تفکر در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله'
جز (جایگزینی متن - 'میفرماید' به 'میفرماید') |
جز (جایگزینی متن - 'وسیله' به 'وسیله') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
*[[تفکر]]، [[دانش]] جدید میآفریند؛ با پیدایش هر دانشی حال [[قلب]] دگرگون میشود و در نتیجه آن، [[اعمال انسان]] نیز دگرگون میشود. همه [[علوم]]، حالتها و [[اعمال]] از [[اندیشه]] پدید میآید، بنابراین [[فکر]] کردن کلید همه [[خوبیها]] و [[برترین]] کارهاست؛ از این رو [[رسول اکرم]]{{صل}} میفرماید: "یک [[ساعت]] [[تفکر]] بهتر از یک سال [[عبادت]] است"<ref>{{متن حدیث|تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ}}؛ میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۸۳؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۲۷.</ref>. | *[[تفکر]]، [[دانش]] جدید میآفریند؛ با پیدایش هر دانشی حال [[قلب]] دگرگون میشود و در نتیجه آن، [[اعمال انسان]] نیز دگرگون میشود. همه [[علوم]]، حالتها و [[اعمال]] از [[اندیشه]] پدید میآید، بنابراین [[فکر]] کردن کلید همه [[خوبیها]] و [[برترین]] کارهاست؛ از این رو [[رسول اکرم]]{{صل}} میفرماید: "یک [[ساعت]] [[تفکر]] بهتر از یک سال [[عبادت]] است"<ref>{{متن حدیث|تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ}}؛ میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۸۳؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۲۷.</ref>. | ||
*در سخنانی که از [[امیرالمؤمنین]] این [[روایت]] شده، [[فکر]] کردن موجب [[بیداری]] [[دل]]، [[اصلاح]] عملکرد و شیوه [[رفتاری]] [[انسان]]، روشن شدن امور مبهم و پیچیده، رویش [[خوف]] [[خدا]] در [[دل]]، [[التزام]] پروای الاهی و پیدا کردن راه راست و [[نجات]] از [[گمراهی]] است. | *در سخنانی که از [[امیرالمؤمنین]] این [[روایت]] شده، [[فکر]] کردن موجب [[بیداری]] [[دل]]، [[اصلاح]] عملکرد و شیوه [[رفتاری]] [[انسان]]، روشن شدن امور مبهم و پیچیده، رویش [[خوف]] [[خدا]] در [[دل]]، [[التزام]] پروای الاهی و پیدا کردن راه راست و [[نجات]] از [[گمراهی]] است. | ||
*میفرمود: "با [[فکر]] دلت را بیدار کن"<ref>{{متن حدیث|نَبِّهْ بِالْفِكْرِ قَلْبَكَ}}؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۵.</ref>. و "به | *میفرمود: "با [[فکر]] دلت را بیدار کن"<ref>{{متن حدیث|نَبِّهْ بِالْفِكْرِ قَلْبَكَ}}؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۵.</ref>. و "به وسیله [[فکر]] روش [[انسان]] [[اصلاح]] میشود"<ref>{{متن حدیث|بِالْفِكْرِ تَصْلُحُ اَلرَّوِيَّةُ}}؛ علی بن محمد لیثى واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۸۵.</ref>. و "[[فکر]] کن که [[فکر]] موجب [[نجات]] از [[گمراهی]] و [[اصلاح]] عملکرد است"<ref>{{متن حدیث|عَلَيْكَ بِالْفِكْرِ فَإِنَّهُ رُشْدٌ مِنَ اَلضَّلاَلِ وَ مُصْلِحُ اَلْأَعْمَالِ}}؛ علی بن محمد لیثى واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۳۴.</ref>. و "با فكر امور تاریک و مبهم [[آشکار]] میشود"<ref>{{متن حدیث|بِالْفِكْرِ تَنْجَلِي غَيَاهِبُ اَلْأُمُورِ }}؛ علی بن محمد لیثى واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۸۹.</ref>. و "همانند کسی از [[خدا]] بترس که قلبش را با [[فکر]] مشغول کرده است"<ref>{{متن حدیث|خَفِ اَللَّهَ خَوْفَ مَنْ شَغَلَ بِالْفِكْرِ قَلْبَهُ}}؛ میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۳۶.</ref>. و "مانند کسی از [[خدا]] [[پروا]] کن که قلبش را با [[فکر]] مشغول کرده است"<ref>{{متن حدیث|فَاتَّقُوا اَللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَغَلَ بِالْفِكْرِ قَلْبَهُ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۶۰.</ref>. و "برای [[رشد]] همین کافی که [[فکر]] کنی"<ref>{{متن حدیث|كَفَى بِالْفِكْرِ رُشْداً}}؛ على بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۸۶.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۳۹-۳۴۱.</ref>. | ||
==زمینههای [[اندیشه]]== | ==زمینههای [[اندیشه]]== | ||
*زمینه [[تفکر]] در [[اخلاق]]، [[روابط]] بین [[انسان]] و خداست. [[اندیشه]] در این باب دارای دو موضوع است: نخست [[انسان]]، حالتها و اوصاف او و دیگر، [[خدا]]، صفتها و [[افعال]] او، ما این دو باب را به طور جداگانه بررسی میکنیم: | *زمینه [[تفکر]] در [[اخلاق]]، [[روابط]] بین [[انسان]] و خداست. [[اندیشه]] در این باب دارای دو موضوع است: نخست [[انسان]]، حالتها و اوصاف او و دیگر، [[خدا]]، صفتها و [[افعال]] او، ما این دو باب را به طور جداگانه بررسی میکنیم: | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
===[[تفکر]] درباره [[خدا]]=== | ===[[تفکر]] درباره [[خدا]]=== | ||
*در این باب، [[انسان]] [[خردمند]] از [[تفکر]] درباره [[ذات خدا]] [[پرهیز]] میکند؛ زیرا [[ذات اقدس الاهی]] بزرگتر از آن است که در دسترس [[فهم]] یا تیررس [[وهم]] [[بشر]] باشد. از این رو کسی که درباره [[ذات خدا]] [[فکر]] کند، جز [[حیرت]] و [[سرگردانی]] و در نهایت [[الحاد]] و [[انکار]] بهرهای نخواهد برد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "هرکس در چگونگی [[ذات خدا]] [[فکر]] کند، هلاک میشود"<ref>{{متن حدیث|مَنْ نَظَرَ فِي اَللَّهِ كَيْفَ هُوَ هَلَكَ}}؛ حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۲۴۵؛ محمد باقر میرداماد حسینی استرآبادی، الرواشح السماویه، ص۴۱.</ref>. | *در این باب، [[انسان]] [[خردمند]] از [[تفکر]] درباره [[ذات خدا]] [[پرهیز]] میکند؛ زیرا [[ذات اقدس الاهی]] بزرگتر از آن است که در دسترس [[فهم]] یا تیررس [[وهم]] [[بشر]] باشد. از این رو کسی که درباره [[ذات خدا]] [[فکر]] کند، جز [[حیرت]] و [[سرگردانی]] و در نهایت [[الحاد]] و [[انکار]] بهرهای نخواهد برد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: "هرکس در چگونگی [[ذات خدا]] [[فکر]] کند، هلاک میشود"<ref>{{متن حدیث|مَنْ نَظَرَ فِي اَللَّهِ كَيْفَ هُوَ هَلَكَ}}؛ حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۲۴۵؛ محمد باقر میرداماد حسینی استرآبادی، الرواشح السماویه، ص۴۱.</ref>. | ||
*توضیح مطلب اینکه، کار [[عقل]] [[درک]] مفاهیم است و مفاهیم [[آفریده]] عقلاند، پس هرچیزی که در [[ذهن]] ما پیدا شود، آفریدۀ [[ذهن]] است و به همین [[دلیل عقل]] به طور کلی از [[شناخت]] [[حقیقت]] و [[ذات خدا]] [[ناتوان]] است. [[امام حسین]]{{ع}}میفرماید: "[[خداوند]] همچنان که از چشمها [[پنهان]] است و به | *توضیح مطلب اینکه، کار [[عقل]] [[درک]] مفاهیم است و مفاهیم [[آفریده]] عقلاند، پس هرچیزی که در [[ذهن]] ما پیدا شود، آفریدۀ [[ذهن]] است و به همین [[دلیل عقل]] به طور کلی از [[شناخت]] [[حقیقت]] و [[ذات خدا]] [[ناتوان]] است. [[امام حسین]]{{ع}}میفرماید: "[[خداوند]] همچنان که از چشمها [[پنهان]] است و به وسیله [[چشم]] دیده نمیشود، از [[عقلها]] هم [[پنهان]] است و با [[عقل]] شناخته نمیشود"<ref>{{متن حدیث|ان الله احتجب عن العقول كما احتجب عن الابصار}}؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۵۳.</ref>. | ||
*علاوه بر این، [[آگاهی]] از چگونگی [[ذات خدا]] بر فرض امکان به هیچ تأثیری در رابطه [[انسان]] و [[خدا]] ندارد. [[انسان]] برای تنظیم رابطه خود با [[خدا]] باید بداند که اولا، [[جهان]] خدایی دارد و ثانیا، [[خدا]] تمامی صفتهای خوب را داراست و هیچ صفت [[بدی]] در وجود [[مقدس]] او راه ندارد. [[تدبیر]] و اداره عالم همه با اوست. بدون خواست او از هیچکس کاری برنمیآید و همه سود و زیان [[انسان]] را او [[تعیین]] میکند. وقتی [[انسان]] بداند [[جهان]] خدایی دارد، به [[لطف]]، [[حمایت]] و [[یاری]] او [[امیدوار]] میشود و به [[مبارزه]] با [[مشکلات]] [[زندگی]] برمیخیزد و با [[عشق]] و [[امید]] به تلاش و کوشش ادامه میدهد تا بر تمامی [[سختیها]] [[پیروز]] شود. کسی که به وجود [[خالق]] هستی [[ایمان]] دارد، از [[پیروی]] مکتبهای [[انحرافی]] [[نجات]] مییابد و راه [[سعادت]] خویش را پیدا میکند. کسی که از صفتهای [[خدا]]، [[آگاه]] و با کمال و [[جمال]] الاهی آشنا میشود، در اثر [[عشق]] و [[محبت]] آن [[جمال]] بیمانند درصدد نزدیک کردن خود به [[خدا]] برمیآید و با [[عبادت]] خالصانه و [[خدمت]] به همنوعان، در مسیر [[تکامل]] [[انسانی]] قدم بر میدارد. [[انسان]] با این دو [[آگاهی]] خود به [[خدا]] برمی آید و با برای خود و [[جامعه انسانی]] عنصری مفید و ثمربخش میشود و اینکه نمیداند [[حقیقت]] [[ذات خدا]] چیست، [[مانع]] [[عشق]]، [[امید]]، [[مبارزه]]، [[عبادت]]، [[ایثار]]، تلاش و [[تکامل]] او نمیشود. | *علاوه بر این، [[آگاهی]] از چگونگی [[ذات خدا]] بر فرض امکان به هیچ تأثیری در رابطه [[انسان]] و [[خدا]] ندارد. [[انسان]] برای تنظیم رابطه خود با [[خدا]] باید بداند که اولا، [[جهان]] خدایی دارد و ثانیا، [[خدا]] تمامی صفتهای خوب را داراست و هیچ صفت [[بدی]] در وجود [[مقدس]] او راه ندارد. [[تدبیر]] و اداره عالم همه با اوست. بدون خواست او از هیچکس کاری برنمیآید و همه سود و زیان [[انسان]] را او [[تعیین]] میکند. وقتی [[انسان]] بداند [[جهان]] خدایی دارد، به [[لطف]]، [[حمایت]] و [[یاری]] او [[امیدوار]] میشود و به [[مبارزه]] با [[مشکلات]] [[زندگی]] برمیخیزد و با [[عشق]] و [[امید]] به تلاش و کوشش ادامه میدهد تا بر تمامی [[سختیها]] [[پیروز]] شود. کسی که به وجود [[خالق]] هستی [[ایمان]] دارد، از [[پیروی]] مکتبهای [[انحرافی]] [[نجات]] مییابد و راه [[سعادت]] خویش را پیدا میکند. کسی که از صفتهای [[خدا]]، [[آگاه]] و با کمال و [[جمال]] الاهی آشنا میشود، در اثر [[عشق]] و [[محبت]] آن [[جمال]] بیمانند درصدد نزدیک کردن خود به [[خدا]] برمیآید و با [[عبادت]] خالصانه و [[خدمت]] به همنوعان، در مسیر [[تکامل]] [[انسانی]] قدم بر میدارد. [[انسان]] با این دو [[آگاهی]] خود به [[خدا]] برمی آید و با برای خود و [[جامعه انسانی]] عنصری مفید و ثمربخش میشود و اینکه نمیداند [[حقیقت]] [[ذات خدا]] چیست، [[مانع]] [[عشق]]، [[امید]]، [[مبارزه]]، [[عبادت]]، [[ایثار]]، تلاش و [[تکامل]] او نمیشود. | ||
*از [[تفکر]] درباره صفتهای [[خدا]] نیز بهرهای عاید [[انسان]] نمیشود؛ چرا که ما صفتهای [[اقدس]] او را عین ذاتش میدانیم و به همین [[دلیل]] [[تفکر]] درباره صفتها، [[انسان]] را به [[تفکر]] درباره ذات میکشاند؛ بنابر این، [[پسندیده]] آن است که [[انسان]] فقط درباره [[افعال]]، آفریدهها و [[نعمتهای خدا]] بیندیشد. | *از [[تفکر]] درباره صفتهای [[خدا]] نیز بهرهای عاید [[انسان]] نمیشود؛ چرا که ما صفتهای [[اقدس]] او را عین ذاتش میدانیم و به همین [[دلیل]] [[تفکر]] درباره صفتها، [[انسان]] را به [[تفکر]] درباره ذات میکشاند؛ بنابر این، [[پسندیده]] آن است که [[انسان]] فقط درباره [[افعال]]، آفریدهها و [[نعمتهای خدا]] بیندیشد. |