زندیق: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==معناشناسی زندیق== | ==معناشناسی زندیق== | ||
کافری که [[کفر]] خود را پنهان و به [[اسلام]] [[تظاهر]] میکند زندیق گفته میشود، همچنین به معنای کسی که به شریعتی [[معتقد]] نیست و قائل به قدیم بودن عالم است، آمده؛ چنان که به برخی اصناف [[کفّار]] | کافری که [[کفر]] خود را پنهان و به [[اسلام]] [[تظاهر]] میکند زندیق گفته میشود، همچنین به معنای کسی که به شریعتی [[معتقد]] نیست و قائل به قدیم بودن عالم است، آمده؛ چنان که به برخی اصناف [[کفّار]] - همچون [[ثنویه]] - اطلاق شده است<ref>تحریر الأحکام، ج۵، ص:۵۶؛ کشف اللثام، ج۱۰، ص:۵۲۲ - ۵۲۳؛ مجمع البحرین، واژه «زندق».</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۴، صفحه ۳۰۳-۳۰۴.</ref> | ||
درباره اینکه ریشه کلمه «زندیق» چیست بیشتر محققان نظرشان این است که زنادقه مانوی بودند و در اوایل [[قرن دوم]] [[ظهور]] کردند که [[قرآن]]، [[امام صادق]] {{ع}} است. البته مانی کیش ضد خدایی نیست، بلکه مانی خودش [[ادعای پیغمبری]] داشت و البته [[توحیدی]] نبوده و ثنوی بود. مانی از [[زرتشت]] ثنویتر بوده است و بسیاری احتمال میدهند زرتشت خودش [[موحد]] بوده، لااقل [[توحید ذاتی]] را قائل بوده است. ولی به هر حال او یک مبدأ [[ازلی]] برای کل عالم قائل بوده است. امّا مانی قطعاً ثنوی بوده و خود را از طرف خدای خیر [[پیغمبر]] میدانست ولی مانویهایی که بعداً [[ظهور]] کردند [[گرایش]] پیدا کردند به طبیعیگری و مادیگری و اساساً به هیچ چیز [[اعتقاد]] نداشتند<ref>امامت و رهبری، ص۱۹۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۵۶.</ref> | درباره اینکه ریشه کلمه «زندیق» چیست بیشتر محققان نظرشان این است که زنادقه مانوی بودند و در اوایل [[قرن دوم]] [[ظهور]] کردند که [[قرآن]]، [[امام صادق]] {{ع}} است. البته مانی کیش ضد خدایی نیست، بلکه مانی خودش [[ادعای پیغمبری]] داشت و البته [[توحیدی]] نبوده و ثنوی بود. مانی از [[زرتشت]] ثنویتر بوده است و بسیاری احتمال میدهند زرتشت خودش [[موحد]] بوده، لااقل [[توحید ذاتی]] را قائل بوده است. ولی به هر حال او یک مبدأ [[ازلی]] برای کل عالم قائل بوده است. امّا مانی قطعاً ثنوی بوده و خود را از طرف خدای خیر [[پیغمبر]] میدانست ولی مانویهایی که بعداً [[ظهور]] کردند [[گرایش]] پیدا کردند به طبیعیگری و مادیگری و اساساً به هیچ چیز [[اعتقاد]] نداشتند<ref>امامت و رهبری، ص۱۹۲.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۵۶.</ref> | ||
==زندیق در فقه== | ==زندیق در فقه== | ||
در باب حدود فقه از زندیق [[سخن]] گفته شده است بدین صورت که: مخاطب قرار دادن کسی با لفظی که در عرف یا به حسب وضع لغوی در [[قذف]] به کار نمیرود، اما موجب [[اذیت]] و [[آزار]] مخاطب میگردد | در باب حدود فقه از زندیق [[سخن]] گفته شده است بدین صورت که: مخاطب قرار دادن کسی با لفظی که در عرف یا به حسب وضع لغوی در [[قذف]] به کار نمیرود، اما موجب [[اذیت]] و [[آزار]] مخاطب میگردد - مانند: زندیق - موجب ثبوت [[تعزیر]] بر گوینده است<ref> کشف اللثام، ج۱۰، ص:۵۲۰ - ۵۲۲.</ref>. | ||
در عدم [[پذیرش توبه]] و [[وجوب]] کشتن زندیق | در عدم [[پذیرش توبه]] و [[وجوب]] کشتن زندیق - به معنای نخست - [[اختلاف]] است<ref>المبسوط، ج۷، ص:۲۸۲؛ قواعد الأحکام، ج۳، ص:۵۷۶.</ref>. عدهای بر عدم پذیرش توبه و وجوب [[قتل]] وی ادعای [[اجماع]] شده است<ref>الخلاف، ج۵، ص:۳۵۲ - ۳۵۳؛ کتاب السرائر، ج۲، ص:۷۰۷.</ref>. برخی گفتهاند: زندیق محکوم به [[حکم]] [[مرتد]] است. بنابراین، اگر مرد و [[مرتد فطری]] باشد، به قول مشهور، توبهاش پذیرفته نیست و کشته میشود، و اگر مرتد ملّی باشد، پس از [[استتابه]] و خودداری از [[توبه]] به قتل میرسد؛ اما اگر [[زن]] باشد در هر دو صورت - [[فطری]] و ملّی - کشته نمیشود<ref>الجامع للشرائع، ص:۵۶۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۴، صفحه ۳۰۳-۳۰۴.</ref> | ||
==زندیق و [[مهدویت]]== | ==زندیق و [[مهدویت]]== | ||
برخی گفتهاند زندیق نام شخصی است که قبل از [[قیام]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} از [[قزوین]] [[خروج]] میکند. [[مردم]] [[مشرک]] و [[مؤمن]] در [[اطاعت]] از او سرعت میگیرند و او کوهها را پر از [[خوف]] میکند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۲.</ref>. البته برخی گفتهاند: مراد از زندیق در این [[حدیث]]، همان معنی لغوی آن | برخی گفتهاند زندیق نام شخصی است که قبل از [[قیام]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} از [[قزوین]] [[خروج]] میکند. [[مردم]] [[مشرک]] و [[مؤمن]] در [[اطاعت]] از او سرعت میگیرند و او کوهها را پر از [[خوف]] میکند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۲.</ref>. البته برخی گفتهاند: مراد از زندیق در این [[حدیث]]، همان معنی لغوی آن - کافر - است<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۸۷.</ref>. | ||
==پرسش مستقیم== | ==پرسش مستقیم== |