اقسام و انواع غیب کداماند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخدهنده = ]] پژوهشگران +| پاسخدهنده = | پاسخ = پژوهشگران)) |
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ') |
||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۷. آیتالله مصباح یزدی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۷. آیتالله مصباح یزدی؛ | ||
| تصویر = 11196.jpg | | تصویر = 11196.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد تقی مصباح یزدی| | | پاسخدهنده = محمد تقی مصباح یزدی | ||
آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/10194/1/400/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 معارف قرآن]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/10194/1/400/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 معارف قرآن]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«كلمه غيب كه به معناى نهان است، در چند مورد بكار مىرود كه در هر مورد خصوصيّتى دارد و به جهتى و لحاظى، به آن اطلاق مىگردد: گاه غيب يعنى آنچه كه از حواسّ ما پنهان است؛ طبعاً اين ديك معناى نسبىاست ممكن است چيزى را چشم يكى ببيند و چشم ديگرى نبيند: چيزهاى آنسوى كره زمين براى ما غيب و براى ساكنان آنجا، شهادت است.اين غيب، يعنى غايب از حسّ، كه عقل مىتواند آن را درك و بر وجود آن برهان اقامه كند و يا از راه امارات به آن پى ببرد؛ به همين معنى در قرآن بكار رفته است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب}}<ref>سوره بقره: ۳.</ref> همه مؤمنان بايد به غيب ايمان داشته باشند و آن را بدانند، تا ندانند كه نمىتوانند ايمان داشته باشند، همه ما عالم به خدا و وحى و قيامت هستيم و همه اينها غيب است. پس غيب به اين معنا از علوم عادى و در اختيار همه انسانهاست؛ هر انسانى به اينها مىتواند آگاهى يابد اگرچه غايب از حسّ باشند. گاهى غيب گفته مىشود به معناى پنهان از ادراكات افراد عادى؛ خواه ادراكاتِ حسى يا ادراكات عقلى. ما نمىتوانيم از وقايع هزار سال پيش آگاه شويم، اندامهاى حسّى ما به قبل از وجودمان امتداد نمىيابد [نيز به جريانهاى آينده]، امّا اگر كسى كه در گذشته بوده است به ما خبر دهد، ما عالم مىشويم: غيب بدين معنى نيز در قرآن آمده است: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}<ref>«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی» سوره آل عمران: ۴۴.</ref> و {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ]]}}<ref>«(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که (برادران یوسف) بر کار خود همداستان شدند و نیرنگ میباختند نزد آنها نبودی» سوره یوسف: ۱۰۲.</ref> اين علم غيب ممكن است براى برخى از انسانهايى كه از طرق غير عادى مثل وحى، اطلاّع مىيابند؛ حاصل شود. گاهى علم غيب به علمى گفته مىشود كه اكتسابى نيست، اين ويژه خداست؛ بشر خود به خود به آنها دست نمىيابد. اگر هم كسى بخواهد به آنها نائل شود بايد تعليم الهى باشد ماوراءِ بُرْدِ ادراكات ما، غيب است»<ref>[http://lib.eshia.ir/10194/1/400/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 معارف قرآن ج۱،ص ۳۹۹]</ref>. | ::::::«كلمه غيب كه به معناى نهان است، در چند مورد بكار مىرود كه در هر مورد خصوصيّتى دارد و به جهتى و لحاظى، به آن اطلاق مىگردد: گاه غيب يعنى آنچه كه از حواسّ ما پنهان است؛ طبعاً اين ديك معناى نسبىاست ممكن است چيزى را چشم يكى ببيند و چشم ديگرى نبيند: چيزهاى آنسوى كره زمين براى ما غيب و براى ساكنان آنجا، شهادت است.اين غيب، يعنى غايب از حسّ، كه عقل مىتواند آن را درك و بر وجود آن برهان اقامه كند و يا از راه امارات به آن پى ببرد؛ به همين معنى در قرآن بكار رفته است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب}}<ref>سوره بقره: ۳.</ref> همه مؤمنان بايد به غيب ايمان داشته باشند و آن را بدانند، تا ندانند كه نمىتوانند ايمان داشته باشند، همه ما عالم به خدا و وحى و قيامت هستيم و همه اينها غيب است. پس غيب به اين معنا از علوم عادى و در اختيار همه انسانهاست؛ هر انسانى به اينها مىتواند آگاهى يابد اگرچه غايب از حسّ باشند. گاهى غيب گفته مىشود به معناى پنهان از ادراكات افراد عادى؛ خواه ادراكاتِ حسى يا ادراكات عقلى. ما نمىتوانيم از وقايع هزار سال پيش آگاه شويم، اندامهاى حسّى ما به قبل از وجودمان امتداد نمىيابد [نيز به جريانهاى آينده]، امّا اگر كسى كه در گذشته بوده است به ما خبر دهد، ما عالم مىشويم: غيب بدين معنى نيز در قرآن آمده است: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}<ref>«این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی» سوره آل عمران: ۴۴.</ref> و {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ]]}}<ref>«(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که (برادران یوسف) بر کار خود همداستان شدند و نیرنگ میباختند نزد آنها نبودی» سوره یوسف: ۱۰۲.</ref> اين علم غيب ممكن است براى برخى از انسانهايى كه از طرق غير عادى مثل وحى، اطلاّع مىيابند؛ حاصل شود. گاهى علم غيب به علمى گفته مىشود كه اكتسابى نيست، اين ويژه خداست؛ بشر خود به خود به آنها دست نمىيابد. اگر هم كسى بخواهد به آنها نائل شود بايد تعليم الهى باشد ماوراءِ بُرْدِ ادراكات ما، غيب است»<ref>[http://lib.eshia.ir/10194/1/400/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 معارف قرآن ج۱،ص ۳۹۹]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ٨. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ٨. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛ | ||
| تصویر = نقوی.jpg | | تصویر = نقوی.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید محمد تقی نقوی| | | پاسخدهنده = سید محمد تقی نقوی | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد تقی نقوی]]''' در کتاب ''«[[شرح زیارت جامعه کبیره ۵ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد تقی نقوی]]''' در کتاب ''«[[شرح زیارت جامعه کبیره ۵ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[غیب]] بر دو قسم است، قسم اول غیبی که آگاهی بر آن برای مخلوق ممکن نیست مانند ذات حق که از حواس و ادراکات غایب است به این معنی که ادراک آن محال است چون ذات حق غیرمتناهی است و بشر متناهی و موجود متناهی نمیتواند احاطه به غیر متناهی پیدا کند و تا احاطه علمی و ادراکی تحقق نیابد علم محقق نمیگردد چون علم عبارت است از احاطه مدرک بر مدرک از نظر ادراک و بدیهی است که مخلو قادر بر آن نیست، و قسم دوم آن است که شیای از حواس غایب است ولی ادراک آن برای مخلوق محال نیست مثل اینکه مثلا ما نمیدانیم پشت دیوار کیست چون دیوار مانع است که ببینیم پس ممکن است مانع یعنی دیوار برداشته شو و برای ما علم به وجود آید، و به عبارت دیگر علم به بعضی از اشیاء ذاتا محال است و علم به بعضی ذات محال نیست بلکه بالعرض محال است و هر دو قسم داخل در غیباند چون پنهان از حواساند وقتی معنای لغوی غیب و اقسام آن از نظر اصطلاع علمی معلوم گشت پس برمیگردیم به اصل مطلب و میگوییم آیاتی که به ظاهر دلالت دارند بر اینکه [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|علم غیب مختص به خدا است]] و دیگری بر آن واقف نیست و خداوند آن را به کسی نداده است مانند آیه {{متن قرآن|[[ با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.</ref> و امثال ذلک ناظر به قسم اول است و این مسئله قابل انکار نیست و اما قول خداوند که میفرماید: {{متن قرآن|[[ با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.</ref> و امثال آن ناظر به قسم دوم است یعنی خداوند علم به مغیباتی را که ذاتا برای مخلوق محال نیست در اختیار کسی که بخواهد قرار میدهد یعنی موانع ادراک را از سر راه او بر میدارد و این چه اشکالی دارد مثل اینکه خداوند بنده خود را از آنچه دیگران نمیدانند آگاه سازد مثلا [[آیا علم به عجایب یا راههای آسمان و زمین یا خشکی و دریا علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|بداند در آسمانها چیست و کیست]] و فردا چه خواهد شد و [[آیا علم به خطورات قلبی یا ضمائر و نهان آدمیان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|در قلب دیگری چه معنایی خطور میکند]] و امثان آن از اموری که آگاهی بر آنها عقلا و شرعا محال نیست فقط بستگی به خوا خدا و اراده او دارد و علوم انبیاء و اوصیاء بر مغیبات از این قبیل است، ولی اینجا تذکر یک نکته قابل اهمیت است و آن این است که مخلوق آنچه میداند به اذن خدا میداند و از خود نمیداند و خدا بر هر چیزی قادر و تواناست پس نمیتوان [[علم غیب]] را به طور کلی درباره مخلوق منتفی دانست»<ref>[[شرح زیارت جامعه کبیره ۵ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]؛ ص۲۰۳ و ۲۰۴.</ref> | ::::::«[[غیب]] بر دو قسم است، قسم اول غیبی که آگاهی بر آن برای مخلوق ممکن نیست مانند ذات حق که از حواس و ادراکات غایب است به این معنی که ادراک آن محال است چون ذات حق غیرمتناهی است و بشر متناهی و موجود متناهی نمیتواند احاطه به غیر متناهی پیدا کند و تا احاطه علمی و ادراکی تحقق نیابد علم محقق نمیگردد چون علم عبارت است از احاطه مدرک بر مدرک از نظر ادراک و بدیهی است که مخلو قادر بر آن نیست، و قسم دوم آن است که شیای از حواس غایب است ولی ادراک آن برای مخلوق محال نیست مثل اینکه مثلا ما نمیدانیم پشت دیوار کیست چون دیوار مانع است که ببینیم پس ممکن است مانع یعنی دیوار برداشته شو و برای ما علم به وجود آید، و به عبارت دیگر علم به بعضی از اشیاء ذاتا محال است و علم به بعضی ذات محال نیست بلکه بالعرض محال است و هر دو قسم داخل در غیباند چون پنهان از حواساند وقتی معنای لغوی غیب و اقسام آن از نظر اصطلاع علمی معلوم گشت پس برمیگردیم به اصل مطلب و میگوییم آیاتی که به ظاهر دلالت دارند بر اینکه [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|علم غیب مختص به خدا است]] و دیگری بر آن واقف نیست و خداوند آن را به کسی نداده است مانند آیه {{متن قرآن|[[ با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.</ref> و امثال ذلک ناظر به قسم اول است و این مسئله قابل انکار نیست و اما قول خداوند که میفرماید: {{متن قرآن|[[ با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.</ref> و امثال آن ناظر به قسم دوم است یعنی خداوند علم به مغیباتی را که ذاتا برای مخلوق محال نیست در اختیار کسی که بخواهد قرار میدهد یعنی موانع ادراک را از سر راه او بر میدارد و این چه اشکالی دارد مثل اینکه خداوند بنده خود را از آنچه دیگران نمیدانند آگاه سازد مثلا [[آیا علم به عجایب یا راههای آسمان و زمین یا خشکی و دریا علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|بداند در آسمانها چیست و کیست]] و فردا چه خواهد شد و [[آیا علم به خطورات قلبی یا ضمائر و نهان آدمیان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|در قلب دیگری چه معنایی خطور میکند]] و امثان آن از اموری که آگاهی بر آنها عقلا و شرعا محال نیست فقط بستگی به خوا خدا و اراده او دارد و علوم انبیاء و اوصیاء بر مغیبات از این قبیل است، ولی اینجا تذکر یک نکته قابل اهمیت است و آن این است که مخلوق آنچه میداند به اذن خدا میداند و از خود نمیداند و خدا بر هر چیزی قادر و تواناست پس نمیتوان [[علم غیب]] را به طور کلی درباره مخلوق منتفی دانست»<ref>[[شرح زیارت جامعه کبیره ۵ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]؛ ص۲۰۳ و ۲۰۴.</ref> | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱٤. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱٤. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛ | ||
| تصویر = 120129.jpg | | تصویر = 120129.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید امین موسوی| | | پاسخدهنده = سید امین موسوی | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«قبل از بیان اقسام غیب نکتهای لازم به ذکر است که ذات خداوند وجودی بینهایت بوده و بر سراسر هستی احاطه کامل دارد و علم و آگاهی او نسبت به همه هستی شهود و حضور است و تمام موجودات نزد او حاضر و ظاهر است و هیچ چیزی از دید او پنهان نیست. او "علّام الغیوب"، یعنی آگاه به تمام اسرار نهان در سراسر جهان طبیعت و ماوراء طبیعت بوده و تمام کلیدهای غیب نزد او آشکار و عیان است. از این جهت [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} حق تعالی را چنین توصیف میکند: {{عربی|"کُلُّ سِرٍّ عِنْدَکَ عَلَانِیَةٌ وَ کُلُّ غَیْبٍ عِنْدَکَ شَهَادَة"}}<ref>نهجالبلاغه</ref> ،<ref>جمع آوری: ابوالحسن محمد سید رضی، ترجمه، سید جعفر شهیدی، ص۱۰۳، انتشارات علمی و فرهنگی/ تهران، ۱۳۷۹ ه ش/ هجدهم "هر رازی پیش تو آشکار و هر نهانی نزد تو حاضر است".</ref> لذا تقسیم غیب به اعتبار و آگاهی انسانی است و به دو بخش تقسیم میشود: [[غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب مطلق]] و [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب نسبی]]. | ::::::«قبل از بیان اقسام غیب نکتهای لازم به ذکر است که ذات خداوند وجودی بینهایت بوده و بر سراسر هستی احاطه کامل دارد و علم و آگاهی او نسبت به همه هستی شهود و حضور است و تمام موجودات نزد او حاضر و ظاهر است و هیچ چیزی از دید او پنهان نیست. او "علّام الغیوب"، یعنی آگاه به تمام اسرار نهان در سراسر جهان طبیعت و ماوراء طبیعت بوده و تمام کلیدهای غیب نزد او آشکار و عیان است. از این جهت [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان علی]]{{ع}} حق تعالی را چنین توصیف میکند: {{عربی|"کُلُّ سِرٍّ عِنْدَکَ عَلَانِیَةٌ وَ کُلُّ غَیْبٍ عِنْدَکَ شَهَادَة"}}<ref>نهجالبلاغه</ref> ،<ref>جمع آوری: ابوالحسن محمد سید رضی، ترجمه، سید جعفر شهیدی، ص۱۰۳، انتشارات علمی و فرهنگی/ تهران، ۱۳۷۹ ه ش/ هجدهم "هر رازی پیش تو آشکار و هر نهانی نزد تو حاضر است".</ref> لذا تقسیم غیب به اعتبار و آگاهی انسانی است و به دو بخش تقسیم میشود: [[غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب مطلق]] و [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب نسبی]]. | ||
* '''[[غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب مطلق]]''': غیب مطلق، غیبی است که از مرحله شهادت خارج است و به هیچ وجهی قابل ادراک نیست. و به بیان دیگر غیبی است که از تمام آسمانها و زمین خارج و مخفی است. <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۷، ص ۱۲۰ </ref>. و مراد از غیب مطلق دو چیز است: | * '''[[غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب مطلق]]''': غیب مطلق، غیبی است که از مرحله شهادت خارج است و به هیچ وجهی قابل ادراک نیست. و به بیان دیگر غیبی است که از تمام آسمانها و زمین خارج و مخفی است. <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین طباطبایی، ج۷، ص ۱۲۰ </ref>. و مراد از غیب مطلق دو چیز است: | ||
خط ۲۲۰: | خط ۲۲۰: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱٨. حجت الاسلام و المسلمین ردایی؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱٨. حجت الاسلام و المسلمین ردایی؛ | ||
| تصویر = 11606.jpg | | تصویر = 11606.jpg | ||
| پاسخدهنده = حسین ردایی| | | پاسخدهنده = حسین ردایی | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین ردایی|ردایی]]''' در مقاله ''«[[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین ردایی|ردایی]]''' در مقاله ''«[[قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل (مقاله)|قرآن و مرجعیت علمی اهل بیت در تأویل]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::از اخبار مستفیضه از اهل بیت: آن است که علم غیب بر دوگونه است: | ::::::از اخبار مستفیضه از اهل بیت: آن است که علم غیب بر دوگونه است: | ||
::::#علم غیب محجوب که متعلق این نوع علم را فقط خداوند میداند و این را میتوان به طور کلی به دو دسته تقسیم نمود: | ::::#علم غیب محجوب که متعلق این نوع علم را فقط خداوند میداند و این را میتوان به طور کلی به دو دسته تقسیم نمود: | ||
خط ۲۶۴: | خط ۲۶۴: | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۲٢. آقای دکتر طاهری (استاد مجتمع آموزش عالى شهید محلاتی)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۲٢. آقای دکتر طاهری (استاد مجتمع آموزش عالى شهید محلاتی)؛ | ||
| تصویر = 11582.jpg | | تصویر = 11582.jpg | ||
| پاسخدهنده = اسحاق طاهری| | | پاسخدهنده = اسحاق طاهری | ||
آقای دکتر '''[[اسحاق طاهری]]''' در کتاب ''«[[درسهایی پیرامون نبوت و امامت (کتاب)|درسهایی پیرامون نبوت و امامت]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[اسحاق طاهری]]''' در کتاب ''«[[درسهایی پیرامون نبوت و امامت (کتاب)|درسهایی پیرامون نبوت و امامت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«غیب در دو معنای خاص و عام بهکار رفته است؛ غیب در معنای عام شامل هر حقیقتی است که از دیدگاه انسان غایب است؛ یعنی میان انسان و آن حقیقت موانعی وجود دارد که از رابطه درکی میان انسان و آن حقیقت فاصله و حجاب انداخته است. بنابر این هر حقیقت و واقعیتی که ماورای درک انسان جاهل است، نسبت به او غیب خوانده میشود. اما غیب به معنای خاص حقایق پشت پردهای است که حواس و ذهن و دیگر ابزارهای شناخت معمولی به آن راه ندارد. آنچه را که قرآن غیب خوانده و بارها به آن اشاره کره است همین معنای خاص غیب است. (...) بنابر این میتوان گفت که دانای مطلق غیب تنها خداست و اگر بخواهد از این دانش کسی را آگاه کند منعی نیست. از این رو بعید دانستن علم غیب برای غیر خدا اجتهاد در مقابل نص صریح است»<ref>[[درسهایی پیرامون نبوت و امامت (کتاب)|درسهایی پیرامون نبوت و امامت امام]]، ص۱۷۹ و ۱۸۱.</ref> | ::::::«غیب در دو معنای خاص و عام بهکار رفته است؛ غیب در معنای عام شامل هر حقیقتی است که از دیدگاه انسان غایب است؛ یعنی میان انسان و آن حقیقت موانعی وجود دارد که از رابطه درکی میان انسان و آن حقیقت فاصله و حجاب انداخته است. بنابر این هر حقیقت و واقعیتی که ماورای درک انسان جاهل است، نسبت به او غیب خوانده میشود. اما غیب به معنای خاص حقایق پشت پردهای است که حواس و ذهن و دیگر ابزارهای شناخت معمولی به آن راه ندارد. آنچه را که قرآن غیب خوانده و بارها به آن اشاره کره است همین معنای خاص غیب است. (...) بنابر این میتوان گفت که دانای مطلق غیب تنها خداست و اگر بخواهد از این دانش کسی را آگاه کند منعی نیست. از این رو بعید دانستن علم غیب برای غیر خدا اجتهاد در مقابل نص صریح است»<ref>[[درسهایی پیرامون نبوت و امامت (کتاب)|درسهایی پیرامون نبوت و امامت امام]]، ص۱۷۹ و ۱۸۱.</ref> | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |