پرش به محتوا

منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\|(.*)\]\]\]\] (.*)\s' به 'ه = $1 | پاسخ = $3 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}}))
خط ۳۸: خط ۳۸:
:::::* '''ثالثاً:''' در پاره‌ای از روایات تصریح شده است که [[معصوم چگونه عالم به غیب می‌شود؟ (پرسش)|ائمه همه علوم را از ناحیه خداوند دریافت می‌دارند]] مثلا: الف): [[امام رضا]] {{ع}} درباره [[امامت]] فرمود: هنگامی که خداوند کسی را برای مردم بر می‌گزیند چشمه‌های حکمت را در دلش قرار می‌دهد و علم را به وی [[الهام]] می‌کند تا برای جواب از هیچ سؤالی درنمانده و در تشخیص حق سرگردان نشود. ب): [[امام صادق]]{{ع}} فرموده‌اند: کسی که گمان کند خدا بنده‌ای را حجت خویش در زمین قرار داده، سپس تمام آنچه را او به آن نیاز دارد از وی پنهان می‌کند بر خدا افتراء زده است. ملاحظه می‌فرمائید که در روایت اول تصریح دارد بگونه‌ای علم به [[امامان]]{{عم}} [[الهام]] می‌شود که از هیچ سؤالی درنمانند و در روایت دوم ظاهر می‌شود هر کس بگوید که خداوند همه علوم مورد نیاز امام را به او نداده به خدا افتراء زده، بنابراین نیازی به اکتساب نیست.
:::::* '''ثالثاً:''' در پاره‌ای از روایات تصریح شده است که [[معصوم چگونه عالم به غیب می‌شود؟ (پرسش)|ائمه همه علوم را از ناحیه خداوند دریافت می‌دارند]] مثلا: الف): [[امام رضا]] {{ع}} درباره [[امامت]] فرمود: هنگامی که خداوند کسی را برای مردم بر می‌گزیند چشمه‌های حکمت را در دلش قرار می‌دهد و علم را به وی [[الهام]] می‌کند تا برای جواب از هیچ سؤالی درنمانده و در تشخیص حق سرگردان نشود. ب): [[امام صادق]]{{ع}} فرموده‌اند: کسی که گمان کند خدا بنده‌ای را حجت خویش در زمین قرار داده، سپس تمام آنچه را او به آن نیاز دارد از وی پنهان می‌کند بر خدا افتراء زده است. ملاحظه می‌فرمائید که در روایت اول تصریح دارد بگونه‌ای علم به [[امامان]]{{عم}} [[الهام]] می‌شود که از هیچ سؤالی درنمانند و در روایت دوم ظاهر می‌شود هر کس بگوید که خداوند همه علوم مورد نیاز امام را به او نداده به خدا افتراء زده، بنابراین نیازی به اکتساب نیست.
:::::* '''رابعاً:''' [[آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم غیب برخوردار بوده‌اند؟ (پرسش)|امامان از دوران کودکی از قوه قدسیه الهامی برخوردار بوده‌اند و نسبت به همه علوم و دانش‌ها مهارت داشته‌اند]] و در برابر همه پرسش‌های مردم در زمینه‌های گوناگون برای ایشان عرضه می‌شد بدون آنکه به کتب و مأخذی مراجعه کنند بی‌درنگ پاسخ لازم و قانع کننده‌ای را ارائه می‌نمودند. حاصل آنکه همه علم امامان معصوم لدنی بوده است و از ناحیه خداوند به ایشان رسیده یا بواسطه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یا [[الهام]] و یا تحدیث فرشتگان این است که نیازمند کسب علوم از دانشمندان بشری نبوده‌اند زیرا این ائمه بوده‌اند که مشکلات علمی دانشمندان را حل می نموده‌اند و تاریخ بهترین شاهد بر این مدعا است»<ref>[http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=61835&lid=0&mid=12950&catid=0 پیام قرآن، ج۹، ص۱۱۹ تا ۱۲۶]</ref>.
:::::* '''رابعاً:''' [[آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم غیب برخوردار بوده‌اند؟ (پرسش)|امامان از دوران کودکی از قوه قدسیه الهامی برخوردار بوده‌اند و نسبت به همه علوم و دانش‌ها مهارت داشته‌اند]] و در برابر همه پرسش‌های مردم در زمینه‌های گوناگون برای ایشان عرضه می‌شد بدون آنکه به کتب و مأخذی مراجعه کنند بی‌درنگ پاسخ لازم و قانع کننده‌ای را ارائه می‌نمودند. حاصل آنکه همه علم امامان معصوم لدنی بوده است و از ناحیه خداوند به ایشان رسیده یا بواسطه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یا [[الهام]] و یا تحدیث فرشتگان این است که نیازمند کسب علوم از دانشمندان بشری نبوده‌اند زیرا این ائمه بوده‌اند که مشکلات علمی دانشمندان را حل می نموده‌اند و تاریخ بهترین شاهد بر این مدعا است»<ref>[http://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=61835&lid=0&mid=12950&catid=0 پیام قرآن، ج۹، ص۱۱۹ تا ۱۲۶]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۴: خط ۵۴:
:::::#'''[[رابطه رؤیای صادق با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|رؤیای صادق یا خواب‌های راستین]]''': یکی دیگر از وسایل آگاهی از غیب است. (...) مثلاً ابراهیم از طریق رؤیا آگاه شد که از جانب خدا مأمور است که فرزند خود اسماعیل را ذبح کند و آن چنان به صحت خواب خود ایمان داشت که مقدمات آن را فراهم ساخت<ref>سوره صافات، آیه ١٠٢ و ١٠٣.</ref>. حضرت یعقوب و یوسف از طریق علم به تعبیر خواب، حوادثی را پیش بینی می کردند و از امور پنهان از حس، گزارش می دادند. (...)
:::::#'''[[رابطه رؤیای صادق با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|رؤیای صادق یا خواب‌های راستین]]''': یکی دیگر از وسایل آگاهی از غیب است. (...) مثلاً ابراهیم از طریق رؤیا آگاه شد که از جانب خدا مأمور است که فرزند خود اسماعیل را ذبح کند و آن چنان به صحت خواب خود ایمان داشت که مقدمات آن را فراهم ساخت<ref>سوره صافات، آیه ١٠٢ و ١٠٣.</ref>. حضرت یعقوب و یوسف از طریق علم به تعبیر خواب، حوادثی را پیش بینی می کردند و از امور پنهان از حس، گزارش می دادند. (...)
:::::#'''[[ رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|القاء روح]]''': گاهی یک رشته حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر القاء می گردد. ناگهان فضای روح، آن چنان روشن می گردد که یقین پیدا می کند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. [[ آیا مادر حضرت موسی علم غیب داشت؟ (پرسش)|مادر موسی نگران سرنوشت فرزند دلبند خود بود که ناگهان به او الهام شد]] او را در میان جعبه ای بگذارد و آن را به روی آب های نیل روانه سازد در سرنوشت او نیندیشد زیرا {{متن قرآن|إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>سوره قصص، آیه٧.</ref>»<ref>آگاهی سوم یا علم غیب، ص٣٣-٣٨.</ref>.
:::::#'''[[ رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|القاء روح]]''': گاهی یک رشته حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر القاء می گردد. ناگهان فضای روح، آن چنان روشن می گردد که یقین پیدا می کند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. [[ آیا مادر حضرت موسی علم غیب داشت؟ (پرسش)|مادر موسی نگران سرنوشت فرزند دلبند خود بود که ناگهان به او الهام شد]] او را در میان جعبه ای بگذارد و آن را به روی آب های نیل روانه سازد در سرنوشت او نیندیشد زیرا {{متن قرآن|إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>سوره قصص، آیه٧.</ref>»<ref>آگاهی سوم یا علم غیب، ص٣٣-٣٨.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۲: خط ۶۲:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[[ آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[[ آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«بی‌شک [[اهل بیت|اهل بیت پیغمبر]]{{صل}} بیش از سایر مردم از علوم آن حضرت، بهره‌مند بودند چنانکه درباره ایشان فرمود: {{عربی|«لا تُعلِّموهُمْ فَاِنَّهُمْ أعْلَمُ مِنْکُم»}}<ref>به آنان آموزش ندهید، زیرا ایشان از شما داناتر می‌باشند؛ غاية المرام: ص۲۶۵، [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۴.</ref> مخصوصاً شخص [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که از دوران کودکی در دامان [[رسول خدا]]{{صل}} پرورش یافته و تا آخرین لحظات عمر آن حضرت ملازم وی، و همواره درصدد فراگرفتن علوم و حقایق از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بود، و درباره وی فرمود: {{عربی|«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»}}<ref>من شهر علم و علی درب این شهر می‌باشد؛ مستدرک حاكم، ج۳، ص ۲۲۶، جالب اين است كه يكى از علماء [[اهل سنت]] كتابى بنام «فتح الملک» العلىّ بصحة حديث مدينة العلم على نوشته كه در سال ۱۳۵۴ هـ در قاهره به چاپ رسيده است.</ref> و از خود [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نقل شده که فرمود: {{عربی|«اِنَّ رَسُولَ اللّهِ{{صل}} عَلَّمَنی اَلْفَ باب، وَ کُلُّ باب یَفْتَحُ اَلْفَ بابِ فَذلِکَ اَلْفَ باب، حتّی عَلِمْتُ ما کانَ وَ ما یکونُ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنایا وَ الْبَلایا وَ فَصْلَ الْخِطابِ»}}<ref>«یعنی [[رسول خدا]]{{صل}} [[هزار باب علم]] به من آموخت که هر بابی [[هزار باب]] دیگر می‌گشاید و مجموعاً می‌شود هزار [[هزار باب]]، تا آنجا که از هر چه بوده و تا روز قیامت خواهد بود آگاه شدم و علم منایا و بلایا (مرگ‌ها و مصیبت‌ها) و فصل‌الخطاب (داوری بحق) را فرا گرفتیم». ر. ک: ینابیع المودة: ص۸۸، [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۶.</ref> ولی علوم [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} منحصر به آنچه از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بی‌واسطه یا باواسطه شنیده بودند نبوده است بلکه ایشان از نوعی علوم غیرعادی نیز بهره‌مند بوده‌اند که به‌صورت "[[الهام]] و "[[تحدیث]]"<ref>ر. ک: [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]، كتاب الحجة، ص ۲۶۴ و ص ۲۷۰.</ref> به ایشان افاضه می‌شده است نظیر الهامی که به [[خضر]] و [[ذوالقرنین]]<ref>[[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۶.</ref> و [[حضرت مریم]]{{س}} و [[مادر موسی]]{{ع}} "[[وحی]]" گردیده که البته منظور از آن، وحی نبوت نیست، و با چنین علمی بوده که بعضی از [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}} که در سنین طفولیت به مقام امامت می‌رسیدند از همه چیز آگاه بودند و نیازی به تعلّم و فراگیری از دیگران نداشتند»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/1041 آموزش عقاید، ص۳۲۲.]</ref>.
::::::«بی‌شک [[اهل بیت|اهل بیت پیغمبر]]{{صل}} بیش از سایر مردم از علوم آن حضرت، بهره‌مند بودند چنانکه درباره ایشان فرمود: {{عربی|«لا تُعلِّموهُمْ فَاِنَّهُمْ أعْلَمُ مِنْکُم»}}<ref>به آنان آموزش ندهید، زیرا ایشان از شما داناتر می‌باشند؛ غاية المرام: ص۲۶۵، [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۴.</ref> مخصوصاً شخص [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که از دوران کودکی در دامان [[رسول خدا]]{{صل}} پرورش یافته و تا آخرین لحظات عمر آن حضرت ملازم وی، و همواره درصدد فراگرفتن علوم و حقایق از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بود، و درباره وی فرمود: {{عربی|«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»}}<ref>من شهر علم و علی درب این شهر می‌باشد؛ مستدرک حاكم، ج۳، ص ۲۲۶، جالب اين است كه يكى از علماء [[اهل سنت]] كتابى بنام «فتح الملک» العلىّ بصحة حديث مدينة العلم على نوشته كه در سال ۱۳۵۴ هـ در قاهره به چاپ رسيده است.</ref> و از خود [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نقل شده که فرمود: {{عربی|«اِنَّ رَسُولَ اللّهِ{{صل}} عَلَّمَنی اَلْفَ باب، وَ کُلُّ باب یَفْتَحُ اَلْفَ بابِ فَذلِکَ اَلْفَ باب، حتّی عَلِمْتُ ما کانَ وَ ما یکونُ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنایا وَ الْبَلایا وَ فَصْلَ الْخِطابِ»}}<ref>«یعنی [[رسول خدا]]{{صل}} [[هزار باب علم]] به من آموخت که هر بابی [[هزار باب]] دیگر می‌گشاید و مجموعاً می‌شود هزار [[هزار باب]]، تا آنجا که از هر چه بوده و تا روز قیامت خواهد بود آگاه شدم و علم منایا و بلایا (مرگ‌ها و مصیبت‌ها) و فصل‌الخطاب (داوری بحق) را فرا گرفتیم». ر. ک: ینابیع المودة: ص۸۸، [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۶.</ref> ولی علوم [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} منحصر به آنچه از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بی‌واسطه یا باواسطه شنیده بودند نبوده است بلکه ایشان از نوعی علوم غیرعادی نیز بهره‌مند بوده‌اند که به‌صورت "[[الهام]] و "[[تحدیث]]"<ref>ر. ک: [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]، كتاب الحجة، ص ۲۶۴ و ص ۲۷۰.</ref> به ایشان افاضه می‌شده است نظیر الهامی که به [[خضر]] و [[ذوالقرنین]]<ref>[[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۶.</ref> و [[حضرت مریم]]{{س}} و [[مادر موسی]]{{ع}} "[[وحی]]" گردیده که البته منظور از آن، وحی نبوت نیست، و با چنین علمی بوده که بعضی از [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}} که در سنین طفولیت به مقام امامت می‌رسیدند از همه چیز آگاه بودند و نیازی به تعلّم و فراگیری از دیگران نداشتند»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/1041 آموزش عقاید، ص۳۲۲.]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۷۲: خط ۷۲:
::::::[[امامان معصوم]]{{عم}} افزون بر آگاهی از بطون قرآن كریم، از نوعی از وحی به نام [[وحی]] تسدیدی برخوردارند. [[علامه طباطبایی]] در ذیل آیه ۷۳ سوره انبیا {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ  }} <ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.</ref> ضمن اشاره به نكات بسیار سودمندی می‌نویسد: {{عربی|«فقوله تعالی  {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ}}  یدل علی تحقق الفعل، ای أن الوحی تعلق بالفعل الصادر عنهم ای أن الفعل كان یصدر عنهم بوحی مقارن له، دلالة الهیة باطنیة هو غیر الوحی المشرع الذی یشرع الفعل اولاً و یترتب علی اتیان الفعل علی ما شرع... فهذا الوحی المتعلق بفعل الخیرات وحی تسدید لیس وحی تشریع»}}<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۳۰۴.</ref>. [[وحی]] تسدید غیر از [[وحی]] تشریعی است، بلكه این [[وحی]] متعلق به اعمال خیر است. [[امام]] در سیر مراتب وجودی با تأیید الهی روح آنان با [[روح القدس]] مرتبط و با نیروی الهی تسدید می‌شوند و امور به آنها [[وحی]] می‌شود: {{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ  {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي}}  قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ لَمْ يَكُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَى غَيْرِ مُحَمَّدٍ ص وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ يُسَدِّدُهُمْ وَ لَيْسَ كُلُّ مَا طُلِبَ وُجِد»}}<ref>مجلسی، محمد تقی،، مرأة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۳ ،ص۱۷۰.</ref>. [[امام]] ضمن بیان اینكه روح آفریده‌ای برتر از جبرئیل و میكائیل است، می‌فرماید: روح همراه با [[محمد]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} است و آنان را تسدید می‌كند. [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ از سؤال [[عمار ساباطی]] كه پرسید اگر شما به حكومت رسیدید، چگونه حكم می‌كنید؟ فرمود: به حكم خدا و حكم داود و چنانچه موضوعی پیش بیاید كه حكم آن نزد ما حاضر نباشد، [[روح القدس]] آن را به ما القا می‌كند<ref>كلینی، الکافی، ج۱۰، ص۲۷۳.</ref>.
::::::[[امامان معصوم]]{{عم}} افزون بر آگاهی از بطون قرآن كریم، از نوعی از وحی به نام [[وحی]] تسدیدی برخوردارند. [[علامه طباطبایی]] در ذیل آیه ۷۳ سوره انبیا {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ  }} <ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.</ref> ضمن اشاره به نكات بسیار سودمندی می‌نویسد: {{عربی|«فقوله تعالی  {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ}}  یدل علی تحقق الفعل، ای أن الوحی تعلق بالفعل الصادر عنهم ای أن الفعل كان یصدر عنهم بوحی مقارن له، دلالة الهیة باطنیة هو غیر الوحی المشرع الذی یشرع الفعل اولاً و یترتب علی اتیان الفعل علی ما شرع... فهذا الوحی المتعلق بفعل الخیرات وحی تسدید لیس وحی تشریع»}}<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۳۰۴.</ref>. [[وحی]] تسدید غیر از [[وحی]] تشریعی است، بلكه این [[وحی]] متعلق به اعمال خیر است. [[امام]] در سیر مراتب وجودی با تأیید الهی روح آنان با [[روح القدس]] مرتبط و با نیروی الهی تسدید می‌شوند و امور به آنها [[وحی]] می‌شود: {{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ  {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي}}  قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ لَمْ يَكُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَى غَيْرِ مُحَمَّدٍ ص وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ يُسَدِّدُهُمْ وَ لَيْسَ كُلُّ مَا طُلِبَ وُجِد»}}<ref>مجلسی، محمد تقی،، مرأة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۳ ،ص۱۷۰.</ref>. [[امام]] ضمن بیان اینكه روح آفریده‌ای برتر از جبرئیل و میكائیل است، می‌فرماید: روح همراه با [[محمد]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} است و آنان را تسدید می‌كند. [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ از سؤال [[عمار ساباطی]] كه پرسید اگر شما به حكومت رسیدید، چگونه حكم می‌كنید؟ فرمود: به حكم خدا و حكم داود و چنانچه موضوعی پیش بیاید كه حكم آن نزد ما حاضر نباشد، [[روح القدس]] آن را به ما القا می‌كند<ref>كلینی، الکافی، ج۱۰، ص۲۷۳.</ref>.
::::::دانش [[پیامبر]] از دو راه به [[امامان]] رسیده است: یكی از راه عادی كه همان تعلیم و تعلم است. [[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|«كنت ادخل علی رسول االله{{صل}} لیلاً و نهارا فكنت اذا سألته اجانبی و ان سكتت ابتدأنی...»}} راه دیگر تعلیم از راه غیر عادی و از راه القاء و عنایت خداوندی است. [[امام علی]]{{ع}} آنگاه كه به دستور [[پیامبر]]{{صل}} عازم یمن شد، از [[پیامبر]]{{صل}} درباره پرسشهایی كه مردم یمن درباره قضا از او می‌كنند، راهنمایی خواست كه پیامبر فرمود: {{عربی|«ادن، فدنوت فضرب بیده علی صدری ثم قال: اللهم ثبت لسانه واهد قلبه فلا والذی فلق الحبة و برء النسمة ما شككت فی قضاء بین اثنین بعد»}}<ref>علامه حلی، احقاق الحق، ج۷، ص۶۶</ref>. درباره معاشرت [[امامان]] با ملائكه آمده است، ملائكه در همه احوال بر [[امامان]] نازل و مانع رسیدن شرور به ایشان می‌شوند. به هنگام نماز با ایشان نماز می‌گذراند و آنچه در زمین، چه در شب و چه در روز رخ می‌دهد، به آگاهی امام می‌رسانند؛ چنانكه خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ}} <ref> فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!؛ سوره فصلت، آیه: ۳۰.</ref>. جبرئیل، میكائیل و ملک الموت همواره در معرض رؤیت اماماند و به ایشان مشكلات و دشواری‌هایی كه در كتاب و سنت نیست، [[الهام]] می‌كنند، [[امامان]] محل آمد و شد ملائكه‌اند و هر ملكی كه برای امری نازل می‌شود، نخست نزد [[امام]] می‌آید و آن را بر [[امام]] عرضه می‌دارد<ref>صفار قمی، بصائر الدرجات، ج۲ ،ص۱۱۰- ۱۱۳.</ref>. به هر روی، چنانكه فیلسوفان مسلمان اثبات كرده‌اند، نظام آفرینش نظام احسن است و آنچه در هستی وجود دارد، جلوه‌هایی از ذات باری‌تعالی است. هر موجودی كه از نظر رتبه وجودی نزدیك‌تر به هرم هستی باشد، از كمالات فزونتری برخوردار است. انبیا و امامان برگزیدگان خداوندند كه با اعطای الهی و ظرفیتهای ذاتی كه دارند به اکن كمالات نائل آمده‌اند»<ref>دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۲۶</ref>.
::::::دانش [[پیامبر]] از دو راه به [[امامان]] رسیده است: یكی از راه عادی كه همان تعلیم و تعلم است. [[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|«كنت ادخل علی رسول االله{{صل}} لیلاً و نهارا فكنت اذا سألته اجانبی و ان سكتت ابتدأنی...»}} راه دیگر تعلیم از راه غیر عادی و از راه القاء و عنایت خداوندی است. [[امام علی]]{{ع}} آنگاه كه به دستور [[پیامبر]]{{صل}} عازم یمن شد، از [[پیامبر]]{{صل}} درباره پرسشهایی كه مردم یمن درباره قضا از او می‌كنند، راهنمایی خواست كه پیامبر فرمود: {{عربی|«ادن، فدنوت فضرب بیده علی صدری ثم قال: اللهم ثبت لسانه واهد قلبه فلا والذی فلق الحبة و برء النسمة ما شككت فی قضاء بین اثنین بعد»}}<ref>علامه حلی، احقاق الحق، ج۷، ص۶۶</ref>. درباره معاشرت [[امامان]] با ملائكه آمده است، ملائكه در همه احوال بر [[امامان]] نازل و مانع رسیدن شرور به ایشان می‌شوند. به هنگام نماز با ایشان نماز می‌گذراند و آنچه در زمین، چه در شب و چه در روز رخ می‌دهد، به آگاهی امام می‌رسانند؛ چنانكه خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخَافُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ}} <ref> فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!؛ سوره فصلت، آیه: ۳۰.</ref>. جبرئیل، میكائیل و ملک الموت همواره در معرض رؤیت اماماند و به ایشان مشكلات و دشواری‌هایی كه در كتاب و سنت نیست، [[الهام]] می‌كنند، [[امامان]] محل آمد و شد ملائكه‌اند و هر ملكی كه برای امری نازل می‌شود، نخست نزد [[امام]] می‌آید و آن را بر [[امام]] عرضه می‌دارد<ref>صفار قمی، بصائر الدرجات، ج۲ ،ص۱۱۰- ۱۱۳.</ref>. به هر روی، چنانكه فیلسوفان مسلمان اثبات كرده‌اند، نظام آفرینش نظام احسن است و آنچه در هستی وجود دارد، جلوه‌هایی از ذات باری‌تعالی است. هر موجودی كه از نظر رتبه وجودی نزدیك‌تر به هرم هستی باشد، از كمالات فزونتری برخوردار است. انبیا و امامان برگزیدگان خداوندند كه با اعطای الهی و ظرفیتهای ذاتی كه دارند به اکن كمالات نائل آمده‌اند»<ref>دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۲۶</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۸۰: خط ۸۰:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد باقر تحریری]]''' در کتاب ''«[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]»'' در این باره گفته است:  
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد باقر تحریری]]''' در کتاب ''«[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]»'' در این باره گفته است:  
::::::«از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمود: به راستی علومی در قلب بعضی از ما می‌افتد و بعضی از ما در خواب به او داده می‌شود و بعضی از ما صدایی را مانند صدای زنجیر در طشت می‌شنود و بعضی از ما صورتی بزرگ‌تر از جبرئیل و میکائیل نزدش می‌آید. و در روایت دیگر، آن حضرت فرموده است: علم ما غابر و مزبور و افتادن در قلب و کوبیدن در گوش است و نزد ما [[جفر قرمز]] و [[جفر سفید]] و [[مصحف فاطمه]]{{س}} و جامعه و تمامی آن‌چه مردم به آن نیاز دارند موجود است. از ایشان از تفسیر این سخن سؤال شد، حضرت فرمود: اما غابر، علم به آن‌چه که موجود می‌شود. و مزبور، علم به آن‌چه موجود شده است و نکته در دل‌ها همان الهام است و کوبیدن در گوش‌ها گفتار ملائکه است که کلام ایشان را می‌شنویم و شخص ایشان را نمی‌بینیم، و اما جفر قرمز، ظرفی است که در آن سلاح [[رسول خدا]]{{صل}} می‌باشد و هرگز بیرون نمی‌آید تا این که قائم ما [[اهل‌ بیت]] قیام کند، و اما جفر سفید، ظرفی است که در آن تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داود و کتاب‌های اولیه خداوند است، و اما [[مصحف فاطمه]]{{س}} آن‌چه حادث می‌شود و اسماء کسانی که مالک می‌شوند تا روز قیامت در آن است، و اما جامعه کتابی است که طولش هفتاد زارع بوده، به املاء [[رسول خدا]]{{صل}} و خط [[علی ابن ابی‌ طالب]]{{ع}} است، به خدا سوگند تمامی آن‌چه مردم تا روز قیامت به آن نیاز دارند، حتی دیه زخم وارد کردن و دیه تازیانه و نصف تازیانه زدن در آن موجود است<ref>بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۸، روایت ۱.</ref>. و در بعضی از روایات درباره [[مصحف حضرت زهرا]]{{س}} می‌فرماید: سه برابر قرآن شماست که حرفی از قرآن در آن نیست و خداوند آن را بر آن حضرت املاء و وحی فرموده است<ref>همان، ص۳۸، روایت ۷۰.</ref>. البته تعبیرات دیگر نیز وجود دارد، خلاصه آن که راه‌های علوم این خاندان متعدد است و حقیقت آن را نیز درک نمی‌کنیم، و آنها توجیهاتی نیز دارند، یا این‌که در بعضی از روایات می‌فرماید: که روحشان به عرش می‌رود و آگاهی‌هایی را به دست می‌آوردند<ref>همان، باب 3.</ref> و یا این‌که بین امام و خداوند عمودی از نور است که به واسطه آن عمل اهل هر شهری را می‌بیند و برای این عمود نیز تعبیرات گوناگونی در روایات آمده است<ref>همان، باب۸.</ref>. جمع بین این روایات با بحث گذشته این می‌شود که خداوند متعال می‌خواهد امر هدایتش به‌واسطه اسبابی که خود می‌خواهد و معرفی می‌نماید جاری شود و از شرایط مهم مقام امام، علم او است و این علم هم ابعادی دارد، آنچه در امر هدایت لازم است علم به معارف حقه است که خداوند از راه‌های متعددی آن را به [[امام]]{{ع}} اعطاء می‌فرماید و علوم دیگر ایشان نسبت به حقایق عالم و خزائن غیب الهی و واقعیّات دیگر از علومی است که برای کمال امامت و احتجاج با دیگران و نشان دادن آثار بندگی خداوند است که دیگران نیز با تبعیت از ایشان می‌توانند به اندازه ظرفیت وجودی خویش به آنها نایل شوند. باید توجه کرد که علم به ذات الهی به گونه علم حضوری احاطی از جانب مخلوق در هر درجه از کمال وجودی که باشد، محال است بلکه هر موجودی از طریق اسماء و صفات کمالیه به او علم دارد، جز برای کسانی که به مقام فنای مطلق در ذات احدیت رسیده باشند که در این صورت علم احاطی معنا ندارد و در این حال یا مقام، عالِم توجهی به خود ندارد تا علم احاطی صورت پذیرد و این علم برای [[ائمه]]{{ع}} در درجه اوّل است و سپس برای اوحدی از اولیاء الهی حاصل می‌شود»<ref>[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۴۳.</ref>.
::::::«از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمود: به راستی علومی در قلب بعضی از ما می‌افتد و بعضی از ما در خواب به او داده می‌شود و بعضی از ما صدایی را مانند صدای زنجیر در طشت می‌شنود و بعضی از ما صورتی بزرگ‌تر از جبرئیل و میکائیل نزدش می‌آید. و در روایت دیگر، آن حضرت فرموده است: علم ما غابر و مزبور و افتادن در قلب و کوبیدن در گوش است و نزد ما [[جفر قرمز]] و [[جفر سفید]] و [[مصحف فاطمه]]{{س}} و جامعه و تمامی آن‌چه مردم به آن نیاز دارند موجود است. از ایشان از تفسیر این سخن سؤال شد، حضرت فرمود: اما غابر، علم به آن‌چه که موجود می‌شود. و مزبور، علم به آن‌چه موجود شده است و نکته در دل‌ها همان الهام است و کوبیدن در گوش‌ها گفتار ملائکه است که کلام ایشان را می‌شنویم و شخص ایشان را نمی‌بینیم، و اما جفر قرمز، ظرفی است که در آن سلاح [[رسول خدا]]{{صل}} می‌باشد و هرگز بیرون نمی‌آید تا این که قائم ما [[اهل‌ بیت]] قیام کند، و اما جفر سفید، ظرفی است که در آن تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داود و کتاب‌های اولیه خداوند است، و اما [[مصحف فاطمه]]{{س}} آن‌چه حادث می‌شود و اسماء کسانی که مالک می‌شوند تا روز قیامت در آن است، و اما جامعه کتابی است که طولش هفتاد زارع بوده، به املاء [[رسول خدا]]{{صل}} و خط [[علی ابن ابی‌ طالب]]{{ع}} است، به خدا سوگند تمامی آن‌چه مردم تا روز قیامت به آن نیاز دارند، حتی دیه زخم وارد کردن و دیه تازیانه و نصف تازیانه زدن در آن موجود است<ref>بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۸، روایت ۱.</ref>. و در بعضی از روایات درباره [[مصحف حضرت زهرا]]{{س}} می‌فرماید: سه برابر قرآن شماست که حرفی از قرآن در آن نیست و خداوند آن را بر آن حضرت املاء و وحی فرموده است<ref>همان، ص۳۸، روایت ۷۰.</ref>. البته تعبیرات دیگر نیز وجود دارد، خلاصه آن که راه‌های علوم این خاندان متعدد است و حقیقت آن را نیز درک نمی‌کنیم، و آنها توجیهاتی نیز دارند، یا این‌که در بعضی از روایات می‌فرماید: که روحشان به عرش می‌رود و آگاهی‌هایی را به دست می‌آوردند<ref>همان، باب 3.</ref> و یا این‌که بین امام و خداوند عمودی از نور است که به واسطه آن عمل اهل هر شهری را می‌بیند و برای این عمود نیز تعبیرات گوناگونی در روایات آمده است<ref>همان، باب۸.</ref>. جمع بین این روایات با بحث گذشته این می‌شود که خداوند متعال می‌خواهد امر هدایتش به‌واسطه اسبابی که خود می‌خواهد و معرفی می‌نماید جاری شود و از شرایط مهم مقام امام، علم او است و این علم هم ابعادی دارد، آنچه در امر هدایت لازم است علم به معارف حقه است که خداوند از راه‌های متعددی آن را به [[امام]]{{ع}} اعطاء می‌فرماید و علوم دیگر ایشان نسبت به حقایق عالم و خزائن غیب الهی و واقعیّات دیگر از علومی است که برای کمال امامت و احتجاج با دیگران و نشان دادن آثار بندگی خداوند است که دیگران نیز با تبعیت از ایشان می‌توانند به اندازه ظرفیت وجودی خویش به آنها نایل شوند. باید توجه کرد که علم به ذات الهی به گونه علم حضوری احاطی از جانب مخلوق در هر درجه از کمال وجودی که باشد، محال است بلکه هر موجودی از طریق اسماء و صفات کمالیه به او علم دارد، جز برای کسانی که به مقام فنای مطلق در ذات احدیت رسیده باشند که در این صورت علم احاطی معنا ندارد و در این حال یا مقام، عالِم توجهی به خود ندارد تا علم احاطی صورت پذیرد و این علم برای [[ائمه]]{{ع}} در درجه اوّل است و سپس برای اوحدی از اولیاء الهی حاصل می‌شود»<ref>[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۴۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
::::::'''[[سنت پیامبر]]{{صل}}:''' [[امام علی]] {{ع}} دومین منبع علم [[اهل بیت]]{{عم}} را علاوه بر قرآن کریم، دانش‌های فراگرفته از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} دانسته‌اند. آن حضرت یکی از علل تمایز خود نسبت به دیگران را در فراگیری علم از [[پیامبر]]{{صل}} می‌دانند که به سبب ملازمت با پیامبر تحقق پیدا کرده است. [[امام علی]] {{ع}} این ملازمت و نحوۀ آموزش‌های نبوی را این‌گونه توصیف می‌کنند: چنان بودم که بر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} شب و روز وارد می‌شدم، از او سؤال می‌کردم و پاسخ می‌شنیدم، چنانچه ساکت بودم آن حضرت خود شروع به سخن می‌کرد، نازل نمی‌شد آیه‌ای بر آن حضرت مگر اینکه برای من می‌خواند، تفسیر و تأویل آن را به من می‌آموخت، از خداوند درخواست می‌کرد که آنچه را به من آموخته بود فراموشم نشود، پس فراموش نکردم از حلال و حرام، امر و نهی، طاعت و معصیت (هر آنچه آموخته بودم)، دست بر سینه‌ام می‌گذاشت، می‌فرمود: خداوندا سینه‌اش را از علم، حکمت و نور اشباع فرما. سپس به من خبر می‌داد که خداوند دعایم را در حقّت مستجاب کرد.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ۳۶/۲۷۳؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ۷۵؛ ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینه دمشق، ۶۲/۳۸۵ و ۳۸۶٫ در منابع روایی اهل سنّت این حدیث و احادیث دیگری با همین مضمون از طرق گوناگون از امام علی آمده است. ر.ک: موسوعه الامامه فی نصوص اهل السنه، ۱۶/۱۹۵ ـ ۲۰۶٫ {{عربی|کنت أدخل علی رسول الله لیلا و نهارا، فکنت أذا سألته أجابنی، و أن سکتت أبتدأنی، و ما نزلت علیه آیه ألا قرأتها، و علمت تفسیرها و تأویلها و دعا الله لی أن لا أنسی شیئا علمنی أیاه، فما نسیته من حرام و حلال، و أمر و نهی، و طاعه و معصیه، و أنّه وضع یده علی صدری و قال: «اللّهم املأ قلبه علما و حکما و نورا» ثم قال لی: «أخبرنی ربّی عزّوجلّ أنّه قد أستجاب لی فیک»}}. در سنن ترمذی، ۵/۶۴۲؛ عمرو بن هند از امام علی نقل می‌کند که فرمود: {{عربی|کنت أذا سألتُ رسول الله صلی‌الله علیه وآله أعطانی و أذا سکت أبتدانی}}</ref>
::::::'''[[سنت پیامبر]]{{صل}}:''' [[امام علی]] {{ع}} دومین منبع علم [[اهل بیت]]{{عم}} را علاوه بر قرآن کریم، دانش‌های فراگرفته از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} دانسته‌اند. آن حضرت یکی از علل تمایز خود نسبت به دیگران را در فراگیری علم از [[پیامبر]]{{صل}} می‌دانند که به سبب ملازمت با پیامبر تحقق پیدا کرده است. [[امام علی]] {{ع}} این ملازمت و نحوۀ آموزش‌های نبوی را این‌گونه توصیف می‌کنند: چنان بودم که بر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} شب و روز وارد می‌شدم، از او سؤال می‌کردم و پاسخ می‌شنیدم، چنانچه ساکت بودم آن حضرت خود شروع به سخن می‌کرد، نازل نمی‌شد آیه‌ای بر آن حضرت مگر اینکه برای من می‌خواند، تفسیر و تأویل آن را به من می‌آموخت، از خداوند درخواست می‌کرد که آنچه را به من آموخته بود فراموشم نشود، پس فراموش نکردم از حلال و حرام، امر و نهی، طاعت و معصیت (هر آنچه آموخته بودم)، دست بر سینه‌ام می‌گذاشت، می‌فرمود: خداوندا سینه‌اش را از علم، حکمت و نور اشباع فرما. سپس به من خبر می‌داد که خداوند دعایم را در حقّت مستجاب کرد.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ۳۶/۲۷۳؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ۷۵؛ ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینه دمشق، ۶۲/۳۸۵ و ۳۸۶٫ در منابع روایی اهل سنّت این حدیث و احادیث دیگری با همین مضمون از طرق گوناگون از امام علی آمده است. ر.ک: موسوعه الامامه فی نصوص اهل السنه، ۱۶/۱۹۵ ـ ۲۰۶٫ {{عربی|کنت أدخل علی رسول الله لیلا و نهارا، فکنت أذا سألته أجابنی، و أن سکتت أبتدأنی، و ما نزلت علیه آیه ألا قرأتها، و علمت تفسیرها و تأویلها و دعا الله لی أن لا أنسی شیئا علمنی أیاه، فما نسیته من حرام و حلال، و أمر و نهی، و طاعه و معصیه، و أنّه وضع یده علی صدری و قال: «اللّهم املأ قلبه علما و حکما و نورا» ثم قال لی: «أخبرنی ربّی عزّوجلّ أنّه قد أستجاب لی فیک»}}. در سنن ترمذی، ۵/۶۴۲؛ عمرو بن هند از امام علی نقل می‌کند که فرمود: {{عربی|کنت أذا سألتُ رسول الله صلی‌الله علیه وآله أعطانی و أذا سکت أبتدانی}}</ref>
::::::درجایی دیگر، نحوۀ ملازمت و اطاعتشان از رسول خدا صلی‌الله علیه وآله و علم‌آموزیش را چنین شرح می‌دهند: من و رسول خدا{{صل}} چون دو شاخه‌ایم که از یک درخت رسته، و چون آرنج به بازو پیوسته.<ref>{{عربی|و أنا من رسول الله کالصّنو و الذّراع من العضد}} (نهج البلاغه، نامۀ ۴۵)</ref> نیز می‌فرمایند: از اصحاب [[پیامبر]]{{صل}} کسانی که سرّ نگهدار آن حضرت بودند می‌دانند که من دمی معارض فرمان خدا و رسول خدا نبودم و به جان خود [[پیامبر]]{{صل}} را یاری نمودم؛ آنجا که دلیران واپس خزیدند و گام‌ها برگردیدند، آن دلیری و مردانگی بود که خدا به من ارزانی کرده و رسول خدا جان سپرد درحالی‌که سرش در دامن من بود و نفْس او در کفّ من روان شد… .<ref>{{عربی|و لقد علم المستحفظون من أصحاب محمد (صلی الله علیه و آله) أن لم أردّ علی الله و لا علی رسوله ساعه قطّ و لقد واسیته بنفسی فی المواطن الّتی تنکص فیها الأبطال… و لقد قبض رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) و إنّ رأسه لعلی صدری و لقد سالت نفسه فی کفّی}}. (همان، خ ۱۹۷)</ref> [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در این گفته‌ها تأکید می‌کنند که از ابتدا تا انتهای عمر [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} با آن حضرت همراه و مصاحب بوده‌اند و این همراهی، صرف مصاحبت عادی نبوده است، بلکه از جانب هر دو با انگیزه دنبال می‌شد. [[امام علی]] {{ع}} هدف و انگیزۀ طرفین را در فرازی از سخن خویش چنین بیان می‌کند: و من در پی او ([[پیامبر]]{{صل}}) بودم، چنانکه شتربچه در پی مادر؛ هرروز برای من از اخلاق خود نشانه‌ای برپا می‌داشت و مرا به پیروی آن می‌گماشت.<ref>{{عربی|و لقد کنت أتّبعه إتباع الفصیل أثر أمه یرفع فی کلّ یوم من أخلاقه علما و یأمرنی بالإقتداء به}}. (همان، خ ۱۹۲)</ref> تشبیه امام بسیار ظریف و قابل‌توجه است. آن حضرت می‌خواهد بگوید نه [[پیامبر]]{{صل}} به‌عبث مرا همیشه همراه خود می‌برد و نه من بی‌جهت [[پیامبر]]{{صل}} را دنبال می‌کردم؛ بلکه من به‌قصد فراگیری علم و معرفت، پیامبر را دنبال می‌کردم و [[پیامبر]]{{صل}} نیز به‌قصد تعلیم و تربیت من مرا با خود همراه می‌نمود. بدون تردید هرکس بدون حب و بغض‌های مذهبی، اندک توجهی به خصیصۀ ملازمت [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}  با [[پیامبر]]{{صل}} داشته باشد، تصدیق خواهد کرد که [[امام علی]] {{ع}} در قیاس با دیگر صحابه، به سنّت [[پیامبر|رسول‌الله]]{{صل}} آگاه بوده است»<ref>[[علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه (مقاله)|علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه]].</ref>.
::::::درجایی دیگر، نحوۀ ملازمت و اطاعتشان از رسول خدا صلی‌الله علیه وآله و علم‌آموزیش را چنین شرح می‌دهند: من و رسول خدا{{صل}} چون دو شاخه‌ایم که از یک درخت رسته، و چون آرنج به بازو پیوسته.<ref>{{عربی|و أنا من رسول الله کالصّنو و الذّراع من العضد}} (نهج البلاغه، نامۀ ۴۵)</ref> نیز می‌فرمایند: از اصحاب [[پیامبر]]{{صل}} کسانی که سرّ نگهدار آن حضرت بودند می‌دانند که من دمی معارض فرمان خدا و رسول خدا نبودم و به جان خود [[پیامبر]]{{صل}} را یاری نمودم؛ آنجا که دلیران واپس خزیدند و گام‌ها برگردیدند، آن دلیری و مردانگی بود که خدا به من ارزانی کرده و رسول خدا جان سپرد درحالی‌که سرش در دامن من بود و نفْس او در کفّ من روان شد… .<ref>{{عربی|و لقد علم المستحفظون من أصحاب محمد (صلی الله علیه و آله) أن لم أردّ علی الله و لا علی رسوله ساعه قطّ و لقد واسیته بنفسی فی المواطن الّتی تنکص فیها الأبطال… و لقد قبض رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) و إنّ رأسه لعلی صدری و لقد سالت نفسه فی کفّی}}. (همان، خ ۱۹۷)</ref> [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در این گفته‌ها تأکید می‌کنند که از ابتدا تا انتهای عمر [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} با آن حضرت همراه و مصاحب بوده‌اند و این همراهی، صرف مصاحبت عادی نبوده است، بلکه از جانب هر دو با انگیزه دنبال می‌شد. [[امام علی]] {{ع}} هدف و انگیزۀ طرفین را در فرازی از سخن خویش چنین بیان می‌کند: و من در پی او ([[پیامبر]]{{صل}}) بودم، چنانکه شتربچه در پی مادر؛ هرروز برای من از اخلاق خود نشانه‌ای برپا می‌داشت و مرا به پیروی آن می‌گماشت.<ref>{{عربی|و لقد کنت أتّبعه إتباع الفصیل أثر أمه یرفع فی کلّ یوم من أخلاقه علما و یأمرنی بالإقتداء به}}. (همان، خ ۱۹۲)</ref> تشبیه امام بسیار ظریف و قابل‌توجه است. آن حضرت می‌خواهد بگوید نه [[پیامبر]]{{صل}} به‌عبث مرا همیشه همراه خود می‌برد و نه من بی‌جهت [[پیامبر]]{{صل}} را دنبال می‌کردم؛ بلکه من به‌قصد فراگیری علم و معرفت، پیامبر را دنبال می‌کردم و [[پیامبر]]{{صل}} نیز به‌قصد تعلیم و تربیت من مرا با خود همراه می‌نمود. بدون تردید هرکس بدون حب و بغض‌های مذهبی، اندک توجهی به خصیصۀ ملازمت [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}  با [[پیامبر]]{{صل}} داشته باشد، تصدیق خواهد کرد که [[امام علی]] {{ع}} در قیاس با دیگر صحابه، به سنّت [[پیامبر|رسول‌الله]]{{صل}} آگاه بوده است»<ref>[[علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه (مقاله)|علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه]].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی؛
خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:
::::::۹. '''بهره‌گیری از حواس'''.
::::::۹. '''بهره‌گیری از حواس'''.
::::::علوم دریافتی به شیوه نخست، یعنی دریافت مستقیم وحی، به‌ طور مسلم دانشی حضوری به [[پیامبر]]{{صل}} می‌دهد؛ زیرا این علوم بدون هر واسطه‌ای، از جانب خدا بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} نازل می‌شود. الهام نیز دانشی حضوری است؛ زیرا به ‌طور مستقیم به قلب انسان افکنده می‌شود. ارتباط با فرشتگان نیز دو گونه است: گاهی ارتباط با حقیقت ملکوتی آنان است که در این صورت، علوم دریافتی حضوری خواهد بود. برخی از آیات قرآن بر همین مطلب دلالت دارند: {{متن قرآن|قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}} <ref>(بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بی‌گمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است)، سوره مبارکه بقره، آیه۹۷.</ref> در آیه‌ای دیگر نیز از نزول قرآن توسط روح‌الأمین ([[حضرت جبرئیل]]{{ع}}) بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} سخن به میان آمده است. {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ*عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}} <ref>(که روح الامین آن را فرود آورده است*بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی)، سوره مبارکه شعرا، آیه۱۹۳و۱۹۴.</ref> نزول این علوم بر قلب، حضوری بودن آنها را تأیید می‌کند. گونه دیگر، ارتباط با فرشته، همراه با تجسد مادی اوست. در این صورت، دانش حاصل از این ارتباط، حصولی خواهد بود؛ مانند ظهور مادی فرشتگانی که مأمور هلاکت قوم لوط بودند، بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[لوط]]{{ع}} که در قالب انسان‌هایی ظهور یافتند و با آنان سخن گفتند و حتی قوم آنان نیز ایشان را می‌دیدند. {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلامًا قَالَ سَلامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ*فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ*وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ*قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ*قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ*فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ*إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ*يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ*وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ*وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُواْ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلاء بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ*قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ*قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ*قَالُواْ يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ}} <ref>(و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت: درود (بر شما)! دیری نپایید که (ابراهیم) گوساله‌ای بریان آورد*و چون دید که دستشان به سوی آن دراز نمی‌شود؛ آنان را ناآشنا یافت و از ایشان هراسی در دل نهاد؛ گفتند: مهراس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شده‌ایم*و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم*گفت: وای بر من! آیا من می‌زایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بی‌گمان این چیزی شگرف است!*گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است*پس چون ترس از ابراهیم رخت بربست و (آن) مژده بدو رسید با ما درباره قوم لوط به چالش پرداخت*ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبه‌کاری بود*(گفتند:) ای ابراهیم! از این (چالش) درگذر که «امر» پروردگارت فرا رسیده است و بر آنان عذابی بی‌برگشت خواهد رسید*و چون فرشتگان ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و گفت: امروز روز سختی است!*و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام می‌دادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزه‌ترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟*گفتند: خوب می‌دانی که به دخترانت نیازی نداریم و بی‌گمان تو نیک می‌دانی که چه می‌خواهیم*گفت: کاش برای رویارویی با شما توانی داشتم یا به گوشه‌ای استوار پناه می‌جستم*(فرشتگان) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم، آنان هیچ‌گاه به تو نمی‌رسند پس، در پاره‌ای از شب خانواده‌ات را بکوچان مگر زنت را که آنچه به آنان خواهد رسید به او نیز می‌رسد و هیچ‌یک از شما نباید روی بگرداند؛ بی‌گمان آنان را پیمانگاه، پگاه است؛ آیا پگاه نزدیک نیست؟)، سوره مبارکه هود، آیات ۶۹ الی ۸۱.</ref> در شیوه دیگر، پیامبران یا دیگر برگزیدگان خداوند علوم یا پیام‌هایی الهی را با واسطه امور مادی دریافت می‌کنند؛ مانند شنیدن از طریق یک درخت در ماجرای بعثت [[حضرت موسی]]{{ع}} {{متن قرآن|فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}} <ref>(چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان)، سوره مبارکه قصص، آیه۳۰.</ref> اگر دیدن و شنیدن در چنین مواردی حسی و مادی باشد، دانش به‌‌دست‌آمده از آن، حصولی خواهد بود و این گفت‌و‌گو یا دریافت، مانند دانش‌های عادی، از طریق حواس [[پیامبر]]{{صل}} انجام شده است؛ اما اگر حقیقت این نوع دیدارها و گفت‌و‌گو‌ها، شهودی و غیرحسی باشد، دانش به‌دست‌آمده از آنها حضوری خواهد بود. اطمینان به اینکه این‌گونه دیدار و شنیدارها حسی یا شهودی بوده‌اند، به قراین نیازمند است و بدون آن داوری درباره آنها دشوار است؛ زیرا دیدن و شنیدن، افزون بر امور حسی، <ref>مانند آنکه قوم لوط فرشتگانی را که در قالب انسان تمثل یافته بودند، می‌دیدند.</ref> در امور معنوی نیز به‌ کار می‌رود. <ref>مانند جریان معراج [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} و مشاهده حقایق ملکوتی: "مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى*أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى*وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى*عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى"(دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت*پس آیا شما با او در آنچه می‌بیند، بگو- مگو می‌کنید؟*و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود*کنار درخت سدری که در واپسین جای است)، سوره مبارکه نجم، آیات ۱۱ الی ۱۴.</ref> بنابراین علوم باواسطه، ممکن است به شکل حصولی یا حضوری باشند. هنگام دریافت علوم در عالم رؤیا، روح انسان با عالمی ارتباط می‌یابد که از آن به عالم مثال یاد می‌شود. <ref>ر.ک: [[محمدبن‌ابراهیم صدرالدین شیرازی]]، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج۹، ص۳۰۲؛ [[محمدنعیم طالقانی]]، منهج الرشاد فی معرفه المعاد، ج‏۳، ص۱۸۶؛ [[حسن حسن‌زاده آملی]]، عیون مسائل النفس، سرح العیون فی شرح العیون، ص۴۲۴؛ همو، هزار و یک نکته، ص۴۸۷.</ref> در این حالت، چشم و حواس مادی انسان در حالت خواب‌اند و انسان با روح خود به مشاهده برخی حقایق می‌پردازد. البته نفس انسان در این حالت، کاملاً بریده از عالم طبیعت نبوده، رؤیاهای او نیز مربوط به فضای کاملاً مجرد نیست. <ref>در روایات نیز تأکید شده است که در خواب، برخلاف حالت مرگ، ارتباط روح با بدن کاملاً قطع نمی‌شود. برای نمونه، ر.ک: [[محمدبن‌علی صدوق]]، الأمالی، ص۱۴۵: ... فَقُلْتُ لَهُ وَتَصْعَدُ رُوحُ الْمُؤْمِنِ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْ‏ءٌ فِی بَدَنِهِ فَقَالَ لَا لَوْ خَرَجَتْ کُلُّهَا حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْ‏ءٌ إِذاً لَمَاتَ قُلْتُ فَکَیْفَ یَخْرُجُ فَقَالَ أَ مَا تَرَی الشَّمْسَ فِی السَّمَاءِ فِی مَوْضِعِهَا وَضَوْؤُهَا وَشُعَاعُهَا فِی الْأَرْضِ فَکَذَلِکَ الرُّوحُ‏ أَصْلُهَا فِی الْبَدَنِ وَحَرَکَتُهَا مَمْدُودَه. همچنین ر.ک: [[محمدباقر مجلسی]]، بحار الأنوار، ج‏۵۸، ص۲۶.</ref> به همین دلیل، بین رؤیاهای انسان با حوادث مادی، تفاوت‌ها و شباهت‌هایی وجود دارد. مثلاً انسان در رؤیا نیز راه می‌رود، می‌بیند، سخن می‌گوید و...؛ اما در عین حال، او در حالت رؤیا واقعیت یا تصویری از واقعیت را می‌بیند که برای تطبیق آن بر عالم ماده، نیاز به تعبیر دارد. علومی که از طریق رؤیا به انسان می‌رسد، جزء علوم حصولی به ‌شمار می‌آیند؛ زیرا در این حالت، انسان خود واقعیت را درک نمی‌کند؛ بلکه صورت‌های مثالی واسطه بین روح و واقعیت خارجی‌اند. البته رؤیاهای پیامبران با رؤیاهای دیگران، در برخی از ویژگی‌ها متفاوت‌اند؛ مانند اینکه گاهی وحی پیامبرانه در قالب رؤیا به آنان می‌رسیده است؛ مانند رؤیای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که دستور ذبح فرزندش را در آن دریافت کرد؛ اما رؤیاهای غیرآنان، دربردارنده وحی نبوی نیست. همچنین رؤیاهای برگزیدگان خداوند، معصومانه و همواره صادقه است. اگر اثبات شود که معارفی به شیوه ‌شهودی در اختیار برگزیدگان خداوند قرار می‌گیرد، جای تردید نمی‌ماند که علم آن حضوری خواهد بود؛ زیرا در حال شهود، علومی بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} یا فرد برگزیده افکنده می‌شود. شیوه دریافت از روح‌القدس، چندان برای ما روشن نیست؛ اما حکم کلی آن روشن است. اگر بدون ارتباط با ذهن فرد، معارفی از جانب روح یا ارواح مقدس به قلب او القا شود، دانش حاصل از آن، حضوری خواهد بود؛ اما اگر این علوم با وساطت صورت‌های ذهنی ایجاد شود، دانش آن حصولی است. شیوه‌های هشتم و نهم، یعنی خردورزی و استفاده از حواس، دانش‌های حصولی به‌ دنبال دارند. بنابراین علوم به‌دست‌آمده برای برگزیدگان خداوند، با توجه به روش‌های مختلف آن، در حضوری یا حصولی بودن متفاوت بوده، برخی حصولی و برخی حضوری‌اند»<ref>[[علوم برگزیدگان (کتاب)|علوم برگزیدگان]].</ref>.
::::::علوم دریافتی به شیوه نخست، یعنی دریافت مستقیم وحی، به‌ طور مسلم دانشی حضوری به [[پیامبر]]{{صل}} می‌دهد؛ زیرا این علوم بدون هر واسطه‌ای، از جانب خدا بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} نازل می‌شود. الهام نیز دانشی حضوری است؛ زیرا به ‌طور مستقیم به قلب انسان افکنده می‌شود. ارتباط با فرشتگان نیز دو گونه است: گاهی ارتباط با حقیقت ملکوتی آنان است که در این صورت، علوم دریافتی حضوری خواهد بود. برخی از آیات قرآن بر همین مطلب دلالت دارند: {{متن قرآن|قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}} <ref>(بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بی‌گمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است)، سوره مبارکه بقره، آیه۹۷.</ref> در آیه‌ای دیگر نیز از نزول قرآن توسط روح‌الأمین ([[حضرت جبرئیل]]{{ع}}) بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} سخن به میان آمده است. {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ*عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}} <ref>(که روح الامین آن را فرود آورده است*بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی)، سوره مبارکه شعرا، آیه۱۹۳و۱۹۴.</ref> نزول این علوم بر قلب، حضوری بودن آنها را تأیید می‌کند. گونه دیگر، ارتباط با فرشته، همراه با تجسد مادی اوست. در این صورت، دانش حاصل از این ارتباط، حصولی خواهد بود؛ مانند ظهور مادی فرشتگانی که مأمور هلاکت قوم لوط بودند، بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[لوط]]{{ع}} که در قالب انسان‌هایی ظهور یافتند و با آنان سخن گفتند و حتی قوم آنان نیز ایشان را می‌دیدند. {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلامًا قَالَ سَلامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ*فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ*وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ*قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ*قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ*فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ*إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ*يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ*وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ*وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُواْ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلاء بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ*قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ*قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ*قَالُواْ يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ}} <ref>(و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت: درود (بر شما)! دیری نپایید که (ابراهیم) گوساله‌ای بریان آورد*و چون دید که دستشان به سوی آن دراز نمی‌شود؛ آنان را ناآشنا یافت و از ایشان هراسی در دل نهاد؛ گفتند: مهراس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شده‌ایم*و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم*گفت: وای بر من! آیا من می‌زایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بی‌گمان این چیزی شگرف است!*گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است*پس چون ترس از ابراهیم رخت بربست و (آن) مژده بدو رسید با ما درباره قوم لوط به چالش پرداخت*ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبه‌کاری بود*(گفتند:) ای ابراهیم! از این (چالش) درگذر که «امر» پروردگارت فرا رسیده است و بر آنان عذابی بی‌برگشت خواهد رسید*و چون فرشتگان ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و گفت: امروز روز سختی است!*و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام می‌دادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزه‌ترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟*گفتند: خوب می‌دانی که به دخترانت نیازی نداریم و بی‌گمان تو نیک می‌دانی که چه می‌خواهیم*گفت: کاش برای رویارویی با شما توانی داشتم یا به گوشه‌ای استوار پناه می‌جستم*(فرشتگان) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم، آنان هیچ‌گاه به تو نمی‌رسند پس، در پاره‌ای از شب خانواده‌ات را بکوچان مگر زنت را که آنچه به آنان خواهد رسید به او نیز می‌رسد و هیچ‌یک از شما نباید روی بگرداند؛ بی‌گمان آنان را پیمانگاه، پگاه است؛ آیا پگاه نزدیک نیست؟)، سوره مبارکه هود، آیات ۶۹ الی ۸۱.</ref> در شیوه دیگر، پیامبران یا دیگر برگزیدگان خداوند علوم یا پیام‌هایی الهی را با واسطه امور مادی دریافت می‌کنند؛ مانند شنیدن از طریق یک درخت در ماجرای بعثت [[حضرت موسی]]{{ع}} {{متن قرآن|فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}} <ref>(چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان)، سوره مبارکه قصص، آیه۳۰.</ref> اگر دیدن و شنیدن در چنین مواردی حسی و مادی باشد، دانش به‌‌دست‌آمده از آن، حصولی خواهد بود و این گفت‌و‌گو یا دریافت، مانند دانش‌های عادی، از طریق حواس [[پیامبر]]{{صل}} انجام شده است؛ اما اگر حقیقت این نوع دیدارها و گفت‌و‌گو‌ها، شهودی و غیرحسی باشد، دانش به‌دست‌آمده از آنها حضوری خواهد بود. اطمینان به اینکه این‌گونه دیدار و شنیدارها حسی یا شهودی بوده‌اند، به قراین نیازمند است و بدون آن داوری درباره آنها دشوار است؛ زیرا دیدن و شنیدن، افزون بر امور حسی، <ref>مانند آنکه قوم لوط فرشتگانی را که در قالب انسان تمثل یافته بودند، می‌دیدند.</ref> در امور معنوی نیز به‌ کار می‌رود. <ref>مانند جریان معراج [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} و مشاهده حقایق ملکوتی: "مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى*أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى*وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى*عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى"(دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت*پس آیا شما با او در آنچه می‌بیند، بگو- مگو می‌کنید؟*و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود*کنار درخت سدری که در واپسین جای است)، سوره مبارکه نجم، آیات ۱۱ الی ۱۴.</ref> بنابراین علوم باواسطه، ممکن است به شکل حصولی یا حضوری باشند. هنگام دریافت علوم در عالم رؤیا، روح انسان با عالمی ارتباط می‌یابد که از آن به عالم مثال یاد می‌شود. <ref>ر.ک: [[محمدبن‌ابراهیم صدرالدین شیرازی]]، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج۹، ص۳۰۲؛ [[محمدنعیم طالقانی]]، منهج الرشاد فی معرفه المعاد، ج‏۳، ص۱۸۶؛ [[حسن حسن‌زاده آملی]]، عیون مسائل النفس، سرح العیون فی شرح العیون، ص۴۲۴؛ همو، هزار و یک نکته، ص۴۸۷.</ref> در این حالت، چشم و حواس مادی انسان در حالت خواب‌اند و انسان با روح خود به مشاهده برخی حقایق می‌پردازد. البته نفس انسان در این حالت، کاملاً بریده از عالم طبیعت نبوده، رؤیاهای او نیز مربوط به فضای کاملاً مجرد نیست. <ref>در روایات نیز تأکید شده است که در خواب، برخلاف حالت مرگ، ارتباط روح با بدن کاملاً قطع نمی‌شود. برای نمونه، ر.ک: [[محمدبن‌علی صدوق]]، الأمالی، ص۱۴۵: ... فَقُلْتُ لَهُ وَتَصْعَدُ رُوحُ الْمُؤْمِنِ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْ‏ءٌ فِی بَدَنِهِ فَقَالَ لَا لَوْ خَرَجَتْ کُلُّهَا حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْ‏ءٌ إِذاً لَمَاتَ قُلْتُ فَکَیْفَ یَخْرُجُ فَقَالَ أَ مَا تَرَی الشَّمْسَ فِی السَّمَاءِ فِی مَوْضِعِهَا وَضَوْؤُهَا وَشُعَاعُهَا فِی الْأَرْضِ فَکَذَلِکَ الرُّوحُ‏ أَصْلُهَا فِی الْبَدَنِ وَحَرَکَتُهَا مَمْدُودَه. همچنین ر.ک: [[محمدباقر مجلسی]]، بحار الأنوار، ج‏۵۸، ص۲۶.</ref> به همین دلیل، بین رؤیاهای انسان با حوادث مادی، تفاوت‌ها و شباهت‌هایی وجود دارد. مثلاً انسان در رؤیا نیز راه می‌رود، می‌بیند، سخن می‌گوید و...؛ اما در عین حال، او در حالت رؤیا واقعیت یا تصویری از واقعیت را می‌بیند که برای تطبیق آن بر عالم ماده، نیاز به تعبیر دارد. علومی که از طریق رؤیا به انسان می‌رسد، جزء علوم حصولی به ‌شمار می‌آیند؛ زیرا در این حالت، انسان خود واقعیت را درک نمی‌کند؛ بلکه صورت‌های مثالی واسطه بین روح و واقعیت خارجی‌اند. البته رؤیاهای پیامبران با رؤیاهای دیگران، در برخی از ویژگی‌ها متفاوت‌اند؛ مانند اینکه گاهی وحی پیامبرانه در قالب رؤیا به آنان می‌رسیده است؛ مانند رؤیای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که دستور ذبح فرزندش را در آن دریافت کرد؛ اما رؤیاهای غیرآنان، دربردارنده وحی نبوی نیست. همچنین رؤیاهای برگزیدگان خداوند، معصومانه و همواره صادقه است. اگر اثبات شود که معارفی به شیوه ‌شهودی در اختیار برگزیدگان خداوند قرار می‌گیرد، جای تردید نمی‌ماند که علم آن حضوری خواهد بود؛ زیرا در حال شهود، علومی بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} یا فرد برگزیده افکنده می‌شود. شیوه دریافت از روح‌القدس، چندان برای ما روشن نیست؛ اما حکم کلی آن روشن است. اگر بدون ارتباط با ذهن فرد، معارفی از جانب روح یا ارواح مقدس به قلب او القا شود، دانش حاصل از آن، حضوری خواهد بود؛ اما اگر این علوم با وساطت صورت‌های ذهنی ایجاد شود، دانش آن حصولی است. شیوه‌های هشتم و نهم، یعنی خردورزی و استفاده از حواس، دانش‌های حصولی به‌ دنبال دارند. بنابراین علوم به‌دست‌آمده برای برگزیدگان خداوند، با توجه به روش‌های مختلف آن، در حضوری یا حصولی بودن متفاوت بوده، برخی حصولی و برخی حضوری‌اند»<ref>[[علوم برگزیدگان (کتاب)|علوم برگزیدگان]].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:
:::::#وراثت علم از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امام]] قبلی، تعلیم گام به گام و مرحله به مرحله توسط [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]] قبلی.
:::::#وراثت علم از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امام]] قبلی، تعلیم گام به گام و مرحله به مرحله توسط [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]] قبلی.
:::::#در دست داشتن منابع ویژه مانند: [[جفر]]، [[جامعه]]، [[صحیفه امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[صحیفه فاطمه]]{{س}}، کتب پیامبران قبلی مثل صحف [[ابراهیم]]{{ع}} و الواح [[موسی]]{{ع}}. برخی از محدثین در این زمینه به تفصیل روایات مختلفی را نقل کرده و برخی دیگر کمتر به آن پرداخته‌اند. در برخی روایات، فقط اشاره کوتاهی به یک مسأله خاص شده است و [[امامان]] تفصیل بیشتری در مورد آن نداده اند، مثلاً در برخی روایات، از کتابی به نام [[جفر]] سخن به میان آمده است و در روایت، توضیح بیشتری در مورد آن نیامده است، لکن در روایات دیگر، قدری در مورد آن توضیح داده شده و  ماهیت [[جفر]] روشن‌تر می شود، اما در برخی روایات دیگر، توضیح مفصل‌تری در مورد این کتاب آمده و [[امامان]]، برای برخی از شیعیانشان روشن کرده‌اند که ما دو کتاب [[جفر]] داریم، [[جفر سفید]] و [[جفر سرخ]]، و هر کدام از چه مسائلی تشکیل شده‌اند و موضوعشان چیست»<ref>[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص ۵۷، ۵۸</ref>.
:::::#در دست داشتن منابع ویژه مانند: [[جفر]]، [[جامعه]]، [[صحیفه امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[صحیفه فاطمه]]{{س}}، کتب پیامبران قبلی مثل صحف [[ابراهیم]]{{ع}} و الواح [[موسی]]{{ع}}. برخی از محدثین در این زمینه به تفصیل روایات مختلفی را نقل کرده و برخی دیگر کمتر به آن پرداخته‌اند. در برخی روایات، فقط اشاره کوتاهی به یک مسأله خاص شده است و [[امامان]] تفصیل بیشتری در مورد آن نداده اند، مثلاً در برخی روایات، از کتابی به نام [[جفر]] سخن به میان آمده است و در روایت، توضیح بیشتری در مورد آن نیامده است، لکن در روایات دیگر، قدری در مورد آن توضیح داده شده و  ماهیت [[جفر]] روشن‌تر می شود، اما در برخی روایات دیگر، توضیح مفصل‌تری در مورد این کتاب آمده و [[امامان]]، برای برخی از شیعیانشان روشن کرده‌اند که ما دو کتاب [[جفر]] داریم، [[جفر سفید]] و [[جفر سرخ]]، و هر کدام از چه مسائلی تشکیل شده‌اند و موضوعشان چیست»<ref>[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص ۵۷، ۵۸</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
::::::#'''[[روح القدس]]''': {{متن قرآن|وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ}} <ref>«و ما به عیسی پسر مریم، برهان‌های روشن دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم»؛ سوره بقره آیه: ۲۵۳ .</ref><ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/92808/135#134 وبگاه کتابخانه دیجیتالی تبیان]</ref>.
::::::#'''[[روح القدس]]''': {{متن قرآن|وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ}} <ref>«و ما به عیسی پسر مریم، برهان‌های روشن دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم»؛ سوره بقره آیه: ۲۵۳ .</ref><ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/92808/135#134 وبگاه کتابخانه دیجیتالی تبیان]</ref>.
::::::*«برخی از اهل سنت مانند: [[فخر رازی]]، مباحث زیادی، پیرامون [[علم غیب]] امام مطرح نکرده است؛ اما بر اساس اعتقاد وی به جایگاه و منزلت حکومتی و دنیوی [[امام]]{{ع}} و خلیفه، می‌توان نفی هرگونه [[علم غیب]] و علوم غیر دینی را از امام به او نسبت داد. [[فخر رازی]] [[آیا همه پیامبران علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)|علم غیب انبیا]] را به معنای آگاهی آنها از امور وحیانی می‌داند. وی در ذیل تفسیر آیه۴۱ سوره طور {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>«یا مگر غیب نزد آنان است که (از روی آن) می‌نویسند؟»</ref> می‌فرماید: "آنچه از علوم غیبی در نزد [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} هست، علم به امور و اسرار و احکام و اخبار فراوان را از طریق [[وحی]] کسب می‌کند و به آنها یقین پیدا می‌کند."<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص ۲۲۱.</ref> این تفسیر، ناتمام است؛ برای اینکه چگونه ممکن است [[غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)|لفظ غیب که به معنای پوشیده از حس است]] و معنای عامی دارد و در برابر [[شهود]] قرار دارد؛ تنها بر یک مصداق، یعنی وحی حمل گردد.<ref>لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴؛ تاج العروس، ج۲، ص ۲۵۹.</ref> اگر مقصود این باشد که گرچه [[غیب]] به معنای عامی به کار می‌رود؛ ولی [[وحی]] الهی تنها راه دریافت شناخت غیبی است؛ پاسخ می‌دهیم که آیات و روایات، راه دستیابی به امور و حقایق غیبی را منحصر در [[وحی]] ندانسته‌اند و راه‌های دیگری، همچون [[الهام]] و رؤیای صادق و آموختن و تعلیم از [[پیامبر]]{{صل}} را برای کسب معرفت به [[غیب]]، بیان کرده‌اند»<ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص۳۷۲-۳۷۹.</ref>.
::::::*«برخی از اهل سنت مانند: [[فخر رازی]]، مباحث زیادی، پیرامون [[علم غیب]] امام مطرح نکرده است؛ اما بر اساس اعتقاد وی به جایگاه و منزلت حکومتی و دنیوی [[امام]]{{ع}} و خلیفه، می‌توان نفی هرگونه [[علم غیب]] و علوم غیر دینی را از امام به او نسبت داد. [[فخر رازی]] [[آیا همه پیامبران علم غیب داشته‌اند؟ (پرسش)|علم غیب انبیا]] را به معنای آگاهی آنها از امور وحیانی می‌داند. وی در ذیل تفسیر آیه۴۱ سوره طور {{متن قرآن|أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>«یا مگر غیب نزد آنان است که (از روی آن) می‌نویسند؟»</ref> می‌فرماید: "آنچه از علوم غیبی در نزد [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} هست، علم به امور و اسرار و احکام و اخبار فراوان را از طریق [[وحی]] کسب می‌کند و به آنها یقین پیدا می‌کند."<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص ۲۲۱.</ref> این تفسیر، ناتمام است؛ برای اینکه چگونه ممکن است [[غیب در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)|لفظ غیب که به معنای پوشیده از حس است]] و معنای عامی دارد و در برابر [[شهود]] قرار دارد؛ تنها بر یک مصداق، یعنی وحی حمل گردد.<ref>لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴؛ تاج العروس، ج۲، ص ۲۵۹.</ref> اگر مقصود این باشد که گرچه [[غیب]] به معنای عامی به کار می‌رود؛ ولی [[وحی]] الهی تنها راه دریافت شناخت غیبی است؛ پاسخ می‌دهیم که آیات و روایات، راه دستیابی به امور و حقایق غیبی را منحصر در [[وحی]] ندانسته‌اند و راه‌های دیگری، همچون [[الهام]] و رؤیای صادق و آموختن و تعلیم از [[پیامبر]]{{صل}} را برای کسب معرفت به [[غیب]]، بیان کرده‌اند»<ref>[[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]] ص۳۷۲-۳۷۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۶۹: خط ۱۶۹:
::::::# [[رابطه تحدیث یا ارتباط با فرشتگان با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علوم انتقالی از ملائکه]] که مصحف [[فاطمه]]{{س}} و تحدیث از طریق "نقر در سمع" و [[الهام]] از طریق "نکت  در قلب" در ذیل آن قرار دارد. دو {{عربی|«بَابٌ فِيهِ ذِكْرُ الصَّحِيفَةِ وَ الْجَفْرِ وَ الْجَامِعَةِ وَ مُصْحَفِ فَاطِمَةَ{{س}}»}}<ref>بخشی که در آن سخن از صحیفه و جفر و جامعه و [[مصحف فاطمه]]{{س}} به میان آمده است.</ref> و {{عربی|«بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} مُحَدَّثُونَ مُفَهَّمُون»}}‏<ref>بخش روایات مرتبط با اینکه امامان معصوم{{عم}} کسانی هستند که به آنها الهام می‌شود و نیز کسانی هستند که به آنها آموزش داده شده است.</ref> در کتاب کافی به احادیث متعددی درباره این منبع علم اشاره دارد.
::::::# [[رابطه تحدیث یا ارتباط با فرشتگان با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علوم انتقالی از ملائکه]] که مصحف [[فاطمه]]{{س}} و تحدیث از طریق "نقر در سمع" و [[الهام]] از طریق "نکت  در قلب" در ذیل آن قرار دارد. دو {{عربی|«بَابٌ فِيهِ ذِكْرُ الصَّحِيفَةِ وَ الْجَفْرِ وَ الْجَامِعَةِ وَ مُصْحَفِ فَاطِمَةَ{{س}}»}}<ref>بخشی که در آن سخن از صحیفه و جفر و جامعه و [[مصحف فاطمه]]{{س}} به میان آمده است.</ref> و {{عربی|«بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} مُحَدَّثُونَ مُفَهَّمُون»}}‏<ref>بخش روایات مرتبط با اینکه امامان معصوم{{عم}} کسانی هستند که به آنها الهام می‌شود و نیز کسانی هستند که به آنها آموزش داده شده است.</ref> در کتاب کافی به احادیث متعددی درباره این منبع علم اشاره دارد.
::::::# علوم اخذ شده از خداوند که این دسته نیز شامل علم الهامی از طریق [[روح القدس]] و علم به [[اسم اعظم]] خداست که ابوابی نظیر {{عربی|«فِيهِ ذِكْرُ الْأَرْوَاحِ الَّتِي فِي الْأَئِمَّةِ {{عم}}»}}‏ <ref>در آن سخن از ارواح موجود در امامان معصوم{{عم}} به میان آمده است.</ref>و {{عربی|«بَابُ الرُّوحِ الَّتِي يُسَدِّدُ اللَّهُ بِهَا الْأَئِمَّةَ{{عم}}»}}‏<ref>روایات مربوط به؛ روحی که خداوند متعال به وسیله آن امامان معصوم{{عم}} را پشتیبانی و تقویت می‌نماید.</ref> بر این نوع از [[علم امام]] دلالت دارد»<ref>[http://ekalam.ir/post/Neshast_ElmeEmamDarQuran%26Hadith پایگاه مطالعات کلام امامیه]</ref>.
::::::# علوم اخذ شده از خداوند که این دسته نیز شامل علم الهامی از طریق [[روح القدس]] و علم به [[اسم اعظم]] خداست که ابوابی نظیر {{عربی|«فِيهِ ذِكْرُ الْأَرْوَاحِ الَّتِي فِي الْأَئِمَّةِ {{عم}}»}}‏ <ref>در آن سخن از ارواح موجود در امامان معصوم{{عم}} به میان آمده است.</ref>و {{عربی|«بَابُ الرُّوحِ الَّتِي يُسَدِّدُ اللَّهُ بِهَا الْأَئِمَّةَ{{عم}}»}}‏<ref>روایات مربوط به؛ روحی که خداوند متعال به وسیله آن امامان معصوم{{عم}} را پشتیبانی و تقویت می‌نماید.</ref> بر این نوع از [[علم امام]] دلالت دارد»<ref>[http://ekalam.ir/post/Neshast_ElmeEmamDarQuran%26Hadith پایگاه مطالعات کلام امامیه]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۸۰: خط ۱۸۰:
:::::#'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|نزد امامان مواهب انبیا است]]''': برخی روایات خبر از وجود آیات و مواهب [[انبیا]]{{عم}} در نزد [[ائمه]]{{عم}} می‌دهند، مانند الواح [[حضرت موسی]]{{ع}} و انگشتر [[حضرت سلیمان]]{{ع}}. این موضوع ثابت می‌کند که [[امامان]]{{عم}} از علم و قدرت عالی برخوردارند.  
:::::#'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|نزد امامان مواهب انبیا است]]''': برخی روایات خبر از وجود آیات و مواهب [[انبیا]]{{عم}} در نزد [[ائمه]]{{عم}} می‌دهند، مانند الواح [[حضرت موسی]]{{ع}} و انگشتر [[حضرت سلیمان]]{{ع}}. این موضوع ثابت می‌کند که [[امامان]]{{عم}} از علم و قدرت عالی برخوردارند.  
:::::#'''[[آیا علم غیب قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)|نزد ائمه هزاران باب علمی است که پیامبر خاتم به امام علی آموخته است]]''': [[امام صادق]]{{ع}}  فرمود: {{عربی|«انّ النبّی {{صل}} حدّث علیآً بالف باب یوم توفی رسول الله وکل باب یفتح الف باب فذلک الف الف باب»}} <ref>اینکه پیامبر اکرم{{صل}} در روز وفات خود با علی در خصوص هزار دربی سخن گفت که [[هزار درب]] از هر درب آن گشوده می‌شود، یعنی هزار هزار درب.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} ضمن تأیید این منبع، سه منبع دیگر (الجامعه، مصحف الفاطمه و جفر) را می‌افزاید»<ref>[[علم غیب معصوم ۳(مقاله)|علم غیب معصوم]]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.</ref>.
:::::#'''[[آیا علم غیب قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)|نزد ائمه هزاران باب علمی است که پیامبر خاتم به امام علی آموخته است]]''': [[امام صادق]]{{ع}}  فرمود: {{عربی|«انّ النبّی {{صل}} حدّث علیآً بالف باب یوم توفی رسول الله وکل باب یفتح الف باب فذلک الف الف باب»}} <ref>اینکه پیامبر اکرم{{صل}} در روز وفات خود با علی در خصوص هزار دربی سخن گفت که [[هزار درب]] از هر درب آن گشوده می‌شود، یعنی هزار هزار درب.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} ضمن تأیید این منبع، سه منبع دیگر (الجامعه، مصحف الفاطمه و جفر) را می‌افزاید»<ref>[[علم غیب معصوم ۳(مقاله)|علم غیب معصوم]]، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸، ص۱۰-۱۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۰۳: خط ۲۰۳:
::::::'''١٢. [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|عالم ملکوت]]''':‌ یکى دیگر از منابع علم [[امامان]]{{عم}} آگاهى آنها از عالم ملکوت است که بسیارى از علوم و معارف خود را از طریق مشاهده ملکوت، دریافت مى‌کنند و با دید و درک غیرظاهرى خود به حقایق مى‌رسند. این منبع، ویژه [[پیامبران]]، صالحان و مؤمنان خاص خداوند است که [[ائمه اطهار]]{{عم}} از مصادیق کامل آن مى‌باشند. (...)
::::::'''١٢. [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|عالم ملکوت]]''':‌ یکى دیگر از منابع علم [[امامان]]{{عم}} آگاهى آنها از عالم ملکوت است که بسیارى از علوم و معارف خود را از طریق مشاهده ملکوت، دریافت مى‌کنند و با دید و درک غیرظاهرى خود به حقایق مى‌رسند. این منبع، ویژه [[پیامبران]]، صالحان و مؤمنان خاص خداوند است که [[ائمه اطهار]]{{عم}} از مصادیق کامل آن مى‌باشند. (...)
::::::'''١٣. عقل کامل''': یکى دیگر از منابع علم [[ائمه]]{{عم}}، عقل کاملى است که خداوند به آنان داده است. در واقع بسیارى از حقایق علمى با عقل عادى درک‌پذیر نیست؛ چرا که عقل و خرد معمولى انسان، شعاع خاصى را روشن مى‌سازد. ولى عقل [[ائمه اطهار]]{{عم}} شعاع بسیار گسترده‌اى را روشن مى‌سازد و این امر سبب مى‌شود که حقایقى را به دست آورند که از دیگران پنهان است<ref>پیام قرآن، ج٧، ص٢١٩. با اندکى دخل و تصرف.</ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵-۱۶۹].</ref>.
::::::'''١٣. عقل کامل''': یکى دیگر از منابع علم [[ائمه]]{{عم}}، عقل کاملى است که خداوند به آنان داده است. در واقع بسیارى از حقایق علمى با عقل عادى درک‌پذیر نیست؛ چرا که عقل و خرد معمولى انسان، شعاع خاصى را روشن مى‌سازد. ولى عقل [[ائمه اطهار]]{{عم}} شعاع بسیار گسترده‌اى را روشن مى‌سازد و این امر سبب مى‌شود که حقایقى را به دست آورند که از دیگران پنهان است<ref>پیام قرآن، ج٧، ص٢١٩. با اندکى دخل و تصرف.</ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵-۱۶۹].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۱۷: خط ۲۱۷:
::::::*'''[[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|کتاب جفر:]]''' منظور از علم جفر آن‌گونه که مشهور شده است، همان علم‌‎الحروف است که با استفاده از حروف و اعداد و نسبت‌های آنها برای هر مجهولی -بنابر ادعا- پاسخی مناسب ارائه می‌دهد؛ به این شیوه که بعد از تبدیل سؤال به حروف و اعداد و انجام مراحلی خاص در نهایت اعداد و سپس حروفی حاصل می‌شود که حاوی پاسخ به سؤال مطرح شده است. این علم در ادیان مختلف با نام‌‎های مختلفی نام‌گذاری شده و گروه‌های مختلفی مدعی آن بوده‌اند. (...)
::::::*'''[[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|کتاب جفر:]]''' منظور از علم جفر آن‌گونه که مشهور شده است، همان علم‌‎الحروف است که با استفاده از حروف و اعداد و نسبت‌های آنها برای هر مجهولی -بنابر ادعا- پاسخی مناسب ارائه می‌دهد؛ به این شیوه که بعد از تبدیل سؤال به حروف و اعداد و انجام مراحلی خاص در نهایت اعداد و سپس حروفی حاصل می‌شود که حاوی پاسخ به سؤال مطرح شده است. این علم در ادیان مختلف با نام‌‎های مختلفی نام‌گذاری شده و گروه‌های مختلفی مدعی آن بوده‌اند. (...)
::::::*'''[[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|کتاب جامعه:]]''' [[امام علی]]{{ع}} به عنوان شایسته‌ترین شاگرد مکتب وحی، نخستین امام شیعه و جانشین [[رسول خدا]]{{صل}}، نزد همه مسلمانان جایگاهی والا دارد و پرداختن به آثار آن حضرت و مواریث گرانبهای وی، مطلوب هر مسلمان و اقتدای به او وسیله رستگاری هر انسان است. در کتب حدیث، فهارس، رجال و علوم قرآنی، چه شیعه و چه اهل سنت، آثاری برای آن حضرت شمرده‌اند که: [[کتاب علی]]{{ع}} ، [[صحیفه علی]] و [[مصحف علی]]{{ع}} حجم بیشتری از گزارش‌های رسیده را به خود اختصاص داده‌اند. احادیث موجود در جوامع حدیثی شیعه نشانگر آن است که کتاب علی{{ع}} به نام‌های دیگری نیز نامیده می‌شده است»<ref>[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۱۱۳-۱۲۲.</ref>.
::::::*'''[[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|کتاب جامعه:]]''' [[امام علی]]{{ع}} به عنوان شایسته‌ترین شاگرد مکتب وحی، نخستین امام شیعه و جانشین [[رسول خدا]]{{صل}}، نزد همه مسلمانان جایگاهی والا دارد و پرداختن به آثار آن حضرت و مواریث گرانبهای وی، مطلوب هر مسلمان و اقتدای به او وسیله رستگاری هر انسان است. در کتب حدیث، فهارس، رجال و علوم قرآنی، چه شیعه و چه اهل سنت، آثاری برای آن حضرت شمرده‌اند که: [[کتاب علی]]{{ع}} ، [[صحیفه علی]] و [[مصحف علی]]{{ع}} حجم بیشتری از گزارش‌های رسیده را به خود اختصاص داده‌اند. احادیث موجود در جوامع حدیثی شیعه نشانگر آن است که کتاب علی{{ع}} به نام‌های دیگری نیز نامیده می‌شده است»<ref>[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص۱۱۳-۱۲۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۲۸: خط ۲۲۸:
:::::#'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|پیامبر اکرم یا امام قبلی]]:''' [[علم غیب]] در روایات، گاه مستقیم به خداوند و گاهی به [[پیغمبر]] یا [[امام]] قبلی نسبت داده شده است. حضرت علی در مورد [[آیا امام علی علم غیب دارد؟ (پرسش)|علم غیب]] خود در پاسخ به یکی از اصحاب خود که سؤال کرد: ای امیر مؤمنان! آیا به تو علم غیب داده شده است؟ با تبسّم فرمود: ای برادر کلبی! این اخباری که خبر می‌دهم علم غیب نیست؛ علمی است که از دارنده علم آموخته‌ام. همانا علم غیب، علم قیامت است... این است آن علم غیبی که غیر از خدا کسی نمی‌داند. جز اینها، علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم داده و او به من آموخته است. و پیامبر دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینه‌ام جای دهد و اعضا و جوارح من از آن پر گردد. در جملات فوق امام علی می‌فرماید: من غیب نمی‌دانم؛ ولی در برخی کلمات فرموده: من [[علم غیب]] می‌دانم، مثلا فرمود: به خدا سوگند! اگر بخواهم می‌توانم از همه خصوصیّات هر کدام شما، از آغاز و پایان کارش و از تمام شئون زندگیش شما را آگاه سازم؛ امّا می ترسم که درباره من نسبت به رسول خدا کافر شوید. و یا فرمود:اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است، با خبر بودید به سوی بیابان‌ها کوچ می‌کردید. بنابراین، جای این سؤال است که جمع این دو گروه از کلمات حضرت چگونه امکان پذیر است؟ پاسخ این است که آنجایی که حضرت می‌گوید غیب نمی‌دانم، یعنی علم غیب ذاتی ندارد؛ اما آنجا که می‌فرماید غیب می‌دانم، یعنی از طریق خدا و رسول او خبرهای غیبی را کسب نموده‌ام.
:::::#'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|پیامبر اکرم یا امام قبلی]]:''' [[علم غیب]] در روایات، گاه مستقیم به خداوند و گاهی به [[پیغمبر]] یا [[امام]] قبلی نسبت داده شده است. حضرت علی در مورد [[آیا امام علی علم غیب دارد؟ (پرسش)|علم غیب]] خود در پاسخ به یکی از اصحاب خود که سؤال کرد: ای امیر مؤمنان! آیا به تو علم غیب داده شده است؟ با تبسّم فرمود: ای برادر کلبی! این اخباری که خبر می‌دهم علم غیب نیست؛ علمی است که از دارنده علم آموخته‌ام. همانا علم غیب، علم قیامت است... این است آن علم غیبی که غیر از خدا کسی نمی‌داند. جز اینها، علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم داده و او به من آموخته است. و پیامبر دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینه‌ام جای دهد و اعضا و جوارح من از آن پر گردد. در جملات فوق امام علی می‌فرماید: من غیب نمی‌دانم؛ ولی در برخی کلمات فرموده: من [[علم غیب]] می‌دانم، مثلا فرمود: به خدا سوگند! اگر بخواهم می‌توانم از همه خصوصیّات هر کدام شما، از آغاز و پایان کارش و از تمام شئون زندگیش شما را آگاه سازم؛ امّا می ترسم که درباره من نسبت به رسول خدا کافر شوید. و یا فرمود:اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است، با خبر بودید به سوی بیابان‌ها کوچ می‌کردید. بنابراین، جای این سؤال است که جمع این دو گروه از کلمات حضرت چگونه امکان پذیر است؟ پاسخ این است که آنجایی که حضرت می‌گوید غیب نمی‌دانم، یعنی علم غیب ذاتی ندارد؛ اما آنجا که می‌فرماید غیب می‌دانم، یعنی از طریق خدا و رسول او خبرهای غیبی را کسب نموده‌ام.
:::::#'''[[رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|روح القدس]]:''' منبع سوم برای علم امامان از جمله [[امام علی]]، روح القدس است که به امر الهی با آنها سخن می‌گوید. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: به راستی که اوصیاء وامامان محدّث هستند، روح القدس با آنان سخن می‌گوید؛ در حالی که او را نمی‌بینند»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6591/76854/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%BA%DB%8C%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%87%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87 مقاله [[خبرهای غیبی در نهج البلاغه (مقاله)|خبرهای غیبی در نهج البلاغه]]، ماهنامه مبلغان شماره ۹۵، صفحه ۳۷ و ۳۸]</ref>.
:::::#'''[[رابطه روح یا روح القدس با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|روح القدس]]:''' منبع سوم برای علم امامان از جمله [[امام علی]]، روح القدس است که به امر الهی با آنها سخن می‌گوید. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: به راستی که اوصیاء وامامان محدّث هستند، روح القدس با آنان سخن می‌گوید؛ در حالی که او را نمی‌بینند»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6591/76854/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%BA%DB%8C%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%87%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87 مقاله [[خبرهای غیبی در نهج البلاغه (مقاله)|خبرهای غیبی در نهج البلاغه]]، ماهنامه مبلغان شماره ۹۵، صفحه ۳۷ و ۳۸]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۴۲: خط ۲۴۲:
::::::*[[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|'''جفر و جامعه و صحیفه علی و مصحف فاطمه زهرا''']]: در این مورد هشت روایت در اصول کافی ذکر شده است. (.....)
::::::*[[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|'''جفر و جامعه و صحیفه علی و مصحف فاطمه زهرا''']]: در این مورد هشت روایت در اصول کافی ذکر شده است. (.....)
::::::*[[عمود نور|'''مناری از نور''']]: روایاتی وجود دارد که بر اساس آنها [[رابطه عمود نور با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|امام وقتی به امامت می‌رسد منار یا عمودی از نور برای او برافراشته می‌شود]] که توسط آن اعمال بندگان را می‌بیند»<ref>[[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (پایان‌نامه)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص۶۴-۶۸.</ref>.
::::::*[[عمود نور|'''مناری از نور''']]: روایاتی وجود دارد که بر اساس آنها [[رابطه عمود نور با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|امام وقتی به امامت می‌رسد منار یا عمودی از نور برای او برافراشته می‌شود]] که توسط آن اعمال بندگان را می‌بیند»<ref>[[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (پایان‌نامه)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص۶۴-۶۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۵۶: خط ۲۵۶:
:::::#'''[[محدَّث]] بودن:''' [[محدث]]، کسی است که [[فرشته]] با او سخن بگوید بدون اینکه [[فرشته]] دیده شود و آن شخص [[پیامبر]]{{صل}} باشد. [[امام صادق]]{{ع}} {{عربی|" إِنَّهُ‏ يَسْمَعُ‏ الصَّوْتَ‏ وَ لَا يَرَى‏ الشَّخْصَ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>کلینی، الکافی، ج1، ص۲۷۱.</ref>. یا کسی که در او دانشی به طریق [[الهام]] و [[مکاشفه]] ایجاد گردد و یا آنکه در [[قلب]] او حقایقی پدید آید که از دیگران مخفی است. [[آیات]] متعددی از [[قرآن]]، [[سخن گفتن]] [[خداوند]] و [[فرشتگان]] را با غیر [[پیامبران]] [[تأیید]] می‌کند<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامی‌ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۹۶؛ [[محمد سعیدی مهر]]، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>.
:::::#'''[[محدَّث]] بودن:''' [[محدث]]، کسی است که [[فرشته]] با او سخن بگوید بدون اینکه [[فرشته]] دیده شود و آن شخص [[پیامبر]]{{صل}} باشد. [[امام صادق]]{{ع}} {{عربی|" إِنَّهُ‏ يَسْمَعُ‏ الصَّوْتَ‏ وَ لَا يَرَى‏ الشَّخْصَ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>کلینی، الکافی، ج1، ص۲۷۱.</ref>. یا کسی که در او دانشی به طریق [[الهام]] و [[مکاشفه]] ایجاد گردد و یا آنکه در [[قلب]] او حقایقی پدید آید که از دیگران مخفی است. [[آیات]] متعددی از [[قرآن]]، [[سخن گفتن]] [[خداوند]] و [[فرشتگان]] را با غیر [[پیامبران]] [[تأیید]] می‌کند<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامی‌ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۹۶؛ [[محمد سعیدی مهر]]، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>.
:::::#'''منابع دیگری از جمله:''' [[روح القدس]]، [[اسم اعظم]]، [[رؤیای صادقه]]، کتاب‌های [[پیامبران]]، [[عالم ملکوت]] و [[عقل]] نیز وجود دارد<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامی‌ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۹۷.</ref>.
:::::#'''منابع دیگری از جمله:''' [[روح القدس]]، [[اسم اعظم]]، [[رؤیای صادقه]]، کتاب‌های [[پیامبران]]، [[عالم ملکوت]] و [[عقل]] نیز وجود دارد<ref>ر.ک. [[عبدالحسین خسروپناه]]، [[کلام نوین اسلامی‌ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۳۹۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۷۶: خط ۲۷۶:
:::::*'''[[تصدیق]] [[رسول خدا]]{{صل}}:''' [[امیرالمؤمنین]] در [[علم]] به مقامی رسید که [[پیامبر]] آن را ستود و فرمود: "[[دانش]] گوارایت باد ای [[ابوالحسن]]! [[علم]] را مانند [[آب]] نوشیدی"<ref>ذخائر العقبی، ص۷۸.</ref>. همچنین فرمود: "من [[شهر علم]] هستم و [[علی]] دروازه آن، هر کس جویای [[دانش]] است باید از درش وارد شود"<ref>مناقب خوارزمی، ص۴۰.</ref>. [[رسول خدا]] با [[آگاهی]] از نیازهای [[علمی]] [[آینده]] [[جامعه اسلامی]]، [[علوم]] خود را به کسی سپرد که پاسخ‌گوی نیازهای [[امّت]] باشد. [[ابن‌عباس]] می‌گوید که [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمود: "وقتی برای [[راز و نیاز]] با [[پروردگار]] آماده شدم، او با من سخن گفت و [[مناجات]] کرد، هر آنچه از جانب [[خداوند بزرگ]] آموختم، به [[علی]] [[تعلیم]] دادم، پس [[علی]] دروازه [[علم]] من است"<ref>ینابیع المودة، ص۶۹.</ref>.
:::::*'''[[تصدیق]] [[رسول خدا]]{{صل}}:''' [[امیرالمؤمنین]] در [[علم]] به مقامی رسید که [[پیامبر]] آن را ستود و فرمود: "[[دانش]] گوارایت باد ای [[ابوالحسن]]! [[علم]] را مانند [[آب]] نوشیدی"<ref>ذخائر العقبی، ص۷۸.</ref>. همچنین فرمود: "من [[شهر علم]] هستم و [[علی]] دروازه آن، هر کس جویای [[دانش]] است باید از درش وارد شود"<ref>مناقب خوارزمی، ص۴۰.</ref>. [[رسول خدا]] با [[آگاهی]] از نیازهای [[علمی]] [[آینده]] [[جامعه اسلامی]]، [[علوم]] خود را به کسی سپرد که پاسخ‌گوی نیازهای [[امّت]] باشد. [[ابن‌عباس]] می‌گوید که [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمود: "وقتی برای [[راز و نیاز]] با [[پروردگار]] آماده شدم، او با من سخن گفت و [[مناجات]] کرد، هر آنچه از جانب [[خداوند بزرگ]] آموختم، به [[علی]] [[تعلیم]] دادم، پس [[علی]] دروازه [[علم]] من است"<ref>ینابیع المودة، ص۶۹.</ref>.
::::::[[تصدیق]] [[پیامبر]] را نسبت به [[علم]] سرشار [[امیرالمؤمنین]]، [[امام]] [[حسین بن علی]]{{ع}} این‌گونه [[نقل]] می‌فرماید: "وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>« و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن  بر شمرده‌ایم» سوره یس، آیه۱۲.</ref> نازل شد، [[اصحاب]] از [[پیامبر خدا]]{{صل}} پرسیدند: مقصود از [[امام مبین]] [[تورات]] است یا [[انجیل]] یا [[قرآن]]؟ فرمود: هیچ‌ کدام، سپس متوجّه پدرم شد و بیان داشت: این امامی است که [[خداوند]] مخزن وجودش را از [[دانش]] و [[علوم]] سرشار کرده است"<ref>ینابیع المودة، ص۷۷.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۶۳-۶۴.</ref>.
::::::[[تصدیق]] [[پیامبر]] را نسبت به [[علم]] سرشار [[امیرالمؤمنین]]، [[امام]] [[حسین بن علی]]{{ع}} این‌گونه [[نقل]] می‌فرماید: "وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ}}<ref>« و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن  بر شمرده‌ایم» سوره یس، آیه۱۲.</ref> نازل شد، [[اصحاب]] از [[پیامبر خدا]]{{صل}} پرسیدند: مقصود از [[امام مبین]] [[تورات]] است یا [[انجیل]] یا [[قرآن]]؟ فرمود: هیچ‌ کدام، سپس متوجّه پدرم شد و بیان داشت: این امامی است که [[خداوند]] مخزن وجودش را از [[دانش]] و [[علوم]] سرشار کرده است"<ref>ینابیع المودة، ص۷۷.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۶۳-۶۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۹۰: خط ۲۹۰:
::::#'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علوم انبیا و اوصیای پیشین]]:''' هر علمی که با [[حضرت آدم]]{{ع}} و دیگر انبیای الهی نازل شد، به آسمان برنگشت و به ارث رسید. هر پیامبر، علوم انبیای گذشته را نزد خود جمع می‌کند تا مجموع آنها به پیامبر گرامی اسلام می‌رسد و پس از ایشان نیز انتقال می‌یابد. چونان که [[حضرت سلیمان]]{{ع}} تمامی اسرار و معارف [[حضرت داوود]]{{ع}} را به ارث برد. [[حضرت زکریا]]{{ع}} دعا می‌کرد ولی‌ای از نسل خودش وارث علم او باشد. [[حضرت ابراهیم خلیل]]{{ع}} از خدای متعال درخواست می‌کرد. این سنت پس از ختم نبوت نیز استمرار یافت.
::::#'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علوم انبیا و اوصیای پیشین]]:''' هر علمی که با [[حضرت آدم]]{{ع}} و دیگر انبیای الهی نازل شد، به آسمان برنگشت و به ارث رسید. هر پیامبر، علوم انبیای گذشته را نزد خود جمع می‌کند تا مجموع آنها به پیامبر گرامی اسلام می‌رسد و پس از ایشان نیز انتقال می‌یابد. چونان که [[حضرت سلیمان]]{{ع}} تمامی اسرار و معارف [[حضرت داوود]]{{ع}} را به ارث برد. [[حضرت زکریا]]{{ع}} دعا می‌کرد ولی‌ای از نسل خودش وارث علم او باشد. [[حضرت ابراهیم خلیل]]{{ع}} از خدای متعال درخواست می‌کرد. این سنت پس از ختم نبوت نیز استمرار یافت.
::::#'''[[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|صحیفه]]:''' هر امام از نبی و وصی، صحیفه‌ای دارد که در آن، هر چه باید در مدت [[امامت]] به آن عمل شود، ثبت شده است»<ref>[[بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام (مقاله)|بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام]]، فصلنامه اندیشه نوین دینی شماره ۲۰</ref>.
::::#'''[[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|صحیفه]]:''' هر امام از نبی و وصی، صحیفه‌ای دارد که در آن، هر چه باید در مدت [[امامت]] به آن عمل شود، ثبت شده است»<ref>[[بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام (مقاله)|بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام]]، فصلنامه اندیشه نوین دینی شماره ۲۰</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۰۲: خط ۳۰۲:
:::::#'''[[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|از طریق الهام]]''': گاهی برخی حقایق و امور پنهان،‌ بر روح انسان القا و الهام می‌شود،‌ به گونه‌ای که انسان یقین به درستی آن پیدا می‌کند. این قسم از خبرها نیز اختصاص به [[انبیاء]]{{عم}} ندارد و نمونه برجسته آن،‌ الهام خداوند به مادر [[حضرت موس]] {{ع}} مبنی بر انداختن آن حضرت در دریا و اطمینان دادن به او به اینکه وی در آینده فرزندش را بازپس خواهد گرفت‌، است.
:::::#'''[[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|از طریق الهام]]''': گاهی برخی حقایق و امور پنهان،‌ بر روح انسان القا و الهام می‌شود،‌ به گونه‌ای که انسان یقین به درستی آن پیدا می‌کند. این قسم از خبرها نیز اختصاص به [[انبیاء]]{{عم}} ندارد و نمونه برجسته آن،‌ الهام خداوند به مادر [[حضرت موس]] {{ع}} مبنی بر انداختن آن حضرت در دریا و اطمینان دادن به او به اینکه وی در آینده فرزندش را بازپس خواهد گرفت‌، است.
::::::در پایان این نکته را نیز متذکر می‌­شویم که با توجه به مصادیق بهره‌مندان از این علم، که در ادامه نوشتار به آنها خواهیم پرداخت،‌ می‌توان مدعی شد که پرهیزگاری و جهاد با نفس از جمله راه­‌های مؤثر در دستیابی به امور غیبی است»<ref>[http://intjz.net/maqalat/sh-elm%20ghib.html#_ednref11 جستاری در  مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآن‌پژوهی]</ref>.
::::::در پایان این نکته را نیز متذکر می‌­شویم که با توجه به مصادیق بهره‌مندان از این علم، که در ادامه نوشتار به آنها خواهیم پرداخت،‌ می‌توان مدعی شد که پرهیزگاری و جهاد با نفس از جمله راه­‌های مؤثر در دستیابی به امور غیبی است»<ref>[http://intjz.net/maqalat/sh-elm%20ghib.html#_ednref11 جستاری در  مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآن‌پژوهی]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۱۶: خط ۳۱۶:
::::::'''[[الهام]]:''' در لغت به معنی "در دل افکندن" است<ref>مفردات راغب، مادۀ لَهَم، ص۷۴۸.</ref>. جرجانی آن را به "چیزی که در دل به طریق فیض اِلقا شود" تعریف کرده است. او می‌نویسد: "گفته شده، آنچه از علم در دل افتد و آدمی را به عمل خواند، بی‌آنکه به آیه‌ای استدلال کند و به دلیلی نظر نماید، الهام است" (جرجانی، التعریفات، ص ۲۵.</ref>. [[الهام]] بر دو قسم است: خاص و عام، [[الهام]] خاص، مخصوص اولیاء و اوصیاء است و [[الهام]] عام، خود بر دو قسم است: [[الهام]] حقیقی که در پی تخلیۀ نفس از صفات رذیله و تحلیۀ آن به صفات حمیده حاصل می‌شود و [[الهام]] مجازی که به سبب سحر، کهانت، شعبده و اَمثال آنها، برای افراد بوجود می‌آید.
::::::'''[[الهام]]:''' در لغت به معنی "در دل افکندن" است<ref>مفردات راغب، مادۀ لَهَم، ص۷۴۸.</ref>. جرجانی آن را به "چیزی که در دل به طریق فیض اِلقا شود" تعریف کرده است. او می‌نویسد: "گفته شده، آنچه از علم در دل افتد و آدمی را به عمل خواند، بی‌آنکه به آیه‌ای استدلال کند و به دلیلی نظر نماید، الهام است" (جرجانی، التعریفات، ص ۲۵.</ref>. [[الهام]] بر دو قسم است: خاص و عام، [[الهام]] خاص، مخصوص اولیاء و اوصیاء است و [[الهام]] عام، خود بر دو قسم است: [[الهام]] حقیقی که در پی تخلیۀ نفس از صفات رذیله و تحلیۀ آن به صفات حمیده حاصل می‌شود و [[الهام]] مجازی که به سبب سحر، کهانت، شعبده و اَمثال آنها، برای افراد بوجود می‌آید.
::::::'''وسوسه:''' از اسباب معارف قلبی است. راغب در تعریف آن می‌نویسد: وسوسه، اندیشۀ زشت و ناروا، و اصل آن، وسواس یعنی صدای روشن و آهنگ خفی و آرام است. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ}} <ref> اما شیطان او را وسوسه کرد؛ سوره طه، آیه: ۱۲۰.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ}} <ref> از شرّ آن وسوسه‌گر واپسگریز؛ سوره ناس، آیه: ۴.</ref>. به روش آرام و صدای کوتاه و آهستۀ شکارچی هم، وسواس گفته می‌شود<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ص ۸۶۹.</ref>. چنانکه از تعریف راغب استفاده می‌شود، "مخفی و پنهان و باطنی بودن" از ویژگی وسوسه است. هیچکس از وسوسه، به دور نیست ولی خداوند کلید در قلب هر کس را به دست او سپرده و با ارادۀ الهی، روح انسان در بدن او احاطۀ تدبیر و تصرّف دارد، پس به اختیار خود می‌تواند آن را به روی ملائکه بگشاید یا بر روی شیطان باز نماید. از سویی دیگر با استناد به آیات قرآن کریم، شیطان هیچ تسلطی بر اولاد آدم ندارد بلکه صرفاً به القاء وسوسه در قلب آنان می‌پردازد: {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }} <ref> و چون کار به پایان آید شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیش‌تر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک می‌پنداشتید انکار کردم، بی‌گمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود.؛ سوره ابراهیم، آیه: ۲۲.</ref>»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۳۷ - ۴۶.</ref>.
::::::'''وسوسه:''' از اسباب معارف قلبی است. راغب در تعریف آن می‌نویسد: وسوسه، اندیشۀ زشت و ناروا، و اصل آن، وسواس یعنی صدای روشن و آهنگ خفی و آرام است. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ}} <ref> اما شیطان او را وسوسه کرد؛ سوره طه، آیه: ۱۲۰.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ}} <ref> از شرّ آن وسوسه‌گر واپسگریز؛ سوره ناس، آیه: ۴.</ref>. به روش آرام و صدای کوتاه و آهستۀ شکارچی هم، وسواس گفته می‌شود<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ص ۸۶۹.</ref>. چنانکه از تعریف راغب استفاده می‌شود، "مخفی و پنهان و باطنی بودن" از ویژگی وسوسه است. هیچکس از وسوسه، به دور نیست ولی خداوند کلید در قلب هر کس را به دست او سپرده و با ارادۀ الهی، روح انسان در بدن او احاطۀ تدبیر و تصرّف دارد، پس به اختیار خود می‌تواند آن را به روی ملائکه بگشاید یا بر روی شیطان باز نماید. از سویی دیگر با استناد به آیات قرآن کریم، شیطان هیچ تسلطی بر اولاد آدم ندارد بلکه صرفاً به القاء وسوسه در قلب آنان می‌پردازد: {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }} <ref> و چون کار به پایان آید شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیش‌تر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک می‌پنداشتید انکار کردم، بی‌گمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود.؛ سوره ابراهیم، آیه: ۲۲.</ref>»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۳۷ - ۴۶.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۳۸: خط ۳۳۸:
::::::۵. نور الهی: منبع دیگری که برای علوم [[امامان]] می‌توان ذکر کرد [[رابطه عمود نور با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|نور الهی است]]، [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: هنگامی که امام پیشین از دنیا می‌رود، خداوند برای [[امام]] بعد از او ستونی از نور بر می‌افرازد که به وسیله آن اعمال  مردم را می‌بیند، و از این طریق خداوند حجت را بر خلق خود تمام می‌کند.
::::::۵. نور الهی: منبع دیگری که برای علوم [[امامان]] می‌توان ذکر کرد [[رابطه عمود نور با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|نور الهی است]]، [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: هنگامی که امام پیشین از دنیا می‌رود، خداوند برای [[امام]] بعد از او ستونی از نور بر می‌افرازد که به وسیله آن اعمال  مردم را می‌بیند، و از این طریق خداوند حجت را بر خلق خود تمام می‌کند.
::::::با توجه به منابع فوق، [[امامان]]{{عم}} از سایر مردم ممتاز شده و به انجام وظایف مهمی که در مورد حفظ اسلام و تعلیمات قرآن و هدایت بندگان دارند، نایل می‌شوند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، تفسیر موضوعی پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۱ تا ۱۳۴؛ و سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، ج ۱، ص۱۴۸ و ۱۴۹.</ref>.
::::::با توجه به منابع فوق، [[امامان]]{{عم}} از سایر مردم ممتاز شده و به انجام وظایف مهمی که در مورد حفظ اسلام و تعلیمات قرآن و هدایت بندگان دارند، نایل می‌شوند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، تفسیر موضوعی پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۱ تا ۱۳۴؛ و سعیدی مهر، محمد، کلام اسلامی، ج ۱، ص۱۴۸ و ۱۴۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۵۰: خط ۳۵۰:
::::::۳ . '''از طریق سیر و مشاهده آفاقی عالم هستی''' برای بعضی از [[پیامبران]] به عنایت الهی، سیر و مشاهده آفاقی رخ می‌داد، و از این طریق از عوالم مختلف این جهان آگاه می‌شدند، همان گونه که در مورد [[پیامبر اکرم]] در مسأله معراج واقع شد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: {{متن قرآن| سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}} <ref> پاکا آن خداوند که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی  که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست؛ سوره اسراء، آیه: ۱ .</ref>.
::::::۳ . '''از طریق سیر و مشاهده آفاقی عالم هستی''' برای بعضی از [[پیامبران]] به عنایت الهی، سیر و مشاهده آفاقی رخ می‌داد، و از این طریق از عوالم مختلف این جهان آگاه می‌شدند، همان گونه که در مورد [[پیامبر اکرم]] در مسأله معراج واقع شد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: {{متن قرآن| سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}} <ref> پاکا آن خداوند که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی  که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست؛ سوره اسراء، آیه: ۱ .</ref>.
::::::۴ . '''[[روح القدس]]''' از آیات قرآن کریم استفاده می‌شود که، حقیقتی به نام [[روح القدس]] با [[انبیاء]] بوده است، و آنان را در مسیر خود، آگاه، تأیید و تقویت می‌نموده است؛ برخی معتقدند: [[روح القدس]] همان فرشته [[وحی]] است، ولی برخی دیگر آن را نیروی مرموز غیبی خاصی می‌دانند که همراه با [[انبیا]] بوده است، چنانکه در مورد [[حضرت عیسی]] می‌فرماید: {{متن قرآن| إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً }} <ref> زمانی که تورا با [[روح القدس]] تقویت کردم؛ که در گهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن می‌گفتی؛ سوره انبیاء، آیه ۱۱۰.</ref>. در مورد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز می‌فرماید: {{متن قرآن| قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ}} <ref> بگو: «روح القدس» آن را از جانب پروردگارت به حق نازل كرده سوره نحل، آیه ۱۰۲.</ref><ref>پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج۷، ص۲۱۵ - ۲۶۲؛ منشور جاوید، استاد جعفر سبحانی، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲.</ref>. قرآن مجید در آیات زیادی مانند: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹.</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ]]}} <ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۲.</ref>؛ {{متن قرآن| قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُّبِينٌ }} <ref> بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و من جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیستم؛  سوره آل عمران، آیه ۴۴</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}<ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که آنان تیرچه‌های (قرعه) خود را (در آب) می‌افکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه می‌ورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴</ref> آگاهی [[پیامبر]] از [[غیب]] را به [[وحی]] نسبت داده است، چنان که می‌فرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}<ref>سرگذشت حضرت مریم به صورتی که خالی از هرگونه خرافه باشد، در هیچ یک از کتاب‌های تحریف یافته پیشینیان وجود نداشت، و سند آن فقط وحی الهی بود. (تفسیر نمونه، ذیل آیه).</ref> بنابراین، آگاهی [[پیامبر اکرم]] از غیب فقط به تعلیم الهی بوده است، اما طرق دریافت آن مختلف بوده است؛<ref>پیام قرآن، ج۷، ص۲۱۵ - ۲۶۲؛ منشور جاوید، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲؛ التفسیر المنیر، دکتر وهبه الزهیلی، ج۲۶، ص۲۲؛ المیزان علامه طباطبایی، ج۱۸، ص۱۹۴ - ۱۹۶؛ التفسیر الکاشف، محمد جواد المغنیه، ج۳، ص۴۳۱ - ۴۳۳.</ref> از طریق فرشته، [[روح القدس]]، ارتباط روحی و معنوی، سیر در آفاق، در خواب،‌ بیداری و... چنان که [[علم غیب]] [[پیامبر]] از طریق [[وحی]]، منحصر به قرآن نمی‌باشد، بلکه اعم است از قرآن و غیر قرآن، همان گونه که [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] از طریق [[وحی]]، از جنگ [[امام علی|امیر المؤمنین]] با ناکثین، قاسطین و مارقین، شهادت [[امام حسین]]، مرگ نجاشی، تسلط بنی امیه بر مسلمین و ... آگاه شد<ref>منشور جاوید، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲؛ التفسیر الکاشف، ج۳، ص ۴۳۱-۴۳۳.</ref>»<ref>[http://www.matquran.com/fa/Question/View/64702/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-- وبگاه مركز آموزش تخصصي تفسير و علوم قرآن]</ref>.
::::::۴ . '''[[روح القدس]]''' از آیات قرآن کریم استفاده می‌شود که، حقیقتی به نام [[روح القدس]] با [[انبیاء]] بوده است، و آنان را در مسیر خود، آگاه، تأیید و تقویت می‌نموده است؛ برخی معتقدند: [[روح القدس]] همان فرشته [[وحی]] است، ولی برخی دیگر آن را نیروی مرموز غیبی خاصی می‌دانند که همراه با [[انبیا]] بوده است، چنانکه در مورد [[حضرت عیسی]] می‌فرماید: {{متن قرآن| إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً }} <ref> زمانی که تورا با [[روح القدس]] تقویت کردم؛ که در گهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن می‌گفتی؛ سوره انبیاء، آیه ۱۱۰.</ref>. در مورد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز می‌فرماید: {{متن قرآن| قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ}} <ref> بگو: «روح القدس» آن را از جانب پروردگارت به حق نازل كرده سوره نحل، آیه ۱۰۲.</ref><ref>پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج۷، ص۲۱۵ - ۲۶۲؛ منشور جاوید، استاد جعفر سبحانی، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲.</ref>. قرآن مجید در آیات زیادی مانند: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره هود، آیه ۴۹.</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ]]}} <ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره یوسف، آیه ۱۰۲.</ref>؛ {{متن قرآن| قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُّبِينٌ }} <ref> بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و من جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیستم؛  سوره آل عمران، آیه ۴۴</ref>؛ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}<ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که آنان تیرچه‌های (قرعه) خود را (در آب) می‌افکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه می‌ورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴</ref> آگاهی [[پیامبر]] از [[غیب]] را به [[وحی]] نسبت داده است، چنان که می‌فرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}<ref>سرگذشت حضرت مریم به صورتی که خالی از هرگونه خرافه باشد، در هیچ یک از کتاب‌های تحریف یافته پیشینیان وجود نداشت، و سند آن فقط وحی الهی بود. (تفسیر نمونه، ذیل آیه).</ref> بنابراین، آگاهی [[پیامبر اکرم]] از غیب فقط به تعلیم الهی بوده است، اما طرق دریافت آن مختلف بوده است؛<ref>پیام قرآن، ج۷، ص۲۱۵ - ۲۶۲؛ منشور جاوید، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲؛ التفسیر المنیر، دکتر وهبه الزهیلی، ج۲۶، ص۲۲؛ المیزان علامه طباطبایی، ج۱۸، ص۱۹۴ - ۱۹۶؛ التفسیر الکاشف، محمد جواد المغنیه، ج۳، ص۴۳۱ - ۴۳۳.</ref> از طریق فرشته، [[روح القدس]]، ارتباط روحی و معنوی، سیر در آفاق، در خواب،‌ بیداری و... چنان که [[علم غیب]] [[پیامبر]] از طریق [[وحی]]، منحصر به قرآن نمی‌باشد، بلکه اعم است از قرآن و غیر قرآن، همان گونه که [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] از طریق [[وحی]]، از جنگ [[امام علی|امیر المؤمنین]] با ناکثین، قاسطین و مارقین، شهادت [[امام حسین]]، مرگ نجاشی، تسلط بنی امیه بر مسلمین و ... آگاه شد<ref>منشور جاوید، ج۸، ص۳۲۲ - ۳۶۲؛ التفسیر الکاشف، ج۳، ص ۴۳۱-۴۳۳.</ref>»<ref>[http://www.matquran.com/fa/Question/View/64702/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-- وبگاه مركز آموزش تخصصي تفسير و علوم قرآن]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۶۲: خط ۳۶۲:
::::::#[[جفر]] ابیض، این منبع شامل کتب آسمانی انبیای گذشته مانند [[زبور]] [[داود]]، [[تورات]] [[موسی]]، [[انجیل]] [[عیسی]] و [[صحف ابراهیم]]{{عم}} می‌باشد.  
::::::#[[جفر]] ابیض، این منبع شامل کتب آسمانی انبیای گذشته مانند [[زبور]] [[داود]]، [[تورات]] [[موسی]]، [[انجیل]] [[عیسی]] و [[صحف ابراهیم]]{{عم}} می‌باشد.  
::::::#صحیفه صغیره، این صحیفه متصل به شمشیر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده و در بیانی رمزآلود گفته شده که دارای حروفی است که هر کدام از این حروف گشاینده هزار حرف دیگر است»<ref>[http://www.welayatnet.com/fa/news/52755 وبگاه مركز رهروان ولایت]</ref>.
::::::#صحیفه صغیره، این صحیفه متصل به شمشیر [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده و در بیانی رمزآلود گفته شده که دارای حروفی است که هر کدام از این حروف گشاینده هزار حرف دیگر است»<ref>[http://www.welayatnet.com/fa/news/52755 وبگاه مركز رهروان ولایت]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۷۴: خط ۳۷۴:
:::::#[[آیا علم غیب قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)|آموختن از پیامبر و امام پیشین]]: [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} هنگام رازگشایی از امور نهانی و غیبی، بارها بر این حقیقت پای می‌فشارد که این آگاهی را از [[رسول خدا]]{{صل}} به دست آورده است. در اینجا برای نمونه، به چند حکایت اشاره می‌کنیم: در روایتی [[امام علی]]{{ع}} در گفتاری به یادماندنی آمادگی خود را برای پاسخ به مشکلات علمی جامعه اعلام می‌کند: از من بپرسید، پیش از آنکه مرا نیابید. به خدا قسم، نمی‌پرسید از گروهی که صد تن را به راه راست می‌خواند و صد تن دیگر را گمراه می‌سازد. جز آنکه شما را آگاه کنم از آن کس که مردم را بدان می‌خواند و آنکه آنان را می‌راند. در این هنگام، یکی از حاضران از روی طعن و استهزا از شمار موهای سر و صورت خود پرسید. امام در پاسخ فرمود: به خدا قسم، حبیبم [[پیامبر]]{{صل}} به من خبر داده است که بر هر دسته از موهایت فرشته‌ای گمارده شده است که تو را لعنت می‌کند و ... در خانه‌ات فرزندی است که پسر رسول خدا را می‌کشد. در برخی از نقل‌ها، این جملات نیز بر پاسخ امام افزوده شده است: به خدا قسم، من شمار موهایت را می‌دانم، اما اگر بگویم، تو چگونه می‌توانی به درستی گفتارم پی ببری؟ این فرزند، کسی نبود جز سنان بن أنس نخعی که در به شهادت رساندن [[امام حسین]]{{ع}} سهمی چشم‌گیر داشت. همچنین نقل است که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} برده‌ای- که سالم نامیده می‌شد خرید و آزاد کرد. سپس فرمود: [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به من خبر داده است: نامی که پدرت بر تو نهاده، میثم است. مشاهده این معجزه، وی را از یاران نزدیک امام ساخت. در ماجرایی، داوری شگفت انگیز [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میان چند برادر و خواهر، آنان را واداشت که آن حضرت را به دلیل آگاهی از غیب پروردگار خود بخوانند. امام با تأکید بر ناروا بودن این پندار، فرمود: به من خبر داده بود که این حادثه در چنین روزی و در این ساعت روی خواهد داد. نیز نقل است یکی از یاران [[امام علی]]{{ع}} پس از شنیدن پیشگویی‌های آن حضرت، شگفت زده، پرسید: ای امیرمؤمنان، تو را [[علم غیب]] داده‌اند؟ امام در پاسخ فرمود: این، علم غیب نیست، علمی است که از دارنده علم آموخته‌ام. علم غیب، علم قیامت است و آنچه خدا در گفته خود شمرده است که {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ]]}}<ref>سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref> پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند و جز این، علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخته و او نیز مرا آموخته و دعا کرده است که سینه من آن را فرا گیرد و دلم آن علم را در خود بپذیرد. امیرمؤمنان{{ع}} بارها از شهادت خود و چگونگی‌اش خبر داده است و این گونه بر تردید ناپذیری‌اش پای فشرده است: به خدا سوگند، چنین خواهد شد. دروغ نمی‌گویم و به من دروغ نگفته‌اند. گاه می‌فرمود: در انتظار روزی هستم که وعده رسول خدا{{صل}} تحقق یابد و محاسنم با خون سر خضاب گردد. در برخی دیگر از روایات، امام با استناد به سخن پیامبراکرم{{صل}} روز دقیق ضربت خوردن و شهادت خود را نیز تعیین کرده است. اندیشه‌مندان شیعه و سنی در اینکه [[امام علی]]{{ع}} بیش از هر کس از گنجینه علوم نبوی بهره برده و در محضر [[رسول خدا]]{{صل}} دانش اندوخته است، اتفاق نظر دارند. احادیثی از این دست در کتب هر دو گروه فراوان به چشم می‌خورد که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرموده است: هر گاه از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌پرسیدیم، پاسخ می‌داد و چون ساکت می‌شدیم، خود آغاز به سخن می‌کرد. اما نکته در خور توجه آن است که این بهره‌گیری همواره به گونه عادی نبوده و چه بسا راه فراگیری علوم غیبی، خود نیز پدیده‌ای استثنایی بوده است، چنانکه [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: رسول خدا هزار درِ دانش را به روی من گشود... که هر دری خود به هزار درِ دیگر رهنمون است... به گونه‌ای که اکنون از زمان فرا رسیدن مرگ و پیشامدهای ناگوار خبر دارم و با دانش خدادادی به داوری می‌پردازم. ناگفته پیداست که درهای دانش که در این حدیث آمده است، چیزی فراتر از اصل و قانون کلی است که می‌توان از آن، فروع گوناگون را با روش معمولِ اجتهاد، استنباط کرد. در هیچ مکتب بشری نمی‌توان اصلی را یافت که بسط و گسترش آن، به چنین آگاهی‌های غیبی بینجامد. به فرموده [[امیرمؤمنان]]{{ع}} این دانش‌های غیبی در اختیار یکی از شایستگان [[اهل بیت|اهل بیت‌اش]] قرار گرفته است و تا روز قیامت از نسلی به نسل دیگر منتقل خواهد شد. بر این اساس، [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} همواره بر این حقیقت پای فشرده‌اند که دانش آنان از پدرانشان و سرانجام از [[رسول خدا]]{{صل}} به ارث رسیده است. گفتنی است که بخشی از این انتقال دانش، به کمک صحیفه‌هایی همچون جَفر و جامعه، کتاب علی و مصحف فاطمه صورت پذیرفته که ویژگی‌های آنها چندان برای ما روشن نیست، اما بی گمان پیشوایان [[معصوم]]{{ع}} بسیاری از خبرهای غیبی خود را به این کتاب‌ها مستند ساخته‌اند و به ویژه درباره مصحف فاطمه بر این حقیقت پای فشرده‌اند که رویدادهای آینده در آن پیشگویی شده است.
:::::#[[آیا علم غیب قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)|آموختن از پیامبر و امام پیشین]]: [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} هنگام رازگشایی از امور نهانی و غیبی، بارها بر این حقیقت پای می‌فشارد که این آگاهی را از [[رسول خدا]]{{صل}} به دست آورده است. در اینجا برای نمونه، به چند حکایت اشاره می‌کنیم: در روایتی [[امام علی]]{{ع}} در گفتاری به یادماندنی آمادگی خود را برای پاسخ به مشکلات علمی جامعه اعلام می‌کند: از من بپرسید، پیش از آنکه مرا نیابید. به خدا قسم، نمی‌پرسید از گروهی که صد تن را به راه راست می‌خواند و صد تن دیگر را گمراه می‌سازد. جز آنکه شما را آگاه کنم از آن کس که مردم را بدان می‌خواند و آنکه آنان را می‌راند. در این هنگام، یکی از حاضران از روی طعن و استهزا از شمار موهای سر و صورت خود پرسید. امام در پاسخ فرمود: به خدا قسم، حبیبم [[پیامبر]]{{صل}} به من خبر داده است که بر هر دسته از موهایت فرشته‌ای گمارده شده است که تو را لعنت می‌کند و ... در خانه‌ات فرزندی است که پسر رسول خدا را می‌کشد. در برخی از نقل‌ها، این جملات نیز بر پاسخ امام افزوده شده است: به خدا قسم، من شمار موهایت را می‌دانم، اما اگر بگویم، تو چگونه می‌توانی به درستی گفتارم پی ببری؟ این فرزند، کسی نبود جز سنان بن أنس نخعی که در به شهادت رساندن [[امام حسین]]{{ع}} سهمی چشم‌گیر داشت. همچنین نقل است که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} برده‌ای- که سالم نامیده می‌شد خرید و آزاد کرد. سپس فرمود: [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به من خبر داده است: نامی که پدرت بر تو نهاده، میثم است. مشاهده این معجزه، وی را از یاران نزدیک امام ساخت. در ماجرایی، داوری شگفت انگیز [[امیرمؤمنان]]{{ع}} میان چند برادر و خواهر، آنان را واداشت که آن حضرت را به دلیل آگاهی از غیب پروردگار خود بخوانند. امام با تأکید بر ناروا بودن این پندار، فرمود: به من خبر داده بود که این حادثه در چنین روزی و در این ساعت روی خواهد داد. نیز نقل است یکی از یاران [[امام علی]]{{ع}} پس از شنیدن پیشگویی‌های آن حضرت، شگفت زده، پرسید: ای امیرمؤمنان، تو را [[علم غیب]] داده‌اند؟ امام در پاسخ فرمود: این، علم غیب نیست، علمی است که از دارنده علم آموخته‌ام. علم غیب، علم قیامت است و آنچه خدا در گفته خود شمرده است که {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ]]}}<ref>سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref> پس این علم غیب است که جز خدا کسی آن را نداند و جز این، علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخته و او نیز مرا آموخته و دعا کرده است که سینه من آن را فرا گیرد و دلم آن علم را در خود بپذیرد. امیرمؤمنان{{ع}} بارها از شهادت خود و چگونگی‌اش خبر داده است و این گونه بر تردید ناپذیری‌اش پای فشرده است: به خدا سوگند، چنین خواهد شد. دروغ نمی‌گویم و به من دروغ نگفته‌اند. گاه می‌فرمود: در انتظار روزی هستم که وعده رسول خدا{{صل}} تحقق یابد و محاسنم با خون سر خضاب گردد. در برخی دیگر از روایات، امام با استناد به سخن پیامبراکرم{{صل}} روز دقیق ضربت خوردن و شهادت خود را نیز تعیین کرده است. اندیشه‌مندان شیعه و سنی در اینکه [[امام علی]]{{ع}} بیش از هر کس از گنجینه علوم نبوی بهره برده و در محضر [[رسول خدا]]{{صل}} دانش اندوخته است، اتفاق نظر دارند. احادیثی از این دست در کتب هر دو گروه فراوان به چشم می‌خورد که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرموده است: هر گاه از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} می‌پرسیدیم، پاسخ می‌داد و چون ساکت می‌شدیم، خود آغاز به سخن می‌کرد. اما نکته در خور توجه آن است که این بهره‌گیری همواره به گونه عادی نبوده و چه بسا راه فراگیری علوم غیبی، خود نیز پدیده‌ای استثنایی بوده است، چنانکه [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: رسول خدا هزار درِ دانش را به روی من گشود... که هر دری خود به هزار درِ دیگر رهنمون است... به گونه‌ای که اکنون از زمان فرا رسیدن مرگ و پیشامدهای ناگوار خبر دارم و با دانش خدادادی به داوری می‌پردازم. ناگفته پیداست که درهای دانش که در این حدیث آمده است، چیزی فراتر از اصل و قانون کلی است که می‌توان از آن، فروع گوناگون را با روش معمولِ اجتهاد، استنباط کرد. در هیچ مکتب بشری نمی‌توان اصلی را یافت که بسط و گسترش آن، به چنین آگاهی‌های غیبی بینجامد. به فرموده [[امیرمؤمنان]]{{ع}} این دانش‌های غیبی در اختیار یکی از شایستگان [[اهل بیت|اهل بیت‌اش]] قرار گرفته است و تا روز قیامت از نسلی به نسل دیگر منتقل خواهد شد. بر این اساس، [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} همواره بر این حقیقت پای فشرده‌اند که دانش آنان از پدرانشان و سرانجام از [[رسول خدا]]{{صل}} به ارث رسیده است. گفتنی است که بخشی از این انتقال دانش، به کمک صحیفه‌هایی همچون جَفر و جامعه، کتاب علی و مصحف فاطمه صورت پذیرفته که ویژگی‌های آنها چندان برای ما روشن نیست، اما بی گمان پیشوایان [[معصوم]]{{ع}} بسیاری از خبرهای غیبی خود را به این کتاب‌ها مستند ساخته‌اند و به ویژه درباره مصحف فاطمه بر این حقیقت پای فشرده‌اند که رویدادهای آینده در آن پیشگویی شده است.
:::::#[[آیا علم به باطن قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|فهم بطون قرآن]]: به گواهی روایات فراوان، قرآن کریم افزون بر معنای ظاهری، دارای معانی باطنی است و بر این اساس جای شگفتی نیست اگر گفته شود خبرهای مربوط به آسمان و زمین و گذشته و آینده را در آن می‌توان یافت. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که در پرتو عنایات الهی از نیروی ویژه‌ای برای ادراک برخوردار است و ظاهر و باطن قرآن را می‌داند، توانایی خود را برای بهره گیری از کتاب الهی چنین شرح می‌دهد: از آن قرآن بخواهید تا سخن گوید و هرگز سخن نگوید،‌ اما من شما را از آن خبر می‌دهم. بدانید که در قرآن دانش آینده و حدیث گذشته. درد شما را درمان است و راه سامان دادن کارتان در آن است»<ref>[http://www.maaref.porsemani.ir/node/3713 وبگاه پرسمان]</ref>.
:::::#[[آیا علم به باطن قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|فهم بطون قرآن]]: به گواهی روایات فراوان، قرآن کریم افزون بر معنای ظاهری، دارای معانی باطنی است و بر این اساس جای شگفتی نیست اگر گفته شود خبرهای مربوط به آسمان و زمین و گذشته و آینده را در آن می‌توان یافت. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که در پرتو عنایات الهی از نیروی ویژه‌ای برای ادراک برخوردار است و ظاهر و باطن قرآن را می‌داند، توانایی خود را برای بهره گیری از کتاب الهی چنین شرح می‌دهد: از آن قرآن بخواهید تا سخن گوید و هرگز سخن نگوید،‌ اما من شما را از آن خبر می‌دهم. بدانید که در قرآن دانش آینده و حدیث گذشته. درد شما را درمان است و راه سامان دادن کارتان در آن است»<ref>[http://www.maaref.porsemani.ir/node/3713 وبگاه پرسمان]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۹۲: خط ۳۹۲:
::::::[[رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|نکت به حالتی می‌گویند]] که مطلبی علمی بدون تحصیل مقدمات به قلب انسان بیاید. شخصی از امام صادق {{ع}} پرسید: گاهی که ما از شما سؤال می‌پرسیم سریع پاسخ می‌دهید و گاهی کمی مکث می‌کنید سپس پاسخ ما را می‌دهید، علّت آن چیست؟ که حضرت فرمود: بله پاسخ برخی سؤالات به گوش ما رسیده یا به قلب ما می‌آید سپس ما آنها را به زبان می‌آوریم. در خصوص عمود نور، در منابع روایی برای امام ستونی از نور که به سوی آسمان کشیده شده، تصویر می‌شود که امام هر آنچه از علوم را که بخواهد در آن مشاهده می‌کند.
::::::[[رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|نکت به حالتی می‌گویند]] که مطلبی علمی بدون تحصیل مقدمات به قلب انسان بیاید. شخصی از امام صادق {{ع}} پرسید: گاهی که ما از شما سؤال می‌پرسیم سریع پاسخ می‌دهید و گاهی کمی مکث می‌کنید سپس پاسخ ما را می‌دهید، علّت آن چیست؟ که حضرت فرمود: بله پاسخ برخی سؤالات به گوش ما رسیده یا به قلب ما می‌آید سپس ما آنها را به زبان می‌آوریم. در خصوص عمود نور، در منابع روایی برای امام ستونی از نور که به سوی آسمان کشیده شده، تصویر می‌شود که امام هر آنچه از علوم را که بخواهد در آن مشاهده می‌کند.
::::::با وجود اینکه برخی از منابع علم امام را با توجه به روایات ذکر کردیم و البته به برخی نیز نپرداختیم، امّا این نکته حائز اهمیت است که علم غیب امام منحصر و محدود به این منابع نیست و به تصریح برخی روایات، [[ آیا علم غیب معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)|علم امام همواره در حال افزایش است]]. به عنوان مثال در روایتی از ابوبصیر آمده است که پس از پرسش او در خصوص علم امام و پاسخ‌های متوالی ایشان مبنی بر ذکر مصادیق و منابع علوم ائمه {{عم}} و اشاره حضرت به اینکه علم ما محدود به این‌ها نیست، ابوبصیر می‌پرسد: پس علم شما چیست؟ که حضرت پاسخ می‌دهد: علمی است که شبانه روز تا روز قیامت در حال افزایش است»<ref>[[چند پاسخ درباره چگونگی علم امام (مقاله)|چند پاسخ درباره چگونگی علم امام]]</ref>.
::::::با وجود اینکه برخی از منابع علم امام را با توجه به روایات ذکر کردیم و البته به برخی نیز نپرداختیم، امّا این نکته حائز اهمیت است که علم غیب امام منحصر و محدود به این منابع نیست و به تصریح برخی روایات، [[ آیا علم غیب معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)|علم امام همواره در حال افزایش است]]. به عنوان مثال در روایتی از ابوبصیر آمده است که پس از پرسش او در خصوص علم امام و پاسخ‌های متوالی ایشان مبنی بر ذکر مصادیق و منابع علوم ائمه {{عم}} و اشاره حضرت به اینکه علم ما محدود به این‌ها نیست، ابوبصیر می‌پرسد: پس علم شما چیست؟ که حضرت پاسخ می‌دهد: علمی است که شبانه روز تا روز قیامت در حال افزایش است»<ref>[[چند پاسخ درباره چگونگی علم امام (مقاله)|چند پاسخ درباره چگونگی علم امام]]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۰۰: خط ۴۰۰:
| پاسخ = پژوهشگران  ''«[http://www.anvartaha.ir/fa/Content مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
| پاسخ = پژوهشگران  ''«[http://www.anvartaha.ir/fa/Content مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«[[امام]] به آن معنایى که قرآن آن را استعمال می‌‏کند، کسی است که حجاب از پیش رویش برداشته شده و با [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|مشاهده ملکوت آسمان‌ها و زمین]] به [[ آیا علم به خطورات قلبی یا ضمائر و نهان آدمیان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|باطن امور]] آگاه است. این آگاهی همان [[علم غیب]] است که [[امام]]{{ع}} دارا می‌‎باشد؛ که در این آیات به آن اشاره شده: {{متن قرآن|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد»؛ سوره انعام، آیه ۷۵.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ}}<ref>هرگز! اگر به دانش بی‌گمان بدانید به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه ۵ و ۶.</ref>. بنابراین [[امام]]{{ع}} با [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|مشاهده ملکوت]] و با [[آیا علم به تمام حقایق قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم به حقیقت قرآن]] و [[آیا علم الکتاب علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|داشتن علم الکتاب]]، عالم به غیب است؛ البته به اذن خدا. برای [[علم غیب]] [[ائمه|ائمه معصومین]] {{عم}} چند منبع نیز ذکر شده است: اول: [[ رابطه قرآن با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|قرآن کریم]]؛ دوم: [[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|وراثت از رسول اکرم]]{{صل}}؛ سوم: [[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|مصحف امام على، الجفر و الجامعه، مصحف فاطمه و کتاب‌ای دیگری که در نزد آنان مى‏ باشد]]<ref>تفسير تطبيقى، ص ۴۳۰.</ref>»<ref>[http://www.anvartaha.ir/fa/Content/42/%D8%B7%D8%A8%D9%82%20%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D8%AA%20%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%8A%D8%A7%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%86%D9%8A%D8%B2%20%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85%20%D8%A8%D9%87%20%D8%BA%D9%8A%D8%A8%20%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF وبگاه مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها]</ref>.
::::::«[[امام]] به آن معنایى که قرآن آن را استعمال می‌‏کند، کسی است که حجاب از پیش رویش برداشته شده و با [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|مشاهده ملکوت آسمان‌ها و زمین]] به [[ آیا علم به خطورات قلبی یا ضمائر و نهان آدمیان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|باطن امور]] آگاه است. این آگاهی همان [[علم غیب]] است که [[امام]]{{ع}} دارا می‌‎باشد؛ که در این آیات به آن اشاره شده: {{متن قرآن|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد»؛ سوره انعام، آیه ۷۵.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ}}<ref>هرگز! اگر به دانش بی‌گمان بدانید به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه ۵ و ۶.</ref>. بنابراین [[امام]]{{ع}} با [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|مشاهده ملکوت]] و با [[آیا علم به تمام حقایق قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم به حقیقت قرآن]] و [[آیا علم الکتاب علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|داشتن علم الکتاب]]، عالم به غیب است؛ البته به اذن خدا. برای [[علم غیب]] [[ائمه|ائمه معصومین]] {{عم}} چند منبع نیز ذکر شده است: اول: [[ رابطه قرآن با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|قرآن کریم]]؛ دوم: [[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|وراثت از رسول اکرم]]{{صل}}؛ سوم: [[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|مصحف امام على، الجفر و الجامعه، مصحف فاطمه و کتاب‌ای دیگری که در نزد آنان مى‏ باشد]]<ref>تفسير تطبيقى، ص ۴۳۰.</ref>»<ref>[http://www.anvartaha.ir/fa/Content/42/%D8%B7%D8%A8%D9%82%20%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D8%AA%20%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%8A%D8%A7%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%86%D9%8A%D8%B2%20%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85%20%D8%A8%D9%87%20%D8%BA%D9%8A%D8%A8%20%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF وبگاه مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۰۹: خط ۴۰۹:
::::::«علوم ما از این طریق است که به وسیله حواس پنج‌گانه با موجودات جهان خارج ارتباط برقرار می‌سازیم و بدین وسیله‌ صورتی از موجود خارجی در ذهن ما حاصل می‌شود، که کاشف از وجود شیئی خارجی است و علم و صورت علمی‌ نامیده می‌شود، این قسم از علوم که به‌وسیله صورت‌گیری و اخذ مفهوم‌ تحصیل می‌شود علم حصولی نامیده می‌شود علوم حصولی را از طریق حواس پنج‌گانه تحصیل می‌کنیم و بدان‌ها نیاز داریم، به طوری‌ که اگر فاقد یکی از حواس باشیم علم مربوط به آن را نیز فاقد خواهیم بود و چون حواس پنج‌گانه گاهی خطا می‌کند، این نوع علم نیز قابل خطا و اشتباه است. ما برای علم به‌ موجودات جهان خارج طریقی جز این نداریم که در معرض‌ خطا و اشتباه قرار دارد، البته نوعی علم دیگر نیز داریم که‌ علم حضوری نامیده می‌شود و قابل خطا و اشتباه نیست و آن‌ عبارت است از علم حضوری نفس مجرد انسان به خودش و قوا و افعالش در این جهت تردید نیست که [[ائمه اطهار]]{{عم}} نیز مقتضای‌ بشریت از این نوع علم برخوردار بوده‌اند. لکن بحث در این است که آیا علم [[ائمه اطهار]]{{عم}} منحصر به همین طریق معمول و متعارف بود یا به طریق دیگری هم می‌توانستند با جهان غیب ارتباط برقرار سازند و کسب علم نمایند؟
::::::«علوم ما از این طریق است که به وسیله حواس پنج‌گانه با موجودات جهان خارج ارتباط برقرار می‌سازیم و بدین وسیله‌ صورتی از موجود خارجی در ذهن ما حاصل می‌شود، که کاشف از وجود شیئی خارجی است و علم و صورت علمی‌ نامیده می‌شود، این قسم از علوم که به‌وسیله صورت‌گیری و اخذ مفهوم‌ تحصیل می‌شود علم حصولی نامیده می‌شود علوم حصولی را از طریق حواس پنج‌گانه تحصیل می‌کنیم و بدان‌ها نیاز داریم، به طوری‌ که اگر فاقد یکی از حواس باشیم علم مربوط به آن را نیز فاقد خواهیم بود و چون حواس پنج‌گانه گاهی خطا می‌کند، این نوع علم نیز قابل خطا و اشتباه است. ما برای علم به‌ موجودات جهان خارج طریقی جز این نداریم که در معرض‌ خطا و اشتباه قرار دارد، البته نوعی علم دیگر نیز داریم که‌ علم حضوری نامیده می‌شود و قابل خطا و اشتباه نیست و آن‌ عبارت است از علم حضوری نفس مجرد انسان به خودش و قوا و افعالش در این جهت تردید نیست که [[ائمه اطهار]]{{عم}} نیز مقتضای‌ بشریت از این نوع علم برخوردار بوده‌اند. لکن بحث در این است که آیا علم [[ائمه اطهار]]{{عم}} منحصر به همین طریق معمول و متعارف بود یا به طریق دیگری هم می‌توانستند با جهان غیب ارتباط برقرار سازند و کسب علم نمایند؟
::::::[[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} در حدیثی [[علم امام‌]] را در سه بخش خلاصه نموده و می‌فرماید: طریق‌ وصول علم ما سه‌گونه است: گذشته و آینده و حادث. اما علوم گذشته برای ما تفسیر شده و اما آینده نوشته و در اختیار ما نهاده شده است و اما حادث در اثر القا در قلب و تأثیر در گوش حاصل می‌شود، و نوع آخر افضل علوم ما می‌باشد، در صورتی که بعد از [[پیامبر]] ما پیامبری نخواهد آمد<ref>{{عربی|" مَبْلَغُ‏ عِلْمِنَا عَلَى‏ ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ‏ مَاضٍ‏ وَ غَابِرٍ وَ حَادِثٍ‏ فَأَمَّا الْمَاضِي‏ فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ‏ فَقَذْفٌ‏ فِي‏ الْقُلُوبِ‏ وَ نَقْرٌ فِي‏ الْأَسْمَاعِ‏ وَ هُوَ أَفْضَلُ‏ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَ‏ بَعْدَ نَبِيِّنَا ‏‏"}}؛ بصائر الدرجات، ص۳۱۸.</ref>. در این حدیث سه طریق‌ برای علوم [[ائمه]] ذکر شده است؛ اول تفسیر و توضیحی که‌ به وسیله [[پیامبر]] یا [[امام]] سابق انجام گرفته، دوم نوشته و کتابی‌ که به دستشان رسیده، سوم القاء در قلب و تأثیر در گوش که‌ نوعی است دیگر که افضل علوم نامیده شده است»<ref>[http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]</ref>
::::::[[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} در حدیثی [[علم امام‌]] را در سه بخش خلاصه نموده و می‌فرماید: طریق‌ وصول علم ما سه‌گونه است: گذشته و آینده و حادث. اما علوم گذشته برای ما تفسیر شده و اما آینده نوشته و در اختیار ما نهاده شده است و اما حادث در اثر القا در قلب و تأثیر در گوش حاصل می‌شود، و نوع آخر افضل علوم ما می‌باشد، در صورتی که بعد از [[پیامبر]] ما پیامبری نخواهد آمد<ref>{{عربی|" مَبْلَغُ‏ عِلْمِنَا عَلَى‏ ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ‏ مَاضٍ‏ وَ غَابِرٍ وَ حَادِثٍ‏ فَأَمَّا الْمَاضِي‏ فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ‏ فَقَذْفٌ‏ فِي‏ الْقُلُوبِ‏ وَ نَقْرٌ فِي‏ الْأَسْمَاعِ‏ وَ هُوَ أَفْضَلُ‏ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَ‏ بَعْدَ نَبِيِّنَا ‏‏"}}؛ بصائر الدرجات، ص۳۱۸.</ref>. در این حدیث سه طریق‌ برای علوم [[ائمه]] ذکر شده است؛ اول تفسیر و توضیحی که‌ به وسیله [[پیامبر]] یا [[امام]] سابق انجام گرفته، دوم نوشته و کتابی‌ که به دستشان رسیده، سوم القاء در قلب و تأثیر در گوش که‌ نوعی است دیگر که افضل علوم نامیده شده است»<ref>[http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]</ref>
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۲۶: خط ۴۲۶:
::::::'''سایر منابع [[علم امام]]:''' در منابع روایی ما، ابزار دیگری برای علم [[ائمه]]{{عم}} شمرده شده است که از جمله آنها "نکت" یا "قذف فی القلب" و "عمود نور" است.
::::::'''سایر منابع [[علم امام]]:''' در منابع روایی ما، ابزار دیگری برای علم [[ائمه]]{{عم}} شمرده شده است که از جمله آنها "نکت" یا "قذف فی القلب" و "عمود نور" است.
::::::غیر از این راه‌های انتقال با توجه به سنخ و جنس برخی منابع علمی [[ائمه]]{{عم}} روش‌های دیگری نیز برای انتقال علم از امامی به امامی به [[امام]] دیگر ذکر شده‌اند همان طور که برخی از این طرق در مورد انتقال نور [[امامت]] که [[علم امام]] نیز بخشی از آن است ذکر گردیده‌اند. به عنوان مثال گفته شده است که هر امامی پیش از اینکه از دنیا برود یکی از دستانش را روی سینه خود و دیگری را روی سینه [[امام]] بعدی قرار می‌دهد و علم او به [[امام]] بعدش منتقل می‌شود. همان طور که در روایت دیگر آمده است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هنگام آموختن هزار باب علم به [[علی]]{{ع}}، سینه خود را به سینه علی می‌چسباند<ref>محمد بن الحسن الصفار، بصائر الدرجات، ص۱۳۸.</ref>. و یا در برخی روایات سخن از قرار گرفتن زبان [[امام]] در کام نوزاد پسر او "امام بعدی" است که فرزند شیرخوار، مشتاقانه شروع به مکیدن زبان پدر می‌کند»<ref>[http://www.welayatnet.com/fa/news/53331 رهروان ولایت]</ref>.
::::::غیر از این راه‌های انتقال با توجه به سنخ و جنس برخی منابع علمی [[ائمه]]{{عم}} روش‌های دیگری نیز برای انتقال علم از امامی به امامی به [[امام]] دیگر ذکر شده‌اند همان طور که برخی از این طرق در مورد انتقال نور [[امامت]] که [[علم امام]] نیز بخشی از آن است ذکر گردیده‌اند. به عنوان مثال گفته شده است که هر امامی پیش از اینکه از دنیا برود یکی از دستانش را روی سینه خود و دیگری را روی سینه [[امام]] بعدی قرار می‌دهد و علم او به [[امام]] بعدش منتقل می‌شود. همان طور که در روایت دیگر آمده است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هنگام آموختن هزار باب علم به [[علی]]{{ع}}، سینه خود را به سینه علی می‌چسباند<ref>محمد بن الحسن الصفار، بصائر الدرجات، ص۱۳۸.</ref>. و یا در برخی روایات سخن از قرار گرفتن زبان [[امام]] در کام نوزاد پسر او "امام بعدی" است که فرزند شیرخوار، مشتاقانه شروع به مکیدن زبان پدر می‌کند»<ref>[http://www.welayatnet.com/fa/news/53331 رهروان ولایت]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش