پرش به محتوا

بحث:صلح امام حسن مجتبی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رقیب' به 'رقیب'
جز (جایگزینی متن - 'پنهانی' به 'پنهانی')
جز (جایگزینی متن - 'رقیب' به 'رقیب')
خط ۳۷: خط ۳۷:
*[[معاویه]] این نقشه را هنگامی که هنوز دو طرف برای [[جنگ]] در شور و التهاب بودند، طرح کرد و فعالیت خود را بیش از آنچه برای تنظیم اردوگاه و [[تدبیر امور]] [[جنگ]] به کار برد، بر اجرای این نقشه متمرکز کرد. نقشه او این بود که [[صلح]] را به [[امام حسن]]{{ع}} پیشنهاد کند. اگر [[امام]]{{ع}} پذیرفت، نظر او برآورده شده بود، وگرنه او [[صلح]] را به [[زور]] بر او [[تحمیل]] کرده، به هر قیمتی از شروع [[جنگ]] جلوگیری کند. برای این منظور، پیش از هر چیزی لازم بود که در [[جبهه]] [[امام حسن]]{{ع}} وضعی پدید آید که خود به خود [[مردم]] را به [[فکر]] [[صلح]] کردن بیندازد.
*[[معاویه]] این نقشه را هنگامی که هنوز دو طرف برای [[جنگ]] در شور و التهاب بودند، طرح کرد و فعالیت خود را بیش از آنچه برای تنظیم اردوگاه و [[تدبیر امور]] [[جنگ]] به کار برد، بر اجرای این نقشه متمرکز کرد. نقشه او این بود که [[صلح]] را به [[امام حسن]]{{ع}} پیشنهاد کند. اگر [[امام]]{{ع}} پذیرفت، نظر او برآورده شده بود، وگرنه او [[صلح]] را به [[زور]] بر او [[تحمیل]] کرده، به هر قیمتی از شروع [[جنگ]] جلوگیری کند. برای این منظور، پیش از هر چیزی لازم بود که در [[جبهه]] [[امام حسن]]{{ع}} وضعی پدید آید که خود به خود [[مردم]] را به [[فکر]] [[صلح]] کردن بیندازد.
*بر اساس این نقشه، ناگهان سیل شایعات دروغین به سوی اردوگاه‌های این [[جبهه]] سرازیر شد و بازار [[رشوه]] رونق گرفت و [[فرماندهی]] یک [[لشکر]]؛ [[حکومت]] یک [[ناحیه]]؛ [[ازدواج]] با یک شاهزاده خانم [[اموی]]! از وعده‌های داده شده بود و در رشوه‌های نقدی نیز رقم یک میلیون درهم و [[دینار]] دیده می‌شد! [[معاویه]] برای پیاده کردن این نقشه همه نیرو و همه هوش و استعداد و تجربیات خود را به کار انداخت.
*بر اساس این نقشه، ناگهان سیل شایعات دروغین به سوی اردوگاه‌های این [[جبهه]] سرازیر شد و بازار [[رشوه]] رونق گرفت و [[فرماندهی]] یک [[لشکر]]؛ [[حکومت]] یک [[ناحیه]]؛ [[ازدواج]] با یک شاهزاده خانم [[اموی]]! از وعده‌های داده شده بود و در رشوه‌های نقدی نیز رقم یک میلیون درهم و [[دینار]] دیده می‌شد! [[معاویه]] برای پیاده کردن این نقشه همه نیرو و همه هوش و استعداد و تجربیات خود را به کار انداخت.
*کارهای [[معاویه]]، همه ابتکاری و حساب شده و بر طبق روش‌های دقیق تنظیم شده بود و می‌توانست نظر و [[هدف]] خاص او را، یعنی ایجاد زمینه‌ای که [[رقیب]] را به [[فکر]] [[صلح]] بیندازد، به طور کامل تأمین کند.
*کارهای [[معاویه]]، همه ابتکاری و حساب شده و بر طبق روش‌های دقیق تنظیم شده بود و می‌توانست نظر و [[هدف]] خاص او را، یعنی ایجاد زمینه‌ای که رقیب را به [[فکر]] [[صلح]] بیندازد، به طور کامل تأمین کند.
*وقتی هم [[فرمانده]] [[جبهه]] [[عراق]] ([[عبید الله بن عباس]]) و به دنبال او بیشتر سرکردگان [[سپاه]]، [[وجدان]] خود را با [[مال]] یا [[وعده]] معامله می‌کنند و هم ناگهان سیل شایعات [[دروغ]] و تزلزل‌آور، اردوگاه "[[مسکن]]" و "[[مدائن]]" را در هم فرو می‌ریزد؛ [[امام حسن]]{{ع}} به خاطر رواج همین شایعات در وضع ناگواری قرار می‌گیرد که امکان ظاهر شدن در برابر توده سپاهانش را ندارد؛ آیا در چنین موقعیت آشفته و اوضاع [[نابسامانی]]، راه چاره‌ای جز تن دادن به [[صلح]] به نظر می‌رسد؟
*وقتی هم [[فرمانده]] [[جبهه]] [[عراق]] ([[عبید الله بن عباس]]) و به دنبال او بیشتر سرکردگان [[سپاه]]، [[وجدان]] خود را با [[مال]] یا [[وعده]] معامله می‌کنند و هم ناگهان سیل شایعات [[دروغ]] و تزلزل‌آور، اردوگاه "[[مسکن]]" و "[[مدائن]]" را در هم فرو می‌ریزد؛ [[امام حسن]]{{ع}} به خاطر رواج همین شایعات در وضع ناگواری قرار می‌گیرد که امکان ظاهر شدن در برابر توده سپاهانش را ندارد؛ آیا در چنین موقعیت آشفته و اوضاع [[نابسامانی]]، راه چاره‌ای جز تن دادن به [[صلح]] به نظر می‌رسد؟
*حال، بر [[رهبر]] چه ایرادی می‌توان گرفت و از [[مردم]] چه گله‌ای می‌توان داشت، وقتی [[فتنه]] و [[فساد]] در میان ایشان [[ترویج]] می‌شود؟ البته [[انحراف]] برخی از افراد و نوظهور بودن [[اسلام]] را نیز نمی‌توان نادیده گرفت؛ که هر یک، جداگانه عاملی بودند برای پدید آمدن چنین وضعی در [[مردم]] دودل یا کسانی که وبال گردن [[اسلام]] شده بودند.
*حال، بر [[رهبر]] چه ایرادی می‌توان گرفت و از [[مردم]] چه گله‌ای می‌توان داشت، وقتی [[فتنه]] و [[فساد]] در میان ایشان [[ترویج]] می‌شود؟ البته [[انحراف]] برخی از افراد و نوظهور بودن [[اسلام]] را نیز نمی‌توان نادیده گرفت؛ که هر یک، جداگانه عاملی بودند برای پدید آمدن چنین وضعی در [[مردم]] دودل یا کسانی که وبال گردن [[اسلام]] شده بودند.
خط ۵۵: خط ۵۵:
مطالب یاد شده، نشان می‌دهد که [[پادشاهان]] [[اموی]] عموما از [[سیاست معاویه]] برای بی‌خبر نگاه داشتن [[مردم]] از بزرگان [[اسلام]] و مخصوصا [[خاندان پیامبر]] و جلوگیری از [[نفوذ]] نام‌های ایشان در [[شام]] [[پیروی]] می‌کرده‌اند. ضمنا این مطالب [[میزان]] علاقه [[شامیان]] را به [[مسلمان]] بودنشان نیز نشان می‌دهد. احتمال دارد که در دوران [[اموی]] غیر مسلمانانی از بومیان رومی و آرامی در [[شام]] ساکن بوده‌اند و به جز [[فتح]] [[شام]]، به یاد نداریم که واقعه دیگری که موجب [[تغییر]] سنت‌ها و اوضاع قدیم باشد، در آن [[سرزمین]] پیش آمده باشد و در هیچ متن [[تاریخی]] نیز مطلبی را که این [[گمان]] را [[تغییر]] دهد، سراغ نداریم.</ref>.
مطالب یاد شده، نشان می‌دهد که [[پادشاهان]] [[اموی]] عموما از [[سیاست معاویه]] برای بی‌خبر نگاه داشتن [[مردم]] از بزرگان [[اسلام]] و مخصوصا [[خاندان پیامبر]] و جلوگیری از [[نفوذ]] نام‌های ایشان در [[شام]] [[پیروی]] می‌کرده‌اند. ضمنا این مطالب [[میزان]] علاقه [[شامیان]] را به [[مسلمان]] بودنشان نیز نشان می‌دهد. احتمال دارد که در دوران [[اموی]] غیر مسلمانانی از بومیان رومی و آرامی در [[شام]] ساکن بوده‌اند و به جز [[فتح]] [[شام]]، به یاد نداریم که واقعه دیگری که موجب [[تغییر]] سنت‌ها و اوضاع قدیم باشد، در آن [[سرزمین]] پیش آمده باشد و در هیچ متن [[تاریخی]] نیز مطلبی را که این [[گمان]] را [[تغییر]] دهد، سراغ نداریم.</ref>.
#با توجه به [[سیاست معاویه]]، وی در [[صلح]]، پیش‌قدم شد و بر آن [[اصرار]] ورزید و هر اندازه که برای او ممکن بود از [[مردم]] در منطقه [[عراق]] و [[شام]] و دیگر جاها که صدای وی به آن جاها می‌رسید، بر این [[صلح‌طلبی]] [[گواه]] گرفت. وی در پشت این ظاهر صلح‌جویانه منظور دیگری را تعقیب می‌کرد و آن فراهم کردن زمینه برای [[آینده]] نزدیک خود بود که [[سرنوشت]] [[جنگ]] را مشخص می‌کرد. از نتایج احتمالی [[جنگ]]، پایان یافتن [[جنگ]] با [[پیروزی]] [[لشکر]] [[شام]] و کشته شدن [[حسن]] و حسین‌{{عم}} و [[خاندان]] و یارانشان بود؛ در این صورت، هیچ عذری برای این جنایت بزرگ، بهتر از این نبود که وی [[مسئولیت]] فاجعه را بر عهده [[امام حسن]]{{ع}} دانسته، به [[مردم]] بگوید: من [[حسن]]{{ع}} را به [[صلح]] خود خواندم ولی او به هیچ چیز جز [[جنگ]] [[راضی]] نشد؛ من [[زندگی]] او را می‌خواستم و او [[مرگ]] مرا؛ من در پی [[حفظ]] [[خون]] [[مردم]] بودم و او خواهان کشتن مردمی که در میان من و او می‌جنگیدند....
#با توجه به [[سیاست معاویه]]، وی در [[صلح]]، پیش‌قدم شد و بر آن [[اصرار]] ورزید و هر اندازه که برای او ممکن بود از [[مردم]] در منطقه [[عراق]] و [[شام]] و دیگر جاها که صدای وی به آن جاها می‌رسید، بر این [[صلح‌طلبی]] [[گواه]] گرفت. وی در پشت این ظاهر صلح‌جویانه منظور دیگری را تعقیب می‌کرد و آن فراهم کردن زمینه برای [[آینده]] نزدیک خود بود که [[سرنوشت]] [[جنگ]] را مشخص می‌کرد. از نتایج احتمالی [[جنگ]]، پایان یافتن [[جنگ]] با [[پیروزی]] [[لشکر]] [[شام]] و کشته شدن [[حسن]] و حسین‌{{عم}} و [[خاندان]] و یارانشان بود؛ در این صورت، هیچ عذری برای این جنایت بزرگ، بهتر از این نبود که وی [[مسئولیت]] فاجعه را بر عهده [[امام حسن]]{{ع}} دانسته، به [[مردم]] بگوید: من [[حسن]]{{ع}} را به [[صلح]] خود خواندم ولی او به هیچ چیز جز [[جنگ]] [[راضی]] نشد؛ من [[زندگی]] او را می‌خواستم و او [[مرگ]] مرا؛ من در پی [[حفظ]] [[خون]] [[مردم]] بودم و او خواهان کشتن مردمی که در میان من و او می‌جنگیدند....
*این تردستی [[سیاسی]] بسیاری از هدف‌های [[معاویه]] را تأمین می‌کرد و باعث میشد که او به طور کامل، حساب خود را با [[آل محمد]] [[تصفیه]] کند؛ در آن صورت، وی در نظر عموم، [[رقیب]] فاتح و در عین حال، مرد [[عادل]] و منصفی قلمداد می‌شد که همه کسانی که ندای [[صلح]] او را پیش از شروع [[جنگ]] شنیده بودند، بر [[انصاف]] و [[عدالت]] او [[گواهی]] می‌دادند. ولی [[امام حسن]]{{ع}} کسی نبود که از تردستی‌های [[سیاسی]] حریف خود، [[غافل]] یا از به کار بستن این روش‌ها [[ناتوان]] باشد؛ او در همه حال از [[دشمن]] خود هوشیارتر و زبردست‌تر و در بهره‌برداری درست‌تر از [[فرصت‌ها]] نیرومندتر بود؛ لذا با دیدن شرایط [[ناهنجاری]] که از همه‌سو او را در میان گرفته بود و با [[آگاهی]] از مقاصد [[پلید]] [[دشمن]] از طرح [[صلح]]، مناسب دید که به پیشنهاد [[صلح]]، پاسخ مثبت دهد و فقط به این بسنده نکرد که نقشه‌های [[معاویه]] را [[باطل]] کند، بلکه در [[پوشش]] [[صلح]]، [[دشمن]] خود را با نقشه‌ای حکیمانه و [[قاطع]]، تا ابد بدنام کرد.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۷۷-۸۴ و [[حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۵۷-۳۶۴.</ref>
*این تردستی [[سیاسی]] بسیاری از هدف‌های [[معاویه]] را تأمین می‌کرد و باعث میشد که او به طور کامل، حساب خود را با [[آل محمد]] [[تصفیه]] کند؛ در آن صورت، وی در نظر عموم، رقیب فاتح و در عین حال، مرد [[عادل]] و منصفی قلمداد می‌شد که همه کسانی که ندای [[صلح]] او را پیش از شروع [[جنگ]] شنیده بودند، بر [[انصاف]] و [[عدالت]] او [[گواهی]] می‌دادند. ولی [[امام حسن]]{{ع}} کسی نبود که از تردستی‌های [[سیاسی]] حریف خود، [[غافل]] یا از به کار بستن این روش‌ها [[ناتوان]] باشد؛ او در همه حال از [[دشمن]] خود هوشیارتر و زبردست‌تر و در بهره‌برداری درست‌تر از [[فرصت‌ها]] نیرومندتر بود؛ لذا با دیدن شرایط [[ناهنجاری]] که از همه‌سو او را در میان گرفته بود و با [[آگاهی]] از مقاصد [[پلید]] [[دشمن]] از طرح [[صلح]]، مناسب دید که به پیشنهاد [[صلح]]، پاسخ مثبت دهد و فقط به این بسنده نکرد که نقشه‌های [[معاویه]] را [[باطل]] کند، بلکه در [[پوشش]] [[صلح]]، [[دشمن]] خود را با نقشه‌ای حکیمانه و [[قاطع]]، تا ابد بدنام کرد.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۷۷-۸۴ و [[حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۵۷-۳۶۴.</ref>


==قرارداد صلح==
==قرارداد صلح==
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش