خوشخلقی در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) |
|||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} در [[مسجد]] نشسته بود. [[مرد]] [[انصاری]] در گوشهای ایستاده بود، کنیزش وارد مسجد شد آهسته به طرف رسول خدا{{صل}} رفت، خود را به پشت سر او رسانید آهسته لباسش را گرفت، رسول خدا{{صل}} به [[گمان]] اینکه کنیزک برای گفتن چیزی آمده است برخاست و رو به او کرد، کنیزک دستش را کشید و چیزی نگفت. [[پیامبر]]{{صل}} نشست. کنیزک [[لباس]] او را گرفت و آن گرامی برخاست و رو به او کرد و او دست کشید و چیزی نگفت و بار سوم نیز همچنان [[سکوت]] کرد. چون برای چهارمین بار دستش به [[لباس]] [[رسول خدا]]{{صل}} رسید، [[حضرت]] برخاست، ولی رو به او نیاورد، کنیزک بدون آنکه دیگران بفهمند تاری از لباس رسول خدا{{صل}} کشید و از [[مسجد]] بیرون رفت کسانی که در مسجد نشسته بودند به دنبالش رفتند بعضی گفتند: خدایت چنین و چنان کند سه بار رسول خدا را بلند کردی، ولی چیزی نگفتی، از او چه میخواستی؟ | [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مسجد]] نشسته بود. [[مرد]] [[انصاری]] در گوشهای ایستاده بود، کنیزش وارد مسجد شد آهسته به طرف رسول خدا{{صل}} رفت، خود را به پشت سر او رسانید آهسته لباسش را گرفت، رسول خدا{{صل}} به [[گمان]] اینکه کنیزک برای گفتن چیزی آمده است برخاست و رو به او کرد، کنیزک دستش را کشید و چیزی نگفت. [[پیامبر]]{{صل}} نشست. کنیزک [[لباس]] او را گرفت و آن گرامی برخاست و رو به او کرد و او دست کشید و چیزی نگفت و بار سوم نیز همچنان [[سکوت]] کرد. چون برای چهارمین بار دستش به [[لباس]] [[رسول خدا]]{{صل}} رسید، [[حضرت]] برخاست، ولی رو به او نیاورد، کنیزک بدون آنکه دیگران بفهمند تاری از لباس رسول خدا{{صل}} کشید و از [[مسجد]] بیرون رفت کسانی که در مسجد نشسته بودند به دنبالش رفتند بعضی گفتند: خدایت چنین و چنان کند سه بار رسول خدا را بلند کردی، ولی چیزی نگفتی، از او چه میخواستی؟ | ||
گفت: ما در [[خانه]] [[بیماری]] داریم مرا فرستادند تا برای [[شفا]] تاری از لباس رسول خدا{{صل}} برگیرم هر بار که میخواستم تاری از لباسش بکشم، رو به من میآورد و من [[خجالت]] میکشیدم و نمیخواستم اجازه هم بگیرم و چون بار چهارم به من نگاه نکرد کارم را انجام دادم<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۰۲.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۱۹۱.</ref>. | گفت: ما در [[خانه]] [[بیماری]] داریم مرا فرستادند تا برای [[شفا]] تاری از لباس رسول خدا{{صل}} برگیرم هر بار که میخواستم تاری از لباسش بکشم، رو به من میآورد و من [[خجالت]] میکشیدم و نمیخواستم اجازه هم بگیرم و چون بار چهارم به من نگاه نکرد کارم را انجام دادم<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۰۲.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۱۹۱.</ref>. | ||
==ریشههای [[حسن خلق]]== | |||
از مطالعه [[روایات]] این باب استفاده میشود که حسن خلق از شش منبع ناشی میشود. | |||
===[[فطرت]]=== | |||
[[انسان]] موجودی [[اجتماعی]] است و جز در [[جامعه]] به [[سعادت]] و کمال نمیرسد. حسن خلق به معنی [[خوشرویی]] و خوشگویی [[ضرورت]] [[زندگی اجتماعی]] است؛ بنابراین، [[خداوند متعال]] همانطور که سایر نیروهای مورد [[نیاز انسان]] را به او [[عطا]] کرده [[خوشاخلاقی]] را نیز در وجود او به [[ودیعت]] نهاده است. به تعبیر دیگر انسان به دلیل اینکه انسان است، از خوشاخلاقی بهرهای [[خدادادی]] دارد. تنها تفاوت افراد انسان در این باب [[میزان]] بهره آنها از خوشاخلاقی است. بهره برخی [[بندگان]] [[خوش اخلاقی]] است و بهره برخی دیگر زمینه و [[استعداد]] خوش اخلاقی است. | |||
[[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّ الْخُلُقَ مِنْحَةٌ يَمْنَحُهَا اللَّهُ خَلْقَهُ فَمِنْهُ سَجِيَّةٌ وَ مِنْهُ نِيَّةٌ}}<ref>«اخلاقی عطایی است که خداوند عزوجل به آفریدگانش میبخشد برخی از آن به صورت غریزی و فطری داده میشود و برخی به نیت و قصد انسان بستگی دارد». محمد بن حسن حر عاملی، وسائلالشیعه (آلالبیت)، ج۱۲، ص۱۵۱.</ref>؛ | |||
به این معنی که با اکتساب و تمرین به دست میآید.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۱۹۵.</ref>. | |||
===[[وراثت]]=== | |||
انسان همانطور که [[ظواهر]] [[جسمانی]] را از [[والدین]] و اجداد خود [[ارث]] میبرد، در خصوصیات [[روحی]]- [[روانی]] هم تحت تأثیر ایشان است<ref>بعید نیست که تفاوت انسانها در حسن خلق فطری از وراثت متأثر باشد.</ref>. به همین دلیل بخشی از [[ویژگیهای اخلاقی]] هرکس به صورت موروثی به او منتقل میشود. [[علی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|حُسْنُ الْأَخْلَاقِ بُرْهَانُ كَرَمِ الْأَعْرَاقِ}}<ref>«اخلاق نیک نشانه ریشه نیکوست» علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۸.</ref>؛ | |||
و میفرماید: {{متن حدیث|أَطْهَرُ النَّاسِ أَعْرَاقاً أَحْسَنُهُمْ أَخْلَاقاً}}<ref>«آنان که ریشههای پاکتری دارند، اخلاق بهتری دارند». علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۱۱۹.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ج۱۴، ص ۱۹۵.</ref>. | |||
===[[عقل]]=== | |||
یکی از سرچشمههای حسن خلق در وجود [[آدمی]]، عقل است. به همین دلیل هر چه عقل کاملتر میشود، [[خلق و خوی]] [[انسان]] بهتر میشود. [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|أَكْمَلُ النَّاسِ عَقْلًا أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً}}<ref>«آنکه اخلاق بهتری دارد از عقل کاملتری برخوردار است». محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۳۳.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۱۹۶.</ref>. | |||
===[[ایمان]]=== | |||
منشأ دیگر [[حسن خلق]]، ایمان است. [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّ أَكْمَلَ الْمُؤْمِنِينَ إِيمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً}}<ref>«هر مؤمنی اخلاقش کاملتر است، اخلاقش بهتر است». حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحفالعقول عن آل الرسول، ص۴۷.</ref>؛ | |||
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز میفرماید: {{متن حدیث|المؤمن لین الاریکه سهل الخلیفه}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸.</ref>؛ | |||
و میفرماید: {{متن حدیث|الكافر شرس الخليقة سىّء الطّريقة}}<ref>«مؤمن نرم و انعطافپذیر و خوشاخلاق است و کافر بداخلاق و بدروش است». علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ج۱۴، ص ۱۹۶.</ref>. | |||
===حسن خلق به معنی عام ([[عدالت]] [[نفسانی]])=== | |||
[[برقراری عدالت]] در وجود انسان، موجب [[خوشاخلاقی]] میشود؛ چراکه [[رفتار]] [[زیبا]] از نفس زیبا ناشی میشود، ولی باید توجه داشت که [[زیبایی]] نفس خود به [[اعتدال]] همه قوا منوط است. غزالی در این مورد میگوید: همانگونه که صورت ظاهری با زیبایی یک یا چند عضو تنها زیبا نمیشود و زیبایی ظاهری منوط به زیبایی تمام اعضای ظاهری است، زیبایی صورت [[باطنی]] هم منوط به اعتدال همه قواست و تا همه اعضای باطنی به حد اعتدال نرسد، صورت باطنی، [[معتدل]] و زیبا نمیشود<ref>ابوحامد محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۳، ج۷۱-۷۲.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ج۱۴، ص ۱۹۶.</ref>. | |||
===امدادهای الاهی=== | |||
هیچ یک از [[فضایل]] و [[کمالات]] [[اخلاقی]] بدون [[یاری]] [[حضرت]] [[پروردگار]] نصیب انسان نمیشود. حسن خلق نیز از این قاعده مستثنی نیست. حتی رسول خدا{{صل}} که صاحب [[خلق عظیم]] است با [[عنایت]] حضرت پروردگار به این مرتبه نائل شد. [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. | |||
به همین دلیل بود که افراد زیادی با قصد [[آزار]] و [[اهانت]] به سراغ آن [[حضرت]] میرفتند، ولی تحت تأثیر [[اخلاق]] خوش او [[مسلمان]] میشدند و پس از آن [[رسول خدا]] را عاشقانه [[دوست]] میداشتند؛ بنابراین برای رسیدن به [[حسن خلق]] باید دست به دامان [[لطف]] الاهی زد و از پیشگاه او [[توفیق]] درخواست کرد.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۱۹۷.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== |