فطرت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←دلایل خداشناسی فطری
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
#'''مطالعات و کشفیات [[روانشناختی]]:''' [[پرستش]] از گرایشهای بنیادی و ذاتی [[انسان]] است و [[دانش]] [[روانشناسی]] آن را [[تأیید]] میکند. | #'''مطالعات و کشفیات [[روانشناختی]]:''' [[پرستش]] از گرایشهای بنیادی و ذاتی [[انسان]] است و [[دانش]] [[روانشناسی]] آن را [[تأیید]] میکند. | ||
#'''ناکامی تبلیغات ضد [[دینی]]:''' در دورههایی از [[تاریخ]] برخی تلاش کردهاند علیه [[دین]] [[تبلیغ]] کنند و [[گرایش به دین]] و [[دینداری]] را از [[جان]] [[انسان]] بزدایند، ولی فروغ [[دین]] هیچگاه خاموش نشده است. ناکامی تبلیغات شدید [[جهان]] [[غرب]] علیه [[دین]] در قرون میانه از شواهد این مدعاست. | #'''ناکامی تبلیغات ضد [[دینی]]:''' در دورههایی از [[تاریخ]] برخی تلاش کردهاند علیه [[دین]] [[تبلیغ]] کنند و [[گرایش به دین]] و [[دینداری]] را از [[جان]] [[انسان]] بزدایند، ولی فروغ [[دین]] هیچگاه خاموش نشده است. ناکامی تبلیغات شدید [[جهان]] [[غرب]] علیه [[دین]] در قرون میانه از شواهد این مدعاست. | ||
#'''شواهد شخصی:''' [[انسانها]]، هنگام مواجهه با [[سختیها]] و خطرها و [[ترس]] و [[هراس]] آنگاه که از اسباب ظاهری [[قطع امید]] | #'''شواهد شخصی:''' [[انسانها]]، هنگام مواجهه با [[سختیها]] و خطرها و [[ترس]] و [[هراس]] آنگاه که از اسباب ظاهری [[قطع امید]] میکنند، نیرویی در وجودشان [[جان]] میگیرد و به کسی توجه میکنند که مبدأ همه چیز است و در هر هنگام و مکانی میتواند [[بیچارگان]] را پناه دهد و دستشان را بگیرد. همۀ [[انسانها]] هر چند به ظاهر، وجود [[خدا]] را نپذیرند وقتی به [[سختی]] میافتند و در تنگناها گرفتار میآیند به درون خویش باز میگردند و احساس میکنند که هنوز امیدی هست. وجود [[امید]]، بدون [[باور]] به وجود امید دهنده امکانپذیر نیست و این نشان میدهد که [[انسان]] به گونۀ [[فطری]] خداجو و [[خداشناس]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۶۲ـ۳۶۳.</ref>. | ||
#'''[[گواهی]] [[دانشمندان]]:''' [[فطرت]]، [[حقیقت]] غیر اکتسابی است که در وجود هر انسانی به [[ودیعه]] نهاده شده است. براساس همین [[فطرت]] یا [[سرشت]] است که [[انسان]] به صورت [[تکوینی]] به وجود و [[وحدت]] [[الهی]] معترف است. از مسئلۀ [[فطرت]] به امالمسائل<ref>مطهری، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ج۱، ص۶۱.</ref> و یا اصل [[مادر]]<ref>مطهری، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ج۵، ص۱۰۵.</ref> تعبیر شده است. بسیاری از [[دانشمندان]] [[جهان]] معترفاند [[خداشناسی]] از [[نهان]] بر میخیزد: «سرچشمۀ [[زندگی]] مذهبی، [[دل]] است و فرمولها و دستورالعملهای [[فلسفی]]، مانند مطلب ترجمه شدهای است که متن اصلی آن به زبان دیگری است». مقصود از [[فطرت]]، [[عقل]] نیست بلکه مقصود [[دل]] است؛ یعنی [[انسان]] به حسب ساختمان خاص روحی خود، خداخواه و خداجو آفریده شده است. [[خداجویی]]، خداخواهی و [[خداپرستی]] در [[انسان]] به صورت یک ویژگی آمیخته به وجود او نهاده شده است؛ همچنان که غریزۀ جستجوی [[مادر]] در [[طبیعت]] [[کودک]] قرار داده شده است<ref>رک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۵۸؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۶۳.</ref>. | #'''[[گواهی]] [[دانشمندان]]:''' [[فطرت]]، [[حقیقت]] غیر اکتسابی است که در وجود هر انسانی به [[ودیعه]] نهاده شده است. براساس همین [[فطرت]] یا [[سرشت]] است که [[انسان]] به صورت [[تکوینی]] به وجود و [[وحدت]] [[الهی]] معترف است. از مسئلۀ [[فطرت]] به امالمسائل<ref>مطهری، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ج۱، ص۶۱.</ref> و یا اصل [[مادر]]<ref>مطهری، مقدمهای بر جهانبینی اسلامی، ج۵، ص۱۰۵.</ref> تعبیر شده است. بسیاری از [[دانشمندان]] [[جهان]] معترفاند [[خداشناسی]] از [[نهان]] بر میخیزد: «سرچشمۀ [[زندگی]] مذهبی، [[دل]] است و فرمولها و دستورالعملهای [[فلسفی]]، مانند مطلب ترجمه شدهای است که متن اصلی آن به زبان دیگری است». مقصود از [[فطرت]]، [[عقل]] نیست بلکه مقصود [[دل]] است؛ یعنی [[انسان]] به حسب ساختمان خاص روحی خود، خداخواه و خداجو آفریده شده است. [[خداجویی]]، خداخواهی و [[خداپرستی]] در [[انسان]] به صورت یک ویژگی آمیخته به وجود او نهاده شده است؛ همچنان که غریزۀ جستجوی [[مادر]] در [[طبیعت]] [[کودک]] قرار داده شده است<ref>رک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۵۸؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۶۳.</ref>. | ||