پرش به محتوا

بنی‌رمیثه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع'
جز (جایگزینی متن - 'علل' به 'علل')
جز (جایگزینی متن - 'قطع' به 'قطع')
خط ۱۸: خط ۱۸:
به گزارش فاسی، به سال ۷۳۰ق. طی درگیری میان عراقی‌های حاضر در مکه و برخی از اشراف، اسب‏ سواران ضمن ورود به [[مسجدالحرام]] به [[غارت]] بازار پرداختند.<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۱۹۱.</ref> به [[باور]] سباعی، شاید این کار از سوی عطیفه به قصد [[انتقام]] از عراقیان در [[حمایت]] از رمیثه رخ داده باشد.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۲۴۲، ۲۴۵.</ref>
به گزارش فاسی، به سال ۷۳۰ق. طی درگیری میان عراقی‌های حاضر در مکه و برخی از اشراف، اسب‏ سواران ضمن ورود به [[مسجدالحرام]] به [[غارت]] بازار پرداختند.<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۱۹۱.</ref> به [[باور]] سباعی، شاید این کار از سوی عطیفه به قصد [[انتقام]] از عراقیان در [[حمایت]] از رمیثه رخ داده باشد.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۲۴۲، ۲۴۵.</ref>


[[دشمنی]] دو برادر به سال بعد نیز رسید و درگیری آنها موجب شد تا رمیثه نتواند برای استقبال کاروان مصری از مکه بیرون شود. این موضوع موجب [[شکایت]] [[امیر]] محمل مصری از این دو برادر و وجود [[فتنه]] در مکه نزد سلطان [[مصر]] شد و او در نامه‌ای آن دو را به مصر فراخواند. رمیثه و عطیفه ضمن رد [[دعوت]] او، با یکدیگر صلح کردند و در پی [[قطع]] [[ارتباط]] با مصر برآمدند. پس از این [[اقدام]]، قلاوون [[تصمیم]] گرفت که برای مستاصل کردن آن دو، سپاهی اعزام کند. اما با [[موعظه]] [[قاضی]] [[جلال‌الدین محمد قزوینی]] که در مجلس سلطان حاضر بود و [[یادآوری]] [[لزوم]] [[حفظ حرمت]] [[حرم]]، قلاوون نامه‌‏ای در [[تأیید]] [[حکمرانی]] رمیثه نوشت و ۶۰۰ سپاهی را برای [[تأمین امنیت]] به مکه فرستاد.
[[دشمنی]] دو برادر به سال بعد نیز رسید و درگیری آنها موجب شد تا رمیثه نتواند برای استقبال کاروان مصری از مکه بیرون شود. این موضوع موجب [[شکایت]] [[امیر]] محمل مصری از این دو برادر و وجود [[فتنه]] در مکه نزد سلطان [[مصر]] شد و او در نامه‌ای آن دو را به مصر فراخواند. رمیثه و عطیفه ضمن رد [[دعوت]] او، با یکدیگر صلح کردند و در پی قطع [[ارتباط]] با مصر برآمدند. پس از این [[اقدام]]، قلاوون [[تصمیم]] گرفت که برای مستاصل کردن آن دو، سپاهی اعزام کند. اما با [[موعظه]] [[قاضی]] [[جلال‌الدین محمد قزوینی]] که در مجلس سلطان حاضر بود و [[یادآوری]] [[لزوم]] [[حفظ حرمت]] [[حرم]]، قلاوون نامه‌‏ای در [[تأیید]] [[حکمرانی]] رمیثه نوشت و ۶۰۰ سپاهی را برای [[تأمین امنیت]] به مکه فرستاد.


رمیثه به رغم تردید ابتدایی، ضمن استقبال از فرستادگان مصری، به مسجدالحرام آمد و خلعت و هدایای سلطانی را دریافت کرد.<ref>تاریخ مکه، ص۲۶۹-۲۷۰.</ref>قلاوون پس از این رویدادها، به سال ۷۳۲ق. برای سومین بار همراه قافله‌ای بزرگ با ۷۰ تن از [[امیران]] مملوکی به [[حج]] آمد<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۲۴۶.</ref>و مورد استقبال رمیثه قرار گرفت.<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۱۹۸-۲۰۰، ۲۰۴.</ref>به سال ۷۳۴ق. به [[دستور]] قلاوون، عطیفه دیگر بار تا سال ۷۳۶ق. در [[حکمرانی]] [[مکه]] با رمیثه [[شریک]] شد. اما پس از بالا گرفتن [[اختلاف]] آن دو، عطیفه به [[مصر]] رفت و به سال ۷۴۳ق. در آنجا درگذشت و رمیثه به صورت مستقل به حکمرانی در مکه پرداخت.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳؛ منائح الکرم، ج۲، ص۳۴۹؛ تحصیل المرام، ج۲، ص۷۵۱.</ref>
رمیثه به رغم تردید ابتدایی، ضمن استقبال از فرستادگان مصری، به مسجدالحرام آمد و خلعت و هدایای سلطانی را دریافت کرد.<ref>تاریخ مکه، ص۲۶۹-۲۷۰.</ref>قلاوون پس از این رویدادها، به سال ۷۳۲ق. برای سومین بار همراه قافله‌ای بزرگ با ۷۰ تن از [[امیران]] مملوکی به [[حج]] آمد<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۲۴۶.</ref>و مورد استقبال رمیثه قرار گرفت.<ref>اتحاف الوری، ج۳، ص۱۹۸-۲۰۰، ۲۰۴.</ref>به سال ۷۳۴ق. به [[دستور]] قلاوون، عطیفه دیگر بار تا سال ۷۳۶ق. در [[حکمرانی]] [[مکه]] با رمیثه [[شریک]] شد. اما پس از بالا گرفتن [[اختلاف]] آن دو، عطیفه به [[مصر]] رفت و به سال ۷۴۳ق. در آنجا درگذشت و رمیثه به صورت مستقل به حکمرانی در مکه پرداخت.<ref>العقد الثمین، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳؛ منائح الکرم، ج۲، ص۳۴۹؛ تحصیل المرام، ج۲، ص۷۵۱.</ref>
۲۱۷٬۶۸۰

ویرایش