بحث:اعاده معدوم در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست'
(صفحهای تازه حاوی «==مقدمه== *بازگردان معدوم به وجود از شبهههایی است که درباره معاد مطرح ساخت...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست') |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
*منابع [[فلسفی]]، از این موضوع در مبحث "امور [[عامه]]" سخن گفته و یکی از [[احکام]] عدم را "امتناع [[اعاده معدوم]] بعینه" دانستهاند. [[حکما]] برای اثبات مدعای خویش دلایلی آوردهاند؛ از جمله اینکه اگر معدوم با همه ویژگیهای خود دوباره به وجود آید، آنچه به وجود آمده است، عین معدوم خواهد بود و لازم میآید که میان شیء و خود آن شیء، عدم فاصله گردد و این محال است<ref>نهایة الحکمة، ۲۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 84.</ref>. | *منابع [[فلسفی]]، از این موضوع در مبحث "امور [[عامه]]" سخن گفته و یکی از [[احکام]] عدم را "امتناع [[اعاده معدوم]] بعینه" دانستهاند. [[حکما]] برای اثبات مدعای خویش دلایلی آوردهاند؛ از جمله اینکه اگر معدوم با همه ویژگیهای خود دوباره به وجود آید، آنچه به وجود آمده است، عین معدوم خواهد بود و لازم میآید که میان شیء و خود آن شیء، عدم فاصله گردد و این محال است<ref>نهایة الحکمة، ۲۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 84.</ref>. | ||
*[[ابن سینا]] این مدعا را بدیهی و بی [[نیاز]] از [[دلیل]] میداند. صدر المتألهین نیز همرأی ابن سینا است و [[معتقد]] است هر چه در این باره به عنوان [[دلیل]] مطرح شده است، تنبیه است<ref>الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة، ۱/ ۳۵۶؛ المباحث المشرقیة، ۱/ ۴۸.</ref>. عرفا از این موضوع با عنوان "عدم تکرار در [[تجلی]]" یاد کرده و معتقدند که هر دَم، [[تجلی]] و فیضی نو از [[خدا]] میرسد و هیچ گاه [[فیض]] [[حق]] تکرار نمیشود؛ چنان که [[قرآن]] میفرماید: "هر زمان، او در کاری است"<ref>رحمن، ۲۹؛ همان، ۳۵۳.</ref>. بسیاری از [[متکلمان]] [[اعاده معدوم]] را محال میدانند؛ ولی بیشتر آنان به جواز [[رأی]] دادهاند<ref>گوهر مراد، ۶۰۶.</ref> و این بدان سبب است که پنداشتهاند [[معاد]] همان [[اعاده معدوم]] بعینه است و ناممکن دانستن آن به معنای [[انکار]] [[معاد]] است<ref>بدایة الحکمة، فصل ۱۲/ ۲۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 85.</ref>. | *[[ابن سینا]] این مدعا را بدیهی و بی [[نیاز]] از [[دلیل]] میداند. صدر المتألهین نیز همرأی ابن سینا است و [[معتقد]] است هر چه در این باره به عنوان [[دلیل]] مطرح شده است، تنبیه است<ref>الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة، ۱/ ۳۵۶؛ المباحث المشرقیة، ۱/ ۴۸.</ref>. عرفا از این موضوع با عنوان "عدم تکرار در [[تجلی]]" یاد کرده و معتقدند که هر دَم، [[تجلی]] و فیضی نو از [[خدا]] میرسد و هیچ گاه [[فیض]] [[حق]] تکرار نمیشود؛ چنان که [[قرآن]] میفرماید: "هر زمان، او در کاری است"<ref>رحمن، ۲۹؛ همان، ۳۵۳.</ref>. بسیاری از [[متکلمان]] [[اعاده معدوم]] را محال میدانند؛ ولی بیشتر آنان به جواز [[رأی]] دادهاند<ref>گوهر مراد، ۶۰۶.</ref> و این بدان سبب است که پنداشتهاند [[معاد]] همان [[اعاده معدوم]] بعینه است و ناممکن دانستن آن به معنای [[انکار]] [[معاد]] است<ref>بدایة الحکمة، فصل ۱۲/ ۲۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 85.</ref>. | ||
*اما این | *اما این نادرست است؛ زیرا [[انسان]] با [[مرگ]] نابود نمیشود؛ بلکه پای به مرحلهای دیگر میگذارد<ref>پیام قرآن، ۵/ ۳۲۹.</ref>. برخی [[گمان]] بردهاند که با [[مرگ]]، [[بدن]] [[انسان]] نابود میشود و [[معاد]]، آفرینشی دیگر است؛ ولی بیشتر [[متکلمان امامیه]] و [[حکما]] معتقدند که اجزای [[بدن]] نابود نمیشوند و [[خداوند]] در [[قیامت]]، پارههای پراکنده را دوباره گرد هم میآورد. [[قرآن]] در برابر کسانی که [[معاد]] را بر نمیتابند و بازگشت مردگان را نمیپذیرند، میفرماید: "خدایی که [[آسمانها]] و [[زمین]] را آفریده است، میتواند همانند شما را در [[قیامت]] بیافریند"<ref>{{متن قرآن| أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لاَّ رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلاَّ كُفُورًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۹۹.</ref>. اینکه این [[آیه قرآنی]] از تعبیر "همانند شما" استفاده میکند، به [[دلیل]] [[آفرینش]] دوباره بدنها در [[قیامت]] است و از این گذر به منکران [[معاد]] پاسخ میدهد؛ ولی از آن رو که [[روح]] پس از [[مرگ]] [[بدن]] همچنان زنده میماند، [[خداوند]] همان [[انسانها]] را در [[قیامت]] گرد هم میآورد که در [[دنیا]] زیستهاند نه همانند آنان را<ref>المیزان، ۱۳/ ۲۱۰.</ref>. از [[قرآن]] بر میآید که [[حقیقت]] [[انسان]]، [[روح]] او است و همان است که شخصیت او را میسازد و با [[مرگ]] [[انسان]]، [[روح]] از [[بدن]] جدا میشود و به عالم [[برزخ]] میرود و در [[قیامت]]، [[خداوند متعال]]، باری دیگر، [[انسان]] را زنده میکند و اجزای پراکنده [[بدن]] او را فراهم میآورد. بدینسان، [[روح]] همواره زنده است؛ همان گونه که در [[دنیا]] زنده است و اجزای [[بدن]] پیوسته در تغییر و تحولاند. [[قرآن]] در پاسخ به کسانی که متلاشی شدن [[بدن]] را [[دلیل]] [[انکار]] [[معاد]] میدانند، میفرماید: "[[ملک]] الموت که [[خدا]] برای [[مرگ]] شما گمارده است، [[روح]] شما را نگاه میدارد"<ref>{{متن قرآن|قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ}}؛ سوره سجده، آیه ۱۱.</ref>. این پاسخ نشان میدهد که [[حقیقت]] و شخصیت [[انسان]]، [[روح]] او است که با [[مرگ]] [[بدن]]، نمیمیرد و [[باقی]] میماند<ref>المیزان، ۱۳/ ۲۱۰؛ بدایة الحکمة، ۲۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 85-86.</ref>. | ||
==اعاده معدوم در فرهنگ اصطلاحات علم کلام== | ==اعاده معدوم در فرهنگ اصطلاحات علم کلام== |