پرش به محتوا

اطاعت از حاکم جائر: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲٬۵۹۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۰ سپتامبر ۲۰۲۰
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:


==[[همکاری با حاکم جائر]]==
==[[همکاری با حاکم جائر]]==
==[[ادله]] [[حرمت]] [[یاری‌رسانی]] به [[حاکم جائر]] و [[همکاری]] با او==
بسیاری از [[فقها]] چهار [[دلیل]] برای [[حرمت]] کمک به [[ظالمان]] مطرح کرده‌اند. [[عقل]]، [[آیات]]، [[روایات]] و [[اجماع]]، چهار دلیلی است که [[فقهای شیعه]] درباره [[حرمت]] کمک به [[ظالمان]] به آنها استناد جسته‌اند. در این مبحث، هریک از [[ادله]] یادشده را بررسی خواهیم کرد.
===[[آیات]]===
برخی [[فقها]] برای [[اثبات]] [[حرمت]] [[همکاری]] با [[حاکم جائر]] و [[یاری‌رسانی]] به او از دو [[آیه]] [[شریف]] بهره جسته‌اند<ref>ر.ک: احمد بن محمد مهدی النراقی، مستند الشیعة فی أحکام الشریعة، تحقیق موسسة آل البیت{{عم}} لاحیاء التراث، ج۳، ص۱۵۳.</ref>. نخست [[آیه]] [[نورانی]] {{متن قرآن|وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref> که [[استنباط]] کرده‌اند چون [[همکاری]] با [[ظالمان]] در جهت ظلمشان از مصادیق بارز اعانت بر [[اثم]] و [[عدوان]] است، بنابراین [[حرام]] خواهد بود.
همچنین در [[اثبات]] این مسئله به [[آیه]] [[نورانی]] {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref> [[تمسک]] جسته‌اند. “رکون” به معنای میل اندک است. در اینجا مناسب است روایتی که در [[تفسیر]] این [[آیه]] [[شریف]] وارد شده و [[رکون]] را توضیح داده است [[نقل]] کنیم: [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} فرمود: “معنای [[رکون]] به [[ظالم]] آن است که مردی نزد [[سلطان جائر]] بیاید و همین اندازه [[دوست]] بدارد که او زنده باشد و دستانش را در جیب خود کرده، یا از کیسه‌ای که دارد مبلغی به این مرد بپردازد. این مقدار [[حب]] بقا، [[رکون]] به [[ظالم]] است”<ref>شیخ مرتضی انصاری، کتاب المکاسب، ج۱، ص۲۱۵.</ref>. هنگامی که داشتن [[تمایل]] ناچیز به [[ظالمان]] [[نهی]] شده است، کمک به آنها به مفهوم و طریق [[اولویت]] که مستفاد از [[عقل]] است، [[حرام]] و [[ممنوع]] خواهد بود<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۱۴۱.</ref>.
===[[روایات]]===
[[روایات]] بسیاری درباره [[حرمت]] کمک به [[ظالمان]] وارد شده که نه تنها [[حرمت]]، بلکه کبیره بودن [[همکاری]] با [[حکام جور]] از آنها برداشت می‌شود. این [[روایات]] به دو دسته [[عام و خاص]] تقسیم می‌گردد.
'''دسته نخست: [[روایات]] عام'''
دسته‌ای از [[روایات]]، [[ظلم]] به دیگران را در هر قالب و شکلی، خواه [[ظلم]] شخصی باشد یا [[ظلم]] در قالب [[پذیرش ولایت]] [[جائر]]، مذموم و [[ممنوع]] شمرده است. طبیعی است فردی که با [[حکومت جائر]] [[همکاری]] کند، در [[ظلم]] به دیگران [[مشارکت]] کرده و [[نکوهش]] شده است. [[پیامبر]]{{صل}} در پاسخ به کسی که گفت: دوست دارم [[روز قیامت]] در [[روشنایی]] [[محشور]] شوم، فرمود: “به احدی [[ظلم]] نکن؛ [[روز قیامت]] در [[نور]] [[محشور]] می‌شوی”<ref>{{متن حدیث|أحب أن أحشر یوم القیامة فی النور؛ قال: لا تظلم أحدا، تحشر یوم القیامة فی النور}} (محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج۱۰، ص۵۲۵).</ref>. در [[روایت]] دیگری [[پیامبر]]{{صل}} نتیجه [[ظلم]] را [[ظلمت]] در [[روز واپسین]] دانسته است: “از [[ظلم]] برحذر باشید؛ زیرا [[ظلم]] نزد [[خداوند]] همان [[تاریکی]] در [[روز قیامت]] است”<ref>{{متن حدیث|إِيَّاكُمْ وَ الظُّلْمَ فَإِنَّ الظُّلْمَ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ الظُّلُمَاتُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}} (محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۱، ص۱۷۶؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۲، ص۳۰۹).</ref>. در [[روایت]] دیگری آمده است که [[خداوند]] می‌فرماید: “خشم من بر فردی که به کسی [[ظلم]] روا دارد که [[یاوری]] جز من نداشته باشد، بسیار شدید خواهد بود”<ref>{{متن حدیث|يَقُولُ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ): اشْتَدَّ غَضَبِي عَلَى مَنْ ظَلَمَ مَنْ لَا يَجِدُ نَاصِراً غَيْرِي}} (ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، الأمالی، ص۴۰۵؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۵۰).</ref>. در روایتی دیگر، [[خداوند]] [[مجازات]] [[سختی]] را برای کمک به [[ظالم]] [[وعده]] می‌دهد و می‌فرماید: “کسی که ظالمی را بر ستمی [[هدایت]] کند در [[آتش جهنم]] هم‌نشین [[هامان]] خواهد بود”<ref>{{متن حدیث|مَنْ دَلَّ جَائِراً عَلَى جَوْرٍ كَانَ قَرِينَ هَامَانَ فِي جَهَنَّمَ}} (محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، الأمالی، ص۴۲۶؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۰۱، ص۲۹۳).</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز مهم‌ترین [[دلیل]] [[پذیرش]] [[خلافت]] را از بین بردن [[ظالمان]] و کمک به [[مظلومان]] و برپا داشتن [[حق]] معرفی می‌فرماید: “سوگند به خدایی که دانه را شکافت و [[روح]] را آفرید، اگر گروهی برای [[یاری]] من آماده نبودند و [[حجت]] خداوندی با وجود [[یاوران]] بر من تمام نمی‌شد و [[پیمان الهی]] با دانایان درباره عدم [[تحمل]] [[پرخوری]] [[ستمکاران]] و [[گرسنگی]] [[ستم‌دیدگان]] نبود، مهار این [[زمامداری]] را به دوشش می‌انداختم”<ref>{{متن حدیث|أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا}} (امام علی بن ابی‌طالب{{ع}}، نهج‌البلاغه، ص۴۹؛ سیدعلی بن موسی بن طاووس، الطرائف، ج۲، ص۴۲۱؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب، ج۲، تصحیح و شرح: لجنة من اساتذة النجف، ص۲۰۵).</ref>. [[حضرت]] برای بازداشتن [[خلفا]] از [[ظلم و جور]] و [[ترساندن]] آنان از [[سرنوشت]] بد [[حاکمان]] [[جائر]]، در [[نصیحت]] به [[عثمان]] می‌فرماید:
و من از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که می‌فرمود: [[روز قیامت]] پیشوای [[ستمکار]] آورده می‌شود، در حالی که نه [[یار]] و [[یاوری]] دارد و نه کسی که از طرف او پوزش بطلبد. این [[ستمکار]] در [[آتش دوزخ]] انداخته می‌شود. او در آنجا مانند آسیاب دور خود می‌گردد. سپس او را به ته [[دوزخ]] می‌بندند و من تو را به [[خدا]] [[سوگند]] می‌دهم که کوشش کن پیشوای مقتول این [[امت]] نباشی<ref>{{متن حدیث|إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَقُولُ: يُؤْتَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالْإِمَامِ الْجَائِرِ وَ لَيْسَ مَعَهُ نَصِيرٌ وَ لَا عَاذِرٌ فَيُلْقَى فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَيَدُورُ فِيهَا كَمَا تَدُورُ الرَّحَى ثُمَّ يَرْتَبِطُ فِي قَعْرِهَا وَ إِنِّي أَنْشُدُكَ اللَّهَ أَلَّا تَكُونَ إِمَامَ هَذِهِ الْأُمَّةِ الْمَقْتُولَ}} (محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۱، ص۴۸۸؛ امام علی بن ابی‌طالب{{ع}}، نهج‌البلاغه، ص۲۳۴).</ref>.
همچنین در بیانی جذاب و رسا می‌فرماید:
[[سوگند]] به [[خدا]]، اگر با بی‌خوابی شبانگاهی روی خارهای شکنجه‌زای سعدان تا بامداد بیدار بمانم و در زنجیرهایی که مرا در خود بفشارد روی خاک‌ها کشیده شوم، برای من محبوب‌تر از آن است که در آغاز [[ابدیت]] با [[خدا]] و رسولش [[دیدار]] کنم؛ در حالی که به بعضی از بندگانش ستمی کرده باشم و یا چیزی از متاع [[دنیا]] را [[غصب]] کنم، و چگونه به سود موجودیت طبیعی‌ام به کسی [[ظلم]] کنم؛ در صورتی که به سرعت رو به پوسیدگی می‌رود و زمانی بس طولانی در زیر خاک‌های تیره می‌ماند<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَأَنْ أَبِيتَ عَلَى حَسَكِ السَّعْدَانِ مُسَهَّداً أَوْ أُجَرَّ فِي الْأَغْلَالِ مُصَفَّداً أَحَبُّ إِلَيَ مِنْ أَنْ أَلْقَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ظَالِماً لِبَعْضِ الْعِبَادِ وَ غَاصِباً لِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْحُطَامِ وَ كَيْفَ أَظْلِمُ أَحَداً لِنَفْسٍ يُسْرِعُ إِلَى الْبِلَى قُفُولُهَا وَ يَطُولُ فِي الثَّرَى حُلُولُهَا}} (امام علی بن ابی‌طالب{{ع}}، نهج‌البلاغه، ص۳۴۶؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۱۶۳).</ref>.
[[امام علی]]{{ع}} در نامه‌ای که به [[مالک اشتر]] [[فرماندار مصر]] می‌نویسد، او را از پیامدهای بسیار بد [[ظلم]] [[آگاه]] می‌سازد و می‌فرماید:
و کسی که بر [[بندگان خدا]] [[ستم]] کند، [[خدا]] را به [[دشمنی]] خویش برانگیخته است، نه [[بندگان]] را، و [[خدا]] با هرکه [[دشمن]] شد دلیلش را تباه می‌گرداند، و او با [[خدا]] در حال [[جنگ]] است، تا اینکه [[دست]] از [[ستمکاری]] بکشد و [[توبه]] کند. [ای مالک!] این را بدان که برای از بین بردن [[نعمت]] [[خدا]] و [[تعجیل]] در نقمت او هیچ چیز بدتر از [[پایداری]] بر [[ستمکاری]] نیست. این خداست که در کمین [[ستمکاران]] نشسته، و به دقت ناله و [[زاری]] [[مستمندان]] را گوش می‌دهد<ref>{{متن حدیث|وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ كَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ كَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى يَنْزِعَ وَ يَتُوبَ وَ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةٍ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَسْمَعُ دَعْوَةَ الْمَظْلُومِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِمِرْصَادٍ }} (محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۳۳، ص۵۹۹؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۱۲۸).</ref>.
در خطبه‌ای دیگر، [[ظلم]] را به انواع مختلفی تقسیم می‌کند. سپس [[ظلم]] بر [[بندگان]] را بدترین نوع آن می‌داند می‌فرماید:
[[آگاه]] باشید! [[ظلم]] بر سه دسته است: ظلمی که بخشوده نشود، و ظلمی که رها نگردد و ظلمی که قابل [[بخشش]] است و مورد تعقیب قرار نگیرد. اما ظلمی که بخشوده نشود، [[شرک]] ورزیدن به خداست؛ زیرا [[خداوند]] فرموده است: “قطعاً [[خداوند]] [[شرک]] به او را [[عفو]] نخواهد کرد”، و اما ظلمی که قابل گذشت و [[مغفرت]] است، [[ظلم]] [[بنده]] درباره خویشتن است؛ در مورد ارتکاب بعضی از [[زشتی‌ها]]، و اما ظلمی که [[رهایی]] ندارد، ظلمی است که [[بندگان خدا]] به یکدیگر روا می‌دارند. [[قصاص]] و [[مجازات]] در این مورد سخت است؛ زیرا این [[قصاص]] زخمی نمودن با کارد و زدن با تازیانه نیست، بلکه آن [[مجازات]] چیزی است که امثال این امور در [[قیاس]] با آن ناچیز است<ref>{{متن حدیث|أَلَا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلَاثَةٌ فَظُلْمٌ لَا يُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لَا يُتْرَكُ و ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لَا يُطْلَبُ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُغْفَرُ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا يُتْرَكُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِيدٌ لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّيَاطِ وَ لَكِنَّهُ مَا يُسْتَصْغَرُ ذَلِكَ مَعَهُ }} (عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص۴۵۵؛ ورام بن ابی فراس، مجموعة ورام، ج۱، ص۵۴؛ ابوحامد عزالدین بن هبة الله بن محمد بن محمد بن ابی‌الحدید المدائنی، شرح نهج البلاغه، ج۱، تحقیق: محمد بن عبدالکریم النمری، ص۲۷۸۲).</ref>.
'''دسته دوم: [[روایات]] خاص'''
برخی از [[روایات]] به طور خاص [[همکاری]] در دستگاه [[جور]] را، هرچند به اندازه ناچیز، مذموم شمرده‌اند. در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.
#در کتاب شیخ ورام بن ابی‌فراس (مجموعة ورام) [[نقل]] شده که [[امام]]{{ع}} فرمود: “کسی که برای کمک به ظالمی با وی [[راه]] برود، در حالی که می‌داند او [[ظالم]] است، از [[دین اسلام]] خارج شده است”<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَشَى إِلَى ظَالِمٍ لِيُعِينَهُ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ}} (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۸۲).</ref>.
#در [[روایت]] دیگری [[امام]]{{ع}} می‌فرماید: وقتی [[روز قیامت]] می‌شود، منادی ندا می‌دهد: کجایند [[ستمگران]]؟ کجایند اعوان و [[انصار]] [[ظلمه]]؟ کجایند کسانی که در [[دنیا]] شبیه [[ظلمه]] بودند؟ حتی کسی که قلمی برای آنان تراشیده باشد یا لیقه (ابریشم یا پشمی که در دوات قرار می‌دهند تا مرکب نریزد) در دوات و مرکب آنها گذاشته باشد؟ آن‌گاه همه این افراد در یک [[تابوت]] آهنی جمع می‌شوند و همه با هم به [[جهنم]] پرتاب می‌گردند<ref>{{متن حدیث|إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ الظَّلَمَةُ وَ أَعْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ أَشْبَاهُ الظَّلَمَةِ حَتَّى مَنْ بَرَى لَهُمْ قَلَماً وَ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً قَالَ فَيَجْتَمِعُونَ فِي تَابُوتٍ مِنْ حَدِيدٍ ثُمَ يُرْمَى بِهِمْ فِي جَهَنَّمَ‌}} (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۸۰؛ میرزا حسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۱۲۴).</ref>.
# [[پیامبر]]{{صل}} فرموده‌اند: هرکس تازیانه‌ای را نزد [[سلطان]] جائری نگه دارد (کنایه از آنکه تازیانه‌ای برای [[سلطان جائر]] آماده کند)، [[خداوند]] آن تازیانه را به صورت ماری در می‌آورد که طول آن هفتاد ذراع باشد، و آن را [[روز قیامت]] در میان [[آتش جهنم]] بر چنین [[فرد]] کمک‌کار [[ظالم]] مسلط می‌کند و در [[آتش جهنم]] [[ابدی]] خواهد ماند<ref>{{متن حدیث|مَنْ عَلَّقَ سَوْطاً بَيْنَ يَدَيْ سُلْطَانٍ جَائِرٍ جَعَلَهَا اللَّهُ حَيَّةً طُولُهَا سَبْعُونَ أَلْفَ ذِرَاعٍ فَيُسَلِّطُهُ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِيهَا مُخَلَّداً}} (محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷؛ همو، الامالی، ص۴۳۱؛ ج۷۲، ص۳۶۹).</ref>.
#در [[روایت]] [[امام صادق]] به [[نقل]] از [[یونس بن یعقوب]] چنین آمده است: “ستمگران را حتی در ساختن [[مسجد]] [[یاری]] نکن”<ref>{{متن حدیث|لَا تُعِنْهُمْ عَلَى بِنَاءِ مَسْجِدٍ}} (ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، التهذیب، ج۶، ص۳۲۶؛ محمد بن حسن حر عاملی وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۸۰).</ref>. با آن‌که ساختن [[مسجد]] [[ارزش]] و [[ثواب]] بسیار دارد، [[مسجد]] ساختن [[حاکم جائر]] [[حکم]] [[مسجد ضرار]] را دارد که بر پایه [[تقوا]] بنا نهاده نشده است.
#در [[روایت]] دیگری آمده است: “دوست ندارم گرهی برای آنان بزنم، یا دهان مشک آنان را ببندم، حال آنکه مابین لابتین ([[سرزمین]] بزرگی مابین [[مدینه]]) برای من باشد. حتی حاضر نیستم قلمی را برای آنان بتراشم؛ زیرا [[اعوان ظلمه]] در [[روز قیامت]] در خیمه‌ای از [[آتش]] خواهند بود تا زمانی که [[خداوند]] از حساب [[مردم]] فارغ شود”<ref>{{متن حدیث|مَا أُحِبُّ أَنِّي عَقَدْتُ لَهُمْ عُقْدَةً أَوْ وَكَيْتُ لَهُمْ وِكَاءً وَ إِنَّ لِي مَا بَيْنَ لَابَتَيْهَا لَا وَ لَا مَدَّةً بِقَلَمٍ إِنَّ أَعْوَانَ الظَّلَمَةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي سُرَادِقٍ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَ الْعِبَادِ}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۰۷؛ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، التهذیب، ج۶، ص۳۳۱).</ref>.
# [[امام صادق]]{{ع}} در [[روایت]] کاهلی فرموده‌اند: “هر کس نام خود را در [[دیوان]] و دفتر [[بنی‌عباس]] [[ثبت]] و ضبط کند، [[خداوند]] [[روز قیامت]] او را به صورت خوک [[محشور]] می‌نماید (واژۀ سابع که در عبارت [[عربی]] آمده، مقلوب [[عباس]] یعنی خلفای [[بنی‌عباس]] است که [[امام]] از روی [[تقیه]] این‌گونه فرموده‌اند)” <ref>{{متن حدیث|مَنْ سَوَّدَ اسْمَهُ فِي دِيوَانِ وُلْدِ سَابِعٍ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ خِنْزِيراً}} (ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، التهذیب، ج۶، ص۳۳۱؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، ثواب الأعمال، ص۲۶۱).</ref>.
# [[امام صادق]]{{ع}} همچنین فرموده‌اند: “هیچ بنده‌ای به [[سلطان جائر]] نزدیک نشد، مگر آن‌که از [[خداوند]] دور شد”<ref>{{متن حدیث|‌مَا اقْتَرَبَ عَبْدٌ مِنْ سُلْطَانٍ جَائِرٍ إِلَّا تَبَاعَدَ مِنَ اللَّهِ}} (محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، ثواب الأعمال، ص۲۶۰؛ حسن بن ابی‌الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص۴۰۸).</ref>.
# [[بیهقی]] در [[سنن]] خود از [[کعب بن عجره]] [[نقل]] کرده که [[حضرت رسول]]{{صل}} فرمودند: “به زودی پس از من امرایی خواهند آمد. پس هرکس بر آنان وارد شود و آنان را [[تصدیق]] نماید و بر [[ستم]] [[یاری]] کند، نه او از من است و نه من از او، و بر [[حوض کوثر]] وارد نخواهد شد”<ref>{{متن حدیث|سیکون بعدی امراء فمن دخل علیهم فصدقهم وَ أَعَانَهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ فَلَيْسَ مِنِّي وَ لَسْتُ مِنْهُ وَ لَنْ يَرِدَ عَلَيَ الْحَوْضَ‌}} (حسن بن ابی‌الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۷۰؛ میرزاحسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۱۲۷).</ref>.
# [[محمد بن یعقوب کلینی]] به [[سند]] خود از [[ابوحمزه]] از [[علی بن الحسین]] [[زین‌العابدین]] [[روایت]] کرده که فرمودند: “از [[مصاحبت]] [[معصیت‌کاران]] و [[یاری]] [[ستمگران]] بپرهیزید”<ref>{{متن حدیث|إِيَّاكُمْ وَ صُحْبَةَ الْعَاصِينَ وَ مَعُونَةَ الظَّالِمِينَ‌}} (رضی‌الدین علی بن یوسف حلی، العدد القویة، ص۵۹؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۷۷).</ref>.
# [[طلحة بن زید]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند: “کسی که [[ستم]] کند و کسی که او را [[یاری]] نماید، و کسی که از آن [[راضی]] باشد، هر سه با هم شریک‌اند”<ref>{{متن حدیث|الْعَامِلُ بِالظُّلْمِ وَ الْمُعِينُ لَهُ وَ الرَّاضِي بِهِ شُرَكَاءُ ثَلَاثَتُهُمْ}} (علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۳۴۸؛ محمد بن علی‌بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۱، ص۱۰۷).</ref>.
با وجود این دسته از [[روایات]] که [[همکاری]] با [[حاکم جائر]] را به طور مطلق [[ممنوع]] می‌داند، درباره [[همکاری]] با [[حکام جائر]] در حوزه مباحات سه قول وجود دارد که مشهور آن را به طور مطلق جایز دانسته‌اند. عده‌ای آن را به طور مطلق [[تحریم]] کرده‌اند؛ و مرحوم [[شیخ انصاری]] میان [[همکاری]]، به اندازه‌ای که از مصادیق و در زمره [[اعوان ظلمه]] به شمار آید و صرف [[همکاری]] جزئی، تفصیل قایل شده است<ref>ر.ک: شیخ مرتضی انصاری، المکاسب، ج۱، ص۲۱۵-۲۱۶.</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۱۴۲.</ref>.
===[[عقل]]===
همان‌گونه که [[عقل]] به طور مستقل بر [[قبیح]] بودن [[ظلم]] به دیگران دلالت دارد، همچنین به طور مستقل بر این مسئله نیز [[حکم]] می‌کند که کمک به [[ظالمان]] [[قبیح]] است. مناط هر دو [[حکم]]، وجود مفسده‌ای است که در پی دارند. فقهای بسیاری برای [[حرمت]] این مسئله [[دلیل عقل]] را آورده‌اند. [[مرحوم خویی]] در کتاب مصباح الفقاهه، یکی از [[دلایل]] مهم [[همکاری]] نکردن با [[سلطان جائر]] را [[دلیل عقلی]] و عقلا بر این مسئله خوانده است<ref>{{عربی|مما استقل به العقل و قامت علیه ضرورة العقلاء}} (ر.ک: ابوالقاسم خویی، مصباح الفقاهه، تحقیق محمدعلی التوحیدی التبریزی، ج۱، ص۲۹۲ و ۶۵۵).</ref>. مرحوم [[بحرانی]] نیز در حدائق الناظره کمک به [[ظالمان]] را به [[دلیل]] [[ظلم]] بودن ماهیت آن عقلاً [[حرام]] دانسته است<ref>{{عربی|و اما معونة الظالمین بما کان ظلما و محرما فیدل علی تحریمه: العقل و النقل، کتابا و سنة}} (ر.ک: یوسف بن احمد بن ابراهیم بحرانی، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، ج۱۸، ص۱۲۱).</ref>. مرحوم [[سیدمحمد مجاهد]] نیز به [[نقل]] از [[مقدس اردبیلی]] در مجمع الفائده [[دلیل عقلی]] را برای [[حرمت]] کمک به [[ظالمان]] [[نقل]] کرده است<ref>ر.ک: سیدمحمد مجاهد طباطبایی حائری، المناهل، ص۳۱۴.</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۱۴۸.</ref>.
===[[اجماع]]===
[[مرحوم خویی]] در کتاب مصباح الفقاهه مدعی است که کمک به [[ظالمان]] جایز نیست و بر آن ادعای عدم خلاف میان تمامی [[مسلمانان]] کرده است<ref>{{عربی|أما معونة الظالمین فی ظلمهم، فالظاهر أنها غیر جائزة بلا خلاف بین المسلمین قاطبة بل بین عقلاء العالم، بل التزم جمع کثیر من الخاصة والعامة بحرمة الاعانة علی مطلق الحرام و حرمة مقدماته}} (ر.ک: ابوالقاسم خویی، مصباح الفقاهه، تحقیق محمد علی التوحیدی التبریزی، ج۱، ص۶۵۴-۶۵۵).</ref>. البته ایشان این [[اجماع]] را به [[آیات]] و [[روایات]] وارده در‌این‌باره مستند دانسته است. بنابراین این [[اجماع]] مدرکی به شمار می‌رود و [[ارزش]] و اعتباری نخواهد داشت<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۱۴۸.</ref>.
===برداشت [[صحابه]] و [[تابعین]] از [[مشارکت]] و [[همکاری]] در [[نظام جور]]===
[[حرام]] بودن [[همکاری]] با [[نظام جور]] در [[مکتب]] [[شیعه]] امری [[مسلم]] و قطعی به شمار می‌آمده است؛ به گونه‌ای که وقتی [[امام صادق]]{{ع}} از [[نیازمندی]] که کمک می‌خواست پرسید: “چرا در [[دستگاه حکومت]] کار نمی‌کنی؟” در پاسخ گفت: “مگر شما آن را بر ما [[حرام]] نکرده‌ای؟”<ref>ر.ک: میرزاحسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۳۷.</ref> از پاسخ این [[نیازمند]] برداشت می‌شود که [[حرمت]] [[همکاری]] و فعالیت در دستگاه [[حکام جور]]، امری [[بدیهی]] و روشن به شمار می‌آمده است. [[پرسش]] [[امام صادق]]{{ع}} از این شخص را نیز نمی‌توان جواز [[همکاری]] دانست، بلکه معلوم می‌شود [[حضرت]] در پی [[آزمایش]] او بوده است. [[سکوت]] ایشان در برابر پاسخ مخاطب نیز نشان درست بودن این مدعاست. گاهی برخی از [[اصحاب ائمه]]{{عم}} برای [[پذیرش]] منصبی [[حکومتی]] از ایشان اجازه می‌خواستند و به آنان چنین اجازه‌ای داده می‌شد<ref>ر.ک: محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۱۴۳.</ref>. اجازه خواستن [[شیعیان]] از [[ائمه]]{{عم}} دراین‌باره بیانگر [[حرمت]] [[مسلم]] [[مشارکت]] در امور [[نظام جور]] است<ref>ر.ک: روح‌الله موسوی خمینی، مکاسب محرمه، ج۲، ص۱۰۹؛ به نقل از: عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج۲، ص۶۵-۷۶.</ref>. [[سلیمان]] [[جعفری]]، از [[یاران امام رضا]]{{ع}} می‌گوید: از [[امام]] پرسیدم: “نظرتان درباره [[مشارکت]] در [[حکومت جور]] چیست؟” پاسخ داد: “ای [[سلیمان]]! [[مشارکت]] در [[اعمال]] آنها و کمک کردن به ایشان و در پی درخواست‌های آنان رفتن، هم‌پایه [[کفر]] است”<ref>{{متن حدیث|يَا سُلَيْمَانُ الدُّخُولُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ الْعَوْنُ لَهُمْ وَ السَّعْيُ فِي حَوَائِجِهِمْ عَدِيلُ الْكُفْرِ}} (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۹۱؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۶، ص۱۵).</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۱۴۹.</ref>.


==بررسی [[احکام]] برخی از مصادیق کمک به [[حاکم جائر]]==
==بررسی [[احکام]] برخی از مصادیق کمک به [[حاکم جائر]]==
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش