صرمه بن ابیانس در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه'
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه') |
||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
==صرمه و [[تغییر]] [[حکم]] [[روزه]]== | ==صرمه و [[تغییر]] [[حکم]] [[روزه]]== | ||
در [[صدر اسلام]] حکم روزه چنین بود که شخص [[روزهدار]] میتوانست از اول [[شب]] تا وقتی که به [[خواب]] نرفته باشد، [[افطار]] کند، ولی اگر قبل از افطار خوابش میبرد، دیگر [[حق]] افطار کردن نداشت. شبی صرمه پس از تلاش زیاد از نخلستان خود برگشت و از [[همسر]] خود [[غذا]] خواست. همسرش گفت: "غذایت سرد شده و او را قسم داد تا اندکی برای گرم کردن غذا [[صبر]] کند. صرمه از شدت خستگی به جایی | در [[صدر اسلام]] حکم روزه چنین بود که شخص [[روزهدار]] میتوانست از اول [[شب]] تا وقتی که به [[خواب]] نرفته باشد، [[افطار]] کند، ولی اگر قبل از افطار خوابش میبرد، دیگر [[حق]] افطار کردن نداشت. شبی صرمه پس از تلاش زیاد از نخلستان خود برگشت و از [[همسر]] خود [[غذا]] خواست. همسرش گفت: "غذایت سرد شده و او را قسم داد تا اندکی برای گرم کردن غذا [[صبر]] کند. صرمه از شدت خستگی به جایی تکیه داد و خوابش برد. هنگامی که همسرش برگشت و او را در خواب دید، ناراحت شد و فریاد زد: {{عربی|الخيبة الخيبة}}؛ یعنی از افطار [[محروم]] شدی! او به ناچار بدون افطار و [[سحری]] فردا را روزه گرفت. | ||
[[روز]] بعد وقتی او در نخلستان خود مشغول کار بود. حالش دگرگون شد و [[غش]] کرد و روی [[زمین]] افتاد. دو نفر زیر بغلش را گرفتند تا او را به [[منزل]] برسانند. آنها در [[راه]] [[رسول خدا]]{{صل}} را دیدند، [[پیامبر]]{{صل}} که صرمه را با چنین ضعفی دید، احوالش را پرسید. صرمه داستان خود را شرح داد؛ پیامبر{{صل}} از شنیدن آن ناراحت شد. در این حال، [[جبرئیل]] این [[آیه]] را نازل کرد: {{متن قرآن|أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>"آمیزش با زنانتان در شب روزهداری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی میورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (میتوانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشت" سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref>. | [[روز]] بعد وقتی او در نخلستان خود مشغول کار بود. حالش دگرگون شد و [[غش]] کرد و روی [[زمین]] افتاد. دو نفر زیر بغلش را گرفتند تا او را به [[منزل]] برسانند. آنها در [[راه]] [[رسول خدا]]{{صل}} را دیدند، [[پیامبر]]{{صل}} که صرمه را با چنین ضعفی دید، احوالش را پرسید. صرمه داستان خود را شرح داد؛ پیامبر{{صل}} از شنیدن آن ناراحت شد. در این حال، [[جبرئیل]] این [[آیه]] را نازل کرد: {{متن قرآن|أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ}}<ref>"آمیزش با زنانتان در شب روزهداری برای شما حلال شده است. آنها جامه شما و شما جامه آنهایید. خداوند معلوم داشت که شما با خود نادرستی میورزیدید، بنابراین، از شما در گذشت و شما را بخشود؛ اکنون (میتوانید) با آنان آمیزش کنید و آنچه خداوند برای شما مقرّر داشت" سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref>. |