حدیث غدیر در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'صدر' به 'صدر'
جز (جایگزینی متن - 'صدر' به 'صدر') |
|||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
[[اکثریت]] [[قاطع]] عالمان اهلسنت حدیث غدیر را معتبر و غیر قابل تردید دانسته، و برخی از آنان آن را متواتر یا [[مستفیض]]، و برخی دیگر آن را صحیح شمردهاند. | [[اکثریت]] [[قاطع]] عالمان اهلسنت حدیث غدیر را معتبر و غیر قابل تردید دانسته، و برخی از آنان آن را متواتر یا [[مستفیض]]، و برخی دیگر آن را صحیح شمردهاند. | ||
*'''حدیث غدیر متواتر است''' | *'''حدیث غدیر متواتر است''' | ||
#[[شمسالدین ذهبی شافعی]] (متوفای ۷۴۸ق) در تلخیص المستدرک، طرق مختلف حدیث غدیر را ذکر کرده و بسیاری از آنها را صحیح دانسته و گفته است: | #[[شمسالدین ذهبی شافعی]] (متوفای ۷۴۸ق) در تلخیص المستدرک، طرق مختلف حدیث غدیر را ذکر کرده و بسیاری از آنها را صحیح دانسته و گفته است: صدر حدیث {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} متواتر است و من به صدور آن از [[پیامبر]]{{صل}} [[یقین]] دارم، و جمله {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ}} نیز سندش [[قوی]] است”. این سخن وی را [[آلوسی]]<ref>روح المعانی، ج۱، ص۱۹۵.</ref> و ابنکثیر<ref>البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۲۸، حوادث سال ۱۰ ق.</ref> نقل کردهاند. | ||
#[[شمسالدین جزری شافعی]] (متوفای ۸۳۳ق) حدیث غدیر را به هشتاد طریق روایت کرده و رساله اسنی المطالب را در این باره نوشته و گفته است: این حدیث به صورت [[متواتر]] از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] شده است<ref>اسنی المطالب، ص۴۸؛ الغدیر، ج۱، ص۵۵۰.</ref>. | #[[شمسالدین جزری شافعی]] (متوفای ۸۳۳ق) حدیث غدیر را به هشتاد طریق روایت کرده و رساله اسنی المطالب را در این باره نوشته و گفته است: این حدیث به صورت [[متواتر]] از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] شده است<ref>اسنی المطالب، ص۴۸؛ الغدیر، ج۱، ص۵۵۰.</ref>. | ||
#[[حافظ جلالالدین سیوطی شافعی]] (متوفای ۹۱۱ هق) گفته است: این [[حدیث متواتر]] است<ref>فیض الغدیر، ج۶، ص۲۱۸؛ الغدیر، ج۱، ص۵۵۲.</ref>. | #[[حافظ جلالالدین سیوطی شافعی]] (متوفای ۹۱۱ هق) گفته است: این [[حدیث متواتر]] است<ref>فیض الغدیر، ج۶، ص۲۱۸؛ الغدیر، ج۱، ص۵۵۲.</ref>. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
برخی از [[عالمان]] [[اهلسنت]] درباره حدیث غدیر، سخنان بیپایهای گفتهاند، که به بررسی و نقد آنها میپردازیم. | برخی از [[عالمان]] [[اهلسنت]] درباره حدیث غدیر، سخنان بیپایهای گفتهاند، که به بررسی و نقد آنها میپردازیم. | ||
*برخی اصل حدیث غدیر را به این [[دلیل]] [[انکار]] کردهاند که [[علی]]{{ع}} به [[یمن]] رفته و در [[حجه الوداع]] شرکت نداشت<ref>این شبهه از فخرالدین رازی در کتاب “نهایة العقول” نقل شده است. نفحات الازهار، ج۶، ص۱۲۴.</ref>. محققان در پاسخ گفتهاند: “علی{{ع}} اگر چه به یمن رفته بود، اما از یمن به [[مکه]] رفت و در [[حجه الوداع]] حضور داشت<ref>مشکل الآثار، ج۲، ص۳۰۸؛ الصواعق المحرقة، ص۲۵؛ المرقاة فی شرح المشکاة، ج۵، ص۵۷۴.</ref>. آمدن [[علی]]{{ع}} از [[یمن]] به [[مکه]] و شرکت در حجه الوداع در [[صحاح]] [[اهلسنت]] [[روایت]] شده است”<ref>صحیح بخاری، ج۲، ص۱۷۲؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۴۰؛ سنن ابنماجه، ج۲، ص۱۰۲۴؛ سنن ابیداوود، ج۲، ص۱۵۸؛ صحیح ترمذی، ج۲، ص۲۱۶؛ سنن نسائی، ج۵، ص۱۵۷.</ref>. | *برخی اصل حدیث غدیر را به این [[دلیل]] [[انکار]] کردهاند که [[علی]]{{ع}} به [[یمن]] رفته و در [[حجه الوداع]] شرکت نداشت<ref>این شبهه از فخرالدین رازی در کتاب “نهایة العقول” نقل شده است. نفحات الازهار، ج۶، ص۱۲۴.</ref>. محققان در پاسخ گفتهاند: “علی{{ع}} اگر چه به یمن رفته بود، اما از یمن به [[مکه]] رفت و در [[حجه الوداع]] حضور داشت<ref>مشکل الآثار، ج۲، ص۳۰۸؛ الصواعق المحرقة، ص۲۵؛ المرقاة فی شرح المشکاة، ج۵، ص۵۷۴.</ref>. آمدن [[علی]]{{ع}} از [[یمن]] به [[مکه]] و شرکت در حجه الوداع در [[صحاح]] [[اهلسنت]] [[روایت]] شده است”<ref>صحیح بخاری، ج۲، ص۱۷۲؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۴۰؛ سنن ابنماجه، ج۲، ص۱۰۲۴؛ سنن ابیداوود، ج۲، ص۱۵۸؛ صحیح ترمذی، ج۲، ص۲۱۶؛ سنن نسائی، ج۵، ص۱۵۷.</ref>. | ||
*برخی در صدور بخش اول [[حدیث]] یعنی جمله {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} مناقشه کردهاند، [[تفتازانی]] گفته است: “اکثر [[راویان]]، | *برخی در صدور بخش اول [[حدیث]] یعنی جمله {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} مناقشه کردهاند، [[تفتازانی]] گفته است: “اکثر [[راویان]]، صدر حدیث را روایت نکردهاند”<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۴.</ref>. [[محمد محسن کشمیری]] نیز در نجاه المؤمنین گفته است: “محدثان، غیر از [[احمد بن حنبل]]، تنها جزء دوم [[حدیث غدیر]] را روایت کردهاند”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۷۵.</ref>. پیش از این، سخنان [[محدثان]] برجسته اهلسنت را در [[تواتر]] یا صحت بخش اول حدیث غدیر [[نقل]] کردیم، از این جا [[نادرستی]] [[سخن]] تفتازانی و کشمیری روشن میشود. | ||
*برخی صحت بخش دوم حدیث غدیر یعنی جمله {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ}} را [[انکار]] کردهاند. از آنها ابنتیمیه است که این جمله را [[کذب]] شمرده است<ref>{{عربی|الزیادة اعنی قوله:}} {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ...}} {{عربی|کذب}}. منهاج السنة، ج۴، ص۸۵.</ref>. پیش از این سخن [[ابوعبدالله ذهبی]] را در این باره نقل کردیم که گفته است: “این بخش از حدیث، اگر چه [[متواتر]] نیست، ولی [[روایات]] آن از نظر [[سند]] [[قوی]] است”. بسیاری دیگر از محدثان بزرگ اهلسنت نیز صحت آن را مسلم گرفتهاند، همچنین از نظر [[شیعه]] هر دو بخش حدیث غدیر متواتر است. | *برخی صحت بخش دوم حدیث غدیر یعنی جمله {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ}} را [[انکار]] کردهاند. از آنها ابنتیمیه است که این جمله را [[کذب]] شمرده است<ref>{{عربی|الزیادة اعنی قوله:}} {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ...}} {{عربی|کذب}}. منهاج السنة، ج۴، ص۸۵.</ref>. پیش از این سخن [[ابوعبدالله ذهبی]] را در این باره نقل کردیم که گفته است: “این بخش از حدیث، اگر چه [[متواتر]] نیست، ولی [[روایات]] آن از نظر [[سند]] [[قوی]] است”. بسیاری دیگر از محدثان بزرگ اهلسنت نیز صحت آن را مسلم گرفتهاند، همچنین از نظر [[شیعه]] هر دو بخش حدیث غدیر متواتر است. | ||
*[[ابنحزم]] گفته است: “حدیث [[غدیر]] از طریق راویان [[موثق]] نقل نشده است”<ref>الفصل، ج۴، ص۱۴۸.</ref>. سخنانی که پیش از این از محدثان بزرگ اهلسنت درباره تواتر یا [[صحت حدیث غدیر]] نقل کردیم در ابطال سخن ابنحزم کافی است. | *[[ابنحزم]] گفته است: “حدیث [[غدیر]] از طریق راویان [[موثق]] نقل نشده است”<ref>الفصل، ج۴، ص۱۴۸.</ref>. سخنانی که پیش از این از محدثان بزرگ اهلسنت درباره تواتر یا [[صحت حدیث غدیر]] نقل کردیم در ابطال سخن ابنحزم کافی است. | ||
خط ۳۳۵: | خط ۳۳۵: | ||
# [[سنایی غزنوی]] در [[حدیقه الحقیقه (کتاب)|حدیقه الحقیقه)) گفته است: [[نائب]] [[مصطفی]] به [[روز غدیر]] کرده بر [[شرع]] خود مر او را [[میر]]؛ [[سخن]] وی صریح در این است که [[پیامبر]]{{صل}} در [[غدیر خم]]، [[علی]]{{ع}}را به [[امامت]] [[منصوب]] کرده است. [[حکیم]] [[سنایی]] از بزرگان، [[دانشمندان]] و [[عارفان]] [[اهلسنت]] است. [[عبدالرحمان جامی]] در نفحات الانس وی را ستوده است.(...) | # [[سنایی غزنوی]] در [[حدیقه الحقیقه (کتاب)|حدیقه الحقیقه)) گفته است: [[نائب]] [[مصطفی]] به [[روز غدیر]] کرده بر [[شرع]] خود مر او را [[میر]]؛ [[سخن]] وی صریح در این است که [[پیامبر]]{{صل}} در [[غدیر خم]]، [[علی]]{{ع}}را به [[امامت]] [[منصوب]] کرده است. [[حکیم]] [[سنایی]] از بزرگان، [[دانشمندان]] و [[عارفان]] [[اهلسنت]] است. [[عبدالرحمان جامی]] در نفحات الانس وی را ستوده است.(...) | ||
# [[محمد بن طلحه شافعی]] گفته است: “هر معنایی که لفظ [[مولی]] درباره پیامبر{{صل}} بر آن دلالت میکند، پیامبر{{صل}} آن را برای علی{{ع}} [[اثبات]] کرده است. پیامبر{{صل}} هم نسبت به [[مؤمنان]] اولی بود و هم [[ناصر]] و [[سید]] آنان بود، علی{{ع}} نیز این چنین است”<ref>مطالب السؤول، ص۴۴-۴۵.</ref>. | # [[محمد بن طلحه شافعی]] گفته است: “هر معنایی که لفظ [[مولی]] درباره پیامبر{{صل}} بر آن دلالت میکند، پیامبر{{صل}} آن را برای علی{{ع}} [[اثبات]] کرده است. پیامبر{{صل}} هم نسبت به [[مؤمنان]] اولی بود و هم [[ناصر]] و [[سید]] آنان بود، علی{{ع}} نیز این چنین است”<ref>مطالب السؤول، ص۴۴-۴۵.</ref>. | ||
# [[سبط ابنجوزی]] نیز گفته است: “مراد از مولی در [[حدیث غدیر]]، [[اطاعت]] مخصوص از پیامبر است و معنای آن این است: هر کس من نسبت به او اولی هستم، علی نیز نسبت به وی اولی است. [[حافظ ابوالفرح اصفهانی]] در [[مرج البحرین]] به این معنا تصریح کرده است. وی حدیث غدیر را اینگونه [[روایت]] کرده است: {{عربی|من کنت ولیه و اولی به من نفسه فعلی ولیه}} و جمله {{متن حدیث|ألست اولی بالمؤمنین من أنفسهم}}، | # [[سبط ابنجوزی]] نیز گفته است: “مراد از مولی در [[حدیث غدیر]]، [[اطاعت]] مخصوص از پیامبر است و معنای آن این است: هر کس من نسبت به او اولی هستم، علی نیز نسبت به وی اولی است. [[حافظ ابوالفرح اصفهانی]] در [[مرج البحرین]] به این معنا تصریح کرده است. وی حدیث غدیر را اینگونه [[روایت]] کرده است: {{عربی|من کنت ولیه و اولی به من نفسه فعلی ولیه}} و جمله {{متن حدیث|ألست اولی بالمؤمنین من أنفسهم}}، صدر [[حدیث]] نیز بر این معنا دلالت میکند، زیرا این جمله، [[نص]] صریح در [[اثبات امامت]] و قبول اطاعت او است. همین گونه است جمله {{متن حدیث|و أدر الحق معه حیث دار}}. بر این اساس، در تمام اختلافاتی که میان علی{{ع}} و دیگر [[صحابه]] رخ داده است [[حق]] با علی{{ع}} بوده است، بدین علت است که [[علما]]، [[احکام]] بُغات را از وقایع [[جمل]] و [[صفین]] [[استنباط]] کردهاند. وی سپس به اشعار [[حسان بن ثابت]] در [[غدیر خم]] نیز [[استشهاد]] کرده است<ref>تذکرة الخواص، ص۶۰.</ref>. | ||
'''اشکال''' | '''اشکال''' | ||
خط ۳۷۶: | خط ۳۷۶: | ||
===وجوه و اقوال دیگر=== | ===وجوه و اقوال دیگر=== | ||
بر اساس این [[روایات]] که از طریق [[شیعه]] و [[اهلسنت]] [[نقل]] شده است، [[آیه تبلیغ]] در [[ارتباط]] با [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[غدیر خم]] نازل شده است، ولی در این باره وجوه و اقوال دیگری نیز گفته شده است: | بر اساس این [[روایات]] که از طریق [[شیعه]] و [[اهلسنت]] [[نقل]] شده است، [[آیه تبلیغ]] در [[ارتباط]] با [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[غدیر خم]] نازل شده است، ولی در این باره وجوه و اقوال دیگری نیز گفته شده است: | ||
*'''[[حفظ]] [[پیامبر]] از [[دشمنان]]''': [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هرگاه در بین [[راه]] میخواست در مکانی استراحت کند، [[اصحاب]]، درختی را پیدا میکردند تا پیامبر{{صل}} در سایه آن استراحت کند. روزی بادیهنشینی با [[شمشیر]] برهنه بر بالای سر پیامبر{{صل}} آمد و گفت: “چه کسی میتواند تو را از دست من [[نجات]] دهد؟” پیامبر{{صل}} گفت: “خدا” در این هنگام دست آن فرد لرزید و شمشیر از دستش بر [[زمین]] افتاد، و [[خداوند]] [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ...}} را بر او نازل کرد<ref>تفسیر طبری، ج۶، ص۳۶۶.</ref>. بر فرض [[درستی]] داستان مزبور، ارتباط معقولی با آیه تبلیغ ندارد، زیرا میان [[دستور خداوند]] به پیامبر{{صل}} در [[تبلیغ]] پیامهای [[الهی]] به [[مردم]] با حفظ پیامبر{{صل}} از [[شر]] آن بادیهنشین، تناسبی وجود ندارد. داستان یادشده تنها با قسمت پایانی آیه {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} تناسب دارد نه با بخش نخست آیه. در این صورت باید در [[نزول آیه]]، | *'''[[حفظ]] [[پیامبر]] از [[دشمنان]]''': [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هرگاه در بین [[راه]] میخواست در مکانی استراحت کند، [[اصحاب]]، درختی را پیدا میکردند تا پیامبر{{صل}} در سایه آن استراحت کند. روزی بادیهنشینی با [[شمشیر]] برهنه بر بالای سر پیامبر{{صل}} آمد و گفت: “چه کسی میتواند تو را از دست من [[نجات]] دهد؟” پیامبر{{صل}} گفت: “خدا” در این هنگام دست آن فرد لرزید و شمشیر از دستش بر [[زمین]] افتاد، و [[خداوند]] [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ...}} را بر او نازل کرد<ref>تفسیر طبری، ج۶، ص۳۶۶.</ref>. بر فرض [[درستی]] داستان مزبور، ارتباط معقولی با آیه تبلیغ ندارد، زیرا میان [[دستور خداوند]] به پیامبر{{صل}} در [[تبلیغ]] پیامهای [[الهی]] به [[مردم]] با حفظ پیامبر{{صل}} از [[شر]] آن بادیهنشین، تناسبی وجود ندارد. داستان یادشده تنها با قسمت پایانی آیه {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} تناسب دارد نه با بخش نخست آیه. در این صورت باید در [[نزول آیه]]، صدر و ذیل آن را از هم جدا سازیم. همچنین این وجه با وجه دیگری که درباره [[سبب نزول]] آیه گفته شده، ناسازگار است، و آن اینکه پیامبر{{صل}} وقتی در [[مکه]] بود تا قبل از [[نزول]] این آیه، نگهبانانی داشت که از او [[حفاظت]] میکردند، ولی وقتی این [[آیه]] نازل شد [[نگهبانی]] از خود را [[لغو]] کرد. این مطلب از [[سعید بن جبیر]]، [[عبدالله بن شقیق]]، [[محمد بن کعب قرضی]] و [[عایشه]] [[روایت]] شده است. با توجه به این روایت، بسیار بعید است در حالی که از [[پیامبر]]{{صل}} حفاظت میشده، فرد بادیهنشین توانسته باشد با [[شمشیر]] برهنه بر بالای سر او حاضر شود<ref>الغدیر، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰.</ref>. | ||
*'''وجوه دهگانه''': [[فخرالدین رازی]] در [[تفسیر آیه]]، ده وجه را [[نقل]] کرده و [[نزول]] آن را برای [[علی]]{{ع}} در [[غدیر خم]]، وجه دهم قراررداده است<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۴۹-۵۰.</ref>. | *'''وجوه دهگانه''': [[فخرالدین رازی]] در [[تفسیر آیه]]، ده وجه را [[نقل]] کرده و [[نزول]] آن را برای [[علی]]{{ع}} در [[غدیر خم]]، وجه دهم قراررداده است<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۴۹-۵۰.</ref>. | ||
*'''نقد''': وجوه یاد شده غیر از وجه دهم، سخنانی است که قائل آنها روشن نیست، در حالی که وجه دهم از [[امام محمد باقر]]{{ع}}، [[ابنعباس]]، [[براء بن عازب]] و [[ابوسعید خدری]] نقل شده است، و عدهای از [[عالمان]] برجسته [[اسلامی]] آن را نقل کردهاند<ref>الغدیر، ج۱، ص۴۴۱-۴۴۲.</ref>. | *'''نقد''': وجوه یاد شده غیر از وجه دهم، سخنانی است که قائل آنها روشن نیست، در حالی که وجه دهم از [[امام محمد باقر]]{{ع}}، [[ابنعباس]]، [[براء بن عازب]] و [[ابوسعید خدری]] نقل شده است، و عدهای از [[عالمان]] برجسته [[اسلامی]] آن را نقل کردهاند<ref>الغدیر، ج۱، ص۴۴۱-۴۴۲.</ref>. | ||
خط ۴۰۹: | خط ۴۰۹: | ||
ویژگی دیگر آن [[روز]]، این است که [[کافران]] از اینکه بتوانند دین اسلام را دگرگون کنند یا نابود سازند [[ناامید]] شدند، و مسلمانان نباید از این بابت نگران باشند، بلکه باید از این جهت نگران باشند که مبادا بر اثر [[ناسپاسی]] [[نعمت الهی]] مستوجب [[عذاب]] خداوند شوند: {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ}}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید!» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. | ویژگی دیگر آن [[روز]]، این است که [[کافران]] از اینکه بتوانند دین اسلام را دگرگون کنند یا نابود سازند [[ناامید]] شدند، و مسلمانان نباید از این بابت نگران باشند، بلکه باید از این جهت نگران باشند که مبادا بر اثر [[ناسپاسی]] [[نعمت الهی]] مستوجب [[عذاب]] خداوند شوند: {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ}}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید!» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. | ||
نکته در خور توجه این است که دو فقره مزبور، بخش میانی [[آیه]] سوم [[سوره مائده]] است. بخش آغاز آیه مربوط به برخی از خوردنیهای [[حرام]]، و بخش پایانی آن بیانگر جواز استفاده از آنها در شرایط [[اضطرار]] است<ref>{{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. بنابراین، مفاد دو فقره یادشده از مدلول | نکته در خور توجه این است که دو فقره مزبور، بخش میانی [[آیه]] سوم [[سوره مائده]] است. بخش آغاز آیه مربوط به برخی از خوردنیهای [[حرام]]، و بخش پایانی آن بیانگر جواز استفاده از آنها در شرایط [[اضطرار]] است<ref>{{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیمخور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کردهاید- و آنچه بر روی سنگهای مقدّس (برای بتها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بختآزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بیآنکه گراینده به گناه باشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. بنابراین، مفاد دو فقره یادشده از مدلول صدر و ذیل [[آیه]] مستقل است و به اصطلاح “جمله معترضه” است:. در اینکه چگونه و چه کسی ساختار آیه را اینگونه شکل داده است، سه فرض است: | ||
#آیه از آغاز از سوی [[خداوند]]، اینگونه نازل شده است. | #آیه از آغاز از سوی [[خداوند]]، اینگونه نازل شده است. | ||
#[[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[دستور]] داده است که آیه اینگونه تنظیم شود. | #[[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[دستور]] داده است که آیه اینگونه تنظیم شود. |