ابوذر غفاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) |
|||
خط ۲۴۳: | خط ۲۴۳: | ||
در [[روایت]] دیگری آمده است که چون بر جنازه [[ابوذر]] [[نماز]] خوانده شد، [[مالک اشتر]] بالای [[قبر]] وی ایستاد و گفت: “بار خدایا! این، [[بدن]] [[ابوذر]]، [[یار]] [[پیامبر]] است، او در زمره عبادتکنندگان، تو را [[عبادت]] و در راه تو با [[مشرکین]] [[جهاد]] کرده است؛ [[دینی]] را [[تغییر]] نداد و سنتی را عوض نکرد. اما خلافی دید و [[اعتراض]] کرد و در [[دل]]، [[مخالف]] را [[دشمن]] گرفت و به این جهت به او [[ستم]] کردند و او را تبعیدش نمودند و ناچیزش شمردند تا آنکه غریبانه در بیابان [[جان]] داد. خدایا! آنکه او را [[محروم]] ساخته است و او را [[تبعید]] نموده، از [[حرم]] و محل [[هجرت]] پیامبرش دور ساخته است، هلاک گردان”. همه دستها را بلند کرده، آمین گفتند<ref>رجال الکشی، کشی، ص۶۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۲، ص۳۹۹؛ أعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۴۲.</ref>.<ref>[[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص ۴۴؛ [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۴.</ref> | در [[روایت]] دیگری آمده است که چون بر جنازه [[ابوذر]] [[نماز]] خوانده شد، [[مالک اشتر]] بالای [[قبر]] وی ایستاد و گفت: “بار خدایا! این، [[بدن]] [[ابوذر]]، [[یار]] [[پیامبر]] است، او در زمره عبادتکنندگان، تو را [[عبادت]] و در راه تو با [[مشرکین]] [[جهاد]] کرده است؛ [[دینی]] را [[تغییر]] نداد و سنتی را عوض نکرد. اما خلافی دید و [[اعتراض]] کرد و در [[دل]]، [[مخالف]] را [[دشمن]] گرفت و به این جهت به او [[ستم]] کردند و او را تبعیدش نمودند و ناچیزش شمردند تا آنکه غریبانه در بیابان [[جان]] داد. خدایا! آنکه او را [[محروم]] ساخته است و او را [[تبعید]] نموده، از [[حرم]] و محل [[هجرت]] پیامبرش دور ساخته است، هلاک گردان”. همه دستها را بلند کرده، آمین گفتند<ref>رجال الکشی، کشی، ص۶۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۲، ص۳۹۹؛ أعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۴۲.</ref>.<ref>[[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص ۴۴؛ [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۴.</ref> | ||
==ابوذر غفاری دانشنامه سیره نبوی== | |||
از بزرگان [[صحابه]]، از [[نخستین مسلمانان]]، راستگوترین [[خلق]] [[خدا]] از استوانههای [[تشیع]] و [[فقیه]] ناراضی [[عصر عثمان]]. | |||
نام و [[نسب]]: [[تاریخ]] و مکان ولادت وی دانسته نیست، چنان که در نام وی و پدرش [[اختلاف]] زیادی است. کلبی، واقدی، [[هیثم]] بن [[عدی]] و بسیاری از [[علما]] طبق نقل ابن [[هشام]]، نام وی را [[جندب]] دانستهاند. [[ابن اسحاق]]، أبومشعر و دیگران نام وی را [[بریر]] گفتهاند<ref>ابن هشام، ج۲، ص۱۵۲؛ ابن سعد، ج۴، ص۱۶۵؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. نامهای بزبز، [[عبدالله]] و شگن نیز برای وی گفته شده است<ref>ابن عساکر، ج۶۶، ص۱۷۴ و ۱۷۶.</ref>. | |||
[[پدر]] وی نیز به [[جناده]] شهره است، ولی نامهای جندب، عشرقه، عبدالله، سکن، ساکن و [[سفیان]] را نیز برای وی آوردهاند. [[ابن عساکر]] با بیان این نامها، بعضی را تصحیف دیگری شمرده است<ref>ابن حجر، ج۷، ص۱۰۶-۱۰۵.</ref>. [[ابوذر]] از شاخه حرامی غفاریهاست که جد هشتم وی [[غفار]] نام داشت<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۵.</ref> و به همین روی، [[غفاری]] نامیده شد. [[مادر]] وی [[رمله]] دختر وقیعه نیز از شاخه حرامی غفار است<ref>ابن حجر، ج۸، ص۱۴۳ و ۳۶۹.</ref>. | |||
ابوذر پیش از [[اسلام]]: [[آگاهی]] چندانی از زندگانی پیش از اسلام ابوذر در دست نیست. گزارشهای به جا مانده از وی، از سویی بیانگر [[حق]] جویی و از سوی دیگر [[راهزنی]] وی در [[جاهلیت]] است. | |||
داشتن [[تفکر]] [[الهی]] و [[روحیه]] [[حق]] جویی در آن [[زمان]]، مهمترین ویژگی وی به شمار میرود که [[برتری]] وی را بر بیشتر صحابه نشان میدهد. بر پایه [[روایت]] [[عبدالله بن]] [[صامت]]، ابوذر در بیان شرح حال خود گفته است که سه سال قبل از [[مسلمانی]]، [[نماز]] میخوانده است<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۶.</ref>. ابومعشر نیز تصریح کرده که ابوذر در جاهلیت [[موحد]] بود، [[لا اله الا الله]] میگفت و [[بت]] نمیپرستید<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref>. | |||
در [[وصف]] راهزنی و [[شجاعت]] وی آمده است که در شجاعت مانند درندهای بود که به [[تنهایی]] کاروانها را [[غارت]] میکرد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۹- ۱۶۸.</ref>. [[قبیله غفار]] در جاهلیت، مانند بسیاری دیگر از [[قبایل]] میانه راه، به [[غارت]] کاروانهای تجاری میپرداخت. این [[قبیله]] افزون بر آن، به بی حرمتی نسبت به [[ماههای حرام]] معروف بود<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۶.</ref>. شاید نسبت دادن [[راهزنی]] به وی، از آن روی باشد که او پس از [[مسلمان]] شدن، به قبیله خود بازگشت و در عسفان در پایین ثنیة الغزال، با [[حمله]] به کاروانهای [[قریش]] از آنها [[انتقام]] میگرفت<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref>. | |||
[[اسلام]] [[ابوذر]]: درباره اسلام ابوذر دو دسته [[روایت]] وجود دارد: روایاتی نقش داستانی<ref>کلینی، ج۸، ص۲۹۷-۲۹۸؛ صدوق، امالی، ص۵۶۸؛ ابن شهر آشوب، ج۱، ص۸۷.</ref> و روایاتی تأثیر [[تفکر]] و [[اندیشه]] را در اسلام پذیری وی برجسته میکند. این دسته از [[روایات]] را با تفاوتهایی [[عبدالله بن]] [[صامت]]، [[خفاف]] بن ایماء، ابومعشر، [[ابن عباس]] و [[مروان]] نقل کردهاند<ref>ر.ک: ابن سعد، ج۴، ص۱۶۸-۱۷۰؛ بلاذری، أنساب، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. [[أبوذر]] بر اساس زمینههای [[فکری]] و [[آگاهی]] از [[ظهور]] [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مکه]] آمد. برخی این [[سفر]] را همراه عدهای، از جمله [[نعیم]] [[غفاری]] دانستهاند<ref>ابن حجر، ج۶، ص۳۶۵.</ref>. بنا بر گزارش ابو معشر و ابن عباس، وی با [[راهنمایی]] [[امام علی]]{{ع}} با [[حضرت]] [[دیدار]] کرد و پیش از آنکه [[آداب]] [[سلام]] [[تغییر]] یابد، به جای تحیت [[جاهلی]]، [[سلام]] علیک (تحت [[اسلامی]]) گفت. اما ابو معشر که خود یکتاپرست بودن او را در [[جاهلیت]] گزارش کرده، برخلاف دیگران، تصریح نموده که أنعم صباحا گفته است<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۸-۱۶۷.</ref>. [[پیامبر خدا]]{{صل}} از اسلام فردی از غفاریان [[راهزن]] [[تعجب]] کرد و فرمود: {{متن حدیث | إن الله یهدی من یشاء}}. | |||
ابوذر در این [[ملاقات]]، با دریافت [[حقیقت]] و شنیدن آیاتی از [[قرآن]]، چهارمین یا پنجمین نفری بود که مسلمان شد. گفتهاند ابوذر با شرط [[حق]] گویی و [[هراس]] نداشتن از [[سرزنش]] کنندگان، با رسول خدا{{صل}} [[بیعت]] کرد<ref>طبرانی، ج۶، ص۱۲۶؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۳۸۴.</ref>. شاید این [[بیعت]]، برگرفته از وصایای رسول خدا{{صل}} به ابوذر در [[مدینه]] باشد<ref>ر.ک: طوسی، امالی، ص۵۴۱.</ref>، ولی اگر در مکه و به هنگام [[مسلمانی]] وی باشد، باید آن را قدیم ترین [[بیعت]] در [[سیره رسول خدا]]{{صل}} دانست. [[یعقوبی]]<ref>یعقوبی، ج۲، ص۲۳.</ref> تصریح کرده است که [[اسلام]] او بعد از [[خدیجه]]، [[امام علی]]{{ع}} و [[زید بن حارثه]] و پیش از [[ابوبکر]] بوده است. | |||
[[ابن شهر آشوب]]<ref>ابن شهر آشوب، ج۱، ص۲۸۸.</ref> نیز در این خصوص ادعای [[استفاضه]] کرده است. وی پس از [[اسلام آوردن]]، در [[مسجد الحرام]] اسلام خود را آشکار کرد و با [[مشرکان]] درگیر شد. [[قریش]] او را سخت آزرد و بر پایه گزارش [[ابن عباس]]، او با وساطت [[عباس]] [[نجات]] یافت<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۷۰.</ref>. | |||
وی به [[فرمان]] [[رسول خدا]]{{صل}} و به روایتی برای [[اداره امور]] جاری خود، تا [[زمان]] دریافت فرمان ایشان، به قبیلهاش بازگشت و به [[تبلیغ اسلام]] پرداخت<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۷-۱۷۰.</ref>. نوع عملکرد و شیوه [[تبلیغی]] [[ابوذر]] مشخص نیست، ولی به استناد برخی [[روایات]]، کاروانهای [[قریش]] را متوقف و آنان را به اسلام [[دعوت]] میکرد و در صورت [[مخالفت]]، اموالشان را میگرفت<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۸.</ref>. نتیجه فعالیت تبلیغی او، موجب مسلمانی [[برادر]] بزرگترش آنیس، مادرش [[رمله]] و به قولی همسرش أم ذر و نیمی از [[قبیله غفار]] شد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۸۴ و ۳۱۵ و ج۸، ص۳۸۷.</ref>. بر پایه [[روایت]] [[عبدالله بن]] [[صامت]]، ایماء بن رحضه، [[رئیس]] قبیله غفار نیز از [[ایمان]] آوردگان بود، ولی طبق روایاتی، ایماء، [[تشویق]] کننده مشرکان در [[جنگ بدر]] بود و اندکی پیش از [[حدیبیه]] اسلام آورد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۲۷۳؛ بلاذری، أنساب، ج۱۱، ص۱۲۸.</ref>. به احتمال، فاف فرزند ایماء در آن زمان [[مسلمان]] بوده است. | |||
[[هجرت]] ابوذر: درباره هجرت ابوذر به [[مدینه]]، دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. بیشتر [[تاریخ]] نگاران، هجرت وی را پس از غزوہ [[خندق]] و برخی پس از [[نبرد]] [[أحد]] دانستهاند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۶۸ و ۱۷۰.</ref>. بنا بر خبر [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۶۶، ص۱۷۴.</ref>، ابوذر تا پس از جنگ بدر همچنان در [[قبیله]] خود بود. او پس از هجرت، در شمار صفهنشینان قرار گرفت<ref>ابونعیم، حلیه، ج۱، ص۵۳.</ref>. براساس نقل [[اسماء]]، وی [[خادم]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود و در [[مسجد]] [[مسکن]] گزید<ref>طبرانی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>. رسول خدا{{صل}} را او و [[سلمان فارسی]]، به شرط [[عصیان]] نکردن بر [[سلمان]]<ref>کلینی، ج۸، ص۲۹۹-۲۹۷.</ref> و به قولی با [[منذر بن عمرو]]<ref>واقدی، ج۳، ص۴۱۹.</ref> یا [[بلال]] [[مولی]] [[مغیرة بن شعبه]]<ref>طبرانی، ج۶، ص۶۰.</ref> یا [[عبدالله بن مسعود]]<ref>ابن شهرآشوب، ج۲، ص۳۲.</ref> [[پیمان برادری]] بست. نقش وی در تحولات عصر [[نبوی]] در چند محور قابل بررسی است: | |||
الف) [[جانشینی پیامبر]] [[خدا]]{{صل}} در [[مدینه]]: او در سال چهارم در [[جنگ ذات الرقاع]] و در سال ششم در [[جنگ]] بنو مصطعلق، [[جانشین]] [[حضرت]] در مدینه بود<ref>ابن هشام، ج۳، ص۲۱۳ و ۳۰۲.</ref>. واقدی<ref>واقدی، ج۲، ص۶۳۷.</ref> به [[جانشینی]] سباع بن عرفطة [[غفاری]] در [[جنگ خیبر]] [[معتقد]] است، ولی [[روایت]] دیگری هم درباره جانشینی [[ابوذر]] أورده است. بنا بر روایتی، او در [[عمرة]] القضا نیز جانشین حضرت بود<ref>ابن حجر، ج۴، ص۶۱۹.</ref>. [[ابن شهرآشوب]]<ref>ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۴۱.</ref> فقط جانشینی عمرة القضا و [[حدیبیه]] را پذیرفته است. | |||
ب) نگهداری شتران رسول خدا{{صل}}: شتران مادة [[پیامبر خدا]]{{صل}} در صحرای [[غابه]]، واقع در دو کیلومتری مدینه، نگه داری میشد. ابوذر در سال ششم از رسول خدا{{صل}} تقاضا کرد [[سرپرستی]] شتران را بر عهده داشته باشد. این پیشنهاد با [[چوپانی]] وی در بلن مز همخوانی دارد<ref>صدوق، امالی، ص۴۲۶.</ref>. احتمالا [[دامداری]]، [[شغل]] وی و شغل رایج غفاریها بوده است<ref>ر.ک: واقدی، ج۲، ص۵۷۱.</ref>. حضرت وی را از خطرات احتمالی [[آگاه]] کرد، ولی [[اصرار]] [[أبوذر]] موجب شد رسول خدا{{صل}} با خواسته او موافقت کند. آنگاه حضرت فرمود: گویی پسرت را کشته و همسرت را [[اسیر]] میبینم و تو نیز در حالی که به عصایی تکیه زده باشی، بازخواهی گشت (و خبر [[غارت]] شتران را خواهی داد). عنیئة بن [[حصن]] با [[چهل]] سوار به آنجا [[حمله]] کرد، فرزند ابوذر را کشت، همسرش را اسیر و شتران شیرده را غارت کرد. این غارت به [[غزوه ذی قرد]] انجامید. پس از این، [[همسر]] ابوذر، سوار بر [[ناقه]] قصوای [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] بازگشت و ایشان را از آنچه رخ داده بود، [[آگاه]] کرد و گفت: [[نذر]] کردهام این شتر را برای آزادیام بکشم. [[حضرت]]، نذر در [[مال]] دیگری را صحیح ندانست. [[ابوذر]] بعدها از این گفتار و پافشاری اظهار [[شگفتی]] میکرد و [[سوگند]] میخورد آنچه رسول خدا{{صل}} فرمود، همان شد<ref>ابن هشام، ج۳، ص۲۹۴ و ۲۹۷.</ref>. روایتی دیگر، شخص کشته شده را در این حادثه، برادرزاده ابوذر دانسته است<ref>کلینی، ج۸، ص۱۲۷.</ref>. | |||
ج) شرکت در [[نبردها]]: بنا بر روایتی، ابوذر در [[غزوه]] د شرکت کرد و چشمش آسیب دید که با [[معجزه]] رسول خدا{{صل}} بهبود یافت و از چشم دیگرش سالمتر شد<ref>ابویعلی، ص۶۴.</ref>. این [[روایت]]، از متفردات [[ابویعلی]] است. در [[روایات]] [[تاریخی]]، گزارشی از شرکت ابوذر در نبردهای حد و [[خندق]] وجود ندارد و شامی<ref>شامی، ج۴، ص۲۴.</ref> نیز گزارش بالا را رد کرده است. بر پایه خبر [[سلمة بن اکوع]]، أبوهم [[غفاری]] و ابوذر در سال ششم در سریه گرز بن [[جابر]] شرکت داشتند<ref>واقدی، ج۲، ص۵۷۱.</ref>. در گزارش نیز از شرکت ابوذر در [[فتح مکه]] در دست است: یکی اینکه [[پرچم]] قبیلة [[غفار]] را از مقابل [[ابوسفیان]] حرکت داد و ابوسفیان با دیدن آن گفت: ما با بنو غفار کاری نداریم<ref>واقدی، ج۲، ص۸۱۹.</ref>. گزارشی نیز از [[موسی بن عقبه]] است که به نقل از ابن [[جهم]] میگوید: [[حویطب بن عبدالعزی]] در فتح مکه گریخت و به نخلستان [[عوف]] [[پناه]] برد. ابوذر برای انجام کاری وارد نخلستان شد. حویطلب با دیدن وی گریخت. ابوذر با صدای بلند او را صدا زد، امانش داد و آنگاه به خانهاش رساند و بر در [[خانه]] وی ایستاد و [[مردم]] را از [[امان]] خود آگاه کرد. سپس [[خدمت]] رسول خدا{{صل}} رسید و حادثه را برای ایشان بیان کرد. [[پیامبر خدا]]{{صل}} با [[تعجب]] از کار وی فرمود: «مگر ما همه مردم را جز چند نفر، [[امان]] ندادهایم؟!»<ref>واقدی، ج۲، ص۸۵۰-۸۴۹.</ref> ابوذر در [[حنین]] نیز [[پرچمدار]] [[قبیله غفار]] بود<ref>واقدی، ج۲، ص۶۸۴.</ref>. همو در سال نهم در [[جنگ تبوک]] شرکت کرد، ولی به دلیل [[ناتوانی]] شترش، از [[سپاه اسلام]] دور ماند. عده ای وی را در شمار متخلفان از [[جنگ]] یاد کردند (شاید فثبت این عده به این دلیل بود که عذر آورندگان از شرکت در این [[غزوه]]، همه [[غفاری]] بودند)<ref>واقدی، ج۲، ص۹۹۵ و ۱۰۷۰.</ref>. او خود را پیاده و با [[زحمت]] فراوانی به [[لشکریان]] رساند. [[حضرت]] فرمود: [[ابوذر]] تنها حرکت میکند (و به تعبیری تنها [[زندگی]] میکند)، تنها میمیرد و تنها [[محشور]] میشود. ایشان دوری وی را مانند دوری عزیزان [[خانواده]] اش، [[غم]] افزا خواند و در [[حق]] وی [[دعا]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۱۶۷؛ واقدی، ج۳، ص۱۰۰۲.</ref>. | |||
ابوذر در [[عصر خلفا]]: از زندگانی ابوذر در دوره [[خلافت ابوبکر]] وعمر در [[مدینه]]، اطلاع زیادی در دست نیست. او با [[اعتقاد]] به [[جانشینی امام علی]]{{ع}}، با [[حکومت]] [[سقیفه]] [[مخالفت]] کرد و [[اهل بیت]]{{ع}} را به چشم برای سر، سر برای تن، [[آسمان]] برافراشته، [[کوه]] [[استوار]]، [[خورشید]] نیمروز و درخت زیتون [[تشبیه]] کرد<ref>بلاذری، أنساب، ج۲، ص۱۱۸؛ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۱؛ آبی، ج۲، ص۷۷.</ref>. او در شمار چند نفری است که از [[مسیر حق]] [[منحرف]] نشد<ref>کلینی، ج۸، ص۲۴۵</ref>، [[مردم]] را به [[امام علی]]{{ع}} [[دعوت]] کرد<ref>صدوق، امالی، ص۲۷۴.</ref> و در [[مراسم]] [[دفن]] حضرت [[فاطمه]] شرکت داشت<ref>یعقوبی، ج۲، ص۱۱۵ و ۱۲۴.</ref>. احتمالا همین [[روایات]] سبب شد تا از [[ارکان اربعه]] [[شیعه]] دانسته شود<ref>طوسی، رجال، ص۵۹.</ref>. | |||
امام علی{{ع}} به موجب مسائل [[سیاسی]] پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، او را به [[سکوت]] و توجه نکردن به [[سرزنش]] سرزنش کنندگان [[فرمان]] داد<ref>کلینی، ج۲، ص۲۴۴.</ref>. او پس از رحلت رسول خدا{{صل}}، از مدینه به قصد مرزهای جهادی به [[شام]] رفت و همچنان تا دوره [[عثمان]] آنجا بود<ref>ابن سلام، ج۴، ص۳۴؛ ر.ک: ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۲۱.</ref>. [[خلیفه دوم]] او را (سهم او را در شمار شرکت کنندگان در [[جنگ بدر]] قرار داد و ابوذر نیز خود را [[بدری]] مینامید<ref>ابن بطریق، ص۱۲۰.</ref>، وی به همراه [[عمرو بن عاص]] در سال نوزدهم در [[فتح مصر]] شرکت کرد<ref>مالک، ج۶، ص۴۷۱.</ref> و آنجا خانهای بنا نهاد<ref>طبرانی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>. آنگاه به [[شام]] رفت و در [[فتح]] [[بیت المقدس]] و [[جابیه]] حضور داشت<ref>ابن عساکر، ج۶۶، ص۱۷۴.</ref>. همچنین در سال ۲۳، در [[لشکرکشی]] [[معاویه]] به عمو ریه و در سال ۲۷، در فتح قبرس شرکت داشت<ref>بلاذری، فتوح، ص۱۵۵؛ طبری، ج۴، ص۲۴۱ و ۲۵۷.</ref>. | |||
[[ابوذر]] به عملکرد [[عثمان]] [[اعتراض]] شدیدی داشت و هر از چند گاهی که به قصد انجام [[مراسم حج]] به [[حجاز]] میآمد، در [[مدینه]] باعثمان و [[کعب الاحبار]] درگیر میشد. عثمان او را از ماندن در مدینه منع میکرد و از وی میخواست به شام بازگردد<ref>بلاذری، انساب، ج۵، ص۵۱۲ و ۵۴۲.</ref>. [[اسراف]] و [[تبذیر]] معاویه در [[اموال عمومی]]، ابوذر را در کار خود مصممتر و با [[ترغیب]] [[نیازمندان]] به مشارکتشان در [[اموال]] [[ثروتمندان]]، شام را برای معاویه [[ناامن]] کرد<ref>طبری، ج۴، ص۲۸۳.</ref>. بخشی از [[اختلاف]] ابوذر با عثمان و معاویه، به [[زکات]] و چگونگی استفاده از اموال عمومی مربوط بود. البته بنا بر روایتی از [[زراره]]، [[امام صادق]]{{ع}} ریشه [[نزاع]] [[أبوذر]] و عثمان را، درباره زکات از عصر [[نبوی]]{{صل}} دانسته که و [[رسول خدا]]{{صل}} در آن [[زمان]] به نفع ابوذر[[حکم]] کرده است<ref>طوسی، استبصار، ج۲، ص۱۰.</ref>. | |||
در سال سی با [[فرمان]] عثمان، ابوذر در بدترین شرایط به مدینه بازگردانده شد<ref>ابن اعثم، ج۲، ص۱۵؛ طبری، ج۴، ص۲۸۳.</ref>. او با [[دفاع]] از مواضع خود، دیگران را [[منحرف]] و خود را به رسول خدا{{صل}} نزدیکتر میدانست<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۷۴.</ref> و [[خلیفه]] را [[نکوهش]] میکرد. گاهی نیز با خواندن [[آیه]] ۳۵ [[سوره توبه]]: {{متن قرآن|یَوْمَ یُحْمَی عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ}}<ref> «روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند (و به ایشان گویند:) این همان چیزی است که برای خود میانباشتید اکنون آنچه را میانباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۵.</ref>. وی را در شمار [[دوزخیان]] میشمرد. برای نخستین بار، [[ابوذر]] [[برادری]] را در این دوره [[تفسیر]] کرد و ملاکهای معینی برای آن ارائه داد. أو داشتن کارهای [[حکومتی]]، [[املاک]] و مرکبها را ناقض برادری خواند و بر همین مبنا، برادری با [[ابو موسی اشعری]] را رد کرد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۷۴.</ref>. [[عثمان]]، [[حق]] صدور [[فتوا]] را از وی گرفت و به ریذه. در مسیر [[مدینه]] به [[عراق]] و محل نگهداری شتران [[بیت المال]] - تبعیدش کرد، ولی ابوذر [[سوگند]] یاد کرد پیش از آنکه [[شمشیر]] سرش را جدا کند، شنیدههای خود را از [[رسول خدا]]{{صل}} بازگو کند<ref>ابن سعد، ج۲، ص۲۷۰.</ref>. ابوذر تا پایان [[عمر]] در [[ربذه]] [[زندگی]] کرد و در توجیه [[تنهایی]] خود گفت: [[امر به معروف و نهی از منکر]]، هیچ [[دوستی]] برای من باقی نگذاشت. او در تنهایی [[پیش بینی]] شده از سوی رسول خدا{{صل}}، در ربذه به سال ۳۲ درگذشت و [[عبدالله بن مسعود]] همراه با گروهی از یارانش مانند [[حجر]] بن أذبر و [[مالک اشتر]] - که از عراق عازم [[حج]] بودند - بر وی [[نماز]] خواند<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۲۱.</ref>. عدهای به استناد [[روایت]] [[کمیل]]، ابوذر را تبعیدی عثمان به [[سرزمین شام]] دانسته و مدت اقامت وی را در آنجا یک سال گفتهاند<ref>بلاذری، أنساب، ج۵، ص۵۴۳.</ref>. [[یعقوبی]]<ref>یعقوبی، ج۲، ص۱۷۱.</ref> و مفید<ref>امالی، ص۱۲۱ و ۱۶۲.</ref> تصریح کردهاند که ابوذر، تبعیدی عثمان به [[شام]] است. [[ابن ابی الحدید]]<ref>ابن ابی الحدید، ج۸، ص۲۵۵-۲۵۶.</ref> این سخن را، نظر بیشتر [[سیره]] نویسان و علمای [[اخبار]] دانسته است. شاید منظور اینان، ممانعت عثمان از ادامه اقامت وی در مدینه باشد و این ادعا را گفتار عثمان در خطاب به ابوذر، {{عربی | ألحق بمکتبک و کان مکتبه بالشام}}؛ [[تأیید]] میکند<ref>بلاذری، انساب، ج۵، ص۵۱۲ و ۵۴۲.</ref>. | |||
برخی از [[جبل]] عاملیها افزودهاند [[معاویه]] نیز، او را به روستاهای دوردست جبل عامل [[تبعید]] کرد تا سخنانش تأثیری در مرکز [[فرمانروایی]] او نداشته باشد. از اینرو، [[تشیع]] جبل عامل را، نتیجه تلاشهای [[ابوذر]] دانستهاند<ref>حر عاملی، ج۱، ص۱۳؛ امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۲۵؛ همو، خطط، ص۸۴؛ مروه، ص۱۳.</ref>. [[محسن امین]] با [[حدیثی]] از [[امام صادق]]: {{متن حدیث | هؤلاء شیعتنا حقا}}؛ و روایتی از [[عمار]] و [[زید بن ارقم]]، خواسته است نشان دهد که بیشتر ساکنان [[جبل]] عامل، از دیرباز [[شیعه]] بودهاند<ref>ر.ک: امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۲۵.</ref>. اینان وجود مساجدی به نام ابوذر را در روستاهای صرفند و مخالیس جبل عامل، شاهدی بر گفتار خود دانستهاند<ref>امین، خطط، ص۶۵؛ نقیه، ص۳۴-۳۵.</ref>، اما هیچ نقل کهنی، بیانگر حضور وی در جبل عامل نیست. | |||
ویژگیهای ابوذر: وی بادپا و مرد شجاعی بود با قامتی کشیده، جسمی تکیده و نیرومند، چهرهای گندمگون و جذاب، چشمانی گود و موهایی سفید<ref>بلاذری، أنساب، ج۱، ص۱۳۸.</ref> در گفتار، [[راستگوترین]] [[خلق]] [[خدا]] و در [[کردار]]، مانند [[عیسی بن مریم]]{{ع}} [[زاهد]]، [[عابد]]، [[فروتن]] و در [[دانش اندوزی]] [[حریص]] بود. هر موضوعی، حتی پرواز پرندگان را از [[رسول خدا]]{{صل}} میپرسید و بهره [[علمی]] میبرد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۷۲ و ۱۷۵ و ج۲، ص۲۷۰؛ صدوق، امالی، ص۵۲۵.</ref>. فضیلتهای فراوانی برای او نقل شده است؛ از جمله اینکه: | |||
وی از هفت نفری شمرده شده که [[زمین]] برای آنان خلق شد و [[مردم]] به واسطه آنان روزی میخورند و [[یاری]] میشوند<ref>صدوق، خصال، ص۳۶۱.</ref>. دعای او در میان [[اهل آسمان]] معروف بود<ref>کلینی، ص۵۸۷؛ صدوقی، امالی، ص۴۲۶.</ref>. [[خداوند]] [[دوستان]] او را [[دوست]] و [[دشمنان]] وی را [[دشمن]] میدارد، رسول خدا{{صل}} و به وی بسیار علاقه داشت و او را در شمار دوستان اصیل و وزرای خود قرار داد<ref>طبرانی، ج۶، ص۲۱۶.</ref>. گاه هر دو بر یک مرکب سوار میشدند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۱۷۲.</ref> و درباره وی فرمود: «او از ما [[اهل بیت]] است»<ref>طوسی، امالی، ص۵۲۵.</ref>. همچنین فرمود: «یحشر أمة [[واحدة]]»<ref>طبری شیعی، ص۲۱۷.</ref>. شاید این سخن، [[تفسیر]] «یحشر وحدة» باشد که در [[غزوه تبوک]] فرموده است. رسول خدا{{صل}} او را از [[پذیرفتن]] [[مسئولیت]] [[رهبری]]، [[قضاوت]] و حتی [[مال یتیم]] [[نهی]] کرد<ref>احمد بن حنبل، ج۳۵، ص۴۴۵ و ۴۵۲.</ref>. همچنین وی را [[طرید]] الأمة نامید ([[هیثمی]]، ۳۰۳). [[امام علی]] [[علی]] نیز او را عالمی دانست که حقش را ضایع کردند ([[طبرانی]]، ۲۱۳ / ۶). همچنین أمام [[نهج البلاغه]]، [[حکمت]] ۲۸۹) از وجود [[برادری]] برای خود درگذشته با ویژگیهای زیر یاد کرده است؛ برخی، مراد [[امام]] را از آن [[برادر]]، [[ابوذر]] دانستهاند<ref>ابن ابی الحدید، ج۱۹، ص۱۸۳؛ مجلسی، ج۶۶، ص۲۹۴ و ج۷۸، ص۲۰۴.</ref>. | |||
بی مقداری [[دنیا]] در نگاهش، سبب بزرگی وی نزد من بود. از قلمرو [[حاکمیت]] شکم بیرون بود. به نیافتهها [[تمایل]] نداشت و در یافتهها [[زیاده روی]] نمیکرد. بیشتر [[روزگار]] را به [[سکوت]] میگذراند، ولی به هنگام [[سخن گفتن]]، گویندگان را خاموش میکرد و [[عطش]] [[پرسشگران]] را فرو مینشاند. افتادهای بود در دیدهها [[ناتوان]]، ولی به هنگام کار، مانند شیر بیشه و مار بیابان بود. [[حجت]] جز در نزد [[قاضی]] نمیآورد. صاحبان عذر را سرزنش نمیکرد تا عذر آنان را بشنود. از درد، جز پس از بهبود یافتن [[شکوه]] نمیکرد. آنچه میگفت، به آن عمل میکرد و آنچه نمیکرد، نمیگفت. اگر در گفتار مغلوب میشد، در سکوت بر وی چیره نمیشدند. بر شنیدن حریصتر از گفتن بود. در [[تزاحم]] دو کار، با کاری که هوای نفسش با آن موافق بود، [[مخالفت]] میکرد. | |||
ابوذر در کتابهای [[تفسیر]]: درباره ابوذر ایاتی نازل شده که نوع آنها، بیانگر بخشی از زندگانی و [[عظمت]] [[روحی]] و [[فکری]] اوست. | |||
برخی از [[آیات]] عبارتاند از: {{متن قرآن|ا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ}}<ref> «و (یاد کنید) آنگاه را که از شما پیمان گرفتیم که خون همدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانههاتان آواره نسازید سپس اقرار کردید در حالی که خود (بر آن) گواهی میدهید» سوره بقره، آیه ۸۴. قمی، ج۱، ص۵۵.</ref>. {{متن قرآن|یَشْرِی نَفْسَهُ}}<ref> «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷. طبری، جامع البیان، ج۲، ص۴۳۷؛ طوسی، تبیان، ج۲، ص۱۸۳.</ref>. {{متن قرآن|وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ}}<ref> «آنگاه پروردگارشان به آنان پاسخ داد که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمیگردانم بنابراین بیگمان از گناه آنان که مهاجرت کردند و از دیار خود رانده شدند و در راه من آزار دیدند و کارزار کردند یا کشته شدند چشم میپوشم و آنان را به بوستانهایی در خواهم آورد که از بن آنها جویباران روان است، به پاداشی از نزد خداوند؛ و پاداش نیک (تنها) نزد خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵. قمی، ج۱، ص۱۲۹.</ref>. {{متن قرآن|لَا تُحَرِّمُوا طَیِّبَ}}<ref> «ای مؤمنان! چیزهای پاکیزهای را که خداوند برای شما حلال کرده است حرام مشمارید و تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد» سوره مائده، آیه ۸۷. قرطبی، ج۶، ص۲۶۰.</ref>. {{متن قرآن|وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ}}<ref> «مؤمنان، تنها آن کسانند که چون یاد خداوند پیش آید دلهاشان بیمناک میشود و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید و بر پروردگارشان توکّل میکنند» سوره انفال، آیه ۲. قمی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. {{متن قرآن|هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا}}<ref> «آنانند که به راستی مؤمنند؛ آنها نزد پروردگارشان پایهها و آمرزش و روزی ارجمندی دارند» سوره انفال، آیه ۴. فیض ج۲، ص۲۶۸.</ref>. {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ}}<ref> «و خداوند از نخستین پیشآهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردهاند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستانهایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰. قمی، ج۱، ص۳۰۳.</ref>. {{متن قرآن|اتَّبَعُوهُ فِی سَاعَةِ الْعُسْرَةِ}}<ref> «خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷. قمی، ص۲۹۷.</ref>. {{متن قرآن|وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ}}<ref> «و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است» سوره نحل، آیه ۳۶. واحدی، ص۲۴۷.</ref>. {{متن قرآن|یُرِیدُونَ وَجْهَهُ}}<ref> «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲. طبرسی، ج۶، ص۳۳۷.</ref>. {{متن قرآن|هُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ}}<ref> «آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند باغهای بهشت (سرای) پذیرایی آنهاست» سوره کهف، آیه ۱۰۷. قمی، ج۲، ص۴۶.</ref>. {{متن قرآن|آمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَی مُحَمَّدٍ}}<ref> «و (خداوند) از گناهان آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و به آنچه بر محمد فرو فرستاده شده که همه راستین و از سوی پروردگارشان است ایمان آوردند، چشم پوشید و حالشان را نیکو گردانید» سوره محمد، آیه ۲. قمی، ج۲، ص۳۰۱</ref>. | |||
[[ابوذر]] در [[کتابهای حدیث]]: او از [[عالمان]] و [[مفتیان]] [[صحابه]] بود<ref>ابن سعد، ج۲، ص۲۶۷.</ref> که بسیاری از صحابه و [[تابعین]] با گرایشهای متفاوت [[فکری]] از وی [[روایت]] کردهاند. [[عمر بن خطاب]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[ابوالاسود]] دنلی و [[احنف بن قیس]] در شمار روایاتی [[اخبار]] ابوذر هستند<ref>ر.ک: احمد بن حنبل، ج۳۵، ص۲۱۶-۴۵۳؛ ابونعیم، معرفه، ج۲، ص۵۵۸.</ref>؛ [[محمد]] [[علی]] أسبر، [[روایات]] ابوذر را در کتاب مستقلی گردآوری کرده و با نام [[مسند]] ابی ذر منتشر کرده است. [[احمد بن حنبل]] در مسند، ۱۲۷ روایت به لحاظ [[راوی]] و ۹۸ روایت به لحاظ موضوع، از ابوذر نقل کرده است. [[عبدالله بن]] [[صامت]] بانقل شانزده [[حدیث]] و ابوالاسود و معروربن [[سوید]] هر کدام بانقل هشت [[حدیث]]، بیشترین سهم را در [[نقل احادیث]] [[ابوذر]] داشتهاند. همچنین [[روایات]] نقل شده از ابوذر با حذف مکررات، به پنج بخش [[اخلاقی]]، [[فقهی]]، [[سیاسی]]، [[اعتقادی]] و [[اجتماعی]] [[فرهنگی]] تقسیم میشود: [[روایات اخلاقی]] ۵۴ درصد، [[روایات فقهی]] شانزده درصد، [[روایات سیاسی]] سیزده درصد، [[روایات اعتقادی]] ده درصد، روایات اجتماعی فرهنگی شش درصد. البته برخی روایات غیر سیاسی ابوذر نیز به مسائل سیاسی آن دوره نظر دارد<ref>ر.ک: احمد بن حنبل، ج۳۵، ص۴۵۳-۲۱۶.</ref>. | |||
منابع دیگری در خصوص [[فضایل امام علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]]، روایاتی از ابوذر نقل کردهاند که در [[مسند احمد]] نیست<ref>ر.ک: طبرانی، ج۲، ص۱۵۱، ج۳، ص۴۶۴۵ و ج۶، ص۲۶۹؛ ابن شهر آشوب، ج۱، ص۲۵۴، ج۲، ص۱۹، ۷۵، ۱۴۴ و ۲۰۹.</ref>. [[سلیم بن قیس هلالی]]، از ابوذر، [[سلمان]] و [[مقداد]] مطالب [[تفسیری]] و روایاتی از [[رسول خدا]]{{صل}} شنید که در دسترس [[مردم]] نبود و آنچه را که دیگران [[روایت]] میکردند، این چند نفر [[باطل]] میشمردند و آنگاه از [[امام]] پرسید آیا مردم [[دروغ]] میگویند؟ [[حضرت]] در پاسخ وی فرمود: [[حق و باطل]] در این دوره به هم آمیخته شده و دروغ، فزونی یافته است<ref>کلینی، ج۱، ص۶۲؛ ابن بابویه، ص۳۳ و ۱۱۱.</ref>، گزارش عنزی نشان میدهد ابوذر به داشتن چنین روایاتی از رسول خدا{{صل}} شهره بود، ولی از نقل آنها برای همگان خودداری میکرد و میگفت اینها [[اسرار]] رسول خدا{{صل}} است<ref>احمد بن حنبل، ج۳۰، ص۳۴۹ و ۳۷۸؛ نعمانی، ص۹۶.</ref>. از این رو، [[کتاب سلیم]] برگرفته از روایات مقداد، سلمان، ابوذر و دیگر افراد هم ردیف آنان است<ref>نعمانی، ص۷۵.</ref>. | |||
از دیرباز سفارشهای اخلاقی رسول خدا{{صل}} به ابوذر، مورد توجه بوده و در [[کتابهای حدیثی]] آمده و در شرح آن کتابهایی نوشته شده است مانند: عین الحیوة، [[محمد باقر مجلسی]]؛ دریای [[نور]] در سه هزار [[بیت]]، میرزا [[محمد]] [[علی]] [[قمی]] (م. ۱۳۲۹)؛ پندهای [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به ابوذر، [[محمدتقی مصباح]]؛ پندهای گرانمایه پیامبر اکرم به ابوذر، ترجمه و شرح [[ابوطالب]] [[تجلیل]]؛ [[صحیفة]] [[اسلام]]، حاج شریفی. | |||
درباره [[ابوذر]] و [[شخصیت]] وی، کتابهای مستقل و زیادی نوشته شده است از جمله: أخبار أبیذر و فضائله، [[صدوق]] ([[نجاشی]]، ۳۹۱)؛ کتاب [[نفی]] أبیذر، [[ابراهیم بن اسحاق]] أحمری [[ابواسحاق نهاوندی]]<ref>نجاشی، ص۱۹.</ref> کتاب أخبار أبی ذر، ابومنصور [[ظفر]] بن حمدون بادرائی<ref>نجاشی، ص۲۰۹.</ref> وفاة أبی ذر، [[علی بن مهزیار اهوازی]]<ref>ابن شهر آشوب، ص۹۸.</ref> [[ابوذر غفاری]] [[خداپرست]] با سوسیالیست، [[جعفر مرتضی عاملی]]، ترجمه [[مرتضی]] مرتضی عاملی، [[قم]]، ۱۳۶۱، ۶۴ص؛ ابوذر غفاری: اولین انقلابی [[مسلمان]]، ترجمه و [[نگارش]] [[جعفر شهیدی]]، [[سایه]]، ۱۳۷۰، ۱۲۸ص؛ [[ابوذر الغفاری]] رمز الیقظة فی الضمیر الانسانی، [[محمد]] [[تقی]] [[فقیه]]، بیروت، مؤسسة الأعلمی، ۱۴۰۵، ۲۰۶ص؛ [[آل]] فقیه، محمدجواد، ابوذر غفاری، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ۱۴۰۵؛ و أبی ذر الغفاری؛ [[محمد علی قطب]]، بیروت، دارالمیسره، ۱۴۰۸، ۹۶ص. | |||
.<ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوذر غفاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۲۸۱.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
خط ۲۴۹: | خط ۲۸۱: | ||
# [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[ابوذر غفاری (مقاله)|مقاله «ابوذر غفاری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']] | # [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[ابوذر غفاری (مقاله)|مقاله «ابوذر غفاری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳''']] | ||
# [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[ابوذر غفاری (مقاله)|مقاله «ابوذر غفاری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲''']] | # [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[سید موسی موسوی|موسوی، سید موسی]]، [[ابوذر غفاری (مقاله)|مقاله «ابوذر غفاری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲''']] | ||
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوذر غفاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||