زندقه
زندیق بهمعنای کافری است که کفر خود را پنهان و به اسلام تظاهر میکند و یا کسی که به شریعتی معتقد نیست. در باب فقه اگر به کسی تهمت زندیق زده شود در صورت اثبات، تعزیر خواهد داشت
معناشناسی زندیق
کافری که کفر خود را پنهان و به اسلام تظاهر میکند زندیق گفته میشود، همچنین به معنای کسی که به شریعتی معتقد نیست و قائل به قدیم بودن عالم است، آمده؛ چنان که به برخی اصناف کفّار - همچون ثنویه - اطلاق شده است[۱].[۲]
درباره اینکه ریشه کلمه «زندیق» چیست؟ بیشتر محققان نظرشان این است که زنادقه مانوی بودند و در اوایل قرن دوم ظهور کردند که قرآن، امام صادق (ع) است. البته مانی کیش ضد خدایی نیست، بلکه مانی خودش ادعای پیغمبری داشت و البته توحیدی نبوده و ثنوی بود. مانی از زرتشت ثنویتر بوده است و بسیاری احتمال میدهند زرتشت خودش موحد بوده، لااقل توحید ذاتی را قائل بوده است. ولی به هر حال او یک مبدأ ازلی برای کل عالم قائل بوده است. امّا مانی قطعاً ثنوی بوده و خود را از طرف خدای خیر پیغمبر میدانست ولی مانویهایی که بعداً ظهور کردند گرایش پیدا کردند به طبیعیگری و مادیگری و اساساً به هیچ چیز اعتقاد نداشتند[۳].[۴]
زندیق در فقه
در باب حدود فقه از زندیق سخن گفته شده است بدین صورت که: مخاطب قرار دادن کسی با لفظی که در عرف یا به حسب وضع لغوی در قذف به کار نمیرود، اما موجب اذیت و آزار مخاطب میگردد - مانند: زندیق - موجب ثبوت تعزیر بر گوینده است[۵].
در عدم پذیرش توبه و وجوب کشتن زندیق - به معنای نخست - اختلاف است[۶]. عدهای بر عدم پذیرش توبه و وجوب قتل وی ادعای اجماع شده است[۷]. برخی گفتهاند: زندیق محکوم به حکم مرتد است. بنابراین، اگر مرد و مرتد فطری باشد، به قول مشهور، توبهاش پذیرفته نیست و کشته میشود، و اگر مرتد ملّی باشد، پس از استتابه و خودداری از توبه به قتل میرسد؛ اما اگر زن باشد در هر دو صورت - فطری و ملّی - کشته نمیشود[۸].[۹]
زندیق و مهدویت
برخی گفتهاند زندیق نام شخصی است که قبل از قیام حضرت مهدی (ع) از قزوین خروج میکند. مردم مشرک و مؤمن در اطاعت از او سرعت میگیرند و او کوهها را پر از خوف میکند[۱۰]. البته برخی گفتهاند: مراد از زندیق در این حدیث، همان معنی لغوی آن - کافر - است[۱۱].
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ تحریر الأحکام، ج۵، ص:۵۶؛ کشف اللثام، ج۱۰، ص:۵۲۲ - ۵۲۳؛ مجمع البحرین، واژه «زندق».
- ↑ ر. ک: هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۴، صفحه ۳۰۳-۳۰۴.
- ↑ امامت و رهبری، ص۱۹۲.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۵۶.
- ↑ کشف اللثام، ج۱۰، ص:۵۲۰ - ۵۲۲.
- ↑ المبسوط، ج۷، ص:۲۸۲؛ قواعد الأحکام، ج۳، ص:۵۷۶.
- ↑ الخلاف، ج۵، ص:۳۵۲ - ۳۵۳؛ کتاب السرائر، ج۲، ص:۷۰۷.
- ↑ الجامع للشرائع، ص:۵۶۸.
- ↑ ر. ک: هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۴، صفحه ۳۰۳-۳۰۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۲.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۸۷.