حق در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'اشراف' به 'اشراف'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'اشراف' به 'اشراف') |
||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
===حق بهرهمندی مساوی از [[اموال عمومی]]=== | ===حق بهرهمندی مساوی از [[اموال عمومی]]=== | ||
[[اموال]] و امکانات عمومی هر کشوری به شهروندانش تعلق دارد. همگان در بهرهبرداری از این امکانات از حق یکسان برخوردارند. نمیتوان افرادی را به بهانههای مختلف بر دیگران ترجیح داد. [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[حضرت علی]]{{ع}} در این زمینه کاملاً گویای چنین حقی برای شهروندان است. آنان هیچ کس را به خاطر [[قرابت]]، [[سبقت]] در [[اسلام]]، [[ایمان]]، یا [[جهاد]] بر دیگران، [[ثروت]] و [[مکنت]]، [[شرافت]] [[خانوادگی]] و قبیلهای و مانند آن بر دیگران ترجیح نمیدادند. در برابر زیادهخواهان نیز [[ایستادگی]] میکردند. یکی از علل مهم [[مخالفت]] | [[اموال]] و امکانات عمومی هر کشوری به شهروندانش تعلق دارد. همگان در بهرهبرداری از این امکانات از حق یکسان برخوردارند. نمیتوان افرادی را به بهانههای مختلف بر دیگران ترجیح داد. [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[حضرت علی]]{{ع}} در این زمینه کاملاً گویای چنین حقی برای شهروندان است. آنان هیچ کس را به خاطر [[قرابت]]، [[سبقت]] در [[اسلام]]، [[ایمان]]، یا [[جهاد]] بر دیگران، [[ثروت]] و [[مکنت]]، [[شرافت]] [[خانوادگی]] و قبیلهای و مانند آن بر دیگران ترجیح نمیدادند. در برابر زیادهخواهان نیز [[ایستادگی]] میکردند. یکی از علل مهم [[مخالفت]] اشراف و روسای [[اقوام]] و قبائل، [[ثروتمندان]] و دارندگان [[موقعیت اجتماعی]] با [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امام علی]]{{ع}}، [[اصرار]] آنان بر تقسیم یکسان [[بیتالمال]] و رفع [[تبعیض]] و [[بیعدالتی]] در زمینههای مختلف بود. در نگرش [[اسلامی]]، [[زمامداران]] با عموم [[مردم]] در بهرهمندی از امکانات و [[ثروت]] عمومی یکسان هستند. نمونههایی از بیانات و [[سیره عملی]] آنان را در تبیین قاعده «مساوات»، [[نقل]] کردیم<ref>ر.ک: درس ششم.</ref>. در این بحث تنها به نقل یک نمونه دیگر بسنده میکنیم. | ||
[[امام علی]]{{ع}} در یکی از نامههایش به [[کارگزار]] خویش مینویسد: [[آگاه]] باشید! [[حقّ]] شما بر من است که چیزی - جز [[راز]] [[جنگ]] - را از شما نپوشانم، و کاری را جز در [[حکم]] ([[شرع]]) بیرایزنی با شما انجام ندهم، و پرداختن [[حق]] را از موقع آن به تأخیر نیفکنم، و تا آن را نرسانم وقفهای در آن روا ندانم، و همه شما را در حقّ برابر شمارم؛ چون چنین کردم [[نعمت]] [[خدا]] به شما روا میگردد<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ حَقّاً عَلَى الْوَالِي أَلَّا يُغَيِّرَهُ عَلَى رَعِيَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ وَ لَا طَوْلٌ خُصَّ بِهِ وَ أَنْ يَزِيدَهُ مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّاً مِنْ عِبَادِهِ وَ عَطْفاً عَلَى إِخْوَانِهِ أَلَا وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ وَ لَا أَطْوِيَ دُونَكُمْ أَمْراً إِلَّا فِي حُكْمٍ وَ لَا أُؤَخِّرَ لَكُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ وَ لَا أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ وَ أَنْ تَكُونُوا عِنْدِي فِي الْحَقِّ سَوَاءً فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَيْكُمُ النِّعْمَةُ وَ لِي عَلَيْكُمُ الطَّاعَةُ وَ أَلَّا تَنْكُصُوا عَنْ دَعْوَةٍ وَ لَا تُفَرِّطُوا فِي صَلَاحٍ وَ أَنْ تَخُوضُوا الْغَمَرَاتِ إِلَى الْحَقِّ}} (نهجالبلاغه، نامه ۵۰).</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۸.</ref> | [[امام علی]]{{ع}} در یکی از نامههایش به [[کارگزار]] خویش مینویسد: [[آگاه]] باشید! [[حقّ]] شما بر من است که چیزی - جز [[راز]] [[جنگ]] - را از شما نپوشانم، و کاری را جز در [[حکم]] ([[شرع]]) بیرایزنی با شما انجام ندهم، و پرداختن [[حق]] را از موقع آن به تأخیر نیفکنم، و تا آن را نرسانم وقفهای در آن روا ندانم، و همه شما را در حقّ برابر شمارم؛ چون چنین کردم [[نعمت]] [[خدا]] به شما روا میگردد<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ حَقّاً عَلَى الْوَالِي أَلَّا يُغَيِّرَهُ عَلَى رَعِيَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ وَ لَا طَوْلٌ خُصَّ بِهِ وَ أَنْ يَزِيدَهُ مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّاً مِنْ عِبَادِهِ وَ عَطْفاً عَلَى إِخْوَانِهِ أَلَا وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ وَ لَا أَطْوِيَ دُونَكُمْ أَمْراً إِلَّا فِي حُكْمٍ وَ لَا أُؤَخِّرَ لَكُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ وَ لَا أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ وَ أَنْ تَكُونُوا عِنْدِي فِي الْحَقِّ سَوَاءً فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَيْكُمُ النِّعْمَةُ وَ لِي عَلَيْكُمُ الطَّاعَةُ وَ أَلَّا تَنْكُصُوا عَنْ دَعْوَةٍ وَ لَا تُفَرِّطُوا فِي صَلَاحٍ وَ أَنْ تَخُوضُوا الْغَمَرَاتِ إِلَى الْحَقِّ}} (نهجالبلاغه، نامه ۵۰).</ref>.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۲۸.</ref> |