بحث:مالک اشتر نخعی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'بویژه' به 'بهویژه'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'بویژه' به 'بهویژه') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
مالک بر ابقای [[ابو موسی]] در [[حکومت]] [[کوفه]] نظر داشت. [[علی]]{{ع}} نیز با آن که از اعماق [[اندیشه]] [[ابو موسی]] [[آگاهی]] داشت و به ابقای او نظر نداشت، نظر مالک را پذیرفت. مالک، قبل از آغاز [[جنگ جمل]] و در هنگامی که [[ابو موسی]]، [[مردم]] را از [[همراهی]] با [[علی]]{{ع}} باز میداشت، به [[کوفه]] رفت و [[ابو موسی]] را- که [[علی]]{{ع}} او را [[عزل]] کرده بود- از [[کوفه]] بیرون کرد و [[مردم]] را برای [[حمایت]] از مولا{{ع}} و [[همراهی]] در [[نبرد]] علیه جملیان، [[بسیج]] کرد. نقش وی در [[جنگ جمل]]، شگرف و تعیینکننده بود و [[فرماندهی]] جناح راست [[سپاه]] را به عهده داشت. در آویختن او با [[عبد الله بن زبیر]] در این [[جنگ]]، مشهور است. مالک، پس از [[جنگ جمل]]، فرماندار جزیره (مناطقی میان بین دجله و [[فرات]]) شد. این منطقه به سرزمین [[شام]]، حوزه [[حکومتی]] [[معاویه]]، نزدیک بود. [[علی]]{{ع}} قبل از آغاز [[جنگ]] صِفین، مالک را فرا خواند. مالک در [[جنگ]] صِفین، در آغاز، [[فرماندهی]] طلایه [[سپاه]] را به عهده داشت که طلایه [[سپاه معاویه]] را درهم [[شکست]]. همچنین، آن هنگام که [[سپاهیان]] [[معاویه]] مسیر [[آب]] را بر روی [[سپاهیان]] [[امام]]{{ع}} بستند، مالک، نقش تعیینکنندهای در آزاد سازی آبراه داشت. | مالک بر ابقای [[ابو موسی]] در [[حکومت]] [[کوفه]] نظر داشت. [[علی]]{{ع}} نیز با آن که از اعماق [[اندیشه]] [[ابو موسی]] [[آگاهی]] داشت و به ابقای او نظر نداشت، نظر مالک را پذیرفت. مالک، قبل از آغاز [[جنگ جمل]] و در هنگامی که [[ابو موسی]]، [[مردم]] را از [[همراهی]] با [[علی]]{{ع}} باز میداشت، به [[کوفه]] رفت و [[ابو موسی]] را- که [[علی]]{{ع}} او را [[عزل]] کرده بود- از [[کوفه]] بیرون کرد و [[مردم]] را برای [[حمایت]] از مولا{{ع}} و [[همراهی]] در [[نبرد]] علیه جملیان، [[بسیج]] کرد. نقش وی در [[جنگ جمل]]، شگرف و تعیینکننده بود و [[فرماندهی]] جناح راست [[سپاه]] را به عهده داشت. در آویختن او با [[عبد الله بن زبیر]] در این [[جنگ]]، مشهور است. مالک، پس از [[جنگ جمل]]، فرماندار جزیره (مناطقی میان بین دجله و [[فرات]]) شد. این منطقه به سرزمین [[شام]]، حوزه [[حکومتی]] [[معاویه]]، نزدیک بود. [[علی]]{{ع}} قبل از آغاز [[جنگ]] صِفین، مالک را فرا خواند. مالک در [[جنگ]] صِفین، در آغاز، [[فرماندهی]] طلایه [[سپاه]] را به عهده داشت که طلایه [[سپاه معاویه]] را درهم [[شکست]]. همچنین، آن هنگام که [[سپاهیان]] [[معاویه]] مسیر [[آب]] را بر روی [[سپاهیان]] [[امام]]{{ع}} بستند، مالک، نقش تعیینکنندهای در آزاد سازی آبراه داشت. | ||
او در هنگام [[نبرد]]، رزمآوری [[بیباک]]، بُرنا [[دل]]، فوقالعاده دلیر و سختکوش بود و در [[صفین]]، به همراه [[اشعث]]، [[فرماندهی سپاه]] را بر عهده داشت. و در طول [[جنگ]]، گاه [[فرماندهی]] سواره [[نظام]] [[کوفه]] و گاهْ [[فرماندهی]] بخشهایی دیگر از [[سپاه]]، از آنِ او بود. در صِفین، در نبردهای آغازینِ ماه [[ذی حجه]]، [[مسئولیت]] اصلی و نقش بنیادین بر دوش مالک بود و در مرحله دوم (ماه صفر) نیز [[فرماندهی]] روزانه دو روز از هشت روز را بر عهده داشت. مالک، در نبردهای تن به تن و گشودن گِرِههای [[جنگ]] و حل مشکلات [[سپاه]] و به پیش بردن [[سپاهیان]] به [[فرمان امام]]{{ع}}، جلوهای شگفت داشت؛ اما جلوه خیره کننده و جاودانه مالک، در آخرین روزهای [[جنگ]]، | او در هنگام [[نبرد]]، رزمآوری [[بیباک]]، بُرنا [[دل]]، فوقالعاده دلیر و سختکوش بود و در [[صفین]]، به همراه [[اشعث]]، [[فرماندهی سپاه]] را بر عهده داشت. و در طول [[جنگ]]، گاه [[فرماندهی]] سواره [[نظام]] [[کوفه]] و گاهْ [[فرماندهی]] بخشهایی دیگر از [[سپاه]]، از آنِ او بود. در صِفین، در نبردهای آغازینِ ماه [[ذی حجه]]، [[مسئولیت]] اصلی و نقش بنیادین بر دوش مالک بود و در مرحله دوم (ماه صفر) نیز [[فرماندهی]] روزانه دو روز از هشت روز را بر عهده داشت. مالک، در نبردهای تن به تن و گشودن گِرِههای [[جنگ]] و حل مشکلات [[سپاه]] و به پیش بردن [[سپاهیان]] به [[فرمان امام]]{{ع}}، جلوهای شگفت داشت؛ اما جلوه خیره کننده و جاودانه مالک، در آخرین روزهای [[جنگ]]، بهویژه در "روز [[پنج شنبه]]" و "لیلة الهَریر (شب زوزه)" است. روز [[پنج شنبه]] و [[شب جمعه]] مشهور به "[[لیلة الهریر]]"، میدان نمایش شگرف [[شجاعت]]، [[شهامت]]، رزمآوری و [[نبرد]] بیامان مالک بود که [[آرایش لشکر]] [[معاویه]] را در هم ریخت و صبح [[جمعه]] تا نزدیکی [[خیمه]] [[فرماندهی]] او به پیش تاخت. | ||
[[شکست]] [[دشمن]]، قطعی بود. [[ستم]]، نَفَسهای پایانی را میکشید. شور [[پیروزی]] در چشمان مالک، برق میزد که [[عمرو عاص]]، دام [[توطئه]] بگسترد و [[خوارج]] و [[اشعث]] به یاریاش رفتند و حماقت، پیرایه بر آن افزود و بدینسان، مولا{{ع}} را در تنگنا نهادند که [[صلح]] را بپذیرد و مالک را باز گردانَد. طبیعی بود که در چنین لحظه حساس شگرف و [[سرنوشت]] سازی، مالک نپذیرد و [[علی]]{{ع}} نیز؛ اما چون بدو خبر رساندند که [[جان]] مولا در خطر است، با دلی آکنده از [[اندوه]]، [[شمشیر]] در نیام کرد و [[معاویه]]- که آماده [[امان]] گرفتن بر جانش بود-، از [[مرگ]] جَست و از تنگنا رها شد. مالک با [[خوارج]] و [[اشعث]]، درگیر شد و در باب آنچه پیش آمده بود، با آنها سخن گفت و با [[هوشمندی]] وتیزبینی، ریشه مقدسمآبی آنان را در فرار از [[مسئولیت]] و دنیازدگی دانست. چون [[امام علی]]{{ع}} [[عبد الله بن عباس]] را به عنوان داور ([[حَکم]])، پیشنهاد کرد و [[خوارج]] نپذیرفتند، مالک را پیشنهاد داد؛ اما شگفتا که آنان ([[خوارج]] و [[اشعث]]) که بر [[یمنی]] بودن داورْ [[اصرار]] داشتند، مالک را- که ریشه در [[یمن]] داشت- نپذیرفتند. مالک، پس از [[جنگ]] صِفین به محل [[مأموریت]] خود بازگشت و چون در [[مصر]]، کار بر [[محمد]] بن ابی بکرْ دشوار گشت و [[مصریان]] بر او شوریدند، [[امام]]{{ع}} مالک را فرا خواند و او را بر [[حکومت مصر]] گمارد. | [[شکست]] [[دشمن]]، قطعی بود. [[ستم]]، نَفَسهای پایانی را میکشید. شور [[پیروزی]] در چشمان مالک، برق میزد که [[عمرو عاص]]، دام [[توطئه]] بگسترد و [[خوارج]] و [[اشعث]] به یاریاش رفتند و حماقت، پیرایه بر آن افزود و بدینسان، مولا{{ع}} را در تنگنا نهادند که [[صلح]] را بپذیرد و مالک را باز گردانَد. طبیعی بود که در چنین لحظه حساس شگرف و [[سرنوشت]] سازی، مالک نپذیرد و [[علی]]{{ع}} نیز؛ اما چون بدو خبر رساندند که [[جان]] مولا در خطر است، با دلی آکنده از [[اندوه]]، [[شمشیر]] در نیام کرد و [[معاویه]]- که آماده [[امان]] گرفتن بر جانش بود-، از [[مرگ]] جَست و از تنگنا رها شد. مالک با [[خوارج]] و [[اشعث]]، درگیر شد و در باب آنچه پیش آمده بود، با آنها سخن گفت و با [[هوشمندی]] وتیزبینی، ریشه مقدسمآبی آنان را در فرار از [[مسئولیت]] و دنیازدگی دانست. چون [[امام علی]]{{ع}} [[عبد الله بن عباس]] را به عنوان داور ([[حَکم]])، پیشنهاد کرد و [[خوارج]] نپذیرفتند، مالک را پیشنهاد داد؛ اما شگفتا که آنان ([[خوارج]] و [[اشعث]]) که بر [[یمنی]] بودن داورْ [[اصرار]] داشتند، مالک را- که ریشه در [[یمن]] داشت- نپذیرفتند. مالک، پس از [[جنگ]] صِفین به محل [[مأموریت]] خود بازگشت و چون در [[مصر]]، کار بر [[محمد]] بن ابی بکرْ دشوار گشت و [[مصریان]] بر او شوریدند، [[امام]]{{ع}} مالک را فرا خواند و او را بر [[حکومت مصر]] گمارد. |