جهنم در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←ویژگیهای آتش جهنم
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==ویژگیهای [[آتش جهنم]]== | ==ویژگیهای [[آتش جهنم]]== | ||
=== [[سوزاندن]] [[جسم]] و [[جان]]=== | === [[سوزاندن]] [[جسم]] و [[جان]]=== | ||
از [[آیه]] | از [[آیه]] {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دلها راه مییابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> استفاده شده که [[آتش دوزخ]] برخلاف [[آتش]] دنیوی که تنها جسم را میسوزاند، [[جان انسان]] را نیز میسوزاند،<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۴۱؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۵۹ - ۳۶۰. </ref> بلکه این آیه به ضمیمه [[آیات]] {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بیگمان شما و آنچه به جای خداوند میپرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در میآیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> نشان میدهد نسبت آتش دوزخ با ظاهر یعنی جسم و [[باطن]] یعنی [[روح]] و جان انسان، یکسان بوده، [[همراهی]] آن با [[انسان]] دوزخی مانند همراهی نفس با [[آدمی]] است که همواره با انسان و از او جداییناپذیر است. <ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۸۹ - ۲۹۰. </ref> به نظری مفاد آیه {{متن قرآن|تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ}}<ref>«که به دلها راه مییابد» سوره همزه، آیه ۷.</ref> آن است که آتش جهنم از [[درون انسان]] دوزخی زبانه میکشد و نخستین جرقههایش در [[قلوب]] ظاهر میگردد. <ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله "جهنم"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
===[[دوزخیان]] و سنگها، آتشگیره [[دوزخ]]=== | ===[[دوزخیان]] و سنگها، آتشگیره [[دوزخ]]=== | ||
[[قرآن کریم]] در آیات ۲۴ | [[قرآن کریم]] در آیات {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا مَلَائِكَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> وقود [[جهنم]] را [[آدمیان]] و سنگ و در آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ}}<ref>«بیگمان داراییها و فرزندان کافران هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند هیچ سودی نخواهد داشت و آنانند که هیزم دوزخاند» سوره آل عمران، آیه ۱۰.</ref> [[کافران]] را وقود جهنم و با تعابیری مشابه در آیه {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بیگمان شما و آنچه به جای خداوند میپرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در میآیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> [[مشرکان]] و معبودانشان را {{متن قرآن|حَصَبُ جَهَنَّمَ}} و در آیه {{متن قرآن|وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا}}<ref>«و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخاند» سوره جن، آیه ۱۵.</ref>، [[جنیان]] [[منحرف]] و [[ستمگر]] را حَطَب جهنم دانسته است. | ||
وقود در کلمات بسیاری از [[مفسران]] به "ما یُوقَد به النار"<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص ۳۰؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ المیزان، ج ۱، ص ۸۹. </ref> معنا شده که برخی مراد از آن را آتشزنه مانند سنگ چخماق در گذشته و فندک در [[زمان]] ما دانستهاند؛ ولی بعضی <ref> نمونه، ج ۱، ص ۱۲۷؛ ج ۱۸، ص ۴۶۶. </ref> معادل آتشزنه در لغت [[عرب]] را واژه "زناد" دانسته و تصریح کردهاند که وقود به این معنا نیست، بلکه به معنای آتشگیره یعنی هر نوع ماده اشتعالپذیر است. سوخت،<ref>تفسیر آسان، ج ۱، ص ۶۲. </ref> حطب <ref> تفسیر قمی، ج ۱، ص ۹۷؛ الاصفی، ج ۱، ص ۲۱. </ref> (هیزم)، <ref>روان جاوید، ج ۱، ص ۴۳. </ref> شعلهور شونده <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۴. </ref> و شعلهور <ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۷۲، "وقد"؛ تفسیر روشن، ج ۴، ص ۸۷. </ref> از دیگر تعابیری است که [[مفسران]] در معنای واژه ارائه دادهاند. | وقود در کلمات بسیاری از [[مفسران]] به {{عربی|"ما یُوقَد به النار"}}<ref>جوامع الجامع، ج ۱، ص ۳۰؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ المیزان، ج ۱، ص ۸۹. </ref> معنا شده که برخی مراد از آن را آتشزنه مانند سنگ چخماق در گذشته و فندک در [[زمان]] ما دانستهاند؛ ولی بعضی <ref> نمونه، ج ۱، ص ۱۲۷؛ ج ۱۸، ص ۴۶۶. </ref> معادل آتشزنه در لغت [[عرب]] را واژه "زناد" دانسته و تصریح کردهاند که وقود به این معنا نیست، بلکه به معنای آتشگیره یعنی هر نوع ماده اشتعالپذیر است. سوخت،<ref>تفسیر آسان، ج ۱، ص ۶۲. </ref> حطب <ref> تفسیر قمی، ج ۱، ص ۹۷؛ الاصفی، ج ۱، ص ۲۱. </ref> (هیزم)، <ref>روان جاوید، ج ۱، ص ۴۳. </ref> شعلهور شونده <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۴. </ref> و شعلهور <ref> التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۷۲، "وقد"؛ تفسیر روشن، ج ۴، ص ۸۷. </ref> از دیگر تعابیری است که [[مفسران]] در معنای واژه ارائه دادهاند. | ||
حطب به معنای هیزم <ref>قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۵۱. </ref> و به نظری هر ماده اشتعالپذیر است. <ref> مفردات، ص ۲۴۲، "حطب".</ref> بگفته برخی، حصب سنگریزهای است که آن را پرتاب میکنند <ref> لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".</ref> و پرتاب [[مشرکان]] و معبودهایشان در [[دوزخ]] به آن [[تشبیه]] شده <ref>تلخیص البیان، ص ۲۳۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲. </ref> تا [[ذلت]] و [[خواری]] آنان را برساند. <ref>تلخیص البیان، ص ۲۳۳. </ref> برخی تأکید دارند که هر پرتاب شدهای حصب نامیده نمیشود بلکه تنها پرتاب شده در [[آتش]] و به منظور افروختن آتش را حصب مینامند. <ref>الصحاح، ج ۱، ص ۱۱۲؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".</ref> به نظری معنای واژه در میان عرب پرتاب کردن <ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲. </ref> و مفاد [[آیه]] آن است که شما پرتاب شده در آتش هستید؛ ref>غرائب القرآن، ج ۵، ص ۵۵؛ التحریر و التنویر، ج ۱۷، ص ۱۱۲. </ref> ولی [[غالب]] مفسران واژه را به معنای وقود،<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۷. </ref> هیزم <ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۵، ص ۳۳۱. </ref> پس از پرتاب آن در آتش؛<ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ بیان السعاده، ج ۳، ص ۶۲. </ref> هیزم ریز <ref> تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص ۱۵۸۵. </ref> یا هر چیزی دانستهاند که در [[آتش]] اندازند،<ref>تفسیر روشن، ج ۱۴، ص ۲۳. </ref> وقتی در آتش قرار گیرد. <ref>روحالبیان، ج ۵، ص ۵۲۴. </ref> صریح [[آیات]] فوق این است که [[انسان]] دوزخی خود ماده سوخت یا آتشگیره آتشی است که او را میسوزاند که آیات | حطب به معنای هیزم <ref>قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۵۱. </ref> و به نظری هر ماده اشتعالپذیر است. <ref> مفردات، ص ۲۴۲، "حطب".</ref> بگفته برخی، حصب سنگریزهای است که آن را پرتاب میکنند <ref> لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".</ref> و پرتاب [[مشرکان]] و معبودهایشان در [[دوزخ]] به آن [[تشبیه]] شده <ref>تلخیص البیان، ص ۲۳۳؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲. </ref> تا [[ذلت]] و [[خواری]] آنان را برساند. <ref>تلخیص البیان، ص ۲۳۳. </ref> برخی تأکید دارند که هر پرتاب شدهای حصب نامیده نمیشود بلکه تنها پرتاب شده در [[آتش]] و به منظور افروختن آتش را حصب مینامند. <ref>الصحاح، ج ۱، ص ۱۱۲؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۳۲۰، "حصب".</ref> به نظری معنای واژه در میان عرب پرتاب کردن <ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۲. </ref> و مفاد [[آیه]] آن است که شما پرتاب شده در آتش هستید؛ <ref>غرائب القرآن، ج ۵، ص ۵۵؛ التحریر و التنویر، ج ۱۷، ص ۱۱۲. </ref> ولی [[غالب]] مفسران واژه را به معنای وقود،<ref>المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۷. </ref> هیزم <ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۵، ص ۳۳۱. </ref> پس از پرتاب آن در آتش؛<ref> المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۱۰۱؛ بیان السعاده، ج ۳، ص ۶۲. </ref> هیزم ریز <ref> تفسیر سورآبادی، ج ۳، ص ۱۵۸۵. </ref> یا هر چیزی دانستهاند که در [[آتش]] اندازند، <ref>تفسیر روشن، ج ۱۴، ص ۲۳. </ref> وقتی در آتش قرار گیرد. <ref>روحالبیان، ج ۵، ص ۵۲۴. </ref> صریح [[آیات]] فوق این است که [[انسان]] دوزخی خود ماده سوخت یا آتشگیره آتشی است که او را میسوزاند که آیات {{متن قرآن|فِي الْحَمِيمِ ثُمَّ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ}}<ref>«در آب جوشان سپس در آتش سوزانده میشوند» سوره غافر، آیه ۷۲.</ref> و {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دلها راه مییابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا}}<ref>«و اما رویگردانان از راه درست، هیزم دوزخاند» سوره جن، آیه ۱۵.</ref> درباره [[جنیان]] دوزخی <ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۴۵ - ۴۶. </ref> همین معنا را میرسانند. ظاهر آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ}}<ref>«بیگمان داراییها و فرزندان کافران هرگز برای آنان در برابر (عذاب) خداوند هیچ سودی نخواهد داشت و آنانند که هیزم دوزخاند» سوره آل عمران، آیه ۱۰.</ref> آن است که وقود [[دوزخ]] منحصر در [[کافران]] بوده، در نتیجه نشان میدهد که کافران کانون عذاباند و [[آتش دوزخ]] با آنان شعلهور شده و سایر [[دوزخیان]] به آتش آنان میسوزند. <ref>المیزان، ج ۳، ص ۹۰؛ ج ۱، ص ۸۹. </ref> به نظری <ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۷۰۴. </ref> اجسام دوزخیان و به تصریح بعضی <ref> آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷. </ref> گوشتها، [[خونها]] و زواید [[بدن]] آنان موادیاند که شعلهور میشوند، چنانکه هیزم، گیرانه آتش است و خود نیز در آتش میسوزد و چیزهای دیگر را نیز میسوزاند که این حالت ظهوری از حالت [[اهل]] [[ضلال]] در دنیاست که هم خود در [[گمراهی]] بوده و هم دیگران را [[گمراه]] کردهاند. <ref>اطیب البیان، ج ۱، ص ۴۶۴. </ref> مراد از [[حجاره]] یعنی سنگ {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> به نظری بتهایی است که [[مشرکان]] در [[دنیا]] میپرستیدهاند که آیه {{متن قرآن|إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ}}<ref>«بیگمان شما و آنچه به جای خداوند میپرستید فروزینه دوزخید؛ شما در آن در میآیید» سوره انبیاء، آیه ۹۸.</ref> نیز شاهدی بر این معناست. <ref>کشفالاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص ۲۷۱؛ المیزان، ج ۱، ص ۹۰؛ ج ۱۹، ص ۳۳۴. </ref> بعضی [[حجاره]] را به معنای مطلق سنگ دانسته <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۳۵۳؛ آلاء الرحمن، ج ۱، ص ۷۷؛ نمونه، ج ۲۴، ص ۲۸۷. </ref> و به احتمالی [[تقابل]] ناس و حجاره در [[آیه]] اشاره به آن است که [[دوزخ]] هم [[برترین]] و هم بیمقدارترین اشیای مادی را در برخواهد گرفت. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷. </ref> به روایتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از [[رسول]] گرامی{{صل}}، حجاره مذکور در آیه سنگ کبریت (گوگرد) است <ref>نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۴. </ref> که در [[روایات]] و [[تفاسیر]] [[عامه]] به سیاهی، [[سختی]]، بوی بد، سرعت اشتعال، حرارت شدید و چسبندگی زیاد به [[بدن]] [[وصف]] شده <ref>کشفالاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۲۳۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص ۱۱۱. </ref> و به گفتهای به صورت قطعههایی بزرگ بر [[دوزخیان]] فرو میریزند تا [[آتش دوزخ]] شعلهورتر گردد <ref>کشفالاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷. </ref> یا قطعههایی از آن را در گردن دوزخیان قرار داده، [[آتش]] میزنند تا حرارت آنکه برای مدتی طولانی میماند بر چهره آنان باشد، چنانکه آیه {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که در روز رستخیز با چهره، گزند عذاب را از خود دور میکند (با آن کس که امان یافته برابر است)؟ و به ستمگران گفته میشود که آنچه را انجام میدادید (اکنون) بچشید!» سوره زمر، آیه ۲۴.</ref> به این امر اشاره دارد. <ref> تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۹۴. </ref> به احتمالی مراد از حجاره طلا و نقرهای است که آنها را فریفته و از پرداخت [[حقوق]] [[واجب]] آن [[بخل]] ورزیدهاند و از آن رو آنها را حجاره گفتهاند که از سنگ استخراج میشوند. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۵. </ref> به نظری مراد از حجاره سنگ نیست، بلکه مراد دلهای سخت است که [[آیات خدا]] در آنها اثر نمیکنند <ref>پرتوی از قرآن، ج ۱، ص ۹۳. </ref> یا آنکه "ناس" به معنای [[ظهور]] و اُنس و "[[حجر]]" به معنای محفوظ و محدود است؛ اولی به انسانهایی اشاره دارد که در [[نرمخویی]] دچار [[افراط]] هستند و دومی اشاره به کسانی است که در این زمینه گرفتار [[تفریط]] بوده، بسیار سخت و انعطاف ناپذیر و در برابر حقایق اثر ناپذیرند که این هر دو [[خصلت]] موجب [[محروم]] ماندن از [[هدایت]] و بیتوجهی به [[کتاب الهی]] است. <ref>تفسیر روشن، ج ۱، ص ۱۲۴. </ref> بعضی مفاد [[باطنی]] [[آیه]] را چنین توضیح دادهاند که مراد از ناس ویژگیهای [[نفسانی]] است که باعث شده [[انسان]] [[عهد الهی]] را فراموش کند و مراد از [[حجاره]] عناصر معدنی، گیاهی و حیوانی است که تأمین کننده شهواتاند یا آنکه مراد از ناس نفس [[انسانی]] و مراد از حجاره [[جسم]] انسان است که دربردارنده استخوانهای سخت است و آیه اشاره به سوختن [[جان]] و جسم در [[دوزخ]] دارد <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۵۶ - ۱۵۷. </ref>. بعضی ذکر حجاره را اشاره به این معنا دانستهاند که سنگها داغ شده، [[دوزخیان]] را با سنگ داغ [[عذاب]] میکنند <ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶۰. </ref> یا اجساد دوزخیان مانند سنگ در [[آتش]] خواهند ماند که آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«آنان را که به آیات ما کفر ورزیدند به زودی در آتشی (دردناک) میافکنیم؛ هرگاه که پوست تنشان بریان گردد بر آنان پوستهایی تازه جایگزین میگردانیم تا عذاب را بچشند؛ بیگمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۵۶.</ref> نیز این بقاء را که به صورت جایگزین شدن پوست جدید به جای پوستهای بریان شده و ملاک چشیدن عذاب دائمی است [[تأیید]] میکند. <ref> مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۶۰. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله "جهنم"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
===غافلگیر ساختن دوزخیان=== | ===غافلگیر ساختن دوزخیان=== | ||
[[آتش دوزخ]] دوزخیان را ناگهان فرا گرفته، آنها را مبهوت میکند: | [[آتش دوزخ]] دوزخیان را ناگهان فرا گرفته، آنها را مبهوت میکند: {{متن قرآن|بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ}}<ref>«بلکه بر آنان ناگهان فرا میرسد آنگاه چنان در بهتشان مینهد که نه به بازگرداندن آن یارایی دارند و نه به آنان مهلت میدهند» سوره انبیاء، آیه ۴۰.</ref> چنین آتشی که ناگهان و از سمتی نامعلوم انسان را فرا میگیرد، افزون بر ظاهر، [[باطن]] انسان را نیز میسوزاند و آتشگیره آن خود انسان است که [[آیات]] {{متن قرآن| نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ }}<ref>«آتش برافروخته خداوند است که به دلها راه مییابد» سوره همزه، آیه ۶-۷.</ref> و {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> این دو ویژگی را [[ثابت]] کردهاند. چنین آتشی مانند [[آتش]] [[دنیا]] نیست که ابتدا شعلهور شود بعد به [[انسان]] برسد و به تدریج انسان را بسوزاند، بلکه انسان خود، آتشگیره آن است و ناگهان و بدون آنکه بفهمد از کجا و چگونه آمده است، [[باطن]] و ظاهر خود را سرتا پا در حال سوختن میبیند و از همین رو مبهوت مانده، حیران میشود. روشن است که در چنین اوضاعی پس راندن آتش یا مهلت خواستن و در نتیجه مهلت گرفتن بیمعناست <ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۹۰. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله "جهنم"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
=== [[درک]] و [[شعور]]=== | === [[درک]] و [[شعور]]=== | ||
از [[آیه]] ۳۰ | از [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ}}<ref>«(یاد کنید) روزی (را) که ما به دوزخ میگوییم: سیر شدی؟ و میگوید: آیا بیش هست؟» سوره ق، آیه ۳۰.</ref> که به [[سخن گفتن]] [[آتش دوزخ]] تصریح و در شنیدن آن [[ظهور]] دارد، استفاده شده که آتش دوزخ درک و شعور دارد. <ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۲۰۵؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷ - ۴۰۸. </ref> در آیه {{متن قرآن|إِذَا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا}}<ref>«هنگامی که آنان را از دور ببیند، خشم آهنگ و خروشی از آن میشنوند» سوره فرقان، آیه ۱۲.</ref> نیز بیان شده که این آتش در حالی که صدای وحشتناک و خشمآلودش شنیده میشود که با نفس زدنهای شدید همراه است شایستگان [[عذاب]] را از دور میبیند. <ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷. </ref> هرچند گروهی از [[مفسران]] <ref>تلخیصالبیان، ص ۲۴۸؛ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۲۵۷؛ التحریر والتنویر، ج ۱۹، ص ۲۱ - ۲۲. </ref> اسناد [[رؤیت]]، [[غضب]] و امثال آن را به آتش، مَجاز دانسته، به گونهای [[تأویل]] کردهاند، جمع زیادی <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۴۳۷ - ۴۳۸؛ لباب التأویل، ج ۳، ص ۳۱۰؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۴۰۷ - ۴۰۸. </ref> اسناد را [[حقیقی]] و ظاهر آیه را پذیرفتهاند، زیرا به دلالت [[آیات]] و [[احادیث]]، موجودات [[عالم آخرت]] همگی دارای حیاتاند؛ از جمله آیه {{متن قرآن|وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر میدانستند زندگانی این جهان جز سرگرمی و بازیچهای نیست و بیگمان زندگی سرای واپسین است که زندگی (راستین) است» سوره عنکبوت، آیه ۶۴.</ref> و نیز آیه {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا}}<ref>«در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید،» سوره زلزال، آیه ۴.</ref> که [[زمین]] [[قیامت]] را [[وصف]] کرده. و [[بدیهی]] است وقتی میتوان [[آیه]] را بر ظاهر حمل کرد نباید بر معنای مجازی حمل کرد. <ref>مخزنالعرفان، ج ۹، ص ۱۷۳. </ref> افزون بر این آیاتی از [[قرآن]] که دلالت بر [[تسبیح]] تمامی موجودات دارند مانند {{متن قرآن|سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«آنچه در آسمانها و زمین است خداوند را به پاکی میستاید و او پیروزمند فرزانه است» سوره حدید، آیه ۱.</ref> [[درک]] و [[شعور]] تمامی موجودات از جمله [[جهنم]] را [[ثابت]] میکنند، از همین رو از منظر [[اهل معرفت]] تمام هستی حتی موجودات مادی نشئه [[دنیا]] همه به [[حقیقت]] با شعور و درّاکاند. <ref>شرح فصوص الحکم، ص ۷۹، ۹۸ ـ ۹۹، ۱۳۸. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله "جهنم"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
=== فراخوانی [[گناهکاران]]=== | === فراخوانی [[گناهکاران]]=== | ||
جهنّم با [[جاذبه]] مخصوصی که نسبت به [[مجرمان]] دارد <ref>نمونه، ج ۲۵، ص ۲۴ - ۲۵. </ref> آنان را به سوی خود میکشاند: | جهنّم با [[جاذبه]] مخصوصی که نسبت به [[مجرمان]] دارد <ref>نمونه، ج ۲۵، ص ۲۴ - ۲۵. </ref> آنان را به سوی خود میکشاند: {{متن قرآن|تَدْعُو مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّ}}<ref>«هر که را (از حق) رو گردانید و پشت کرد فرا میخواند» سوره معارج، آیه ۱۷.</ref>.<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۱۵. </ref> یا آنکه [[آتش]] به [[قدرت الهی]] گویا شده، به زبان [[فصیح]] به نام و [[لقب]]، [[دوزخیان]] را فرا میخواند. <ref>خلاصة المنهج، ج ۶، ص ۲۱۸. </ref> به احتمالی مراد از فرا خوانی آتش آن است که زبانهای از آتش جدا شده، [[کافر]] را در برمیگیرد و او را در آتش فرو میبرد. <ref> تلخیص البیان، ص ۳۴۶. </ref> برخی هم گفتهاند: تعبیر فراخوانی، استعاره از [[استحقاق]] [[عذاب]] در [[دوزخ]] است. <ref> تلخیص البیان، ص ۳۴۶. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله "جهنم"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
=== [[مخلوق بودن]] [[جهنم]]=== | === [[مخلوق بودن]] [[جهنم]]=== | ||
برخلاف گروهی از [[معتزله]] و گروهی از [[زیدیه]] و همه [[خوارج]] که منکر مخلوقیت و موجودیت فعلی جهنماند، [[علمای شیعه]] به اتفاق برآناند که دوزخ و همچنین [[بهشت]] هماکنون [[آفریده]] شدهاند <ref> الاعتقادات، ص ۷۹؛ اوائل المقالات، ص ۱۲۴؛ حق الیقین، ج ۲، ص ۱۴۷. </ref> و تنها نظر [[مخالف]] در این زمینه از [[سید رضی]] است،<ref> حقائق التاویل، ص ۲۴۵ - ۲۴۶. </ref> هرچند در صحت این انتساب تردید شده است. <ref> حق الیقین، ج ۲، ص ۱۴۷؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۴۷۴ - ۴۷۵. </ref> بعضی [[مخلوق بودن]] کنونی [[دوزخ]] و [[بهشت]] را به این معنا پذیرفتهاند که شالوده آن دو ریخته شده؛ اما هنوز کامل نگشته و [[اعمال انسانها]] به مرور آن دو را کامل خواهند کرد،<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱؛ الفتوحات المکیه، ج ۴، ص ۳۶۷-۳۶۸. </ref> به هر حال در [[آیات]] | برخلاف گروهی از [[معتزله]] و گروهی از [[زیدیه]] و همه [[خوارج]] که منکر مخلوقیت و موجودیت فعلی جهنماند، [[علمای شیعه]] به اتفاق برآناند که دوزخ و همچنین [[بهشت]] هماکنون [[آفریده]] شدهاند <ref> الاعتقادات، ص ۷۹؛ اوائل المقالات، ص ۱۲۴؛ حق الیقین، ج ۲، ص ۱۴۷. </ref> و تنها نظر [[مخالف]] در این زمینه از [[سید رضی]] است، <ref> حقائق التاویل، ص ۲۴۵ - ۲۴۶. </ref> هرچند در صحت این انتساب تردید شده است. <ref> حق الیقین، ج ۲، ص ۱۴۷؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۴۷۴ - ۴۷۵. </ref> بعضی [[مخلوق بودن]] کنونی [[دوزخ]] و [[بهشت]] را به این معنا پذیرفتهاند که شالوده آن دو ریخته شده؛ اما هنوز کامل نگشته و [[اعمال انسانها]] به مرور آن دو را کامل خواهند کرد،<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۱۷۱؛ الفتوحات المکیه، ج ۴، ص ۳۶۷-۳۶۸. </ref> به هر حال در [[آیات]] {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و اگر چنین نکردید- که هرگز نمیتوانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.</ref> و {{متن قرآن|وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ}}<ref>«و از آن آتش پروا کنید که برای کافران آماده شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۱.</ref> فعل {{متن قرآن|أُعِدَّتْ}} ماضی است و بر موجود بودن دوزخ دلالت دارد. <ref> نمونه، ج ۳، ص ۹۳؛کشف الاسرار، ج ۱، ص ۱۰۷-۱۰۸. </ref> هرچند از [[آینده]] [[قطعی]] نیز با لفظ ماضی تعبیر میشود، حمل ماضی بر معنای مستقبل خلاف ظاهر بوده، [[نیازمند]] قرینه است و چنین قرینهای موجود نیست. <ref> شرح المقاصد، ج ۲، ص ۲۱۸-۲۱۹، تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۴۷۵؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۲۶. </ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ}}<ref>«و دوزخ را برای گمرهان آشکار میگردانند» سوره شعراء، آیه ۹۱.</ref>.<ref> تفسیر الصراط المستقیم، ج ۴، ص ۴۷۵؛ شرح المقاصد، ج ۲، ص ۲۱۸-۲۱۹. </ref> با توجه به کلمه {{متن قرآن|بُرِّزَتِ}} که به معنای ظاهر ساختن است نیز نشان میدهد که [[جهنم]] پیش از [[قیامت]] موجود بوده است و در قیامت فقط از آن پرده بر میدارند و به عیان [[مشاهده]] میشود؛<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۱۹۱-۱۹۲. </ref> همچنین آیات {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ }}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بیگمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بیگمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.</ref> دلالت میکنند که صاحبان [[علم]] [[یقین]] در همین [[جهان]] دوزخ را میبینند و گرنه تفاوتی میان آنان و دیگران نیست، زیرا آنان نیز در [[آخرت]] دوزخ را مشاهده خواهند کرد.<ref>نمونه، ج ۳، ص ۹۳. </ref> برخی [[رؤیت]] را در این آیه به مشاهده [[قلبی]] [[تفسیر]] کردهاند. <ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۳۵۲. </ref> آیه {{متن قرآن|يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«از تو عذاب را به شتاب میخواهند و بیگمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.</ref> نیز که تأکید میکند [[جهنم]] هماکنون بر [[کافران]] احاطه دارد<ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۲۷. </ref> و [[آیات]] {{متن قرآن|وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ الدِّينِ}}<ref>«و به راستی گنهکاران در دوزخاند که روز پاداش و کیفر به آن درمیآیند» سوره انفطار، آیه ۱۴-۱۵.</ref> که بیان میکنند سوختن با [[آتش]] (صَلْی) در [[قیامت]] است ولی [[فاجران]] هم اکنون در [[جحیم]] هستند، و [[آیه]] {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref> که نشان میدهد تمام حقایق [[اخروی]] قبلاً نیز وجود داشتند ولی [[غفلت]] [[انسان]] مانع از آن میشد که بتواند آنها را ببیند،<ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۳۵۰؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۲۵۹. </ref> هریک به نحوی بر [[مخلوق بودن]] [[جهنم]] دلالت دارد؛<ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۲۸. </ref> همچنین در روایاتِ [[معراج]] <ref> بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۳۱۹، به بعد. </ref> تصریح شده که [[پیامبر]]{{صل}} [[بهشت]]، [[دوزخ]] و کسانی را که در آن دو متنعم یا معذّب بودند [[مشاهده]] کرد. <ref>نمونه، ج ۳، ص ۹۳؛ تفسیر آسان، ج ۲، ص ۴۳۸. </ref> در [[حدیثی]] از [[امام رضا]]{{ع}} نیز در این زمینه به [[دیدار]] پیامبر{{صل}} از [[بهشت و دوزخ]] در [[شب معراج]] استناد شده و [[منکران]] [[خلقت]] بهشت و دوزخ در شمار [[تکذیب]] کنندگان پیامبر و [[امامان]]{{عم}} معرفی شدهاند. <ref> الامالی، صدوق، ص ۵۴۶؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۱۹. </ref> گذشته از [[روایات]] معراج، روایات فراوان دیگری بر این مطلب به [[صراحت]] <ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۴۵؛ صفات الشیعه، ص ۵۱؛ بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۹۶ - ۱۹۷، ۲۸۴. </ref> یا تلویح <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۲۰؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۵۳. </ref> دلالت دارند. [[علامه مجلسی]] این روایات را [[متواتر]] دانسته است. <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۰۵. </ref>.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله "جهنم"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | ||
===مکان جهنم=== | ===مکان جهنم=== | ||
با توجه به [[برابری]] وسعت بهشت با مجموع [[آسمانها]] و [[زمین]]: | با توجه به [[برابری]] وسعت بهشت با مجموع [[آسمانها]] و [[زمین]]: {{متن قرآن|وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«و برای (رسیدن به) آمرزش پروردگارتان و بهشتی به پهنای آسمانها و زمین که برای پرهیزگاران آماده شده است شتاب کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۳.</ref>، {{متن قرآن|سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref>«به سوی آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی پیشگام شوید که پهنای آن به پهنای آسمانها و زمین است، برای کسانی آماده شده است که به خداوند و پیامبرانش ایمان دارند، این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد میبخشد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره حدید، آیه ۲۱.</ref> [[بهشت و دوزخ]] نمیتوانند در این عالم باشند. این مطلب را [[مسلمانان]] [[صدر اسلام]] نیز با [[پیامبر]]{{صل}} در میان گذاشتهاند. <ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۸۳۷. </ref> برخی گفتهاند: هماکنون به جز آسمانها و زمین عالم دیگری نیز دست کم به وسعت این عالم وجود دارد و [[بهشت]] در آنجا برپاست. <ref> کوثر، ج ۲، ص ۲۴۲. </ref> در این صورت زمینه مساعدی به دست میآید که احتمال استقرار [[دوزخ]] در عالمی دیگر نیز طرح گردد؛ ولی به گفته برخی [[مفسران]] گرچه وجود مکان دیگری آن سوی آسمانها و زمین که جایگاه [[آتش دوزخ]] باشد فی نفسه بعید نیست،<ref>المیزان، ج ۴، ص ۲۲. </ref> امکان آن، وجود آن را [[ثابت]] نمیکند، چه رسد به اثباتِ آنکه [[جایگاه بهشت]] یا دوزخ باشد. بعضی با توجه به اینکه در [[آیات قرآن کریم]] هیچ سخن صریحی در اینباره وجود ندارد، از اظهار نظر خودداری کرده، [[راه]] صواب را در این مسئله [[سکوت]] دانستهاند؛<ref>شرح المقاصد، ج ۲، ص ۲۲۰. </ref>اما جمعی از مفسران با استناد به [[آیه]] {{متن قرآن|وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ}}<ref>«و روزی شما و آنچه به شما نوید میدهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.</ref> برآناند که بهشت و دوزخ هر دو در آسماناند؛<ref> مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۳۶؛ جامع البیان، ج ۲۶، ص ۱۲۷. </ref> ولی بعضی وجود [[جهنم]] در [[آسمان]] را به [[دلیل]] [[ناسازگاری]]، با [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ}}<ref>«درهای آسمان بر کسانی که آیات ما را دروغ شمردند و از (پذیرش) آنها سرکشی ورزیدند گشوده نخواهد شد و به بهشت وارد نخواهند گشت تا آنگاه که شتر به سوراخ سوزن در آید! و این چنین تبهکاران را کیفر میدهیم» سوره اعراف، آیه ۴۰.</ref> نپذیرفته و جمله {{متن قرآن|مَا تُوعَدُونَ}} در آیه {{متن قرآن|وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ}}<ref>«و روزی شما و آنچه به شما نوید میدهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.</ref> را فقط اشاره به بهشت دانستهاند. <ref> المیزان، ج ۱۸، ص ۳۷۵. </ref> گروهی از مفسران جایگاه جهنم را زمین،<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۱. </ref> زیرِ زمینهای هفتگانه،<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۳، ۱۴۹؛ مجمعالبیان، ج ۲، ص ۸۳۷؛ روحالبیان، ج ۱۰، ص ۴۱۴. </ref> قعر دریاها <ref>روح البیان، ج ۱۰، ص ۳۴۵. </ref> یا اعماق [[زمین]] <ref>بیان المعانی، ج ۲، ص ۴۳۲. </ref> دانستهاند. بعضی در این زمینه به حرارت بیش از حد مرکز زمین که هر چیزی را میتواند ذوب کند [[استشهاد]] کردهاند. <ref>اطیب البیان، ج ۸، ص ۴۲. </ref> در روایتی از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} <ref>الخصال، ص ۵۹۷؛ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳. </ref> تصریح شده که [[جهنم]] در زمین است. از [[طریق عامه]] نیز از ایشان [[روایت]] شده که [[دوزخ]] در دریاست. <ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۸، ص ۳۳۱. </ref> این معنا از [[تفسیر قمی]] نیز در بیان مراد از {{متن قرآن|فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا}}<ref>«سوگند به پروردگارت آنان را با شیطانها گرد میآوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر میگردانیم» سوره مریم، آیه ۶۸.</ref> برمیآید،<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۳۱. </ref> هرچند بعضی عبارت تفسیر قمی را به گونهای دیگر توجیه کردهاند. <ref> بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۹۰. </ref> به نظر برخی از [[اهل]] [[تحقیق]] و [[معرفت]]، [[بهشت و دوزخ]] در ورای [[عالم حس]] و ماده قرار داشته، نیازی به مکان مادی ندارند،<ref> اسفار، ج ۹، ص ۱۷۵. </ref> پس [[اثبات]] مکانی از جنس مکانهای [[دنیا]] برای بهشت و دوزخ[[باطل]] است؛<ref>المبدأ والمعاد، ص ۵۱۲-۵۱۳. </ref> ولی بعضی این نظر را [[انکار]] [[معاد جسمانی]] و آن را مردود دانسته <ref> پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۴۰-۳۴۱. </ref> و درباره جایگاه دوزخ و [[بهشت]] دو احتمال را قابل طرح دانستهاند: | ||
#بهشت و دوزخ در [[باطن]] و درون این جهاناند؛ مانند امواج فراوان صوتی، تصویری و مخابراتی که همواره ما را احاطه کردهاند و ما زمانی میتوانیم آنها را [[احساس]] کنیم که گیرندهای مناسب داشته باشیم و به مانعی [مانند دستگاههای موج برگردان] دچار نباشیم. اکنون نیز بهشت یا دوزخ ما را احاطه کردهاند؛ اما [[حجاب]] دنیا توان [[ارتباط]] [[حسی]] با بهشت یا دوزخ را از ما سلب کرده است؛ به عبارت دیگر، [[حجاب]] [[دنیا]] در این زمینه با دستگاه ادراکی ما همان میکند که دستگاههای موج برگردان با ابزارهای گیرنده امواج. آیههای {{متن قرآن|يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«از تو عذاب را به شتاب میخواهند و بیگمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ }}<ref>«بیگمان نیکان در ناز و نعمتی بیشمارند و به راستی گنهکاران در دوزخاند» سوره انفطار، آیه ۱۳-۱۴.</ref> و {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ }}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بیگمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بیگمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.</ref> نیز ممکن است به این [[حقیقت]] اشاره داشته باشند، بلکه بر آن گواهاند. <ref>پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۴۱ ـ ۳۴۴. </ref> برخی کارهای [[معصومان]]{{عم}} نیز میتوانند مؤید این نظر به شمار آیند؛ مانند آنکه [[حضرت امام حسین]]{{ع}} در [[شب عاشورا]] جایگاه بهشتی [[اصحاب]] خود را به آنان نشان دادند <ref>بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۹۸. </ref> یا [[امام صادق]]{{ع}} [[حوض کوثر]] را به بعضی از اصحاب خود ارائه کردند <ref>بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۸۷. </ref> و نیز [[دیدار]] [[پیامبر]]{{صل}} از [[بهشت و دوزخ]] در [[شب معراج]]. <ref>نمونه، ج ۳، ص ۹۴؛ پیام قرآن، ج ۶، ص ۳۴۱. </ref> | |||
#[[عالم آخرت]] و بهشت و دوزخ، بر این عالم محیط است و این [[جهان]] در درون آن جهان قرار گرفته و آنچه در [[قرآن]] آمده که گستره [[بهشت]] به اندازه وسعت [[آسمانها]] و [[زمین]] است از این روست که [[انسان]] چیزی گستردهتر از [[آسمان]] و زمین نمیشناسد تا معیار سنجش او باشد. | |||
با این بیان، پاسخ این [[پرسش]] نیز روشن میشود که اگر وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمانهاست پس [[دوزخ]] کجاست، زیرا طبق احتمال نخست دوزخ نیز درون همین جهان قرار گرفته و با وجود بهشت در آن منافاتی ندارد؛ اما طبق پاسخ دوم دوزخ میتواند محیط بر این جهان باشد و بهشت محیط بر آن و از آن هم گستردهتر. <ref>نمونه، ج ۳، ص ۹۵. </ref> گفتنی است، | |||
با این بیان، پاسخ این [[پرسش]] نیز روشن میشود که اگر وسعت بهشت به اندازه زمین و آسمانهاست پس [[دوزخ]] کجاست، زیرا طبق احتمال نخست دوزخ نیز درون همین جهان قرار گرفته و با وجود بهشت در آن منافاتی ندارد؛ اما طبق پاسخ دوم دوزخ میتواند محیط بر این جهان باشد و بهشت محیط بر آن و از آن هم گستردهتر. <ref>نمونه، ج ۳، ص ۹۵. </ref> گفتنی است، صرف نظر از اینکه این گونه احتمالات [[بهشت و جهنم]] را که مربوط به نشئه آخرتاند در همین [[دنیا]] جای میدهد که نشئهای در برابر [[آخرت]] است، پرسشی که درباره نظر اخیر به [[ذهن]] میرسد این است که در احتمال نخست اگر مراد از وجود [[بهشت و دوزخ]] در [[باطن]] و درون این [[جهان]] این است که [[دنیا]] بر آن احاطه دارد، چنانکه از توضیح آن بر میآید، در این صورت [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«از تو عذاب را به شتاب میخواهند و بیگمان دوزخ، فراگیر کافران است» سوره عنکبوت، آیه ۵۴.</ref> نه تنها بر آن [[گواه]] نیست، بلکه بر خلاف آن است و اگر مراد آن است که بهشت و دوزخ بر دنیا احاطه دارند، در این صورت تفاوت آن با احتمال دوم چیست؟.<ref>[[محمد صادق صالحیمنش|صالحیمنش، محمد صادق]]، [[جهنم (مقاله)|مقاله "جهنم"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | |||
==درهای [[جهنم]]== | ==درهای [[جهنم]]== | ||
جهنم درهایی دارد: "فَادخُلوا اَبوبَ جَهَنَّمَ خــلِدینَ فیها فَلَبِئسَ مَثوَی المُتَکَبِّرین". (نحل / ۱۶، ۲۹؛ نیز زمر / ۳۹، ۷۱ - ۷۲؛ [[غافر]] / ۴۰، ۷۶) در آیه ۴۴ [[حجر]] / ۱۵ بیان شده که جهنم ۷ در دارد: "لَها سَبعَةُ اَبوبٍ لِکُلِّ بابٍ مِنهُم جُزءٌ مَقسوم". در [[قرآن کریم]] به [[صراحت]] مراد از ابواب جهنم بیان نشده است. لفظ "باب" در لغت به معنای جای ورود است؛ اما از نظر استعمال به چیزی که وسیله دستیابی به چیز دیگر باشد نیز گفته میشود؛<ref>مفردات، ص ۱۵۰، "باب".</ref> مانند آنکه کسبهای گوناگون را "ابواب [[رزق]]" مینامند؛ همچنین این لفظ به صورت فراوان برای اشاره به هریک از اموری که انواع مختلفی دارند، به کار میرود؛ مانند "... فَتَحنا عَلَیهِم اَبوبَ کُلِّ شَیءٍ.".. (انعام / ۶، ۴۴) <ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰. </ref> بنابراین، آیا مراد آن است که جهنم دارای ۷ در ورودی است که همه [[جهنمیان]] از آن درها به آن وارد میشوند؟ یا مراد اموری است که باعث [[جهنمی]] شدن میشود که به نظری طبق این معنا عدد ۷ را میتوان کنایه از [[کثرت]] و هر نوع از [[گناهان]] را دری از درهای [[دوزخ]] به شمار آورد <ref>نمونه، ج ۱۱، ص ۷۷. </ref> و میتوان آن را به معنای [[واقعی]] ۷ دانست که بعضی آن را به حواس پنجگانه به اضافه [[قوه]] [[شهوت]] و [[غضب]] و مقتضیات آن <ref>تفسیر ابن عربی، ج ۱، ص ۳۵۴؛ روح المعانی، ج ۷، ص ۲۹۶. </ref> یا به اضافه [[قوه خیال]] و واهمه یا اعضای هفتگانه (چشم، گوش، [[زبان]]، [[دست]]، پا، بطن و [[فرج]]) که [[تکلیف]] به آنها تعلق میگیرد،<ref>مواهب علیه، ص ۵۶۶. </ref> یا [[شهوات]] مذکور در [[آیه]] "زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَوتِ مِنَ النِّساءِ والبَنینَ والقَنـطیرِ المُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ والفِضَّةِ والخَیلِ المُسَوَّمَةِ والاَنعـمِ والحَرثِ ذلِکَ مَتـعُ الحَیوةِ الدُّنیا واللّهُ عِندَهُ حُسنُ المَـ ٔ ب" ([[آل عمران]] / ۳، ۱۴) <ref>الفواتح الالهیه، ج ۱، ص ۴۱۴. </ref> [[تفسیر]] کردهاند که بر این اساس باید پذیرفت که [[گناهکاران]] در ۷ قسم طبقهبندی شده و [[اهل]] هر گروه از یکی از آنها وارد میشوند، یا آنکه عدد ۷ اشاره به طبقات [[جهنم]] یعنی ۷ طبقه متمایز با عذابهای گوناگون از نظر نوع و شدت [[عذاب]] ـ بر حسب درجات [[کفر]]،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۴۶؛ مراح لبید، ج ۱، ص ۵۸۱. </ref> [[خصلتها]] <ref>اسفار، ج ۵، ص ۳۳۰. </ref> یا [[اعمال]] <ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۴۶۱. </ref> [[ناپسند]] ـ است. تعابیر گوناگون [[روایات]] به خوبی نشان میدهند که مراد از ابواب جهنم درهای ورودی متعارف نیست؛ از جمله بیان شده که ۷ درِ [[دوزخ]]، ۷ رکن برای ۷ تن از سران کفر * است <ref> بحارالانوار، ج ۳۰، ص ۴۱۰. </ref> یا بیان شده که ۷ در برای ۷ نفر دیگر از سران [[گمراهی]] است که [[راه]] ورود [[پیروان]] خود به دوزخاند؛<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۴۳. </ref>همچنین در روایات متعدد تأکید شده که [[پاداش]] برخی اعمال، بسته شدن ۷ در دوزخ بر روی کننده آنهاست،<ref>بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۵۴؛ ج ۱۰۰، ص ۲۱۴. </ref> | جهنم درهایی دارد: "فَادخُلوا اَبوبَ جَهَنَّمَ خــلِدینَ فیها فَلَبِئسَ مَثوَی المُتَکَبِّرین". (نحل / ۱۶، ۲۹؛ نیز زمر / ۳۹، ۷۱ - ۷۲؛ [[غافر]] / ۴۰، ۷۶) در آیه ۴۴ [[حجر]] / ۱۵ بیان شده که جهنم ۷ در دارد: "لَها سَبعَةُ اَبوبٍ لِکُلِّ بابٍ مِنهُم جُزءٌ مَقسوم". در [[قرآن کریم]] به [[صراحت]] مراد از ابواب جهنم بیان نشده است. لفظ "باب" در لغت به معنای جای ورود است؛ اما از نظر استعمال به چیزی که وسیله دستیابی به چیز دیگر باشد نیز گفته میشود؛<ref>مفردات، ص ۱۵۰، "باب".</ref> مانند آنکه کسبهای گوناگون را "ابواب [[رزق]]" مینامند؛ همچنین این لفظ به صورت فراوان برای اشاره به هریک از اموری که انواع مختلفی دارند، به کار میرود؛ مانند "... فَتَحنا عَلَیهِم اَبوبَ کُلِّ شَیءٍ.".. (انعام / ۶، ۴۴) <ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۱۷۰. </ref> بنابراین، آیا مراد آن است که جهنم دارای ۷ در ورودی است که همه [[جهنمیان]] از آن درها به آن وارد میشوند؟ یا مراد اموری است که باعث [[جهنمی]] شدن میشود که به نظری طبق این معنا عدد ۷ را میتوان کنایه از [[کثرت]] و هر نوع از [[گناهان]] را دری از درهای [[دوزخ]] به شمار آورد <ref>نمونه، ج ۱۱، ص ۷۷. </ref> و میتوان آن را به معنای [[واقعی]] ۷ دانست که بعضی آن را به حواس پنجگانه به اضافه [[قوه]] [[شهوت]] و [[غضب]] و مقتضیات آن <ref>تفسیر ابن عربی، ج ۱، ص ۳۵۴؛ روح المعانی، ج ۷، ص ۲۹۶. </ref> یا به اضافه [[قوه خیال]] و واهمه یا اعضای هفتگانه (چشم، گوش، [[زبان]]، [[دست]]، پا، بطن و [[فرج]]) که [[تکلیف]] به آنها تعلق میگیرد،<ref>مواهب علیه، ص ۵۶۶. </ref> یا [[شهوات]] مذکور در [[آیه]] "زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَوتِ مِنَ النِّساءِ والبَنینَ والقَنـطیرِ المُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ والفِضَّةِ والخَیلِ المُسَوَّمَةِ والاَنعـمِ والحَرثِ ذلِکَ مَتـعُ الحَیوةِ الدُّنیا واللّهُ عِندَهُ حُسنُ المَـ ٔ ب" ([[آل عمران]] / ۳، ۱۴) <ref>الفواتح الالهیه، ج ۱، ص ۴۱۴. </ref> [[تفسیر]] کردهاند که بر این اساس باید پذیرفت که [[گناهکاران]] در ۷ قسم طبقهبندی شده و [[اهل]] هر گروه از یکی از آنها وارد میشوند، یا آنکه عدد ۷ اشاره به طبقات [[جهنم]] یعنی ۷ طبقه متمایز با عذابهای گوناگون از نظر نوع و شدت [[عذاب]] ـ بر حسب درجات [[کفر]]،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص ۱۴۶؛ مراح لبید، ج ۱، ص ۵۸۱. </ref> [[خصلتها]] <ref>اسفار، ج ۵، ص ۳۳۰. </ref> یا [[اعمال]] <ref> تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۴۶۱. </ref> [[ناپسند]] ـ است. تعابیر گوناگون [[روایات]] به خوبی نشان میدهند که مراد از ابواب جهنم درهای ورودی متعارف نیست؛ از جمله بیان شده که ۷ درِ [[دوزخ]]، ۷ رکن برای ۷ تن از سران کفر * است <ref> بحارالانوار، ج ۳۰، ص ۴۱۰. </ref> یا بیان شده که ۷ در برای ۷ نفر دیگر از سران [[گمراهی]] است که [[راه]] ورود [[پیروان]] خود به دوزخاند؛<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۲۴۳. </ref>همچنین در روایات متعدد تأکید شده که [[پاداش]] برخی اعمال، بسته شدن ۷ در دوزخ بر روی کننده آنهاست،<ref>بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۵۴؛ ج ۱۰۰، ص ۲۱۴. </ref> |