سوء ظن در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:
*به این ترتیب، می‌توان دریافت که هیچ تناقضی در میان این دو دسته از [[آیات]] وجود ندارد؛ همان‌گونه که تناقضی میان روایاتی که امر به [[گمان]] نیکوبردن می‌کند، از سوئی، و روایاتی که با [[افزایش فساد]] در [[جامعه]]، [[گمان]] [[نیکو]] را در [[حقّ]] دیگران منتفی می‌داند، وجود نخواهد داشت. به این [[روایت]] بنگرید: [[امام هادی]]{{ع}} می‌فرمایند: "هرگاه زمانی باشد که [[عدالت]] در آن بیشتر از [[ظلم]] رواج داشته باشد، در آن زمان [[حرام]] است که به کسی [[سوء ظن]] برَند، تا آنگاه که امر ناشایستی از او ظاهر شود" <ref>{{متن حدیث|‌ إِذَا كَانَ زَمَانٌ الْعَدْلُ فِيهِ أَغْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرَامٌ أَنْ يُظَنَّ بِأَحَدٍ سُوءٌ حَتَّى يُعْلَمَ ذَلِكَ مِنْهُ وَ إِذَا كَانَ زَمَانٌ الْجَوْرُ فِيهِ أَغْلَبُ مِنَ الْعَدْلِ فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَظُنَّ بِأَحَدٍ خَيْراً حَتَّى‌ يَبْدُوَ ذَلِكَ‌ مِنْهُ‌}}؛ بحار الأنوار، ج۷۵.</ref>؛ در این حالت، دیگر نمی‌توان با اصل [[گمان]] [[نیکو]] بردن به [[مردم]]، آنان را [[نیکو]] دانست.
*به این ترتیب، می‌توان دریافت که هیچ تناقضی در میان این دو دسته از [[آیات]] وجود ندارد؛ همان‌گونه که تناقضی میان روایاتی که امر به [[گمان]] نیکوبردن می‌کند، از سوئی، و روایاتی که با [[افزایش فساد]] در [[جامعه]]، [[گمان]] [[نیکو]] را در [[حقّ]] دیگران منتفی می‌داند، وجود نخواهد داشت. به این [[روایت]] بنگرید: [[امام هادی]]{{ع}} می‌فرمایند: "هرگاه زمانی باشد که [[عدالت]] در آن بیشتر از [[ظلم]] رواج داشته باشد، در آن زمان [[حرام]] است که به کسی [[سوء ظن]] برَند، تا آنگاه که امر ناشایستی از او ظاهر شود" <ref>{{متن حدیث|‌ إِذَا كَانَ زَمَانٌ الْعَدْلُ فِيهِ أَغْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرَامٌ أَنْ يُظَنَّ بِأَحَدٍ سُوءٌ حَتَّى يُعْلَمَ ذَلِكَ مِنْهُ وَ إِذَا كَانَ زَمَانٌ الْجَوْرُ فِيهِ أَغْلَبُ مِنَ الْعَدْلِ فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يَظُنَّ بِأَحَدٍ خَيْراً حَتَّى‌ يَبْدُوَ ذَلِكَ‌ مِنْهُ‌}}؛ بحار الأنوار، ج۷۵.</ref>؛ در این حالت، دیگر نمی‌توان با اصل [[گمان]] [[نیکو]] بردن به [[مردم]]، آنان را [[نیکو]] دانست.
*[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: "می‌خواستم [[مال]] التّجاره‌ای را به [[یمن]] فرستم. از این رو نزد پدرم آمده گفتم: می‌خواهم فلان کس را به عنوان [[رئیس]] کاروان برگزینم، پدرم فرمود: آیا نمی‌دانی که او شراب‌خوار است؟ گفتم: شنیده‌ام که گروهی از [[مؤمنان]] گفته‌اند او این‌چنین است! پدرم فرمود: آنان را [[تصدیق]] کن، چه [[خداوند]] می‌فرماید: [[پیامبر]]، به [[خدا]] [[ایمان]] دارد و [[مؤمنان]] را تأیید می‌نماید". این [[روایت]]، در آنچه گفتیم به‌خوبی [[ظهور]] داشته نشان می‌دهد که دائره [[حسن ظن]]، مؤمنانِ متّهم را در بر نمی‌گیرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۱۱.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: "می‌خواستم [[مال]] التّجاره‌ای را به [[یمن]] فرستم. از این رو نزد پدرم آمده گفتم: می‌خواهم فلان کس را به عنوان [[رئیس]] کاروان برگزینم، پدرم فرمود: آیا نمی‌دانی که او شراب‌خوار است؟ گفتم: شنیده‌ام که گروهی از [[مؤمنان]] گفته‌اند او این‌چنین است! پدرم فرمود: آنان را [[تصدیق]] کن، چه [[خداوند]] می‌فرماید: [[پیامبر]]، به [[خدا]] [[ایمان]] دارد و [[مؤمنان]] را تأیید می‌نماید". این [[روایت]]، در آنچه گفتیم به‌خوبی [[ظهور]] داشته نشان می‌دهد که دائره [[حسن ظن]]، مؤمنانِ متّهم را در بر نمی‌گیرد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۱۱۱.</ref>.
==بدگمانی و بددلی==
بدگمانی و بددلی از موجبات جدایی و [[گسستگی]] [[پیمان اخوت]] [[ایمانی]] است، و سبب [[تباهی ایمان]] و [[روابط]] [[مؤمنان]] است که [[خداوند]] به [[صراحت]] درباره آن فرموده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است» سوره حجرات، آیه ۱۲.</ref>.
بی‌تردید [[گمان]] بد نسبت به دیگران، شخص را به [[بی‌اعتنایی]] و اهانت‌ورزی و [[سستی]] در [[ادای حقوق]] [[برادران دینی]] می‌کشاند، و موجب می‌شود که شخص خود را از آنان [[برتر]] بیابد و به ایشان به دیده [[حقارت]] بنگرد<ref>ر.ک: جامع السعادات، ج۱، ص۲۸۰.</ref>. بدین ترتیب رشته‌های پیوند [[اجتماعی]] [[بریده]] می‌شود و رنگ [[برادری]] زدوده می‌گردد. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} دراین‌باره فرموده است: {{متن حدیث|وَ إِنَّمَا أَنْتُمْ‏ إِخْوَانٌ‏ عَلَى‏ دِينِ‏ اللَّهِ‏ مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ فَلَا تَوَازَرُونَ وَ لَا تَنَاصَحُونَ وَ لَا تَبَاذَلُونَ وَ لَا تَوَادُّونَ}}<ref>«همانا شما برادران دینی یکدیگرید؛ چیزی شما را از هم جدا نکرده، جز درون پلید و اندیشه‌های بدنهاد که با آن به سر می‌برید. نه هم را یاری می‌کنید، نه خیرخواه همید، نه به یکدیگر چیزی می‌بخشید، و نه با هم دوستی می‌ورزید». نهج البلاغه، خطبه ۱۱۳.</ref>.
آثار و نتایج بدگمانی و بددلی در [[روابط اجتماعی]] چنین است: [[یاری]] نکردن یکدیگر، بی‌اعتنایی به حال و [[سرنوشت]] هم، سردی روابط و فقدان [[محبت]]، پراکندگی و [[گسستن]] از یکدیگر. برای [[پرهیز]] از این آثار و نتایج [[سوء]] چاره‌ای جز چیره شدن بر بدگمانی‌ها و بددلی‌ها نیست. از امیرمؤمنان علی{{ع}} دراین‌باره چنین [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|وَ ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى‏ يَأْتِيَكَ‏ مِنْهُ‏ مَا يَغْلِبُكَ‏ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ بِهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا}}<ref>«کار برادر دینی‌ات را به بهترین وجه و نیکوترین محمل توجیه کن تا آنجا که ظن غالب برایت پیدا شود؛ و به سخنی که از دهان برادرت بیرون می‌آید، تا وقتی که می‌توانی برداشت خیر در آن بیابی، هرگز نباید گمان بد ببری». الاختصاص، ص۲۲۶؛ و نیز نک: نهج البلاغه، حکمت ۳۶۰؛ المبسوط، ج۱۱، ص۱۲؛ السرائر، ج۳، ص۶۴۲؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۵۲۲.</ref>.<ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲، ص ۶۰۵.</ref>


==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۲''']]
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۲''']]
# [[پرونده:1100683.jpg|22px]] [[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|'''سیره نبوی ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۳٬۲۶۲

ویرایش