|
|
خط ۲: |
خط ۲: |
| {{نبوت}} | | {{نبوت}} |
|
| |
|
| | [[اهل سنت]] یعنی کسانی که از [[سنت پیامبر]] [[پیروی]] میکنند در مسائل [[فقهی]] به چهار [[فرقه]] و [[مذهب]] تقسیم شدهاند: [[حنفی]]، [[مالکی]]، [[شافعی]] و [[حنبلی]]. از [[اصول اعتقادی]] مشترک این چهار [[فرقه]] میتوان به [[اعتقاد]] به [[خدا]]، [[فرشتگان]]، [[کتاب آسمانی]]، [[رسولان الهی]]، [[روز قیامت]]، [[تقدیر الهی]] و مسئله [[خلفا]] اشاره کرد. |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | ==[[اهل سنت]]== |
| *این گروه که [[اکثریت]] [[مسلمانان]] را تشکیل میدهند، در مسائل [[فقهی]] و [[فتوا]] به چهار [[فرقه]] و [[مذهب]] تقسیم میشوند و پیرو چهار پیشوای خود، [[ابو حنیفه]]، مالک، [[شافعی]] و [[احمد بن حنبل|ابن حنبلاند]] و ازاینرو به آنان [[حنفی]]، [[مالکی]]، [[شافعی]] و [[حنبلی]] گفته میشود. گاهی از آنان به [[اهل سنت]] و [[جماعت]] هم یاد میشود. بر خلاف نام و عنوانشان، نه اهل سنّتاند، نه [[اهل جماعت]]؛ زیرا در عمل و در ماجرای [[سقیفه]]، برخلاف [[دستور خدا]] و [[پیامبر|رسول]] دربارۀ [[جانشینی امیر مؤمنان علی]]{{ع}} عمل کردند و [[بیعت روز غدیر]] را زیرپا گذاشتند و برای [[منافع دنیوی]] و تأمین [[ریاستطلبی]] خود، [[سنّتشکنی]] و [[بیعتشکنی]] کردند و با [[کشمکش|کشمکشی]] که بر سر [[خلافت]] پیش آوردند و تخلّفی که از [[دستور پیامبر]] انجام دادند، اولین بذر [[اختلاف]] و ضدّ [[جماعت]] و [[وحدت]] را در [[امّت اسلامی]] پدید آوردند. اگر [[اهل سنّت]]، خود را پیرو [[سنت پیامبر]] میدانند، نادرست است، چون عملا مقیّد به آن نبودند و نیستند، نه سرانشان، نه پیروانشان. با عمل به [[رأی]] و [[مخالفت]] با [[آیۀ قرآن]] و [[نص]] و [[نصب صریح پیامبر]] دربارۀ [[خلیفه]] و [[جانشین]] خود، چگونه میتوان دم از [[اهل سنت]] زد؟ [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} یک [[عمر]] در صدها مورد، [[برتری امیر مؤمنان علی]]{{ع}} را بر همه و در همۀ [[فضایل]] و [[وصایت]] و [[خلافت]] و [[امامت]] او را بیان کرد و در [[غدیر خم]] هم او را به [[ولایت بر مسلمین]] [[نصب]] کرد و [[قرآن]] و [[عترت]] را دو ثقل و وزنهای دانست که از هم جداییناپذیرند و [[امّت]] را به [[اطاعت از علی]]{{ع}} فراخواند. چگونه [[پیروان]] [[سقیفه]] و [[سنّتشکنان]] [[قریش]] و همۀ [[پیروان]] این [[مذهب]]، خود را [[اهل سنّت]] میدانند؟ درواقع، [[اهل سنّت]] [[راستین]] که [[گوش به فرمان]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} و [[مطیع]] [[امر]] او بودند و هستند، شیعیاناند<ref>به کتاب سودمند و روشنگر دکتر محمّد تیجانی به نام الشیعة هم اهل السنّه مراجعه کنید، نشر شمس المشرق بیروت، ۱۴۱۳ ق. این کتاب به فارسی نیز ترجمه شده است، به نام اهل سنت واقعی از سیّد محمّد جواد مهری</ref>، چون به [[امامت اهل بیت]]{{عم}} [[عقیده]] دارند و [[اطاعت اولی الأمر]] را به امر [[قرآن]] لازم میدانند و به [[سنّت قولی]] و [[سنّت عملی|عملی]] و [[سنّت تقریری|تقریری]] [[پیامبر]] پایبندند. و چه زیباست این سخن که [[شیعه]] سنّیترین [[مذاهب اسلام]] است و مگر [[تشیّع]]، چیزی جز [[پیروی]] از [[سنّت نبوی]] است؟ و مگر معنای تسنّن، جز پایبندی به [[سنّت حضرت رسول]] است؟ پس چهکسی [[شیعه]] و [[اهل سنّت]] است؟ عملها و مواضع نشان میدهد. به قول [[شهید]] پاکنژاد: این چه سقیفهای است؟ چه کسانی آن را تشکیل دادهاند؟ چرا نفراتی خودسر در آن به فعالیت پرداختهاند؟ [[نصّ]] کتاب است یا [[سنّت]] [[رسول]] یا کودتای [[سیاسی]]؟ آیا یک [[سیستم]] [[الهی]] بر آن [[حاکم]] است؟ مقصود از تشکیل آن چیست؟ [[دست]] یافتن به چه قصه و چه اجرایی؟<ref>مظلومیگمشده در سقیفه، ص ۱۰</ref> [[اهل سنّت]]، همانگونه که به مذاهبی گفته میشود که در مقابل [[شیعه امامیه]] قرار دارد، معنای دیگری هم دارد، یعنی در مقابل اهل [[بدعت]]. این اصطلاح، در میان [[شیعه]] و [[سنّی]] رایج است و سنتگرایان مقابل بدعتگذاران قرار میگیرید. البته [[اهل سنّت]] به آنان که به [[سنّت شیخین]] ([[ابوبکر]] و [[عمر]]) معتقدند نیز گفته میشود، چیزی که [[شیعه]] بدان [[اعتقاد]] ندارد و [[امام علی|امیر مؤمنان]] در [[شورای خلافت]]، عمل به [[قرآن]] و [[سنت پیامبر]] را میپذیرفت، ولی [[سنّت]] [[شیخین]] را نه. به [[پیروان]] خط [[فکری]] [[شیعه]] نیز ازاینرو روافض گفته میشود که [[سنت شیخین]] و [[خلافت غیر معصوم]] را ردّ میکنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۶۱.</ref>. | | * [[اهل سنت]] یعنی کسانی که از [[سنت پیامبر]] [[پیروی]] میکنند. [[اهل سنت]] [[اکثریت]] [[مسلمانان]] را تشکیل دادهاند که در مسائل [[فقهی]] به چهار [[فرقه]] و [[مذهب]] تقسیم شده و از چهار [[پیشوا]] [[پیروی]] میکنند: [[ابو حنیفه]]، مالک بن حنبل، [[شافعی]] و [[ابن حنبل]]. به همین [[دلیل]] به آنان [[حنفی]]، [[مالکی]]، [[شافعی]] و [[حنبلی]] گفته میشود و به مجموع این چهار [[مذهب]]، [[اهل سنت]] میگویند. |
| *[[فرقههای کلامی]] اهل سنت متعدد است که دو [[فرقه]] اصلی و محوری آن عبارتند از "[[معتزله]]" و "[[اشاعره]]"؛ هرچند گرایشهای [[اعتقادی]] مانند "[[خوارج]]"، "[[مرجئه]]" و "[[قدریه]]" در یک گستره مفهومی عام، زیرمجموعه اهل سنت به حساب میآید<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۸۳.</ref>.
| | شکلگیری و نقطۀ شروع [[اهل سنت]] به [[ماجرای سقیفه]] مربوط میشود، ماجرایی که بعد از انتساب [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[جانشینی پیامبر]] اتفاق افتاد. در [[ماجرای سقیفه]] عده ای منکر [[جانشینی]] [[حضرت]] شده و جریان جدیدی به نام [[اهل سنت]] را شکل دادند. از [[اهل سنت]] به [[اهل جماعت]] هم یاد شده است<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۶۱.</ref>. |
| | | * [[فرقههای کلامی]] [[اهل سنت]] متعدد است که دو [[فرقه]] اصلی و محوری آن عبارتاند از "[[معتزله]]" و "[[اشاعره]]"؛ هرچند گرایشهای [[اعتقادی]] مانند "[[خوارج]]"، "[[مرجئه]]" و "[[قدریه]]" در یک گستره مفهومی عام، زیرمجموعه [[اهل سنت]] به حساب میآید<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳. </ref>. |
| ==تاریخچه==
| | ==اصول مشترک [[اعتقادی]] این چهار [[فرقه]]== |
| *[[سنت]] در نگاه اهل سنت قول، فعل و تقریر [[پیامبر]]{{صل}}، و نزد [[شیعه]] قول، فعل و تقریر [[معصوم]] بهعنوان یکی از [[ادله]] [[استنباط]] [[احکام شرعی]] است<ref>مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، مدخل سنت.</ref>. تا قرن اول، [[صحابه]] [[احادیث]] [[پیامبر]]{{صل}} را [[نقل]] میکردند و [[مرجع]] [[نقل]] [[حدیث]] برای [[تابعین]] بودند.
| | *شاید به [[سختی]] بتوان وجوه اشتراک دقیقی در [[مباحث اعتقادی]] میان چهار فرقۀ [[اهل سنت]] پیدا کرد، اما عده ای [[اصول اعتقادی]] مشترک [[اهل سنت]] را در شش اصل تعریف کردهاند؛ [[اعتقاد]] به [[خدا]]، [[فرشتگان]]، [[کتاب آسمانی]]، [[رسولان الهی]]، [[روز قیامت]]، [[تقدیر الهی]] و مسئله [[خلفا]]<ref>ابنخلدون، مقدمه، ص۴۶۲. </ref>.<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳. </ref> |
| *در مواردی که سخنی از [[قرآن]] یا [[پیامبر]]{{صل}} درباره آن وجود نداشت و باعث [[اختلاف]] گردیده بود نیز [[تابعین]] آرای [[صحابه]] را به عنوان مستند خود پذیرفتند. به همین ترتیب نظر [[تابعین]] برای تابعینِ [[تابعین]] [[حجت]] بود که از این اقوال و فتاوا به عنوان "اثر" یاد میشد و از نظر اعتبار، آنها را پس از [[حدیث نبوی]] قرار دادند. ازاینرو در قرن دوم به [[محدثان]] "[[اصحاب]] اثر" میگفتند.
| | ==[[نقل احادیث]] [[پیامبر]] در [[قرن اول]]== |
| *از قرن دوم تدوین [[حدیث]] آغاز شد و [[مکتب]] حدیثگرایی پدید آمد. از [[رهبران]] این گروه [[محمد بن ادریس شافعی]] و [[احمد بن حنبل]] در همین سده هستند. با شروع تدوین [[حدیث]]، این نگرش پیدا شد که با وجود [[احادیث]] مرفوع، دلیلی برای توجه به آثار [[صحابه]] و [[تابعین]] نیست. [[شافعی]] [[سنت]] را فقط قول، فعل و تقریر [[پیامبر]]{{صل}} معنا کرد و قول [[صحابه]] و [[تابعین]] را از تعریف [[سنت]] خارج نمود و تنها [[حدیث]] مرفوع را [[نماینده]] [[سنت]] دانست. [[احمد بن حنبل]] نیز [[سنت]] را به آثار [[رسول خدا]]{{صل}} [[تفسیر]] کرد و اصول [[سنت]] به آن چیزی که [[اصحاب رسول خدا]] بر آن بودند<ref>زمرلی، عقائد ائمه السالف، ص۱۹.</ref>.
| | * [[سنت]] از نگاه [[اهل سنت]] به معنی [[استنباط]] [[احکام شرعی]] توسط قول، فعل و تقریر [[پیامبر]] است، اما در نزد [[شیعه]] قول، فعل و تقریر [[معصوم]] ([[پیامبر]] و [[اهل بیت]]{{ع}} به عنوان یکی از ادلۀ [[استنباط]] [[احکام شرعی]] شمرده شده است. |
| *بعد از واقعه محنت، [[اهل حدیث]] خود را اهل سنت و [[مخالفان]] خود را که به نحوی عقلگرا بودند، اهل [[بدعت]] نامیدند که این شامل تمام فرق [[شیعه]] و [[غیر شیعه]] میشد. در [[حقیقت]] معنای [[اهل حدیث]] مرادف اهل سنت شد. پس از این مرحله بود که [[صحاح سته]] اهل سنت که بر [[احادیث]] [[پیامبر]]{{صل}} تأکید داشتند، به [[نگارش]] درآمد؛ به خصوص اینکه نویسندگان [[صحیح بخاری]]، [[صحیح مسلم]] و [[سنن]] ابیداود از [[شاگردان]] شخص [[احمد بن حنبل]] بودند.
| | * [[نقل احادیث]] [[پیامبر]] تا [[قرن اول]] توسط صحابۀ [[پیامبر]] انجام میشد که [[صحابه]] [[مرجع]] [[نقل حدیث]] [[تابعین]] بودند. |
| *پس از [[اهل حدیث]]، [[ابوالحسن اشعری]] که خود را پیرو [[احمد بن حنبل]] مینامید، خود را [[اهل سنت و جماعت]] نامید و به [[ترویج]] این نام همراه با گسترش [[مکتب]] [[اشعری]] پرداخت. پس از او ابومنصور [[ماتریدی]] در [[شرق]] [[جهان اسلام]] [[ظهور]] کرد و او نیز خود را اهل سنت نامید. پس از نزدیکی [[اشاعره]] و [[ماتریدیه]]، عنوان اهل سنت دایره وسیعی پیدا کرد<ref>بنگرید به: انجمن علمی ادیان و مذاهب، آشنایی با فرق تسنن، ص۳۸ - ۳۵.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۸۴.</ref>.
| | *در موضوعاتی که سخنی از [[قرآن]] یا [[پیامبر]]{{صل}} وجود نداشت و این امر موجب [[اختلاف]] میشد، [[تابعین]] آرای [[صحابه]] را به عنوان مستند خود میپذیرفتند. به این ترتیب نظر [[تابعین]] برای تابعینِ [[تابعین]] [[حجت]] بود. این فتاوا و اقوال [[تابعین]] را (اثر) نامگذاری کردند که از لحاظ رتبه و اعتبار پس از [[حدیث نبوی]] قرار دارد<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳. </ref>.<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳. </ref> |
| | | ==[[نقل احادیث]] [[پیامبر]] در [[قرن دوم]]== |
| ==[[اصول اعتقادی]] مشترک==
| | *از [[قرن دوم]] [[تدوین حدیث]] آغاز شد و [[مکتب]] حدیثگرایی پدید آمد. از [[رهبران]] این گروه میتوان به [[محمد بن ادریس شافعی]] و [[احمد بن حنبل]] اشاره کرد. با شروع [[تدوین حدیث]]، این نگرش پدیدار شد که با وجود [[احادیث]] مرفوع (نبودن تمام [[راویان حدیث]] در یک [[حدیث]]) دلیلی برای توجه به آثار [[صحابه]] و [[تابعین]] وجود ندارد، چنانکه [[شافعی]] [[سنت]] را فقط قول، فعل و تقریر [[پیامبر]]{{صل}} معنا کرد و قول [[صحابه]] و [[تابعین]] را از تعریف [[سنت]] خارج کرد و تنها [[حدیث]] مرفوع را [[نماینده]] [[سنت]] دانست، همچنین [[احمد بن حنبل]] نیز [[سنت]] را به آثار [[رسول خدا]]{{صل}} [[تفسیر]] کرده است<ref>زمرلی، عقائد ائمه السالف، ص۱۹. </ref>.<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳. </ref> |
| *شاید به [[سختی]] بتوان به وجوه اشتراک دقیقی در [[مباحث اعتقادی]] میان تمام فرق و [[مذاهب]] اهل سنت دست پیدا کرد. ابنخلدون [[اصول اعتقادی]] مشترک اهل سنت را شش اصل تعریف میکند؛ [[اعتقاد]] به [[خدا]]، [[فرشتگان]]، [[کتاب آسمانی]]، [[رسولان الهی]]، [[روز قیامت]] و [[تقدیر الهی]]<ref>ابنخلدون، مقدمه، ص۴۶۲.</ref>. البته مسئله [[خلفا]] را نیز میتوان به عنوان یک محور اشتراکی مطرح کرد؛ اما واقعیت این است که اهل سنت مانند [[شیعیان]] مسئله [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} را یک موضوع [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] میدانند، نه یک اصل بنیادین [[اعتقادی]]<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۸۵.</ref>.
| | ==دوران [[جدید]] [[اهل حدیث]]== |
| | *بعد از واقعه محنت (واقعه ای که [[قرآن]] را حادث و مخلوق میدانستند) [[اهل حدیث]]، خود را [[اهل سنت]] و مخالفین خود را [[اهل]] [[بدعت]] نامیدند؛ عنوان [[اهل]] [[بدعت]] شامل تمام فرق [[شیعه]] و [[غیر شیعه]] میشد. در [[حقیقت]] [[اهل حدیث]] [[معتقد]] بودند معنای [[اهل حدیث]] چیزی غیر از [[اهل سنت]] نیست به نحوی که بعد از نهادینه شدن این نظریه، معتبرین کتابهای [[اهل سنت]] به نام [[صحاح سته]] که بر [[احادیث]] [[پیامبر]]{{صل}} تأکید داشت به [[نگارش]] درآمد. |
| | *پس از [[اهل حدیث]]، [[ابوالحسن اشعری]] که خود را پیرو [[احمد بن حنبل]] مینامید، خود را [[اهل سنت]] نامید و به [[ترویج]] این نام همراه با گسترش [[مکتب]] [[اشعری]] پرداخت. پس از او ابومنصور [[ماتریدی]] در [[شرق]] [[جهان اسلام]] [[ظهور]] کرد و او نیز خود را [[اهل سنت]] نامید<ref>ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۳. </ref>. |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |