پرش به محتوا

علم در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۰: خط ۷۰:
*در [[منطق]] [[دین اسلام]]، فایده دانستن عمل کردن است. [[علم کامل]] [[علمی]] است که به مقتضای آن عمل شود <ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۹۹.</ref>؛ چرا که [[وظیفه]] [[دانش]]، نمایاندن راه است؛ و برای رسیدن به مقصد، عمل لازم است<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۲۲.</ref>. [[عمل به مقتضای علم]] به مثابه یک امر آسمانی [[ارزشمند]] از جانب [[خدا]] به [[انسان]] [[الهام]] می‌شود و [[نشانه]] [[خوشبختی]] است و عدم آن از نشانه‌های [[بدبختی]] [[انسان]] است<ref>محمد بن حسن طوسی، امالی، ص۴۸۸؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۳۲.</ref>. از آنجاکه [[طبیعت]] دانستن، کاربست آن را اقتضا می‌کند، سخن گفتنی که ناشی از [[آگاهی]] است، بدون عمل به آن، [[سفاهت]] است<ref>ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، ج۲، ص۶؛ قرطبی، تفسیر، ج۱، ص۴۱.</ref>؛ چون عمل به دانسته‌ها مقتضای [[عقل انسان]] است و [[نیازمند]] دستوری [[دینی]] نیست، یکی از پرسش‌های اولیه در [[روز قیامت]]، کیفیت عمل به دانسته هاست<ref>عبدالله بن بهرام دارمی، سنن، ج۱، ص۱۳۵؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۶۱.</ref>.
*در [[منطق]] [[دین اسلام]]، فایده دانستن عمل کردن است. [[علم کامل]] [[علمی]] است که به مقتضای آن عمل شود <ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۹۹.</ref>؛ چرا که [[وظیفه]] [[دانش]]، نمایاندن راه است؛ و برای رسیدن به مقصد، عمل لازم است<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۲۲.</ref>. [[عمل به مقتضای علم]] به مثابه یک امر آسمانی [[ارزشمند]] از جانب [[خدا]] به [[انسان]] [[الهام]] می‌شود و [[نشانه]] [[خوشبختی]] است و عدم آن از نشانه‌های [[بدبختی]] [[انسان]] است<ref>محمد بن حسن طوسی، امالی، ص۴۸۸؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۳۲.</ref>. از آنجاکه [[طبیعت]] دانستن، کاربست آن را اقتضا می‌کند، سخن گفتنی که ناشی از [[آگاهی]] است، بدون عمل به آن، [[سفاهت]] است<ref>ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، ج۲، ص۶؛ قرطبی، تفسیر، ج۱، ص۴۱.</ref>؛ چون عمل به دانسته‌ها مقتضای [[عقل انسان]] است و [[نیازمند]] دستوری [[دینی]] نیست، یکی از پرسش‌های اولیه در [[روز قیامت]]، کیفیت عمل به دانسته هاست<ref>عبدالله بن بهرام دارمی، سنن، ج۱، ص۱۳۵؛ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۶۱.</ref>.
* [[علم]] بی‌عمل در نگاه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بی‌فایده<ref>خطیب بغدادی، اقتضاء العلم العمل، ص۲۰؛ ابن عبدالبر، جامع بیان العلم وفضله، ج۲، ص۶؛ عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر، ج۱، ص۵۱۰.</ref> است؛ چونان گنجی که صاحبش جز زحمت اندوختنش بهره دیگری از آن ندارد<ref>ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۵۳؛ ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۴۶.</ref>. می‌فرمود: "[[راوی]] [[دانش]] نباشید به آن عمل کنید"<ref>{{متن حدیث|كونوا للعلم رعاة ولا تكونوا له رواة}}؛ علی بن حسین صدوق، خصال، ص۱؛ عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۲۹۸.</ref>.
* [[علم]] بی‌عمل در نگاه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بی‌فایده<ref>خطیب بغدادی، اقتضاء العلم العمل، ص۲۰؛ ابن عبدالبر، جامع بیان العلم وفضله، ج۲، ص۶؛ عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر، ج۱، ص۵۱۰.</ref> است؛ چونان گنجی که صاحبش جز زحمت اندوختنش بهره دیگری از آن ندارد<ref>ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۵۳؛ ابن‌حجر، لسان المیزان، ج۲، ص۴۶.</ref>. می‌فرمود: "[[راوی]] [[دانش]] نباشید به آن عمل کنید"<ref>{{متن حدیث|كونوا للعلم رعاة ولا تكونوا له رواة}}؛ علی بن حسین صدوق، خصال، ص۱؛ عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۲۹۸.</ref>.
*امیرالمؤمنين{{ع}} [[علم]] بی‌عمل را در خت بی‌میوه<ref>على بند محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۴۰.</ref> وكمان بی‌زه<ref>على بند محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۴۰.</ref> نامیده است. که نه ثمری دارد و نه کاری از آن ساخته می‌شود.
*[[امیرالمؤمنين]]{{ع}} [[علم]] بی‌عمل را در خت بی‌میوه<ref>على بند محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۴۰.</ref> وكمان بی‌زه<ref>على بند محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۴۰.</ref> نامیده است. که نه ثمری دارد و نه کاری از آن ساخته می‌شود.
*عالم بی‌عمل از نظر [[قرآن کریم]] اصلاً عالم نیست. [[امام صادق]]{{ع}}در [[تفسیر]] [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}}<ref>« از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او می‌هراسند» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref>، می‌فرماید: "مقصود از عالم کسی است که فعلش گفتارش را [[تصدیق]] کند، کسی که چنین نباشد عالم نیست"<ref>{{متن حدیث|يَعْنِي بِالْعُلَمَاءِ مَنْ صَدَّقَ فِعْلُهُ قَوْلَهُ وَ مَنْ لَمْ يُصَدِّقْ فِعْلُهُ قَوْلَهُ فَلَيْسَ بِعَالِمٍ}}؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۲۴۲.</ref>.
*عالم بی‌عمل از نظر [[قرآن کریم]] اصلاً عالم نیست. [[امام صادق]]{{ع}}در [[تفسیر]] [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}}<ref>« از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او می‌هراسند» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref>، می‌فرماید: "مقصود از عالم کسی است که فعلش گفتارش را [[تصدیق]] کند، کسی که چنین نباشد عالم نیست"<ref>{{متن حدیث|يَعْنِي بِالْعُلَمَاءِ مَنْ صَدَّقَ فِعْلُهُ قَوْلَهُ وَ مَنْ لَمْ يُصَدِّقْ فِعْلُهُ قَوْلَهُ فَلَيْسَ بِعَالِمٍ}}؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۲۴۲.</ref>.
* [[رسول خدا]]{{صل}} عالم بی‌عمل را گاهی به چراغی [[تشبیه]] می‌کند که خود را می‌سوزاند و به دیگران روشنی می‌بخشد<ref>ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، ج۱، ص۱۹۵؛ متقی هندی، کنز العمال، ج۱۰، ص۲۱۰.</ref>. این در صورتی است که علمش به دیگران سودی برساند و گاهی به سنگی که بر دهانه نهری افتاده، کشتزار را از آب [[محروم]] می‌کند و خود نیز از آن نمی‌نوشد<ref>مناوی، فیض الغدیر، ج۴، ص۲۰۶.</ref> چرا که دیگران نیز با [[مشاهده]] حال او به گفتارش اعتنایی نمی‌کنند و از آن بهره‌ای نمی‌برند. [[علی]]{{ع}} نیز او را [[انسان]] [[سرگردانی]] می‌داند که هرگز از [[جهل]] خود سر برنمی‌دارد<ref>ابوالفضل علی طبرسی، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص۲۴۴؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص۱۴۷.</ref> و چون تیرانداز بی‌کمانی است که کاری از پیش نمی‌برد<ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۱۱۱.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۲۶۷-۲۶۹.</ref>.
* [[رسول خدا]]{{صل}} عالم بی‌عمل را گاهی به چراغی [[تشبیه]] می‌کند که خود را می‌سوزاند و به دیگران روشنی می‌بخشد<ref>ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، ج۱، ص۱۹۵؛ متقی هندی، کنز العمال، ج۱۰، ص۲۱۰.</ref>. این در صورتی است که علمش به دیگران سودی برساند و گاهی به سنگی که بر دهانه نهری افتاده، کشتزار را از آب [[محروم]] می‌کند و خود نیز از آن نمی‌نوشد<ref>مناوی، فیض الغدیر، ج۴، ص۲۰۶.</ref> چرا که دیگران نیز با [[مشاهده]] حال او به گفتارش اعتنایی نمی‌کنند و از آن بهره‌ای نمی‌برند. [[علی]]{{ع}} نیز او را [[انسان]] [[سرگردانی]] می‌داند که هرگز از [[جهل]] خود سر برنمی‌دارد<ref>ابوالفضل علی طبرسی، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص۲۴۴؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص۱۴۷.</ref> و چون تیرانداز بی‌کمانی است که کاری از پیش نمی‌برد<ref>حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۱۱۱.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۲۶۷-۲۶۹.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش