غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۵
، ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})) |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
::::::«غیب مطلق بودن یعنی چه؟ یعنی حقیقتی که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای هیچ موجودی امکان پذیر نیست. البته این که معرفت خدا پیدا میشود و معرفت خدا هم خیلی درجات دارد یک مطلب است، مسأله معرفت به کنه ذات یعنی خدا را آنچنان شناختن که دیگر ماورای آن شناختن شناختنی نباشد، مطلب دیگر؛ آن مختص به خود ذات پروردگار است. حتی پیغمبر که عارف اول عالَم است باز میگوید: {{عربی|«مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك»}}<ref>تو را آنگونه که شایسته شناختن توست نشناختیم.</ref>. این جمله همان معنای "هو" است؛ یعنی تو در مرتبه و درجهای هستی که هرچه برای من "اَنْتَ" باشی باز در یک درجهای "هو" هستی؛ یعنی برای هیچ بشری امکان اینکه احاطه به ذات پروردگار پیدا کند نیست؛ لهذا او را میگویند "غیب الغیوب" (غیب همه غیبها) و آن، آن جهتی است که جز ذات پروردگار هیچ موجودی نمیتواند بر آن دست بیابد و احاطه پیدا کند: {{عربی|« لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْس»}}<ref>من توانایی گردآوری نمودن ستایش نمودن تو را ندارم، تو همانگونه که در ستایش خود فرمودی هستی</ref>. | ::::::«غیب مطلق بودن یعنی چه؟ یعنی حقیقتی که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای هیچ موجودی امکان پذیر نیست. البته این که معرفت خدا پیدا میشود و معرفت خدا هم خیلی درجات دارد یک مطلب است، مسأله معرفت به کنه ذات یعنی خدا را آنچنان شناختن که دیگر ماورای آن شناختن شناختنی نباشد، مطلب دیگر؛ آن مختص به خود ذات پروردگار است. حتی پیغمبر که عارف اول عالَم است باز میگوید: {{عربی|«مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك»}}<ref>تو را آنگونه که شایسته شناختن توست نشناختیم.</ref>. این جمله همان معنای "هو" است؛ یعنی تو در مرتبه و درجهای هستی که هرچه برای من "اَنْتَ" باشی باز در یک درجهای "هو" هستی؛ یعنی برای هیچ بشری امکان اینکه احاطه به ذات پروردگار پیدا کند نیست؛ لهذا او را میگویند "غیب الغیوب" (غیب همه غیبها) و آن، آن جهتی است که جز ذات پروردگار هیچ موجودی نمیتواند بر آن دست بیابد و احاطه پیدا کند: {{عربی|« لَا أُحْصِي ثَنَاءً عَلَيْكَ أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْس»}}<ref>من توانایی گردآوری نمودن ستایش نمودن تو را ندارم، تو همانگونه که در ستایش خود فرمودی هستی</ref>. | ||
::::::پروردگارا من هر چه تو را ستایش کنم و ثنا بگویم قادر نخواهم بود که تو را آنچنان که شایسته هستی و باید، ثنا بگویم؛ تو آنچنان هستی که خود، خود را وصف و توصیف میکنی. پس این، معنی اسم بودن "هو" است. {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۲ سوره حشر چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ]]}}<ref>« اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> عالم و علیم هر دو اسم پروردگار است. عالمِ مطلق است و علیمِ مطلق؛ ولی برای آنکه ضمناً بیان شود که آنچه او میداند از دو نوع است (یعنی در واقع ما دو جور عالَم داریم: غیب و شهادت) او هم عالِم غیب است و هم عالِم شهادت، لهذا این تعبیر در قرآن مکرر آمده است که {{متن قرآن|الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}}. شهادت یعنی حضور، آشکار؛ غیب یعنی نهان. در واقع {{متن قرآن|عالم الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}} یعنی دانای نهان و آشکار، دانای ناپیدا و پیدا»<ref>[http://www.mortezamotahari.com/fa/BookView.html?BookId=440&BookArticleID=131640 مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶ ص ۱۷۳]</ref>. | ::::::پروردگارا من هر چه تو را ستایش کنم و ثنا بگویم قادر نخواهم بود که تو را آنچنان که شایسته هستی و باید، ثنا بگویم؛ تو آنچنان هستی که خود، خود را وصف و توصیف میکنی. پس این، معنی اسم بودن "هو" است. {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۲ سوره حشر چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ]]}}<ref>« اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> عالم و علیم هر دو اسم پروردگار است. عالمِ مطلق است و علیمِ مطلق؛ ولی برای آنکه ضمناً بیان شود که آنچه او میداند از دو نوع است (یعنی در واقع ما دو جور عالَم داریم: غیب و شهادت) او هم عالِم غیب است و هم عالِم شهادت، لهذا این تعبیر در قرآن مکرر آمده است که {{متن قرآن|الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}}. شهادت یعنی حضور، آشکار؛ غیب یعنی نهان. در واقع {{متن قرآن|عالم الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ}} یعنی دانای نهان و آشکار، دانای ناپیدا و پیدا»<ref>[http://www.mortezamotahari.com/fa/BookView.html?BookId=440&BookArticleID=131640 مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶ ص ۱۷۳]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' و آیتالله '''[[شهابالدین اشراقی|اشراقی]]''' در کتاب ''«[[پاسداران وحی (کتاب)|پاسداران وحی]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = آیتالله '''[[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' و آیتالله '''[[شهابالدین اشراقی|اشراقی]]''' در کتاب ''«[[پاسداران وحی (کتاب)|پاسداران وحی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«غیب مطلق، آن واقعیت ناشناختهای است که هیچ گاه و در هیچ شرایطی برای آدمیان آشکار نخواهد شد و آدمی در هر درجهای از تعالی که باشد، به کنه آن پی نمیبرد. مانند غیب ذات احدیت حق، که نه در دست رسِ عقل حکیم است و نه مشهود دل عارف؛ هر حکیمی و هر عارفی. [[امام سجاد|امام علی بن الحسین]]{{ع}} فرمود: {{عربی|«أنتَ الّذي قَصُرَتِ الاَوهامُ عَنْ ذاتيّتِك، وَ عَجَزَتِ الأوهامُ عَنْ كيفيّتكَ، وَ لَم تُدرِكُ الأبصَارُ مَوضِعَ أيْنَيّتِكَ»}}<ref>«واژهها در توصیف تو ناتوانند و به هنگام ترسیم ارزشهایت، از ناتوانی به گمراهی میروند و تار و پود الفاظ در زیر بار ستایش تو از هم میگسلد»؛ صحيفه سجادیه، دعاى عرفه امام سجاد{{ع}}</ref><ref>[http://www.lankarani.com/far/library/view.php?action=view&id_book=209&page=163 پاسداران وحی، ص ۱۶۷.]</ref>. | ::::::«غیب مطلق، آن واقعیت ناشناختهای است که هیچ گاه و در هیچ شرایطی برای آدمیان آشکار نخواهد شد و آدمی در هر درجهای از تعالی که باشد، به کنه آن پی نمیبرد. مانند غیب ذات احدیت حق، که نه در دست رسِ عقل حکیم است و نه مشهود دل عارف؛ هر حکیمی و هر عارفی. [[امام سجاد|امام علی بن الحسین]]{{ع}} فرمود: {{عربی|«أنتَ الّذي قَصُرَتِ الاَوهامُ عَنْ ذاتيّتِك، وَ عَجَزَتِ الأوهامُ عَنْ كيفيّتكَ، وَ لَم تُدرِكُ الأبصَارُ مَوضِعَ أيْنَيّتِكَ»}}<ref>«واژهها در توصیف تو ناتوانند و به هنگام ترسیم ارزشهایت، از ناتوانی به گمراهی میروند و تار و پود الفاظ در زیر بار ستایش تو از هم میگسلد»؛ صحيفه سجادیه، دعاى عرفه امام سجاد{{ع}}</ref><ref>[http://www.lankarani.com/far/library/view.php?action=view&id_book=209&page=163 پاسداران وحی، ص ۱۶۷.]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
::::::*«"[[غیب مطلق]]" به چیزی گفته میشود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، غیب باشد؛ مثل: "ذات اقدس الهی" که نه قابل [[ادراک]] با [[حواس]] است: {{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ}}<ref>چشمها او را در نمییابند؛ سوره انعام: ۱۰۳.</ref> ونه قابل احاطه و اکتناه با قلب و فکر: {{عربی|«يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَرُ»}}<ref>[http://lib.eshia.ir/71561/1/154/%D9%84%D8%A7_%D8%AA%D8%AD%D9%88%DB%8C%D9%87 [[ای کسی که فکرها و ذهن ها توانایی در بر گرفتن آن را ندارند؛ مهج الدعوات (کتاب)|مهج الدعوات]]، ص ۱۵۴.]</ref>، {{عربی|«يَا مَنْ لَا تُحِيطُ بِهِ الْفِكَرُ»}}<ref>[http://lib.eshia.ir/71561/1/154/%D9%84%D8%A7_%D8%AA%D8%AD%D9%88%DB%8C%D9%87 [[ای کسی که فکرها و ذهنها توانایی احاطه کردن آن را ندارند؛ بحار الأنوار (کتاب)|بحار الأنوار]]، ج۸۳، ص ۳۳۵.]</ref>؛ {{عربی|«لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَلَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ»}}<ref>[http://lib.eshia.ir/71561/1/154/%D9%84%D8%A7_%D8%AA%D8%AD%D9%88%DB%8C%D9%87 [[نفوس دارای همت های بلند توانایی درک او را ندارند، و تلاش و غور فطرت ها توانایی دستیابی به او را ندارند؛ نهج البلاغه (کتاب)|نهج البلاغه]]، خطبه ۱.]</ref>. آری، [[مشاهده قلبی]] او به کمک نیروی [[ایمان]] که منافاتی با [[غیب]] بودن معلوم ندارد، ممکن است:{{عربی|«وَلَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الاِْيِمَانِ»}}<ref>[http://lib.eshia.ir/71561/1/154/%D9%84%D8%A7_%D8%AA%D8%AD%D9%88%DB%8C%D9%87 [[ولی دلها با حقیقت ایمان، توانایی درک کردن او را دارند؛ نهج البلاغه (کتاب)|نهج البلاغه]]، خطبه ۱۷۹.]</ref>. البته ذات اقدس الهی برای خودش [[مشهود]] است. از این جهت، [[غیب]] مطلق بدین معنا که برای خود همان شیء نیز غیب باشد، وجود ندارد»<ref>[http://portal.esra.ir/Pages/controls/UploadedData/pdf/adab03.pdf [[ادب فنای مقربان ج۳ (کتاب)|ادب فنای مقربان ج۳]]، ص۴۱۴.]</ref>. | ::::::*«"[[غیب مطلق]]" به چیزی گفته میشود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، غیب باشد؛ مثل: "ذات اقدس الهی" که نه قابل [[ادراک]] با [[حواس]] است: {{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ}}<ref>چشمها او را در نمییابند؛ سوره انعام: ۱۰۳.</ref> ونه قابل احاطه و اکتناه با قلب و فکر: {{عربی|«يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَرُ»}}<ref>[http://lib.eshia.ir/71561/1/154/%D9%84%D8%A7_%D8%AA%D8%AD%D9%88%DB%8C%D9%87 [[ای کسی که فکرها و ذهن ها توانایی در بر گرفتن آن را ندارند؛ مهج الدعوات (کتاب)|مهج الدعوات]]، ص ۱۵۴.]</ref>، {{عربی|«يَا مَنْ لَا تُحِيطُ بِهِ الْفِكَرُ»}}<ref>[http://lib.eshia.ir/71561/1/154/%D9%84%D8%A7_%D8%AA%D8%AD%D9%88%DB%8C%D9%87 [[ای کسی که فکرها و ذهنها توانایی احاطه کردن آن را ندارند؛ بحار الأنوار (کتاب)|بحار الأنوار]]، ج۸۳، ص ۳۳۵.]</ref>؛ {{عربی|«لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَلَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ»}}<ref>[http://lib.eshia.ir/71561/1/154/%D9%84%D8%A7_%D8%AA%D8%AD%D9%88%DB%8C%D9%87 [[نفوس دارای همت های بلند توانایی درک او را ندارند، و تلاش و غور فطرت ها توانایی دستیابی به او را ندارند؛ نهج البلاغه (کتاب)|نهج البلاغه]]، خطبه ۱.]</ref>. آری، [[مشاهده قلبی]] او به کمک نیروی [[ایمان]] که منافاتی با [[غیب]] بودن معلوم ندارد، ممکن است:{{عربی|«وَلَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الاِْيِمَانِ»}}<ref>[http://lib.eshia.ir/71561/1/154/%D9%84%D8%A7_%D8%AA%D8%AD%D9%88%DB%8C%D9%87 [[ولی دلها با حقیقت ایمان، توانایی درک کردن او را دارند؛ نهج البلاغه (کتاب)|نهج البلاغه]]، خطبه ۱۷۹.]</ref>. البته ذات اقدس الهی برای خودش [[مشهود]] است. از این جهت، [[غیب]] مطلق بدین معنا که برای خود همان شیء نیز غیب باشد، وجود ندارد»<ref>[http://portal.esra.ir/Pages/controls/UploadedData/pdf/adab03.pdf [[ادب فنای مقربان ج۳ (کتاب)|ادب فنای مقربان ج۳]]، ص۴۱۴.]</ref>. | ||
::::::*«[[غیب]] بر دو قسم است: مطلق و نسبی؛ [[غیب مطلق]] آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است؛ مانند ذات خداوند که معرفت کنه ذات او برای احدی مقدور نیست و نسبت به همگان [[غیب]] است، گرچه برای خودش مشهود است. [[غیب]] مطلق، که حتی برای خودِ همان شیء نیز [[غیب]] باشد، هرگز وجود ندارد. [[غیب نسبی]] آن است که در برخی مقاطع وجودی و یا برای برخی افراد [[غیب]] است؛ مانند اخبار گذشتگان: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}} <ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.</ref>؛ و یا قیامت و فرشتگان؛ زیرا قیامت مشهود برخی انسانهاست. فرشته نیز تمثّلش برای برخی انسانها ممکن است: {{متن قرآن|فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا }} <ref> چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت؛ سوره مریم، آیه: ۱۷.</ref>. و مشاهدهاش میسور انبیا و اولیای الهی است. البته همگان، حتی کافران در حال احتضار و در برزخ و قیامت، بعضی از فرشتگان را مشاهده می کنند: {{متن قرآن|يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ}} <ref> روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژدهای برای گناهکاران نخواهد بود؛ سوره فرقان، آیه:۲۲.</ref>. در برابر غیب مطلق و نِسبی، شهادت مطلق و نسبی است . شهادت مطلق، نظیر اصل واقعیت است که نسبت به هیچ موجودی غایب و محجوب نیست. اما موجودهای مادی محسوس، گرچه وجود آنها در نشئه شهادت قرار دارد، لکن چون برخی از موجودهای نشئه مزبور از برخی دیگر غایب است همه شهادتهای عالم حسّ از یک غیبِ نسبی برخوردار است. لازم است توجه شود که تقسیم موجود به غیب و شهادت، به لحاظ معرفت است، نه به لحاظ اصل ذات خود شیء؛ یعنی، نظیر تقسیم موجود به واجب و ممکن نیست، که امر عینی است، نه معرفتی؛ چون اگر معرفت اصلاً مطرح نباشد، تقسیم موجود به [[غیب]] و شهادت نیز روا نیست. البته ملزوم آن، یعنی تقسیم موجود به مجرّد و مادی، یک امر نفسی و عینی است، نه نِسبی و علمی، ولی لازمِ تجرّد و مادیّت که غیب و شهادت است، امری معرفتی و علمی است»<ref> [http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=NjY3-lo9QdCkQRPY%3d تسنيم، ج ۲، ص ۱۷۲.]</ref>. | ::::::*«[[غیب]] بر دو قسم است: مطلق و نسبی؛ [[غیب مطلق]] آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است؛ مانند ذات خداوند که معرفت کنه ذات او برای احدی مقدور نیست و نسبت به همگان [[غیب]] است، گرچه برای خودش مشهود است. [[غیب]] مطلق، که حتی برای خودِ همان شیء نیز [[غیب]] باشد، هرگز وجود ندارد. [[غیب نسبی]] آن است که در برخی مقاطع وجودی و یا برای برخی افراد [[غیب]] است؛ مانند اخبار گذشتگان: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}} <ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.</ref>؛ و یا قیامت و فرشتگان؛ زیرا قیامت مشهود برخی انسانهاست. فرشته نیز تمثّلش برای برخی انسانها ممکن است: {{متن قرآن|فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا }} <ref> چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت؛ سوره مریم، آیه: ۱۷.</ref>. و مشاهدهاش میسور انبیا و اولیای الهی است. البته همگان، حتی کافران در حال احتضار و در برزخ و قیامت، بعضی از فرشتگان را مشاهده می کنند: {{متن قرآن|يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ}} <ref> روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژدهای برای گناهکاران نخواهد بود؛ سوره فرقان، آیه:۲۲.</ref>. در برابر غیب مطلق و نِسبی، شهادت مطلق و نسبی است . شهادت مطلق، نظیر اصل واقعیت است که نسبت به هیچ موجودی غایب و محجوب نیست. اما موجودهای مادی محسوس، گرچه وجود آنها در نشئه شهادت قرار دارد، لکن چون برخی از موجودهای نشئه مزبور از برخی دیگر غایب است همه شهادتهای عالم حسّ از یک غیبِ نسبی برخوردار است. لازم است توجه شود که تقسیم موجود به غیب و شهادت، به لحاظ معرفت است، نه به لحاظ اصل ذات خود شیء؛ یعنی، نظیر تقسیم موجود به واجب و ممکن نیست، که امر عینی است، نه معرفتی؛ چون اگر معرفت اصلاً مطرح نباشد، تقسیم موجود به [[غیب]] و شهادت نیز روا نیست. البته ملزوم آن، یعنی تقسیم موجود به مجرّد و مادی، یک امر نفسی و عینی است، نه نِسبی و علمی، ولی لازمِ تجرّد و مادیّت که غیب و شهادت است، امری معرفتی و علمی است»<ref> [http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=2&lang=fa&id=NjY3-lo9QdCkQRPY%3d تسنيم، ج ۲، ص ۱۷۲.]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
::::::«مقام ذات و کنه باریتعالی، و بهتعبیردیگر مقام احدیت، مقام تجلی ذات برای ذات و مقام غیبالغیب است که هنوز اسما و صفات ظاهر نشدهاند. این مقام، یعنی کنه ذات حق معلوم، مدرک و مشهودِ هیچکس نتواند بود و حتی [[رسول خدا]] {{صل}} به مقام ذات دسترس ندارد. در آثار عرفانی، گاهی لفظ "الله" اسم علم برای ذات دستنایافتنی خداوند و کنه خداوند است و معنای الوهیت، تدبیر و مانند اینها در آن لحاظ نشده است. در مقابل، مقام واحدیت قرار دارد که مقام ظهور اسما و صفات و مظاهر آنها، یعنی ذوات و ماهیات اشیاست. اگر گفته میشود که ما نمیتوانیم به ذات خداوند علم داشته باشیم، منظور مقام ذات در اصطلاح عرفاست که مقدم بر مرتبه و مقام اسما و صفات و تجلیات الهی است و حتی [[انبیا]] و [[اولیا]] و ملائکه مقرب راهی به این مقام معرفت ندارند. این مقام، تنها معلوم و مشهودِ خود خداوند است. بر این اساس، از نگاه عرفا نمیتوان [[علم حضوری]] به مقام ذات پیدا کرد؛ زیرا درک این مقام که [[غیب]] محض است، منحصر به خود خداوند است که بر ذات خویش احاطه دارد و سایر موجودات چون نمیتوانند بر ذات الهی احاطه داشته باشند -چه آنکه، احاطه محدود بر نامحدود و نامتناهی محال است- راهی به ادراک مقام ذات الهی، که مستلزم احاطه بر آن است، ندارند. ازاینرو قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَ لا يُحيطُونَ بِهِ عِلْماً}} <ref> و آنان احاطه علمی به خداوند ندارند؛ سوره طه، آیه: 110.</ref>. | ::::::«مقام ذات و کنه باریتعالی، و بهتعبیردیگر مقام احدیت، مقام تجلی ذات برای ذات و مقام غیبالغیب است که هنوز اسما و صفات ظاهر نشدهاند. این مقام، یعنی کنه ذات حق معلوم، مدرک و مشهودِ هیچکس نتواند بود و حتی [[رسول خدا]] {{صل}} به مقام ذات دسترس ندارد. در آثار عرفانی، گاهی لفظ "الله" اسم علم برای ذات دستنایافتنی خداوند و کنه خداوند است و معنای الوهیت، تدبیر و مانند اینها در آن لحاظ نشده است. در مقابل، مقام واحدیت قرار دارد که مقام ظهور اسما و صفات و مظاهر آنها، یعنی ذوات و ماهیات اشیاست. اگر گفته میشود که ما نمیتوانیم به ذات خداوند علم داشته باشیم، منظور مقام ذات در اصطلاح عرفاست که مقدم بر مرتبه و مقام اسما و صفات و تجلیات الهی است و حتی [[انبیا]] و [[اولیا]] و ملائکه مقرب راهی به این مقام معرفت ندارند. این مقام، تنها معلوم و مشهودِ خود خداوند است. بر این اساس، از نگاه عرفا نمیتوان [[علم حضوری]] به مقام ذات پیدا کرد؛ زیرا درک این مقام که [[غیب]] محض است، منحصر به خود خداوند است که بر ذات خویش احاطه دارد و سایر موجودات چون نمیتوانند بر ذات الهی احاطه داشته باشند -چه آنکه، احاطه محدود بر نامحدود و نامتناهی محال است- راهی به ادراک مقام ذات الهی، که مستلزم احاطه بر آن است، ندارند. ازاینرو قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَ لا يُحيطُونَ بِهِ عِلْماً}} <ref> و آنان احاطه علمی به خداوند ندارند؛ سوره طه، آیه: 110.</ref>. | ||
::::::روشن شد که منظور کسانی که علم به ذات الهی را ممکن و بلکه لازمه وجود معلول میدانند، ذات در اصطلاح فلسفه و کلام است که عین صفات است و هیچ نحو تعددی بین آن ذات و صفات وجود ندارد. در مقابل، کسانی که میگویند علم ما به وجه و تجلیات الهی تعلق میگیرد، نه به ذات او، منظورشان ذات در اصطلاح عرفانی، یعنی مقام غیبالغیوب است که در حیطه [[شهود]]، علم و ادراک ما نمیگنجد و درک و شهود آن اختصاص به خداوند دارد. پس بنا بر اصطلاح ذات خداوند از دیدگاه فلسفی، میتوان به ذات خداوند علم حصولی و [[علم حضوری|حضوری]] یافت و از این دیدگاه، علم حضوری به ذات خداوند، بهمعنای احاطه بر کنه و ذات خداوند نیست؛ زیرا هیچکس جز خداوند احاطه بر ذات او ندارد و علم حضوری دیگران به ذات الهی فروتر از آن مرتبه است. بهعلاوه، این علم حضوری که برای ما میسور و دستیافتنی است، شدت و ضعف دارد و بنا بر مقام و مرتبه انسانها از مراتب گوناگونی برخوردار است»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/3671 سجادههای سلوک]، ج 2، ص 223 و 224.</ref>. | ::::::روشن شد که منظور کسانی که علم به ذات الهی را ممکن و بلکه لازمه وجود معلول میدانند، ذات در اصطلاح فلسفه و کلام است که عین صفات است و هیچ نحو تعددی بین آن ذات و صفات وجود ندارد. در مقابل، کسانی که میگویند علم ما به وجه و تجلیات الهی تعلق میگیرد، نه به ذات او، منظورشان ذات در اصطلاح عرفانی، یعنی مقام غیبالغیوب است که در حیطه [[شهود]]، علم و ادراک ما نمیگنجد و درک و شهود آن اختصاص به خداوند دارد. پس بنا بر اصطلاح ذات خداوند از دیدگاه فلسفی، میتوان به ذات خداوند علم حصولی و [[علم حضوری|حضوری]] یافت و از این دیدگاه، علم حضوری به ذات خداوند، بهمعنای احاطه بر کنه و ذات خداوند نیست؛ زیرا هیچکس جز خداوند احاطه بر ذات او ندارد و علم حضوری دیگران به ذات الهی فروتر از آن مرتبه است. بهعلاوه، این علم حضوری که برای ما میسور و دستیافتنی است، شدت و ضعف دارد و بنا بر مقام و مرتبه انسانها از مراتب گوناگونی برخوردار است»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/3671 سجادههای سلوک]، ج 2، ص 223 و 224.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
آیتالله '''[[سید حسن مصطفوی]]''' و حجت الاسلام و المسلمین '''[[احمد مروی]]''' در مقاله ''«[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]»'' در اینباره گفتهاند: | آیتالله '''[[سید حسن مصطفوی]]''' و حجت الاسلام و المسلمین '''[[احمد مروی]]''' در مقاله ''«[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«[[غیب مطلق]] آن است که در هیچ شرایطی قابل ادراک نیست؛ همانند ذات الهی که غیب الغیوب است و در این مرتبه از ذات تنها ذات، علم به ذات دارد و چرایی عدم اطلاع بر غیب الغیوب نیاز به استدلال ندارد، چه اینکه مقوم اساسی آگاهی و احاطه عالم بر معلوم است، و در نظام آفرینش هیچ موجودی برتر از ذات واجب تعالی نیست که بتواند آگاهی بر مرتبة غیب الغیوب پیدا کند»<ref>دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵</ref>. | ::::::«[[غیب مطلق]] آن است که در هیچ شرایطی قابل ادراک نیست؛ همانند ذات الهی که غیب الغیوب است و در این مرتبه از ذات تنها ذات، علم به ذات دارد و چرایی عدم اطلاع بر غیب الغیوب نیاز به استدلال ندارد، چه اینکه مقوم اساسی آگاهی و احاطه عالم بر معلوم است، و در نظام آفرینش هیچ موجودی برتر از ذات واجب تعالی نیست که بتواند آگاهی بر مرتبة غیب الغیوب پیدا کند»<ref>دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
:::::#اعیان ثابته، ظهور اسمای الهیاند، چنانکه اسمای الهی باطن اعیان ثابتهاند. به همین خاطر، مفاتیح غیب مبدأ ظهور اسمایی است و ظهور اسمایی، مبدأ ظهور اعیان ثابته است. | :::::#اعیان ثابته، ظهور اسمای الهیاند، چنانکه اسمای الهی باطن اعیان ثابتهاند. به همین خاطر، مفاتیح غیب مبدأ ظهور اسمایی است و ظهور اسمایی، مبدأ ظهور اعیان ثابته است. | ||
:::::#نکتهای که از گذشته باید یادآوری کنیم این است که اسمای افعال بر چند دسته است: '''الف.''' اسمایی که حکومت ازلی و ابدی دارند و دوره حکومت و سلطنت و ظهور و تجلیشان پایانی ندارد، چنانکه آغازی نداشته است و پیوسته در تجلی بوده و هستند و خواهند بود. مانند اسمایی که بر ارواح مقدسه و نفوس ملکیه و نیز اسمایی که حاکم بر آنچه که محکوم به زمان نیست، هستند، مانند مبدعات که خارج از افق زمانند. '''ب.''' اسمایی که حکومت آنها ازلی نیست، ولی ابدی است. مانند اسمایی که دور حکومتشان آخرت است. از آنجا که آخرت پایانناپذیر است و اهل آن مخلّدند، اسمای حاکم بر آن ابدیاند ولی ازلی نیستند، زیرا آغاز دور آخرت، پایان دور دنیاست. '''ج.''' اسمایی که نه ازلیاند و نه ابدی. مانند اسمای حاکم بر موجودات زمانی و اسمای حاکم بر نشئه دنیا. چنین اسمایی منقطع الاول و الآخر هستند. این اسماء منقطع، پس از پایان دوره حکومت و ظهورشان، یا بهطور کلی به غیب مطلق میپیوندند و یا تحت سیطره اسم حاکم دیگری که سیطره آنها تامتر و گستردهتر است، قرار میگیرند<ref>شرح مقدمه قیصری، سید جلالالدین آشتیانی، ص۱۵.</ref>»<ref>[http://www.tahour.net/content/view/167/31/ آشنایی با عرفان اسلامی، ص ۸۳ و ۸۴]</ref>. | :::::#نکتهای که از گذشته باید یادآوری کنیم این است که اسمای افعال بر چند دسته است: '''الف.''' اسمایی که حکومت ازلی و ابدی دارند و دوره حکومت و سلطنت و ظهور و تجلیشان پایانی ندارد، چنانکه آغازی نداشته است و پیوسته در تجلی بوده و هستند و خواهند بود. مانند اسمایی که بر ارواح مقدسه و نفوس ملکیه و نیز اسمایی که حاکم بر آنچه که محکوم به زمان نیست، هستند، مانند مبدعات که خارج از افق زمانند. '''ب.''' اسمایی که حکومت آنها ازلی نیست، ولی ابدی است. مانند اسمایی که دور حکومتشان آخرت است. از آنجا که آخرت پایانناپذیر است و اهل آن مخلّدند، اسمای حاکم بر آن ابدیاند ولی ازلی نیستند، زیرا آغاز دور آخرت، پایان دور دنیاست. '''ج.''' اسمایی که نه ازلیاند و نه ابدی. مانند اسمای حاکم بر موجودات زمانی و اسمای حاکم بر نشئه دنیا. چنین اسمایی منقطع الاول و الآخر هستند. این اسماء منقطع، پس از پایان دوره حکومت و ظهورشان، یا بهطور کلی به غیب مطلق میپیوندند و یا تحت سیطره اسم حاکم دیگری که سیطره آنها تامتر و گستردهتر است، قرار میگیرند<ref>شرح مقدمه قیصری، سید جلالالدین آشتیانی، ص۱۵.</ref>»<ref>[http://www.tahour.net/content/view/167/31/ آشنایی با عرفان اسلامی، ص ۸۳ و ۸۴]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
:::::# بعضی [[امور غیبی]] هستند که به طور مطلق از قلمرو [[حس]] و [[عقل]] و حتی [[یافت حضوری]] انسان خارجاند. مانند ذات خداوند که در هیچ انسانی امکان راهیابی علمی به آن وجود ندارد<ref>چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمیگردد</ref>.(...) | :::::# بعضی [[امور غیبی]] هستند که به طور مطلق از قلمرو [[حس]] و [[عقل]] و حتی [[یافت حضوری]] انسان خارجاند. مانند ذات خداوند که در هیچ انسانی امکان راهیابی علمی به آن وجود ندارد<ref>چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمیگردد</ref>.(...) | ||
:::::# اموری است که برای بعضی از انسانها امور غیبی و برای بعضی دیگر غیر غیبی و آشکار به حساب میآیند که مناسب است این نوع غیب را "[[غیب اضافی]]" نام کنیم»<ref>[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]، ج٢، ص٢٤.</ref>. | :::::# اموری است که برای بعضی از انسانها امور غیبی و برای بعضی دیگر غیر غیبی و آشکار به حساب میآیند که مناسب است این نوع غیب را "[[غیب اضافی]]" نام کنیم»<ref>[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]، ج٢، ص٢٤.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
::::::حجج الاسلام و المسلمین '''[[احمد مطهری|مطهری]]''' و '''[[غلام رضا کاردان|کاردان]]''' در کتاب ''«[[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]»'' در اینباره گفتهاند: | ::::::حجج الاسلام و المسلمین '''[[احمد مطهری|مطهری]]''' و '''[[غلام رضا کاردان|کاردان]]''' در کتاب ''«[[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«بعضی از غیبها هستند که غیب مطلق هستند و برای هر زمان و هرکس در غیب هستند مانند ذات خداوند که هیچگاه و برای هیچکس تحت حواس ظاهری قرار نمیگیرد و امکان ندارد قرار بگیرد؛ این گونه اشیاء را تنها با دلیل عقلی و برهان میتوان قبول کرد و بدان آگاهی یافت وگرنه از نظر حواس ظاهری راهی بدان نیست. شایسته است که این دوگونه غیب را از هم جدا کرد و نام دسته اول را غیب نسبی و نام دسته دوم را غیب مطلق گذاشت. البته این تقسیمی که برای غیب و شهود میشود و در نتیجه برخی اقسام، غیب مطلق و برخی غیب نسبی و برخی شهود نامیده میشود از نطر علم محدود انسان است، اما از نطر خداوند اصولا غیب معنی ندارد بلکه علم و آگاهی وی نسبت به همه اشیاء بهطور شهود و حضور است حتی ذات اقدس الهی که در نزد ما و نسبت به ما غیب مطلق شمرده میشود نسبت به خداوند اصلا غیب نیست بلکه ذات اقدس وی نزد وی حاضر است و همانطور که علم و آگاهی ما نسبت به خودمان بهطور حضور و شهود است علم خداوند هم نسبت بخود بهطور شهود است، و ذات در نزد ذات حاضر و حجابی بین عالم و معلوم است»<ref>[[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]، ص ۱۰.</ref>. | ::::::«بعضی از غیبها هستند که غیب مطلق هستند و برای هر زمان و هرکس در غیب هستند مانند ذات خداوند که هیچگاه و برای هیچکس تحت حواس ظاهری قرار نمیگیرد و امکان ندارد قرار بگیرد؛ این گونه اشیاء را تنها با دلیل عقلی و برهان میتوان قبول کرد و بدان آگاهی یافت وگرنه از نظر حواس ظاهری راهی بدان نیست. شایسته است که این دوگونه غیب را از هم جدا کرد و نام دسته اول را غیب نسبی و نام دسته دوم را غیب مطلق گذاشت. البته این تقسیمی که برای غیب و شهود میشود و در نتیجه برخی اقسام، غیب مطلق و برخی غیب نسبی و برخی شهود نامیده میشود از نطر علم محدود انسان است، اما از نطر خداوند اصولا غیب معنی ندارد بلکه علم و آگاهی وی نسبت به همه اشیاء بهطور شهود و حضور است حتی ذات اقدس الهی که در نزد ما و نسبت به ما غیب مطلق شمرده میشود نسبت به خداوند اصلا غیب نیست بلکه ذات اقدس وی نزد وی حاضر است و همانطور که علم و آگاهی ما نسبت به خودمان بهطور حضور و شهود است علم خداوند هم نسبت بخود بهطور شهود است، و ذات در نزد ذات حاضر و حجابی بین عالم و معلوم است»<ref>[[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]، ص ۱۰.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عباس الهی]]'''، در مقاله ''«[[تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود (مقاله)|تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عباس الهی]]'''، در مقاله ''«[[تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود (مقاله)|تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است؛ مانند ذات خداوند که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است، گرچه برای خودش مشهود است؛ به همین جهت، غیب مطلق، که حتی برای خود همان شیء نیز [[غیب]] باشد، هرگز وجود ندارد بلکه معدوم محض است»<ref>[[تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود (مقاله)|تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]، شماره ۲۱۶، ص٢۶.</ref>. | ::::::«غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است؛ مانند ذات خداوند که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است، گرچه برای خودش مشهود است؛ به همین جهت، غیب مطلق، که حتی برای خود همان شیء نیز [[غیب]] باشد، هرگز وجود ندارد بلکه معدوم محض است»<ref>[[تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود (مقاله)|تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]، شماره ۲۱۶، ص٢۶.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید نسیم عباس نقوی]]''' در پایاننامه دکتری خود با عنوان ''«[[ علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[غیب مطلق]] آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است مانند ذات خداوند که معرفت کنه ذات او برای احدی مقدور نیست و نسبت به همگان غیب است اگر چه برای خودش مشهود است البته [[غیب مطلق]] به این معنی که حتی برای خود همان شیء [[غیب]] باشد هرگز وجود ندارد بلکه معدوم محض است که حتی برای خود نیز معدوم است چون خودش عین عدم است یعنی خودی ندارد تا چیزی برای او معلوم باشد»<ref> [[علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص ۹.</ref>. | ::::::«[[غیب مطلق]] آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است مانند ذات خداوند که معرفت کنه ذات او برای احدی مقدور نیست و نسبت به همگان غیب است اگر چه برای خودش مشهود است البته [[غیب مطلق]] به این معنی که حتی برای خود همان شیء [[غیب]] باشد هرگز وجود ندارد بلکه معدوم محض است که حتی برای خود نیز معدوم است چون خودش عین عدم است یعنی خودی ندارد تا چیزی برای او معلوم باشد»<ref> [[علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص ۹.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین دکتر '''[[علی خیاط]]''' و '''[[محمد امین انسان]]''' در مقاله ''«[[امامت در استنادهای قرآنی امام رضا (مقاله)|امامت در استنادهای قرآنی امام رضا]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین دکتر '''[[علی خیاط]]''' و '''[[محمد امین انسان]]''' در مقاله ''«[[امامت در استنادهای قرآنی امام رضا (مقاله)|امامت در استنادهای قرآنی امام رضا]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«به چیزی گفته میشود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، [[غیب]] باشد، مانند ذات اقدس الهی که با حواس درک کردنی است و نه با قلب و فکر قابل احاطه و اکتناه است؛ آیاتی مانند: {{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ}} <ref>چشمها او را در نمییابند و او چشمها را در مییابد؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۳.</ref> و احادیثی همچون {{عربی|« يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَر»}} بر این دسته دلالت دارد. افزون بر این، بر پایۀ روایات علم به روز قیامت از علوم غیبی مطلق است که کسی جز خداوند از آن آگاهی ندارد»<ref>[[امامت در استنادهای قرآنی امام رضا (مقاله)|امامت در استنادهای قرآنی امام رضا]]، [[ کتاب و سنت (نشریه)|دوماهنامه کتاب و سنت]]، شماره ۱، زمستان ۱۳۹۲، ص۶۶.</ref>. | ::::::«به چیزی گفته میشود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، [[غیب]] باشد، مانند ذات اقدس الهی که با حواس درک کردنی است و نه با قلب و فکر قابل احاطه و اکتناه است؛ آیاتی مانند: {{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ}} <ref>چشمها او را در نمییابند و او چشمها را در مییابد؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۳.</ref> و احادیثی همچون {{عربی|« يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَر»}} بر این دسته دلالت دارد. افزون بر این، بر پایۀ روایات علم به روز قیامت از علوم غیبی مطلق است که کسی جز خداوند از آن آگاهی ندارد»<ref>[[امامت در استنادهای قرآنی امام رضا (مقاله)|امامت در استنادهای قرآنی امام رضا]]، [[ کتاب و سنت (نشریه)|دوماهنامه کتاب و سنت]]، شماره ۱، زمستان ۱۳۹۲، ص۶۶.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۲. حجت الاسلام و المسلمین امامخان؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۲. حجت الاسلام و المسلمین امامخان؛ | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عسکری امامخان]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عسکری امامخان]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«يعنى ساحتى از هستى كه هميشه در حجاب غيب و براى انسان مستور است و خواهد بود و انسان درين سير كمالى اگر در بالاترين نقطه آن نيز قرار گيرد دست او از آن كوتاه است. اين مرحله در حقيقت دريدن حجاب امكانى است كه البته براى بشر امكان ندارد و ممكن نيست كه بتواند از اين حجاب بيرون آيد. البته در صورت اتصال و تعلق به معدن عظمت، انسان رنگ و بوى آنجا را مىگيرد و هر چه به آن متعلق مىشود آزاد مىگردد، اما با اين حال حد و مرز امكانى وجود دارد، كه براى بشر بزرگترين حجاب غيب است»<ref>[[عسکری امامخان]]، [[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]، فصل پنجم.</ref>. | ::::::«يعنى ساحتى از هستى كه هميشه در حجاب غيب و براى انسان مستور است و خواهد بود و انسان درين سير كمالى اگر در بالاترين نقطه آن نيز قرار گيرد دست او از آن كوتاه است. اين مرحله در حقيقت دريدن حجاب امكانى است كه البته براى بشر امكان ندارد و ممكن نيست كه بتواند از اين حجاب بيرون آيد. البته در صورت اتصال و تعلق به معدن عظمت، انسان رنگ و بوى آنجا را مىگيرد و هر چه به آن متعلق مىشود آزاد مىگردد، اما با اين حال حد و مرز امكانى وجود دارد، كه براى بشر بزرگترين حجاب غيب است»<ref>[[عسکری امامخان]]، [[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]، فصل پنجم.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱۳. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱۳. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم)؛ | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعهشناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعهشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعهشناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعهشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[غیب مطلق]] غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است؛ به خلاف [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب نسبی که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است.]] و غالب غیبها از این قبیل است. و [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|تنها کسی که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است.]] در قرآن کریم آمده: {{متن قرآن|وَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}} <ref>« اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> <ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1084 شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲]</ref>. | ::::::«[[غیب مطلق]] غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است؛ به خلاف [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب نسبی که با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است.]] و غالب غیبها از این قبیل است. و [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|تنها کسی که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است.]] در قرآن کریم آمده: {{متن قرآن|وَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}} <ref>« اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است»، سوره حشر، آیه ۲۲.</ref> <ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1084 شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲]</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
| پاسخ = آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[غیب مطلق]] آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است، مانند ذات خداوند که معرفت کنه او برای احدی مقدور نیست و نسبت به همگان غیب است، یعنی کنه ذات او برای احدی نه با علم حصولی و مفهومی قابل شناخت است و نه با علم حضوری و شهود قلبی، گرچه برای خودش مشهود است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۴.</ref>. | ::::::«[[غیب مطلق]] آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است، مانند ذات خداوند که معرفت کنه او برای احدی مقدور نیست و نسبت به همگان غیب است، یعنی کنه ذات او برای احدی نه با علم حصولی و مفهومی قابل شناخت است و نه با علم حضوری و شهود قلبی، گرچه برای خودش مشهود است»<ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۴.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
| پاسخ = آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«[[غیب مطلق]] یعنی ساحتی از هستی که همیشه در حجاب غیب و برای انسان مستور است و خواهد بود و انسان در این سیر کمالی اگر در بالاترین نقطه آن نیز قرار گیرد دست او از آن کوتاه است. این مرحله در حقیقت درون حجاب امکانی است که البته برای بشر امکان ندارد و ممکن نیست که بتواند از این حجاب بیرون آید البته در صورت اتصال و تعلق به معدن عظمت، انسان رنگ و بوی آنجا را میگیرد و هر چه به آن متعلق میشود آزاد میگردد، اما با این حال حد و مرز امکانی وجود دارد، که برای بشر بزرگترین حجاب غیب است. در قرآن کریم آیاتی نیز آمده که کلمه غیب را بر حقایقی اطلاق میکند که "نادیدنی" است و اصلاً در هیچ شرایطی قابل احساس نمیباشد و بدیهی است آنجا که قرآن صفات مؤمنان را بیان میکند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}؛<ref>«آنها کسانی هستند که به غیب ایمان دارند»، سوره بقره، آیه ۳.</ref> مقصودش غیب مطلق است، غیبی که احدی را به آن راه نیست. بهترین نمونه برای غیب مطلق ذات خداوند است که هیچگاه و برای هیچکس تحت حواس ظاهری قرار نمیگیرد و تنها از طریق عقل و دلایل و براهین عقلی میتوان آن را درک نمود، [[عالم فرشتگان]]، [[جهان آخرت]] و به طور کلی عالم ماوراءالطبیعه نمونههای دیگر غیب مطلقاند<ref>[[احمد مطهری]] و [[غلام رضا کاردان]]، [[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]، ص۱۰.</ref>»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص۱۰.</ref>. | ::::::«[[غیب مطلق]] یعنی ساحتی از هستی که همیشه در حجاب غیب و برای انسان مستور است و خواهد بود و انسان در این سیر کمالی اگر در بالاترین نقطه آن نیز قرار گیرد دست او از آن کوتاه است. این مرحله در حقیقت درون حجاب امکانی است که البته برای بشر امکان ندارد و ممکن نیست که بتواند از این حجاب بیرون آید البته در صورت اتصال و تعلق به معدن عظمت، انسان رنگ و بوی آنجا را میگیرد و هر چه به آن متعلق میشود آزاد میگردد، اما با این حال حد و مرز امکانی وجود دارد، که برای بشر بزرگترین حجاب غیب است. در قرآن کریم آیاتی نیز آمده که کلمه غیب را بر حقایقی اطلاق میکند که "نادیدنی" است و اصلاً در هیچ شرایطی قابل احساس نمیباشد و بدیهی است آنجا که قرآن صفات مؤمنان را بیان میکند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}؛<ref>«آنها کسانی هستند که به غیب ایمان دارند»، سوره بقره، آیه ۳.</ref> مقصودش غیب مطلق است، غیبی که احدی را به آن راه نیست. بهترین نمونه برای غیب مطلق ذات خداوند است که هیچگاه و برای هیچکس تحت حواس ظاهری قرار نمیگیرد و تنها از طریق عقل و دلایل و براهین عقلی میتوان آن را درک نمود، [[عالم فرشتگان]]، [[جهان آخرت]] و به طور کلی عالم ماوراءالطبیعه نمونههای دیگر غیب مطلقاند<ref>[[احمد مطهری]] و [[غلام رضا کاردان]]، [[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]، ص۱۰.</ref>»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص۱۰.</ref>. | ||
}} | |||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
::::::آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«یعنی ساحتی از هستی که همیشه در حجاب غیب و برای انسان مستور است، و خواهد بود و انسان در این مسیر کمالی اگر در بالاترین نقطه آن نیز قرار گیرد دست او از آن کوتاه است. مانند ذات خداوند (...) غیب مطلق آن اموری است که انسان توانایی احاطه علمی بر آن ندارد»<ref>پایاننامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۰۲.</ref>. | ::::::«یعنی ساحتی از هستی که همیشه در حجاب غیب و برای انسان مستور است، و خواهد بود و انسان در این مسیر کمالی اگر در بالاترین نقطه آن نیز قرار گیرد دست او از آن کوتاه است. مانند ذات خداوند (...) غیب مطلق آن اموری است که انسان توانایی احاطه علمی بر آن ندارد»<ref>پایاننامه [[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایاننامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۰۲.</ref>. | ||
}} | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |