پرش به محتوا

اطاعت خدا در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۵٬۸۷۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
جز (جایگزینی متن - 'حق اطاعت' به 'حق اطاعت')
خط ۱۳: خط ۱۳:
*هرکس از [[خدا]] و فرستاده‌اش در آنچه [[اطاعت]] کند که بدان امر یا از آن نهی کرده‌اند، به رستگاری بزرگ می‌رسد: {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref> اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ؛ سوره نساء، آیه: ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا }}<ref> تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است؛ سوره احزاب، آیه:۷۱.</ref><ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۹۶؛ التبیان، ج ۸، ص ۳۶۷-۳۶۹؛ ارشاد الاذهان، ج ۱، ص ۴۳۲.</ref>.
*هرکس از [[خدا]] و فرستاده‌اش در آنچه [[اطاعت]] کند که بدان امر یا از آن نهی کرده‌اند، به رستگاری بزرگ می‌رسد: {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref> اینها حدود خداوند است و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ؛ سوره نساء، آیه: ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا }}<ref> تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است؛ سوره احزاب، آیه:۷۱.</ref><ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۹۶؛ التبیان، ج ۸، ص ۳۶۷-۳۶۹؛ ارشاد الاذهان، ج ۱، ص ۴۳۲.</ref>.


==مقدمه==
*[[آیات قرآنی]] مربوط به [[وجوب اطاعت خداوند]] و [[حصر]] جواز [[اطاعت]] در ذات [[اقدس]] حق تعالی فراوانند و مضامین وارده در این [[آیات]] نیز متنوع و متعدّد است، برای بررسی این [[آیات]] و دلالت آنها بر مسئله انحصار [[حاکمیت]] و [[فرمانروایی]] در [[ذات اقدس حق تعالی]]، بحث درباره این [[آیات]] را در دو قسمت به پایان می‌بریم.
===قسمت اول===
*اشاره‌ای به برخی مقدمات بحث که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
*'''مقدّمه اول:''' [[اوامر]] مربوط به [[وجوب اطاعت از خدا]] [[ارشاد]] به [[حکم عقل]] است که [[حکم]] به [[وجوب اطاعت خدا]] می‌کند. [[براهین عقلی]] دال بر [[وجوب]] [[اطاعت از خداوند]] و [[حصر]] جواز [[اطاعت]] بالذات در [[ذات اقدس خداوند]].
*اینکه [[اوامر]] [[شرعی]] مربوط به [[وجوب اطاعت خداوند]] ارشادی‌اند، نه بدین معناست که الزامی نیستند، بلکه بدین معنا است که اثر الزامی جدیدی در پی ندارند و الزامی را که بر آن دلالت می‌کنند، همان الزامی است که پیش از بیان [[شرعی]] به [[وسیله]] [[عقل]] ثابت و منجّز است.
*این بدان معنا نیست که بیان [[شرعی]] ارشادی در این مورد بی‌اثر است، بلکه دارای آثار مهم و متعدّدی است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:
#متنبّه ساختن [[وجدان]] [[عقلی]] به این [[الزام]] [[عقلی]]؛ زیرا وجود [[حکم]] الزامی [[عقلی]] در نهاد [[عقل]] [[انسانی]] ملازمتی با توجه و التفات [[انسان]] به این [[حکم عقلی]] ندارد. لهذا ورود بیان [[شرعی]] برای جلب توجه [[آدمی]] به این [[حکم]] الزامی [[عقلی]] مفید، بلکه با توجه به معرضیت [[انسان]] برای [[غفلت]] و [[فراموشی]]، لازم است؛
#اظهار [[حکم عقل]] در قالب بیان در ایجاد [[انگیزه]] [[امتثال]] در [[انسان]] مؤثر است. [[آدمی]] معمولاً چنین است که با آنکه نسبت به [[لزوم]] کاری [[باور]] دارد، لکن با واداشتن از سوی دیگران به [[وسیله]] ابزارهای بیانی، [[انگیزه]] قوی‌تری در انجام آن کار پیدا می‌کند؛
#تاکّد [[اتمام حجت]] بر [[مردم]] اثباتاً و ثبوتاً.
*اما اثباتاً: بستن باب عذر [[جهل]] ناشی از [[غفلت]] و عدم التفات به [[حکم عقل]].
*و اما ثبوتاً: [[نفی]] احتمال ترخیص در [[احکام]] الزامیه واقعیه.
*'''توضیح اینکه:''' اگر چه [[حکم عقل]] به [[وجوب اطاعت]] مولای [[حقیقی]] که در ذات [[اقدس]] حق تعالی متعین و منحصر است، برای [[اتمام حجت]] بر [[بندگان]] کافی است و موجب [[استحقاق]] [[کیفر]] بر تخلّف از [[اوامر و نواهی]] خداوندی می‌شود، یا به تعبیری دیگر؛ [[حکم عقل]] برای تنجّز [[احکام]] الزامی واقعی [[کفایت]] می‌کند، لکن توهّم وجود [[مانع]] از تنجّز در [[مقام ثبوت]] و نیز در [[مقام اثبات]] می‌تواند [[عزم]] بر [[اطاعت]] را در [[بندگان]] [[ضعیف]] کند. لهذا برای دفع این توهم ورود بیان [[شرعی]] بر [[وجوب اطاعت]]، مؤثر است. توهم وجود [[مانع]] از تنجّز در [[مقام ثبوت]]، ناشی از احتمال ورود ترخیص واقعی نسبت به [[حکم]] الزامی به [[دلیل]] تزاحم ملاک [[الزام]] با ملاک تسهیل است. و توهم وجود [[مانع]] از تنجّز در [[مقام اثبات]]، ناشی از احتمال [[جهل]] نسبت به [[حکم عقلی]] به [[وجوب اطاعت]] خداست، احتمال جهلی که ناشی از [[غفلت]] و عدم التفات به [[حکم عقل]] است.
با ورود امر به [[اطاعت خداوند]] در بیان [[شرعی]]، [[حجت]] بر [[بندگان]] تمام می‌شود و هرگونه احتمال [[مانع]] از تنجّز [[احکام واقعی]] الزامی [[خداوند]] - چه [[مانع]] ثبوتی و چه [[مانع]] اثباتی - برطرف می‌شود و موجبی برای [[ضعف]] [[عزم]] [[بندگان]] بر [[اطاعت خداوند]] باقی نمی‌ماند.
*'''مقدمه دوم:''' آنچه در ارشادیبودن امر به [[اطاعت خدا]] گفتیم، در امر [[شرعی]] به [[اطاعت رسول]] و [[اولی الامر]] وارد نیست. [[امر]] به [[اطاعت رسول]] و [[اولی الامر]]، امری [[مولوی]] است، نه ارشادی؛ زیرا محدوده [[حکم عقل]] به [[وجوب اطاعت]]، از [[ذات خدا]] فراتر نمی‌رود، [[وجوب اطاعت]] [[رسول]] و [[اولی الامر]] ناشی از [[امر مولوی]] [[الهی]] به [[وجوب اطاعت]] است.
*[[امر مولوی]] به [[وجوب اطاعت]] [[رسول]] و [[اولی الامر]]، موجب انتزاع [[حکم وضعی]] [[جعل]] [[ولایت]] و [[حاکمیت]] برای [[رسول خدا]] و [[اولی الامر]] است. [[عقل]] از [[امر مولوی]] به [[وجوب اطاعت]] مطلق [[رسول]]، [[جعل]] [[مقام]] [[مُلک]] را برای او انتزاع می‌کند؛ یعنی لازم امر به [[اطاعت رسول]] [[خدا]] از سوی [[خدا]] [[جعل]] [[مقام]] [[سلطنت]] و [[مُلک]] برای [[رسول اکرم]]{{صل}} است؛ همانگونه که لازم امر به [[اطاعت]] [[اولی الامر]] نیز [[جعل]] [[مقام ولایت]] و [[سلطنت الهی]] برای [[اولی‌الامر]] است.
*لهذا امر [[خدا]] به [[اطاعت رسول]] و [[اطاعت امام]] به دلالت التزامی بر [[جعل]] [[مقام ولایت]] و [[امامت]] و [[ریاست]] مطلقه [[رسول]] و [[امام]] بر عباد دلالت می‌کند.
*'''مقدّمه سوم:''' با توجه به اینکه [[مقام]] [[سلطنت]] و [[مُلک]] از آثار و لوازم [[وجوب اطاعت]] مطلق است، لهذا لازم [[حصر]] [[وجوب اطاعت]] در [[ذات خدای متعال]] [[حصر]] [[مقام]] [[مُلک]] و [[سلطنت]] در ذات [[اقدس]] اوست.
===قسمت دوم===
*بررسی آیاتی از [[قرآن کریم]] که متضمن [[وجوب اطاعت]] [[خدای متعال]] است. [[آیات]] متضمن [[وجوب اطاعت]] [[خدای متعال]] چند دسته‌اند:
====دسته اول====
*[[آیات]] داله بر [[وجوب اطاعت]] [[خدای متعال]] به دلالت مطابقی.
*آیاتی که بالمطابقه متضمن [[وجوب اطاعت]] خداست، متضمن [[وجوب اطاعت]] [[رسول]] نیز می باشند و در هیچ جای [[قرآن]] امر به [[اطاعت خدا]] از امر به [[اطاعت رسول]] منفک نشده است و در برخی موارد بر امر به [[اطاعت رسول]]، [[امر]] به [[اطاعت]] [[اولی الامر]] نیز اضافه شده است.
*آیاتی که بر [[وجوب اطاعت خدا]] و [[رسول]] دلالت دارند بدین قرارند:
#{{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو: "از خدا و پیامبر، اطاعت کنید؛ و اگر سرپیچى کنید، خداوند کافران را دوست نمى‌دارد"» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>.
#{{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ}}<ref>«و خدا و پیامبر را اطاعت کنید، تا مشمول رحمت شوید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۲.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ}}<ref>«اى کسانى که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر (خدا) و پیشوایان شناخته شده از میان خود را. پس اگر درباره چیزی نزاع کردید، آن را به خدا و رسول بازگردانید اگر به خدا و روز جزاء ایمان دارید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
#{{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا}}<ref>«اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر (خدا) را؛ و (از نافرمانى) برحذر باشید» سوره مائده، آیه ۹۲.</ref>.
#{{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«پس، از (مخالفتِ فرمانِ) خدا بپرهیزید؛ و خصومت‌هایى را که در میان شماست، اصلاح کنید؛ و اگر ایمان دارید، از خدا و پیامبرش اطاعت کنید» سوره انفال، آیه ۱.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ}}<ref>«اى کسانى که ایمان آورده‌اید! خدا و پیامبرش را اطاعت کنید؛ و از فرمان او سرپیچى ننمایید درحالى‌که (سخنان او را) مى‌شنوید» سوره انفال، آیه ۲۰.</ref>.
#{{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ}}<ref>«و از خدا و پیامبرش اطاعت نمایید؛ و با یکدیگر نزاع نکنید، که سست مى‌شوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان مى‌رود!» سوره انفال، آیه ۴۶.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ}}<ref>«بگو: "اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر (خدا) را؛ و اگر سرپیچى نمایید، پیامبر مسئول تکالیف خویش است و شما مسئول تکالیف خود"» سوره نور، آیه ۵۴.</ref>.
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ}}<ref>«اى کسانى که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازید» سوره محمد، آیه ۳۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید و (بدانید) خداوند از آنچه انجام مى‌دهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۳.</ref>.
#{{متن قرآن|وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید پس اگر پشت کنید بر عهده پیامبر ما، تنها پیام‌رسانی آشکار است» سوره تغابن، آیه ۱۲.</ref>.
*از [[آیات]] کریمه فوق مطالب زیر استفاده می‌شود:
*نتیجه عدم [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] [[کفر]] است. در [[آیات]] فوق غالباً، بلکه علی الاتفاق نقطه مقابل [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] [[کفر]] به شمار آمده است. در [[آیه]] اول می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو: "از خدا و پیامبر، اطاعت کنید؛ و اگر سرپیچى کنید، خداوند کافران را دوست نمى‌دارد"» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>.
*[[آیه]] دلالت بر این دارد که پشت کردن و اعراض کردن از [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] [[کفر]] است و [[خداوند]] [[کافران]] را [[دوست]] ندارد. [[خدای متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است!» سوره آل عمران، آیه ۱۳۱.</ref>. سپس می‌فرماید: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ...}} که نشانه آن است که [[تقوا]] و [[پرهیز]] از آتشی که برای [[کافران]] آماده شده است، تنها با [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] تحقق می‌یابد.
*و در [[آیه]] سوم می‌فرماید: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ}}<ref>«اى کسانى که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر (خدا) و پیشوایان شناخته شده از میان خود را. پس اگر درباره چیزی نزاع کردید، آن را به خدا و رسول بازگردانید اگر به خدا و روز جزاء ایمان دارید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
*ظاهر [[آیه]] این است که {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ...}} تا {{متن قرآن|فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}} همگی جزای شرط متأخرند؛ یعنی اگر [[ایمان به خدا]] و روز [[جزا]] دارید، از [[خدا]] و [[رسول]] و [[اولی الامر]] [[اطاعت]] کنید و در هر [[اختلاف]] و نزاعی به آنان [[رجوع]] کنید. جمله شرطیه دلالت بر تلازم بین شرط و [[جزاء]] و انتفاء شرط به انتفاء [[جزاء]] دارد که نتیجه آن عدم [[ایمان]] کسانی است که از [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] و [[اولی الامر]] [[سرپیچی]] کنند.
*این مطلب در [[آیات]] پس از این [[آیه]] شدیداً مورد تأکید قرار گرفته است. نظیر: [[آیه]] شصت [[سوره نساء]]:{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ}}<ref>«آیا ندیدى کسانى را که ادّعا مى‌کنند به آنچه (از کتاب‌هاى آسمانى که) بر تو و پیش از تو نازل شده، ایمان آورده‌اند، درحالى‌که مى‌خواهند براى داورى نزد طاغوت و حکّام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>.
*و [[آیه]] شصت و پنجم از همین [[سوره]]: {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«به پروردگارت سوگند که آنها ایمان نخواهند آورد، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند؛ و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند؛ و کاملاً تسلیم باشند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>.
*و در [[آیه]] پنجم از [[آیات اطاعت]] فوقالذکر جمله {{متن قرآن|إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} شرط است و جزای آن {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ}} است که نظیر [[آیه]] سوم دلالت بر تلازم بین [[ایمان]] و [[اطاعت خدا]] و [[رسول]]، و انتفای [[ایمان]] به انتفای [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] دارد.
*در [[آیات]] دیگر مجموعه فوق نیز همین مطلب مورد تأکید قرار گرفته، افزون بر [[آیات]] دیگری که در آنها به صراحت کسانی که [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] نکنند، [[کافر]] یا غیر مؤمن به شمار آمده‌اند؛ نظیر: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا * يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا}}<ref>«حال آنها چگونه است هنگامى که از هر امّـتى، شاهد و گواهى (بر اعمالشان) مى‌آوریم، و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد؟! * در آن روز، آنها که کافر شدند و با پیامبر به مخالفت برخاستند، آرزو مى‌کنند (خاک بودند، و) با زمین یکسان مى‌شدند. و (در آن روز،) نمى‌توانند سخنى را از خدا پنهان کنند» سوره نساء، آیه ۴۱-۴۲.</ref>.
*مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا}} در این [[آیه]]، کسانی است که به رغم اعلام [[پذیرش اسلام]] و [[تصدیق]] به [[رسالت]] [[رسول خدا]] از [[فرمان]] آن [[حضرت]] [[سرپیچی]] کرده و از آن [[حضرت]] [[اطاعت]] نکرده‌اند. جمله {{متن قرآن|وَعَصَوُا الرَّسُولَ}} که [[مفسّر]] جمله قبل است، بر این معنا دلالت می‌کند، افزون بر این، [[حدیث متواتر]] معروف به "[[حدیث]] الحوض" نیز بر این معنا دلالت کرده و آن را مورد تأکید قرار می‌دهد.
*[[بخاری]] در صحیح معروف خود به سندش از [[عمرو بن مره]] [[نقل]] می‌کند: "[[پیامبر]]{{صل}} به من فرمود: بخوان بر من، گفتم: برشما بخوانم در حالی‌ که بر شما نازل شده؟! فرمود: دوست دارم که آن را از دیگری بشنوم. پس [[سوره نساء]] را خواندم تا به این [[آیه]] رسیدم: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا}} فرمود: نگهدار، ناگهان دیدم [[اشک]] از چشمانش فروریخت"<ref>{{متن حدیث|قال: قال لي النبيّ{{صل}}: اقرأ علیّ. قلت: أقرأ عليك، و عليك أنزل؟! قال: فإني أحب أن أسمعه من غيري. فقرأت عليه سورة النساء حتی بلغت: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا}} قال: أمسك، فإذا عيناه تذرفان}}؛ ابوعبدالله محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۱۹.</ref>.
*[[بخاری]] در جای دیگر از صحیح خود از [[ابن عباس]] [[روایت]] می‌کند: "[[پیامبر]]{{صل}} خطبه‌ای ایراد فرمود - تا آنجا که گفت: - همانا (در [[روز قیامت]]) مردانی را از امتم می‌آورند آنها را به سوی سمت چپ می‌برند، پس می‌گویم: پروردگارا اینان [[اصحاب]] من‌اند، می‌فرماید: نمی‌دانی پس از تو چه [[بدعت‌ها]] کردند، پس آنچه را [[بنده]] [[صالح]] [[خدا]] - [[عیسی]]{{ع}} - گفت می‌گویم: {{متن قرآن|وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ...}}... تا {{متن قرآن|شَهِيدٌ}}. پس گفته می‌شود: اینان همچنان به پیشینه خود برگشتند از آنگاه که از آنان جدا شدی"<ref>{{متن حدیث|خَطَبَ‌ النَّبِيُّ{{صل}}‌، إِلَى أَن قَالَ‌: أَلَا إِنَّهُ‌ يُجَاءُ‌ بِرِجَالٍ‌ مِنْ‌ أُمَّتِي، فَيُؤْخَذُ بِهِمْ‌ ذَاتَ‌ الشِّمَالِ‌، فَأَقُولُ‌: يَا رَبِّ‌ أَصْحَابِي. فَيُقَالُ‌: لَا تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ‌. فَأَقُولُ‌: كَمَا قَالَ ‌ الْعَبْدُ الصَّالِحُ: {{متن قرآن|وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ...}} إِلَى قَوْلِهِ‌: {{متن قرآن|شَهِيدٌ}} فَيُقَالُ‌: إِنَّ‌ هَؤُلَاءِ‌ لَمْ‌ يَزَالُوا مُرْتَدِّينَ‌ عَلَى أَعْقَابِهِمْ‌ مُنْذُ فَارَقْتَهُمْ}}؛ ابوعبدالله محمد بن اسماعیل البخاری، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۶۰، نظیر همین روایت در الجامع الصحیح، ج۸، ص۱۵۷.</ref>.
*و نیز مسلم در صحیح خود [[روایت]] می‌کند به سندش عن [[عمرو بن مره]] عن [[ابراهیم]]: "[[پیامبر]] به [[عبدالله بن مسعود]] فرمود: بخوان بر من، گفت: بر تو بخوانم حال آنکه بر تو نازل شده است؟! فرمود: دوست دارم از دیگری بشنوم، گفت: پس [[سوره نساء]] را خواند از آغاز آن تا [[آیه]] {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا}}، پس گریست، مسعر گفت: [[روایت]] کرد برای من، معن از [[جعفر بن عمرو بن حریث]] از پدرش از [[ابن مسعود]]، گفت: [[پیامبر]] فرمود: "[[شهید]] بر آنها بودم مادام در میان آنها بودم"<ref>{{متن حدیث|قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ{{صل}} لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ: اقْرَأْ عَلَيَّ، قَالَ: أَقْرَأُ عَلَيْكَ وَعَلَيْكَ أُنْزِلَ؟ قَالَ: إِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْ غَيْرِي، قَالَ: فَقَرَأَ عَلَيْهِ مِنْ أَوَّلِ سُورَةِ النِّسَاءِ -‎ إِلَى قَوْلِهِ: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا}}، بَكَى. قَالَ مِسْعَرٌ: فَحَدَّثَنِي مَعْنٌ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ{{صل}}: شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مَا دُمْتُ فِيهِمْ أَوْ مَا كُنْتُ فِيهِمْ}}؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، الجامع الصحیح، ج۲، ص۱۹۶.</ref>.
*از این [[روایات]] استفاده می‌شود که مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ}} کسانی است که به رغم [[اقرار]] به [[توحید]] و [[نبوّت]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[معصیت]] آن [[حضرت]] را پیشه خود ساختند و از [[اطاعت]] آن بزرگوار [[سرپیچی]] کردند که در این [[آیه]] از آنان به {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا}} یاد شده است.
*عدم [[ایمان]] و [[کفر]] دانستن [[معصیت خدا]] و [[رسول]] در [[قرآن کریم]]، افزون بر [[آیات]] فوق، در [[آیات]] دیگری نیز آمده است؛ نظیر [[آیات]] [[سوره محمد]]{{صل}} که با این [[آیات]] آغاز می‌شود:{{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ *...}}<ref>«کسانى که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند، (خداوند) اعمالشان را نابود مى‌کند» سوره محمد، آیه ۱.</ref> - تا آنجا که می‌فرماید: - {{متن قرآن|طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ *...}}<ref>«(ولى بدانند) اطاعت (فرمان خدا) و سخن سنجیده براى آنان شایسته‌تر است؛ و اگر هنگامى که فرمان جهاد قطعى مى‌شود به خدا راست گویند (و از در صدق و صفا درآیند) براى آنها بهتر مى‌باشد» سوره محمد، آیه ۲۱.</ref> - تا آنجا که می‌فرماید: - {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ * يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ * إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ}}<ref>«آنان که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند و بعد از روشن شدن هدایت براى آنان (باز) به مخالفت با پیامبر برخاستند، هرگز زیانى به خدا نمى‌رسانند و (خداوند) بزودى اعمالشان را نابود مى‌کند. * اى کسانى که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازید. * کسانى که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند سپس در حال کفر از دنیا رفتند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید» سوره محمد، آیه ۳۲-۳۴.</ref>.
*از این [[آیات]] به روشنی استفاده می‌شود که مقصود از "[[کفر]]" [[معصیت رسول]] است و لذا با عباراتی نظیر:{{متن قرآن|أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ}} و {{متن قرآن|سَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ}} و {{متن قرآن|لَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ}} و نیز {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى}} و امثال آنها همراه است و نیز قرینه [[تقابل]] بین [[کفر]] و [[اطاعت رسول]] [[خدا]] قرینه روشنی است که دلالت دارد بر اینکه [[معصیت رسول]] [[خدا]] و [[خروج]] از اطاعتش از نگاه [[قرآن کریم]] [[کفر]] محض است و اینکه [[ایمان]] تنها با [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] محقق می‌شود.
*همین مطلب به صراحت در [[آیه]] [[چهل]] و هفتم [[سوره نور]] و [[آیات]] بعد از آن آمده است. در این [[آیه]]، [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«آنها مى‌گویند: "به خدا و پیامبر ایمان آورده‌ایم و اطاعت کرده‌ایم" ولى بعد از این (ادعا)، گروهى از آنان روی‌گردان مى‌شوند؛ آنها (در حقیقت) مؤمن نیستند» سوره نور، آیه ۴۷.</ref>.
====دسته دوم====
*[[آیات]] دالّه بر تلازم میان [[اطاعت خدا]] و [[اطاعت رسول]]؛ نظیر: {{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ}}<ref>«آن کس که رسول را اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است» سوره نساء، آیه ۸۰.</ref>.
*در این [[آیه]] [[اطاعت رسول]] عین [[اطاعت خدا]] دانسته شده است و از آنجا که این تلازم مطلق است، [[آیه]] دلالت بر این دارد که [[اطاعت رسول]] به طور مطلق، چه در [[امور دنیوی]] و چه در [[امور اخروی]]، عین [[اطاعت]] خداست و بدین ترتیب، این [[آیه کریمه]] بر [[عصمت]] [[رسول]] در همه امور، چه [[دنیوی]] و چه [[اخروی]] دلالت دارد و در نتیجه دلالت بر [[کذب]] احادیثی نظیر [[حدیث]] "تأبیر [[نخل]]"<ref>صحیح مسلم، ج۷، ص۹۵.</ref> که در [[منابع اهل سنت]] آمده، دارد؛ زیرا مضمون [[حدیث]] تأبیر [[نخل]] عدم [[عصمت]] [[رسول]] در [[اوامر]] [[دنیوی]] است که به معنای [[نفی]] تلازم بین [[اطاعت رسول]] و [[اطاعت خدا]] در [[امور دنیوی]] است.
*به تلازم مطلق بین [[اطاعت رسول]] و [[اطاعت خدا]] در [[آیات]] دیگر نیز اشاره شده از جمله، [[آیات]] دسته اول که در آنها امر به [[اطاعت رسول]] و [[اطاعت خدا]] به طور مطلق و در [[سیاق]] واحد آمده بود و از جمله [[آیات]] دیگری نظیر: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>«دستوری که رسول به شما می‌دهد، بگیرید و به کار بندید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد پرهیز کنید» سوره حشر، آیه ۷.</ref>.
*در این [[آیه]]، [[امر الهی]] به اخذ به تمام آنچه [[رسول]] برای [[مردم]] بیان می‌کند تعلق گرفته و نیز [[نهی]] [[الهی]] به آنچه [[رسول]] از آن [[نهی]] کرده تعلق یافته است. جمله {{متن قرآن|مَا آتَاكُمُ}} همه آنچه به [[وسیله]] [[رسول خدا]] بیان شده است را شامل می‌شود؛ به گونه‌ای که شامل بیان لفظی و فعلی و تقریری نیز می‌شود؛ همانگونه که شامل بیان در [[امور دنیوی]] و [[اخروی]] فردی و [[اجتماعی]] و هر نوع دیگر از امور و مسائلی که در بیان [[رسول خدا]]{{صل}} آمده باشد، می‌شود. لهذا [[دلیل]] دیگری است بر [[کذب]] قطعی امثال [[حدیث]] تأبیر [[نخل]] از یکسو و بر تلازم قطعی و فراگیر و [[بلا]] استثنای [[اوامر]] و خواسته‌ها و محبوبات و مبغوضات [[رسول اکرم]]{{صل}} با [[اوامر]] و خواسته‌ها و محبوبات و مبغوضات [[خدای متعال]] از سوی دیگر دلالت دارد.
*این تلازم بین امر [[رسول]] و امر [[خدا]] و [[اطاعت رسول]] و [[اطاعت خدا]]، میان [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] و [[اطاعت]] [[اولی الامر]] نیز وجود دارد و بدین ترتیب، همانگونه که بر [[عصمت رسول خدا]] دلالت دارد، بر [[عصمت]] [[اولی الامر]] نیز دلالت دارد. در اینجا مقصود، بحث درباره [[عصمت رسول خدا]] یا [[اولی الامر]] نیست بلکه مقصود تنها اشاره به تلازمی است که در [[آیات]] آمره به [[اطاعت خدا]] بین [[اطاعت خدا]] از یکسو و [[اطاعت رسول]] و [[اولی الامر]] از سوی دیگر به آن اشاره شده است.
*در [[آیه]] پنجاه و نهم از [[سوره نساء]] که به [[اطاعت رسول]] و [[اولی الامر]] با صیغه امر واحد [[دستور]] داده شده است: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر (خدا) و پیشوایان (معصوم) خود را» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
*بر این معنا دلالت شده که [[اطاعت]] [[اولی الامر]]، عین [[اطاعت رسول]] است که نتیجه آن تلازم بین [[اطاعت]] [[اولی الامر]] و [[اطاعت رسول]] [[خدا]] است و با توجه به آیاتی که دال بر تلازم بین [[اطاعت رسول]] [[خدا]] و [[اطاعت خدا]] است، تلازم بین [[اطاعت]] [[اولی الامر]] و [[اطاعت از خدا]] [[ثابت]] می‌شود که نتیجه آن [[عصمت]] [[اولی الامر]] است.
*[[آیات]] دیگری نیز بر تلازم بین [[اطاعت]] [[اولی الامر]] و [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] دلالت دارند؛ نظیر:{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و کسانى که ایمان آورده‌اند؛ آنها که نماز را بر پا مى‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> و نیز: {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً}}<ref>«آیا چنین پنداشتید که (به حال خود) رها مى‌شوید درحالى‌که خداوند هنوز کسانى را که از شما جهاد کردند، و غیر از خدا و پیامبرش و مؤمنان را محرم اسرار خویش انتخاب ننمودند، (از دیگران) مشخّص نساخته است؟! (باید آزمایش شوید؛ تا مؤمنان واقعى شناخته شوند)» سوره توبه، آیه ۱۶.</ref>.
====دسته سوم====
* [[آیات]] ناهیه از [[معصیت خدا]] و [[رسول]]؛ نظیر: {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«اینها مرزهاى الهى است؛ و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، (و قوانین او را محترم بشمرد،) خداوند وى را در باغ‌هایى بهشتى وارد مى‌کند که نهرها از پاى درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند بود؛ و این، رستگارى بزرگ است. * و هر کس در برابر خدا و پیامبرش نافرمانى کند و از مرزهاى او تجاوز نماید، خداوند او را در آتشى وارد می‌کند که جاودانه در آن خواهد بود؛ و براى او مجازات خوارکننده‌اى است» سوره نساء، آیه ۱۳-۱۴.</ref>.
*همچنین: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا}}<ref>«هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پیامبرش فرمانى صادر کنند، اختیارى (در برابر فرمان خدا) در کار خود داشته باشد؛ و هر کس خدا و پیامبرش را نافرمانى کند، به گمراهى آشکارى گرفتار شده است!» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.
*و نیز: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا}}<ref>«و کسانى که نافرمانى خدا و پیامبرش کنند، آتش دوزخ از آن آنهاست و جاودانه در آن مى‌مانند» سوره جن، آیه ۲۳.</ref>.
*این دسته از [[آیات]]، دلالت بر این دارد که [[معصیت خدا]] و [[رسول]] [[کفر]] محض است؛ اگرچه با [[اقرار]] به [[وحدانیت]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[رسول خدا]] همراه باشد، و اینکه ملاک [[حقیقی]] [[ایمان]] [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] است، نه صرف [[اقرار]] به [[وحدانیت]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[رسول]] و نیز ملاک [[حقیقی]] [[کفر]] [[معصیت خدا]] و [[رسول]] است؛ اگر چه با [[اقرار]] به [[وحدانیت]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[رسول]] همراه باشد.
*آنچه مطلب فوق را مورد تأکید قرار می‌دهد، [[آیات]] ذیل است: {{متن قرآن|كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«چگونه خداوند گروهى را هدایت مى‌کند که بعد از ایمان و گواهى به حقّانیّت پیامبر و رسیدن نشانه‌هاى روشن به آنها، کافر شدند؟! و خدا، گروه ستمکاران را هدایت نخواهد کرد!» سوره آل عمران، آیه ۸۶.</ref>.
*در این [[آیه]]، [[کفر]] بعدالایمان به معنای [[معصیت]] الرسول است. بعدالایمان، چنانچه در سایر [[آیات]] مربوط به [[کفر]] بعدالایمان ملاحظه می‌شود به معنای بعد از [[اقرار]] به [[رسالت]] [[رسول خدا]]{{صل}} و در همین [[آیه]] از آنجا که جمله {{متن قرآن|وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ}} عطف بر {{متن قرآن|كَفَرُوا}} است، نه بر {{متن قرآن|إِيمَانِهِمْ}} معنای جمله این است که به رغم آنکه بر [[رسالت]] [[رسول خدا]] و [[حقانیت]] آن [[شهادت]] می‌دهند، [[کفر]] می‌ورزند که این [[کفر]] نظیر [[کفر]] در [[آیه]] ذیل به معنای [[معصیت]] الرسول است: {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا}}<ref>«در آن روز، آنها که کافر شدند و با پیامبر به مخالفت برخاستند، آرزو مى‌کنند (خاک بودند، و) با زمین یکسان مى‌شدند. و (در آن روز،) نمى‌توانند سخنى را از خدا پنهان کنند» سوره نساء، آیه ۴۲.</ref>.
*همچنین در [[سوره آل‌عمران]] می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو: "از خدا و پیامبر، اطاعت کنید؛ و اگر سرپیچى کنید، خداوند کافران را دوست نمى‌دارد"» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>.
*در این [[آیه]]، [[اعراض]] از [[اطاعت خدا]] و [[رسول]]، [[کفر]] به‌شمار آمده و اعراض کنندگان از [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] "[[کافر]]" نامیده شده‌اند: {{متن قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر سرپیچى کنید، خداوند کافران را دوست نمى‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref>.
*و با توجه به تلازم بین [[اطاعت خدا]] و [[اطاعت رسول]] و امر صریح و مؤکد [[خداوند]] به [[اطاعت]] مطلق [[رسول]]، هرگونه [[معصیت]] [[امر]] [[رسول]]، [[معصیت]] [[امر]] [[خدا]] است و از نظر [[قرآن]] مصداق روشن [[کفر]] است.
====دسته چهارم====
*آیاتی است که متضمن [[نهی]] از [[اطاعت]] غیر [[خدا]] و [[رسول]] و [[شرک]] شمردن آن است؛ نظیر [[آیات]] ذیل:{{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}}<ref>«و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید که این کار گناه است؛ و شیاطین به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا مى‌کنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود» سوره انعام، آیه ۱۲۱.</ref>.
*در این [[آیه]] چنانکه پیداست، [[اطاعت]] اولیای [[شیاطین]] که همان [[کافران]] و مشرکانند، [[شرک]] به [[خدا]] به شمار آمده و مورد [[نهی]] و منع [[الهی]] قرار گرفته است.
*از مجموع [[آیات قرآن]]، به ویژه [[آیه کریمه]]: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ}}<ref>«اى فرزندان آدم! آیا با شما عهد نکردم که شیطان را نپرستید، که او براى شما دشمن آشکارى است؟! * و این که مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟!» سوره یس، آیه ۶۰-۶۱.</ref> استفاده می‌شود که در برابر [[انسان]] بیش از دو راه وجود ندارد: [[اطاعت خدا]] یا [[اطاعت]] [[شیطان]] و هر چه جز [[اطاعت خدا]] باشد، [[اطاعت]] [[شیطان]] است. در [[آینده]] به تفصیل توضیح خواهیم داد که [[عبادت]] در این [[آیه]] و در سایر [[آیات قرآن کریم]]، به معنای [[اطاعت]] است.
*بنابراین، از [[آیه]] مورد بحث {{متن قرآن|وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}} استفاده می‌شود که [[اطاعت]] غیر [[خدا]] و هر اطاعتی که مصداق [[اطاعت]] غیر [[خدا]] باشد، از نظر [[قرآن کریم]] [[شرک]] به شمار آمده و مورد [[نهی]] صریح و اکید [[قرآن کریم]] است.
*از جمله آیاتی که [[شرک]] بودن [[اطاعت]] از غیر [[رسول اکرم]] را که به معنای [[اطاعت]] از غیر خداست مورد تأکید قرار داده است، [[آیه کریمه]] ذیل است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«هرکس که بعد از آشکار شدن هدایت براى او، با پیامبر مخالفت کند، و از راهى جز راه مؤمنان پیروى نماید، ما او را به همان سو که مى‌رود مى‌بریم؛ و به دوزخ داخل مى‌کنیم؛ و چه بد فرجامى است» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref>.
*"مشاقّه" به معنای [[اصرار]] بر [[مخالفت]] است که در این [[آیه]] موجب [[استحقاق]] [[عذاب الهی]] و [[بدبختی]] و [[تباهی]] [[سرنوشت]] دانسته شده است. سپس در [[آیه]] بعد، این [[مخالفت]] مصّرانه [[شرک]] به [[خدا]] دانسته شده و تنها معصیتی بهشمار آمده است که غیر قابل غفران [[الهی]] است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ}}<ref>«خداوند، شرک به او را نمى‌آمرزد؛ (ولى) کمتر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) مى‌آمرزد» سوره نساء، آیه ۴۸.</ref>.
*از مجموع [[آیات قرآن]] استفاده می‌شود که علت آنکه این نوع [[معصیت]] - یعنی [[مخالفت]] مصرّانه [[رسول خدا]] که مصداق اتمّ [[شرک]] در [[اطاعت خداوند]] است - قابل [[مغفرت]] و [[گذشت]] [[الهی]] نیست، این است که این نوع [[معصیت]]، [[آدمی]] را از حوزه [[شفاعت]] [[رسول]] دور می‌کند و در نتیجه قابلیت تعلق غفران [[الهی]] از او [[سلب]] می‌شود؛ زیرا سایر [[معاصی]]، به سبب [[شفاعت]] [[رسول]]، قابل مغفرت‌ااند و نکته قابلیت آنها برای [[مغفرت]]، [[پیوستن]] [[عاصی]] به حوزه [[ولایت]] [[رسول]] و دوام [[تمسک]] و [[عصمت]] به حبل خداست که همان [[اطاعت]] و [[ولایت]] [[رسول]] خداست. بقای در حوزه [[ولایت]] و [[اطاعت رسول]]، به معنای بقای [[تمسک]] [[انسان]] به حبل [[رحمت الهی]] و تداوم [[اعتصام]] به ریسمان خداست که با [[تمرّد]] و [[مخالفت]] مصرّانه امر [[رسول خدا]] از میان می‌رود و در نتیجه امکان [[مغفرت الهی]] و قابلیت [[بخشش]] و [[گذشت]] [[الهی]] را از دست می‌دهد.
*همچنین از جمله آیاتی که بر [[نهی]] از [[معصیت خدا]] و [[رسول]] و [[کفر]] شمردن آن دلالت دارد، [[آیات]] کریمه ذیل است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا * خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا * يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا * وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا}}<ref>«خداوند کافران را از رحمت خود دور داشته و براى آنان آتش سوزاننده‌اى آماده نموده است. * درحالى‌که همواره در آن تا ابد مى‌مانند؛ و سرپرست و یاورى نخواهند یافت. * در آن روز که صورت‌هاى آنان در آتش (دوزخ) زیر و رو خواهد شد (پشیمان مى‌شوند و) مى‌گویند: "اى کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم!" * و مى‌گویند: پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند» سوره احزاب، آیه ۶۴-۶۷.</ref>.
*از این [[آیات]] استفاده می‌شود علّت اصلی [[بدبختی]] و [[شقاوت]] [[کافران]] که منجر به [[خلود]] در [[آتش دوزخ]] می‌شود [[اعراض]] از [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] است: {{متن قرآن|يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا}}<ref>«اى کاش خدا و پیامبر را اطاعت کرده بودیم!» سوره احزاب، آیه ۶۶.</ref>
*و [[اطاعت]] از [[فرمانروایان]] [[گمراه]] و مستکبری است که به ناحق بر [[جایگاه]] [[فرمانروایی]] تکیه زده و [[مردم]] را به [[اطاعت]] و [[فرمانبری]] از خویش وادار کرده‌اند: {{متن قرآن|رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا}}<ref>«پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند» سوره احزاب، آیه ۶۷.</ref>.
*همین مطلب در [[آیات]] [[سوره فرقان]] نیز مورد تأکید و [[تبیین]] قرار گرفته است. آنجا که [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا * يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا * وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا * وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا}}<ref>«و همان روزى که ستمکار دستان خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى‌گزد و مى‌گوید: "اى کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم! * اى واى بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را به دوستى انتخاب نکرده بودم! * او مرا از یادآورى (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود." و شیطان همیشه انسان را تنها و بى‌یاور مى‌گذارد. * و پیامبر عرضه داشت: "پروردگارا! قوم من قرآن را متروک ساختند". * (آرى،) این‌گونه براى هر پیامبرى دشمنى از مجرمان قرار دادیم؛ امّا همین بس که پروردگارت هادى و یاور (تو) باشد» سوره فرقان، آیه ۲۷-۳۱.</ref>.
*از این [[آیات]] نیز استفاده می‌شود [[ظلم]] بزرگی که [[آدمی]] را مصداق "[[ظالم]]" [[برتر]] می‌کند - چنانکه از [[آیات]] دیگر نیز استفاده می‌شود - [[اعراض]] از [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] است و اینکه آنچه در [[قرآن]] به عنوان "[[سبیل]] [[خدا]]" از آن یاد می‌شود، همان [[اطاعت از رسول]] است؛ چنانکه در این [[آیات]]، به خوبی [[تبیین]] شده است: {{متن قرآن|يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا... لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ...}} ذکر در اینجا چنانکه در [[آیات]] دیگر نیز توضیح داده شده با "[[سبیل]] [[خدا]]" یکی است و ذکر همان "[[رسول]]" است؛ چنانکه در [[سوره طلاق]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا * رَسُولًا...}}<ref>«پس اى خردمندانى که ایمان آورده‌اید از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! به یقین خداوند چیزى که مایه تذکر است بر شما نازل کرده؛ * پیامبرى (به سوى شما فرستاده) که.».. سوره طلاق، آیه ۱۰-۱۱.</ref>.
*و در [[سوره زمر]] از [[نافرمانی]] [[رسول خدا]] و [[اعراض]] از [[اطاعت]] و [[پیروی]] از او به عنوان [[برترین]] [[ظلم]] یاد شده است: {{متن قرآن|إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ * ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ * فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِلْكَافِرِينَ * وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«به یقین تو مى‌میرى و آنها نیز خواهند مُرد. * سپس شما روز قیامت نزد پروردگارتان مخاصمه مى‌کنید. * چه کسى ستمکارتر است از آن کسى که بر خدا دروغ ببندد و سخن راست (و وحى الهى) را هنگامى که به سراغ او آمده تکذیب کند؟! آیا در جهنم جایگاهى براى کافران نیست؟! * امّا کسى که سخن راست بیاورد و کسى که آن را تصدیق کند، آنان پرهیزگارانند» سوره زمر، آیه ۳۰-۳۳.</ref>.
*در این [[آیات]]، "[[صدق]]" همان "[[سبیل]] [[خدا]]" است که به معنای "[[اطاعت از خدا]] و [[رسول]]" است و لذا مکذّب به "[[صدق]]" [[برترین]] [[ظالم]] بهشمار آمده و در مقابل او مصدّق به "[[صدق]]"؛ یعنی [[مطیع]] و [[فرمانبردار]] [[رسول خدا]] تنها مصداق "[[متقین]]" به شمار آمده است. از مجموع [[آیات قرآن کریم]] استفاده می‌شود هرجا "من اظلم" آمده است، مراد یک مصداق است که عبارت از کسانی است که به رغم ادّعای [[پیروی]] از [[خدا]] و [[رسول]] راه و رسم [[معصیت رسول]] [[خدا]] را پیشه خود ساختند که این راه و رسم، منجر به "[[صد]] عن سبیل الله" و "تعطیل [[مسجد]] [[رسول الله]] و [[قتل]] و [[تشرید]] ذوی القربای [[رسول]] که همان "[[سبیل]] [[رسول خدا]]" بعد از [[رسول]] بودند، شد.
*آنچه بر سبیل الله بودن ذوی القربای [[رسول]]، بعد از [[رسول]] دلالت می‌کند، دو [[آیه]] از [[قرآن مجید]] است:
#{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: "من هیچگونه اجر و پاداشى از شما بر این دعوت درخواست نمى‌کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم]» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.
#{{متن قرآن|قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«بگو: "من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) از شما هیچ گونه پاداشى نمى‌طلبم؛ مگر کسى که بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزیند (و این پاداش من است)"» سوره فرقان، آیه ۵۷.</ref>.
*در [[آیه]] نخست [[اجر رسالت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} منحصر در "[[مودّت]] ذوی القربی" که به معنای [[محبت]] اظهار شده به [[وسیله]] عمل است، دانسته شده و در [[آیه]] بعد [[اجر رسالت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} در "اتخاذ [[سبیل]] الی الرّبّ" منحصر دانسته شده، که [[دلیل]] روشنی بر تطابق و [[اتحاد]] این دو در مصداق خارجی است.
*در برخی [[روایات]] وارده از [[رسول اکرم]]{{صل}} شرح و [[تفسیر]] این [[ظلم]] [[برتر]] که در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ * ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ}}<ref>«تو خواهی مرد و آنان نیز خواهند مرد * سپس شما در روز رستاخیز در نزد خدا به دادخواهی خواهید پرداخت» سوره زمر، آیه ۳۰-۳۱.</ref> به آن اشاره شده، بدین صورت آمده است:
*[[بخاری]] [[محدّث]] معروف [[اهل سنت]] در صحیح خود چنین آورده است: "از [[علی بن ابی‌طالب]] [[روایت]] است که فرمود: من نخستین کسی هستم که در [[روز رستاخیز]] در برابر [[پروردگار]] برای [[دادخواهی]] زانو می‌زند" <ref>{{متن حدیث|عن عليّ بن ابى طالب قال: أنا أوّل من يجثو بين يدي الرحمان للخصومة يوم القيامة}}البخاری، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۶۱، تفسیر سوره حج، حدیث۴.</ref>.
*تکمله این [[حدیث]] را [[صدوق]] در خصال [[روایت]] کرده است: "از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که می‌فرمود: سه چیز در [[روز قیامت]] در پیشگاه [[خدا]] [[دادخواهی]] می‌کنند. [[مصحف]]، و [[مسجد]]، و [[عترت]]. [[مصحف]] می‌گوید: پروردگارا مرا سوزاندند و پاره ‌پاره کردند. [[مسجد]] می‌گوید: پروردگارا مرا تعطیل و ضایع کردند. و [[عترت]] می‌گوید: پروردگارا ما را کشتند و بیرون راندند و آواره ساختند، پس در پیشگاه [[خدا]] برای [[دادخواهی]] زانو می‌زنم. پس [[خدای جل جلاله]] خطاب به من می‌فرماید: من خود به این [[دادخواهی]] شایسته‌ترم (این [[دادخواهی]] را خود بر عهده خواهم گرفت)"<ref>{{متن حدیث|عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَقُولُ: يَجِي‏ءُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثَلَاثَةٌ يَشْكُونَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُصْحَفُ وَ الْمَسْجِدُ وَ الْعِتْرَةُ. يَقُولُ الْمُصْحَفُ: يَا رَبِّ حَرَّقُونِي وَ مَزَّقُونِي، وَ يَقُولُ الْمَسْجِدُ: يَا رَبِّ عَطَّلُونِي وَ ضَيَّعُونِي، وَ تَقُولُ الْعِتْرَةُ: يَا رَبِّ قَتَلُونَا وَ طَرَدُونَا وَ شَرَّدُونَا فَأُجْثُوا لِلرُّكْبَتَيْنِ لِلْخُصُومَةِ فَيَقُولُ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لِي: أَنَا أَوْلَى بِذَلِكَ}}؛ صدوق، الخصال، ص۱۷۵.</ref>.
*بنابراین، نخستین [[دادخواهی]] [[روز قیامت]]، [[دادخواهی]] [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} است که [[دادخواهی]] [[عترت]] است؛ این [[دادخواهی]] را پس از [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} [[رسول خدا]]{{صل}} به عهده می‌گیرد و به عنوان شاکی در پیشگاه [[خدا]] زانو می‌زند و [[دادخواهی]] می‌کند که [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ}} اشاره به این [[دادخواهی]] است. این [[دادخواهی]] را پس از [[رسول خدا]]{{صل}} [[خدای متعال]] خود به عهده می‌گیرد و در اینجاست که شاکی و [[قاضی]] یکی می‌شوند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱.</ref>.
==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳''']].
* [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳''']].
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش