زن در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۵: خط ۴۵:


[[حضرت رسول]] تا آخرین لحظه [[زندگی]] همواره نسبت به [[خوش‌رفتاری]] و [[ارج]] نهادن به [[مقام]] و [[منزلت]] [[زن]] سفارش می‌کرد. آن [[حضرت]] در آخرین سفارش‌های خود درباره [[زنان]]، سه مرتبه چنین فرمود: «[[خدا]] را خدا را! درباره زنان به شما سفارش می‌کنم که خوش [[رفتار]] و [[مهربان]] باشید»<ref>محجة البیضاء، ج۳، ص۹۷.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۷۸.</ref>
[[حضرت رسول]] تا آخرین لحظه [[زندگی]] همواره نسبت به [[خوش‌رفتاری]] و [[ارج]] نهادن به [[مقام]] و [[منزلت]] [[زن]] سفارش می‌کرد. آن [[حضرت]] در آخرین سفارش‌های خود درباره [[زنان]]، سه مرتبه چنین فرمود: «[[خدا]] را خدا را! درباره زنان به شما سفارش می‌کنم که خوش [[رفتار]] و [[مهربان]] باشید»<ref>محجة البیضاء، ج۳، ص۹۷.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[مروارید نبوت (کتاب)|مروارید نبوت]] ص ۷۸.</ref>
==[[منزلت زنان]]==
گفته‌اند در چین قدیم، پاهای [[دختران]] را از [[کودکی]] با تکه‌ای پارچه می‌بستند و در قالب فلزی قرار می‌دادند تا کوچک بماند و جذاب جلوه کند. به همین جهت، [[زن]] چینی با پیمودن مسیر کوتاهی، خسته و عرق ریزان از نفس می‌افتاد و از حرکت می‌ایستاد. برای زن چینی، [[ازدواج]] نوعی [[معامله]] بود که [[والدین]]، دختران خود را به هر کسی که می‌خواستند، در برابر دریافت [[هدیه]] و [[پول]] [[تسلیم]] می‌کردند. در ژاپن، مرد [[قدرت]] وسیعی داشت و [[حق]] داشت [[زنان]] را برای [[بردگی]] و روسپی گری بفروشد. زنان در سراسر عمر تحت [[قیمومت]] [[پدر]] یا شوهر یا پسر خود بودند. دختران از [[ارث]] سهمی نداشتند و مردان حق گرفتن زن به طور نامحدود را داشتند<ref>ویل دورانت، تاریخ تمدن، کتاب اول، بخش اول، ص۱۴۵.</ref>. در [[هندوستان]]، زن، موجود حقیری برای شوهر بود و پس از [[مرگ]] شوهر، [[زندگی]] او را جایز نمی‌شمردند و زن را در [[روز]] چهلم شوهر در [[آتش]] می‌انداختند و می‌سوزاندند. [[بهترین زنان]]، زنانی بودند که پس از مرگ شوهرانشان، خود را در آتش بیندازند و بسوزانند. زنان [[هند]] به استثنای زنان طبقات بالا و زنان روسپی [[معابد]]، از [[دانش‌اندوزی]] [[محروم]] بودند و همانند [[برده‌ها]] حق [[مالکیت]] نداشتند و دست [[رنج]] آنان به جیب شوهر و اربابشان می‌رفت<ref>ویل دورانت، تاریخ تمدن، کتاب اول، بخش دوم، ص۷۸.</ref>. همچنین در جزایر افریقا، زنان را [[گله]] گله می‌فروختند.
در [[عصر جاهلیت]] در [[عربستان]] نیز زن هیچ‌گونه [[ارزش انسانی]] و [[اجتماعی]] نداشت. تنها [[وظیفه]] او [[خدمت]] به مرد و به [[دنیا]] آوردن فرزند پسر برای شوهر بود و اگر دختری به دنیا می‌آورد، دیگران از او کناره می‌گرفتند. در مواردی حتی فرزند دخترش زنده به [[گور]] می‌شد و هیچ گونه حق [[دفاع]] یا نگه داری از او را نداشت. وجود دختر، [[ننگ]] [[خانواده]] به شمار می‌رفت. اگر فرزند اول زنی، دختر بود، قدم او را نامبارک می‌دانستند. [[تعدد زوجات]] نیز بدون هیچ قید و شرطی رواج داشت. [[زن]] کالایی بود که جزو [[دارایی]] [[پدر]] یا شوهر یا پسر به شمار می‌رفت و او را با [[اموال]] و ثروتی که باقی می‌ماند، به [[ارث]] می‌بردند<ref>ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۱۱، ترجمه فارسی، ص۸.</ref>. [[قرآن مجید]] وضع [[عربستان]] آن [[زمان]] را چنین بیان می‌کند:
{{متن قرآن|وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ * يَتَوَارَى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ}}<ref>«و چون یکی از ایشان را به دختر (دار شدن) نوید دهند چهره‌اش (از خشم) سیاه می‌شود و او (ناگزیر) خشم خود را فرو می‌خورد * از بدی خبری که به او داده‌اند از قوم خود پنهان می‌گردد؛ آیا او را با (احساس) خواری نگه دارد یا (زنده) در خاک پنهان کند؛ هان! بد داوری می‌کنند» سوره نحل، آیه ۵۸-۵۹.</ref>.
همچنین در جای دیگری می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ * بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ}}<ref>«و آنگاه که از دختر زنده در گور نهاده، بپرسند: که به کدام گناه او را کشته‌اند؟» سوره تکویر، آیه ۸-۹.</ref>.
[[اسلام]]، غبار [[مظلومیت]] و [[خواری]] را از چهره این مخلوق [[الهی]] و [[شریک]] مرد در [[زندگی پاک]] کرد و [[کرامت]] زن را آشکار ساخت. همچنین با [[نکوهش]] رفتارهای غیرانسانی مردان با [[زنان]]، آنان را به [[رفتار نیک]] و ادای [[حقوق انسانی]] زنان [[تشویق]] و موظف ساخت. [[پیامبر اسلام]] برای اینکه [[فرهنگ جاهلی]] را نسبت به زن دگرگون کند، با سفارش‌های گوناگون، دیدگاه [[جامعه]] را نسبت به زن [[تغییر]] داد، بدین گونه که ملاک‌های ارزشی را در جامعه دگرگون کرد؛ نه [[مرد بودن]] را ملاک کرامت شمرد و نه زن بودن را نشانه نکبت و [[بدبختی]]، بلکه معیار و [[فضیلت]] را [[تقوا]] و [[خویشتن داری]] در برابر [[گناه]] و [[نافرمانی خدا]] معرفی کرد.
[[قرآن کریم]] در شرایط آن [[روز]] جامعه، از زنان شایسته‌ای چون [[مریم]]{{س}} و [[آسیه]]، [[همسر فرعون]] به عنوان زنان [[صالح]] و [[وارسته]] [[تجلیل]] کرد. پیراستن [[حضرت مریم]] از اتهام‌های ناروای [[یهودیان]]، خدمتی بزرگ در [[حق]] [[زن]] لایق، [[عفیف]] و وارسته و [[دفاع]] از [[حقوق]] او بود. تجلیل از [[آسیه]] در دربار [[پادشاهی]] [[فرعون]] نیز ارج‌گذاری به [[توانایی]] زن در مبازره با [[استکبار]] و دستیابی به [[کمال انسانی]] بود<ref>مهین محمدپور، مقاله «زن در میان دو جاهلیت»، فصل‌نامه پویا، ش۱، ص۵۳ و ۵۴.</ref>. همچنین معرفی [[شخصیت]] والای [[حضرت زهرا]]{{س}} و نقش او در [[تاریخ اسلام]]، نشان دهنده [[شایستگی]] زن در عرصه‌های گوناگون [[اخلاقی]]، [[سیر و سلوک]] [[معنوی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] است. [[زنان]] با [[الهام]] از حضرت زهرا{{س}} و دختر گرامی‌اش، [[زینب]] کبرا{{س}} می‌توانند [[ارزش‌های انسانی]]، [[عفاف]]، [[تقوا]]، [[ایثار]] و [[فداکاری]] و [[مبارزه با ستم]] و [[بی‌عدالتی]] را جایگزین [[فرهنگ]] طفیلی‌گری، مدپرستی و [[بی‌بندوباری]] سازند.
[[رسول خدا]]{{صل}} در زمانه‌ای که [[پدران]]، اختیاردار مطلق [[دختران]] برای [[ازدواج]] بودند، در پاسخ [[خواستگاری]] [[حضرت علی]]{{ع}} از [[فاطمه زهرا]]{{س}} فرمود: «باید نظر فاطمه{{س}} را جویا شوم» و به این ترتیب، یکی از حقوق مسلّم زنان را که [[حق انتخاب همسر]] بود، به رسمیت [[شناخت]]. افزون بر آن، در روزگاری که حتی برای پیش پا افتاده‌ترین امور، [[رأی]] و نظر زنان نقشی نداشت، در [[بیعت]] با [[حاکم اسلامی]]، برای زنان نقشی هم‌پای مردان در نظر گرفت و [[بانوان]] توانستند جداگانه با [[حاکم]] بیعت کنند<ref>مستدرک الوسائل، ج۱، ص۴۰۸.</ref>. پیش از آن، مردان بیعت می‌کردند و می‌گفتند ما به جای بانوان هم بیعت کردیم و [[اهل بیت]] تابع ما هستند. [[پیامبر]] با این کار، حضور اجتماعی و سیاسی و [[تعهد]] و [[مسئولیت‌پذیری]] را به زنان [[آموزش]] داد.
اکنون روند یاد شده را با جریان [[آزادی]] مورد ادعای [[غرب]] مقایسه کنید. امروز در [[تمدن]] غرب، زنان را زنده به [[گور]] نمی‌کنند، بلکه درعصر [[جاهلیت]] مدرن، با بهره‌کشی از جاذبه‌های [[جسمانی]] و [[شهوانی]] زن در عشرت‌کده‌ها، تمام شخصیت [[فکری]] و [[حرمت]] [[انسانی]] او را زنده زنده به گور [[هوس‌رانی]] مردان می‌فرستند. زن را [[آزاد]] می‌پندارند تا بازار مصرفشان گرم‌تر شود و کالاهای لوکس آنان به فروش برود. در نگاه آنان، [[زن]] از قیود دست و پاگیر [[خانواده]] [[آزاد]] شد، ولی آمار [[طلاق]]، همسرآزاری، خودکشی [[زنان]] و تک‌زیستی بالا رفت. زن آزاد شد تا با یک برنامه پیچیده و حساب شده بدون آنکه خود بفهمد، به [[بردگی]] درآید. امروزه برخی کشورهای صنعتی از جمله [[آلمان]]، مرکز واردات و فروش [[دختران]] [[جوان]] - بیشتر آسیایی - به شمار می‌آیند و برخی کشورهای در حال توسعه مثل تایلند، [[اقتصاد]] خود را براساس [[تجارت]] بین‌المللی، «سکس» [[استوار]] کرده‌اند<ref>عاطفه خرمی، مقاله «زنده به گوری مدرن در قرن آخر الزمان»، فصل‌نامه پویا، ش۱، ص۵۰.</ref>. حال آنکه قرن‌ها پیش از این، [[پیامبر]] [[برگزیده خدا]]، [[محمد مصطفی]]{{صل}}، زن محصور در چهار دیواری [[جهل]] و [[خرافه]] و [[ستم]] را به میدان [[تعیین سرنوشت]] [[اجتماع]] آورد و با تأکید بر [[حفظ]] [[شخصیت]] [[انسانی]] و [[فکری]] وی به همگان آموخت که:
{{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>.
[[رسول]] [[رحمت]] درباره [[مهرورزی]] با [[فرزندان]] دختر می‌فرماید: {{متن حدیث|لَا تَكْرَهُوا الْبَنَاتَ فَإِنَّهُنَّ الْمُؤنِسَاتُ الْعَالِیَات}}؛ «دختران خود را ناخوش ندارید؛ زیرا آنها مونس‌های گران‌بهایی هستند»<ref>میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۸۸.</ref>. یا در سخنی دیگر، دختران را [[دل]] سوز و با [[برکت]] می‌شمارد و می‌فرماید: {{متن حدیث|أَلْبَنَاتُ هُنَّ المُشفِقَاتُ وَ المُجَهِّزاتُ المُبارَكَاتُ}}؛ «دختران، [[دل‌سوز]]، مددکار و بابرکتند»<ref>کنز العمال، ص۴۵۳۹۹.</ref>. ایشان در مقابل تلاش خستگی‌ناپذیر [[مادران]]، [[بهشت]] را ارمغان راهشان می‌شمارد و می‌فرماید: {{متن حدیث|الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ}}؛ «بهشت زیر پای مادران است»<ref>میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۹۴.</ref>.
[[رسول خدا]]{{صل}} با توجه به نکته‌های ظریف در [[روابط خانوادگی]] می‌فرماید:
{{متن حدیث|مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَةً فَحَمَلَهَا إِلَى عِيَالِهِ... وَ لْيَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ}} «آن که به بازار برود و ارمغانی بخرد و به [[خانه]] ببرد، در تقسیم آن از [[دختران]] آغاز کند»<ref>میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۹۴.</ref>.
نیز می‌فرماید:
{{متن حدیث|سَوّوا بَيْنَ أَوْلَادِكُمْ فِي العَطِيَّةِ، فَلَو كُنْتُ مُفَضِّلًا أحَداً لَفَضَّلتُ النِّسَاءَ}} «با [[فرزندان]] به [[مساوات]] [[رفتار]] کنید و اگر می‌خواستم به کسی افزون ببخشم، به [[زنان]] بیشتر می‌بخشیدم»<ref>میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۹۴.</ref>.
از سوی دیگر، [[مهربانی]] بیشتر با دختران را صفتی [[الهی]] می‌شمارد: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْإِنَاثِ أَرَقُّ مِنْهُ عَلَى الذُّكُورِ}}؛ «[[خداوند متعال]] به دختران، مهربان‌تر از پسران است»<ref>میزان الحکمه، ج۱۴، ص۳۶۷.</ref>.
روزی شخصی نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و عرض کرد: همسری دارم که چون بر او وارد می‌شوم، به استقبالم می‌آید و چون از خانه خارج می‌شوم، مرا بدرقه می‌کند و چون مرا [[غمگین]] می‌بیند، به من می‌گوید: چه چیز تو را غمگین کرده است؟ اگر به جهت روزی‌ات [[غصه]] می‌خوری که غیر تو ([[خداوند]]) آن را تکفل کرده است و اگر [[ناراحتی]] تو برای [[آخرت]] است، خداوند این هَمّ و [[غم]] را زیاد کند. رسول خدا{{صل}} فرمود: «همانا برای خداوند، عاملانی است و این [[زن]] از عاملان خداوند است. او نصف [[پاداش شهید]] را دارد»<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۹.</ref>.
بر اساس چنین دیدگاهی بود که [[رسول الله]]{{صل}} زنان را تنها برای کار نمی‌خواست، بلکه همواره زمینه [[رشد]] و تعالی آنان را فراهم می‌آورد. [[پیامبر]] هیچ‌گاه به زن به عنوان فرد خانه‌داری که تمام [[وظایف]] خانه بر عهده او باشد، نمی‌نگریست، بلکه مشارکت در امور خانه را نشان‌دهنده برخورداری مرد از [[فضیلت]] [[انسان]] می‌دانست. در [[سیره نبوی]] آمده است: «[[پیامبر خدا]]{{صل}} در خانه، [[کفش]] و [[لباس]] خود را وصله می‌کرد. در را می‌گشود. گوسفند و شتر را تیمار می‌کرد و شیر آن را می‌دوشید و اگر خدمتکار خسته می‌شد همراه [[خادم]] خانه گندم آرد می‌کرد».<ref>{{متن حدیث|وَ كَانَ يَخْصِفُ النَّعْلَ وَ يَرْقَعُ الثَّوْبَ وَ يَفْتَحُ الْبَابَ وَ يَحْلُبُ الشَّاةَ وَ يَعْقِلُ الْبَعِيرَ فَيَحْلِبُهَا وَ يَطْحَنُ مَعَ الْخَادِمِ إِذَا أَعْيَا}}؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۷.</ref>.
به طور کلی، از دید [[دین اسلام]] و [[سنّت]] [[رسول الله]]{{صل}}، هیچ یک از [[زن]] و مرد از نظر [[کرامت انسانی]] و [[فضیلت]] بر یکدیگر [[برتری]] ندارند. آنان به دلیل ساختار متمایز [[جسمانی]] و [[روحانی]] در برخی [[حقوق]] و [[تکالیف]] با هم تفاوت دارند که آن هم با در نظر گفتن مجموع حقوق، اصل [[تساوی]] به چشم می‌آید. ماه و [[خورشید]] هرگز با هم برابر نیستند، ولی آیا این تفاوت به معنای کم‌ارزش بودن یکی در برابر دیگری است؟ همه می‌دانند که ماه و خورشید کارکرد ویژه خود را دارند و [[جهان]] بدون وجود هر یک از آنان قابل زیستن نخواهد بود.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[رسول مهربانی (کتاب)|رسول مهربانی]] ص ۶۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۵٬۹۰۰

ویرایش