شبیخونهای عمال معاویه: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'زمینهساز' به 'زمینهساز'
جز (جایگزینی متن - 'موقعیت' به 'موقعیت') |
جز (جایگزینی متن - 'زمینهساز' به 'زمینهساز') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
#وا داشتن [[امام]] به [[مقابله به مثل]] و از بین بردن [[قداست]] [[امام]]{{ع}} در اذهان [[مردم]]. | #وا داشتن [[امام]] به [[مقابله به مثل]] و از بین بردن [[قداست]] [[امام]]{{ع}} در اذهان [[مردم]]. | ||
#بهرهگیری از [[پوشش]] "[[عهدنامه]] صلحِ مشروط"، که در جریان [[حکمیت]]، [[امام]]{{ع}} آن را [[امضا]] کرده بود، در راه [[منافع]] و اهداف خویش و درنتیجه، وا داشتن [[امام]]{{ع}} به نقض آن قرار داد. | #بهرهگیری از [[پوشش]] "[[عهدنامه]] صلحِ مشروط"، که در جریان [[حکمیت]]، [[امام]]{{ع}} آن را [[امضا]] کرده بود، در راه [[منافع]] و اهداف خویش و درنتیجه، وا داشتن [[امام]]{{ع}} به نقض آن قرار داد. | ||
آنچه | آنچه زمینهساز این [[سیاست]] خطرناک شد و به آن کمک کرد، [[شهادت]] گروهی از استوانههای [[لشکر]] [[امام]]{{ع}} از یک سو و خستگی [[سپاه]] ایشان و [[سرپیچی]] آنها از [[اطاعت]] فرماندهشان از سوی دیگر بود. ولی [[امام]]{{ع}} در آن شرایط حساس، سر سوزنی هم از مرز عدالتْ [[تجاوز]] نکرد و درسی عملی برای حکومتهایی برجای نهاد که میخواهند در [[وفا]] و [[ثبات]]، به شیوه آن [[حضرت]] [[وفادار]] بمانند؛ بلکه [[امام]]{{ع}} حاضر نبود همان [[عهدنامه]] مشروطی را هم که به قبول آن وادارش کردند، بشکند. و اینک [[سخن امام]]{{ع}} در این زمینه: | ||
* [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]]: [[امام]]{{ع}} در بخشی از سخنانش، آن گاه که [[معاویة]] بن [[ابی سفیان]] شرط [[صلح]] را نقض کرد و به شبیخونهایی علیه [[مردم]] [[عراق]] پرداخت، پس از [[حمد]] و [[[[ثنای الهی]]]] فرمود: "[[معاویه]] را چه میشود؟ [[خدا]] او را بکشد! او از من کار بزرگی را [[انتظار]] دارد. او میخواهد من هم مثل او عمل کنم تا [[عهد]] و پیمانم را شکسته باشم و آن را حجتی بر ضد من بگیرد و تا [[قیامت]]، هرگاه که از من یاد شود، مایه ننگ و بدنامیام گردد. هرگاه به او گفته شود: تو آغاز کردی، گوید: من نه خبر دارم و نه [[دستور]] دادهام. بعضی هم بگویند: راست میگوید، برخی هم سخنش را [[دروغ]] بدانند. به [[خدا]] [[سوگند]] که [[خداوند]]، [[صبر]] و حوصله بسیار دارد و نسبت به بسیاری از فرعونهای پیشین، [[حلم]] ورزیده است، فرعونهایی را هم [[کیفر]] داده است. اگر [[خدا]] به او مهلت میدهد، از چنگ [[خدا]] نمیتواند بگریزد و [[خداوند]]، بر سر راه او در کمین است. پس هر کار میخواهد، بکند. ما هرگز [[پیمان]] خود را نخواهیم [[شکست]] و [[نقض]] [[عهد]] نخواهیم کرد و هیچ [[مسلمان]] و معاهَدی را به [[هراس]] نخواهیم افکند، تا آن شرط ترک [[جنگ]] میان ما سپری شود. إن شاء [[الله]]!"<ref>{{متن حدیث|الإرشاد: ومِن کلامِهِ{{ع}} لَما نَقَضَ مُعاوِیةُ بنُ أبی سُفیانَ شَرطَ المُوادَعَةِ وأقبَلَ یشُن الغاراتِ عَلی أهلِ العِراقِ، فَقالَ بَعدَ حَمدِ اللهِ وَالثناءِ عَلَیهِ: ما لِمُعاوِیةَ قاتَلَهُ اللهُ؟! لَقَد أرادَنی عَلی أمرٍ عَظیمٍ، أرادَ أن أفعَلَ کما یفعَلُ، فَأَکونَ قَد هَتَکتُ ذِمتی ونَقَضتُ عَهدی، فَیتخِذَها عَلَی حُجةً، فَتَکونَ عَلَی شَیناً إلی یومِ القِیامَةِ کلما ذُکرتُ. فَإِن قیلَ لَهُ: أنتَ بَدَأتَ، قالَ: ما عَلِمتُ ولا أمَرتُ، فَمِن قائِلٍ یقولُ: قَد صَدَقَ، ومِن قائِلٍ یقولُ: کذِبَ. أمَ واللهِ، إن اللهَ لَذو أناةٍ وحِلمٍ عَظیمٍ، لَقَد حَلُمَ عَن کثیرٍ مِن فَراعِنَةِ الأَولینَ وعاقَبَ فَراعِنَةً، فَإِن یمهِلهُ اللهُ فَلَن یفوتَهُ، وهُوَ لَهُ بِالمِرصادِ عَلی مَجازِ طَریقِهِ. فَلیصنَع ما بَدا لَهُ فَإِنا غَیرُ غادِرینَ بِذِمتِنا، ولا ناقِضینَ لِعَهدِنا، ولا مُرَوعینَ لِمُسلِمٍ ولا مُعاهَدٍ، حَتی ینقَضی شَرطُ المُوادَعَةِ بَینَنا، إن شاءَ اللهُ}} (الإرشاد، ج ۱، ص ۲۷۵).</ref>. | * [[الإرشاد (کتاب)|الإرشاد]]: [[امام]]{{ع}} در بخشی از سخنانش، آن گاه که [[معاویة]] بن [[ابی سفیان]] شرط [[صلح]] را نقض کرد و به شبیخونهایی علیه [[مردم]] [[عراق]] پرداخت، پس از [[حمد]] و [[[[ثنای الهی]]]] فرمود: "[[معاویه]] را چه میشود؟ [[خدا]] او را بکشد! او از من کار بزرگی را [[انتظار]] دارد. او میخواهد من هم مثل او عمل کنم تا [[عهد]] و پیمانم را شکسته باشم و آن را حجتی بر ضد من بگیرد و تا [[قیامت]]، هرگاه که از من یاد شود، مایه ننگ و بدنامیام گردد. هرگاه به او گفته شود: تو آغاز کردی، گوید: من نه خبر دارم و نه [[دستور]] دادهام. بعضی هم بگویند: راست میگوید، برخی هم سخنش را [[دروغ]] بدانند. به [[خدا]] [[سوگند]] که [[خداوند]]، [[صبر]] و حوصله بسیار دارد و نسبت به بسیاری از فرعونهای پیشین، [[حلم]] ورزیده است، فرعونهایی را هم [[کیفر]] داده است. اگر [[خدا]] به او مهلت میدهد، از چنگ [[خدا]] نمیتواند بگریزد و [[خداوند]]، بر سر راه او در کمین است. پس هر کار میخواهد، بکند. ما هرگز [[پیمان]] خود را نخواهیم [[شکست]] و [[نقض]] [[عهد]] نخواهیم کرد و هیچ [[مسلمان]] و معاهَدی را به [[هراس]] نخواهیم افکند، تا آن شرط ترک [[جنگ]] میان ما سپری شود. إن شاء [[الله]]!"<ref>{{متن حدیث|الإرشاد: ومِن کلامِهِ{{ع}} لَما نَقَضَ مُعاوِیةُ بنُ أبی سُفیانَ شَرطَ المُوادَعَةِ وأقبَلَ یشُن الغاراتِ عَلی أهلِ العِراقِ، فَقالَ بَعدَ حَمدِ اللهِ وَالثناءِ عَلَیهِ: ما لِمُعاوِیةَ قاتَلَهُ اللهُ؟! لَقَد أرادَنی عَلی أمرٍ عَظیمٍ، أرادَ أن أفعَلَ کما یفعَلُ، فَأَکونَ قَد هَتَکتُ ذِمتی ونَقَضتُ عَهدی، فَیتخِذَها عَلَی حُجةً، فَتَکونَ عَلَی شَیناً إلی یومِ القِیامَةِ کلما ذُکرتُ. فَإِن قیلَ لَهُ: أنتَ بَدَأتَ، قالَ: ما عَلِمتُ ولا أمَرتُ، فَمِن قائِلٍ یقولُ: قَد صَدَقَ، ومِن قائِلٍ یقولُ: کذِبَ. أمَ واللهِ، إن اللهَ لَذو أناةٍ وحِلمٍ عَظیمٍ، لَقَد حَلُمَ عَن کثیرٍ مِن فَراعِنَةِ الأَولینَ وعاقَبَ فَراعِنَةً، فَإِن یمهِلهُ اللهُ فَلَن یفوتَهُ، وهُوَ لَهُ بِالمِرصادِ عَلی مَجازِ طَریقِهِ. فَلیصنَع ما بَدا لَهُ فَإِنا غَیرُ غادِرینَ بِذِمتِنا، ولا ناقِضینَ لِعَهدِنا، ولا مُرَوعینَ لِمُسلِمٍ ولا مُعاهَدٍ، حَتی ینقَضی شَرطُ المُوادَعَةِ بَینَنا، إن شاءَ اللهُ}} (الإرشاد، ج ۱، ص ۲۷۵).</ref>. | ||
==[[غارت]] [[نعمان بن بشیر]]== | ==[[غارت]] [[نعمان بن بشیر]]== |