ارکان انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-| پاسخ‌دهنده = ]] :::::: +| پاسخ‌دهنده = | پاسخ = ))
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
خط ۴۸: خط ۴۸:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. آیت‌الله حسینی خامنه‌ای؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. آیت‌الله حسینی خامنه‌ای؛
| تصویر = 11760.jpg
| تصویر = 11760.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید علی حسینی خامنه‌ای]]]]
| پاسخ‌دهنده = سید علی حسینی خامنه‌ای
::::::[[آیت‌الله]]  '''[[سید علی حسینی خامنه‌ای]]'''، در دو کتاب  ''«[[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]»'' و ''«[[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[آیت‌الله]]  '''[[سید علی حسینی خامنه‌ای]]'''، در دو کتاب  ''«[[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]»'' و ''«[[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::«معنای صحیح [[انتظار]]، دارای ابعادی است که توجه به این ابعاد، برای کسی که می‌داند در [[فرهنگ]] [[اسلام]] و [[شیعه]]، چه‌قدر به [[انتظار]] اهمیت داده شده، بسیار جالب است<ref>سخنرانی در دیدار با اقشار مختلف مردم و میهمانان داخلی و خارجی در سالروز میلاد امام عصر {{ع}}، ۱۱/۱۲/۱۳۶۹.</ref>. یک بُعد، این است که [[انتظار]] به معنای قانع نشدن به وضع موجود است. "[[انتظار]] داریم"، یعنی هرچه خیر و عملِ خوب انجام دادیم و به وجود آمده، کم و غیرکافی است و منتظریم، تا ظرفیت [[نیکی]] عالم پُر بشود<ref>همان.</ref>. یکی از خصوصیاتی که در حقیقتِ [[انتظار]] گنجانده شده است، این است که [[انسان]] به وضع موجود، به اندازه پیشرفتی که امروز دارد، قانع نباشد؛ بخواهد روزبه‌روز این [[پیشرفت]] را، این تحقق حقایق و خصال معنوی و الهی را در خود، در [[جامعه]] بیشتر کند<ref>سخنان رهبری در دیدار با اعضای بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود {{ع}} و مرکز تخصصی مهدویت قم، ۱۸/۴/۱۳۹۰.</ref>.
:::::«معنای صحیح [[انتظار]]، دارای ابعادی است که توجه به این ابعاد، برای کسی که می‌داند در [[فرهنگ]] [[اسلام]] و [[شیعه]]، چه‌قدر به [[انتظار]] اهمیت داده شده، بسیار جالب است<ref>سخنرانی در دیدار با اقشار مختلف مردم و میهمانان داخلی و خارجی در سالروز میلاد امام عصر {{ع}}، ۱۱/۱۲/۱۳۶۹.</ref>. یک بُعد، این است که [[انتظار]] به معنای قانع نشدن به وضع موجود است. "[[انتظار]] داریم"، یعنی هرچه خیر و عملِ خوب انجام دادیم و به وجود آمده، کم و غیرکافی است و منتظریم، تا ظرفیت [[نیکی]] عالم پُر بشود<ref>همان.</ref>. یکی از خصوصیاتی که در حقیقتِ [[انتظار]] گنجانده شده است، این است که [[انسان]] به وضع موجود، به اندازه پیشرفتی که امروز دارد، قانع نباشد؛ بخواهد روزبه‌روز این [[پیشرفت]] را، این تحقق حقایق و خصال معنوی و الهی را در خود، در [[جامعه]] بیشتر کند<ref>سخنان رهبری در دیدار با اعضای بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود {{ع}} و مرکز تخصصی مهدویت قم، ۱۸/۴/۱۳۹۰.</ref>.
::::::[[امام زمان]] {{ع}} برای اینکه [[فرج]] برای همه [[بشریت]] به وجود بیاورد، [[ظهور]] می‌کند که [[انسان]] را از فروبستگی [[نجات]] بدهد؛ [[جامعه بشریت]] را [[نجات]] بدهد؛ بلکه [[تاریخ]] آینده [[بشر]] را [[نجات]] بدهد. این معنایش این است که آنچه را که امروز وجود دارد؛ این [[نظم]] بشری غیرعادلانه، این [[نظم]] بشریای که در آن انسان‌های بی‌شماری [[مظلوم]] واقع می‌شوند، دل‌های بی‌شماری [[گمراه]] می‌شوند، انسان‌های بی‌شماری فرصت [[عبودیت]] [[خدا]] را پیدا نمی‌کنند، مورد رد و اعتراض بشری است که [[منتظر]] [[ظهور امام زمان]] {{ع}} است. [[انتظار فرج]] یعنی قبول نکردن و رد کردن آن وضعیتی که بر اثر [[جهالت]] [[انسان‌ها]]، بر اثر اغراض [[بشر]] بر زندگی [[انسانیت]] [[حاکم]] شده است<ref>دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه شعبان، ۲۷/۵/۱۳۸۷.</ref>.
::::::[[امام زمان]] {{ع}} برای اینکه [[فرج]] برای همه [[بشریت]] به وجود بیاورد، [[ظهور]] می‌کند که [[انسان]] را از فروبستگی [[نجات]] بدهد؛ [[جامعه بشریت]] را [[نجات]] بدهد؛ بلکه [[تاریخ]] آینده [[بشر]] را [[نجات]] بدهد. این معنایش این است که آنچه را که امروز وجود دارد؛ این [[نظم]] بشری غیرعادلانه، این [[نظم]] بشریای که در آن انسان‌های بی‌شماری [[مظلوم]] واقع می‌شوند، دل‌های بی‌شماری [[گمراه]] می‌شوند، انسان‌های بی‌شماری فرصت [[عبودیت]] [[خدا]] را پیدا نمی‌کنند، مورد رد و اعتراض بشری است که [[منتظر]] [[ظهور امام زمان]] {{ع}} است. [[انتظار فرج]] یعنی قبول نکردن و رد کردن آن وضعیتی که بر اثر [[جهالت]] [[انسان‌ها]]، بر اثر اغراض [[بشر]] بر زندگی [[انسانیت]] [[حاکم]] شده است<ref>دیدار اقشار مختلف مردم در روز نیمه شعبان، ۲۷/۵/۱۳۸۷.</ref>.
خط ۶۴: خط ۶۴:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌؛
| تصویر = 11046759983.jpg
| تصویر = 11046759983.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌
::::::[[آیت‌الله]] '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]'''، در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[آیت‌الله]] '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]'''، در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[انتظار فرج]]، دو رکن اساسی دارد:
::::::«[[انتظار فرج]]، دو رکن اساسی دارد:
:::::#نارضایتی از وضعیت موجود؛
:::::#نارضایتی از وضعیت موجود؛
خط ۷۹: خط ۷۹:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
| تصویر = 136863.JPG
| تصویر = 136863.JPG
| پاسخ‌دهنده = خدامراد سلیمیان]]]]
| پاسخ‌دهنده = خدامراد سلیمیان
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]»'' و ''«[[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]»'' و نیز  مقاله ''«[[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]»'' و ''«[[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]»'' و نیز  مقاله ''«[[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«دست کم سه مؤلفه در شکل‌گیری [[انتظار]]، نقش اساسی دارد:  
::::::«دست کم سه مؤلفه در شکل‌گیری [[انتظار]]، نقش اساسی دارد:  
::::#'''قانع نبودن از وضع موجود:''' بدون [[تردید]] وضع موجود در عصر [[غیبت]]، دارای کاستی‌هایی است که هر [[انسان]] کمال طلب را ناخرسند خواهد کرد. این کاستی‌ها به طور عمده از نبود ظاهری [[امام]] ناشی شده است. در باور [[شیعه]] است که آخرین پیشوای [[معصوم]] به دلایلی که برخی از آنها پوشیده است، غایب شده است.<ref> شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۸، ح ۹ و نعمانی، الغيبة، ص ۱۶۶، ح ۶ </ref> این پنهان بودن سبب شده است تا جایی فواید ظاهری آن [[امام]] بی‌بهره باشد. یک [[منتظر راستین]]، کسی است که نه ن به سبب محروم بودن خود از حضور ظاهری [[امام]] وضع موجود را بر نمی‌تابد که محروم بودن [[جامعه بشری]] از [[نعمت]] حضور ظاهری [[امام]] نیز او را [[آزار]] می‌دهد. او خود بایسته می‌داند همه عواملی را که باعث [[غیبت]] آن [[حضرت]] شده است، به اندازه توان خود برطرف کند.
::::#'''قانع نبودن از وضع موجود:''' بدون [[تردید]] وضع موجود در عصر [[غیبت]]، دارای کاستی‌هایی است که هر [[انسان]] کمال طلب را ناخرسند خواهد کرد. این کاستی‌ها به طور عمده از نبود ظاهری [[امام]] ناشی شده است. در باور [[شیعه]] است که آخرین پیشوای [[معصوم]] به دلایلی که برخی از آنها پوشیده است، غایب شده است.<ref> شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۸، ح ۹ و نعمانی، الغيبة، ص ۱۶۶، ح ۶ </ref> این پنهان بودن سبب شده است تا جایی فواید ظاهری آن [[امام]] بی‌بهره باشد. یک [[منتظر راستین]]، کسی است که نه ن به سبب محروم بودن خود از حضور ظاهری [[امام]] وضع موجود را بر نمی‌تابد که محروم بودن [[جامعه بشری]] از [[نعمت]] حضور ظاهری [[امام]] نیز او را [[آزار]] می‌دهد. او خود بایسته می‌داند همه عواملی را که باعث [[غیبت]] آن [[حضرت]] شده است، به اندازه توان خود برطرف کند.
خط ۹۶: خط ۹۶:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجت الاسلام و المسلمین پناهیان؛
| تصویر = 5784577.jpg
| تصویر = 5784577.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی رضا پناهیان]]]]
| پاسخ‌دهنده = علی رضا پناهیان
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«'''[[اعتراض]] به وضع موجود''': مقدمه پدید است آمدن احساس [[انتظار فرج]]، [[اعتراض]] به وضع موجود است. کسی که از وضع موجود [[راضی]] است، نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است، باشد. این [[اعتراض]] هرچند ممکن است مقدمه خارجی [[انتظار]] محسوب شود نه عضو درونی آن، اما به [[دلیل]] نقش حیاتی و مهمی که در شکل‌گیری [[انتظار]] دارد، آن را اولین عنصر [[انتظار]] برمی‌شماریم. [[انسان]] باید به وضع موجود [[اعتراض]] داشته باشد، و الا نمی‌تواند [[منتظر]] باشد. حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود می‌یابد و به وضع موجود معترض نیست، نمی‌تواند به [[حد ]] [[انتظار]] برسد و [[منتظر]] تحقق وضع مطلوب باشد. این [[اعتراض]] در هر درجه‌ای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقه شدید به آنچه نیست و باید باشد، عنصر اول [[انتظار]] محسوب می‌شود. عدم [[قناعت]] به داشته‌ها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشته‌ها می‌کند؛ و این سرگردانی و تلاش برای "داشتن" که معمولاً با [[امید]] به "یافتن" همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]].
:::::*«'''[[اعتراض]] به وضع موجود''': مقدمه پدید است آمدن احساس [[انتظار فرج]]، [[اعتراض]] به وضع موجود است. کسی که از وضع موجود [[راضی]] است، نمی‌تواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است، باشد. این [[اعتراض]] هرچند ممکن است مقدمه خارجی [[انتظار]] محسوب شود نه عضو درونی آن، اما به [[دلیل]] نقش حیاتی و مهمی که در شکل‌گیری [[انتظار]] دارد، آن را اولین عنصر [[انتظار]] برمی‌شماریم. [[انسان]] باید به وضع موجود [[اعتراض]] داشته باشد، و الا نمی‌تواند [[منتظر]] باشد. حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود می‌یابد و به وضع موجود معترض نیست، نمی‌تواند به [[حد ]] [[انتظار]] برسد و [[منتظر]] تحقق وضع مطلوب باشد. این [[اعتراض]] در هر درجه‌ای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقه شدید به آنچه نیست و باید باشد، عنصر اول [[انتظار]] محسوب می‌شود. عدم [[قناعت]] به داشته‌ها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشته‌ها می‌کند؛ و این سرگردانی و تلاش برای "داشتن" که معمولاً با [[امید]] به "یافتن" همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]].
:::::*'''[[آگاهی]] از وضع مطلوب''': عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است. یعنی خبر داشتن از وضعیتی که می‌توانیم داشته باشیم ولی هم اکنون از آن برخوردار نیستیم؛ خبر از خیرات بیکرانی که می‌توانیم و باید دریافت کنیم ولی چون از آنها بی‌خبریم، خرابیم و بی‌خیال. عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است؛ وضع مطلوب و ایده‌آلی که بی‌خبری ما از آن، سبب می‌شود که [[توانایی]] [[درک]] و تحلیل درست وضعیت موجود را هم نداشته باشیم. زیرا بخشی از [[درک]] ما از اوضاع و احوال زمانه و آسیب‌شناسی وضع موجود، وابسته به [[فهم]] آن وضع مطلوب است. بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه می‌توانیم وضع موجود خود ارزیابی کنیم؟ لابد باید به الگوهای مندرس شرقی و غربی که در مدارس و دانشگاه‌ها می‌آموزیم، دل‌خوش کنیم و خود را با مقیاس‌های ناقص و غیر انسانی بلاد [[کفر]]، اندازه‌گیری کنیم؛ کاری که شیوه مرسوم و [[ناپسند]] برخی [[نخبگان]] فرنگ‌باور مملکت ماست.
:::::*'''[[آگاهی]] از وضع مطلوب''': عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است. یعنی خبر داشتن از وضعیتی که می‌توانیم داشته باشیم ولی هم اکنون از آن برخوردار نیستیم؛ خبر از خیرات بیکرانی که می‌توانیم و باید دریافت کنیم ولی چون از آنها بی‌خبریم، خرابیم و بی‌خیال. عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است؛ وضع مطلوب و ایده‌آلی که بی‌خبری ما از آن، سبب می‌شود که [[توانایی]] [[درک]] و تحلیل درست وضعیت موجود را هم نداشته باشیم. زیرا بخشی از [[درک]] ما از اوضاع و احوال زمانه و آسیب‌شناسی وضع موجود، وابسته به [[فهم]] آن وضع مطلوب است. بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه می‌توانیم وضع موجود خود ارزیابی کنیم؟ لابد باید به الگوهای مندرس شرقی و غربی که در مدارس و دانشگاه‌ها می‌آموزیم، دل‌خوش کنیم و خود را با مقیاس‌های ناقص و غیر انسانی بلاد [[کفر]]، اندازه‌گیری کنیم؛ کاری که شیوه مرسوم و [[ناپسند]] برخی [[نخبگان]] فرنگ‌باور مملکت ماست.
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین مهریزی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین مهریزی؛
| تصویر = 1368239.jpg
| تصویر = 1368239.jpg
| پاسخ‌دهنده = مهدی مهریزی]]]]
| پاسخ‌دهنده = مهدی مهریزی
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی مهریزی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار آمیخته با جان و روح آدمی (مقاله)|انتظار آمیخته با جان و روح آدمی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی مهریزی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار آمیخته با جان و روح آدمی (مقاله)|انتظار آمیخته با جان و روح آدمی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#«[[نارضایتی از وضع موجود]] یا قانع نبودن به آن
:::::#«[[نارضایتی از وضع موجود]] یا قانع نبودن به آن
:::::#[[امید]] داشتن به وضع مطلوب
:::::#[[امید]] داشتن به وضع مطلوب
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین زینتی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین زینتی؛
| تصویر = 13681215.jpg
| تصویر = 13681215.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی زینتی]]]]
| پاسخ‌دهنده = علی زینتی
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[علی زینتی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار و امنیت روانی (مقاله)|انتظار و امنیت روانی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[علی زینتی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار و امنیت روانی (مقاله)|انتظار و امنیت روانی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[انتظار]] در درون خود چندین جزء مفهومی را نهفته دارد. این اجزای مفهومی به قرار زیر قابل بیان هستند:
::::::«[[انتظار]] در درون خود چندین جزء مفهومی را نهفته دارد. این اجزای مفهومی به قرار زیر قابل بیان هستند:
:::::#ناخرسندی از وضعیت موجود و مقبول نبودن آن؛
:::::#ناخرسندی از وضعیت موجود و مقبول نبودن آن؛
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین دیرباز؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین دیرباز؛
| تصویر = 11192.jpg
| تصویر = 11192.jpg
| پاسخ‌دهنده = عسکر دیرباز ]]]]
| پاسخ‌دهنده = عسکر دیرباز  
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عسکر دیرباز ]]'''، در مقاله ''«[[روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر (مقاله)|روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عسکر دیرباز ]]'''، در مقاله ''«[[روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر (مقاله)|روش‌های اثرگذاری انتظار در جامعه منتظر]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[انتظار]] برای‌ فرد‌ و [[جامعه]] یک وضعیت است. وضعیتی که می‌تواند دست‌کم دو مؤلفه اساسی داشته باشد:
::::::«[[انتظار]] برای‌ فرد‌ و [[جامعه]] یک وضعیت است. وضعیتی که می‌تواند دست‌کم دو مؤلفه اساسی داشته باشد:
:::::#[[امید‌]] و توقع دست‌یابی به وضعیتی بهتر؛
:::::#[[امید‌]] و توقع دست‌یابی به وضعیتی بهتر؛
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین عرفان؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۸. حجت الاسلام و المسلمین عرفان؛
| تصویر = 5625325.jpg
| تصویر = 5625325.jpg
| پاسخ‌دهنده = امیر محسن عرفان]]]]
| پاسخ‌دهنده = امیر محسن عرفان
::::::آقایان '''[[امیر محسن عرفان]]''' و [[محمد علی فلاح علی‌آباد]]، در مقاله ''«[[تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت (مقاله)|تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = آقایان '''[[امیر محسن عرفان]]''' و [[محمد علی فلاح علی‌آباد]]، در مقاله ''«[[تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت (مقاله)|تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«[[انتظار]] که در چارچوب "[[زمینه‌سازی ظهور]]" خواستار اصالت‌بخشی به مبانی و مؤلفه‌های‌ هویت‌ [[اسلامی]] است؛ می‌تواند در چارچوبی‌ خلّاقانه‌ و بی‌بدیل، به‌ بهسازی‌ عناصر‌ درونی [[فرهنگ]] [[مقاومت]] و [[پایداری]] نظیر ظلم‌ستیزی‌، صبر‌ و [[ایثار]] [[کمک]] کند. انسداد هویتی ناشی از خودباختگی، غرب‌زدگی، فقدان [[پایداری]] در‌ برابر‌ [[مستکبران]]، نوعی تمایز و تفکیک میان مرزهای‌ [[فرهنگ]] [[مقاومت]] و خودباختگی را‌ ایجاد‌ می‌کند.
::::::«[[انتظار]] که در چارچوب "[[زمینه‌سازی ظهور]]" خواستار اصالت‌بخشی به مبانی و مؤلفه‌های‌ هویت‌ [[اسلامی]] است؛ می‌تواند در چارچوبی‌ خلّاقانه‌ و بی‌بدیل، به‌ بهسازی‌ عناصر‌ درونی [[فرهنگ]] [[مقاومت]] و [[پایداری]] نظیر ظلم‌ستیزی‌، صبر‌ و [[ایثار]] [[کمک]] کند. انسداد هویتی ناشی از خودباختگی، غرب‌زدگی، فقدان [[پایداری]] در‌ برابر‌ [[مستکبران]]، نوعی تمایز و تفکیک میان مرزهای‌ [[فرهنگ]] [[مقاومت]] و خودباختگی را‌ ایجاد‌ می‌کند.
::::::[[مقاومت]] و [[فرهنگ]] مقاومتی، در [[دل]] [[انتظار]] و مؤلفه‌های آن نهادینه‌ است‌. [[امید]]، نگاه به [[آینده]] و انتظارِ‌ برطرف‌ شدن‌ مشکلات، [[هموارکننده]] راه‌ مقاومت‌ در رفع آن مشکل‌ است‌. [[امید]] و [[انتظار]] در [[جان]] [[انسان]]، او را در ادامه [[پایداری]] و [[مقاومت]] در برابر سلطه‌ شیطان‌صفتان‌ و [[حکومت]] [[تاریکی]] و اضمحلال، تا رسیدن وعده‌ الاهی‌ [[توانمند]] می‌سازد‌. انتظار‌ بدون‌ [[استقامت]] و [[پایداری]] همچون پوسته‌ای‌ بدون مغز و قالبی بی‌محتواست. کسی که در مسیر [[انتظار]] [[صبر]] و [[مقاومت]] را از دست بدهد‌، انتظار‌ را نیز از دست داده است‌. از‌ این‌رو‌، جوهر‌ اصلی‌ [[انتظار]]، "[[مقاومت]] و [[پایداری‌]]" است‌»<ref>[[امیر محسن عرفان|عرفان، امیر محسن]] و [[محمد علی فلاح علی‌آباد|فلاح علی‌آباد، محمد علی]]، [[تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت (مقاله)|تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت]]، ص۱۵-۱۶.</ref>.
::::::[[مقاومت]] و [[فرهنگ]] مقاومتی، در [[دل]] [[انتظار]] و مؤلفه‌های آن نهادینه‌ است‌. [[امید]]، نگاه به [[آینده]] و انتظارِ‌ برطرف‌ شدن‌ مشکلات، [[هموارکننده]] راه‌ مقاومت‌ در رفع آن مشکل‌ است‌. [[امید]] و [[انتظار]] در [[جان]] [[انسان]]، او را در ادامه [[پایداری]] و [[مقاومت]] در برابر سلطه‌ شیطان‌صفتان‌ و [[حکومت]] [[تاریکی]] و اضمحلال، تا رسیدن وعده‌ الاهی‌ [[توانمند]] می‌سازد‌. انتظار‌ بدون‌ [[استقامت]] و [[پایداری]] همچون پوسته‌ای‌ بدون مغز و قالبی بی‌محتواست. کسی که در مسیر [[انتظار]] [[صبر]] و [[مقاومت]] را از دست بدهد‌، انتظار‌ را نیز از دست داده است‌. از‌ این‌رو‌، جوهر‌ اصلی‌ [[انتظار]]، "[[مقاومت]] و [[پایداری‌]]" است‌»<ref>[[امیر محسن عرفان|عرفان، امیر محسن]] و [[محمد علی فلاح علی‌آباد|فلاح علی‌آباد، محمد علی]]، [[تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت (مقاله)|تبیین نقش گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگ مقاومت]]، ص۱۵-۱۶.</ref>.
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. دکتر نصرآبادی (هیئت علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۹. دکتر نصرآبادی (هیئت علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی)؛
| تصویر = 13681204.jpg
| تصویر = 13681204.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی باقی نصرآبادی]]]]
| پاسخ‌دهنده = علی باقی نصرآبادی
::::::آقای دکتر '''[[علی باقی نصرآبادی]]'''، در مقاله ''«[[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی باقی نصرآبادی]]'''، در مقاله ''«[[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«به نظر می‌رسد که [[فرهنگ انتظار]] با سه رکن مهم تحقق پیدا می‌کند:
::::::«به نظر می‌رسد که [[فرهنگ انتظار]] با سه رکن مهم تحقق پیدا می‌کند:
:::::#[[نارضایتی]] یا قانع نبودن به وضع موجود؛  
:::::#[[نارضایتی]] یا قانع نبودن به وضع موجود؛  
خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۰. آقای دکتر شفیعی سروستانی (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۰. آقای دکتر شفیعی سروستانی (پژوهشگر معارف مهدویت)؛
| تصویر = 13681061.jpg
| تصویر = 13681061.jpg
| پاسخ‌دهنده = ابراهیم شفیعی سروستانی]]]]
| پاسخ‌دهنده = ابراهیم شفیعی سروستانی
::::::آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' و مقاله ''«[[انسان موجود منتظر (مقاله)|انسان موجود منتظر]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' و مقاله ''«[[انسان موجود منتظر (مقاله)|انسان موجود منتظر]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در [[فرهنگ اسلامی]]، [[جهان]] عرصه تقابل و هم آوردی در "[[ولایت]]" است؛ [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] او از یک سو و [[ولایت]] [[شیطان]] ([[طاغوت]]) و [[پیروان]] او از سوی دیگر. در این [[فرهنگ]]، [[انسان‌ها]] یا در خط [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] [[خدا]] هستند که [[خدا]]، آنها را از تاریکی‌های [[نادانی]] و [[گمراهی]]، خارج و به روشنای [[دانایی]] و [[رستگاری]] داخل می‌کند یا در خط [[ولایت]] [[شیطان]] و [[دوستان]] [[شیطان]] قرار دارند که اولیای‌شان، آنها را از [[روشنایی]] [[هدایت]] به سوی تاریکی‌های [[ضلالت]] می‌کشانند: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷؛ و نیز ر.ک: سوره جاثیه، آیه ۱۹.</ref>. بر اساس این نگرش، در [[آموزه‌های اسلامی]]، به نقش "[[ولایت]]" در [[زندگی]] [[انسان‌ها]] توجه ویژه‌ای شده است و همه اهل [[ایمان]] موظفند از یک‌سو، سر در گرو [[ولایت]] [[حق]] و [[پیروان]] آن داشته باشند و از سوی دیگر، از [[ولایت]] [[شیطان]] و [[پیروان]] او بیزاری جویند. این همان [[حقیقت]] "[[تولی]]" و "[[تبری]]" است که در [[مکتب]] [[تشیع]] بر آن بسیار تأکید شده است.
::::::«در [[فرهنگ اسلامی]]، [[جهان]] عرصه تقابل و هم آوردی در "[[ولایت]]" است؛ [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] او از یک سو و [[ولایت]] [[شیطان]] ([[طاغوت]]) و [[پیروان]] او از سوی دیگر. در این [[فرهنگ]]، [[انسان‌ها]] یا در خط [[ولایت]] [[خدا]] و [[دوستان]] [[خدا]] هستند که [[خدا]]، آنها را از تاریکی‌های [[نادانی]] و [[گمراهی]]، خارج و به روشنای [[دانایی]] و [[رستگاری]] داخل می‌کند یا در خط [[ولایت]] [[شیطان]] و [[دوستان]] [[شیطان]] قرار دارند که اولیای‌شان، آنها را از [[روشنایی]] [[هدایت]] به سوی تاریکی‌های [[ضلالت]] می‌کشانند: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷؛ و نیز ر.ک: سوره جاثیه، آیه ۱۹.</ref>. بر اساس این نگرش، در [[آموزه‌های اسلامی]]، به نقش "[[ولایت]]" در [[زندگی]] [[انسان‌ها]] توجه ویژه‌ای شده است و همه اهل [[ایمان]] موظفند از یک‌سو، سر در گرو [[ولایت]] [[حق]] و [[پیروان]] آن داشته باشند و از سوی دیگر، از [[ولایت]] [[شیطان]] و [[پیروان]] او بیزاری جویند. این همان [[حقیقت]] "[[تولی]]" و "[[تبری]]" است که در [[مکتب]] [[تشیع]] بر آن بسیار تأکید شده است.
::::::اگرچه "[[تولی]]" و "[[تبری]]" را در اصطلاح از [[فروع دین]] شمرده‌اند، ولی از مجموعه [[معارف اسلامی]]، به ویژه آموزه‌های [[مکتب اهل بیت]]: چنین بر می‌آید که این دو موضوع، نه فرع [[دین]]، بلکه همه [[دین]] و تمامیت [[ایمان]] هستند و به بیان دیگر، [[دین]] و [[ایمان]] چیزی جز [[دوستی]] ورزیدن و [[بیزاری جستن]] (دوری گزیدن) به خاطر [[خدا]] نیست. [[فضیل بن یسار]]، یکی از [[یاران امام]] [[صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند: از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدم: آیا [[دوستی]] و [[دشمنی]] از [[ایمان]] است؟ فرمود: آیا [[ایمان]] جز [[دوستی]] و [[دشمنی]] است؟"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۵.</ref>. در [[روایت]] دیگری، [[امام صادق]] {{ع}} فرماید: "آن کس که برای [[خدا]] [[دوستی]] بورزد، برای [[خدا]] [[دشمنی]] کند و برای [[خدا]] ببخشد، از کسانی است که [[ایمان]] او کامل شده است"<ref>همان، ص ۱۲۴، ح ۱.</ref>. و باز می‌فرماید: "کسی که [[دوستی]] و دشمنی‌اش بر اساس [[دین]] نباشد، [[دین]] ندارد"<ref>همان، ص ۱۲۷، ح ۱۶.</ref>. همچنین از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است [[رسول خدا]] - [[درود]] و [[سلام]] [[خدا]] بر او و خاندانش باد - به یارانش فرمود: استوارترین دست‌آویزهای [[ایمان]] کدام است؟ گفتند: [[خدا]] و رسولش بهتر می‌دانند. بعضی گفتند: [[نماز]]؛ بعضی گفتند: [[زکات]]؛ بعضی گفتند: [[روزه]]؛ بعضی گفتند: [[حج]] و [[عمره]] و بعضی گفتند: [[جهاد]]. پس [[پیامبر خدا]] فرمود: برای همه آنچه گفتید فضیلتی است، ولی استوار‌ترین دست آویزهای [[ایمان]] نیست، بلکه استوارترین دست‌آویز [[ایمان]]، [[دوستی]] در [[راه خدا]]، [[پیروی]] کردن از [[اولیای خدا]] و [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] خداست<ref>همان، صص ۱۲۵ و ۱۲۶، ح ۶.</ref>. این همه نیست مگر به [[دلیل]] آنکه دوستی‌ها و دشمنی‌های [[آدمی]] مبدأ همه کنش‌ها و واکنش‌ها و اثرگذاری و اثرپذیری‌های او و تعیین کننده منش و روش او در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] است. [[نجات]] و [[رستگاری]] یا سقوط و [[گمراهی]] هر انسانی نیز بستگی تام و تمامی به این موضوع دارد که او در [[زندگی]] خود به چه کسی یا چه چیزی [[دل]] بسته و به [[ولایت]] که سرسپرده است.
::::::اگرچه "[[تولی]]" و "[[تبری]]" را در اصطلاح از [[فروع دین]] شمرده‌اند، ولی از مجموعه [[معارف اسلامی]]، به ویژه آموزه‌های [[مکتب اهل بیت]]: چنین بر می‌آید که این دو موضوع، نه فرع [[دین]]، بلکه همه [[دین]] و تمامیت [[ایمان]] هستند و به بیان دیگر، [[دین]] و [[ایمان]] چیزی جز [[دوستی]] ورزیدن و [[بیزاری جستن]] (دوری گزیدن) به خاطر [[خدا]] نیست. [[فضیل بن یسار]]، یکی از [[یاران امام]] [[صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند: از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدم: آیا [[دوستی]] و [[دشمنی]] از [[ایمان]] است؟ فرمود: آیا [[ایمان]] جز [[دوستی]] و [[دشمنی]] است؟"<ref>الکافی، ج ۲، ص ۱۲۵، ح ۵.</ref>. در [[روایت]] دیگری، [[امام صادق]] {{ع}} فرماید: "آن کس که برای [[خدا]] [[دوستی]] بورزد، برای [[خدا]] [[دشمنی]] کند و برای [[خدا]] ببخشد، از کسانی است که [[ایمان]] او کامل شده است"<ref>همان، ص ۱۲۴، ح ۱.</ref>. و باز می‌فرماید: "کسی که [[دوستی]] و دشمنی‌اش بر اساس [[دین]] نباشد، [[دین]] ندارد"<ref>همان، ص ۱۲۷، ح ۱۶.</ref>. همچنین از آن [[حضرت]] [[نقل]] شده است [[رسول خدا]] - [[درود]] و [[سلام]] [[خدا]] بر او و خاندانش باد - به یارانش فرمود: استوارترین دست‌آویزهای [[ایمان]] کدام است؟ گفتند: [[خدا]] و رسولش بهتر می‌دانند. بعضی گفتند: [[نماز]]؛ بعضی گفتند: [[زکات]]؛ بعضی گفتند: [[روزه]]؛ بعضی گفتند: [[حج]] و [[عمره]] و بعضی گفتند: [[جهاد]]. پس [[پیامبر خدا]] فرمود: برای همه آنچه گفتید فضیلتی است، ولی استوار‌ترین دست آویزهای [[ایمان]] نیست، بلکه استوارترین دست‌آویز [[ایمان]]، [[دوستی]] در [[راه خدا]]، [[پیروی]] کردن از [[اولیای خدا]] و [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] خداست<ref>همان، صص ۱۲۵ و ۱۲۶، ح ۶.</ref>. این همه نیست مگر به [[دلیل]] آنکه دوستی‌ها و دشمنی‌های [[آدمی]] مبدأ همه کنش‌ها و واکنش‌ها و اثرگذاری و اثرپذیری‌های او و تعیین کننده منش و روش او در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] است. [[نجات]] و [[رستگاری]] یا سقوط و [[گمراهی]] هر انسانی نیز بستگی تام و تمامی به این موضوع دارد که او در [[زندگی]] خود به چه کسی یا چه چیزی [[دل]] بسته و به [[ولایت]] که سرسپرده است.
خط ۱۹۸: خط ۱۹۸:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۱. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۱. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛
| تصویر = 15207.jpg
| تصویر = 15207.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی اصغر رضوانی]]]]
| پاسخ‌دهنده = علی اصغر رضوانی
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[انتظار ظهور]] [[منجی]] هیچ گاه به [[حقیقت]] نمی‌پیوندد مگر در صورتی که سه عنصر اساسی در آن محقق گردد:
::::::«[[انتظار ظهور]] [[منجی]] هیچ گاه به [[حقیقت]] نمی‌پیوندد مگر در صورتی که سه عنصر اساسی در آن محقق گردد:
:::::#عنصر عقیدتی: شخص [[منتظر]] باید [[ایمان]] راسخی به حتمی بودن [[ظهور منجی]] و [[نجات]] بخشی او داشته باشد.
:::::#عنصر عقیدتی: شخص [[منتظر]] باید [[ایمان]] راسخی به حتمی بودن [[ظهور منجی]] و [[نجات]] بخشی او داشته باشد.
خط ۲۱۰: خط ۲۱۰:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۲. آقای باقری‌زاده اشعری؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۲. آقای باقری‌زاده اشعری؛
| تصویر = 87666522.jpg
| تصویر = 87666522.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد باقری‌زاده اشعری]]]]
| پاسخ‌دهنده = محمد باقری‌زاده اشعری
::::::آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[محمد باقری‌زاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[انتظار فرج]] [[امام مهدی]] {{ع}}، سه رکن اساسی دارد:
::::::«[[انتظار فرج]] [[امام مهدی]] {{ع}}، سه رکن اساسی دارد:
:::::#نارضایتی از وضعیت موجود،  
:::::#نارضایتی از وضعیت موجود،  
خط ۲۲۲: خط ۲۲۲:
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۳. آقای دکتر قائمی (پژوهشگر معارف دینی)؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱۳. آقای دکتر قائمی (پژوهشگر معارف دینی)؛
| تصویر = 1130809.jpg
| تصویر = 1130809.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی قائمی]]]]
| پاسخ‌دهنده = علی قائمی
::::::آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::#«'''[[امید به آینده‌ای روشن]]:''' [[انتظار]] از یک دید داشتن [[امید]] به آینده‌ای روشن است، آینده‌ای که در آن [[مردم]] [[جهان]] از [[بیدادگری]]، [[استبداد]]، فشار، نظامات غلط [[نجات]] پیدا کند. استعباد از میان برداشته شود و از این همه اضطرابات، [[ناامنی‌ها]]، افکار متضادرها گردد، رژیم‌های ضدانسانی از میان برود، [[اعتماد]] و [[اطمینان]] آید، [[اتحاد]] و [[وحدت]] ریشه‌دار گردد. [[منتظران]] را [[عقیده]] بر این است که این [[تمدن]] مخرب ویران می‌شود، و جلوه‌های کاذب آن که چشم‌ها را خیره کرده است از میان می‌رود و تیره‌روزی‌های حاصل از این [[نیت]] را زائل می‌سازد. [[وعده الهی]] درباره فرجام [[جهان]] تحقق می‌پذیرد، آثار [[شکست]] از میان برداشته می‌شود. آنان که زمام امور [[بشر]] را در دست دارند محکوم به سقوط و فنایند. عوامل بیگانگی‌زا از میان می‌روند و محکوم می‌گردند. [[تاریکی]] توده عقب مانده به [[دل]] به روشنائی می‌شود و سرهای فروافکنده از نو بلند می‌گردند.
:::::#«'''[[امید به آینده‌ای روشن]]:''' [[انتظار]] از یک دید داشتن [[امید]] به آینده‌ای روشن است، آینده‌ای که در آن [[مردم]] [[جهان]] از [[بیدادگری]]، [[استبداد]]، فشار، نظامات غلط [[نجات]] پیدا کند. استعباد از میان برداشته شود و از این همه اضطرابات، [[ناامنی‌ها]]، افکار متضادرها گردد، رژیم‌های ضدانسانی از میان برود، [[اعتماد]] و [[اطمینان]] آید، [[اتحاد]] و [[وحدت]] ریشه‌دار گردد. [[منتظران]] را [[عقیده]] بر این است که این [[تمدن]] مخرب ویران می‌شود، و جلوه‌های کاذب آن که چشم‌ها را خیره کرده است از میان می‌رود و تیره‌روزی‌های حاصل از این [[نیت]] را زائل می‌سازد. [[وعده الهی]] درباره فرجام [[جهان]] تحقق می‌پذیرد، آثار [[شکست]] از میان برداشته می‌شود. آنان که زمام امور [[بشر]] را در دست دارند محکوم به سقوط و فنایند. عوامل بیگانگی‌زا از میان می‌روند و محکوم می‌گردند. [[تاریکی]] توده عقب مانده به [[دل]] به روشنائی می‌شود و سرهای فروافکنده از نو بلند می‌گردند.
:::::#'''[[امید به نجات از ذلت]]:''' [[انتظار]] نشان می‌دهد عده‌ای از افراد که در اثر [[جهل]] و بی‌خبری، [[ضعف]] و ندانم کاری مرکوب دیگران هستند می‌خواهند خود را از این [[ذلت]] [[نجات]] دهند. اینان نه می‌توانند تن به سواری دهند و نه [[قدرت]] [[تحمل]] آن را دارند. با خود می‌اندیشند که چرا باید سواری داد و چرا باید بار [[ذلت]] و خفت را بر خود هموار کرد؟ مگر آنان چه دارند که ما نداریم؟ جز قدرتمندی، قداره‌بندی و زورگوئی چه دارند؟ جز این است که [[جرم]] ما [[ضعف]] و [[ناتوانی]] است؟ جز این است که [[غفلت]] ما و تاراج‌گری آنان ما را به چنین روزی کشانده است؟ اینان با خود می‌اندیشند که چرا ما مرکوب باشیم و عده‌ای راکب؟ چرا ما با هم [[برادر]] و همسان نباشیم؟ چرا در کنار هم راه نرویم؟ چرا به جای رقابت‌های حاد [[تعاون]] و [[همکاری]] نباشد؟ چرا زیبائی‌ها بجای [[زشتی‌ها]] نباشد؟ [[انتظار]] نشان می‌دهد که [[مردم]] می‌خواهند در [[جهان]] [[عدل]] و [[انصاف]] باشد، [[برادری]] و [[مساوات]] باشد، [[تعاون]] و تکافل [[اجتماعی]] باشد، رهائی از زیر بار [[رنج‌ها]] باشد، با [[آدمی]] چون با حیوانی معامله نشود، سیاهی‌ها نفی شوند، نظامات تائید نشده از میان بروند، اوضاع آشفته سر و سامان گیرند، [[حکومت]] انسانی و [[الهی]] و [[سیاست]] [[حق]] و انسانی در پیش گرفته شود.
:::::#'''[[امید به نجات از ذلت]]:''' [[انتظار]] نشان می‌دهد عده‌ای از افراد که در اثر [[جهل]] و بی‌خبری، [[ضعف]] و ندانم کاری مرکوب دیگران هستند می‌خواهند خود را از این [[ذلت]] [[نجات]] دهند. اینان نه می‌توانند تن به سواری دهند و نه [[قدرت]] [[تحمل]] آن را دارند. با خود می‌اندیشند که چرا باید سواری داد و چرا باید بار [[ذلت]] و خفت را بر خود هموار کرد؟ مگر آنان چه دارند که ما نداریم؟ جز قدرتمندی، قداره‌بندی و زورگوئی چه دارند؟ جز این است که [[جرم]] ما [[ضعف]] و [[ناتوانی]] است؟ جز این است که [[غفلت]] ما و تاراج‌گری آنان ما را به چنین روزی کشانده است؟ اینان با خود می‌اندیشند که چرا ما مرکوب باشیم و عده‌ای راکب؟ چرا ما با هم [[برادر]] و همسان نباشیم؟ چرا در کنار هم راه نرویم؟ چرا به جای رقابت‌های حاد [[تعاون]] و [[همکاری]] نباشد؟ چرا زیبائی‌ها بجای [[زشتی‌ها]] نباشد؟ [[انتظار]] نشان می‌دهد که [[مردم]] می‌خواهند در [[جهان]] [[عدل]] و [[انصاف]] باشد، [[برادری]] و [[مساوات]] باشد، [[تعاون]] و تکافل [[اجتماعی]] باشد، رهائی از زیر بار [[رنج‌ها]] باشد، با [[آدمی]] چون با حیوانی معامله نشود، سیاهی‌ها نفی شوند، نظامات تائید نشده از میان بروند، اوضاع آشفته سر و سامان گیرند، [[حکومت]] انسانی و [[الهی]] و [[سیاست]] [[حق]] و انسانی در پیش گرفته شود.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش