تفکر در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'میفرماید' به 'میفرماید'
(←منابع) |
جز (جایگزینی متن - 'میفرماید' به 'میفرماید') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
*[[اندیشه]] درباره [[گناهان]] و رذیلتها نیز [[انسان]] را به [[شناخت]] آنها و راه [[پرهیز]] از آنها رهنمون میشود. کسی که [[بدیها]] را با [[اندیشه]] بازشناسد، ندانسته به دام [[گناه]] گرفتار نمیشود؛ آنکه از [[عاقبت]] [[گناهان]] و رذیلتها [[آگاهی]] یابد و دریابد که نتیجه حتمی اوصاف [[زشت]] و [[افعال]] [[ناهنجار]]، دوری از خداست، عالمانه دست و دامن به [[زشتی]] نمیآید. این نوع [[تفکر]]، [[انسان]] را به [[پرهیز از گناه]]، [[توبه]] و [[تدارک]] [[دعوت]] میکند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۴۱-۳۴۳.</ref>. | *[[اندیشه]] درباره [[گناهان]] و رذیلتها نیز [[انسان]] را به [[شناخت]] آنها و راه [[پرهیز]] از آنها رهنمون میشود. کسی که [[بدیها]] را با [[اندیشه]] بازشناسد، ندانسته به دام [[گناه]] گرفتار نمیشود؛ آنکه از [[عاقبت]] [[گناهان]] و رذیلتها [[آگاهی]] یابد و دریابد که نتیجه حتمی اوصاف [[زشت]] و [[افعال]] [[ناهنجار]]، دوری از خداست، عالمانه دست و دامن به [[زشتی]] نمیآید. این نوع [[تفکر]]، [[انسان]] را به [[پرهیز از گناه]]، [[توبه]] و [[تدارک]] [[دعوت]] میکند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۴۱-۳۴۳.</ref>. | ||
===[[تفکر]] درباره [[خدا]]=== | ===[[تفکر]] درباره [[خدا]]=== | ||
*در این باب، [[انسان]] [[خردمند]] از [[تفکر]] درباره [[ذات خدا]] [[پرهیز]] میکند؛ زیرا [[ذات اقدس الاهی]] بزرگتر از آن است که در دسترس [[فهم]] یا تیررس [[وهم]] [[بشر]] باشد. از این رو کسی که درباره [[ذات خدا]] [[فکر]] کند، جز [[حیرت]] و [[سرگردانی]] و در نهایت [[الحاد]] و [[انکار]] بهرهای نخواهد برد. [[امام صادق]]{{ع}} | *در این باب، [[انسان]] [[خردمند]] از [[تفکر]] درباره [[ذات خدا]] [[پرهیز]] میکند؛ زیرا [[ذات اقدس الاهی]] بزرگتر از آن است که در دسترس [[فهم]] یا تیررس [[وهم]] [[بشر]] باشد. از این رو کسی که درباره [[ذات خدا]] [[فکر]] کند، جز [[حیرت]] و [[سرگردانی]] و در نهایت [[الحاد]] و [[انکار]] بهرهای نخواهد برد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "هرکس در چگونگی [[ذات خدا]] [[فکر]] کند، هلاک میشود"<ref>{{متن حدیث|مَنْ نَظَرَ فِي اَللَّهِ كَيْفَ هُوَ هَلَكَ}}؛ حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۲۴۵؛ محمد باقر میرداماد حسینی استرآبادی، الرواشح السماویه، ص۴۱.</ref>. | ||
*توضیح مطلب اینکه، کار [[عقل]] [[درک]] مفاهیم است و مفاهیم [[آفریده]] عقلاند، پس هرچیزی که در [[ذهن]] ما پیدا شود، آفریدۀ [[ذهن]] است و به همین [[دلیل عقل]] به طور کلی از [[شناخت]] [[حقیقت]] و [[ذات خدا]] [[ناتوان]] است. [[امام حسین]]{{ع}}میفرماید: "[[خداوند]] همچنان که از چشمها [[پنهان]] است و به [[وسیله]] [[چشم]] دیده نمیشود، از [[عقلها]] هم [[پنهان]] است و با [[عقل]] شناخته نمیشود"<ref>{{متن حدیث|ان الله احتجب عن العقول كما احتجب عن الابصار}}؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۵۳.</ref>. | *توضیح مطلب اینکه، کار [[عقل]] [[درک]] مفاهیم است و مفاهیم [[آفریده]] عقلاند، پس هرچیزی که در [[ذهن]] ما پیدا شود، آفریدۀ [[ذهن]] است و به همین [[دلیل عقل]] به طور کلی از [[شناخت]] [[حقیقت]] و [[ذات خدا]] [[ناتوان]] است. [[امام حسین]]{{ع}}میفرماید: "[[خداوند]] همچنان که از چشمها [[پنهان]] است و به [[وسیله]] [[چشم]] دیده نمیشود، از [[عقلها]] هم [[پنهان]] است و با [[عقل]] شناخته نمیشود"<ref>{{متن حدیث|ان الله احتجب عن العقول كما احتجب عن الابصار}}؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۵۳.</ref>. | ||
*علاوه بر این، [[آگاهی]] از چگونگی [[ذات خدا]] بر فرض امکان به هیچ تأثیری در رابطه [[انسان]] و [[خدا]] ندارد. [[انسان]] برای تنظیم رابطه خود با [[خدا]] باید بداند که اولا، [[جهان]] خدایی دارد و ثانیا، [[خدا]] تمامی صفتهای خوب را داراست و هیچ صفت [[بدی]] در وجود [[مقدس]] او راه ندارد. [[تدبیر]] و اداره عالم همه با اوست. بدون خواست او از هیچکس کاری برنمیآید و همه سود و زیان [[انسان]] را او [[تعیین]] میکند. وقتی [[انسان]] بداند [[جهان]] خدایی دارد، به [[لطف]]، [[حمایت]] و [[یاری]] او [[امیدوار]] میشود و به [[مبارزه]] با [[مشکلات]] [[زندگی]] برمیخیزد و با [[عشق]] و [[امید]] به تلاش و کوشش ادامه میدهد تا بر تمامی [[سختیها]] [[پیروز]] شود. کسی که به وجود [[خالق]] هستی [[ایمان]] دارد، از [[پیروی]] مکتبهای [[انحرافی]] [[نجات]] مییابد و راه [[سعادت]] خویش را پیدا میکند. کسی که از صفتهای [[خدا]]، [[آگاه]] و با کمال و [[جمال]] الاهی آشنا میشود، در اثر [[عشق]] و [[محبت]] آن [[جمال]] بیمانند درصدد نزدیک کردن خود به [[خدا]] برمیآید و با [[عبادت]] خالصانه و [[خدمت]] به همنوعان، در مسیر [[تکامل]] [[انسانی]] قدم بر میدارد. [[انسان]] با این دو [[آگاهی]] خود به [[خدا]] برمی آید و با برای خود و [[جامعه انسانی]] عنصری مفید و ثمربخش میشود و اینکه نمیداند [[حقیقت]] [[ذات خدا]] چیست، [[مانع]] [[عشق]]، [[امید]]، [[مبارزه]]، [[عبادت]]، [[ایثار]]، تلاش و [[تکامل]] او نمیشود. | *علاوه بر این، [[آگاهی]] از چگونگی [[ذات خدا]] بر فرض امکان به هیچ تأثیری در رابطه [[انسان]] و [[خدا]] ندارد. [[انسان]] برای تنظیم رابطه خود با [[خدا]] باید بداند که اولا، [[جهان]] خدایی دارد و ثانیا، [[خدا]] تمامی صفتهای خوب را داراست و هیچ صفت [[بدی]] در وجود [[مقدس]] او راه ندارد. [[تدبیر]] و اداره عالم همه با اوست. بدون خواست او از هیچکس کاری برنمیآید و همه سود و زیان [[انسان]] را او [[تعیین]] میکند. وقتی [[انسان]] بداند [[جهان]] خدایی دارد، به [[لطف]]، [[حمایت]] و [[یاری]] او [[امیدوار]] میشود و به [[مبارزه]] با [[مشکلات]] [[زندگی]] برمیخیزد و با [[عشق]] و [[امید]] به تلاش و کوشش ادامه میدهد تا بر تمامی [[سختیها]] [[پیروز]] شود. کسی که به وجود [[خالق]] هستی [[ایمان]] دارد، از [[پیروی]] مکتبهای [[انحرافی]] [[نجات]] مییابد و راه [[سعادت]] خویش را پیدا میکند. کسی که از صفتهای [[خدا]]، [[آگاه]] و با کمال و [[جمال]] الاهی آشنا میشود، در اثر [[عشق]] و [[محبت]] آن [[جمال]] بیمانند درصدد نزدیک کردن خود به [[خدا]] برمیآید و با [[عبادت]] خالصانه و [[خدمت]] به همنوعان، در مسیر [[تکامل]] [[انسانی]] قدم بر میدارد. [[انسان]] با این دو [[آگاهی]] خود به [[خدا]] برمی آید و با برای خود و [[جامعه انسانی]] عنصری مفید و ثمربخش میشود و اینکه نمیداند [[حقیقت]] [[ذات خدا]] چیست، [[مانع]] [[عشق]]، [[امید]]، [[مبارزه]]، [[عبادت]]، [[ایثار]]، تلاش و [[تکامل]] او نمیشود. |