پرش به محتوا

اثبات ولایت فقیه در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷: خط ۷:


==نخست: [[حدیث و اما الحوادث الواقعه]] ([[توقیع امام عصر]]){{ع}}==
==نخست: [[حدیث و اما الحوادث الواقعه]] ([[توقیع امام عصر]]){{ع}}==
[[اسحاق بن یعقوب]] از چهره‌های مورد [[اعتماد]] [[شیعه]] و از جمله [[اصحاب امام زمان]]{{ع}} در عصر [[غیبت صغری]] است. وی در نامه‌ای که مرحوم [[شیخ صدوق]] آنرا [[روایت]] کرده است، مسائل و [[مشکلات]] خویش را نوشته و از طریق [[محمد بن عثمان عمری]] از [[نائبان خاص]] [[حضرت]] به دست [[امام زمان]]{{ع}} می‌رساند. آن [[حضرت]] در بخشی از آن [[نامه]] که به [[توقیع]] [[شهرت]] دارد در پاسخ به یکی از سوالات [[اسحاق]]، چنین فرموده‌ است: «و اما درباره مسائلی که پیش‌آمد می‌کند پس در آنها به [[راویان حدیث]] ما [[رجوع]] کنید؛ زیرا ایشان [[حجت]] من بر شما هستند و من [[حجت خدا]] بر ایشانم»<ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى‏ رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۴۸۳، ح۴.</ref>.
در بخش نخست این فراز، [[امام]]{{ع}} [[شیعیان عصر غیبت]] را هنگام مواجهه با حوادث و مسائل پیش رو، به مراجعه به [[راویان احادیث]] [[اهل‌بیت]]{{ع}}، [[امر]] فرموده‌‌اند. حال باید دید منظور [[امام]]{{ع}} از [[راویان احادیث]] چه کسانی هستند و مراد آن [[حضرت]] از حوادث چیست؟! کلمه «حوادث» جمع «حادثه» بوده و مراد از آن در این [[روایت]]، مسائل [[اجتماعی]] یعنی همان مسائلی است که به [[دین]] و [[دیانت]] [[مسلمین]] مربوط بوده و [[راویان حدیث]] موظفند تا [[تکلیف مؤمنان]] را در آن مسائل، روشن نمایند. بر این اساس نمی‌توان مراد [[امام]]{{ع}} از «[[حوادث واقعه]]» را به مسائل فردی همچون [[نماز]]، [[روزه]]، [[زکات]] و... [[تفسیر]] نمود؛ چرا که [[رجوع به عالمان]] [[دین]] در این مسائل حتی در زمان [[امامان معصوم]]{{ع}} نیز امری رایج بوده و [[شیعیان]] به دلایلی مانند دوری مسافت یا محدودیت‌هایی که برای [[امامان معصوم]]{{ع}} وجود داشت، به [[وکلا]] و [[نایبان]] [[ائمه]]{{ع}} مراجعه می‌نمودند.
با این توضیح مراد [[امام]]{{ع}} از [[راویان احادیث]]، تنها [[روایت]] کننده [[حدیث]] نیست؛ بلکه منظور، کسی است که اولاً با [[منابع روایی]] آشنایی کامل داشته و [[روایت]] معتبر را از غیر معتبر می‌شناسد و ثانیاً به همه جوانب کلمات [[معصومان]]{{ع}} و چگونگی به دست آوردن [[حکم شرعی]] از سخنان ایشان [[آگاه]] بوده و تمام مقدّمات و ابزارهای لازم برای [[فهم]] درستِ سخنان ایشان را فراگرفته است. این برداشت با فراز بعدی این [[روایت]] که [[امام]]{{ع}} [[راویان حدیث]] را [[حجت]] خود بر [[مردم]] شمرده، نیز هماهنگ است؛ زیرا [[حجت]] بودن [[راوی]]، با اموری تناسب دارد که [[رأی]] و نظر او در آن امور ملاک و معیار باشد؛ یعنی زمانی این [[راوی حدیث]] [[حجت]] بر دیگران است که [[استنباط]] و برداشت او از [[کلام]] [[معصوم]]{{ع}} برای دیگران [[حجت]] باشد و الّا اگر قرار بود به خود [[کلام]] [[معصوم]]{{ع}} استناد شود، نمی‌فرمود: آنها ـ خودشان ـ [[حجت]] بر شما هستند<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۱۱-۲۲۰.</ref>.
باید توجه داشت در عبارتی که می‌فرماید: آنان حجت من بر شما هستند و من [[حجت خدا]] هستم، تمام اختیاراتی که برای [[امام]] به عنوان حجت خداوند بر [[مردمان]] وجود دارد، به [[فقها]] که از سوی امام به عنوان حجت بر [[مردم]] [[تعیین]] شده‌اند، منتقل می‌شود؛ بنابراین در [[دلالت حدیث]] بر [[ولایت فقیه]] نمی‌توان تردید نمود<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۵-۲۴۲.</ref>.


==دوم: [[مقبوله عمر بن حنظله]]==
==دوم: [[مقبوله عمر بن حنظله]]==
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش