حکومت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) |
|||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
بر این اساس، هیچ گونه رابطه [[مالکیت]] و مملوکیت، [[ربوبیت]] و مربوبیت، و [[الوهیت]] و [[عبودیت]] میان [[حاکمان]] و شهروندان وجود ندارد. وجود چنین رابطهای میان حاکمان و مردم در [[شرق]] و [[غرب]] عالم، در [[حقیقت]] [[مسخ]] رابطة مطلوب [[عقلانی]] و [[دینی]] شهروندان و حکومت است. از این رو، از نگاه [[نائینی]]، حفظ و [[مراقبت]] از حقیقت حکومت یعنی همان “ولایت و امانت داری” و جلوگیری از تبدیل آن به “مالکیت، [[سلطه]] گری و استبداد” لازم و ضروری است. وی در تشریح این رابطه به [[آیات]]، [[احادیث]] و [[سیره]] [[پیشوایان دین]] استناد میکند تا نشان دهد حکومت در اسلام از این نوع است. بهعنوان نمونه، [[قرآن]] از زبان [[حضرت موسی]]{{ع}} رابطۀ [[ربوبیّت]] و عبودیت میان [[فرعون]] و [[بنیاسرائیل]] را [[سرزنش]] میکند<ref>{{متن قرآن|وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ}} «و (آیا) این نعمتی است که آن را بر من منّت مینهی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفتهای؟» سوره شعراء، آیه ۲۲.</ref>. چنانکه [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از چنین رابطهای میان [[بنیامیه]] و مردم خبر داده و آنان را از چنین سرنوشتی [[بیم]] میدهند<ref>رسول خدا{{صل}}: {{متن حدیث|إِذَا بَلَغَ بَنُو الْعَاصِ ثَلَاثِينَ رَجُلًا كَانَ مَالُ اللَّهِ دُوَلًا، وَ عِبَادُهُ خَوَلًا}} (مجلسی، بحارالانوار، ج۲۲، ص۳۹۸)؛ {{متن حدیث|وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَجِدُنَّ بَنِي أُمَيَّةَ لَكُمْ أَرْبَابَ سُوءٍ بَعْدِي}} (نهجالبلاغه، خطبه ۹۳).</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۹۶.</ref> | بر این اساس، هیچ گونه رابطه [[مالکیت]] و مملوکیت، [[ربوبیت]] و مربوبیت، و [[الوهیت]] و [[عبودیت]] میان [[حاکمان]] و شهروندان وجود ندارد. وجود چنین رابطهای میان حاکمان و مردم در [[شرق]] و [[غرب]] عالم، در [[حقیقت]] [[مسخ]] رابطة مطلوب [[عقلانی]] و [[دینی]] شهروندان و حکومت است. از این رو، از نگاه [[نائینی]]، حفظ و [[مراقبت]] از حقیقت حکومت یعنی همان “ولایت و امانت داری” و جلوگیری از تبدیل آن به “مالکیت، [[سلطه]] گری و استبداد” لازم و ضروری است. وی در تشریح این رابطه به [[آیات]]، [[احادیث]] و [[سیره]] [[پیشوایان دین]] استناد میکند تا نشان دهد حکومت در اسلام از این نوع است. بهعنوان نمونه، [[قرآن]] از زبان [[حضرت موسی]]{{ع}} رابطۀ [[ربوبیّت]] و عبودیت میان [[فرعون]] و [[بنیاسرائیل]] را [[سرزنش]] میکند<ref>{{متن قرآن|وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ}} «و (آیا) این نعمتی است که آن را بر من منّت مینهی که بنی اسرائیل را به بردگی گرفتهای؟» سوره شعراء، آیه ۲۲.</ref>. چنانکه [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از چنین رابطهای میان [[بنیامیه]] و مردم خبر داده و آنان را از چنین سرنوشتی [[بیم]] میدهند<ref>رسول خدا{{صل}}: {{متن حدیث|إِذَا بَلَغَ بَنُو الْعَاصِ ثَلَاثِينَ رَجُلًا كَانَ مَالُ اللَّهِ دُوَلًا، وَ عِبَادُهُ خَوَلًا}} (مجلسی، بحارالانوار، ج۲۲، ص۳۹۸)؛ {{متن حدیث|وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَجِدُنَّ بَنِي أُمَيَّةَ لَكُمْ أَرْبَابَ سُوءٍ بَعْدِي}} (نهجالبلاغه، خطبه ۹۳).</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۹۶.</ref> | ||
==[[حکومت در عصر حضور معصوم]]== | |||
از دیدگاه همه [[فرق اسلامی]] [[امامت]] و [[رهبری جامعه]] در [[صدر اسلام]] بر عهده [[رسول خدا]]{{صل}} است. [[اختلاف]]، مربوط به پس از [[رحلت]] آن [[حضرت]] است. [[شیعیان]] بر این اعتقادند که امامت و رهبری جامعه که یکی از شنونش [[زعامت سیاسی]] است، بر عهدۀ [[جانشینان معصوم پیامبر]] است؛ زیرا با حضور شخصیتی که از [[خطا]] و [[گناه]] [[معصوم]] است، نوبت به دیگران نمیرسد. افزون بر آنکه [[دلایل نقلی]] فراوانی بر [[تعیین]] جانشینانی برای [[پیامبر]] وجود دارد که در [[کتب حدیثی]] [[نقل]]<ref>کلینی، کافی، ج۱، کتاب الحجه، ص۴۵۵، باب ۸، فرض طاعه الائمه؛ ص۴۷۳، باب ۱۱، {{عربی|أن الائمه ولاة أمر الله}}؛ باب ۱۶، {{عربی|ان الائمه ولاة الأمر}}.</ref> و در آثار [[کلامی]] مورد استناد قرار گرفته است<ref>ر.ک: علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، مقصد پنجم در امامت؛ لاهیجی، سرمایه ایمان، باب چهارم در امامت.</ref>. [[اهلسنت]] بر این باورند که پیامبر برای خود [[جانشینی]] تعیین نکرده و [[امت]] میتواند زعامت سیاسی را به هر شخص واجد شرایطی بسپارد. از آنجا که اهلسنت [[خلافت]] پیامبر را منحصر در امامت به معنای “زعامت سیاسی” میداند، [[عصمت]] را در او لازم نمیبیند، اما از نظر شیعیان [[جانشین پیامبر]] دارای [[شئون]] مختلف “هدایت و رهبری”، “زعامت دینی”، “زعامت سیاسی” و “قضاوت” است، از اینرو، باید [[افضل افراد]] [[جامعه]] که معصوم از گناه و خطاست، متصدی امامت جامعه شود و چون تشخیص عصمت از عهده [[انسان]] خارج است، [[حق تعالی]] خود انسانهای معصوم را توسط پیامبرش به [[مردم]] معرفی میکند<ref>ر.ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد مطهری، ج۴، امامت و رهبری، ص۷۴۱-۷۴۲.</ref>. [[جانشینان دوازدهگانه]] و معصوم پیامبر با نام و نشان به مردم معرفی شدهاند. تفکیک میان “زعامت دینی” و “زعامت سیاسی” نیز جایگاهی در [[اندیشه]] [[اسلامی]]، بهویژه در [[صدر اسلام]] ندارد<ref>برای ملاحظه احادیث این موضوع ر.ک: خرازی، سیدمحسن، بدایه المعارف الالهیه فی شرح عقائد الامامیه، ج۲، ص۱۲۴-۱۳۰.</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۹۷.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== |