پرش به محتوا

اقسام و انواع غیب کدام‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = '
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ')
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
خط ۴۰: خط ۴۰:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله مطهری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله مطهری؛
| تصویر = 600.jpg
| تصویر = 600.jpg
| پاسخ‌دهنده = مرتضی مطهری]]]]
| پاسخ‌دهنده = مرتضی مطهری
::::::آیت‌الله '''[[مرتضی مطهری]]''' در دو کتاب ''«[[جهان بینی توحیدی (کتاب)|جهان بینی توحیدی]]»'' و ''«[[آشنایی با قرآن ج۶ (کتاب)|آشنایی با قرآن]]»'' در این باره گفته است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[مرتضی مطهری]]''' در دو کتاب ''«[[جهان بینی توحیدی (کتاب)|جهان بینی توحیدی]]»'' و ''«[[آشنایی با قرآن ج۶ (کتاب)|آشنایی با قرآن]]»'' در این باره گفته است:
::::::*«[[غیب]] یعنی نهان. [[غیب]] یا نهان دو گونه است: نسبی و مطلق [[غیب]]. نسبی‌ یعنی چیزی که از حواس یک نفر به علت دور بودن او از آن یا علتی نظیر این نهان است، مثلاً برای کسی که در تهران است، تهران شهادت است و اصفهان [[غیب]] است، اما برای کسی که در اصفهان است، اصفهان [[شهادت]] است‌ و تهران [[غیب]] است . در قرآن کریم در مواردی کلمه [[غیب]] به همین مفهوم نسبی آمده است ، مثل‌ آنجا که می‌فرماید : {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref> این از خبرهای [[غیب]] است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹</ref>. اینها از جمله خبرهای [[غیب]] است که بر تو وحی می‌کنیم. بدیهی است که قصص گذشتگان برای مردم این زمان [[غیب]] است ، اما برای‌ خود آنها [[شهادت]] است. ولی در مواردی دیگر قرآن کریم کلمه [[غیب]] را به حقایقی اطلاق می‌کند که "نادیدنی" است . فرق است میان واقعیتی که قابل حس و لمس باشد ولی به‌ علت دوری یا مانع دیده نشودو میان واقعیتهایی که به علت نامحدودی و غیر مادی‌ بودن، قابل احساس به حواس ظاهره نیست و به این اعتبار نهان است. بدیهی است آنجا که قرآن مؤمنان را توصیف می‌کند که به [[غیب]] ایمان‌ دارند ، مقصود [[غیب]] نسبی نیست، به [[غیب]] نسبی همه مردم - اعم از کافر و مؤمن - ایمان و اعتراف دارند. همچنین آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> که اطلاع بر [[غیب]] را منحصر به ذات حق می‌کند ، مقصود [[غیب]] مطلق است و با [[غیب]] نسبی سازگار نیست. آنجا که [[غیب]] و [[شهادت]] با یکدیگر ذکر می‌شوند ، مثلاً می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> یعنی دانای محسوس و نامحسوس است ، باز ناظر به‌ غیب نادیدنی است نه غیب نسبی»<ref>[http://lib.eshia.ir/50069/1/87 جهان بینی توحیدی، ص ۸۷.]</ref>.
::::::*«[[غیب]] یعنی نهان. [[غیب]] یا نهان دو گونه است: نسبی و مطلق [[غیب]]. نسبی‌ یعنی چیزی که از حواس یک نفر به علت دور بودن او از آن یا علتی نظیر این نهان است، مثلاً برای کسی که در تهران است، تهران شهادت است و اصفهان [[غیب]] است، اما برای کسی که در اصفهان است، اصفهان [[شهادت]] است‌ و تهران [[غیب]] است . در قرآن کریم در مواردی کلمه [[غیب]] به همین مفهوم نسبی آمده است ، مثل‌ آنجا که می‌فرماید : {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref> این از خبرهای [[غیب]] است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹</ref>. اینها از جمله خبرهای [[غیب]] است که بر تو وحی می‌کنیم. بدیهی است که قصص گذشتگان برای مردم این زمان [[غیب]] است ، اما برای‌ خود آنها [[شهادت]] است. ولی در مواردی دیگر قرآن کریم کلمه [[غیب]] را به حقایقی اطلاق می‌کند که "نادیدنی" است . فرق است میان واقعیتی که قابل حس و لمس باشد ولی به‌ علت دوری یا مانع دیده نشودو میان واقعیتهایی که به علت نامحدودی و غیر مادی‌ بودن، قابل احساس به حواس ظاهره نیست و به این اعتبار نهان است. بدیهی است آنجا که قرآن مؤمنان را توصیف می‌کند که به [[غیب]] ایمان‌ دارند ، مقصود [[غیب]] نسبی نیست، به [[غیب]] نسبی همه مردم - اعم از کافر و مؤمن - ایمان و اعتراف دارند. همچنین آنجا که می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> که اطلاع بر [[غیب]] را منحصر به ذات حق می‌کند ، مقصود [[غیب]] مطلق است و با [[غیب]] نسبی سازگار نیست. آنجا که [[غیب]] و [[شهادت]] با یکدیگر ذکر می‌شوند ، مثلاً می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند؛ سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> یعنی دانای محسوس و نامحسوس است ، باز ناظر به‌ غیب نادیدنی است نه غیب نسبی»<ref>[http://lib.eshia.ir/50069/1/87 جهان بینی توحیدی، ص ۸۷.]</ref>.
::::::*«ما یک [[غیب]] نسبی داریم و یک [[غیب]] به یک اعتبار مطلق. برای ما این غیبها همه نسبی است، یعنی اکثر این چیزهایی که شهادت است نسبی‌ است، چطور؟ مثلا ما الان در این منزل و در این اتاقها که هستیم آنچه که‌ در شعاع دید چشم ما قرار گرفته است برای ما شهادت است، دیگر ماورای‌ آن، همه برای ما [[غیب]] است و نهان. ما حتی از جیب یکدیگر اطلاع نداریم‌. (...) [[غیب]] یعنی یک امر نادیدنی‌ نه امر دیدنی‌ای که فعلاً ما آن را نمی‌بینیم. اما چیزهایی هست‌ که [[غیب]] است به معنی نادیدنی ، یعنی اصلا قابل رؤیت و قابل احساس نیست‌. پس فرق است میان‌ دیدنی و ندیدنی. [[غیب]] در اینجا به معنی "ندیدنی" است، نه آن‌ که ما نمی‌بینیم. فرق است میان آن که نمی‌بینیم ولی دیدنی هست "مشهد را الان ما نمی‌بینیم ولی امری است دیدنی" و آن که اصلاٌ دیدنی نیست»<ref>[http://lib.eshia.ir/50056/1/187 آشنایی با قرآن ج۶، ص ۱۸۷.]</ref>.
::::::*«ما یک [[غیب]] نسبی داریم و یک [[غیب]] به یک اعتبار مطلق. برای ما این غیبها همه نسبی است، یعنی اکثر این چیزهایی که شهادت است نسبی‌ است، چطور؟ مثلا ما الان در این منزل و در این اتاقها که هستیم آنچه که‌ در شعاع دید چشم ما قرار گرفته است برای ما شهادت است، دیگر ماورای‌ آن، همه برای ما [[غیب]] است و نهان. ما حتی از جیب یکدیگر اطلاع نداریم‌. (...) [[غیب]] یعنی یک امر نادیدنی‌ نه امر دیدنی‌ای که فعلاً ما آن را نمی‌بینیم. اما چیزهایی هست‌ که [[غیب]] است به معنی نادیدنی ، یعنی اصلا قابل رؤیت و قابل احساس نیست‌. پس فرق است میان‌ دیدنی و ندیدنی. [[غیب]] در اینجا به معنی "ندیدنی" است، نه آن‌ که ما نمی‌بینیم. فرق است میان آن که نمی‌بینیم ولی دیدنی هست "مشهد را الان ما نمی‌بینیم ولی امری است دیدنی" و آن که اصلاٌ دیدنی نیست»<ref>[http://lib.eshia.ir/50056/1/187 آشنایی با قرآن ج۶، ص ۱۸۷.]</ref>.
خط ۵۷: خط ۵۷:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آیت‌الله  مکارم شیرازی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. آیت‌الله  مکارم شیرازی؛
| تصویر = مکارم شیرازی.jpg
| تصویر = مکارم شیرازی.jpg
| پاسخ‌دهنده = ناصر مکارم شیرازی]]]]
| پاسخ‌دهنده = ناصر مکارم شیرازی
::::::آیت‌الله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در ''«[http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=43&catid=45929&pageindex=6&mid=324218 وبگاه رسمی خود]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در ''«[http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=43&catid=45929&pageindex=6&mid=324218 وبگاه رسمی خود]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[شیعه امامیه]] معتقد است: [[امامت]] [[منصب]] [[جانشینی]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در امر [[هدایت]] بشر است، لذا [[امام]]{{ع}} نیز باید تمام خصوصیات [[پیامبر]]{{صل}} مانند [[عصمت]]، [[علم لدنی]]، کمالات و فضایل و دوری از صفات ناپسند را داشته باشد. شیعه امامیه می‌گوید: از آنجا که امام مبیّن و تطبیق دهنده و حافظ شریعت است، لذا باید از [[گناه]] و [[سهو]] و [[نسیان]] و [[اشتباه]] [[معصوم]] باشد. علاوه بر این باید عالم به حقیقت شریعت و نیز هر چه را که امت در جهت کمال به آن محتاج است باشد، همان طوری که باید کامل‌ترین شخص در زمینه صفات کمال باشد، تا مردم تسلیم محض او شوند که از جمله آنها علم به غیب است. در توضیح این مطلب می‌گوییم: غیب در مقابل شهود، بر چیزی اطلاق می‌شود که با حواس ظاهری قابل درک نیست. قیامت، برزخ، ملائکه، جنّ و ... عوالمی هستند که با حواسّ ظاهری انسان قابل درک نیستند، از این رو داخل در عالَم غیب شمرده شده‌اند. غیب را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: غیب مطلق و غیب نسبی. غیب مطلق غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است، به خلاف غیب نسبی که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است. و تنها کسی که به عالَم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است. در قرآن کریم آمده: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}<ref>«بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند»سوره نمل آیه۶۵</ref> که دلالت می‌کند بر اینکه علم غیب مخصوص خدا است»<ref>[http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=43&catid=45929&pageindex=6&mid=324218 پایگاه اظلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم]</ref>.
::::::«[[شیعه امامیه]] معتقد است: [[امامت]] [[منصب]] [[جانشینی]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} در امر [[هدایت]] بشر است، لذا [[امام]]{{ع}} نیز باید تمام خصوصیات [[پیامبر]]{{صل}} مانند [[عصمت]]، [[علم لدنی]]، کمالات و فضایل و دوری از صفات ناپسند را داشته باشد. شیعه امامیه می‌گوید: از آنجا که امام مبیّن و تطبیق دهنده و حافظ شریعت است، لذا باید از [[گناه]] و [[سهو]] و [[نسیان]] و [[اشتباه]] [[معصوم]] باشد. علاوه بر این باید عالم به حقیقت شریعت و نیز هر چه را که امت در جهت کمال به آن محتاج است باشد، همان طوری که باید کامل‌ترین شخص در زمینه صفات کمال باشد، تا مردم تسلیم محض او شوند که از جمله آنها علم به غیب است. در توضیح این مطلب می‌گوییم: غیب در مقابل شهود، بر چیزی اطلاق می‌شود که با حواس ظاهری قابل درک نیست. قیامت، برزخ، ملائکه، جنّ و ... عوالمی هستند که با حواسّ ظاهری انسان قابل درک نیستند، از این رو داخل در عالَم غیب شمرده شده‌اند. غیب را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: غیب مطلق و غیب نسبی. غیب مطلق غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است، به خلاف غیب نسبی که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است. و تنها کسی که به عالَم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است. در قرآن کریم آمده: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات می‌شود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}<ref>«بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند»سوره نمل آیه۶۵</ref> که دلالت می‌کند بر اینکه علم غیب مخصوص خدا است»<ref>[http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=43&catid=45929&pageindex=6&mid=324218 پایگاه اظلاع‌رسانی دفتر آیت الله مکارم]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٩. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٩. حجج الاسلام و المسلمین غرویان، میرباقری و غلامی؛
| تصویر = 11212121.jpg
| تصویر = 11212121.jpg
| پاسخ‌دهنده = محسن غرویان]]]]
| پاسخ‌دهنده = محسن غرویان
::::::حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌اند:  
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌اند:  
::::::«دو قسم امور غیبی در رابطه با انسان وجود دارد:
::::::«دو قسم امور غیبی در رابطه با انسان وجود دارد:
:::::# بعضی [[امور غیبی]] هستند که به طور مطلق از قلمرو [[حس]] و [[عقل]] و حتی [[یافت حضوری]] انسان خارج‌اند. مانند ذات خداوند که در هیچ انسانی امکان راهیابی علمی به آن وجود ندارد<ref>چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمی‌گردد</ref>.(...)
:::::# بعضی [[امور غیبی]] هستند که به طور مطلق از قلمرو [[حس]] و [[عقل]] و حتی [[یافت حضوری]] انسان خارج‌اند. مانند ذات خداوند که در هیچ انسانی امکان راهیابی علمی به آن وجود ندارد<ref>چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمی‌گردد</ref>.(...)
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٠. حجج الاسلام و المسلمین برنجکار و شاکر؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٠. حجج الاسلام و المسلمین برنجکار و شاکر؛
| تصویر = 873589.jpg
| تصویر = 873589.jpg
| پاسخ‌دهنده = رضا برنجکار]]]]
| پاسخ‌دهنده = رضا برنجکار
::::::حجج الاسلام و المسلمین '''[[رضا برنجکار]]''' و '''[[محمد تقی شاکر]]''' در مقاله ''«[[مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران (مقاله)|مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[رضا برنجکار]]''' و '''[[محمد تقی شاکر]]''' در مقاله ''«[[مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران (مقاله)|مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«می‌توان [[غیب]] را دو قسم دانست: یکی مختص افرادی که مورد عنایت ویژه خدا هستند و دیگری، مشترک میان همه انسان‌هاست. <ref>[[محمد حسین مظفر]]، [[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|علم امام]]، ص ۲۸ ـ ‌۲۷؛ عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۵، ص ۸۲ ـ ۸۱؛ فخرالدین محمد بن عمر رازی، مفاتیح الغیب ‌ج۲، ص ۲۷۰؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ‌ج۵، ص ۳۵۷.</ref> <ref>[[مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران (مقاله)|مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران]]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه مطالعات تفسیری]]، شماره ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۷-۶۶.</ref>.
::::::«می‌توان [[غیب]] را دو قسم دانست: یکی مختص افرادی که مورد عنایت ویژه خدا هستند و دیگری، مشترک میان همه انسان‌هاست. <ref>[[محمد حسین مظفر]]، [[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|علم امام]]، ص ۲۸ ـ ‌۲۷؛ عبدالحسین امینی، الغدیر، ج۵، ص ۸۲ ـ ۸۱؛ فخرالدین محمد بن عمر رازی، مفاتیح الغیب ‌ج۲، ص ۲۷۰؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ‌ج۵، ص ۳۵۷.</ref> <ref>[[مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران (مقاله)|مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران]]، [[مطالعات تفسیری (نشریه)|فصلنامه مطالعات تفسیری]]، شماره ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۷-۶۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٢. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٢. حجت الاسلام و المسلمین سلطانی؛
| تصویر = 765454.jpg
| تصویر = 765454.jpg
| پاسخ‌دهنده = مصطفی سلطانی]]]]
| پاسخ‌دهنده = مصطفی سلطانی
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[مصطفی سلطانی]]''' در کتاب ''«[[امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه (کتاب)|امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه]]»'' در این باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[مصطفی سلطانی]]''' در کتاب ''«[[امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه (کتاب)|امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه]]»'' در این باره گفته است:
::::::«معنای [[غیب]] را باید با توجه به حدود و ادراکات و حواس بشری مقایسه کرد. راغب می‌گوید: "هرچیزی که نهان از دیدگان باشد، [[غیب]] و غایب است". از این رو در معنای سخن خدا که فرمود: {{متن قرآن|وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}} <ref>سوره نمل، آیه: ۲۰.</ref> می‌گوید: "مراد غایبین از حواس و علم انسان است".  <ref>مفردات راغب، ص۳۶۶-۳۶۷</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز قید "غیبت از حس" را در تعریف ارائه می‌دهد، به بیان وی: "اشیای ناپیدا -یعنی اشیایی که با حواس درک نمی‌شوند- [[غیب]] به حساب می‌آیند."<ref>المیزان، ج۷، ص۱۲۸</ref>
::::::«معنای [[غیب]] را باید با توجه به حدود و ادراکات و حواس بشری مقایسه کرد. راغب می‌گوید: "هرچیزی که نهان از دیدگان باشد، [[غیب]] و غایب است". از این رو در معنای سخن خدا که فرمود: {{متن قرآن|وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ}} <ref>سوره نمل، آیه: ۲۰.</ref> می‌گوید: "مراد غایبین از حواس و علم انسان است".  <ref>مفردات راغب، ص۳۶۶-۳۶۷</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز قید "غیبت از حس" را در تعریف ارائه می‌دهد، به بیان وی: "اشیای ناپیدا -یعنی اشیایی که با حواس درک نمی‌شوند- [[غیب]] به حساب می‌آیند."<ref>المیزان، ج۷، ص۱۲۸</ref>
::::::[[علامه مجلسی]] و [[علامه امینی]] می‌گویند: " [[غیب]] به چیزی گفته می‌شود که ورای شهود و عیان قرار دارد، مربوط به زمان گذشته باشد یا آینده".<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۱۱۱؛ الغدیر، ج۵، ص۵۲.</ref>
::::::[[علامه مجلسی]] و [[علامه امینی]] می‌گویند: " [[غیب]] به چیزی گفته می‌شود که ورای شهود و عیان قرار دارد، مربوط به زمان گذشته باشد یا آینده".<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۱۱۱؛ الغدیر، ج۵، ص۵۲.</ref>
خط ۱۸۸: خط ۱۸۸:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٥. حجت الاسلام و المسلمین ایزدپور؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٥. حجت الاسلام و المسلمین ایزدپور؛
| تصویر = 11159.jpg
| تصویر = 11159.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد رضا ایزدپور]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد رضا ایزدپور
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا ایزدپور]]''' در مقاله ''«[[چشمه‌سار علوم اهل بیت (مقاله)|چشمه‌سار علوم اهل بیت]]»'' در این‌باره گفته است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا ایزدپور]]''' در مقاله ''«[[چشمه‌سار علوم اهل بیت (مقاله)|چشمه‌سار علوم اهل بیت]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::«می‌توان در یک تقسیم بندی، [[غیب]] را به: "[[غیب مطلق]]" و "[[غیب نسبی]]" تقسیم کرد. "غیب مطلق" یعنی: آگاهی بر مسائلی که هیچ کس جز خداوند از آن اطلاعی ندارد، اما غیب نسبی، آگاهی بر مسائلی است که برخی انسان‌ها که به درجاتی از عرفان و عبودیّت رسیده‌اند، به آن دست یافته‌اند و چنین انسان‌هایی فقط به اذن خداوند متعال می‌توانند بر بخشی از امور پنهان هستی، آگاه گردند؛ چنانکه [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید: "گاهی دریچه علم برای ما گشوده می‌شود و ما از آن آگاه می‌گردیم و گاهی نیز بسته می‌شود و ما نیز آگاه نمی‌شویم"»<ref>[[چشمه‌سار علوم اهل بیت (مقاله)|چشمه‌سار علوم اهل بیت]].</ref>.
::::::«می‌توان در یک تقسیم بندی، [[غیب]] را به: "[[غیب مطلق]]" و "[[غیب نسبی]]" تقسیم کرد. "غیب مطلق" یعنی: آگاهی بر مسائلی که هیچ کس جز خداوند از آن اطلاعی ندارد، اما غیب نسبی، آگاهی بر مسائلی است که برخی انسان‌ها که به درجاتی از عرفان و عبودیّت رسیده‌اند، به آن دست یافته‌اند و چنین انسان‌هایی فقط به اذن خداوند متعال می‌توانند بر بخشی از امور پنهان هستی، آگاه گردند؛ چنانکه [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید: "گاهی دریچه علم برای ما گشوده می‌شود و ما از آن آگاه می‌گردیم و گاهی نیز بسته می‌شود و ما نیز آگاه نمی‌شویم"»<ref>[[چشمه‌سار علوم اهل بیت (مقاله)|چشمه‌سار علوم اهل بیت]].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۱۹۶: خط ۱۹۶:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٦. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱٦. حجت الاسلام و المسلمین نصیری؛
| تصویر = 1368238.jpg
| تصویر = 1368238.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد حسین نصیری]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد حسین نصیری
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در این‌باره گفته است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::«غیب می‌تواند مطلق یا نسبی باشد. غیب مطلق بسان ذات حضرت حق است که هیچگاه فراچنگ آدمی نمی‌آید. اما غیب نسبی آن است که ممکن است در مقایسه با شخص یا مکان یا زمان خاص غیب تلقی گردد، اما در برابر شخص یا مکان و زمان دیگر شهود باشد یا به شهود مبدل گردد. مثلاً وقتی انسان برگزیده بسان امام به شخصی خبر می‌دهد که همسر او در وطن دارای فرزند شده است، این رخداد برای این شخص امر غیبی است، اما برای همسرش امر شهودی خواهد بود. یا آن هنگام که پیامبری{{صل}} از وجود غذایی در خانه شخص خبر می‌دهد برای خود [[پیامبر]]{{صل}} امر غیبی است؛ زیرا در خانه آن شخص حضور ندارد و از راهی دیگر نیز از اشیاء موجود در آن خانه اطلاع نیافته است. اما برای خود آن شخصی که در آن مکان زندگی می‌‏کند و از محتویات آن آگاه است، امری شهودی خواهد بود. چنانکه قیامت به عنوان یک رخدادی که در آینده اتفاق خواهد افتاد، امروزه برای ما غیب قلمداد می‌گردد، اما پس از وقوع قیامت به شهود تبدیل خواهد شد.
::::::«غیب می‌تواند مطلق یا نسبی باشد. غیب مطلق بسان ذات حضرت حق است که هیچگاه فراچنگ آدمی نمی‌آید. اما غیب نسبی آن است که ممکن است در مقایسه با شخص یا مکان یا زمان خاص غیب تلقی گردد، اما در برابر شخص یا مکان و زمان دیگر شهود باشد یا به شهود مبدل گردد. مثلاً وقتی انسان برگزیده بسان امام به شخصی خبر می‌دهد که همسر او در وطن دارای فرزند شده است، این رخداد برای این شخص امر غیبی است، اما برای همسرش امر شهودی خواهد بود. یا آن هنگام که پیامبری{{صل}} از وجود غذایی در خانه شخص خبر می‌دهد برای خود [[پیامبر]]{{صل}} امر غیبی است؛ زیرا در خانه آن شخص حضور ندارد و از راهی دیگر نیز از اشیاء موجود در آن خانه اطلاع نیافته است. اما برای خود آن شخصی که در آن مکان زندگی می‌‏کند و از محتویات آن آگاه است، امری شهودی خواهد بود. چنانکه قیامت به عنوان یک رخدادی که در آینده اتفاق خواهد افتاد، امروزه برای ما غیب قلمداد می‌گردد، اما پس از وقوع قیامت به شهود تبدیل خواهد شد.
::::::با توضیحی که برای تبیین مفهوم غیب بیان کردیم، براحتی می‌توانیم دریابیم که چرا خداوند ایمان به غیب، چه غیب مطلق و چه غیب نسبی، را جزء صفات اوّلیه پرهیزکاران برشمرده است. زیرا محور بنیادین ایمان دین‌داران همین باور اموری پنهانی است که فراتر از حوزه مادیت بوده و با حواس مسلح و غیرمسلح قابل درک و دریافت نمی‌باشد. چنانکه نقطه فارق ملحدان با دین‌داران انحصار راه معرفت به حوزه امور مادی است. دعوای ادیان آسمان در گذشته با ملحدان و در این دوران با فیلسوفان مادی‌گرا همچون جان لاک همین نکته است. همچنین درمی‌یابیم که اگر عیسای [[پیامبر]]{{صل}} از جمله معجزات خود را آگاهی از اندوخته‌های درون خانه‌ها می‌داند  بدین خاطر است که چنین اِخباری به معنای کنار زدن حجاب مکان بوده و در حوزه امور غیبی قرار دارد و تنها [[پیامبران]]{{صل}} از آن خبر دارند. از سویی دیگر، اگر اِخبار غیبی را یکی از وجوه اعجاز قرآن برشمرده و برای آن نمونه‌هایی همچون پیروزی روم پس از شکست در برابر ایرانیان، برشمرده‌اند، باز بدین خاطر است که قرآن از حوادث آینده خبر داده و حجاب زمان را کنار زده است. این امر بدان معناست که آگاهی از علم غیب به نوعی اتصال به آسمان و مبدأ فیاض نیازمند است»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>.
::::::با توضیحی که برای تبیین مفهوم غیب بیان کردیم، براحتی می‌توانیم دریابیم که چرا خداوند ایمان به غیب، چه غیب مطلق و چه غیب نسبی، را جزء صفات اوّلیه پرهیزکاران برشمرده است. زیرا محور بنیادین ایمان دین‌داران همین باور اموری پنهانی است که فراتر از حوزه مادیت بوده و با حواس مسلح و غیرمسلح قابل درک و دریافت نمی‌باشد. چنانکه نقطه فارق ملحدان با دین‌داران انحصار راه معرفت به حوزه امور مادی است. دعوای ادیان آسمان در گذشته با ملحدان و در این دوران با فیلسوفان مادی‌گرا همچون جان لاک همین نکته است. همچنین درمی‌یابیم که اگر عیسای [[پیامبر]]{{صل}} از جمله معجزات خود را آگاهی از اندوخته‌های درون خانه‌ها می‌داند  بدین خاطر است که چنین اِخباری به معنای کنار زدن حجاب مکان بوده و در حوزه امور غیبی قرار دارد و تنها [[پیامبران]]{{صل}} از آن خبر دارند. از سویی دیگر، اگر اِخبار غیبی را یکی از وجوه اعجاز قرآن برشمرده و برای آن نمونه‌هایی همچون پیروزی روم پس از شکست در برابر ایرانیان، برشمرده‌اند، باز بدین خاطر است که قرآن از حوادث آینده خبر داده و حجاب زمان را کنار زده است. این امر بدان معناست که آگاهی از علم غیب به نوعی اتصال به آسمان و مبدأ فیاض نیازمند است»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>.
خط ۲۷۲: خط ۲۷۲:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲٣. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲٣. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛
| تصویر = 15207.jpg
| تصویر = 15207.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی اصغر رضوانی]]]]
| پاسخ‌دهنده = علی اصغر رضوانی
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[غیب]] را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: [[غیب مطلق]] و [[غیب نسبی]]. غیب مطلق غیبى است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهى که غیب الغیوب است؛ به خلاف غیب نسبى که با شرایطى خاص براى افرادى ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است. و غالب غیب‌ها از این قبیل است. و تنها کسى که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است. در قرآن کریم آمده: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}} </ref> اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است؛ سوره حسر، آیه: ۲۲.</ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1085 شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۲، ص ۵۴۱ - ۵۵۴.]</ref>.
::::::«[[غیب]] را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: [[غیب مطلق]] و [[غیب نسبی]]. غیب مطلق غیبى است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهى که غیب الغیوب است؛ به خلاف غیب نسبى که با شرایطى خاص براى افرادى ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است. و غالب غیب‌ها از این قبیل است. و تنها کسى که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است. در قرآن کریم آمده: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}} </ref> اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است؛ سوره حسر، آیه: ۲۲.</ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1085 شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۲، ص ۵۴۱ - ۵۵۴.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
خط ۲۸۰: خط ۲۸۰:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲٤. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲٤. آقای مطهری (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
| تصویر = 11792.jpg
| تصویر = 11792.jpg
| پاسخ‌دهنده = منصف علی مطهری]]]]
| پاسخ‌دهنده = منصف علی مطهری
::::::آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«از یک نظرگاه، نسبت انسان به غیب بر دو قسم است:
::::::«از یک نظرگاه، نسبت انسان به غیب بر دو قسم است:
:::::#[[غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب مطلق]]:
:::::#[[غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب مطلق]]:
خط ۲۹۵: خط ۲۹۵:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲٥. آقای رهبری (پژوهشگر دانشگاه علمی کاربردی تبریز)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲٥. آقای رهبری (پژوهشگر دانشگاه علمی کاربردی تبریز)؛
| تصویر = 11012314343.jpg
| تصویر = 11012314343.jpg
| پاسخ‌دهنده = حسن رهبری]]]]
| پاسخ‌دهنده = حسن رهبری
::::::آقای '''[[حسن رهبری]]''' در کتاب ''«[[بازاندیشی در علم امام (کتاب)|بازاندیشی در علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[حسن رهبری]]''' در کتاب ''«[[بازاندیشی در علم امام (کتاب)|بازاندیشی در علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«از برخی از روایات چنین برمی‌آید که علم غیب دو گونه است: علم غیبی که مخصوص خداوند متعال بوده و هیچ‌کس را از آن آگاه نمی‌کند؛ و دیگری علم غیبی است که در اختیار [[پیامبران]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} قرار داده و یا در وقت مقتضی قرار می‌دهد. به نمونه‌هایی از این روایات توجّه فرمایید:
::::::«از برخی از روایات چنین برمی‌آید که علم غیب دو گونه است: علم غیبی که مخصوص خداوند متعال بوده و هیچ‌کس را از آن آگاه نمی‌کند؛ و دیگری علم غیبی است که در اختیار [[پیامبران]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} قرار داده و یا در وقت مقتضی قرار می‌دهد. به نمونه‌هایی از این روایات توجّه فرمایید:
*حضرت [[امام صادق]]{{ع}} می‎فرمود: به عیسی بن مریم دو حرف داده شد که با آن کار می‌کرد. به موسی چهار حرف، به ابراهیم هشت حرف، به نوح پانزده حرف و به آدم بیست و پنج حرف داده شد. خدای تعالی تمام این حروف را برای [[پیامبر خاتم|محمّد]]{{صل}} جمع کرد؛ {{عربی|"ان اسم الله الاعظم ثلاثة و سبعون حرفا اعطی محمد{{صل}} اثنین و سبعین حرفا و حجب عنه حرف واحد"}} <ref>«همانا اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است و هفتاد و د حرف آن به محمد{{صل}} داده شد، و یک حرف از او پنهان شد».اصول کافی، ۱، ۳۳۴.</ref>
*حضرت [[امام صادق]]{{ع}} می‎فرمود: به عیسی بن مریم دو حرف داده شد که با آن کار می‌کرد. به موسی چهار حرف، به ابراهیم هشت حرف، به نوح پانزده حرف و به آدم بیست و پنج حرف داده شد. خدای تعالی تمام این حروف را برای [[پیامبر خاتم|محمّد]]{{صل}} جمع کرد؛ {{عربی|"ان اسم الله الاعظم ثلاثة و سبعون حرفا اعطی محمد{{صل}} اثنین و سبعین حرفا و حجب عنه حرف واحد"}} <ref>«همانا اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است و هفتاد و د حرف آن به محمد{{صل}} داده شد، و یک حرف از او پنهان شد».اصول کافی، ۱، ۳۳۴.</ref>
خط ۳۲۰: خط ۳۲۰:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٢٧. آقای رهبری (پژوهشگر دانشگاه علمی کاربردی تبریز)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ٢٧. آقای رهبری (پژوهشگر دانشگاه علمی کاربردی تبریز)؛
| تصویر = 11012314343.jpg
| تصویر = 11012314343.jpg
| پاسخ‌دهنده = حسن رهبری]]]]
| پاسخ‌دهنده = حسن رهبری
::::::آقای '''[[حسن رهبری]]''' در مقاله ''«[[علم پیامبر و امام در تفسیر من وحی القرآن (مقاله)|علم پیامبر و امام در تفسیر "من وحی القرآن"]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[حسن رهبری]]''' در مقاله ''«[[علم پیامبر و امام در تفسیر من وحی القرآن (مقاله)|علم پیامبر و امام در تفسیر "من وحی القرآن"]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«می‌توان غیب را در سه گروه به ترتیب زیر طبقه‌بندی کرد:
::::::«می‌توان غیب را در سه گروه به ترتیب زیر طبقه‌بندی کرد:
:::::#غیب عام: انسان در زندگی خود همواره از درون و برون در محاصره غیب‌ها قرار دارد. بسیاری از آنها موقّتی است و با گذشت لحظه‌ای، زمانی، برداشته شدن حجابی و یا با استفاده از ابزار لازم، هویدا شده و از غیب بودن در می آیند، و بسیاری دیگر نیز هستند که همچنان نامعلوم و ناپیدا باقی می‌مانند، در حالی که انسان قابلیت کشف آنها را دارا می‌باشد. برای انسان، تاریکی پرده‌ای است که مانع از دیدن اشیاء شده و غیبت چیزی را سبب می‌شود، امّا هنگامی که چراغی افروخته شد یا هوا روشن گردید، آن چیز ظاهر شده و دیگر مفهوم غیب از آن برچیده می‌شود. محتوای کتاب و نوشته‌ای که پیش روی انسان است، غیب نیست، امّا برای کسی که خواندن نمی‌داند، جنبه غیب دارد. سواد آموزی، ابزاری است که آن غیب را به شهود تبدیل می‌نماید. اختراعات و اکتشافات که همان کشف قوانین و سنّت های موجود امّا پنهان در جهان طبیعت می‌باشد، تا زمانی که توسط دانشمندان مورد تحقیق و آزمایش‌های مختلف قرار نگرفته و به قوانین و پیچیدگی‌های آن آگاهی حاصل نشده است، غیب اطلاق می‌شود. همچنین گمشده‌ها تا زمانی که پیدا نشده‌اند، برای انسان به منزله غیب‌اند. پرده، دیوار، بُعد مسافت، بی سوادی، جهالت در مسئله‌ای و امثال اینها از عوامل غیب عمومی است که همگان به نوعی درگیر آن می‌باشند. انسان هرچه بکوشد تا عوامل غیب عمومی را از سر راه خود برداشته و به ناشناخته‌هایش دست بیابد، باز با بی‌شماری از ناشناخته‌ها و نادیدنی‌های دیگری روبرو خواهد شد؛ زیرا سنّت الهی و مدار عالم بر شالوده غیب و شهود بنیان نهاده شده است. خدا خود بزرگ‌ترین غیبی است که اسباب شناخت و معرفتش در وجود همگان به ودیعت نهاده شده است.
:::::#غیب عام: انسان در زندگی خود همواره از درون و برون در محاصره غیب‌ها قرار دارد. بسیاری از آنها موقّتی است و با گذشت لحظه‌ای، زمانی، برداشته شدن حجابی و یا با استفاده از ابزار لازم، هویدا شده و از غیب بودن در می آیند، و بسیاری دیگر نیز هستند که همچنان نامعلوم و ناپیدا باقی می‌مانند، در حالی که انسان قابلیت کشف آنها را دارا می‌باشد. برای انسان، تاریکی پرده‌ای است که مانع از دیدن اشیاء شده و غیبت چیزی را سبب می‌شود، امّا هنگامی که چراغی افروخته شد یا هوا روشن گردید، آن چیز ظاهر شده و دیگر مفهوم غیب از آن برچیده می‌شود. محتوای کتاب و نوشته‌ای که پیش روی انسان است، غیب نیست، امّا برای کسی که خواندن نمی‌داند، جنبه غیب دارد. سواد آموزی، ابزاری است که آن غیب را به شهود تبدیل می‌نماید. اختراعات و اکتشافات که همان کشف قوانین و سنّت های موجود امّا پنهان در جهان طبیعت می‌باشد، تا زمانی که توسط دانشمندان مورد تحقیق و آزمایش‌های مختلف قرار نگرفته و به قوانین و پیچیدگی‌های آن آگاهی حاصل نشده است، غیب اطلاق می‌شود. همچنین گمشده‌ها تا زمانی که پیدا نشده‌اند، برای انسان به منزله غیب‌اند. پرده، دیوار، بُعد مسافت، بی سوادی، جهالت در مسئله‌ای و امثال اینها از عوامل غیب عمومی است که همگان به نوعی درگیر آن می‌باشند. انسان هرچه بکوشد تا عوامل غیب عمومی را از سر راه خود برداشته و به ناشناخته‌هایش دست بیابد، باز با بی‌شماری از ناشناخته‌ها و نادیدنی‌های دیگری روبرو خواهد شد؛ زیرا سنّت الهی و مدار عالم بر شالوده غیب و شهود بنیان نهاده شده است. خدا خود بزرگ‌ترین غیبی است که اسباب شناخت و معرفتش در وجود همگان به ودیعت نهاده شده است.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش