پرش به محتوا

جبر و اختیار در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه')
خط ۸: خط ۸:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''جبر''' به‌معنای وادار کردن بر [[کار]] و عمل و ناچار شدن بر آن با [[قهر]] و [[غلبه]] است و '''اختیار''' در برابر آن قرار دارد، [[انسان]] در حال اختیار، [[اعمال]] خویش را بدون آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد انجام می‌دهد. این مبحث از مباحث مهمی‌ است که همواره [[ذهن]] [[بشر]] را در عرصه‌های گوناگون [[دانش]] و [[فرهنگ]] به خود مشغول کرده است. اسلام قائل به اختیار انسان است منتها نه بدان معنا که در [[اعمال]] خویش مستقل است و می‌تواند بدون [[تکیه]] بر حول و قوّه [[الهی]] کاری انجام دهد بلکه [[خداوند]]، نه [[بندگان]] را به فعل مجبور می‌کند و نه آنها را به خود وامی‌نهد تا هرچه می‌خواهند انجام دهند و این معنای [[امر بین الامرین]] است.
'''جبر''' به‌معنای وادار کردن بر [[کار]] و عمل و ناچار شدن بر آن با [[قهر]] و [[غلبه]] است و '''اختیار''' در برابر آن قرار دارد، [[انسان]] در حال اختیار، [[اعمال]] خویش را بدون آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد انجام می‌دهد. این مبحث از مباحث مهمی‌ است که همواره [[ذهن]] [[بشر]] را در عرصه‌های گوناگون [[دانش]] و [[فرهنگ]] به خود مشغول کرده است. اسلام قائل به اختیار انسان است منتها نه بدان معنا که در [[اعمال]] خویش مستقل است و می‌تواند بدون تکیه بر حول و قوّه [[الهی]] کاری انجام دهد بلکه [[خداوند]]، نه [[بندگان]] را به فعل مجبور می‌کند و نه آنها را به خود وامی‌نهد تا هرچه می‌خواهند انجام دهند و این معنای [[امر بین الامرین]] است.


==مقدمه==
==مقدمه==
خط ۶۰: خط ۶۰:


==معنای [[امر بین امرین]]==
==معنای [[امر بین امرین]]==
هرچند بنابر [[آیات]]،[[ انسان]]، [[مختار]] و [[نظریه جبر]][[ باطل]] است، ولی این بدان معنا نیست که او در [[اعمال]] خویش مستقل است و می‌تواند بدون [[تکیه]] بر حول و قوّه [[الهی]] کاری انجام دهد، از این رو در [[روایات]] صحیح و متعددی آمده است [[خداوند]]، نه [[بندگان]] را به فعل مجبور می‌کند و نه آنها را به خود وامی‌نهد تا هرچه می‌خواهند انجام دهند<ref>بحارالانوار، ج ۵، ص ۲ - ۶۷.</ref> و این، همان معنای [[امر بین الامرین]] است.
هرچند بنابر [[آیات]]،[[ انسان]]، [[مختار]] و [[نظریه جبر]][[ باطل]] است، ولی این بدان معنا نیست که او در [[اعمال]] خویش مستقل است و می‌تواند بدون تکیه بر حول و قوّه [[الهی]] کاری انجام دهد، از این رو در [[روایات]] صحیح و متعددی آمده است [[خداوند]]، نه [[بندگان]] را به فعل مجبور می‌کند و نه آنها را به خود وامی‌نهد تا هرچه می‌خواهند انجام دهند<ref>بحارالانوار، ج ۵، ص ۲ - ۶۷.</ref> و این، همان معنای [[امر بین الامرین]] است.


[[دانشمندان]] [[شیعی]] در [[تبیین]] این نظریه گفته‌اند: فعلی که از [[انسان]] صادر می‌شود، هم فعل اوست و هم [[فعل خداوند]]؛ بدین معنا که انسان از نظر وجودی ممکن است و همان طور که در وجود خویش به خداوند وابسته است، در [[افعال]] نیز به او وابسته است<ref>توضیح المراد، ص ۵۵۸.</ref>؛ به دیگر عبارت، همان گونه که فاعلیت اختیاری انسان انکارپذیر نیست، تأثیر عالی و استقلالی خداوند در افعال او که در مرتبه ای بالاتر از تأثیر انسان در کارهایش قرار دارد، انکارپذیر نیست<ref>آموزش عقائد، مصباح، ص ۱۳۴.</ref>، پس انسان از آن رو که مباشر فعل خویش است و [[اختیار]] او آخرین جزء علت تامه برای تحقق فعل اوست، فاعل مختار اعمال خود است؛ ولی از آن رو که وجود، [[قدرت]]، [[اراده]] و سایر اموری که میان انسان و فعل او واسطه‌اند، همگی [[آفریده]] [[آفریدگار]] توانا و یکتایند، نمی‌توان انسان را موجد مستقل افعال دانست، بلکه جاعل و موجد کامل و تام پدیده‌ها، [[مالک]] [[بی‌نیاز]] [[حقیقی]] یعنی [[خداوند متعال]] است، به همین علت، فعل واحد در همان حال که به انسان نسبت داده می‌شود، به خداوند نیز مستند است<ref>توضیح المراد، ص ۵۵۷؛ اسفار، ج ۶، ص ۳۷۴.</ref> و بدون [[اذن]] او، هیچ حادثه‌ای در [[عالم]] محقق نمی‌شود؛ به دیگر بیان، هر فاعلی، در هر نوع فعل، [[تصرف]] و تأثیری وامدار [[نیروی الهی]] است و این لازم [[توحید]] در افعال است که بنابر آن، [[استقلال]] در اثرگذاری منحصر به خداست و تأثیر هر موجودی با قدرتی است که [[خدا]] به او داده است<ref>معارف قرآن، ص ۱۹۸.</ref>.
[[دانشمندان]] [[شیعی]] در [[تبیین]] این نظریه گفته‌اند: فعلی که از [[انسان]] صادر می‌شود، هم فعل اوست و هم [[فعل خداوند]]؛ بدین معنا که انسان از نظر وجودی ممکن است و همان طور که در وجود خویش به خداوند وابسته است، در [[افعال]] نیز به او وابسته است<ref>توضیح المراد، ص ۵۵۸.</ref>؛ به دیگر عبارت، همان گونه که فاعلیت اختیاری انسان انکارپذیر نیست، تأثیر عالی و استقلالی خداوند در افعال او که در مرتبه ای بالاتر از تأثیر انسان در کارهایش قرار دارد، انکارپذیر نیست<ref>آموزش عقائد، مصباح، ص ۱۳۴.</ref>، پس انسان از آن رو که مباشر فعل خویش است و [[اختیار]] او آخرین جزء علت تامه برای تحقق فعل اوست، فاعل مختار اعمال خود است؛ ولی از آن رو که وجود، [[قدرت]]، [[اراده]] و سایر اموری که میان انسان و فعل او واسطه‌اند، همگی [[آفریده]] [[آفریدگار]] توانا و یکتایند، نمی‌توان انسان را موجد مستقل افعال دانست، بلکه جاعل و موجد کامل و تام پدیده‌ها، [[مالک]] [[بی‌نیاز]] [[حقیقی]] یعنی [[خداوند متعال]] است، به همین علت، فعل واحد در همان حال که به انسان نسبت داده می‌شود، به خداوند نیز مستند است<ref>توضیح المراد، ص ۵۵۷؛ اسفار، ج ۶، ص ۳۷۴.</ref> و بدون [[اذن]] او، هیچ حادثه‌ای در [[عالم]] محقق نمی‌شود؛ به دیگر بیان، هر فاعلی، در هر نوع فعل، [[تصرف]] و تأثیری وامدار [[نیروی الهی]] است و این لازم [[توحید]] در افعال است که بنابر آن، [[استقلال]] در اثرگذاری منحصر به خداست و تأثیر هر موجودی با قدرتی است که [[خدا]] به او داده است<ref>معارف قرآن، ص ۱۹۸.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش