علم غیب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
===با نگاه به اقسام [[امور غیبی]]=== | ===با نگاه به اقسام [[امور غیبی]]=== | ||
# '''[[علم به غیب مطلق]]''': به [[حقیقت]] و [[واقعیت]] ناشناختهای «غيب مطلق» گفته میشود که اطلاع از آن جز از راه [[دریافت علم از خدای متعال]] برای هیچ کس، در هیچ [[زمان]] و شرایطی امکان پذیر نیست<ref>ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص۱۷۳؛ [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۳ (کتاب)|ادب فنای مقربان ج۳]]، ص۴۱۴، [[احمد مطهری|مطهری، احمد]]، [[غلام رضا کاردان|کاردان، غلام رضا]]، [[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]، ص۱۰؛ [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]، [[شهابالدین اشراقی|اشراقی]]، [[پاسداران وحی (کتاب)|پاسداران وحی]]، ص۱۶۷؛ [[احمد مروی|مروی]]، [[سید حسن مصطفوی|مصطفوی]]، [[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، فصلنامه قبسات، ص۱۳ و ۱۵؛ [[عباس الهی|الهی، عباس]]، [[تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود (مقاله)|تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود]]، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶</ref>. این [[غیب مطلق]] نیز بر دو گونه است: '''نخست''': [[غیبی]] است که تنها برای برخی از [[برگزیدگان]] خود آشکار میکند: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}} <ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد سورۀ جن، آیات ۲۷-۲۸.</ref>. از جمله موارد این [[غیب]]: اموری که عقلاً تعلّق [[ادراکات حسی]] یا [[ادراکات عقلی]] به آنها ممکن نیست<ref>ر.ک: [[عبدالحسین امینی|امینی، عبدالحسین]]، [[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب]]، ج ۵، ص۸۰؛ [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۱۹؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، مفاهیم القرآن، ج ۳، ص۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ [[سید مرتضی مهری|مهری، سید مرتضی]]، [[آگاهیهای غیبی (مقاله)|آگاهیهای غیبی]]، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.</ref>؛ مانند: [[ذات خدا]] یا برخی از نشانههای او؛ همچون: [[وحی]]، [[فرشتگان]]، [[بهشت و جهنم]] و [[رستاخیز]] که همه آنها از حواس ما غایباند<ref>ر.ک: [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص۱۵۷.</ref>. '''دوم''': [[غیبی]] است که نزد خود نگاه داشته و مختص ذات اوست. به این [[غیب مطلق]] دوم، «[[غیب مستأثر]]» یا «[[علم مستأثر]]» میگویند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}}<ref>بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است سوره لقمان، آیه 34.</ref>؛ لذا [[آگاهی]] از این نوع از [[غیب]]، «[[علم به غیب]] مطلق» نامیده میشود که در اصل مختص [[خدای تبارک و تعالی]] است، اما مانعی [[عقلی]] یا [[نقلی]] از دادن جزئیاتی از آن به برخی [[برگزیدگان الهی]] وجود ندارد؛ البته به مخلوق تعلیمیافته از این [[علم]]، در تعبیر [[قرآن]] و [[روایات]]، صفت «[[عالم به غیب]]» داده نمیشود؛ بلکه لفظ «[[اطلاع بر مغیبات]]» یا «اِخبار از غیب» بهکار رفته است. | # '''[[علم به غیب مطلق]]''': به [[حقیقت]] و [[واقعیت]] ناشناختهای «غيب مطلق» گفته میشود که اطلاع از آن جز از راه [[دریافت علم از خدای متعال]] برای هیچ کس، در هیچ [[زمان]] و شرایطی امکان پذیر نیست<ref>ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص۱۷۳؛ [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۳ (کتاب)|ادب فنای مقربان ج۳]]، ص۴۱۴، [[احمد مطهری|مطهری، احمد]]، [[غلام رضا کاردان|کاردان، غلام رضا]]، [[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]، ص۱۰؛ [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]، [[شهابالدین اشراقی|اشراقی]]، [[پاسداران وحی (کتاب)|پاسداران وحی]]، ص۱۶۷؛ [[احمد مروی|مروی]]، [[سید حسن مصطفوی|مصطفوی]]، [[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، فصلنامه قبسات، ص۱۳ و ۱۵؛ [[عباس الهی|الهی، عباس]]، [[تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود (مقاله)|تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود]]، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶</ref>. این [[غیب مطلق]] نیز بر دو گونه است: '''نخست''': [[غیبی]] است که تنها برای برخی از [[برگزیدگان]] خود آشکار میکند: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}} <ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد سورۀ جن، آیات ۲۷-۲۸.</ref>. از جمله موارد این [[غیب]]: اموری که عقلاً تعلّق [[ادراکات حسی]] یا [[ادراکات عقلی]] به آنها ممکن نیست<ref>ر.ک: [[عبدالحسین امینی|امینی، عبدالحسین]]، [[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب]]، ج ۵، ص۸۰؛ [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۱۹؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، مفاهیم القرآن، ج ۳، ص۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ [[سید مرتضی مهری|مهری، سید مرتضی]]، [[آگاهیهای غیبی (مقاله)|آگاهیهای غیبی]]، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.</ref>؛ مانند: [[ذات خدا]] یا برخی از نشانههای او؛ همچون: [[وحی]]، [[فرشتگان]]، [[بهشت و جهنم]] و [[رستاخیز]] که همه آنها از حواس ما غایباند<ref>ر.ک: [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص۱۵۷.</ref>. '''دوم''': [[غیبی]] است که نزد خود نگاه داشته و مختص ذات اوست. به این [[غیب مطلق]] دوم، «[[غیب مستأثر]]» یا «[[علم مستأثر]]» میگویند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ}}<ref>بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است سوره لقمان، آیه 34.</ref>؛ لذا [[آگاهی]] از این نوع از [[غیب]]، «[[علم به غیب]] مطلق» نامیده میشود که در اصل مختص [[خدای تبارک و تعالی]] است، اما مانعی [[عقلی]] یا [[نقلی]] از دادن جزئیاتی از آن به برخی [[برگزیدگان الهی]] وجود ندارد؛ البته به مخلوق تعلیمیافته از این [[علم]]، در تعبیر [[قرآن]] و [[روایات]]، صفت «[[عالم به غیب]]» داده نمیشود؛ بلکه لفظ «[[اطلاع بر مغیبات]]» یا «اِخبار از غیب» بهکار رفته است. | ||
# '''[[علم به غیب نسبی]]''': به [[حقیقت]] و [[واقعیت]] ناشناختهای گفته میشود که برای بعضی از [[انسانها]] غیب و برای بعضی دیگر آشکار به شمار میروند؛ یعنی: در مقایسه با شخص یا مکان یا [[زمان]] خاص غیب است، اما در برابر شخص یا مکان و [[زمان]] دیگر آشکار باشد یا به آشکار مبدل شود؛ مثلاً: اگر [[پیامبری]] از وجود غذایی در [[خانه]] شخص خبر میدهد برای خود [[پیامبر]]{{صل}} [[امر غیبی]] است؛ زیرا در خانه آن شخص حضور ندارد و از راهی دیگر نیز از اشیاء موجود در آن خانه اطلاع نیافته است. اما برای خود آن شخصی که در آن مکان [[زندگی]] میکند و از محتویات آن [[آگاه]] است، امری آشکار خواهد بود<ref>ر.ک: [[محمد حسین نصیری|نصیری، محمد حسین]]، [[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]، ص۲۶.</ref>. اين نوع از [[غیب]] میتواند مربوط به گذشته باشد که برای [[مردمان]] آن زمان آشکار بوده اما برای زمان ما غیب است؛ مثلاً: داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} که جزئیات آن را [[خدای متعال]] به [[پیامبر خاتم]]{{صل}} [[وحی]] کرده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}}<ref>این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref> و میتواند مربوط به [[آینده]] باشد که برای حاضران در زمان خاص غیب بوده اما در زمان آینده که رخ میدهد آشکار میشود؛ مثلاً: زمان [[رحلت]] [[حضرت سلیمان]]{{ع}} برای جنیانی که برای او کار میکردند غیب بود اما پس از این رخداد آشکار شد: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref>و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را میخورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب میدانستند در آن رنج خوارکننده نمیماندند سوره سبأ، آیه ۱۴.</ref>.<ref>ر.ک. [[محسن غرویان|غرویان]]، [[سید محمد حسین میرباقری|میرباقری]]، [[محمد رضا غلامی|غلامی]]، [[بحثی مبسوط در آموزش عقاید ج ۲ (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید ج۲]]، ج ۲، ص۲۴؛ [[محمد حسن نادم|نادم، محمد حسن]]، [[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص۱۰۱؛ انسان، محمد امین، امامت در استنادهای قرآنی امام رضا، ص۶۵ و ۶۶؛ رضوانی، علی | # '''[[علم به غیب نسبی]]''': به [[حقیقت]] و [[واقعیت]] ناشناختهای گفته میشود که برای بعضی از [[انسانها]] غیب و برای بعضی دیگر آشکار به شمار میروند؛ یعنی: در مقایسه با شخص یا مکان یا [[زمان]] خاص غیب است، اما در برابر شخص یا مکان و [[زمان]] دیگر آشکار باشد یا به آشکار مبدل شود؛ مثلاً: اگر [[پیامبری]] از وجود غذایی در [[خانه]] شخص خبر میدهد برای خود [[پیامبر]]{{صل}} [[امر غیبی]] است؛ زیرا در خانه آن شخص حضور ندارد و از راهی دیگر نیز از اشیاء موجود در آن خانه اطلاع نیافته است. اما برای خود آن شخصی که در آن مکان [[زندگی]] میکند و از محتویات آن [[آگاه]] است، امری آشکار خواهد بود<ref>ر.ک: [[محمد حسین نصیری|نصیری، محمد حسین]]، [[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]، ص۲۶.</ref>. اين نوع از [[غیب]] میتواند مربوط به گذشته باشد که برای [[مردمان]] آن زمان آشکار بوده اما برای زمان ما غیب است؛ مثلاً: داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} که جزئیات آن را [[خدای متعال]] به [[پیامبر خاتم]]{{صل}} [[وحی]] کرده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}}<ref>این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم سوره آل عمران، آیه ۴۴.</ref> و میتواند مربوط به [[آینده]] باشد که برای حاضران در زمان خاص غیب بوده اما در زمان آینده که رخ میدهد آشکار میشود؛ مثلاً: زمان [[رحلت]] [[حضرت سلیمان]]{{ع}} برای جنیانی که برای او کار میکردند غیب بود اما پس از این رخداد آشکار شد: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref>و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را میخورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب میدانستند در آن رنج خوارکننده نمیماندند سوره سبأ، آیه ۱۴.</ref>.<ref>ر.ک. [[محسن غرویان|غرویان]]، [[سید محمد حسین میرباقری|میرباقری]]، [[محمد رضا غلامی|غلامی]]، [[بحثی مبسوط در آموزش عقاید ج ۲ (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید ج۲]]، ج ۲، ص۲۴؛ [[محمد حسن نادم|نادم، محمد حسن]]، [[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص۱۰۱؛ انسان، محمد امین، امامت در استنادهای قرآنی امام رضا، ص۶۵ و ۶۶؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[شیعهشناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعهشناسی و پاسخ به شبهات ج۱]]، ص۵۴۲</ref> لذا [[آگاهی]] از این نوع از [[غیب]]، با [[مسامحه]] و بدون [[اعمال]] دقت [[علمی]] میتوان آن را «[[علم به غیب]] نسبی» اطلاق کرد. | ||
===با نگاه به عالِم به آن === | ===با نگاه به عالِم به آن === | ||
# '''[[علم غیب ذاتی]] ([[علم غیب مستقل]])''': مراد از مستقل یا ذاتی بودن [[علم]] اینکه آگاهی و [[احاطه به امور غیبی]] دارنده این علم از کسی گرفته نشده و نیاموخته؛ بلکه به طور استقلالی از ذات خود دارد. اینگونه از آگاهی و احاطه تنها به [[خداوند متعال]] اختصاص دارد و هیچ آفریدهای این ویژگی را ندارد. [[خدای متعال]] درباره این نحوه از علم میفرماید: {{متن قرآن|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ}}<ref> بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد سوره نمل، آیه ۶۵.</ref>. بنابراین، [[علم خداوند]] به اموری که ما به آنها «غیب» میگوییم، از این قبیل است؛ زیرا تنها [[ذات باری تعالی]] به همه هستی احاطه وجودی و علمی دارد. البته چنین علمی [[ازلی]] و [[ابدی]] و نامتناهی است. | # '''[[علم غیب ذاتی]] ([[علم غیب مستقل]])''': مراد از مستقل یا ذاتی بودن [[علم]] اینکه آگاهی و [[احاطه به امور غیبی]] دارنده این علم از کسی گرفته نشده و نیاموخته؛ بلکه به طور استقلالی از ذات خود دارد. اینگونه از آگاهی و احاطه تنها به [[خداوند متعال]] اختصاص دارد و هیچ آفریدهای این ویژگی را ندارد. [[خدای متعال]] درباره این نحوه از علم میفرماید: {{متن قرآن|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ}}<ref> بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد سوره نمل، آیه ۶۵.</ref>. بنابراین، [[علم خداوند]] به اموری که ما به آنها «غیب» میگوییم، از این قبیل است؛ زیرا تنها [[ذات باری تعالی]] به همه هستی احاطه وجودی و علمی دارد. البته چنین علمی [[ازلی]] و [[ابدی]] و نامتناهی است. | ||
# '''[[علم غیب مستفاد]] ([[علم غیب تبعی]])''': این علم، در مقابل علم غیب ذاتی قرار دارد. مراد از تبعی یا مستفاد بودن علم اینکه اطلاع دارنده این [[دانش]] از [[امور غیبی]] از ذات خود نمیخیزد؛ بلکه دانشی است که از دیگری گرفته شده و از راه [[تعلیم الهی]] به دست میآید. این علم با این ویژگیها قطعاً علمی غیر مستقل، غيرذاتی، [[مقید]] به [[اراده الهی]] و نسبت به [[علم الهی]] محدود است. اینگونه از [[آگاهیها]] علومی هستند که خدای متعال به برخی [[برگزیدگان]] خود [[عنایت]] میکند؛ در [[قرآن کریم]] فرمود: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند * جز فرستادهای را که بپسندد سوره جن، آیه 26-27.</ref>. اطلاق «علم غیب» به اینچنین [[علمی]] تنها از باب [[مسامحه]] و عدم [[اعمال]] دقت است؛ و گرنه در اصطلاح [[قرآن]] و [[حدیث]] به چنین دانشی «علم غیب» گفته نمیشود. [[بهترین]] نامی که برای اینگونه از [[علمها]] به کار رفته «[[اطلاع از مغیبات]]» یا «[[اخبار از غیب]]» است. بنابر این، این [[علم]] تنها در مواردی که [[خدای متعال]] [[اذن]] دهد و با [[تعلیم الهی]] به [[رسولان]]، [[فرشتگان]] و [[اولیای الهی]] داده میشود. [[قرآن کریم]] مملو از [[خبرهای غیبی]] [[پیامبران]] و غیر پیامبران است و [[آگاهی از غیب]] هر کدام به جهت مراتب با دیگری متفاوت است<ref>ر.ک: خاتمی، | # '''[[علم غیب مستفاد]] ([[علم غیب تبعی]])''': این علم، در مقابل علم غیب ذاتی قرار دارد. مراد از تبعی یا مستفاد بودن علم اینکه اطلاع دارنده این [[دانش]] از [[امور غیبی]] از ذات خود نمیخیزد؛ بلکه دانشی است که از دیگری گرفته شده و از راه [[تعلیم الهی]] به دست میآید. این علم با این ویژگیها قطعاً علمی غیر مستقل، غيرذاتی، [[مقید]] به [[اراده الهی]] و نسبت به [[علم الهی]] محدود است. اینگونه از [[آگاهیها]] علومی هستند که خدای متعال به برخی [[برگزیدگان]] خود [[عنایت]] میکند؛ در [[قرآن کریم]] فرمود: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند * جز فرستادهای را که بپسندد سوره جن، آیه 26-27.</ref>. اطلاق «علم غیب» به اینچنین [[علمی]] تنها از باب [[مسامحه]] و عدم [[اعمال]] دقت است؛ و گرنه در اصطلاح [[قرآن]] و [[حدیث]] به چنین دانشی «علم غیب» گفته نمیشود. [[بهترین]] نامی که برای اینگونه از [[علمها]] به کار رفته «[[اطلاع از مغیبات]]» یا «[[اخبار از غیب]]» است. بنابر این، این [[علم]] تنها در مواردی که [[خدای متعال]] [[اذن]] دهد و با [[تعلیم الهی]] به [[رسولان]]، [[فرشتگان]] و [[اولیای الهی]] داده میشود. [[قرآن کریم]] مملو از [[خبرهای غیبی]] [[پیامبران]] و غیر پیامبران است و [[آگاهی از غیب]] هر کدام به جهت مراتب با دیگری متفاوت است<ref>ر.ک: [[سید احمد خاتمی|خاتمی، سیداحمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم، ج۱]]، ص۹۵ ـ ۹۸؛ [[محمد حسن نادم|نادم، محمد حسن]]، [[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]، ص۱۰۱؛ سبحانی، جعفر، پاسخ جوان شیعی به پرسشهای وهابیان، ۳۲۳؛ غرویان، محسن، میرباقری، سید محمد حسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج ۲، ص۲۵؛ رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، ج ۷، ص۳۱۹؛ [[ناصر رفیعی|رفیعی، ناصر]]، [[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]]، دو فصلنامه مطالعات اهل بیتشناسی، ص۱۴؛ [[حسن مهدیفر|مهدیفر، حسن]]، [[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]، ص۲۴؛ [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۲۱ ـ ۱۲۳؛ [[سید امین موسوی|موسوی، سید امین]]، [[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]، ص۳۷؛ [[حسن مهدیفر|مهدیفر، حسن]]، [[علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن (پایاننامه)|علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن]]، ص۲۴</ref>. | ||
===با نگاه به اختصاصی بودن علم === | ===با نگاه به اختصاصی بودن علم === | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==ویژگیهای [[علم غيب غیر خدا]]== | ==ویژگیهای [[علم غيب غیر خدا]]== | ||
بر پایه [[آموزههای قرآنی]] و [[روایی]]، علم غيب غیر خدا دارای ویژگیهای ذیل است: | بر پایه [[آموزههای قرآنی]] و [[روایی]]، علم غيب غیر خدا دارای ویژگیهای ذیل است: | ||
# این [[علم]] هم ذاتی [[انسان]] نیست و هم از راههای عادی و طبیعی به دست نمیآید، بلکه موهبتی [[الهی]] است و [[خدا]] به هر که بخواهد اعطا میکند<ref>به دلیل آیاتی همچون: {{متن قرآن|وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا}} و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم سوره کهف، آیه ۶۵؛ {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی سوره نساء، آیه ۱۱۳؛ {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}} و همه نامها را به آدم آموخت سوره بقره، آیه ۳۱؛ {{متن قرآن|وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ}} و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم سوره مائده، آیه ۱۱۰؛ {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}} او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد. سوره جن، آیه۲۶ - ۲۷ و آیاتی دیگر. غزالی از علمای اشعری اهل سنت گفته است: {{عربی|اعلم أن العلم يحصل من طريقين: أحدهما التعلم الإنساني، والثاني التعلم الرباني. الطريق الثاني: إلقاء الوحي، وهو ان النفس إذا كملت ذاتها يزول عنها دنس الطبيعة ودرن الحرص والأمل الفانية، وتقبل بوجهها على بارئها ومنشئها، وتتمسك بجود مبدعها وتعتمد على إفادته وفيض نوره، والله تعالى بحسن عنايته يقبل على تلك النفس إقبالا كليا، وينظر إليها نظرا إلهيا ويتخذ منها لوحا، ومن النفس الكلي قلما وينقش فيها جميع علومه، ويصير العقل الكلي كالمعلم والنفس القدسية كالمتعلم، فيحصل جميع العلوم لتلك النفس، وينتقش فيها جميع الصور، من غير تعلم وتفكر، ومصداق هذا قوله تعالى لنبيه{{صل}}: {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}}: و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی سوره نساء، آیه ۱۱۳}}. مجموعة رسائل الغزالی، الرسالة اللدنیة، ج۳ ص۶۹. همچنین: ر.ک: اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۴۱ و ۴۲.</ref>. این اساس، [[پیشبینی]] [[حوادث آینده]] از راه [[آزمایش]] و تجربه و یا امکانات و وسایل [[علمی]] یا فرمولهای معین ریاضی و هندسی را علم غیب نمیگویند، چنانکه گزارشهای [[منجمان]] و ستارهشناسان و ادارۀ هواشناسی کشورها و منطقهها و پیشبینی اوضاع [[آینده]] [[سیاسی]] و [[اقتصادی]]، هیچکدام [[آگاهی از غیب]] نیست؛ زیرا همۀ این گزارشها، مقدمات [[فکری]] و ریشههای [[حسی]] دارد. آگاهی از غیب باید از تمام این قراین و مبادی، پیراسته باشد، بدین معنا که نوعی از [[آگاهی]] آگاهی باشد که از طریق اسباب عادی و مجاری علمی به دست نیاید<ref>ر.ک: سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص۳۱ - ۳۳؛ مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۳؛ | # این [[علم]] هم ذاتی [[انسان]] نیست و هم از راههای عادی و طبیعی به دست نمیآید، بلکه موهبتی [[الهی]] است و [[خدا]] به هر که بخواهد اعطا میکند<ref>به دلیل آیاتی همچون: {{متن قرآن|وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا}} و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم سوره کهف، آیه ۶۵؛ {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}} و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی سوره نساء، آیه ۱۱۳؛ {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}} و همه نامها را به آدم آموخت سوره بقره، آیه ۳۱؛ {{متن قرآن|وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ}} و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم سوره مائده، آیه ۱۱۰؛ {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}} او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد. سوره جن، آیه۲۶ - ۲۷ و آیاتی دیگر. غزالی از علمای اشعری اهل سنت گفته است: {{عربی|اعلم أن العلم يحصل من طريقين: أحدهما التعلم الإنساني، والثاني التعلم الرباني. الطريق الثاني: إلقاء الوحي، وهو ان النفس إذا كملت ذاتها يزول عنها دنس الطبيعة ودرن الحرص والأمل الفانية، وتقبل بوجهها على بارئها ومنشئها، وتتمسك بجود مبدعها وتعتمد على إفادته وفيض نوره، والله تعالى بحسن عنايته يقبل على تلك النفس إقبالا كليا، وينظر إليها نظرا إلهيا ويتخذ منها لوحا، ومن النفس الكلي قلما وينقش فيها جميع علومه، ويصير العقل الكلي كالمعلم والنفس القدسية كالمتعلم، فيحصل جميع العلوم لتلك النفس، وينتقش فيها جميع الصور، من غير تعلم وتفكر، ومصداق هذا قوله تعالى لنبيه{{صل}}: {{متن قرآن|وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ}}: و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی سوره نساء، آیه ۱۱۳}}. مجموعة رسائل الغزالی، الرسالة اللدنیة، ج۳ ص۶۹. همچنین: ر.ک: اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۴۱ و ۴۲.</ref>. این اساس، [[پیشبینی]] [[حوادث آینده]] از راه [[آزمایش]] و تجربه و یا امکانات و وسایل [[علمی]] یا فرمولهای معین ریاضی و هندسی را علم غیب نمیگویند، چنانکه گزارشهای [[منجمان]] و ستارهشناسان و ادارۀ هواشناسی کشورها و منطقهها و پیشبینی اوضاع [[آینده]] [[سیاسی]] و [[اقتصادی]]، هیچکدام [[آگاهی از غیب]] نیست؛ زیرا همۀ این گزارشها، مقدمات [[فکری]] و ریشههای [[حسی]] دارد. آگاهی از غیب باید از تمام این قراین و مبادی، پیراسته باشد، بدین معنا که نوعی از [[آگاهی]] آگاهی باشد که از طریق اسباب عادی و مجاری علمی به دست نیاید<ref>ر.ک: سبحانی، جعفر، آگاهی سوم یا علم غیب، ص۳۱ - ۳۳؛ مهدی فر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۳؛ [[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده، قاسم علی]]، [[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]، ص۱۳</ref>. | ||
# این [[علم]]، چون برگرفته از [[علم الهی]] است - اگر [[بدا]] حاصل نشود - حتمیالوقوع و غیر قابل [[تغییر]] و [[تخلف]] است<ref>در روایتی از امام باقر{{ع}} آمده است: {{متن حدیث|اَلْعِلْمُ عِلْمَانِ فَعِلْمٌ عِنْدَ اَللَّهِ مَخْزُونٌ لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلاَئِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلاَئِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَإِنَّهُ سَيَكُونُ لاَ يُكَذِّبُ نَفْسَهُ وَ لاَ مَلاَئِكَتَهُ وَ لاَ رُسُلَهُ وَ عِلْمٌ عِنْدَهُ مَخْزُونٌ يُقَدِّمُ مِنْهُ مَا يَشَاءُ وَ يُؤَخِّرُ مِنْهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ مَا يَشَاءُ}}: علم دو علم است: یکی علمی که نزد خدا نهفته است و احدی از خلقش را بر آن مطلع نکرده و علمی که به فرشتهها و رسولان خود آموخته، آنچه را به فرشتهها و رسولان آموخته، به راستی محققاً خواهد بود. خدا نه خود را تکذیب کند و نه فرشتهها و رسولان خود را و آن علمی که نزد خودش گنجینه است، هر چه را خواهد پیش دارد و هر چه را خواهد پس اندازد و هر چه را خواهد، ثبت نماید. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۴۷.</ref>. | # این [[علم]]، چون برگرفته از [[علم الهی]] است - اگر [[بدا]] حاصل نشود - حتمیالوقوع و غیر قابل [[تغییر]] و [[تخلف]] است<ref>در روایتی از امام باقر{{ع}} آمده است: {{متن حدیث|اَلْعِلْمُ عِلْمَانِ فَعِلْمٌ عِنْدَ اَللَّهِ مَخْزُونٌ لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلاَئِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلاَئِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَإِنَّهُ سَيَكُونُ لاَ يُكَذِّبُ نَفْسَهُ وَ لاَ مَلاَئِكَتَهُ وَ لاَ رُسُلَهُ وَ عِلْمٌ عِنْدَهُ مَخْزُونٌ يُقَدِّمُ مِنْهُ مَا يَشَاءُ وَ يُؤَخِّرُ مِنْهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ مَا يَشَاءُ}}: علم دو علم است: یکی علمی که نزد خدا نهفته است و احدی از خلقش را بر آن مطلع نکرده و علمی که به فرشتهها و رسولان خود آموخته، آنچه را به فرشتهها و رسولان آموخته، به راستی محققاً خواهد بود. خدا نه خود را تکذیب کند و نه فرشتهها و رسولان خود را و آن علمی که نزد خودش گنجینه است، هر چه را خواهد پیش دارد و هر چه را خواهد پس اندازد و هر چه را خواهد، ثبت نماید. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۴۷.</ref>. | ||
# با توجه به نکته قبلی ([[تغییرناپذیری]] و حتمیالوقوع بودن)، آگاهی از این [[علوم]] هیچ گونه تکلیفی نسبت به محتوای آن برای صاحبش نمیآورد<ref>زیرا ولی الهی موظف است بر اساس دانش عادی خود عمل کند؛ نه علوم ویژه و موهبتی الهی؛ تا حجت بر مردم تمام شود. در روایتی گزارش شده است که وقتی امام علی{{ع}} در جریان فتنه حکمیت مجبور شد به حکم شدن ابوموسی اشعری تن دهد فرمود: {{متن حدیث|كَأَنِّي بِهِ وَ قَدْ خُدِعَ، قُلْتُ: فَلِمَ تُوَجِّهُهُ؟ فَقَالَ: لَوْ عَمِلَ اَللَّهُ فِي خَلْقِهِ بِعِلْمِهِ مَا اِحْتَجَّ عَلَيْهِمْ بِالرُّسُلِ}} گویا اورا میبینم که فریب خورده است. (راوی میگوید:) گفتم: پس چرا اورا میفرستی؟ فرمود: اگر خداوند درباره بندگانش بر اساس علمش داوری میکرد، با پیامبران بر ضد آنان احتجاج نمیکرد (حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۳، ص۵۵۳). ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۳۸۳. همچنین: طباطبایی، سید محمد حسین، بررسیهای اسلامی، ج۱، ص۱۹۶؛ موسوی، سید | # با توجه به نکته قبلی ([[تغییرناپذیری]] و حتمیالوقوع بودن)، آگاهی از این [[علوم]] هیچ گونه تکلیفی نسبت به محتوای آن برای صاحبش نمیآورد<ref>زیرا ولی الهی موظف است بر اساس دانش عادی خود عمل کند؛ نه علوم ویژه و موهبتی الهی؛ تا حجت بر مردم تمام شود. در روایتی گزارش شده است که وقتی امام علی{{ع}} در جریان فتنه حکمیت مجبور شد به حکم شدن ابوموسی اشعری تن دهد فرمود: {{متن حدیث|كَأَنِّي بِهِ وَ قَدْ خُدِعَ، قُلْتُ: فَلِمَ تُوَجِّهُهُ؟ فَقَالَ: لَوْ عَمِلَ اَللَّهُ فِي خَلْقِهِ بِعِلْمِهِ مَا اِحْتَجَّ عَلَيْهِمْ بِالرُّسُلِ}} گویا اورا میبینم که فریب خورده است. (راوی میگوید:) گفتم: پس چرا اورا میفرستی؟ فرمود: اگر خداوند درباره بندگانش بر اساس علمش داوری میکرد، با پیامبران بر ضد آنان احتجاج نمیکرد (حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة، ج۳، ص۵۵۳). ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۳۸۳. همچنین: طباطبایی، سید محمد حسین، بررسیهای اسلامی، ج۱، ص۱۹۶؛ [[سید امین موسوی|موسوی، سید امین]]، [[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]، ص۲۵۲.</ref>. | ||
# این [[علم]]، از راههای [[معصوم از خطا]] مانند: [[وحی الهی]]<ref>به دلیل آیه: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}} این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم سوره آل عمران، آیه ۴۴</ref>، [[تحدیث فرشتگان]]<ref>به عنوان نمونه: قرآن از علومی سخن میگوید که توسط فرشتگان به حضرت مریم داده شده: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}} و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>، [[الهامات قلبی]]<ref>در روایتی از امام صادق آمده است: {{متن حدیث|إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يُعَايِنُ مُعَايَنَةً وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يَنْقُرُ فِي قَلْبِهِ كَيْتَ وَ كَيْتَ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يَسْمَعُ كَمَا يَقَعُ اَلسِّلْسِلَةُ كُلُّهُ يَقَعُ فِي اَلطَّسْتِ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِينَ يُعَايِنُونَ مَا هُمْ قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ}} و همانا برخى از ما صدايى همانند صداى زنجير در تشت را مىشنود و به نزد برخى نيز آفريدهاى بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل مىآيد و حضرت صادق عليه السّلام فرمودند:از ميان ما كسانى هستند كه بر قلبشان الهام مىشود و كسانى هم در دلشان انداخته مىشود و كسانى كه با ايشان سخن گفته مىشود.و همچنين فرمود:از ميان ما كسانى به چشم مىبينند كسانى در قلبشان چنين و چنان الهام مىشود و كسانى نيز فقط مىشنوند چنان زنجير در تشت مىافتد. راوى گفته است:من عرض كردم:و آنچه آنان به چشم مىبينند چه چيز است؟فرمودند: آفريدهاى بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۲۳۱؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ج۱، ص۴۰۷. و در روایتی دیگر فرمود: {{متن حدیث|لَكِنَّ اَللَّهَ يُلْهِمُ ذَلِكَ اَلرَّجُلَ بِالْقَذْفِ فِي اَلْقَلْبِ حَتَّى يُخَيَّلَ إِلَى اَلْأُذُنِ أَنَّهُ تَكَلَّمَ بِمَا شَاءَ اَللَّهُ [مِنْ] عِلْمِهِ وَ اَللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِيمٌ}}. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۲۲۳</ref>، [[روح القدس]]<ref>در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} در تفسیر آیه شریفه: {{متن قرآن|كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}} سوره شوری، آیه ۵۲. چنین نقل شده: از آن زمان که خداوند آن روح را بر پیامبرش نازل کرد به آسمان باز نگشت، و او در ما است. این تعبیر نشان میدهد که این روح که یکی از منابع اصلی علم و دانش پیامبر و ائمه معصومین{{عم}} بوده غیر از جبرییل است، و حقیقتی است در درون وجود آنها که از پیامبر{{صل}} به امام{{ع}} و از هر امام به امام بعد منتقل شده است</ref>، [[رؤیای صادق]]<ref>قرآن کریم در آیه {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ}} و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم (سوره صافات، آیه ۱۰۲) از رؤیای صادقه حضرت ابراهیم{{ع}} و دریافت دستور الهی از این راه سخن گفته است</ref> و غیر از آن دریافت میشود و به همین دلیل، دانشی [[خطاناپذیر]] است. | # این [[علم]]، از راههای [[معصوم از خطا]] مانند: [[وحی الهی]]<ref>به دلیل آیه: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}} این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم سوره آل عمران، آیه ۴۴</ref>، [[تحدیث فرشتگان]]<ref>به عنوان نمونه: قرآن از علومی سخن میگوید که توسط فرشتگان به حضرت مریم داده شده: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}} و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref>، [[الهامات قلبی]]<ref>در روایتی از امام صادق آمده است: {{متن حدیث|إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يُعَايِنُ مُعَايَنَةً وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يَنْقُرُ فِي قَلْبِهِ كَيْتَ وَ كَيْتَ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يَسْمَعُ كَمَا يَقَعُ اَلسِّلْسِلَةُ كُلُّهُ يَقَعُ فِي اَلطَّسْتِ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِينَ يُعَايِنُونَ مَا هُمْ قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ}} و همانا برخى از ما صدايى همانند صداى زنجير در تشت را مىشنود و به نزد برخى نيز آفريدهاى بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل مىآيد و حضرت صادق عليه السّلام فرمودند:از ميان ما كسانى هستند كه بر قلبشان الهام مىشود و كسانى هم در دلشان انداخته مىشود و كسانى كه با ايشان سخن گفته مىشود.و همچنين فرمود:از ميان ما كسانى به چشم مىبينند كسانى در قلبشان چنين و چنان الهام مىشود و كسانى نيز فقط مىشنوند چنان زنجير در تشت مىافتد. راوى گفته است:من عرض كردم:و آنچه آنان به چشم مىبينند چه چيز است؟فرمودند: آفريدهاى بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۲۳۱؛ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ج۱، ص۴۰۷. و در روایتی دیگر فرمود: {{متن حدیث|لَكِنَّ اَللَّهَ يُلْهِمُ ذَلِكَ اَلرَّجُلَ بِالْقَذْفِ فِي اَلْقَلْبِ حَتَّى يُخَيَّلَ إِلَى اَلْأُذُنِ أَنَّهُ تَكَلَّمَ بِمَا شَاءَ اَللَّهُ [مِنْ] عِلْمِهِ وَ اَللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِيمٌ}}. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۲۲۳</ref>، [[روح القدس]]<ref>در روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} در تفسیر آیه شریفه: {{متن قرآن|كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلا الإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ}} سوره شوری، آیه ۵۲. چنین نقل شده: از آن زمان که خداوند آن روح را بر پیامبرش نازل کرد به آسمان باز نگشت، و او در ما است. این تعبیر نشان میدهد که این روح که یکی از منابع اصلی علم و دانش پیامبر و ائمه معصومین{{عم}} بوده غیر از جبرییل است، و حقیقتی است در درون وجود آنها که از پیامبر{{صل}} به امام{{ع}} و از هر امام به امام بعد منتقل شده است</ref>، [[رؤیای صادق]]<ref>قرآن کریم در آیه {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ}} و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم (سوره صافات، آیه ۱۰۲) از رؤیای صادقه حضرت ابراهیم{{ع}} و دریافت دستور الهی از این راه سخن گفته است</ref> و غیر از آن دریافت میشود و به همین دلیل، دانشی [[خطاناپذیر]] است. | ||
# این [[علم]] افزایشپذیر است<ref> به دلیل درخواست ازدیاد علم از جانب پیامبر خاتم که در آیه: {{متن قرآن|رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}} پروردگارا! بر دانش من بیفزای! (سوره طه، آیه ۱۱۴) آمده است و در روایت حضرت امام جواد{{ع}} از پیامبر اکرم{{صل}} روایت کرده است که چنین فرمود: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ تُوَافِي الْعَرْشَ كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ فَتُصْبِحُ الْأَوْصِيَاءُ وَ قَدْ زِيدَ فِي عِلْمِهِمْ مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ مِنَ الْعِلْمِ}} (صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۲، ح۷) بدون شک، ارواح ما و ارواح پیامبران، در هر شب جمعه به عرش میروند. پس اوصیا صبح آن شب را آغاز میکنند، در حالی که علم آنان به مقدار انبوهی افزایش یافته است. ر.ک: یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت، ص۱۱۸-۱۸۶.</ref>. | # این [[علم]] افزایشپذیر است<ref> به دلیل درخواست ازدیاد علم از جانب پیامبر خاتم که در آیه: {{متن قرآن|رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}} پروردگارا! بر دانش من بیفزای! (سوره طه، آیه ۱۱۴) آمده است و در روایت حضرت امام جواد{{ع}} از پیامبر اکرم{{صل}} روایت کرده است که چنین فرمود: {{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ تُوَافِي الْعَرْشَ كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ فَتُصْبِحُ الْأَوْصِيَاءُ وَ قَدْ زِيدَ فِي عِلْمِهِمْ مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ مِنَ الْعِلْمِ}} (صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۲، ح۷) بدون شک، ارواح ما و ارواح پیامبران، در هر شب جمعه به عرش میروند. پس اوصیا صبح آن شب را آغاز میکنند، در حالی که علم آنان به مقدار انبوهی افزایش یافته است. ر.ک: یارمحمدیان، محمد تقی، ازدیاد علم امام از دیدگاه کتاب و سنت، ص۱۱۸-۱۸۶.</ref>. |