پرش به محتوا

بحث:آیه ولایت: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۱ اوت ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'حاکم حسکانی' به 'حاکم حسکانی'
جز (جایگزینی متن - '،[[' به '، [[')
جز (جایگزینی متن - 'حاکم حسکانی' به 'حاکم حسکانی')
خط ۵۵: خط ۵۵:
*آیه ولایت از جمله آیاتی است که می‌توان به وسیله آن، [[شأن]] [[رهبری]] [[اجتماعی]] را برای [[امامان معصوم]]{{عم}} اثبات کرد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}.<ref>سوره مائده، آیه: ۵۵.</ref> واژه [[ولیّ]] در لغت در معانی گوناگونی همچون [[ناصر]]، [[دوست]]، هم‌پیمان، و متولی امر یا [[سرپرست]] به کار رفته است.<ref>احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، ج۶، ص۱۴۱؛ محمود بن عمر زمخشری، اساس البلاغة، ص۵۰۹؛ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.</ref> با وجود این، ریشه اصلی این واژه - یعنی «وَلْی» - به گفته ارباب لغت، به معنای [[قرب]] و نزدیکی است.<ref>احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، ج۶، ص۱۴۱؛ اسماعيل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۶، ص۲۵۲۸؛ صاحب بن عباد، المحيط فی اللغة، ج۱۰، ص۳۸۱.</ref> بنابراین واژه ولی دارای معانی پرشماری است که تعین یکی از آنها در یک متن با توجه به قرائن و شواهد موجود، امکان‌پذیر است. [[مفسران]] و [[متکلمان شیعی]]، واژه [[ولیّ]] را در این [[آیه]] به معنای [[سرپرست]] و اختیاردار امور دانسته، و با توجه به [[شأن نزول]] این [[آیه]]، آن را بر [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} منطبق کرده‌اند.<ref>برای نمونه، ر.ک: شیخ مفید، تفسير القرآن المجيد، ج۱، ص۱۸۲؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج۱، ص۳۳۷؛ ابوالفتوح حسین بن علی رازی، روض الجنان، ج۷، ص۲۵؛ ملافتح الله کاشانی، تفسير منهج الصادقین، ج۳، ص۲۶۵؛ محمد جواد مغنیه، تفسير الكاشف، ج۳، ص۸۲؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۸-۵؛ سید محمد حسين فضل الله، من وحی القرآن، ج۸، ص۲۳۰-۲۳۲.</ref> در سوی مقابل، [[مفسران اهل سنت]]، این سخن را برنتافته و واژه یادشده را به دیگر معانی - به‌ویژه به معنای [[ناصر]] و [[یاور]] - دانسته‌اند<ref>برای نمونه، ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۶، ص۱۸۶؛ عبدالرحمان بن محمد بن ابی حاتم، تفسير القرآن العظيم، ج۴، ص۱۱۶۲ و ۱۱۶۳؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتيح الغيب، ج۱۲، ص۳۸۲؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی، تفسير القرآن العظيم، ج۳، ص۱۲۵؛ حسن بن محمد نیشابوری، غرائب القرآن، ج۲، ص۶۰۶؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۳؛ سید محمد طنطاوی، التفسير الوسيط، ج۴، ص۲۰۱.</ref> در نگاه نخست به نظر می‌آید که واژه [[ولیّ]] در این [[آیه]] به لحاظ لغوی و مفهومی می‌تواند با هریک از این دو معنا [[تفسیر]] شود. از‌این‌رو لازم است برای تعیین یکی از آن دو به قراین دیگری استناد کرد. با دقت در این [[آیه]] می‌توان گفت که اگر مقصود از الَّذِينَ آمَنُواْ در این [[آیه]] افراد متعددی باشند، لازم می‌آید که [[خداوند]] در این [[آیه]] به دنبال [[تبیین]] و [[جعل]] یک قاعده کلی باشد؛ بدین معنا که فرموده است: "[[ولیّ]] شما هر کسی است که [[نماز]] بخواند و در حال [[رکوع]] [[انفاق]] کند".<ref>قاعده یادشده بر اساس دو اصل است: نخست آنکه ظاهرترین معنا از آیه آن است که «واو» در عبارت وَهُمْ رَاكِعُونَ، حالیه است. حالیه بودن «واو» به تأیید برخی از مفسران اهل سنت نیز رسیده است (ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۶۴۹؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۴؛ محمود بن عبدالرحیم صافی، الجدول فی اعراب القرآن الكريم، ج۶، ص۳۸۶)؛ دوم آنکه مقصود از «زکات»، همان زکات مصطلح فقهی - که حقیقت شرعیه یا متشرعه است - نیست؛ بلکه مراد از آن، همان صدقه است که در موارد پرشماری از قرآن کریم به همین معنا وارد شده است (ر.ک: انبیاء، ۷۳؛ مریم، ۵۵ و ۳۱؛ اعلی، ۱۵). گفتنی است برخی عالمان اهل سنت در‌این‌باره تشکیک‌هایی کرده‌اند که اندیشمندان شیعی نیز به آنها پاسخ داده‌اند (ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغيب، ج۱۲، ص۳۸۶؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۱۰).</ref> چنین تبیینی از واژه [[ولیّ]] صحیح نیست؛ چراکه هیچ رابطه‌ای میان [[ولایت]] و [[نماز خواندن]] و [[انفاق]] در حال ركوع نیست و به دیگر بیان، این‌گونه نیست که هرکس [[نماز]] بخواند و در حال [[رکوع]] [[صدقه]] بدهد، حتماً [[ولیّ]] است و در غیر این صورت، [[ولیّ]] نیست. از‌این‌رو، می‌توان گفت که [[خداوند]] در این [[آیه]] به دنبال ارائه تعریف برای مفهوم [[ولیّ]] نیست، بلکه در پی معرفی مصداقی خاص است. افزون بر آن، ممکن است گفته شود [[آیه]] یادشده با واژه «انّما» آغاز می‌شود که معمولاً بر حصر دلالت دارد و این سخن که [[ولایت]] در [[آیه]] یادشده به معنای [[دوست]] و [[ناصر]] است، از آنجا که به حصر [[دوستان]] در عده‌ای خاص خواهد انجامید، با دیگر [[آیات قرآن کریم]] نیز منافات دارد: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}.<ref>«مردان و زنان باایمان، ولیّ [و یار و یاور] یکدیگرند. امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند. نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می‌کنند. به زودی خدا آنان را مشمول رحمت خویش قرار می‌دهد و خداوند، توانا و حکیم است» (توبه، ۷۱).</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۵۷ تا ۲۶۲.</ref>
*آیه ولایت از جمله آیاتی است که می‌توان به وسیله آن، [[شأن]] [[رهبری]] [[اجتماعی]] را برای [[امامان معصوم]]{{عم}} اثبات کرد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}.<ref>سوره مائده، آیه: ۵۵.</ref> واژه [[ولیّ]] در لغت در معانی گوناگونی همچون [[ناصر]]، [[دوست]]، هم‌پیمان، و متولی امر یا [[سرپرست]] به کار رفته است.<ref>احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، ج۶، ص۱۴۱؛ محمود بن عمر زمخشری، اساس البلاغة، ص۵۰۹؛ محمد بن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۷.</ref> با وجود این، ریشه اصلی این واژه - یعنی «وَلْی» - به گفته ارباب لغت، به معنای [[قرب]] و نزدیکی است.<ref>احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، ج۶، ص۱۴۱؛ اسماعيل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۶، ص۲۵۲۸؛ صاحب بن عباد، المحيط فی اللغة، ج۱۰، ص۳۸۱.</ref> بنابراین واژه ولی دارای معانی پرشماری است که تعین یکی از آنها در یک متن با توجه به قرائن و شواهد موجود، امکان‌پذیر است. [[مفسران]] و [[متکلمان شیعی]]، واژه [[ولیّ]] را در این [[آیه]] به معنای [[سرپرست]] و اختیاردار امور دانسته، و با توجه به [[شأن نزول]] این [[آیه]]، آن را بر [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} منطبق کرده‌اند.<ref>برای نمونه، ر.ک: شیخ مفید، تفسير القرآن المجيد، ج۱، ص۱۸۲؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج۱، ص۳۳۷؛ ابوالفتوح حسین بن علی رازی، روض الجنان، ج۷، ص۲۵؛ ملافتح الله کاشانی، تفسير منهج الصادقین، ج۳، ص۲۶۵؛ محمد جواد مغنیه، تفسير الكاشف، ج۳، ص۸۲؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۸-۵؛ سید محمد حسين فضل الله، من وحی القرآن، ج۸، ص۲۳۰-۲۳۲.</ref> در سوی مقابل، [[مفسران اهل سنت]]، این سخن را برنتافته و واژه یادشده را به دیگر معانی - به‌ویژه به معنای [[ناصر]] و [[یاور]] - دانسته‌اند<ref>برای نمونه، ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۶، ص۱۸۶؛ عبدالرحمان بن محمد بن ابی حاتم، تفسير القرآن العظيم، ج۴، ص۱۱۶۲ و ۱۱۶۳؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتيح الغيب، ج۱۲، ص۳۸۲؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی، تفسير القرآن العظيم، ج۳، ص۱۲۵؛ حسن بن محمد نیشابوری، غرائب القرآن، ج۲، ص۶۰۶؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۳؛ سید محمد طنطاوی، التفسير الوسيط، ج۴، ص۲۰۱.</ref> در نگاه نخست به نظر می‌آید که واژه [[ولیّ]] در این [[آیه]] به لحاظ لغوی و مفهومی می‌تواند با هریک از این دو معنا [[تفسیر]] شود. از‌این‌رو لازم است برای تعیین یکی از آن دو به قراین دیگری استناد کرد. با دقت در این [[آیه]] می‌توان گفت که اگر مقصود از الَّذِينَ آمَنُواْ در این [[آیه]] افراد متعددی باشند، لازم می‌آید که [[خداوند]] در این [[آیه]] به دنبال [[تبیین]] و [[جعل]] یک قاعده کلی باشد؛ بدین معنا که فرموده است: "[[ولیّ]] شما هر کسی است که [[نماز]] بخواند و در حال [[رکوع]] [[انفاق]] کند".<ref>قاعده یادشده بر اساس دو اصل است: نخست آنکه ظاهرترین معنا از آیه آن است که «واو» در عبارت وَهُمْ رَاكِعُونَ، حالیه است. حالیه بودن «واو» به تأیید برخی از مفسران اهل سنت نیز رسیده است (ر.ک: محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۶۴۹؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۴؛ محمود بن عبدالرحیم صافی، الجدول فی اعراب القرآن الكريم، ج۶، ص۳۸۶)؛ دوم آنکه مقصود از «زکات»، همان زکات مصطلح فقهی - که حقیقت شرعیه یا متشرعه است - نیست؛ بلکه مراد از آن، همان صدقه است که در موارد پرشماری از قرآن کریم به همین معنا وارد شده است (ر.ک: انبیاء، ۷۳؛ مریم، ۵۵ و ۳۱؛ اعلی، ۱۵). گفتنی است برخی عالمان اهل سنت در‌این‌باره تشکیک‌هایی کرده‌اند که اندیشمندان شیعی نیز به آنها پاسخ داده‌اند (ر.ک: محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغيب، ج۱۲، ص۳۸۶؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۱۰).</ref> چنین تبیینی از واژه [[ولیّ]] صحیح نیست؛ چراکه هیچ رابطه‌ای میان [[ولایت]] و [[نماز خواندن]] و [[انفاق]] در حال ركوع نیست و به دیگر بیان، این‌گونه نیست که هرکس [[نماز]] بخواند و در حال [[رکوع]] [[صدقه]] بدهد، حتماً [[ولیّ]] است و در غیر این صورت، [[ولیّ]] نیست. از‌این‌رو، می‌توان گفت که [[خداوند]] در این [[آیه]] به دنبال ارائه تعریف برای مفهوم [[ولیّ]] نیست، بلکه در پی معرفی مصداقی خاص است. افزون بر آن، ممکن است گفته شود [[آیه]] یادشده با واژه «انّما» آغاز می‌شود که معمولاً بر حصر دلالت دارد و این سخن که [[ولایت]] در [[آیه]] یادشده به معنای [[دوست]] و [[ناصر]] است، از آنجا که به حصر [[دوستان]] در عده‌ای خاص خواهد انجامید، با دیگر [[آیات قرآن کریم]] نیز منافات دارد: {{متن قرآن|وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}.<ref>«مردان و زنان باایمان، ولیّ [و یار و یاور] یکدیگرند. امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند. نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می‌کنند. به زودی خدا آنان را مشمول رحمت خویش قرار می‌دهد و خداوند، توانا و حکیم است» (توبه، ۷۱).</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۵۷ تا ۲۶۲.</ref>
*سیاق [[آیه]] یادشده بیانگر آن است که مقصود از [[ولیّ]] در این [[آیه]] همان معنای [[دوستی]] یا [[نصرت]] است. براساس این [[آیه]]، [[مؤمنان]] از آنجا که [[دوست]] یکدیگرند، همدیگر را [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کنند و به نظر می‌رسد معنای [[سرپرستی]] با امور بیان‌شده در این [[آیه]]، مانند [[اقامه نماز]]، پرداخت [[زکات]] و... چندان مناسبتی نداشته باشد؛ چراکه در معنای [[سرپرستی]]، یک نفر [[سرپرست]] دیگران است و بر ایشان اشراف دارد؛ در حالی که در این [[آیه]] همگان نسبت به [[واجبات]] و [[محرمات]] یکدیگر [[مسئولیت]] دارند. افزون بر آن، از آنجا که [[خداوند متعال]] در آیه ولایت، [[مقام]] ولایتِ مربوط به الَّذِينَ آمَنُواْ را در ادامه [[مقام ولایت]] خود و [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} آورده است، روشن می‌شود که [[مقام]] یادشده مقامی اختصاصی و ویژه است. با توجه به آنچه [[گذشت]]، روشن می‌شود که اولاً، اگرچه در این [[آیه]] از صیغه جمع استفاده شده است، [[حکم]] و مقامی که به الَّذِينَ آمَنُواْ داده شده، همگانی و عمومی نیست؛ ثانياً، مقصود از [[ولایت]] در این [[آیه]] نمی‌تواند معنای [[دوستی]] یا [[نصرت]] باشد. بنابراین می‌توان به این دیدگاه که مقصود از [[ولیّ]] در این [[آیه]] [[سرپرست]] است، نزدیک شد؛ بدین بیان که اولاً، [[سرپرستی]]، مقامی است که در [[اختیار]] گروهی خاص قرار دارد و [[عمومیت]] ندارد. این سخن کاملاً با سیاق آیه ولایت سازگار است که با ادات حصر آغاز شده است؛ ثانياً، از همجواری [[ولایت]] [[خداوند]]، [[رسول]] و الَّذِينَ آمَنُواْ در این [[آیه]] روشن می‌شود که چنین [[ولایتی]] عظمتی خاص داشته، بسیار فراتر از [[دوستی]] و [[نصرت]] است؛ و ثالثاً، چنان‌که [[گذشت]]، [[خداوند متعال]] به دنبال ارائه مصداق برای این [[منصب]] است که خود قرینه‌ای دیگر برای معنای [[سرپرستی]] به شمار می‌رود. نکته دیگر آنکه مفهومّ ولی آن‌گاه که به معنای [[سرپرستی]] امور به کار رود، به لحاظ مفهومی می‌تواند مصادیق پرشماری داشته باشد. برای نمونه [[مسئول]] یک خانه [[ولیّ]] آن است، [[مسئول]] یک [[شهر]]، [[ولیّ]] آن [[شهر]] است، [[مسئول]] یک استان، [[ولیّ]] آن استان است و [[مسئول]] یک [[کشور]]، [[ولیّ]] آن [[کشور]] است. موارد یادشده تنها به نوعی بر [[رهبری]] و [[مدیریت]] [[اجتماعی]] تطبیق‌شدنی است. از سوی دیگر، کسی که [[مسئولیت]] [[امور دینی]] یک [[خانواده]]، [[شهر]]، استان یا کشوری را نیز بر عهده دارد، او نیز [[ولیّ]] آن [[جوامع]] در آن محدوده است. بنابراین، [[ولایت]] و [[سرپرستی]] قابل تطبيق بر [[رهبری سیاسی]] و [[اجتماعی]] با محدوده‌های مختلف و [[رهبری دینی]] و... است.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۵۷ تا ۲۶۲.</ref>
*سیاق [[آیه]] یادشده بیانگر آن است که مقصود از [[ولیّ]] در این [[آیه]] همان معنای [[دوستی]] یا [[نصرت]] است. براساس این [[آیه]]، [[مؤمنان]] از آنجا که [[دوست]] یکدیگرند، همدیگر را [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کنند و به نظر می‌رسد معنای [[سرپرستی]] با امور بیان‌شده در این [[آیه]]، مانند [[اقامه نماز]]، پرداخت [[زکات]] و... چندان مناسبتی نداشته باشد؛ چراکه در معنای [[سرپرستی]]، یک نفر [[سرپرست]] دیگران است و بر ایشان اشراف دارد؛ در حالی که در این [[آیه]] همگان نسبت به [[واجبات]] و [[محرمات]] یکدیگر [[مسئولیت]] دارند. افزون بر آن، از آنجا که [[خداوند متعال]] در آیه ولایت، [[مقام]] ولایتِ مربوط به الَّذِينَ آمَنُواْ را در ادامه [[مقام ولایت]] خود و [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} آورده است، روشن می‌شود که [[مقام]] یادشده مقامی اختصاصی و ویژه است. با توجه به آنچه [[گذشت]]، روشن می‌شود که اولاً، اگرچه در این [[آیه]] از صیغه جمع استفاده شده است، [[حکم]] و مقامی که به الَّذِينَ آمَنُواْ داده شده، همگانی و عمومی نیست؛ ثانياً، مقصود از [[ولایت]] در این [[آیه]] نمی‌تواند معنای [[دوستی]] یا [[نصرت]] باشد. بنابراین می‌توان به این دیدگاه که مقصود از [[ولیّ]] در این [[آیه]] [[سرپرست]] است، نزدیک شد؛ بدین بیان که اولاً، [[سرپرستی]]، مقامی است که در [[اختیار]] گروهی خاص قرار دارد و [[عمومیت]] ندارد. این سخن کاملاً با سیاق آیه ولایت سازگار است که با ادات حصر آغاز شده است؛ ثانياً، از همجواری [[ولایت]] [[خداوند]]، [[رسول]] و الَّذِينَ آمَنُواْ در این [[آیه]] روشن می‌شود که چنین [[ولایتی]] عظمتی خاص داشته، بسیار فراتر از [[دوستی]] و [[نصرت]] است؛ و ثالثاً، چنان‌که [[گذشت]]، [[خداوند متعال]] به دنبال ارائه مصداق برای این [[منصب]] است که خود قرینه‌ای دیگر برای معنای [[سرپرستی]] به شمار می‌رود. نکته دیگر آنکه مفهومّ ولی آن‌گاه که به معنای [[سرپرستی]] امور به کار رود، به لحاظ مفهومی می‌تواند مصادیق پرشماری داشته باشد. برای نمونه [[مسئول]] یک خانه [[ولیّ]] آن است، [[مسئول]] یک [[شهر]]، [[ولیّ]] آن [[شهر]] است، [[مسئول]] یک استان، [[ولیّ]] آن استان است و [[مسئول]] یک [[کشور]]، [[ولیّ]] آن [[کشور]] است. موارد یادشده تنها به نوعی بر [[رهبری]] و [[مدیریت]] [[اجتماعی]] تطبیق‌شدنی است. از سوی دیگر، کسی که [[مسئولیت]] [[امور دینی]] یک [[خانواده]]، [[شهر]]، استان یا کشوری را نیز بر عهده دارد، او نیز [[ولیّ]] آن [[جوامع]] در آن محدوده است. بنابراین، [[ولایت]] و [[سرپرستی]] قابل تطبيق بر [[رهبری سیاسی]] و [[اجتماعی]] با محدوده‌های مختلف و [[رهبری دینی]] و... است.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۵۷ تا ۲۶۲.</ref>
*نگاهی دیگر به [[آیه]] نشان از این واقعیت دارد که همان [[ولایتی]] که برای خود [[خداوند]] است از سوی او به [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} و مصداق مورد نظر داده می‌شود. از‌این‌رو، می‌توان با بررسی قلمرو [[ولایت]] [[خداوند]] به پاسخ این پرسش نزدیک شد. بی‌گمان [[ولایت]] در [[تدبیر]] عالم یکی از انواع [[ولایت]] است که [[آیات قرآن کریم]] بر آن دلالت دارند<ref>{{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ...}}؛سوره آل‌عمران، آیه:۲۶.</ref> روشن است هر کس بر [[ملک]] خود [[حاکم]] است و [[اختیار]] اداره آن با خود اوست. بنابراین، [[خداوند متعال]] اختيار [[تصرف]] به گونه‌های مختلف آن در تمام شئونات [[انسان‌ها]] و دیگر موجودات را دارد. از‌این‌روست که [[قرآن کریم]] به‌طور مطلق می‌فرماید: {{متن قرآن|هُنَالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا}}.<ref>«در آنجا ثابت شد که ولایت از آن خداوند برحق است. اوست که برترین ثواب و بهترین عاقبت را دارد» (کهف، ۲۴).</ref> بنابراین [[ولایت]] در همه امور از آنِ [[خداوند متعال]] است؛ اما این مسئله با این مدعا منافاتی ندارد که [[خداوند]] این [[ولایت]] را به برخی [[بندگان]] [[شایسته]] نیز داده باشد. به دیگر سخن، [[ولایت]] [[خداوند]]، استقلالی است و [[ولایت]] دیگران در طول [[ولایت]] او، اعطایی است. با توجه به آنچه [[گذشت]]، باید گفت [[ولایت]] در این [[آیه]] به معنای [[سرپرستی]] است که یکی از عرصه‌های این [[ولایت]]، [[ولایت]] در امر [[تدبیر]] و [[حکومت]] است و این [[ولایت]] با توجه به اطلاق آیه ولایت، به الَّذِينَ آمَنُواْ نیز رسیده است. به لحاظ مصداقی نیز روایاتی پرشمار وجود دارد که اثبات می‌کند این [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی]]{{ع}} نازل شده است؛ چنان‌که [[حاکم]] حسکانی در‌این‌باره بیش از بیست [[روایت]] [[نقل]] می‌کند.<ref>عبيدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹-۲۴۷.</ref> با وجود آنکه [[ابن تیمیه]] [[شأن نزول]] یادشده را [[تکذیب]] کرده و [[اجماع]] اهل [[علم]] را با خود هم‌عقیده دانسته است، [[ابن تیمیه]] پس از آنکه با بیان عبارت {{عربی|" كان الرفض اعظم باب ودهليز الى الكفر والالحاد‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} كينه خود را نسبت به [[تشیع]] اعلام می‌دارد، مدعی می‌شود به [[اجماع]] [[عالمان]]، این [[آیه]] درباره [[امام علی]]{{ع}} وارد نشده و ادعای ورود این [[آیه]] درباره [[حضرت]]، از بزرگ‌ترین دروغ‌هاست <ref>احمد بن عبدالحليم بن تيميه حرانی، منهاج السنة النبوية، ج۷، ص۱۱.</ref>. گفتنی است [[ابن تیمیه]] برای [[استحکام]] نظریه خود مدعی می‌شود که بزرگانی همچون [[ابن ابی حاتم]] و [[طبری]] در متون تفسیری خود، [[روایات]] مربوط به [[نزول]] این [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی]]{{ع}} را [[نقل]] نکرده‌اند. این در حالی است که [[ابن ابی حاتم]] و [[طبری]]، همچون دیگر [[مفسران]] [[اهل سنت]]، از جمله ناقلان [[روایات]] یادشده هستند.</ref> دیگر [[اندیشمندان]] [[اهل سنت]] نیز [[روایات]] مربوط به [[نزول]] این [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} را [[نقل]] کرده‌اند؛<ref>برای نمونه، ر.ک: عبدالرحمان بن محمد بن ابی حاتم، تفسير القرآن العظيم، ج۴، ص۱۱۶۲ و ۱۱۶۳؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۶، ص۱۸۶؛ احمد بن ابراهيم ثعلبی نیشابوری، الكشف و البیان، ج۴، ص۸۰؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی، تفسير القرآن العظيم، ج۳، ص۱۲۶؛ احمد بن يحيى بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۵۰. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: سید علی حسینی میلانی، نگاهی به آیه ولایت، ص۲۴ و ۲۵.</ref> تا آنجا که به گفته برخی محققان، ۶۵ نفر از [[عالمان]] [[اهل سنت]] در کتاب‌های [[کلامی]] و تفسیری خود این [[روایات]] را آورده‌اند<ref>جعفر سبحانی، کاوش‌هایی پیرامون ولایت، ص۱۲۴. همچنین برای دستیابی به نام راویان این واقعه، ر.ک: عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۲، ص۹۲.</ref> افزون بر آن، [[شعر]] [[حسان بن ثابت]] که پس از [[نزول]] آیه ولایت سروده شد، دلیلی بر تطبيق این [[آیه]] بر [[امام علی]]{{ع}} است<ref>عبيدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۳۶؛ موفق بن احمد خوارزمی، المناقب، ص۲۶۵؛ محمد بن یوسف زرندی حنفی، نظم درر السمطین، ص۸۸؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۴.</ref> در دیگر [[روایات]] نیز سایر [[امامان]]{{عم}} از مصادیق آیه ولایت شمرده شده‌اند.<ref>برای نمونه، حسین بن ابی العلاء در ضمن روایتی معتبر از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: آیا اطاعت اوصیا واجب است؟ حضرت فرمود: آری، آنها کسانی هستند که خداوند در وصف آنها فرمود: {{متن قرآن|أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}، و آنها کسانی هستند که خداوند درباره آنها فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}؛ (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۹). برای تفصیل بیشتر از روایات، ر.ک: محمد مؤمن قمی، الولاية الالهية الاسلامية، ج۱، ص۲۲-۳۰.</ref> حاصل آنکه، [[ولایت]] در [[رهبری]] [[اجتماعی]] اصالتاً از آنِ [[خداوند متعال]] است؛ زیرا [[خداوند]]، مالک این [[جهان]] و موجودات آن است؛ از‌این‌رو، [[حاکمیت]] بر [[جهان]] متعلق به اوست. براساس اطلاق و سیاق آیه ولایت و نیز [[روایات]]، [[خداوند متعال]] این [[ولایت]] را به [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} نیز داده است<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۵۷ تا ۲۶۲.</ref>
*نگاهی دیگر به [[آیه]] نشان از این واقعیت دارد که همان [[ولایتی]] که برای خود [[خداوند]] است از سوی او به [[پیامبر خاتم|رسول الله]]{{صل}} و مصداق مورد نظر داده می‌شود. از‌این‌رو، می‌توان با بررسی قلمرو [[ولایت]] [[خداوند]] به پاسخ این پرسش نزدیک شد. بی‌گمان [[ولایت]] در [[تدبیر]] عالم یکی از انواع [[ولایت]] است که [[آیات قرآن کریم]] بر آن دلالت دارند<ref>{{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ...}}؛سوره آل‌عمران، آیه:۲۶.</ref> روشن است هر کس بر [[ملک]] خود [[حاکم]] است و [[اختیار]] اداره آن با خود اوست. بنابراین، [[خداوند متعال]] اختيار [[تصرف]] به گونه‌های مختلف آن در تمام شئونات [[انسان‌ها]] و دیگر موجودات را دارد. از‌این‌روست که [[قرآن کریم]] به‌طور مطلق می‌فرماید: {{متن قرآن|هُنَالِكَ الْوَلايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَيْرٌ ثَوَابًا وَخَيْرٌ عُقْبًا}}.<ref>«در آنجا ثابت شد که ولایت از آن خداوند برحق است. اوست که برترین ثواب و بهترین عاقبت را دارد» (کهف، ۲۴).</ref> بنابراین [[ولایت]] در همه امور از آنِ [[خداوند متعال]] است؛ اما این مسئله با این مدعا منافاتی ندارد که [[خداوند]] این [[ولایت]] را به برخی [[بندگان]] [[شایسته]] نیز داده باشد. به دیگر سخن، [[ولایت]] [[خداوند]]، استقلالی است و [[ولایت]] دیگران در طول [[ولایت]] او، اعطایی است. با توجه به آنچه [[گذشت]]، باید گفت [[ولایت]] در این [[آیه]] به معنای [[سرپرستی]] است که یکی از عرصه‌های این [[ولایت]]، [[ولایت]] در امر [[تدبیر]] و [[حکومت]] است و این [[ولایت]] با توجه به اطلاق آیه ولایت، به الَّذِينَ آمَنُواْ نیز رسیده است. به لحاظ مصداقی نیز روایاتی پرشمار وجود دارد که اثبات می‌کند این [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی]]{{ع}} نازل شده است؛ چنان‌که [[حاکم حسکانی]] در‌این‌باره بیش از بیست [[روایت]] [[نقل]] می‌کند.<ref>عبيدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۹-۲۴۷.</ref> با وجود آنکه [[ابن تیمیه]] [[شأن نزول]] یادشده را [[تکذیب]] کرده و [[اجماع]] اهل [[علم]] را با خود هم‌عقیده دانسته است، [[ابن تیمیه]] پس از آنکه با بیان عبارت {{عربی|" كان الرفض اعظم باب ودهليز الى الكفر والالحاد‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} كينه خود را نسبت به [[تشیع]] اعلام می‌دارد، مدعی می‌شود به [[اجماع]] [[عالمان]]، این [[آیه]] درباره [[امام علی]]{{ع}} وارد نشده و ادعای ورود این [[آیه]] درباره [[حضرت]]، از بزرگ‌ترین دروغ‌هاست <ref>احمد بن عبدالحليم بن تيميه حرانی، منهاج السنة النبوية، ج۷، ص۱۱.</ref>. گفتنی است [[ابن تیمیه]] برای [[استحکام]] نظریه خود مدعی می‌شود که بزرگانی همچون [[ابن ابی حاتم]] و [[طبری]] در متون تفسیری خود، [[روایات]] مربوط به [[نزول]] این [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی]]{{ع}} را [[نقل]] نکرده‌اند. این در حالی است که [[ابن ابی حاتم]] و [[طبری]]، همچون دیگر [[مفسران]] [[اهل سنت]]، از جمله ناقلان [[روایات]] یادشده هستند.</ref> دیگر [[اندیشمندان]] [[اهل سنت]] نیز [[روایات]] مربوط به [[نزول]] این [[آیه]] در [[شأن]] [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} را [[نقل]] کرده‌اند؛<ref>برای نمونه، ر.ک: عبدالرحمان بن محمد بن ابی حاتم، تفسير القرآن العظيم، ج۴، ص۱۱۶۲ و ۱۱۶۳؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۶، ص۱۸۶؛ احمد بن ابراهيم ثعلبی نیشابوری، الكشف و البیان، ج۴، ص۸۰؛ اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی، تفسير القرآن العظيم، ج۳، ص۱۲۶؛ احمد بن يحيى بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۵۰. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: سید علی حسینی میلانی، نگاهی به آیه ولایت، ص۲۴ و ۲۵.</ref> تا آنجا که به گفته برخی محققان، ۶۵ نفر از [[عالمان]] [[اهل سنت]] در کتاب‌های [[کلامی]] و تفسیری خود این [[روایات]] را آورده‌اند<ref>جعفر سبحانی، کاوش‌هایی پیرامون ولایت، ص۱۲۴. همچنین برای دستیابی به نام راویان این واقعه، ر.ک: عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۲، ص۹۲.</ref> افزون بر آن، [[شعر]] [[حسان بن ثابت]] که پس از [[نزول]] آیه ولایت سروده شد، دلیلی بر تطبيق این [[آیه]] بر [[امام علی]]{{ع}} است<ref>عبيدالله بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۳۶؛ موفق بن احمد خوارزمی، المناقب، ص۲۶۵؛ محمد بن یوسف زرندی حنفی، نظم درر السمطین، ص۸۸؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۳، ص۳۳۴.</ref> در دیگر [[روایات]] نیز سایر [[امامان]]{{عم}} از مصادیق آیه ولایت شمرده شده‌اند.<ref>برای نمونه، حسین بن ابی العلاء در ضمن روایتی معتبر از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: آیا اطاعت اوصیا واجب است؟ حضرت فرمود: آری، آنها کسانی هستند که خداوند در وصف آنها فرمود: {{متن قرآن|أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}، و آنها کسانی هستند که خداوند درباره آنها فرمود: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}؛ (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۹). برای تفصیل بیشتر از روایات، ر.ک: محمد مؤمن قمی، الولاية الالهية الاسلامية، ج۱، ص۲۲-۳۰.</ref> حاصل آنکه، [[ولایت]] در [[رهبری]] [[اجتماعی]] اصالتاً از آنِ [[خداوند متعال]] است؛ زیرا [[خداوند]]، مالک این [[جهان]] و موجودات آن است؛ از‌این‌رو، [[حاکمیت]] بر [[جهان]] متعلق به اوست. براساس اطلاق و سیاق آیه ولایت و نیز [[روایات]]، [[خداوند متعال]] این [[ولایت]] را به [[پیامبر خاتم|حضرت رسول]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} نیز داده است<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]]، ص۲۵۷ تا ۲۶۲.</ref>
*آیه ولایت: بیانگر [[ولایت]] [[خدا]] و [[پیامبر|رسول]] و برخی از [[مؤمنان]] است که در حال [[رکوع]]، [[زکات]] و [[صدقه]] می‌دهند و چون طبق [[نقل]] [[متواتر]]، آنکه در حال [[رکوع]] در [[مسجد]] به فقیری که درخواست [[کمک]] کرد، انگشتر خود را بخشید [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} بود و پس از این [[انفاق]] خالصانه، این [[آیه]] بر [[پیامبر]] نازل شد، از [[آیات]] خاصّ [[امامت]] و [[ولایت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به‌شمار می‌رود. متن [[آیه]] چنین است: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>سوره مائده آیه۵۵</ref> دربارۀ [[شأن نزول]] [[آیه]]، مفاد و مدلول [[آیه]]، دلالت آن بر [[امامت]] [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}}، مناقشات مضمونی و سندی [[روایات]] آن، [[شبهات]] وارده بر اصل حادثۀ [[انفاق]] انگشتر در [[نماز]] و ردّ آنها، بحث‌های فراوانی است که در کتب مفصّل‌تر آمده است.<ref>از جمله ر. ک: الغدیر، ج ۳ ص ۱۵۶، المراجعات، نامۀ ۴۰ تا ۴۸، بحار الأنوار، ج ۳۵ ص ۱۸۳، دانشنامه امام علی، ج ۱۰ص ۱۴۱، نفحات الأزهار، ج ۲۰ ص ۹، احقاق الحق، ج ۱۴ ص ۲</ref> به [[نقل]] [[میر حامد حسین]]، [[روایت]] را ۱۸ نفر از [[صحابه]] و [[تابعین]] و ۶۳ نفر از [[علما]] و [[راویان]] [[اهل سنت]] در آثار خود [[نقل]] کرده‌اند.<ref>نفحات الأزهار، ج ۲۰ ص ۱۳</ref> در اشعار [[عربی]] و [[فارسی]] هم به این منقبت اشاره شده است.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۰.</ref>
*آیه ولایت: بیانگر [[ولایت]] [[خدا]] و [[پیامبر|رسول]] و برخی از [[مؤمنان]] است که در حال [[رکوع]]، [[زکات]] و [[صدقه]] می‌دهند و چون طبق [[نقل]] [[متواتر]]، آنکه در حال [[رکوع]] در [[مسجد]] به فقیری که درخواست [[کمک]] کرد، انگشتر خود را بخشید [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} بود و پس از این [[انفاق]] خالصانه، این [[آیه]] بر [[پیامبر]] نازل شد، از [[آیات]] خاصّ [[امامت]] و [[ولایت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} به‌شمار می‌رود. متن [[آیه]] چنین است: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>سوره مائده آیه۵۵</ref> دربارۀ [[شأن نزول]] [[آیه]]، مفاد و مدلول [[آیه]]، دلالت آن بر [[امامت]] [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}}، مناقشات مضمونی و سندی [[روایات]] آن، [[شبهات]] وارده بر اصل حادثۀ [[انفاق]] انگشتر در [[نماز]] و ردّ آنها، بحث‌های فراوانی است که در کتب مفصّل‌تر آمده است.<ref>از جمله ر. ک: الغدیر، ج ۳ ص ۱۵۶، المراجعات، نامۀ ۴۰ تا ۴۸، بحار الأنوار، ج ۳۵ ص ۱۸۳، دانشنامه امام علی، ج ۱۰ص ۱۴۱، نفحات الأزهار، ج ۲۰ ص ۹، احقاق الحق، ج ۱۴ ص ۲</ref> به [[نقل]] [[میر حامد حسین]]، [[روایت]] را ۱۸ نفر از [[صحابه]] و [[تابعین]] و ۶۳ نفر از [[علما]] و [[راویان]] [[اهل سنت]] در آثار خود [[نقل]] کرده‌اند.<ref>نفحات الأزهار، ج ۲۰ ص ۱۳</ref> در اشعار [[عربی]] و [[فارسی]] هم به این منقبت اشاره شده است.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۰.</ref>


۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش