متن دو توقیع امام مهدی به شیخ مفید چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان')
خط ۲۳: خط ۲۳:
:::::*'''[[توقیع]] دوم:'''  به [[نام خداوند]] [[بخشنده]] [[مهربان]] [[سلام]] و [[درود]] [[خدا]] بر تو ای [[یاور]] [[حق]]، و ای کسی که با گفتاری [[راستین]]، [[مردم]] را به سوی [[حق]] فرا می‏‌خوانی. ما [[خداوند]] را در منظر تو [[سپاس]] می‌‏گزاریم، خداوندی که جز او خدایی نیست، خدای ما و خدای نیاکان ماست. و [[درود]] بر آقا و مولایمان [[حضرت محمد]] خاتم [[پیامبران]] و بر [[خاندان]] پاکش را از او خواستاریم.
:::::*'''[[توقیع]] دوم:'''  به [[نام خداوند]] [[بخشنده]] [[مهربان]] [[سلام]] و [[درود]] [[خدا]] بر تو ای [[یاور]] [[حق]]، و ای کسی که با گفتاری [[راستین]]، [[مردم]] را به سوی [[حق]] فرا می‏‌خوانی. ما [[خداوند]] را در منظر تو [[سپاس]] می‌‏گزاریم، خداوندی که جز او خدایی نیست، خدای ما و خدای نیاکان ماست. و [[درود]] بر آقا و مولایمان [[حضرت محمد]] خاتم [[پیامبران]] و بر [[خاندان]] پاکش را از او خواستاریم.
::::::و بعد: ما [[شاهد]] و ناظر [[مناجات]] تو - که [[خداوند]] با آن وسیله‏ای که به سبب [[اولیاء]] خویش به تو بخشیده تو را حفظ فرماید و از مکر و [[نیرنگ]] دشمنانش در [[امان]] دارد - بودیم، و برآورده شدن آن را از [[خدا]] خواستیم، در حالی که در جایگاهمان در قله کوهی در مکانی ناشناخته سکونت داریم که اخیرا به خاطر افرادی بی‏ایمان به ناچار از منطقه‏ای پردرخت بدینجا آمده‏ایم و به همین زودی از این محل به دشتی همواره که چندان از آبادی دور نباشد، فرود آئیم. و از حالات [[آینده]] خود آگاهت سازیم، تا بدین وسیله از اعمالی که موجب [[تقرب]] به ما می‏‌گردد [[آگاه]] گردی. و [[خداوند]] تو را به [[رحمت]] خود برای این کار [[توفیق]] بخشد. پس تو - که [[خداوند]] با چشم [[عنایت]] خویش که هرگز آن را [[خواب]] نگیرد نگهداریت کند - به سبب آن (آشنایی با اعمال مزبور) باید که رو در روی آشوبی که مردمی را که بیهوده و [[باطل]] را در [[دل]] کاشته‏اند به [[هلاکت]] خواهد افکند، بایستی تا باطل‏اندیشان و بیهوده‏کاران را بترسانی که از سرکوبی آنان، [[مؤمنان]] شاد گشته و [[تبهکاران]] [[اندوهگین]] می‌‏گردند. و نشانه جنبش ما از این «لوثة»<ref>معنای قطعی این کلمه و عبارت اخیر روشن نیست. مؤلف- چنانکه خواهد آمد- این کلمه را تعبیری از همان فتنه می‌‏داند، ولی معنای لغوی آن را بیان نکرده است. مرحوم نوری آن را در نجم الثاقب، ۳۲۳ به «راه تنگ» ترجمه نموده، و برخی نیز به معنای «خانه‏نشینی» گرفته‏اند. (مترجم)</ref> حادثه‏ای است که در [[مکه معظمه]] روی خواهد داد، از سوی [[پلیدی]] [[منافق]] و نکوهیده که خون‏ریزی را [[مباح]] دانسته، و با کید و [[نیرنگ]] خود آهنگ [[جان]] [[مؤمنان]] نموده، اما به [[هدف]] ظالمانه و ستم‏بار خود نخواهد رسید. زیرا که ما پشت سر [[مؤمنان]] [[ایستاده]] و با دعایی که از سوی [[پادشاه]] [[آسمان]] و [[زمین]] استجابتش تأخیر نمی‌‏افتد، آنان را نگهداری می‌‏کنیم. پس دل‌های [[دوستان]] ما بدان [[اطمینان]] یابد و بدانند که از آسیب و زیان او در [[امان]] خواهند بود - گرچه دشواریها و درگیری‌های هولناک آنان را بترساند - و فرجام کار برای آنان، با دخالت و کار نیکوی [[خداوند]]، مادامی‌‏که [[شیعیان]] از [[گناهان]] دوری گزینند، [[پسندیده]] و [[نیکو]] خواهد بود. و ما به تو - ای [[دوست]] با [[اخلاص]] که در راه ما با [[ستمگران]] در [[ستیز]] و پیکاری، [[خداوند]] تو را به همانگونه که [[دوستان]] [[شایسته]] پیشین ما را تأیید فرموده است، تأیید نماید - گوشزد می‌‏کنیم که هر یک از [[برادران دینی]] تو که تقوای خدایش پیشه کرده و آنچه را که به گردن دارد به مستحقانش برساند، در [[فتنه]] ویرانگر بر باد دهنده و گرفتاری و آشفتگی‌های تاریک و تیره کننده آن در [[امان]] خواهد بود. و آن کس که در دادن نعمتهایی که [[خداوند]] به او [[کرامت]] فرموده، به کسانی که [[فرمان]] رسیدگی به آنها را داده، [[بخل]] ورزد، بدین سبب در [[دنیا]] و آخرتش زیانکار خواهد بود. و اگر چنانچه [[شیعیان]] ما - که [[خداوند]] به [[طاعت]] خویش توفیقشان دهد - در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می‌‏شدند، می‌منت [[ملاقات]] ما از ایشان به تأخیر نمی‌‏افتاد و [[سعادت]] [[دیدار]] ما زودتر نصیب آنان می‏‌گشت؛ دیداری بر مبنای شناختی [[راستین]] و صداقتی از آنان نسبت به ما. پس ما را از ایشان دور نمی‏‌دارد، مگر آن دسته از کردارهای آنان که ما را ناپسند و ناخوشایند است و از آنان روا نمی‌‏دانیم. و [[خداوند]] یاری‏کننده است، و ما را [[کفایت]] کرده و [[وکیل]] خوبی است. و [[درود]] او بر آقای [[بشارت دهنده]] و [[بیم دهنده]] ما، [[محمد]] و [[خاندان]] [[پاک]] او باد. این [[نامه]] در اول ماه [[شوال]] سال چهار صد و [[دوازده]] نوشته شد.
::::::و بعد: ما [[شاهد]] و ناظر [[مناجات]] تو - که [[خداوند]] با آن وسیله‏ای که به سبب [[اولیاء]] خویش به تو بخشیده تو را حفظ فرماید و از مکر و [[نیرنگ]] دشمنانش در [[امان]] دارد - بودیم، و برآورده شدن آن را از [[خدا]] خواستیم، در حالی که در جایگاهمان در قله کوهی در مکانی ناشناخته سکونت داریم که اخیرا به خاطر افرادی بی‏ایمان به ناچار از منطقه‏ای پردرخت بدینجا آمده‏ایم و به همین زودی از این محل به دشتی همواره که چندان از آبادی دور نباشد، فرود آئیم. و از حالات [[آینده]] خود آگاهت سازیم، تا بدین وسیله از اعمالی که موجب [[تقرب]] به ما می‏‌گردد [[آگاه]] گردی. و [[خداوند]] تو را به [[رحمت]] خود برای این کار [[توفیق]] بخشد. پس تو - که [[خداوند]] با چشم [[عنایت]] خویش که هرگز آن را [[خواب]] نگیرد نگهداریت کند - به سبب آن (آشنایی با اعمال مزبور) باید که رو در روی آشوبی که مردمی را که بیهوده و [[باطل]] را در [[دل]] کاشته‏اند به [[هلاکت]] خواهد افکند، بایستی تا باطل‏اندیشان و بیهوده‏کاران را بترسانی که از سرکوبی آنان، [[مؤمنان]] شاد گشته و [[تبهکاران]] [[اندوهگین]] می‌‏گردند. و نشانه جنبش ما از این «لوثة»<ref>معنای قطعی این کلمه و عبارت اخیر روشن نیست. مؤلف- چنانکه خواهد آمد- این کلمه را تعبیری از همان فتنه می‌‏داند، ولی معنای لغوی آن را بیان نکرده است. مرحوم نوری آن را در نجم الثاقب، ۳۲۳ به «راه تنگ» ترجمه نموده، و برخی نیز به معنای «خانه‏نشینی» گرفته‏اند. (مترجم)</ref> حادثه‏ای است که در [[مکه معظمه]] روی خواهد داد، از سوی [[پلیدی]] [[منافق]] و نکوهیده که خون‏ریزی را [[مباح]] دانسته، و با کید و [[نیرنگ]] خود آهنگ [[جان]] [[مؤمنان]] نموده، اما به [[هدف]] ظالمانه و ستم‏بار خود نخواهد رسید. زیرا که ما پشت سر [[مؤمنان]] [[ایستاده]] و با دعایی که از سوی [[پادشاه]] [[آسمان]] و [[زمین]] استجابتش تأخیر نمی‌‏افتد، آنان را نگهداری می‌‏کنیم. پس دل‌های [[دوستان]] ما بدان [[اطمینان]] یابد و بدانند که از آسیب و زیان او در [[امان]] خواهند بود - گرچه دشواریها و درگیری‌های هولناک آنان را بترساند - و فرجام کار برای آنان، با دخالت و کار نیکوی [[خداوند]]، مادامی‌‏که [[شیعیان]] از [[گناهان]] دوری گزینند، [[پسندیده]] و [[نیکو]] خواهد بود. و ما به تو - ای [[دوست]] با [[اخلاص]] که در راه ما با [[ستمگران]] در [[ستیز]] و پیکاری، [[خداوند]] تو را به همانگونه که [[دوستان]] [[شایسته]] پیشین ما را تأیید فرموده است، تأیید نماید - گوشزد می‌‏کنیم که هر یک از [[برادران دینی]] تو که تقوای خدایش پیشه کرده و آنچه را که به گردن دارد به مستحقانش برساند، در [[فتنه]] ویرانگر بر باد دهنده و گرفتاری و آشفتگی‌های تاریک و تیره کننده آن در [[امان]] خواهد بود. و آن کس که در دادن نعمتهایی که [[خداوند]] به او [[کرامت]] فرموده، به کسانی که [[فرمان]] رسیدگی به آنها را داده، [[بخل]] ورزد، بدین سبب در [[دنیا]] و آخرتش زیانکار خواهد بود. و اگر چنانچه [[شیعیان]] ما - که [[خداوند]] به [[طاعت]] خویش توفیقشان دهد - در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل می‌‏شدند، می‌منت [[ملاقات]] ما از ایشان به تأخیر نمی‌‏افتاد و [[سعادت]] [[دیدار]] ما زودتر نصیب آنان می‏‌گشت؛ دیداری بر مبنای شناختی [[راستین]] و صداقتی از آنان نسبت به ما. پس ما را از ایشان دور نمی‏‌دارد، مگر آن دسته از کردارهای آنان که ما را ناپسند و ناخوشایند است و از آنان روا نمی‌‏دانیم. و [[خداوند]] یاری‏کننده است، و ما را [[کفایت]] کرده و [[وکیل]] خوبی است. و [[درود]] او بر آقای [[بشارت دهنده]] و [[بیم دهنده]] ما، [[محمد]] و [[خاندان]] [[پاک]] او باد. این [[نامه]] در اول ماه [[شوال]] سال چهار صد و [[دوازده]] نوشته شد.
::::::دستخط [[مبارک]] که [[درود]] [[خدا]] بر نویسنده آن باد: این است [[نامه]] ما به تو ای [[دوستی]] که به [[حقیقت]] والائی [[الهام]] یافته‏ای که به املاء و تقریر ما و خط یکی از افراد مورد اطمینانمان نوشته شده است. پس آن را از همگان [[پنهان]] بدار و آن را در هم پیچ و به هیچ کس منمای. و نسخه‏ای از روی آن بردار، و آن عده از دوستانمان را که به امانتشان [[اطمینان]] داری، بر آن [[آگاه]] کن. ان شاء [[الله]] [[خداوند]] آنان را به [[برکت]] ما، مشمول [[[برکات]] و فیوضات‏] بگرداند. [[ستایش]] و [[سپاس]] از آن [[خداوند]] است. و [[درود]] و [[رحمت]] بر آقای ما [[محمد]] [[پیامبر]] [[خدا]] و [[خاندان]] [[پاک]] او باد<ref>{{عربی|«بسم اللّه الرّحمن الرحيم: سلام اللّه عليك أيّها العبد الصالح الناصر للحقّ، الدّاعي إلى كلمة الصّدق . فإنّا نحمد أليك اللّه الذي لا إله إلاّ هو الهنا و إله آبائنا الأولين، و نسأله الصّلاة على نبيّنا و سيّدنا و مولانا محمّد خاتم النبيّين، و على أهل بيته الطيّبين الطّاهرين. و بعد: فقد كنّا نظرنا مناجاتك عصمك اللّه بالسبب الذي وهبه (اللّه) لك من أوليائه، و حرسك من كيد أعدائه، و شفعنا ذلك الآن من مستقرّ لنا ينصب في شمراخ من بهاء صرنا إليه آنفا من غماليل الجانا إليه السباريت من الإيمان، و يوشك أن يكون هبوطنا منه إلى صحيح من غير بعد من الدهر، و لا تطاول من الزّمان و يأتيك نبأ منّا (بما) يتجدّد لنا من حال، لتعرف بذلك ما نعتمده من الزلفة إلينا بالأعمال. و اللّه موفّقك لذلك برحمته. فلتكن حرسك اللّه بعينه التي لا تنام أن تقابل بذلك ففيه تسبّل نفوس قوم حرثت باطلا لاسترهاب المبطلين، يبتهج لدمارها المبطلون، و يحزن لذلك المجرمون. و آية حركتنا من هذه اللوثة حادثة بالحرم المعظّم من رجس منافق مذمم، مستحلّ للدّم المحرّم. يغمد بكيده أهل الإيمان و لا يبلغ بذلك غرضه من الظّلم لهم و العدوان. لأنّنا من وراء حقّهم حفظهم بالدعاء الذي لا يحجب عن ملك الأرض و السّماء، فليطمئن بذلك من أوليائنا القلوب، و ليثقوا بالكفاية منه، و إن راعتهم بهم الخطوب، و العاقبة لجميع صنع اللّه سبحانه تكون حميده لهم ما اجتنبوا المنهى عنه من الذنوب. و نحن نعهد أليك أيّها الوليّ المجاهد فينا الظالمين، أيّدك اللّه بنصره الذي أيّد به . السلف من أوليائنا الصالحين، إنّه من اتّقى ربّه من إخوانك في الدين و خرج بما عليه الى مستحقيه، كان آمنا من الفتنة المضلة ، و محنها المظلمة المضلة، و من بخل منهم بما أعاره اللّه من نعمته على من أمر بصلته، فإنه يكون خاسرا بذلك لأولاه و آخرته. و لو أن أشياعنا وفقهم اللّه لطاعته على اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا، و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا على حق المعرفة و صدقها منهم بنا، فما يجسنا عنهم إلاّ ما يتّصل بنا مما نكرهه و لا نؤثره منهم، و اللّه المستعان و هو حسبنا و نعم الوكيل، و صلاته على سيّدنا البشير النذير محمّد و آله الطاهرين و سلّم»}}</ref>»<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص‌ص۱۷۳-۱۷۶، ۱۹۴-۱۹۸.</ref>.
::::::دستخط [[مبارک]] که [[درود]] [[خدا]] بر نویسنده آن باد: این است [[نامه]] ما به تو ای [[دوستی]] که به [[حقیقت]] والائی [[الهام]] یافته‏ای که به املاء و تقریر ما و خط یکی از افراد مورد اطمینانمان نوشته شده است. پس آن را از همگان پنهان بدار و آن را در هم پیچ و به هیچ کس منمای. و نسخه‏ای از روی آن بردار، و آن عده از دوستانمان را که به امانتشان [[اطمینان]] داری، بر آن [[آگاه]] کن. ان شاء [[الله]] [[خداوند]] آنان را به [[برکت]] ما، مشمول [[[برکات]] و فیوضات‏] بگرداند. [[ستایش]] و [[سپاس]] از آن [[خداوند]] است. و [[درود]] و [[رحمت]] بر آقای ما [[محمد]] [[پیامبر]] [[خدا]] و [[خاندان]] [[پاک]] او باد<ref>{{عربی|«بسم اللّه الرّحمن الرحيم: سلام اللّه عليك أيّها العبد الصالح الناصر للحقّ، الدّاعي إلى كلمة الصّدق . فإنّا نحمد أليك اللّه الذي لا إله إلاّ هو الهنا و إله آبائنا الأولين، و نسأله الصّلاة على نبيّنا و سيّدنا و مولانا محمّد خاتم النبيّين، و على أهل بيته الطيّبين الطّاهرين. و بعد: فقد كنّا نظرنا مناجاتك عصمك اللّه بالسبب الذي وهبه (اللّه) لك من أوليائه، و حرسك من كيد أعدائه، و شفعنا ذلك الآن من مستقرّ لنا ينصب في شمراخ من بهاء صرنا إليه آنفا من غماليل الجانا إليه السباريت من الإيمان، و يوشك أن يكون هبوطنا منه إلى صحيح من غير بعد من الدهر، و لا تطاول من الزّمان و يأتيك نبأ منّا (بما) يتجدّد لنا من حال، لتعرف بذلك ما نعتمده من الزلفة إلينا بالأعمال. و اللّه موفّقك لذلك برحمته. فلتكن حرسك اللّه بعينه التي لا تنام أن تقابل بذلك ففيه تسبّل نفوس قوم حرثت باطلا لاسترهاب المبطلين، يبتهج لدمارها المبطلون، و يحزن لذلك المجرمون. و آية حركتنا من هذه اللوثة حادثة بالحرم المعظّم من رجس منافق مذمم، مستحلّ للدّم المحرّم. يغمد بكيده أهل الإيمان و لا يبلغ بذلك غرضه من الظّلم لهم و العدوان. لأنّنا من وراء حقّهم حفظهم بالدعاء الذي لا يحجب عن ملك الأرض و السّماء، فليطمئن بذلك من أوليائنا القلوب، و ليثقوا بالكفاية منه، و إن راعتهم بهم الخطوب، و العاقبة لجميع صنع اللّه سبحانه تكون حميده لهم ما اجتنبوا المنهى عنه من الذنوب. و نحن نعهد أليك أيّها الوليّ المجاهد فينا الظالمين، أيّدك اللّه بنصره الذي أيّد به . السلف من أوليائنا الصالحين، إنّه من اتّقى ربّه من إخوانك في الدين و خرج بما عليه الى مستحقيه، كان آمنا من الفتنة المضلة ، و محنها المظلمة المضلة، و من بخل منهم بما أعاره اللّه من نعمته على من أمر بصلته، فإنه يكون خاسرا بذلك لأولاه و آخرته. و لو أن أشياعنا وفقهم اللّه لطاعته على اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا، و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا على حق المعرفة و صدقها منهم بنا، فما يجسنا عنهم إلاّ ما يتّصل بنا مما نكرهه و لا نؤثره منهم، و اللّه المستعان و هو حسبنا و نعم الوكيل، و صلاته على سيّدنا البشير النذير محمّد و آله الطاهرين و سلّم»}}</ref>»<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص‌ص۱۷۳-۱۷۶، ۱۹۴-۱۹۸.</ref>.


{{پرسمان توقیعات امام مهدی}}
{{پرسمان توقیعات امام مهدی}}
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش