هجرت به مدینه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
پیامبر{{صل}} علی{{ع}} را فرمود که [[صبح و شام]] بر دامنه [[کوه]] فریاد زند: هر که نزد [[محمّد]] امانتی دارد بیاید تا امانتش را به او پس دهیم. سپس به او فرمود: | پیامبر{{صل}} علی{{ع}} را فرمود که [[صبح و شام]] بر دامنه [[کوه]] فریاد زند: هر که نزد [[محمّد]] امانتی دارد بیاید تا امانتش را به او پس دهیم. سپس به او فرمود: | ||
علی؛ از این پس ناپسندی از قریش نخواهی دید تا به من بپیوندی. پس امانت مرا در حضور مردم و آشکارا ادا کن. من فاطمه دخترم را به تو میسپارم و هر دوی شما را به [[خداوند]]؛ او شما را حفظ کند.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۴۴۳.</ref>. | علی؛ از این پس ناپسندی از قریش نخواهی دید تا به من بپیوندی. پس امانت مرا در حضور مردم و آشکارا ادا کن. من فاطمه دخترم را به تو میسپارم و هر دوی شما را به [[خداوند]]؛ او شما را حفظ کند.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۴۴۳.</ref>. | ||
==استقبال از [[پیامبر خاتم]]== | |||
میگویند [[مردم یثرب]] هرگز به اندازه روزی که [[رسول خدا]]{{صل}} وارد این [[شهر]] شد، [[سرور]] و [[شادمانی]] نکردند و در [[تاریخ]] این شهر خاطرهای ثبت نشده که تا این حد [[مردم]] را به وجد و پایکوبی کشانده باشد. | |||
[[عایشه]] میگوید: چون [[پیامبر]]{{صل}} به [[مدینه]] رسید، [[زنان]] و [[کودکان]] [[انصار]] [[شادی]] کنان میخواندند: | |||
{{عربی|طلع البدر علینا من ثنیّات الوداع وجب الشّکر علینا ما دعا الله داع ایّها المبعوث فینا جئت بالامر المطاع}} | |||
ماه از ثنیة [[الوداع]] بر ما تابید؛ | |||
تا آن هنگام که کسی خدای را بخواند، [[شکر]] این [[نعمت]] بر ما [[واجب]] شد. | |||
ای که در میان ما برانگیخته شدهای، فرمانی آوردهای که قطعا به آن عمل خواهیم کرد. | |||
رسول خدا{{صل}} به سمت راست [[تغییر]] جهت داد تا در [[قباء]] فرود آمد<ref>تاریخ الخمیس، ج۱، ص۳۴۱- ۳۴۲؛ سیره حلبی، ج۲، ص۵۴؛ دلائل النبوه (بیهقی)، ج۲، ص۲۳۳، وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۴۴؛ ج۴، ص۷۲؛ فتح الباری، ج۷، ص۲۰۴.</ref>. | |||
در [[روایت]] دیگری هست که رسول خدا{{صل}} آستینهایش را به رقص آورد<ref>دلائل الصدق، ج۱، ص۳۸۹. فضل بن روزبهان کوشیده این مطلب را توجیه کند.</ref>. پس از چند [[روز]] توقّف در قباء، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} عازم مدینه شد. | |||
آوردهاند که به هنگام عبور [[حضرت]] بر [[قبیله بنی نجار]]، زنان قبیله در استقبال از او دف زنان، همه این [[شعر]] را همخوانی میکردند: {{عربی|نحن نساء من بنی النجّار یا حبّذا}} [[محمد من جار]] ما زنانی از قبیله بنی نجّار هستیم؛ خوشحالیم که [[محمّد]] [[همسایه]] ما میشود. | |||
پیامبر{{صل}} از آنان پرسید: آیا مرا [[دوست]] میدارید؟ همه در پاسخ گفتند: آری. یا [[رسول الله]]؛ | |||
رسول خدا{{صل}} سه بار پیدرپی گفت: من نیز شما را دوست میدارم<ref>وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۶۳؛ فتح الباری، ج۷، ص۲۰۴؛ دلائل النبوه (بیهقی)، ج۲، ص۲۳۴- ۲۳۵؛ تاریخ الخمیس، ج۱، ص۳۴۱؛ سیره حلبی، ج۲، ص۶۱؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۰۰.</ref>. | |||
[[حلبی]] میگوید: این دلیل آشکاری است بر جواز شنیدن آواز و دفزنی در غیر [[عروسی]]<ref>سیره حلبی، ج۲، ص۶۱.</ref>. | |||
[[ابن کثیر]] هم به روایت [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]] بر جواز [[غنا]] در [[عروسی]] و هنگام آمدن مسافر [[استدلال]] کرده است<ref>البدایة و النهایه، ج۱، ص۲۷۶.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۴۶۱.</ref>. | |||
===بررسی و مناقشه=== | |||
از نظر ما این مطالب و گفتهها نادرست است، زیرا: | |||
*'''ثنیة [[الوداع]] در جهت شام''': ثنیة الوداع در جهت [[مکّه]] نیست، بلکه در مسیر کسانی است که از [[شام]] به [[مدینه]] میآیند<ref>زاد المعاد، ج۳، ص۱۰؛ بنگرید: وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۷۰، التراتیب الاداریه، ج۲، ص۱۳۰.</ref>. [[سمهودی]] بیان میکند که در ثنیة الوداع مسجدی است که وقتی مسافر شام وارد مدینه میشود، در سمت چپ او قرار دارد<ref>وفاء الوفاء، ج۳، ص۸۴۵.</ref>. من در هیچ یک از سفرهایی که در مسیر مکّه- مدینه انجام شده، نامی از ثنیة الوداع ندیدهام<ref>وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۱۷۲.</ref>. شاید مستند کسانی که این محل را در مسیر مکّه قرار دادهاند، سخن زنانی باشد که به هنگام ورود [[پیامبر]]{{صل}}، [[شعر]] میخواندند<ref>وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۱۷۲.</ref>. | |||
علاوه بر این گزارشهای ورود و خروج پیامبر{{صل}} در حوادث و سفرهای [[تبوک]]، [[خیبر]]، [[موته]]، [[غزوه]] عالیه و [[غابه]] دلالت دارد که ثنیة الوداع در مسیر شام و خیبر به مدینه واقع است<ref>بنگرید: وفاء الوفاء، ج۴، ص۱۱۶۸- ۱۱۷۲؛ ج۳، ص۸۵۷- ۸۵۸. بنگرید: حیاة الصحابة، ج۱، ص۳۰۶؛ السنن الکبری، ج۹، ص۱۷۵.</ref>. | |||
به هر حال درست است که به هنگام بازگشت [[رسول اکرم]]{{صل}} از تبوک، [[مسلمانان]] با این شعر، از آن [[حضرت]] استقبال کردند. چنان که [[ابن قیّم]] [[معتقد]] است که این دو [[بیت]] به هنگام بازگشت [[رسول خدا]]{{صل}} از [[غزوه تبوک]] بوده است. او میگوید: | |||
چون رسول خدا{{صل}} در بازگشت از تبوک به مدینه نزدیک شد، [[مردم]] برای استقبال از آن حضرت بیرون آمدند و [[زنان]] و [[کودکان]] نیز بیرون آمدند و این [[شعار]] را سردادند: | |||
{{متن حدیث|طَلَعَ الْبَدْرُ عَلَيْنَا مِنْ ثَنِيَّاتِ الْوَدَاعِ وَجَبَ الشُّكْرُ عَلَيْنَا مَا دَعَا لِلَّهِ دَاعٍ}} | |||
البته برخی از [[راویان]] میگویند: این سرود در هنگام ورود پیامبر{{صل}} از مکّه به مدینه خوانده میشد. امّا این توهّمی آشکار است؛ زیرا ثنیة الوداع در مدخل مدینه از سمت شام قرار دارد و کسی که از مکّه به [[مدینه]] بیاید از این محل عبور نمیکند و آنجا را نمیبیند، مگر آنکه به قصد [[شام]] از مدینه بیرون رود<ref>خاتم النبیین (ترجمه فارسی)، ج۲، ص۲۳۲.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[سیرت جاودانه ج۱ (کتاب)|سیرت جاودانه ج۱]]، ص ۴۶۲.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |