←محدودیت و ناتوانی انسان
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
==محدودیت و [[ناتوانی]] انسان== | ==محدودیت و [[ناتوانی]] انسان== | ||
*انسان با وجود استعداد شگفت خود، در چنبره [[قوانین]] [[حاکم]] بر هستی گرفتار است و وجودش با [[ناتوانی]] و ضعف آمیخته. [[علی]] {{ع}} این واقعیت را در [[نامه]] تربیتی خود به [[امام حسن]] {{ع}} چنین بیان کرده است: | *انسان با وجود استعداد شگفت خود، در چنبره [[قوانین]] [[حاکم]] بر هستی گرفتار است و وجودش با [[ناتوانی]] و ضعف آمیخته. [[علی]] {{ع}} این واقعیت را در [[نامه]] تربیتی خود به [[امام حسن]] {{ع}} چنین بیان کرده است: | ||
از پدری که در آستانه فناست و چیرگی زمان را پذیرا، زندگی را پشت سر نهاده، به گردش روزگار گردن نهاده، نکوهیده این [[جهان]] است و سُکنا گزیده سرای مردگان و فردا کوچنده از آن، به فرزندی که آرزومند چیزی است که به دست نیاید، رونده راهی است که به [[جهان]] نیستی درآید. فرزندی که بیماریها را نشانه است و در گرو گذشت زماننه. تیر مصیبتها بدو پرّان است و خود، [[دنیا]] را [[بنده]] گوش به [[فرمان]]. سوداگر [[فریب]] است و فنا را وامدار، و بندیِ مُردن، و همسوگند اندوههای [[جان]] [[آزار]]، و غمها را همنشین است و آسیبها را نشان؛ و به [[خاک]] افکنده شهوتهاست و [[جانشین]] مردگان<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. انسان با وجود تواناییهایش گرفتار ضعفهای درونی است بهنحوی که افزونیها و کاستیها در امور مختلف، [[اعتدال]] او را بر هم میزند و وی را در مسیر تکاملش دچار آسیب میسازد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 148.</ref>. | از پدری که در آستانه فناست و چیرگی زمان را پذیرا، زندگی را پشت سر نهاده، به گردش روزگار گردن نهاده، نکوهیده این [[جهان]] است و سُکنا گزیده سرای مردگان و فردا کوچنده از آن، به فرزندی که آرزومند چیزی است که به دست نیاید، رونده راهی است که به [[جهان]] نیستی درآید. فرزندی که بیماریها را نشانه است و در گرو گذشت زماننه. تیر مصیبتها بدو پرّان است و خود، [[دنیا]] را [[بنده]] گوش به [[فرمان]]. سوداگر [[فریب]] است و فنا را وامدار، و بندیِ مُردن، و همسوگند اندوههای [[جان]] [[آزار]]، و غمها را همنشین است و آسیبها را نشان؛ و به [[خاک]] افکنده شهوتهاست و [[جانشین]] مردگان<ref>{{متن حدیث|مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ الْمُسْتَسْلِمِ [لِلدَّهْرِ الذَّامِ] لِلدُّنْيَا السَّاكِنِ مَسَاكِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا يُدْرِكُ السَّالِكِ سَبِيلَ مَنْ قَدْ هَلَكَ غَرَضِ الْأَسْقَامِ وَ رَهِينَةِ الْأَيَّامِ وَ رَمِيَّةِ الْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ الدُّنْيَا وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ وَ غَرِيمِ الْمَنَايَا وَ أَسِيرِ الْمَوْتِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. انسان با وجود تواناییهایش گرفتار ضعفهای درونی است بهنحوی که افزونیها و کاستیها در امور مختلف، [[اعتدال]] او را بر هم میزند و وی را در مسیر تکاملش دچار آسیب میسازد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 148.</ref>. | ||
==[[انسان کامل]]== | ==[[انسان کامل]]== |