فَتَمَثَّلَتْ] فَمَثُلَتْ إِنْسَاناً... بِطِینَةِ الْأَلْوَانِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ الْأَشْبَاهِ الْمُؤْتَلِفَةِ وَ الْأَضْدَادِ الْمُتَعَادِیةِ وَ الْأَخْلَاطِ الْمُتَبَاینَةِ مِنَ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ وَ الْبَلَّةِ وَ الْجُمُودِ [وَ الْمَسَاءَةِ وَ السُّرُورِ].. اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِكَةَ وَدِیعَتَهُ لَدَیهِمْ وَ عَهْدَ وَصِیتِهِ إِلَیهِمْ فِی الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ لِتَكْرِمَتِهِ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ [لَهُمْ] اسْجُدُوا لِآدَمَ}}؛ [[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۱ نهج البلاغه|خطبه ۱]]</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 142.</ref>. | ||
==[[فطرت]] خداجوی انسان== | ==[[فطرت]] خداجوی انسان== |