پرش به محتوا

خلافت الهی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۷٬۹۶۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ اوت ۲۰۲۰
خط ۶۹: خط ۶۹:
*ای [[پیامبر]]! در کتاب [[قرآن]] از [[موسی]] یاد کن که او [[بنده]] [[مخلَص]] و فرستاده‌ای والامقام بود.
*ای [[پیامبر]]! در کتاب [[قرآن]] از [[موسی]] یاد کن که او [[بنده]] [[مخلَص]] و فرستاده‌ای والامقام بود.
*اما کلمه [[رسالت]] فقط‍ یک بار{{متن قرآن|فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ}}<ref> «(صالح) از آنان روی گردانید و گفت: ای قوم من! بی‌گمان پیام پروردگارم را به شما رسانده‌ام و برای شما خیرخواهی کرده‌ام امّا شما خیرخواهان را دوست نمی‌دارید» سوره اعراف، آیه ۷۹.</ref> و جمع آن "رسالات"، ۸ بار در [[قرآن مجید]] استعمال شده است؛ و معنای [[رسالت]] این است که مأموریتی بر عهده کسی بگذارند و او موظف به [[تبلیغ]] و ادای آن شود<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۵۶-۵۸.</ref>.
*اما کلمه [[رسالت]] فقط‍ یک بار{{متن قرآن|فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَةَ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلَكِنْ لَا تُحِبُّونَ النَّاصِحِينَ}}<ref> «(صالح) از آنان روی گردانید و گفت: ای قوم من! بی‌گمان پیام پروردگارم را به شما رسانده‌ام و برای شما خیرخواهی کرده‌ام امّا شما خیرخواهان را دوست نمی‌دارید» سوره اعراف، آیه ۷۹.</ref> و جمع آن "رسالات"، ۸ بار در [[قرآن مجید]] استعمال شده است؛ و معنای [[رسالت]] این است که مأموریتی بر عهده کسی بگذارند و او موظف به [[تبلیغ]] و ادای آن شود<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۵۶-۵۸.</ref>.
==کاربرد واژه “خلیفه” و مشتقات آن در [[قرآن کریم]]==
در [[قرآن کریم]] بارها از واژه [[خلیفه]] و مشتقات آن، که به نوعی در معنای [[جانشینی]] به کار رفته‌اند، [[سخن]] به میان آمده است. پرداختن به تمام این [[آیات]]، خود [[پژوهشی]] مستقل می‌طلبد، اما آن چه در این [[مقام]] شایان توجه است، تفکیک میان [[آیات]] مختلف در این باره است. این [[آیات]] را می‌توان در چهار محور و معنای کلی دسته‌بندی کرد:
*'''[[جانشینی]] غیر [[انسان]] از غیر [[انسان]]''': واژه [[خلیفه]] و مشتقات آن، گاه درباره [[جانشینی]] غیر [[انسان]] برای غیر [[انسان]] به کار رفته است: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا}}<ref>«و اوست که شب و روز را پی سپر یکدیگر قرار داد برای آن کس که بخواهد در یاد گیرد یا بخواهد سپاس گزارد» سوره فرقان، آیه ۶۲.</ref>. بر اساس این [[آیه]]، [[شب]] و روز به [[اراده خداوند]] [[متعال]] به جای یکدیگر می‌آیند و [[جانشین]] هم می‌شوند.
*'''[[جانشینی]] [[انسان]] به جای [[انسان]]''': واژه خلیفة در [[قرآن کریم]]، بارها در مواردی به کار رفته است که [[انسان‌ها]] به جای یکدیگر آمده‌اند. به [[آیات]] زیر توجه کنید: {{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلَائِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ}}<ref>«او را دروغگو دانستند، ما هم او و کسانی را که با او بودند در کشتی رهایی بخشیدیم و آنان را جانشین (پیشینیان) گرداندیم و آنهایی را که آیات ما را دروغ شمردند غرق کردیم پس بنگر که سرانجام بیم‌داده‌شدگان چگونه بود» سوره یونس، آیه ۷۳.</ref>. در این [[آیه]]، از [[سرنوشت]] [[قوم]] [[حضرت نوح]]{{ع}} [[سخن]] به میان آمده است. براساس این [[آیه]]، نجات‌یافتگان از [[طوفان]] [[حضرت نوح]]{{ع}} [[خلیفه]] معرفی شده‌اند. به نظر می‌رسد، این نام‌گذاری به این اعتبار باشد که آنها بازمانده قوم نوح {{ع}} بودند، پس از آنکه [[طوفان]] [[تکذیب‌کنندگان]] آن [[پیامبر]] را [[غرق]] کرد. {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«آیا شگفت می‌دارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا بیمتان دهد؟ و به یاد آورید هنگامی را که پس از قوم نوح شما را جانشین کرد و در آفرینش بر گستره (توانمندی) شما افزود، بنابراین نعمت‌های خداوند را به یاد آورید باشد که رستگار گردید» سوره اعراف، آیه ۶۹.</ref>. [[خداوند متعال]] در این [[آیه]]، خطاب به [[قوم عاد]]، [[حضرت هود]]{{ع}} از [[جانشینی]] آنها پس از [[قوم]] [[حضرت نوح]]{{ع}} [[سخن]] به میان آورده است و به نظر می‌رسد که مقصود از [[جانشینی]] و خلافت در این [[آیه]]، آمدن آن [[قوم]] پس از [[قوم]] [[حضرت نوح]]{{ع}} است<ref>گفتنی است، مرحوم علامه طباطبایی مقصود از خلافت در این آیه را همان خلافت و جانشینی از خداوند دانسته است. ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۶.</ref>. {{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا}}<ref>«و یاد کنید آنگاه را که شما را جانشینانی پس از (قوم) عاد قرار داد و در این سرزمین جای داد که در هامون آن کاخ‌ها می‌سازید و کوه‌ها را برای خانه‌سازی می‌تراشید» سوره اعراف، آیه ۷۴.</ref>. در این [[آیه]] نیز [[خداوند متعال]] خطاب به [[قوم ثمود]]، [[قوم]] [[حضرت صالح]]{{ع}} آنها را [[جانشینان]] [[قوم عاد]] معرفی می‌کند. به نظر می‌رسد، مقصود از [[جانشینی]] و خلافت در این [[آیه]] نیز همان آمدن افرادی پس از افراد دیگر است. {{متن قرآن|فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا}}<ref>«و از پس آنان جانشینانی جایگزین شدند که نماز را تباه کردند و شهوت‌ها را پی گرفتند و زودا که با (کیفر) گمراهی روبه‌رو گردند» سوره مریم، آیه ۵۹.</ref>. پس از آنکه [[خداوند متعال]] از [[پیامبران الهی]] و [[پیروان]] [[راستین]] آنها در [[قوم بنی اسرائیل]] به [[نیکی]] یاد می‌کند، در [[آیه]] فوق از [[جانشینان]] ناشایست آنها سخن به میان می‌آورد که به [[پیروی]] از [[شهوات]] روی آوردند. به نظر می‌رسد در این [[آیه]] نیز، واژه “خَلف” در معنای لغوی خود، یعنی آمدن چیزی پس از چیز دیگر، به کار رفته است. {{متن قرآن|فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ}}<ref>«بنابراین امروز تو را با کالبد بی‌جانت بر ساحل می‌افکنیم تا برای آیندگانت نشانه‌ای باشی و بی‌گمان بسیاری از مردم از نشانه‌های ما غافلند» سوره یونس، آیه ۹۲.</ref>. در این [[آیه]]، از [[سرنوشت]] شوم [[فرعون]] [[سخن]] به میان آمده است. بر اساس ظاهر این [[آیه]]، [[بدن]] او [[نجات]] داده می‌شود تا عبرتی برای آیندگان باشد که پس از او می‌آیند.
*'''[[جانشینی]] [[ملائکه]] به جای [[انسان]]''': تتبع در [[آیات]] روشن می‌سازد که [[دست]] کم در یک [[آیه]]، [[جانشینی]] [[ملائکه]] به جای [[انسان]] نیز مطرح شده است: {{متن قرآن|وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ}}<ref>«و اگر می‌خواستیم به جای شما در زمین فرشتگانی می‌گماشتیم که جانشین گردند» سوره زخرف، آیه ۶۰.</ref>.
*'''[[جانشینی]] [[انسان]] به جای [[خدا]]''': در [[آیات]] معدودی از [[قرآن کریم]]، مسئله [[جانشینی]] و خلافت [[انسان]] از طرف [[خداوند]] مطرح شده است. آیاتی که از [[جانشینی]] [[انسان]] برای [[خدا]] سخن به میان آورده‌اند، یک [[سیاق]] ندارند؛ چنان‌که در برخی از آنها، واژه [[خلیفه]] به طور مفرد به کار رفته است و بر اصل بحث [[جعل]] [[خلیفه]] تأکیده شده است؛ فارغ از آنکه تمام [[انسان‌ها]] یا برخی از آنها [[خلیفه]] باشند. مهم‌ترین این [[آیات]] همان [[آیه]] سی ام [[سوره بقره]] است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>. در این [[آیه]]، [[خداوند متعال]] از [[تصمیم]] خود، مبنی بر قرار دادن [[خلیفه]] بر روی [[زمین]]، خبر داده است. در منابع [[تفسیری]]، دیدگاه‌های متفاوتی راجع به این [[آیه]] به چشم می‌خورد؛ چنان‌که برخی مقصود از خلافت را در این [[آیه]]، خلافت و [[جانشینی]] از [[ملائکه]] دانسته‌اند؛ بدین [[دلیل]] که آنها پیش‌تر ساکن [[زمین]] بودند<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبرسی، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۵۶ و ۱۵۷؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۳۱؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۱۲۴؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۷۶؛ فضل بن حسن طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۳۶؛ عبدالرحمن بن علی بن جوزی، زاد المسیر، ج۱، ص۳۷ و ۵۰؛ محمد بن یوسف اندلسی، البحر المحیط فی تفسیر، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref>؛ برخی دیگر نیز مقصود از خلافت را در این [[آیه]]، آمدن [[انسان]] پس از [[جنیان]] دانسته‌اند<ref>ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲، ص۳۸۸-۳۸۹؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، محمد بن یوسف اندلسی، بحر المحیط فی التفسیر؛ حسن بن محمد نیشابوری، تفسیر غرائب الفرقان، ج۱، ص۲۱۵ و ۲۱۶؛ وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج۱، ص۱۲۷-۱۳۲.</ref>؛ بعضی دیگر از [[مفسران]] نیز گفته‌اند، منظور از خلافت در این [[آیه]]، آمدن [[انسان]] به جای انسان‌های نخستین است<ref>ر.ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، محمدجواد بلاغی، آلاءالرحمن فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۸۲-۸۴؛ احمد بن مصطفی مراغی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۸۰-۸۱؛ وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج.</ref> و سرانجام، گروهی نیز بر [[جانشینی]] [[انسان]] از [[خداوند]]، البته در قلمرویی خاص، تأکید کرده‌اند<ref>ر.ک: محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۳۱؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۷۶.</ref>. با وجود این، [[حق]] آن است که روشن‌ترین [[تفسیر]] از خلافت در این [[آیه]]، همان [[جانشینی]] [[خداوند]] است<ref>ر.ک: علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۳۶؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۱۲۴؛ فضل بن حسن طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۳۶ و ۳۷؛ محمد بن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۱، ص۲۸-۳۰؛ محمدبن یوسف اندلسی، البحر المحیط فی التفسیر، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۷؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین، ج۱، ۱۴۰-۱۴۲؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۳۰۸؛ سیدعبدالله شبر، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۴۶؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۵؛ سید محمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱، ص۲۲۷؛ ناصر مکارشیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۱۷۷-۱۷۹؛ احمد بن محمد بن عجبیة، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، ج۱، ص۹۳-۹۴؛ محمد ثناء الله مظهری، التفسیر المظهری، ج۱، ص۵۰-۵۱؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۳.</ref>؛ چرا که اوّلاً، دلیلی برای دیگر احتمالات بیان نشده است؛ ثانیاً، با توجه به [[آیات]] پس از آن، می‌توان گفت [[سیاق]] این [[آیات]] تناسبی با احتمالات یاد شده ندارد؛ بدین بیان که [[خداوند متعال]] در پاسخ شگفتی [[ملائکه]]، اسماء را به [[آدم]]{{ع}} آموخت، آن‌گاه که آنها را بر [[ملائکه]] عرضه کرد. این کار، تناسبی ندارد با این [[تفسیر]] که مقصود از خلافت [[انسان]]، خلافت از انسان‌های پیشین است<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۶.</ref>، بلکه ناظر بر ابراز [[توانایی]] و استعداد برای [[جانشینی]] [[خداوند]] است؛ چیزی که [[ملائکه]] تکویناً از آن [[محروم]] بودند<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۶.</ref>. [[آیه]] دیگری که به بحث [[جعل]] [[خلیفه]] مربوط می‌شود، [[آیه خلافت]] [[حضرت داوود]]{{ع}} است: {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند» سوره ص، آیه ۲۶.</ref>.
برخی معتقدند که مقصود از خلافت [[حضرت داوود]]{{ع}} در این [[آیه]]، [[جانشینی]] ایشان از [[پیامبران پیشین]] است<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۵۶؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۴، ص۸۹؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۷۳۷؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین، ج۸، ص۴۹.</ref>؛ برخی دیگر معنای خلافت [[داوود]]{{ع}} را، [[جانشینی]] وی از [[خداوند متعال]]<ref>سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۱۲، ص۱۷۸ و ۱۷۹؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۱۹۴؛ سید محمدحسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱، ص۲۲۷ و ج۱۹، ص۲۵۳.</ref>، در [[تدبیر امر]] [[بندگان]] دانسته‌اند<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طوسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، عبدالرحمن بن علی بن جوزی، زاد المسیر، ج۳، ص۵۶۹؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین؛ محمد بن علی شریف لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۳، ص۸۲۱.</ref>.
به نظر می‌رسد، فارغ از محدوده خلافت [[حضرت داوود]]{{ع}} روشن‌ترین معنایی که از خلافت آن [[حضرت]]، در این [[آیه]] بر آن تأکید شده است، همان معنای خلافت و [[جانشینی]] از [[خداوند]] در [[زمین]] است. این مدعا با توجه به آنکه مقیدی در بین نیست، مستحکم‌تر می‌شود؛ ضمن آنکه تعابیری همچون {{متن قرآن|إِنَّا}} و {{متن قرآن|جَعَلْنَاكَ}} روشن می‌سازد که [[خداوند]] در پی اعطای [[شأن]] و مقامی ویژه به [[حضرت داوود]]{{ع}} است که همان خلافت است. در این [[آیه]]، [[خداوند]] پس از تأکید بر [[خلیفه]] بودن [[حضرت داوود]]{{ع}} به او [[فرمان]] می‌دهد تا در میان [[مردم]] [[حکم]] کند، در حالی که در منظومه [[بینش]] [[اسلامی]]، [[حکم]] کردن تنها [[حق]] [[خداوند]] است: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷؛ و نیز ر.ک: سوره یوسف، آیه ۴۰ و ۶۷.</ref>. بنابراین، تأکید بر [[شأن]] [[حکم]] کردن برای آن [[حضرت]] که متفرع بر خلافت او شده است، روشن می‌سازد که [[جانشینی]] [[داوود]]{{ع}} [[جانشینی]] از [[خداوند]]، و نه از پیشینیان، است<ref>محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ج۱-۳، ص۳۶۳.</ref>.
در برخی دیگر از [[آیات قرآن کریم]]، خلافت و [[جانشینی]] از [[خداوند]] به تمام [[انسان‌ها]] نسبت داده شده است؛ چنان‌که می‌خوانیم: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و اوست که شما را جانشینان (خویش یا گذشتگان) در زمین گمارد و برخی را بر برخی دیگر به پایه‌هایی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید؛ بی‌گمان پروردگار تو زودکیفر است و به راستی او آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۶۵.</ref>.
برخی [[مفسران]] بر این باورند که مقصود از خلافت در این [[آیه]]، همان [[جانشینی]] از [[اقوام]] پیشین است<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۳۸؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۳۸۴؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۶۰۷؛ حسین بن علی ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ج۸، ص۱۱۶؛ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۷، ص۱۵۸؛ ملافتح الله کاشانی، منهج الصادقین، ج۳، ص۵۰۰؛ سید عبدالله شبر، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۶۹؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۴، ص۳۱۲-۳۱۳.</ref>؛ برخی دیگر نیز گفته‌اند، [[جانشینی]] [[انسان‌ها]] از [[جنیان]] منظور است<ref>ر.ک: محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، حسین بن علی ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان.</ref>.
با وجود این، با نگاهی گذرا به آیاتی که در [[مقام]] [[جانشینی]] قومی از [[قوم]] دیگر است، می‌توان به این نتیجه رسید که [[خداوند متعال]] در تمامی این [[آیات]]، مقصود خود را با واژگانی همچون “بعد” یا “بعدهم” به صراحت روشن ساخته است؛ از این‌رو در آیاتی که چنین واژگانی نیامده است، باید به دنبال قرینه‌ای گشت تا مقصود و مراد روشن شود. از سوی دیگر، [[جانشینی]] و خلافت [[انسان‌ها]] تنها به دو صورت [[تصور]] می‌شود؛ یکی، [[جانشینی]] [[انسان‌ها]] از یکدیگر و دیگری، [[جانشینی]] [[انسان‌ها]] از طرف [[خداوند]] هنگامی که [[خداوند متعال]] به طور مطلق و بدون قید، از [[جعل]] [[خلیفه]] به وسیله خود سخن می‌گوید، این [[آیه]] ظاهر در خلافت از جانب خود اوست. در اینجا نیز به نظر می‌رسد، با توجه به آنکه [[سیاق]] خود این [[آیه]] و نیز [[آیات]] قبل و بعد از آن، بر [[جانشینی]] از [[اقوام]] پیشین دلالتی ندارد، می‌توان مدعی شد که ظاهر این [[آیه]]، بر [[جانشینی]] [[انسان‌ها]] از [[خداوند]] تأکید می‌کند<ref>ر.ک: محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۴، ص۱۹۲؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القران العظیم و السبع المثانی؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۹۶.</ref>؛ با این حال، چنان‌که در این [[آیه]] آمده است، میان این [[جانشینان]] تساوی برقرار نیست، بلکه برخی از آنها بر بعضی دیگر، [[برتری]] و [[فضیلت]] دارند.
نکته دیگری که توجه به آن، ما را در تشخیص مفهوم و مدلول [[آیه]] [[یاری]] می‌کند، آمدن ترکیب {{متن قرآن|خَلَائِفَ الْأَرْضِ}}، {{متن قرآن|خُلَفَاءَ الْأَرْضِ}} و مانند آن، در خطاب‌های [[قرآنی]] است. چنین ترکیب‌هایی نیز در نگاه نخست، همانند تعبیر {{متن قرآن|خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ}} که راجع به خلافت [[حضرت آدم]]{{ع}} از [[خداوند]] است، در [[جانشینی]] [[عالم هستی]]، از جانب [[خداوند]]، [[ظهور]] دارد؛ در حالی که در تمام آیاتی که بر [[جانشینی]] قومی از [[قوم]] دیگر تأکید شده، صرفاً مسئله در پی هم آمدن آنها مطرح شده و خلافت [[مقید]] به روی [[زمین]] نشده است.
[[آیه]] دیگری که از [[جانشینی]] [[انسان‌ها]] از [[خداوند]] [[سخن]] به میان آورده است، [[آیه]] ۶۲ [[سوره نمل]] است: {{متن قرآن|أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ می‌دهد و بلا را (از او) می‌گرداند؟ و شما را جانشینان زمین می‌گرداند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ اندک پند می‌پذیرید» سوره نمل، آیه ۶۲.</ref>.
برخی [[مفسران]] بر این عقیده‌اند که مقصود از خلافت در این [[آیه]]، [[جانشینی]] هر قومی از [[قوم]] دیگر است<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۱۰؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۳۷۷؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۵۸؛ حسین بن علی ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ج۱۵، ص۶۵؛ عتیق بن محمد سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۳، ص۱۷۸۵؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۴، ص۵۶۵؛ دمشقی، اسماعیل بن عمرو بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۱۸۶؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۰، ص۲۱۸؛ سید محمد طنطاوی، التفسیر الوسیط، ج۱۰، ص۳۴۷.</ref>. با توجه به آن چه در توضیح [[آیه]] پیشین عرضه شد، می‌توان گفت: در این [[آیه]] نیز تمام [[انسان‌ها]]، [[خلیفه]] روی [[زمین]] معرفی شده‌اند و قرینه‌ای بر معنای [[جانشینی]] از [[اقوام]] دیگر وجود ندارد<ref>ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۱۶ و ج۱۵، ص۳۸۳؛ احمد بن محمد بن عجبیة، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، ج۱، ص۹۳-۹۴.</ref>.


==[[تبیین]] [[مقام]] خلیفة اللهی [[انسان در قرآن کریم]]==
==[[تبیین]] [[مقام]] خلیفة اللهی [[انسان در قرآن کریم]]==
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش