←جستارهای وابسته
جز (جایگزینی متن - 'صعود' به 'صعود') |
|||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
بیجهت نیست که وقتی [[پیامبر]]{{صل}} در [[حادثه غدیر]] [[امیرالمؤمنین]] را [[نصب]] به [[ولایت]] کرد و [[تدابیر]] آینده [[منافقین]] را نقش بر آب نمود، سخت به آنها برخورد و زشتترین توهینها را که [[شایسته]] خودشان بود به پیامبر{{صل}} روا داشتند... (چشمهایش چون [[مجنون]] در حدقه) [[ابابکر]] و عمر و سایر اعضای باند [[نفاق]] مترصد [[مرگ]] پیامبر{{صل}} بودند تا به اهدافشان برسند ولی پیامبر{{صل}} در [[غدیر]] آرزوهای آنها را به [[یأس]] مبدل کرد. {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ}}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند» سوره مائده، آیه ۳.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۳۵۹.</ref>. | بیجهت نیست که وقتی [[پیامبر]]{{صل}} در [[حادثه غدیر]] [[امیرالمؤمنین]] را [[نصب]] به [[ولایت]] کرد و [[تدابیر]] آینده [[منافقین]] را نقش بر آب نمود، سخت به آنها برخورد و زشتترین توهینها را که [[شایسته]] خودشان بود به پیامبر{{صل}} روا داشتند... (چشمهایش چون [[مجنون]] در حدقه) [[ابابکر]] و عمر و سایر اعضای باند [[نفاق]] مترصد [[مرگ]] پیامبر{{صل}} بودند تا به اهدافشان برسند ولی پیامبر{{صل}} در [[غدیر]] آرزوهای آنها را به [[یأس]] مبدل کرد. {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ}}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند» سوره مائده، آیه ۳.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۳۵۹.</ref>. | ||
==ناکام ماندن اهداف [[غدیر]]== | |||
[[پیامبر اکرم]] در ماههای آخر [[عمر]] مبارکش [[تأسف]] و نگرانیش بیش از ماهها و سالهای اول رسالتش بود. از آیندهای تیره سخن میگفت، به ابرهای تیره و فتنههای متراکم بر [[آسمان]] [[امامت علی]]{{ع}} اشاره میکرد. از فضاسازی [[منافقین]] نسبت به [[بیاحترامی]] و [[سبک شمردن]] [[حق]] [[اهل]] بیتش به [[سختی]] [[رنج]] میبرد. | |||
سخن [[حضرت باقر]]{{ع}} را قبلاً اشاره کردیم که آن [[حضرت]] به [[حمران]] فرمود: ای حمران! شگفت است از [[مردم]] چگونه [[غافل]] شدند یا فراموش کردند یا خود را به [[فراموشی]] زدند که [[پیغمبر]]{{صل}} هنگامی که [[بیمار]] شد و مردم به [[عیادت]] او آمده بر آن حضرت [[سلام]] میکردند تا این که [[خانه]] پر شد و در این هنگام علی{{ع}} وارد شد و سلام کرد و نتوانست (از زیادی [[جمعیت]]) نزدیک آن حضرت برود و مردم هم راه ندادند،... تا این که علی{{ع}} از میان آنان گذشت، حضرت او را پهلوی خود نشانید، سپس فرمود: ای گروه مردم در [[حیات]] و [[زندگی]] من که اینگونه با اهل بیتم [[رفتار]] کنید، پس چگونه بعد از مرگم «با آنان رفتار خواهید کرد؟» | |||
به [[خدا]] [[سوگند]] هر مقدار به [[اهل بیت]] من نزدیک شوید به همان اندازه به خدا [[تقرب]] جسته و نزدیکتر میشوید و هر گامی که از آنان دور شوید و [[اعراض]] کنید به همان مقدار [[خداوند]] از شما اعراض میکند؛ سپس فرمود: ای گروه مردم گوش فرادارید، حتماً [[رضایت]] و [[خشنودی]] و [[دوستی]] برای آن کس است که علی را [[دوست]] دارد و [[ولایت]] او را بر خود نهد و به جهت فضیلتش به او و اوصیای من پس از وی [[اقتدا]] کند و بر [[پروردگار]] من لازم و حتم است که دعای مرا درباره ایشان [[مستجاب]] فرموده، به [[درستی]] که ایشان [[دوازده وصی]] هستند<ref>الانصاف، ص۱۲۶.</ref>. | |||
در این روزهای آخر عمر، این [[نگرانی]] پیامبر اکرم را سخت رنجور کرده که چرا قلبهای [[ناپاک]] و [[تبلیغات]] [[مسموم]] جایگاه قدر و منزلتی را که علی{{ع}} نزد [[خدا]] و [[رسول خدا]] دارد پیش [[مردم]] پایین آورده و [[روحیه]] [[حقشناسی]]، [[عامه]] مردم را تنزل داده است. | |||
بعد از [[خطبه غدیر]] [[حضرت]] [[گریه]] کرد {{متن حدیث|... ثُمَّ بَكَى صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَقِيلَ مِمَّ بُكَاؤُكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ أَنَّهُمْ يَظْلِمُونَهُ وَ يَمْنَعُونَهُ حَقَّهُ وَ يُقَاتِلُونَهُ وَ يَقْتُلُونَ وُلْدَهُ وَ يَظْلِمُونَهُمْ بَعْدَهُ وَ أَخْبَرَنِي جَبْرَئِيلُ أَنَّ ذَلِكَ يَزُولُ...}}<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۹۲.</ref>؛ | |||
به حضرت عرض شد: یا [[رسول الله]] چرا گریه میکنی؟ فرمود: [[جبرئیل]] مرا خبر داد که [[ظلم]] میکنند در [[حق علی]]{{ع}} و از حقش محرومش مینمایند و با او میجنگند و فرزندش را میکشند و بعد از او به فرزندانش ظلم میکنند و جبرئیل به من خبر داد که آن خواهد شد و لذا حضرت در روزهای آخر عمرش [[روحی]] ناآرام داشت. در راستای این عدم [[آرامش روحی]] بود که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[نگرانی]] از [[آینده]] [[امت]] میفرمود: {{متن حدیث|مَعَاشِرَ النَّاسِ سَيَكُونُ مِنْ بَعْدِي أَئِمَّةٌ {{متن قرآن|يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ}}<ref>«(مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.</ref>}}<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۱۱.</ref>. | |||
ای مردم پیشوایانی بعد از من خواهد آمد که مردم را به [[آتش]] [[دعوت]] میکنند و [[روز قیامت]] [[یاری]] نخواهند شد. [[پیامبر]]{{صل}} از قوت گرفتن خط [[نفاق]] و [[برنامهریزی]] آنها برای [[تصدی]] [[خلافت اسلامی]] و حذف [[امیرالمؤمنین]] از [[حق]] طبیعیاش [[رنج]] میبرد. | |||
در [[حادثه غدیر]] پیامبر اکرم فقط بنا نداشت علی{{ع}} را به مردم معرفی کند بلکه در [[غدیر]] پیامبر{{صل}} از مردم برای [[امامت]] و [[زمامداری]] علی{{ع}} [[بیعت]] گرفت. گویا توقع داشت ما در هر [[روز غدیر]] با علی بیعت کنیم وقتی که در [[مصافحه]] میگوییم: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ}}؛ وقتی [[اصرار]] پیامبر{{صل}} و [[ائمه دین]] را در زنده نگه داشتن غدیر [[مشاهده]] میکنیم و غدیر را به عنوان [[روز]] [[عید]] به ما معرفی کردهاند و دستور تشکیل [[مجالس جشن]] و [[سرور]] به [[شیعیان]] داده شده در مییابیم که [[احیاء]] [[غدیر]] از فرائضی است که هیچ فریضهای به پای آن نمیرسد و غدیر [[قلب]] [[اسلام]] است و [[منافقین]] آگاهانه قلب اسلام را نشانه رفتند. | |||
{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ أَفْضَلُ أَعْيَادِ أُمَّتِي وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَمَرَنِي اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ فِيهِ بِنَصْبِ أَخِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}} عَلَماً لِأُمَّتِي يَهْتَدُونَ بِهِ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أَكْمَلَ اللَّهُ فِيهِ الدِّينَ وَ أَتَمَّ عَلَى أُمَّتِي فِيهِ النِّعْمَةَ وَ رَضِيَ لَهُمُ الْإِسْلَامَ دِيناً}}<ref>تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۵۸۹.</ref>؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: [[روز غدیر خم]] بزرگترین [[عید]] [[امت]] من است و آن همان روزی است که [[خداوند]] مرا امر کرد برادرم [[علی بن ابیطالب]] را در آن [[منصوب]] کنم به [[زمامداری]] امتم که بعد از من، امت [[هدایت]] شوند و غدیر روزی است که خداوند در آن [[دین]] را کامل کرد و [[نعمت]] را بر امتم تمام کرد و [[راضی]] شد بر آنها که اسلام دین [[مردم]] باشد. | |||
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|يوم الغدير عيد الله الأكبر و ما بعث نبياً إلّا عرّفه حرمته و إنّه عيد في السماء و في الأرض}}<ref>تفسیر گازر، ج۲، ص۴۱۰.</ref> [[روز غدیر]] عید بزرگ خداوند است و خداوند هیچ [[پیغمبری]] را نفرستاد مگر اینکه او را به [[تعظیم]] این [[روز]] [[عارف]] کرد و غدیر عید است در [[آسمان]] و [[زمین]]. | |||
[[احمد بن محمد]] گوید: نزدیک [[حضرت رضا]]{{ع}} بودم در [[مجلسی]] که انبوه [[جمعیت]] بود، ذکری از [[عید غدیر]] به میان آمد بعضی از حاضران گفتند: ما غدیر را نمیشناسیم. حضرت رضا{{ع}} فرمود: [[حدیث]] کرد مرا پدرم از پدرانش از [[حضرت رسول]] که فرمود: روز غدیر در آسمان معروفتر است از آنکه در زمین<ref>تفسیر گازر، ج۲، ص۴۱۰.</ref>. | |||
در [[تفسیر]] [[فرات]] [[کوفی]] در [[سوره مائده]] از [[ابی عبدالله]]{{ع}} [[روایت]] نموده گوید: به آن [[حضرت]] عرض کردم: فدای تو شوم، آیا برای [[مسلمین]] عیدی است که از [[عید فطر]] و اضحی و [[روز جمعه]] و [[روز عرفه]] [[افضل]] باشد؟ فرمود: بلی! افضل و اعظم و [[اشرف]] در نزد [[خدا]] از حیث [[منزلت]]، آن روزی است که [[خدای متعال]] در آن [[روز]] [[دین]] خود را کامل نمود و این [[آیه]] را بر [[پیغمبر]] خود فرو فرستاد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> عرض کردم: آن چه روزی است؟ فرمود: همانا [[پیغمبران]] [[بنیاسرائیل]] هر وقت میخواستند رشته [[وصیت]] و [[امامت]] را برای بعد از خود منعقد نمایند، پس از انجام آن، آن روز را روز [[عید]] قرار میدادند و این روز، روزی است که [[رسول خدا]]{{صل}} علی{{ع}} را [[منصوب]] فرمود و در آن نازل شد آنچه که نازل شد و دین در آن روز کامل گردید و [[نعمت]] در آن روز بر [[مؤمنین]] تمام گشت. این روز، روز [[عبادت]] و [[نماز]] و [[شکر]] و [[ستایش پروردگار]] است و روز ابراز مسرت و [[خوشحالی]] شما است در قبال نعمت [[ولایت]] ما، که [[خداوند]] در این روز بر شما آن [[موهبت]] را بخشیده و همانا من دوست دارم که شما در این روز [[روزه]] بدارید<ref>الغدیر، ج۲، ص۲۰۰. </ref>. | |||
[[غدیر]] در نگاه [[اهل بیت]] روز عید معرفی شد ولی [[پیامبر]] حوادث بعد از [[وفات]] را میبیند و ظلمی را که به [[امیرالمؤمنین]] به دست [[منافقین]] در پیش است [[مشاهده]] میکند و لذا با اندوهی [[عظیم]] از ناکام ماندن اهداف غدیر از آن یاد میکند. | |||
پیامبر در [[خطبه غدیر]] فرمود: به زودی این موضوع را [[غصب]] میکنند و به صورت [[پادشاهی]] در میآورند و در آن صورت «ای گروه [[جن]] و انس! به زودی به حساب شما میرسیم و خداوند بر شما شرارههای [[آتش]] و مس گداخته فرو میفرستد، تا هیچ [[نصرت]] و نجاتی نیابید»<ref>{{متن حدیث|...سَيَجْعَلُونَهَا مُلْكاً وَ اغْتِصَاباً {{متن قرآن|سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ}} وَ {{متن قرآن|يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ}}}}؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۸۸.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت پیامبر (کتاب)|مظلومیت پیامبر]] ص ۳۶۶.</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |