پرش به محتوا

آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} {{پاسخ پرسش +}} {{پاسخ پرسش ))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۴۳: خط ۴۳:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[سید احمد خاتمی]]'''، در مقاله ''«[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/85999/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%A6%DA%A9%D9%87-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-(%D8%B9) در آستان امامان؛ ملائکه و دیدار با امامان]»'' و کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[سید احمد خاتمی]]'''، در مقاله ''«[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/85999/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%A6%DA%A9%D9%87-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-(%D8%B9) در آستان امامان؛ ملائکه و دیدار با امامان]»'' و کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::*«از برخی روایات استفاده می‌شود که علم [[امامان]]{{عم}} نیز پیوسته ازدیاد می‌یابد. در کتاب شریف کافی بابی تحت این عنوان منعقد کرده است که: {{عربی|«لولا ان الائمه{{عم}} یزدادون لفقد ما عندهم»}} اگر علم [[امامان]]{{عم}} توسط ذات مقدس ربوبی زیاد نشود علمشان تمام می‌شود. در اولین روایت از این باب آمده است که [[صفوان بن یحیی]] گوید از [[امام کاظم]]{{ع}} شنیدم که فرمود: {{عربی|«أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} يَقُولُ: لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا»}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۵۴.</ref>[[امام صادق]]{{ع}} پیوسته می‌فرمود اگر بر علم ما افزوده نمی‌شد، همانا پایان می‌پذیرفت. بی‌تردید یکی از راه‌های افزایش علم [[معصومین]]{{عم}}، اطلاع‌رسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم خدمت [[امام]]{{ع}} شرفیاب گردند این دسته از روایات نیز دلالت التزامی بر آمد و شد ملائکه به محضر امامان{{عم}} دارد»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/85999/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%A6%DA%A9%D9%87-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-(%D8%B9) در آستان امامان ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، شماره۲۴۸.]</ref>.
::::::*«از برخی روایات استفاده می‌شود که علم [[امامان]]{{عم}} نیز پیوسته ازدیاد می‌یابد. در کتاب شریف کافی بابی تحت این عنوان منعقد کرده است که: {{عربی|«لولا ان الائمه{{عم}} یزدادون لفقد ما عندهم»}} اگر علم [[امامان]]{{عم}} توسط ذات مقدس ربوبی زیاد نشود علمشان تمام می‌شود. در اولین روایت از این باب آمده است که [[صفوان بن یحیی]] گوید از [[امام کاظم]]{{ع}} شنیدم که فرمود: {{عربی|«أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} يَقُولُ: لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا»}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۵۴.</ref>[[امام صادق]]{{ع}} پیوسته می‌فرمود اگر بر علم ما افزوده نمی‌شد، همانا پایان می‌پذیرفت. بی‌تردید یکی از راه‌های افزایش علم [[معصومین]]{{عم}}، اطلاع‌رسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم خدمت [[امام]]{{ع}} شرفیاب گردند این دسته از روایات نیز دلالت التزامی بر آمد و شد ملائکه به محضر امامان{{عم}} دارد»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/85999/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%A6%DA%A9%D9%87-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-(%D8%B9) در آستان امامان ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، شماره۲۴۸.]</ref>.
::::::*«'''محدث''' یعنی: کسی که مورد خطاب و حدیث فرشتگان قرار می‌گیرد. [[امام صادق]]{{ع}}  به زراره فرمود: "این پیغام را به [[حکم بن عتبه]] برساند که: براستی اوصیای [[پیامبر]]{{صل}} محدث بوده، مورد خطاب فرشتگان قرار می‌گیرند<ref>{{عربی|"أَنَ‏ أَوْصِيَاءَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مُحَدَّثُونَ"}}؛اصول کافی: ص:۲۷۰، ح۱.</ref>.
 
::::::در کتاب ارزشمند اصول کافی، کتاب الحجه، بابی تحت این عنوان مطرح کرده است: {{عربی|"بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} مُحَدَّثُون‏"}} در این باب، چندین روایت ذکر کرده است، معنای التزامی این سخن این است که: «پس آنان محل آمد و شد ملائکه‌اند که محدث‌اند». در روایتی نقل شده است که [[محمد بن مسلم]] گوید: «در محضر [[امام صادق]]{{ع}} سخن از محدث به میان آمد، حضرت فرمود: [[امام]]، صدای فرشته را می‌شنود، ولی چهره او را نمی‌بیند<ref>{{عربی|"إِنَّهُ‏ يَسْمَعُ‏ الصَّوْتَ‏ وَ لَا يَرَى‏ الشَّخْص‏‏"}}؛کلینی، کافی: ج:۱، ص۲۷۱.</ref>. [[محمد بن مسلم]] گوید: پرسیدم جانم به قربانت! از کجا می‌فهمد که این سخن فرشته است؟ حضرت فرمود: او با آرامش و وقار خاصی که به هنگام سخن گفتن فرشتگان می‌یابد، می‌فهمد که این سخن کلام فرشته است<ref>{{عربی|"إِنَّهُ‏ يُعْطَى‏ السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ حَتَّى‏ يَعْلَمَ‏ أَنَّهُ‏ كَلَامُ‏ مَلَكٍ‏‏‏"}}‏‏"}}؛کلینی، کافی: ج:۱، ص۲۷۱، ح۴.</ref>.
*«'''محدث''' یعنی: کسی که مورد خطاب و حدیث فرشتگان قرار می‌گیرد. [[امام صادق]]{{ع}}  به زراره فرمود: "این پیغام را به [[حکم بن عتبه]] برساند که: براستی اوصیای [[پیامبر]]{{صل}} محدث بوده، مورد خطاب فرشتگان قرار می‌گیرند<ref>{{عربی|"أَنَ‏ أَوْصِيَاءَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مُحَدَّثُونَ"}}؛اصول کافی: ص:۲۷۰، ح۱.</ref>.
::::::از برخی روایات استفاده می‌شود که علم امامان معصوم نیز پیوسته ازدیاد می‌یابد؛ در کتاب شریفه کافی، بابی تحت این عنوان منعقد کرده است که: {{عربی|"لولا ان الائمة يزدادون لنقد ما عندهم"}} اگر علم [[ائمه]]{{عم}} توسط ذات مقدس ربوبی، زیاد نشود، علمشان تمام می‌شود. در اولین روایت از این باب آمده است که [[صفوان بن یحیی]] گوید: از [[امام کاظم]]{{ع}} شنیدم که فرمود: [[امام صادق]]{{ع}} پیوسته می‌فرمود: اگر بر علم ما افزوده نمی‌شد، همانا پایان می‌پذیرفتیم<ref>{{عربی|"كان جعفر بن محمد يقول: لولا انا تزداد لأنفدنا"}}؛اصول کافی، ج۱، ص۲۱۹ - ۲۲۰، ح۱.</ref>. بی‌تردید یکی از راههای افزایش علم معصومین اطلاع‌رسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم، خدمت [[امام]] شرفیاب می‌گردند، این دسته از روایات نیز دلالت التزامی بر‌آمد و شد ملائکه به محضر [[امامان]] معصوم دارد»<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۱، ص۶۶.</ref>.
 
در کتاب ارزشمند اصول کافی، کتاب الحجه، بابی تحت این عنوان مطرح کرده است: {{عربی|"بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} مُحَدَّثُون‏"}} در این باب، چندین روایت ذکر کرده است، معنای التزامی این سخن این است که: «پس آنان محل آمد و شد ملائکه‌اند که محدث‌اند». در روایتی نقل شده است که [[محمد بن مسلم]] گوید: «در محضر [[امام صادق]]{{ع}} سخن از محدث به میان آمد، حضرت فرمود: [[امام]]، صدای فرشته را می‌شنود، ولی چهره او را نمی‌بیند<ref>{{عربی|"إِنَّهُ‏ يَسْمَعُ‏ الصَّوْتَ‏ وَ لَا يَرَى‏ الشَّخْص‏‏"}}؛کلینی، کافی: ج:۱، ص۲۷۱.</ref>. [[محمد بن مسلم]] گوید: پرسیدم جانم به قربانت! از کجا می‌فهمد که این سخن فرشته است؟ حضرت فرمود: او با آرامش و وقار خاصی که به هنگام سخن گفتن فرشتگان می‌یابد، می‌فهمد که این سخن کلام فرشته است<ref>{{عربی|"إِنَّهُ‏ يُعْطَى‏ السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ حَتَّى‏ يَعْلَمَ‏ أَنَّهُ‏ كَلَامُ‏ مَلَكٍ‏‏‏"}}‏‏"}}؛کلینی، کافی: ج:۱، ص۲۷۱، ح۴.</ref>.
 
از برخی روایات استفاده می‌شود که علم امامان معصوم نیز پیوسته ازدیاد می‌یابد؛ در کتاب شریفه کافی، بابی تحت این عنوان منعقد کرده است که: {{عربی|"لولا ان الائمة يزدادون لنقد ما عندهم"}} اگر علم [[ائمه]]{{عم}} توسط ذات مقدس ربوبی، زیاد نشود، علمشان تمام می‌شود. در اولین روایت از این باب آمده است که [[صفوان بن یحیی]] گوید: از [[امام کاظم]]{{ع}} شنیدم که فرمود: [[امام صادق]]{{ع}} پیوسته می‌فرمود: اگر بر علم ما افزوده نمی‌شد، همانا پایان می‌پذیرفتیم<ref>{{عربی|"كان جعفر بن محمد يقول: لولا انا تزداد لأنفدنا"}}؛اصول کافی، ج۱، ص۲۱۹ - ۲۲۰، ح۱.</ref>. بی‌تردید یکی از راههای افزایش علم معصومین اطلاع‌رسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم، خدمت [[امام]] شرفیاب می‌گردند، این دسته از روایات نیز دلالت التزامی بر‌آمد و شد ملائکه به محضر [[امامان]] معصوم دارد»<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۱، ص۶۶.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۳: خط ۵۶:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد باقر تحریری]]''' در کتاب ''«[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]»'' در این باره گفته است:  
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد باقر تحریری]]''' در کتاب ''«[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]»'' در این باره گفته است:  
::::::«باتوجه به روایات گوناگون در این باب، باید دقت کرد که ایشان شئون و جهات وجوديه مختلفی داشته‌اند که به حسب هر شأنی، وظیفه‌ای داشته و حکمی جاری است و خود ایشان به مراعات این وظایف آگاه‌ترند، چون وظیفه اساسی ایشان هدایت است.
::::::«باتوجه به روایات گوناگون در این باب، باید دقت کرد که ایشان شئون و جهات وجوديه مختلفی داشته‌اند که به حسب هر شأنی، وظیفه‌ای داشته و حکمی جاری است و خود ایشان به مراعات این وظایف آگاه‌ترند، چون وظیفه اساسی ایشان هدایت است.
::::::'''اولاً:''' از بازگو کردن معارف مختلف دین با وجود شرایطش (ظرفیت شنونده و نبودن تقیّه) دریغ نداشتند.
 
::::::'''ثانياً:''' اگر گاهی لازم بود، به قوانین علمی اشاره‌ای کرده‌اند (اگرچه نوع دستورات استحبابی ایشان در خوردن، نوشیدن، خوابیدن، روابط زناشویی و... از داشتن آثار تجربی و علم ایشان به آن حکایت می‌کند) چنان‌که قرآن کریم گاهی به قوانین علمی از قبيل قانون جاذبه اشاراتی نموده است.
'''اولاً:''' از بازگو کردن معارف مختلف دین با وجود شرایطش (ظرفیت شنونده و نبودن تقیّه) دریغ نداشتند.
::::::'''ثالثاً:''' ایشان نوعاً می‌خواستند به‌طور عادی زندگی کرده و از علوم غیبی خود استفاده ننمایند و گاهی که مصلحت نبوده آن را از خود نفی می‌نمودند، مانند این که راوی می‌گوید: با گروهی در مجلس امام صادق{{ع}} بودیم که ناگهان آن حضرت به‌صورت غصب‌آلود بیرون آمده و هنگامی که در مکانش مستقر شد فرمود: تعجب از گروهی که گمان می‌کنند ما علم غیب داریم، غیب را جز خداوند عزوجل نمی‌داند، من می‌خواستم به فلان کنیزم ضربه‌ای (برای تأدیب) بزنم، از نزدم فرار کرد و نمی‌دانم در کدام اتاق خانه می‌باشد. سدیر گوید: هنگامی که حضرت از آن مجلس به منزل رفتند، من و ابوبصیر و میسّر بر آن حضرت به داخل وارد شدیم و به ایشان عرض کردیم: فدایت شویم، شنیدیم که نسبت به کنیزتان چنین مطالبی فرمودید، با این که می‌دانیم شما علم بسیاری دارید، حضرت پس از بیاناتی در برتری کسی که به تمامی کتاب علم دارد از کسی که به بعضی از کتاب علم دارد، فرمود: به خدا سوگند تمامی علم کتاب نزد ما می‌باشد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۵۷، روایت ۳.</ref>.
 
::::::لذا در بعضی از روایات فرموده‌اند: امام هر وقت بخواهد غیب را بداند می‌داند<ref>اصول کافی، ص۲۵۸، روایت ۱.</ref>، و در بعضی از آنها می‌فرماید، هروقت بخواهد بداند تعلیم داده می‌شود یا خدا تعلیمش می‌دهد<ref>همان، ص۲۵۸، روایت ۲ و ۳.</ref>.
'''ثانياً:''' اگر گاهی لازم بود، به قوانین علمی اشاره‌ای کرده‌اند (اگرچه نوع دستورات استحبابی ایشان در خوردن، نوشیدن، خوابیدن، روابط زناشویی و... از داشتن آثار تجربی و علم ایشان به آن حکایت می‌کند) چنان‌که قرآن کریم گاهی به قوانین علمی از قبيل قانون جاذبه اشاراتی نموده است.
::::::همچنین روایاتی می‌فرماید: {{عربی|"لَوْلاَ أَنَّا نَزْدَادُ لأَنْفَدْنَا"}}<ref>اصول کافی، ص ۲۵۴، روایت ۱-۳.</ref>: اگر ما زیاد نشویم حتماً نابود می‌شویم، یا روایاتی که دلالت دارد ایشان شب‌های جمعه علمشان زیاد می‌شود، [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: هیچ شب جمعه‌ای نیست مگر این‌که برای اولیاء الهی در آن سروری است، راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، آن سرور چگونه است؟ حضرت فرمود: هنگامی که شب جمعه می‌شود [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} عرش را درک می‌کنند و من هم با ایشان همراه هستم، پس جز با علم استفاده شده برنمی‌گردم و اگر این‌طور نبود حتماً آنچه نزد من بود تمام می‌شد<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۵۴، روایت ۳.</ref>.
 
::::::روایاتی نیز دلالت می‌کند که علم، آن چیزی است که در شب و روز حادث می‌شود، در روایتی طولانی ابوبصیر از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند: که حضرت اموری را به‌عنوان علم خویش بیان کردند، مانند این‌که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} هزار باب علم تعلیم فرمود که از هر بابی هزار باب دیگر باز می‌شد، و نیز نزد ایشان جامعه، [[جفر]] و [[مصحف حضرت زهرا]]{{س}} و علم آنچه بوده و موجود می‌شود تا روز قیامت می‌باشد، لكن فرمودند: اینها علم نیست، علم آن است که شب و روز حادث شده و تدریجاً امور یکی پس از دیگری تا روز قیامت تحقق می‌یابد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۳۸، روایت ۱؛ بصائرالدرجات، ص ۱۷۰، روایت ۱، و ص ۱۷۱، روایت ۳ و ۵.</ref>
'''ثالثاً:''' ایشان نوعاً می‌خواستند به‌طور عادی زندگی کرده و از علوم غیبی خود استفاده ننمایند و گاهی که مصلحت نبوده آن را از خود نفی می‌نمودند، مانند این که راوی می‌گوید: با گروهی در مجلس امام صادق{{ع}} بودیم که ناگهان آن حضرت به‌صورت غصب‌آلود بیرون آمده و هنگامی که در مکانش مستقر شد فرمود: تعجب از گروهی که گمان می‌کنند ما علم غیب داریم، غیب را جز خداوند عزوجل نمی‌داند، من می‌خواستم به فلان کنیزم ضربه‌ای (برای تأدیب) بزنم، از نزدم فرار کرد و نمی‌دانم در کدام اتاق خانه می‌باشد. سدیر گوید: هنگامی که حضرت از آن مجلس به منزل رفتند، من و ابوبصیر و میسّر بر آن حضرت به داخل وارد شدیم و به ایشان عرض کردیم: فدایت شویم، شنیدیم که نسبت به کنیزتان چنین مطالبی فرمودید، با این که می‌دانیم شما علم بسیاری دارید، حضرت پس از بیاناتی در برتری کسی که به تمامی کتاب علم دارد از کسی که به بعضی از کتاب علم دارد، فرمود: به خدا سوگند تمامی علم کتاب نزد ما می‌باشد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۵۷، روایت ۳.</ref>.
 
لذا در بعضی از روایات فرموده‌اند: امام هر وقت بخواهد غیب را بداند می‌داند<ref>اصول کافی، ص۲۵۸، روایت ۱.</ref>، و در بعضی از آنها می‌فرماید، هروقت بخواهد بداند تعلیم داده می‌شود یا خدا تعلیمش می‌دهد<ref>همان، ص۲۵۸، روایت ۲ و ۳.</ref>.
 
همچنین روایاتی می‌فرماید: {{عربی|"لَوْلاَ أَنَّا نَزْدَادُ لأَنْفَدْنَا"}}<ref>اصول کافی، ص ۲۵۴، روایت ۱-۳.</ref>: اگر ما زیاد نشویم حتماً نابود می‌شویم، یا روایاتی که دلالت دارد ایشان شب‌های جمعه علمشان زیاد می‌شود، [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: هیچ شب جمعه‌ای نیست مگر این‌که برای اولیاء الهی در آن سروری است، راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، آن سرور چگونه است؟ حضرت فرمود: هنگامی که شب جمعه می‌شود [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} عرش را درک می‌کنند و من هم با ایشان همراه هستم، پس جز با علم استفاده شده برنمی‌گردم و اگر این‌طور نبود حتماً آنچه نزد من بود تمام می‌شد<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۵۴، روایت ۳.</ref>.
 
روایاتی نیز دلالت می‌کند که علم، آن چیزی است که در شب و روز حادث می‌شود، در روایتی طولانی ابوبصیر از [[امام صادق]]{{ع}} نقل می‌کند: که حضرت اموری را به‌عنوان علم خویش بیان کردند، مانند این‌که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} هزار باب علم تعلیم فرمود که از هر بابی هزار باب دیگر باز می‌شد، و نیز نزد ایشان جامعه، [[جفر]] و [[مصحف حضرت زهرا]]{{س}} و علم آنچه بوده و موجود می‌شود تا روز قیامت می‌باشد، لكن فرمودند: اینها علم نیست، علم آن است که شب و روز حادث شده و تدریجاً امور یکی پس از دیگری تا روز قیامت تحقق می‌یابد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۳۸، روایت ۱؛ بصائرالدرجات، ص ۱۷۰، روایت ۱، و ص ۱۷۱، روایت ۳ و ۵.</ref>
::::::باتوجه به روایات گوناگون استفاده می‌شود که هریک از [[ائمه]]{{عم}} به جهت وجودشان در این عالم دارای مراتبی طولی می‌باشند مثلاً به جهت داشتن روح اعظم، به تمامی حقایق و واقعیات آگاهی دارند و از این آگاهی و احاطه علمی کمتر در امور جزیی استفاده می‌نمایند، لذا هر وقت بخواهند بدانند با آن حقیقت ارتباط گرفته و از آنجا خبر مطابق با واقع می‌دهند و گاهی شب‌های جمعه چنین اتفاق برای آنان رخ می‌دهد و نوعاً این امر در شبانه روز نسبت به وقایع جزئیه واقع می‌شود، شب‌های قدر نیز این چنین است گاهی وقایع سالانه از آن عالم به واسطه ملک و روح به ایشان عرضه می‌شود مانند: دانشمندی که در رشته‌ای تخصص کامل داشته باشد و کلیات آن علم برایش حاصل باشد، و به جهت اشتغال به امور زندگانی از آن علمش غافل است لکن اگر از مسائل آن علم از او سؤال شود یا مسائل جدیدتری پیش آید، با مراجعه به آگاهی‌های قبلی خود، جواب‌ها را استخراج می‌نماید»<ref>[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref>.
::::::باتوجه به روایات گوناگون استفاده می‌شود که هریک از [[ائمه]]{{عم}} به جهت وجودشان در این عالم دارای مراتبی طولی می‌باشند مثلاً به جهت داشتن روح اعظم، به تمامی حقایق و واقعیات آگاهی دارند و از این آگاهی و احاطه علمی کمتر در امور جزیی استفاده می‌نمایند، لذا هر وقت بخواهند بدانند با آن حقیقت ارتباط گرفته و از آنجا خبر مطابق با واقع می‌دهند و گاهی شب‌های جمعه چنین اتفاق برای آنان رخ می‌دهد و نوعاً این امر در شبانه روز نسبت به وقایع جزئیه واقع می‌شود، شب‌های قدر نیز این چنین است گاهی وقایع سالانه از آن عالم به واسطه ملک و روح به ایشان عرضه می‌شود مانند: دانشمندی که در رشته‌ای تخصص کامل داشته باشد و کلیات آن علم برایش حاصل باشد، و به جهت اشتغال به امور زندگانی از آن علمش غافل است لکن اگر از مسائل آن علم از او سؤال شود یا مسائل جدیدتری پیش آید، با مراجعه به آگاهی‌های قبلی خود، جواب‌ها را استخراج می‌نماید»<ref>[[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref>.
}}
}}
خط ۶۷: خط ۷۶:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین  با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین  با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)|ائمه دائماً در حال ازدیاد علم هستند]] و [[ازدیاد علم ائمه]] و حتی [[علم نبی]] منحصر به دنیا هم نیست. حتی در عالم آخرت مقام [[ازدیاد علم]] برای آنها محفوظ است. اگر کسی این مطلب را در متون [[روایات]] بررسی کند به خوبی آن را می‌بیند. گاهی اوقات اشکال می‌کنند این چه علمی است که برای [[ائمه]] خود درست می‌کنید و می‌گويید روز به روز علم‌شان بیشتر می‌شود، آيا [[علم پیامبر]] که [[اعظم خلق]] خداست از اینها کمتر است؟ پاسخ اين است که در [[روایات]] وارد شده هر علمی که در لیله‌ جمعه به ائمه افاضه می‌شود، قبل از آن به [[پیامبر]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و امام‌های ديگر و لو از دنیا رفته باشند اعطا می‌شود.
::::::«[[آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)|ائمه دائماً در حال ازدیاد علم هستند]] و [[ازدیاد علم ائمه]] و حتی [[علم نبی]] منحصر به دنیا هم نیست. حتی در عالم آخرت مقام [[ازدیاد علم]] برای آنها محفوظ است. اگر کسی این مطلب را در متون [[روایات]] بررسی کند به خوبی آن را می‌بیند. گاهی اوقات اشکال می‌کنند این چه علمی است که برای [[ائمه]] خود درست می‌کنید و می‌گويید روز به روز علم‌شان بیشتر می‌شود، آيا [[علم پیامبر]] که [[اعظم خلق]] خداست از اینها کمتر است؟ پاسخ اين است که در [[روایات]] وارد شده هر علمی که در لیله‌ جمعه به ائمه افاضه می‌شود، قبل از آن به [[پیامبر]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و امام‌های ديگر و لو از دنیا رفته باشند اعطا می‌شود.
::::::بعضی از بزرگان تصریح نموده‌اند وقتی [[امام]]{{ع}} به دنیا می‌آید یک [[قوه‌ قدسیه‌ نوری]] در او قرار داده می‌شود که [[منبع علم]] اينان هم هست. قطع نظر از این روایات که می‌فرماید [[ائمه]]{{عم}} از حین ولادت دارای یک [[قوه‌ الهیه]] هستند و [[آیه مبارکه تطهیر]] که [[مقام عصمت]] آنها را از حین ولادت و در تمام زمان [[حیات]]شان استفاده می‌کنيد {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا‏‏}} <ref> جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما [[اهل بیت]] هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> در مسئله‌ علم، این گروه از روایات تصريح می‌نماید [[علم]] آنها روز به روز و هفته به هفته و ماه به ماه افزایش پیدا می‌کند، البته این [[افزایش علم]] منافات با اصل آن قوه ندارد و نمی‌توان از روایت دال بر وجود [[قوه قدسیه]] استفاده کرد از هنگام ولادت تمام علوم یک‌جا و دفعةً در اختیار آنها قرار داده شده است»<ref>[http://www.new.fazellankarani.com/persian/lecture/9483/ وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>.
 
بعضی از بزرگان تصریح نموده‌اند وقتی [[امام]]{{ع}} به دنیا می‌آید یک [[قوه‌ قدسیه‌ نوری]] در او قرار داده می‌شود که [[منبع علم]] اينان هم هست. قطع نظر از این روایات که می‌فرماید [[ائمه]]{{عم}} از حین ولادت دارای یک [[قوه‌ الهیه]] هستند و [[آیه مبارکه تطهیر]] که [[مقام عصمت]] آنها را از حین ولادت و در تمام زمان [[حیات]]شان استفاده می‌کنيد {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا‏‏}} <ref> جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما [[اهل بیت]] هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> در مسئله‌ علم، این گروه از روایات تصريح می‌نماید [[علم]] آنها روز به روز و هفته به هفته و ماه به ماه افزایش پیدا می‌کند، البته این [[افزایش علم]] منافات با اصل آن قوه ندارد و نمی‌توان از روایت دال بر وجود [[قوه قدسیه]] استفاده کرد از هنگام ولادت تمام علوم یک‌جا و دفعةً در اختیار آنها قرار داده شده است»<ref>[http://www.new.fazellankarani.com/persian/lecture/9483/ وبگاه پاسخ‌دهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۹۱: خط ۱۰۱:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید ابراهیم افتخاری]]''' در پایان‌نامه ''«[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]»'' در این‌باره گفته است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید ابراهیم افتخاری]]''' در پایان‌نامه ''«[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::«یکی از موارد دیگری که در روایات محدثین مکتب قم، برای منبع و مأخذ [[علم امام]] به آن اشاره شده است، عروج روح [[امام]] به آسمان در هر شب جمعه و افزایش [[علم امام]] بعد از این اتفاق است، این منبع [[علم امام]] به قدری مهم است که [[امامان]] در جواب اصحابشان فرموده‌اند که اگر علم ما افزایش نیابد، تمام می‌شود.
::::::«یکی از موارد دیگری که در روایات محدثین مکتب قم، برای منبع و مأخذ [[علم امام]] به آن اشاره شده است، عروج روح [[امام]] به آسمان در هر شب جمعه و افزایش [[علم امام]] بعد از این اتفاق است، این منبع [[علم امام]] به قدری مهم است که [[امامان]] در جواب اصحابشان فرموده‌اند که اگر علم ما افزایش نیابد، تمام می‌شود.
::::::[[صفار]] روایاتی را نقل می‌کند مبنی بر اینکه در هر شب جمعه، فرشتگان و پیامبران و اوصیاءِ از دنیا رفته و ارواح اوصیاء و امامی که در میان مردم است "یعنی [[امام]] هر زمان"، به آسمان عروج کرده و هفت بار دور عرش الهی طواف کرده و خداوند را تسبیح و تقدیس می‌کنند و بعد در کنار هر رکنی از ارکان عرش، دو رکعت نماز می‌خوانند و بر می‌گردند، آنگاه پیامبران و اوصیاء و روح وصی زنده، در درون خودشان احساس شادی زیادی می‌کنند و به [[امام]] زنده و امامان دیگر، الهامی از علم می‌شود، که علمشان افزایش پیدا می‌کند. [[امام صادق]]{{ع}}، در تعلیل این نکته می‌فرماید، اگر چنین نباشد، علم ما تمام می‌شود.  
 
[[صفار]] روایاتی را نقل می‌کند مبنی بر اینکه در هر شب جمعه، فرشتگان و پیامبران و اوصیاءِ از دنیا رفته و ارواح اوصیاء و امامی که در میان مردم است "یعنی [[امام]] هر زمان"، به آسمان عروج کرده و هفت بار دور عرش الهی طواف کرده و خداوند را تسبیح و تقدیس می‌کنند و بعد در کنار هر رکنی از ارکان عرش، دو رکعت نماز می‌خوانند و بر می‌گردند، آنگاه پیامبران و اوصیاء و روح وصی زنده، در درون خودشان احساس شادی زیادی می‌کنند و به [[امام]] زنده و امامان دیگر، الهامی از علم می‌شود، که علمشان افزایش پیدا می‌کند. [[امام صادق]]{{ع}}، در تعلیل این نکته می‌فرماید، اگر چنین نباشد، علم ما تمام می‌شود.  
::::::بنا به روایات نقل شده در کافی، در هر شب جمعه، روح امامی که در میان شماست "[[امام]] زمان شما"، به همراه ارواح پیامبران و امامان درگذشته، به آسمان عروج کرده و هفت دور عرش الهی را طواف کرده و در کنار هر رکنی از ارکان عرش، دو رکعت نماز خوانده و سپس به بدن مادی خود بر می‌گردد و وقتی صبح می‌شود، علم امامی که در میان شماست "[[امام]] زمان شما" به مقداری زیادی افزوده شده است.
::::::بنا به روایات نقل شده در کافی، در هر شب جمعه، روح امامی که در میان شماست "[[امام]] زمان شما"، به همراه ارواح پیامبران و امامان درگذشته، به آسمان عروج کرده و هفت دور عرش الهی را طواف کرده و در کنار هر رکنی از ارکان عرش، دو رکعت نماز خوانده و سپس به بدن مادی خود بر می‌گردد و وقتی صبح می‌شود، علم امامی که در میان شماست "[[امام]] زمان شما" به مقداری زیادی افزوده شده است.
::::::[[امام باقر]]{{ع}} به این نکته اشاره می‌کند، که [[علم امام]] همیشه باید در حال افزایش باشد و اگر این علم افزایش پیدا نکند، ایشان بدون علم می‌شوند، و افزایش [[علم امام]] هم به این صورت است که ابتدا این علم جدید به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} عرضه شده و سپس از طریق ایشان، به امامان بعد از خودش تا به من برسد. طبق این مبنا، این افزایش علوم شامل [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و امامان قبلی هم می‌شود و اینگونه نیست که [[علم امام]] فعلی، از علم امامان قبل از خودش و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بیشتر باشد.
 
::::::عرضه اعمال انسان‌ها به [[امام]]: خداوند با عرضه اعمال انسان‌ها به [[امام]]، [[علم امام]] را در مورد اعمال و رفتار انسان‌ها افزایش می‌دهد و همین امر به [[امامت]] [[امام]] کمک کرده و او بهتر می‌تواند به وظایف خودش در جامعه بپردازد.
[[امام باقر]]{{ع}} به این نکته اشاره می‌کند، که [[علم امام]] همیشه باید در حال افزایش باشد و اگر این علم افزایش پیدا نکند، ایشان بدون علم می‌شوند، و افزایش [[علم امام]] هم به این صورت است که ابتدا این علم جدید به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} عرضه شده و سپس از طریق ایشان، به امامان بعد از خودش تا به من برسد. طبق این مبنا، این افزایش علوم شامل [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و امامان قبلی هم می‌شود و اینگونه نیست که [[علم امام]] فعلی، از علم امامان قبل از خودش و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بیشتر باشد.
::::::در همان روایتی که قبلاً در مورد وجود ستونی از نور برای [[امام]]، از [[شیخ صدوق]] نقل کردیم، به این نکته تصریح می‌کرد که یکی از مسائلی را که [[امام]] در آن ستون نور می‌بیند، اعمال انسانهاست<ref>{{عربی|اندازه=130%|« وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِنَّ الْإِمَامَ مُؤَيَّدٌ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَمُودٌ مِنْ نُورٍيَرَى فِيهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ وَ كُلَّمَا احْتَاجَ إِلَيْهِ لِدَلَالَةٍ اطَّلَعَ عَلَيْهِ وَ يَبْسُطُهُ فَيَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنْهُ فَلَا يَعْلَم»}}؛ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج۱، ص ۲۱۴.</ref> خداوند به این وسیله، [[امام]] را از اعمال انسانها مطلع می‌کند.
 
::::::[[کلینی]] در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} نقل می‌کند که ایشان با استناد به آیه شریفه {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}} <ref> و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.</ref> می‌فرماید: اعمال شما، هر روز و شب بر من عرضه می‌شود. [[امام رضا]]{{ع}} در این حدیث شریف، [[علی]]{{ع}} را مصداق آن "مؤمن" ذکر شده در قرآن می‌داند و این گونه به شیعیانش اعلام می‌کند که همیشه از وضع آنها با خبر و مطلع است<ref>{{عربی|« عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّيَّاتِ وَ كَانَ مَكِيناً عِنْدَ الرِّضَا {{ع}} قَالَ‏ قُلْتُ لِلرِّضَا{{ع}}ادْعُ اللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ {{ع}}»}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۹.</ref> »<ref>[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص ۷۲، ۷۳</ref>.
عرضه اعمال انسان‌ها به [[امام]]: خداوند با عرضه اعمال انسان‌ها به [[امام]]، [[علم امام]] را در مورد اعمال و رفتار انسان‌ها افزایش می‌دهد و همین امر به [[امامت]] [[امام]] کمک کرده و او بهتر می‌تواند به وظایف خودش در جامعه بپردازد.
 
در همان روایتی که قبلاً در مورد وجود ستونی از نور برای [[امام]]، از [[شیخ صدوق]] نقل کردیم، به این نکته تصریح می‌کرد که یکی از مسائلی را که [[امام]] در آن ستون نور می‌بیند، اعمال انسانهاست<ref>{{عربی|اندازه=130%|« وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ إِنَّ الْإِمَامَ مُؤَيَّدٌ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَمُودٌ مِنْ نُورٍيَرَى فِيهِ أَعْمَالَ الْعِبَادِ وَ كُلَّمَا احْتَاجَ إِلَيْهِ لِدَلَالَةٍ اطَّلَعَ عَلَيْهِ وَ يَبْسُطُهُ فَيَعْلَمُ وَ يُقْبَضُ عَنْهُ فَلَا يَعْلَم»}}؛ صدوق، عيون أخبار الرضا، ج۱، ص ۲۱۴.</ref> خداوند به این وسیله، [[امام]] را از اعمال انسانها مطلع می‌کند.
 
[[کلینی]] در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} نقل می‌کند که ایشان با استناد به آیه شریفه {{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ}} <ref> و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.</ref> می‌فرماید: اعمال شما، هر روز و شب بر من عرضه می‌شود. [[امام رضا]]{{ع}} در این حدیث شریف، [[علی]]{{ع}} را مصداق آن "مؤمن" ذکر شده در قرآن می‌داند و این گونه به شیعیانش اعلام می‌کند که همیشه از وضع آنها با خبر و مطلع است<ref>{{عربی|« عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّيَّاتِ وَ كَانَ مَكِيناً عِنْدَ الرِّضَا {{ع}} قَالَ‏ قُلْتُ لِلرِّضَا{{ع}}ادْعُ اللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ {{ع}}»}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۲۱۹.</ref> »<ref>[[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص ۷۲، ۷۳</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۳۴: خط ۱۴۹:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در دو مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' و ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD)علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]»'' در این باره گفته است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در دو مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' و ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%88_%D8%B5%D8%AD%DB%8C%D8%AD)علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]»'' در این باره گفته است:  
::::::*«نگاه اعتدالی، [[علم امام]]{{ع}} را دارای دو بعد و دو حیثیت می‌داند که از حیثی مطلق و بی‌حد است و استثناء نداشته و نامتغیر است و از حیث دیگر ناقص و متغیر است و تدریجاً‌ افزوده می‌شود. شرح این نگاه و ادله آن مقدماتی دارد که آن را به بحث بعد موکول می‌کنیم ان‌شاءالله. فعلاً مناسب است اشاره‌ای به اشکال نگاه افراطی بشود. گرایش افراطی می‌گوید علم ائمه تک‌بعدی است و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را [[علم غیب فعلی یا دائمی به چه معناست؟ (پرسش)|بالفعل می‌دانند]] و علم‌شان افزوده نمی‌شود. ولی این نگاه با نصوص قرآن کریم و سیره و روایات مخالف است. ما معتقدیم که [[پیامبر]]{{صل}} اشرف [[اهل‌ بیت]]{{عم}} هستند. قرآن‌ کریم در ترسیم شخصیت [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} تأکید می‌کند که [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} حتی بعد از رسالت از حیثی همه چیز را نمی‌دانسته‌اند و علمشان به واسطه نزول [[وحی]] افزایش می‌یافته و این مسأله از نصوص قرآن است که قابل تأویل نیست. اینکه به حضرت وحی می‌شده و از جانب خداوند مورد تعلیم و آموزش بوده‌اند، و برخی از مطالب بوده که حضرت نمی‌دانسته‌اند و تدریجاً بر قلب حضرت نازل می‌شده است، از مسلمات قرآن است. آیاتی نظیر: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است». سوره هود، آیه۴۹.</ref> {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۱ سوره برائت به صراحت نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ]]}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۱ </ref> به صراحت مطلق علم را از حضرت نفی می‌کند. نزول تدریجی قرآن و پاسخ‌های خداوند به سؤالات آن حضرت در قرآن به وضوح بیان شده است و اگر علم حضرت مطلقِ مطلق بود، دیگر جایی برای این مسائل باقی نمی‌ماند. سیره هم سراسر همین مسأله را نشان می‌دهد که حضرت برخی از مسائل را نمی‌دانسته‌اند و به تدریج معلوم می‌شده است. سیره [[اهل بیت]]{{عم}} نیز همین‌ طور بوده است. روایات هم یک‌صدا از تعلیم حضرت [[پیامبر|رسول‌الله]]{{صل}} توسط [[جبرائیل]] صحبت می‌کند و به‌ صراحت می‌فرماید که [[ائمه]]{{عم}} علم‌شان افزوده می‌شود و [[مرحوم مجلسی]] در جلد بیست و‌ شش بحار‌الانوار بابی دارند با این عنوان: {{عربی|«باب أنهم{{عم}} يزادون و لو لا ذلك لنفد ما عندهم و إن أرواحهم تعرج إلى السماء في ليلة الجمعة»}}<ref>روایاتی درباره اینکه علم ایشان{{عم}} افزایش می‌یابد، که اگر اینگونه نبود علم ایشان به اتمام می‌رسید و ارواح ایشان در روز جمعه به سوی آسمان عروج می‌یافت</ref> و در آن قریب به چهل حدیث ذکر می‌کنند. صاحبان این نگاه افراطی می‌گویند [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را می‌دانستند و تنها فرق‌شان با خدا این است که خدا [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|استقلالاً می‌داند]] و ایشان به شکل [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|غیر‌استقلالی]] و به تعلیم الهی. این سخن به‌هیچ‌وجه با آیات قرآن و روایات نمی‌سازد؛ چون اگر کسی همه چیز را مطلقاً بداند - چه به شکل استقلالی و چه به شکل غیر‌استقلالی - دیگر نیازی به آموزش و وحی ندارد و علم او نیز قابل افزایش و ازدیاد نیست. بلکه بالاتر از این، در قرآن کریم هم نسبت [[علم غیب]] استقلالی و هم علم غیر استقلالی را به [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} رد می‌کند. '''توضیح اینکه:''' بعضی از آیات نفی غیب از حضرت [[پیامبر|رسول‌ اکرم]]{{صل}} را می‌توان حمل بر نفی علم استقلالی نمود. مثل این آیه: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ]]}}<ref>«بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟»؛ سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> '''ممکن است بگوئیم''' مراد این است که من [[علم غیب ]] را [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|بالذات و بالاستقلال]] نمی‌دانم، ولی به تعلیم الهی همه غیب در نزد من حاضر است. ولی برخی از آیات قرآن این توجیه را نمی‌پذیرد. خداوند در سورۀ اعراف می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید».</ref> در این آیه هم [[علم غیب]] نفی شده و هم بر آن به نفی تالی استدلال شده و استدلال آن، هم نفی علم استقلالی را در بر می‌گیرد و هم نفی علم غیر‌ استقلالی را؛ چون این تالی که برای شرط بیان می‌شود، اعم است از اینکه حضرت [[علم غیب]] را استقلالی بدانند یا غیر‌استقلالی. انسان اگر علم غیب غیر‌استقلالی هم داشته باشد {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}} تحقق پیدا می‌کند. با اینکه لو شرطیه در مقام قیاس استثنائی به رفع تالی است. می‌فرماید که من علم غیب ندارم و چون [[علم غیب ]]ندارم استکثار خیر ندارم و از اینکه مصداق {{متن قرآن|مَسَّنِيَ السُّوءُ}} می‌شوم باید بفهمید فاقد علم غیبم. یعنی مسلماً [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} در زندگی و [[حیات]] عادی‌شان مانند انسان‌های عادی در معرض سوء و خیر بودند و نسبت به تقدیرات الهی در حالت خوف و رجا قرار داشتند. وقتی می‌خواستند سفری بروند یا کاری را انجام دهند نمی‌دانستند در سفر خطری هست یا نیست و به خدا استعاذه می‌کردند، وقتی دشمنی حمله می‌کرد و خطری برای حضرت اتفاق می‌افتاد یا حضرت مریض می‌شدند، حالت خوف و رجاء در حضرت مشهود بود. در سیره هم مکرراً‌ نقل شده و صریح آیات قرآن نیز همین است. صاحبان نگاه افراطی می‌گویند تمام آن‌چه در سیره آمده و در روایات نقل شده، همه یا تقیه یا تظاهر است. [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را می‌دانستند ولی چون افراد کشش و فهم آن را نداشتند در ظاهر خود را جاهل نشان می‌دادند و همیشه تظاهر به جهل می‌کردند و آیات قرآن نیز باید همگی تأویل شود. ولی این روش برای فهم معارف صحیح نیست. درست نیست که انسان چون نمی‌تواند دو دسته روایت متواتر را با هم جمع کند یک‌دسته را کلا تأویل نموده و حمل بر تظاهر کند. شأن امام از چنین نسبت‌هایی شریف‌تر است و دلالت قرآن کریم و سیره و روایات بر عدم [[آیا علم غیب معصوم مطلق است؟ (پرسش)|علم غیب مطلق امام قطعی است]] و نمی‌توان از آن دست برداشت. اگر بنا باشد باب تأویل‌های این چنینی باز شود دیگر سنگ‌بر‌سنگ نمی‌ایستد و همه معارف از اعتبار ساقط می‌گردد. به تعبیر حضرت [[علامه طباطبایی]] با این روش، آیات قرآن که آیات هدایت است، به آیات اضلال و گمراهی تبدیل می‌شود که باید آن را همیشه بر یک دسته معانی خاص و غیر متعارف حمل نمود و این با شأن قرآن کریم نمی‌سازد و به تبع با شأن [[ائمه]]{{عم}} نیز در روایات‌شان و در سیره‌شان قطعاً ناسازگار است. انسان باید سعی کند مفاد آیات و روایات را درست بفهمد، نه اینکه آن را به سلیقه خود توجیه نماید. به‌هر‌حال چون این نظر خلاف قطعیات است بهتر است از آن عبور کنیم و به توضیح و تشریح نظر اعتدالی و صحیح بپردازیم که در آن علم امام مطلق است از حیثی و مقید و محدود است از حیثی دیگر»<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref>.
::::::*«نگاه اعتدالی، [[علم امام]]{{ع}} را دارای دو بعد و دو حیثیت می‌داند که از حیثی مطلق و بی‌حد است و استثناء نداشته و نامتغیر است و از حیث دیگر ناقص و متغیر است و تدریجاً‌ افزوده می‌شود. شرح این نگاه و ادله آن مقدماتی دارد که آن را به بحث بعد موکول می‌کنیم ان‌شاءالله. فعلاً مناسب است اشاره‌ای به اشکال نگاه افراطی بشود. گرایش افراطی می‌گوید علم ائمه تک‌بعدی است و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را [[علم غیب فعلی یا دائمی به چه معناست؟ (پرسش)|بالفعل می‌دانند]] و علم‌شان افزوده نمی‌شود. ولی این نگاه با نصوص قرآن کریم و سیره و روایات مخالف است. ما معتقدیم که [[پیامبر]]{{صل}} اشرف [[اهل‌ بیت]]{{عم}} هستند. قرآن‌ کریم در ترسیم شخصیت [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} تأکید می‌کند که [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} حتی بعد از رسالت از حیثی همه چیز را نمی‌دانسته‌اند و علمشان به واسطه نزول [[وحی]] افزایش می‌یافته و این مسأله از نصوص قرآن است که قابل تأویل نیست. اینکه به حضرت وحی می‌شده و از جانب خداوند مورد تعلیم و آموزش بوده‌اند، و برخی از مطالب بوده که حضرت نمی‌دانسته‌اند و تدریجاً بر قلب حضرت نازل می‌شده است، از مسلمات قرآن است. آیاتی نظیر: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ]]}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است». سوره هود، آیه۴۹.</ref> {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۰۱ سوره برائت به صراحت نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ]]}}<ref>«و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند»؛ سوره توبه، آیه ۱۰۱ </ref> به صراحت مطلق علم را از حضرت نفی می‌کند. نزول تدریجی قرآن و پاسخ‌های خداوند به سؤالات آن حضرت در قرآن به وضوح بیان شده است و اگر علم حضرت مطلقِ مطلق بود، دیگر جایی برای این مسائل باقی نمی‌ماند. سیره هم سراسر همین مسأله را نشان می‌دهد که حضرت برخی از مسائل را نمی‌دانسته‌اند و به تدریج معلوم می‌شده است. سیره [[اهل بیت]]{{عم}} نیز همین‌ طور بوده است. روایات هم یک‌صدا از تعلیم حضرت [[پیامبر|رسول‌الله]]{{صل}} توسط [[جبرائیل]] صحبت می‌کند و به‌ صراحت می‌فرماید که [[ائمه]]{{عم}} علم‌شان افزوده می‌شود و [[مرحوم مجلسی]] در جلد بیست و‌ شش بحار‌الانوار بابی دارند با این عنوان: {{عربی|«باب أنهم{{عم}} يزادون و لو لا ذلك لنفد ما عندهم و إن أرواحهم تعرج إلى السماء في ليلة الجمعة»}}<ref>روایاتی درباره اینکه علم ایشان{{عم}} افزایش می‌یابد، که اگر اینگونه نبود علم ایشان به اتمام می‌رسید و ارواح ایشان در روز جمعه به سوی آسمان عروج می‌یافت</ref> و در آن قریب به چهل حدیث ذکر می‌کنند. صاحبان این نگاه افراطی می‌گویند [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را می‌دانستند و تنها فرق‌شان با خدا این است که خدا [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|استقلالاً می‌داند]] و ایشان به شکل [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|غیر‌استقلالی]] و به تعلیم الهی. این سخن به‌هیچ‌وجه با آیات قرآن و روایات نمی‌سازد؛ چون اگر کسی همه چیز را مطلقاً بداند - چه به شکل استقلالی و چه به شکل غیر‌استقلالی - دیگر نیازی به آموزش و وحی ندارد و علم او نیز قابل افزایش و ازدیاد نیست. بلکه بالاتر از این، در قرآن کریم هم نسبت [[علم غیب]] استقلالی و هم علم غیر استقلالی را به [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} رد می‌کند. '''توضیح اینکه:''' بعضی از آیات نفی غیب از حضرت [[پیامبر|رسول‌ اکرم]]{{صل}} را می‌توان حمل بر نفی علم استقلالی نمود. مثل این آیه: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ]]}}<ref>«بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟»؛ سوره انعام، آیه ۵۰.</ref> '''ممکن است بگوئیم''' مراد این است که من [[علم غیب ]] را [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|بالذات و بالاستقلال]] نمی‌دانم، ولی به تعلیم الهی همه غیب در نزد من حاضر است. ولی برخی از آیات قرآن این توجیه را نمی‌پذیرد. خداوند در سورۀ اعراف می‌فرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَاء اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}<ref>«بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید».</ref> در این آیه هم [[علم غیب]] نفی شده و هم بر آن به نفی تالی استدلال شده و استدلال آن، هم نفی علم استقلالی را در بر می‌گیرد و هم نفی علم غیر‌ استقلالی را؛ چون این تالی که برای شرط بیان می‌شود، اعم است از اینکه حضرت [[علم غیب]] را استقلالی بدانند یا غیر‌استقلالی. انسان اگر علم غیب غیر‌استقلالی هم داشته باشد {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}} تحقق پیدا می‌کند. با اینکه لو شرطیه در مقام قیاس استثنائی به رفع تالی است. می‌فرماید که من علم غیب ندارم و چون [[علم غیب ]]ندارم استکثار خیر ندارم و از اینکه مصداق {{متن قرآن|مَسَّنِيَ السُّوءُ}} می‌شوم باید بفهمید فاقد علم غیبم. یعنی مسلماً [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} در زندگی و [[حیات]] عادی‌شان مانند انسان‌های عادی در معرض سوء و خیر بودند و نسبت به تقدیرات الهی در حالت خوف و رجا قرار داشتند. وقتی می‌خواستند سفری بروند یا کاری را انجام دهند نمی‌دانستند در سفر خطری هست یا نیست و به خدا استعاذه می‌کردند، وقتی دشمنی حمله می‌کرد و خطری برای حضرت اتفاق می‌افتاد یا حضرت مریض می‌شدند، حالت خوف و رجاء در حضرت مشهود بود. در سیره هم مکرراً‌ نقل شده و صریح آیات قرآن نیز همین است. صاحبان نگاه افراطی می‌گویند تمام آن‌چه در سیره آمده و در روایات نقل شده، همه یا تقیه یا تظاهر است. [[ائمه]]{{عم}} همه چیز را می‌دانستند ولی چون افراد کشش و فهم آن را نداشتند در ظاهر خود را جاهل نشان می‌دادند و همیشه تظاهر به جهل می‌کردند و آیات قرآن نیز باید همگی تأویل شود. ولی این روش برای فهم معارف صحیح نیست. درست نیست که انسان چون نمی‌تواند دو دسته روایت متواتر را با هم جمع کند یک‌دسته را کلا تأویل نموده و حمل بر تظاهر کند. شأن امام از چنین نسبت‌هایی شریف‌تر است و دلالت قرآن کریم و سیره و روایات بر عدم [[آیا علم غیب معصوم مطلق است؟ (پرسش)|علم غیب مطلق امام قطعی است]] و نمی‌توان از آن دست برداشت. اگر بنا باشد باب تأویل‌های این چنینی باز شود دیگر سنگ‌بر‌سنگ نمی‌ایستد و همه معارف از اعتبار ساقط می‌گردد. به تعبیر حضرت [[علامه طباطبایی]] با این روش، آیات قرآن که آیات هدایت است، به آیات اضلال و گمراهی تبدیل می‌شود که باید آن را همیشه بر یک دسته معانی خاص و غیر متعارف حمل نمود و این با شأن قرآن کریم نمی‌سازد و به تبع با شأن [[ائمه]]{{عم}} نیز در روایات‌شان و در سیره‌شان قطعاً ناسازگار است. انسان باید سعی کند مفاد آیات و روایات را درست بفهمد، نه اینکه آن را به سلیقه خود توجیه نماید. به‌هر‌حال چون این نظر خلاف قطعیات است بهتر است از آن عبور کنیم و به توضیح و تشریح نظر اعتدالی و صحیح بپردازیم که در آن علم امام مطلق است از حیثی و مقید و محدود است از حیثی دیگر»<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref>.
::::::*افزایش [[علم امام]]{{ع}} دو معنا دارد:
 
*افزایش [[علم امام]]{{ع}} دو معنا دارد:
::::::۱. نوعی از علومی که دائماً به [[امام]]{{ع}} افزوده می‌شود، همان سیر نفس [[امام]]{{ع}} در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است، که همواره و پی‌در‌پی تحقق می‌پذیرد و این تجلیات اسمائی و صفاتی مافوق عالم حس و خیال و عقل می‌باشد. از این نوع تجلیات به سفر دوم از اسفار اربعه یعنی سیر فی‌الحق و فی‌الله تعبیر می‌کنند که پایان ناپذیر است.
::::::۱. نوعی از علومی که دائماً به [[امام]]{{ع}} افزوده می‌شود، همان سیر نفس [[امام]]{{ع}} در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است، که همواره و پی‌در‌پی تحقق می‌پذیرد و این تجلیات اسمائی و صفاتی مافوق عالم حس و خیال و عقل می‌باشد. از این نوع تجلیات به سفر دوم از اسفار اربعه یعنی سیر فی‌الحق و فی‌الله تعبیر می‌کنند که پایان ناپذیر است.
::::::طبق روایات در شب‌های جمعه [[ائمه]]{{عم}} به عرش الهی می‌روند و بازمی‌گردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه می‌شود؛ شاید این علوم از این دست باشد:{{عربی|«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيَّ شَأْنٍ قَالَ يُؤْذَنُ لِلْمَلَائِكَةِ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ الْأَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيَطُوفُونَ بِعَرْشِ رَبِّهَا أُسْبُوعاً وَ هُمْ يَقُولُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ حَتَّى إِذَا فَرَغُوا صَلَّوْا خَلْفَ كُلِّ قَائِمَةٍ لَهُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَنْصَرِفُونَ فَتَنْصَرِفُ الْمَلَائِكَةُ بِمَا وَضَعَ اللَّهُ فِيهَا مِنَ الِاجْتِهَادِ شديد [شَدِيداً] إِعْظَامُهُمْ لِمَا رَأَوْا وَ قَدْ زِيدَ فِي اجْتِهَادِهِمْ وَ خَوْفِهِمْ مِثْلُهُ وَ يَنْصَرِفُ النَّبِيُّونَ وَ الْأَوْصِيَاءُ وَ أَرْوَاحُ الْأَحْيَاءِ شَدِيداً عَجَبُهُمْ وَ قَدْ فَرِحُوا أَشَدَّ الْفَرَحِ لِأَنْفُسِهِمْ وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اكْتُمْ فَوَ اللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ كَذَا وَ كَذَا عِنْدَكَ حِصَنَةً قَالَ يَا مَحْبُورُ وَ اللَّهِ مَا يُلْهَمُ الْإِقْرَارُ بِمَا تَرَى إِلَّا الصَّالِحُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي‌ كَثِيرُ صَلَاحٍ قَالَ لَا تَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّاكَ صَالِحاً حَيْثُ يَقُولُ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي الَّذِينَ آمَنُوا بِنَا وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ جَمِيعِ حُجَجِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ السَّلَامُ»}}<ref>از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که فرمود: به درستی که برای ما در شبهای جمعه جایگاه ویژه ای می باشد. عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده می‌شود که به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می گردند و طواف می نمایند در حالی که می گویند، بسیار پاک و منزه و پر قداست است پروردگار فرشتگان و پروردگار روح "سبوح قدوس رب الملائکة والروح". زمانی که از طواف نمودن فارغ گردند پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می آورند. سپس همه می روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده -که این تلاش ناشی از بزرگداشتشان از آنچه می بینند می باشد، که به همان اندازه از این تلاش و ترس بر آنان افزوده می گردد- منصرف گردیده می روند، هم چنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می گردند در حالی که بسیار شگفت زده می باشند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان تر نیست. "این امر را" مخفی نگاهدار که به خدا قسم این مسأله نزد او بسیار پراهمیت تر و عزیزتر از هر امر مهم دیگر می باشد. فرمود ای محبور "مورد تنعم قرار گرفته" به خدا قسم اقرار به مطلبی که بیان کردم به کسی الهام نمی گردد مگر اینکه از صالحان و پارسایان باشد. عرض کردم به خدا قسم من مقدار زیادی از صلاح و پارسایی ندارم. [[امام]]{{ع}} فرمود به خداوند دروغ نگو، همانا خداوند متعال تو را صالح و پارسا نامید آنجا که می فرماید: ایشان همراه کسانی هستند که خداوند متعال بر ایشان نعمت قرار داد از پیامبران و راستگویان و شهدا و صالحان. صالحان یعنی کسانی که به ما و به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و فرشتگان خداوند و پیامبران او و به تمام حجتهای خداوند بر او و بر محمد و آل پاک و طاهرین دیندار او ایمان آورده‌اند؛ بحار‌الأنوار، ج‌۲۶، ص ۸۸. </ref>.
 
::::::۲. نوع دیگر از علومی که افزوده می‌شود، علم به‌همین حقائق مادی و خصوصیات عالم طبع است که به تناسب شرائط زمان و مکان از باطن امام بر ظاهر تنزل می‌کند، و امام بدان تفصیلاً و در عالم ظاهر آگاه می‌شوند. این علوم در قالب انواع گوناگونی از مکاشفات سمعی و بصری و غیرحسی برای ائمه تحقق پیدا می‌کند:{{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّا لَنُزَادُ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ لَوْ لَمْ نُزَدْ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا قَالَ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ يَأْتِيكُمْ بِهِ قَالَ إِنَّ مِنَّا مَنْ يُعَايِنُ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يُنْقَرُ فِي قَلْبِهِ كَيْتَ وَ كَيْتَ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يَسْمَعُ بِأُذُنِهِ وَقْعاً كَوَقْعِ السِّلْسِلَةِ فِي الطَّسْتِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ مَنِ الَّذِي يَأْتِيكُمْ بِذَلِكَ قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيل»}}<ref>از ابی بصیر نقل شده گفت شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: به تحقیق به ما در شب و روز افزوده می‌شود، که اگر به ما افزوده نگردد هر آنچه نزد ماست به اتمام خواهد رسید. ابو بصیر گفت: فدایتان گردم چه کسی آن را نزد شما می آورد؟ امام فرمود: به تحقیق از میان ما کسانی هستند که آن را می‌نگرند، و از میان ما کسانی هستند که علم در دل ایشان به شکل مفصل قرار می گیرد، و از میان ما کسانی هستند که با گوش خود می شنود مانند صدای زنجیری که به لب تشت می کشند. به ایشان عرض کردم چه کسی آن علم را برای شما می آورد، فرمود مخلوقی که با عظمت تر از [[حضرت جبرئیل]]{{ع}} و [[حضرت میکائیل]]{{ع}} است؛ بصائر‌الدرجات، ج۱، ص۲۳۲.</ref>.
طبق روایات در شب‌های جمعه [[ائمه]]{{عم}} به عرش الهی می‌روند و بازمی‌گردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه می‌شود؛ شاید این علوم از این دست باشد:{{عربی|«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيَّ شَأْنٍ قَالَ يُؤْذَنُ لِلْمَلَائِكَةِ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ الْأَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيَطُوفُونَ بِعَرْشِ رَبِّهَا أُسْبُوعاً وَ هُمْ يَقُولُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ حَتَّى إِذَا فَرَغُوا صَلَّوْا خَلْفَ كُلِّ قَائِمَةٍ لَهُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَنْصَرِفُونَ فَتَنْصَرِفُ الْمَلَائِكَةُ بِمَا وَضَعَ اللَّهُ فِيهَا مِنَ الِاجْتِهَادِ شديد [شَدِيداً] إِعْظَامُهُمْ لِمَا رَأَوْا وَ قَدْ زِيدَ فِي اجْتِهَادِهِمْ وَ خَوْفِهِمْ مِثْلُهُ وَ يَنْصَرِفُ النَّبِيُّونَ وَ الْأَوْصِيَاءُ وَ أَرْوَاحُ الْأَحْيَاءِ شَدِيداً عَجَبُهُمْ وَ قَدْ فَرِحُوا أَشَدَّ الْفَرَحِ لِأَنْفُسِهِمْ وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اكْتُمْ فَوَ اللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ كَذَا وَ كَذَا عِنْدَكَ حِصَنَةً قَالَ يَا مَحْبُورُ وَ اللَّهِ مَا يُلْهَمُ الْإِقْرَارُ بِمَا تَرَى إِلَّا الصَّالِحُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي‌ كَثِيرُ صَلَاحٍ قَالَ لَا تَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّاكَ صَالِحاً حَيْثُ يَقُولُ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي الَّذِينَ آمَنُوا بِنَا وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ جَمِيعِ حُجَجِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ السَّلَامُ»}}<ref>از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که فرمود: به درستی که برای ما در شبهای جمعه جایگاه ویژه ای می باشد. عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده می‌شود که به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می گردند و طواف می نمایند در حالی که می گویند، بسیار پاک و منزه و پر قداست است پروردگار فرشتگان و پروردگار روح "سبوح قدوس رب الملائکة والروح". زمانی که از طواف نمودن فارغ گردند پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می آورند. سپس همه می روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده -که این تلاش ناشی از بزرگداشتشان از آنچه می بینند می باشد، که به همان اندازه از این تلاش و ترس بر آنان افزوده می گردد- منصرف گردیده می روند، هم چنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می گردند در حالی که بسیار شگفت زده می باشند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان تر نیست. "این امر را" مخفی نگاهدار که به خدا قسم این مسأله نزد او بسیار پراهمیت تر و عزیزتر از هر امر مهم دیگر می باشد. فرمود ای محبور "مورد تنعم قرار گرفته" به خدا قسم اقرار به مطلبی که بیان کردم به کسی الهام نمی گردد مگر اینکه از صالحان و پارسایان باشد. عرض کردم به خدا قسم من مقدار زیادی از صلاح و پارسایی ندارم. [[امام]]{{ع}} فرمود به خداوند دروغ نگو، همانا خداوند متعال تو را صالح و پارسا نامید آنجا که می فرماید: ایشان همراه کسانی هستند که خداوند متعال بر ایشان نعمت قرار داد از پیامبران و راستگویان و شهدا و صالحان. صالحان یعنی کسانی که به ما و به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و فرشتگان خداوند و پیامبران او و به تمام حجتهای خداوند بر او و بر محمد و آل پاک و طاهرین دیندار او ایمان آورده‌اند؛ بحار‌الأنوار، ج‌۲۶، ص ۸۸. </ref>.
::::::روایاتی که از عرضه اعمال بر [[امام]]{{ع}} در زمان‌هائی خاص سخن می‌گوید از همین باب است، که [[امام]]{{ع}} در ایام خاصی توجه تفصیلی به اعمال شیعیان می‌نمایند. پس علومِ در حال ازدیاد اختصاصی به علوم ملکوتی ندارد<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]</ref>.
 
۲. نوع دیگر از علومی که افزوده می‌شود، علم به‌همین حقائق مادی و خصوصیات عالم طبع است که به تناسب شرائط زمان و مکان از باطن امام بر ظاهر تنزل می‌کند، و امام بدان تفصیلاً و در عالم ظاهر آگاه می‌شوند. این علوم در قالب انواع گوناگونی از مکاشفات سمعی و بصری و غیرحسی برای ائمه تحقق پیدا می‌کند:{{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ إِنَّا لَنُزَادُ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ لَوْ لَمْ نُزَدْ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا قَالَ أَبُو بَصِيرٍ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ يَأْتِيكُمْ بِهِ قَالَ إِنَّ مِنَّا مَنْ يُعَايِنُ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يُنْقَرُ فِي قَلْبِهِ كَيْتَ وَ كَيْتَ وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يَسْمَعُ بِأُذُنِهِ وَقْعاً كَوَقْعِ السِّلْسِلَةِ فِي الطَّسْتِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ مَنِ الَّذِي يَأْتِيكُمْ بِذَلِكَ قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيل»}}<ref>از ابی بصیر نقل شده گفت شنیدم [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: به تحقیق به ما در شب و روز افزوده می‌شود، که اگر به ما افزوده نگردد هر آنچه نزد ماست به اتمام خواهد رسید. ابو بصیر گفت: فدایتان گردم چه کسی آن را نزد شما می آورد؟ امام فرمود: به تحقیق از میان ما کسانی هستند که آن را می‌نگرند، و از میان ما کسانی هستند که علم در دل ایشان به شکل مفصل قرار می گیرد، و از میان ما کسانی هستند که با گوش خود می شنود مانند صدای زنجیری که به لب تشت می کشند. به ایشان عرض کردم چه کسی آن علم را برای شما می آورد، فرمود مخلوقی که با عظمت تر از [[حضرت جبرئیل]]{{ع}} و [[حضرت میکائیل]]{{ع}} است؛ بصائر‌الدرجات، ج۱، ص۲۳۲.</ref>.
 
روایاتی که از عرضه اعمال بر [[امام]]{{ع}} در زمان‌هائی خاص سخن می‌گوید از همین باب است، که [[امام]]{{ع}} در ایام خاصی توجه تفصیلی به اعمال شیعیان می‌نمایند. پس علومِ در حال ازدیاد اختصاصی به علوم ملکوتی ندارد<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تبیین دیدگاه اعتدالی و صحیح)]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۷۸: خط ۱۹۷:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]'''  (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آل‌بویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]'''  (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آل‌بویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«[[امام صادق]]{{ع}} به [[ابی یحیی صنعانی]] فرمود: ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آنها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود.
::::::«[[امام صادق]]{{ع}} به [[ابی یحیی صنعانی]] فرمود: ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آنها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود.
::::::[[امام صادق]]{{ع}} به مفضل فرمود: ای اباعبدالله «کنیه مفضل» به راستی برای ما در هر شب جمعه سروری است. عرض کرد آن سرور چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: چون شب جمعه شود [[رسول خدا]]{{صل}} به عرش برآید و ائمه هم با او برآیند و ما هم با آنها برآییم و سپس روح ما به بدن ما برنگردد مگر با علمی که استفاده کردیم و اگر این استفاده علمی نبود علم ما تمام می‌شد.
 
::::::[[محمد بن سلیمان دیلم]] از پدرش نقل می‌کند که به [[امام صادق]]{{ع}} گفت قربانت من از شما شنیدم که چند بار فرمودید اگر نباشد که ما به علم خود بیفزاییم آن چه داریم به آخر رسانیم.
[[امام صادق]]{{ع}} به مفضل فرمود: ای اباعبدالله «کنیه مفضل» به راستی برای ما در هر شب جمعه سروری است. عرض کرد آن سرور چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: چون شب جمعه شود [[رسول خدا]]{{صل}} به عرش برآید و ائمه هم با او برآیند و ما هم با آنها برآییم و سپس روح ما به بدن ما برنگردد مگر با علمی که استفاده کردیم و اگر این استفاده علمی نبود علم ما تمام می‌شد.
::::::[[امام]]{{ع}} فرمود: اما احکام حلال و حرام را خداوند تمام و کمال بر پیامبر خود نازل کرده و به امام نیز دانش جدیدی افزوده نشود. [[محمد بن سلیمان]] عرض کرد: پس این زیادی چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: در چیزهایی دیگر است جز حلال و حرام. محمد بن سلیمان عرض کرد: چیزی به علم خود افزوده کنید که بر رسول خدا{{صل}} نهان بود. [[امام]]{{ع}} فرمود: نه، دستور علم تازه از خدا به فرشته رسد و فرشته آن را نزد رسول خدا برد و گوید یا محمد پروردگارت تو را چنین و چنان فرموده است. پیامبر به فرشته می‌‌فرماید آن را نزد علی ببر، پس او نزد علی آید و او فرماید آن را نزد حسن ببر و او هم فرماید آن را نزد حسین بر و همچنین به هر یک از ائمه عرضه شود تا به ما رسد.<ref>[[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۸۹.</ref>
 
[[محمد بن سلیمان دیلم]] از پدرش نقل می‌کند که به [[امام صادق]]{{ع}} گفت قربانت من از شما شنیدم که چند بار فرمودید اگر نباشد که ما به علم خود بیفزاییم آن چه داریم به آخر رسانیم.
 
[[امام]]{{ع}} فرمود: اما احکام حلال و حرام را خداوند تمام و کمال بر پیامبر خود نازل کرده و به امام نیز دانش جدیدی افزوده نشود. [[محمد بن سلیمان]] عرض کرد: پس این زیادی چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: در چیزهایی دیگر است جز حلال و حرام. محمد بن سلیمان عرض کرد: چیزی به علم خود افزوده کنید که بر رسول خدا{{صل}} نهان بود. [[امام]]{{ع}} فرمود: نه، دستور علم تازه از خدا به فرشته رسد و فرشته آن را نزد رسول خدا برد و گوید یا محمد پروردگارت تو را چنین و چنان فرموده است. پیامبر به فرشته می‌‌فرماید آن را نزد علی ببر، پس او نزد علی آید و او فرماید آن را نزد حسن ببر و او هم فرماید آن را نزد حسین بر و همچنین به هر یک از ائمه عرضه شود تا به ما رسد.<ref>[[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۸۹.</ref>
::::::در برخی از احادیث معتبر منقول است که در هر شب جمعه، روح مقدس رسول{{صل}} و ارواح مطهر امامان گذشته و روح [[امام زمان]]{{ع}} را رخصت می‌دهند که به آسمان‌ها عروج نمایند تا به عرش اعظم الهی رسند و سپس با سرور فراوان و علوم بی پایان به سوی بدن‌های خود برگردند و نیز اعمال هر یک از امت را از نیکان و بدان در هر صبح و شام و هر هفته و ماه به ایشان عرضه می‌کنند و درها و دیوارها و دره‌ها و کوه‌ها مانع علم ایشان نمی‌شود و آنچه در مشرق و مغرب عالم واقع شود بر آن مطلع می‌گرداند.<ref>[[علامه مجلسی]]، حق الیقین، ص۴۵.</ref>
::::::در برخی از احادیث معتبر منقول است که در هر شب جمعه، روح مقدس رسول{{صل}} و ارواح مطهر امامان گذشته و روح [[امام زمان]]{{ع}} را رخصت می‌دهند که به آسمان‌ها عروج نمایند تا به عرش اعظم الهی رسند و سپس با سرور فراوان و علوم بی پایان به سوی بدن‌های خود برگردند و نیز اعمال هر یک از امت را از نیکان و بدان در هر صبح و شام و هر هفته و ماه به ایشان عرضه می‌کنند و درها و دیوارها و دره‌ها و کوه‌ها مانع علم ایشان نمی‌شود و آنچه در مشرق و مغرب عالم واقع شود بر آن مطلع می‌گرداند.<ref>[[علامه مجلسی]]، حق الیقین، ص۴۵.</ref>
::::::از [[امامان]]{{عم}} روایت شده که علم ایشان هر روز و هر لحظه افزایش می‌یابد. [[زراره]] از [[امام باقر]]{{ع}} پرسید: آیا برای شما چیزی از علوم هست که رسول خدا آن را نمی‌دانست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: هرگاه علمی به ما دهند اول آن را بر رسول خدا عرضه کنند، سپس بر همه امامان تا به ما برسد.
::::::از [[امامان]]{{عم}} روایت شده که علم ایشان هر روز و هر لحظه افزایش می‌یابد. [[زراره]] از [[امام باقر]]{{ع}} پرسید: آیا برای شما چیزی از علوم هست که رسول خدا آن را نمی‌دانست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: هرگاه علمی به ما دهند اول آن را بر رسول خدا عرضه کنند، سپس بر همه امامان تا به ما برسد.
::::::[[امام صادق]]{{ع}} نیز فرموده‌اند: چیزی از نزد خداوند بیرون نیاید تا آغاز به [[رسول خدا]]{{صل}} شود و سپس به امیرمؤمنان و پس از آن به یک یک از ماها به ترتیب برسد تا امام بعدی از ما اعلم از امام قبلی نباشد.<ref>[[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۹۰ و ۴۹۱.</ref>
 
[[امام صادق]]{{ع}} نیز فرموده‌اند: چیزی از نزد خداوند بیرون نیاید تا آغاز به [[رسول خدا]]{{صل}} شود و سپس به امیرمؤمنان و پس از آن به یک یک از ماها به ترتیب برسد تا امام بعدی از ما اعلم از امام قبلی نباشد.<ref>[[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۹۰ و ۴۹۱.</ref>
::::::در این جا جای اشکال است که اخبار بسیاری دلالت دارد بر این که [[پیامبر]]{{صل}} همه چیز و همه شرایع و احکام را می‌دانست و همه را به [[امیرالمؤمنین]] آموخت، او همه را به [[امام حسن]]{{ع}} و همچنین هر امامی به امام بعدی آموخته است، پس اگر ایشان همه چیز را می‌دانستند چه چیز می‌ماند که در هر شب و هر روز و هر ساعت برای آنها پدیدار شود. ممکن است از این اعتراض به چند صورت پاسخ گفت:
::::::در این جا جای اشکال است که اخبار بسیاری دلالت دارد بر این که [[پیامبر]]{{صل}} همه چیز و همه شرایع و احکام را می‌دانست و همه را به [[امیرالمؤمنین]] آموخت، او همه را به [[امام حسن]]{{ع}} و همچنین هر امامی به امام بعدی آموخته است، پس اگر ایشان همه چیز را می‌دانستند چه چیز می‌ماند که در هر شب و هر روز و هر ساعت برای آنها پدیدار شود. ممکن است از این اعتراض به چند صورت پاسخ گفت:
:::::*علم آن نیست که به شنیدن و کتاب خواندن و حفظ کردن به دست آید، زیرا همه این‌ها تقلیدی است و همانا علم آن است که از طرف خدای سبحان بر قلب افاضه می‌شود و این علم که خدا بی‌واسطه‌ی رسولان و فرشتگان افاضه می‌کند، موجب افزایش ایمان و یقین است.
:::::*علم آن نیست که به شنیدن و کتاب خواندن و حفظ کردن به دست آید، زیرا همه این‌ها تقلیدی است و همانا علم آن است که از طرف خدای سبحان بر قلب افاضه می‌شود و این علم که خدا بی‌واسطه‌ی رسولان و فرشتگان افاضه می‌کند، موجب افزایش ایمان و یقین است.
خط ۱۹۰: خط ۲۱۳:
:::::*از فحوای اخبار بسیاری معلوم می‌شود که [[ائمه]]{{ع}} در همه مراحل هستی خود، یعنی پیش از آن که روحشان به تن حلول کند و پس از حلول در تن و پس از مفارقت از بدن و عروج به عالم قدسی، ترقی بسیاری در معارف ربانی و درجات کمال دارند و همیشه در معارج قرب و کمال و وصال و در سیرند و در بحار انوار معرفت حضرت ذوالجلال شناورند، زیرا مقامات عرفان و حبّ قرب الهی، نهایتی ندارد و از مقام ربوبیّت تا درجات عبودیّت، منازل بی‌شماری است. این نکته دلالت دارد که هر امامی در آغاز [[امامت]]، مقداری از علوم و معارفی که برای رتبه [[امامت]] لازم است را از امام قبلی دریافت می‌کند، ولی در همان درجه نمی‌ماند و به واسطه مزید قرب و طاعت، علم بیشتری نصیب او می‌گردد، از این رو، [[امامان]]{{ع}} در هر روز هفتاد بار و یا بیشتر استغفار می‌کردند با این که گناهی نداشتند، زیرا وقتی از درجه‌ای به درجه بالاتر عروج می‌کردند، درجه گذشته و عبادات و طاعات آن را ناچیز می‌شمردند و استغفار می‌نمودند و برای رسیدن به درجه بالاتر به خدا استغاثه می‌نمودند و این خود حدی ندارد.
:::::*از فحوای اخبار بسیاری معلوم می‌شود که [[ائمه]]{{ع}} در همه مراحل هستی خود، یعنی پیش از آن که روحشان به تن حلول کند و پس از حلول در تن و پس از مفارقت از بدن و عروج به عالم قدسی، ترقی بسیاری در معارف ربانی و درجات کمال دارند و همیشه در معارج قرب و کمال و وصال و در سیرند و در بحار انوار معرفت حضرت ذوالجلال شناورند، زیرا مقامات عرفان و حبّ قرب الهی، نهایتی ندارد و از مقام ربوبیّت تا درجات عبودیّت، منازل بی‌شماری است. این نکته دلالت دارد که هر امامی در آغاز [[امامت]]، مقداری از علوم و معارفی که برای رتبه [[امامت]] لازم است را از امام قبلی دریافت می‌کند، ولی در همان درجه نمی‌ماند و به واسطه مزید قرب و طاعت، علم بیشتری نصیب او می‌گردد، از این رو، [[امامان]]{{ع}} در هر روز هفتاد بار و یا بیشتر استغفار می‌کردند با این که گناهی نداشتند، زیرا وقتی از درجه‌ای به درجه بالاتر عروج می‌کردند، درجه گذشته و عبادات و طاعات آن را ناچیز می‌شمردند و استغفار می‌نمودند و برای رسیدن به درجه بالاتر به خدا استغاثه می‌نمودند و این خود حدی ندارد.
:::::*شاید بتوان گفت: علومی که هر روز و هر ساعت پدید می‌شود، به فعالیت بی‌نهایت خدا اشاره دارد و تأثیر این فعالیت در وجود امام وقت که سرپرست عموم عالم امکان و به خصوص عالم انسان است، افزایش درجات علمی و کمالی اوست.
:::::*شاید بتوان گفت: علومی که هر روز و هر ساعت پدید می‌شود، به فعالیت بی‌نهایت خدا اشاره دارد و تأثیر این فعالیت در وجود امام وقت که سرپرست عموم عالم امکان و به خصوص عالم انسان است، افزایش درجات علمی و کمالی اوست.
::::::آیه شریفه {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَى الأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ}}<ref>«کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا می‌رود»؛ سوره سجده، آیه۵.</ref> این آیه، بیانگر وسعت تدبیر و فعالیت خدا در عالم امکان است و این که می‌فرماید: از فراز آسمان‌ها تا زمین چون این مقدار در گنجایش فهم بشری است و یک روز واحد زمانی کار انسان است و هزار سال برای درک بهتر اندازه فعالیت ذات باری تعالی است و هزار به معنای بی‌نهایت است و این مطابق با قاعده مسلم میان حکمای الهیین است که {{عربی|«لاتکرار فی التجلی»}} یعنی در ظهور جلوه‌های حق، تکراری وجود ندارد، بلکه هر شب و هر روز و هر آن، جلوه‌ای تازه از خداوند متعال پدید آید، چنانکه آیه شریفه {{متن قرآن|بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>«بلکه آنان از آفرینش تازه در تردیدند»؛ سوره ق، آیه۱۵.</ref>؛ بلکه ایشان در پوششی از آفرینش تازه‌اند. نیز بر این امر دلالت دارد. این جلوه‌های تازه و تدبیر بی‌پایان خدا در هر شب و روز و هر ساعت، تحقق مسائل تازه‌ای است در عالم هستی که تعلق علمی و دستوری به امام وقت دارد و به عبارت دیگر، به دفتر اداره او تحویل می‌شود، از این نظر است که امام می‌فرماید شگفت این جا است که هر روز و هر شب و هر ساعت، علم تازه‌ای در کار است. این علم تازه همان گزارش جدید جلوه‌های خدا یا به تعبیر قرآن مجید تدبیرهای خداست در عالم امکان که به امام وقت می‌رسد و این با اصل کلی تکامل هم مطابق است و همین موضوع سر این است که خاتم انبیا و بلکه ائمه معصومین از همه انبیای گذشته افضل هستند، ولی در موضوع تفاوت مراتب میان ائمه و نیز تفاوت مرتبه پیغمبر و ائمه باید گفت: {{عربی|«کلهم من نور واحد»}}<ref>تمام ایشان از یک نور می‌باشند؛ [[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۳۴.</ref>»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/1081308/%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-(%D8%B9)-(2)/ علم امام.]</ref>.
 
آیه شریفه {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَى الأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ}}<ref>«کار (جهان) را از آسمان تا زمین تدبیر می‌کند سپس (کردارها) در روزی که در شمار شما هزار سال است به سوی او بالا می‌رود»؛ سوره سجده، آیه۵.</ref> این آیه، بیانگر وسعت تدبیر و فعالیت خدا در عالم امکان است و این که می‌فرماید: از فراز آسمان‌ها تا زمین چون این مقدار در گنجایش فهم بشری است و یک روز واحد زمانی کار انسان است و هزار سال برای درک بهتر اندازه فعالیت ذات باری تعالی است و هزار به معنای بی‌نهایت است و این مطابق با قاعده مسلم میان حکمای الهیین است که {{عربی|«لاتکرار فی التجلی»}} یعنی در ظهور جلوه‌های حق، تکراری وجود ندارد، بلکه هر شب و هر روز و هر آن، جلوه‌ای تازه از خداوند متعال پدید آید، چنانکه آیه شریفه {{متن قرآن|بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>«بلکه آنان از آفرینش تازه در تردیدند»؛ سوره ق، آیه۱۵.</ref>؛ بلکه ایشان در پوششی از آفرینش تازه‌اند. نیز بر این امر دلالت دارد. این جلوه‌های تازه و تدبیر بی‌پایان خدا در هر شب و روز و هر ساعت، تحقق مسائل تازه‌ای است در عالم هستی که تعلق علمی و دستوری به امام وقت دارد و به عبارت دیگر، به دفتر اداره او تحویل می‌شود، از این نظر است که امام می‌فرماید شگفت این جا است که هر روز و هر شب و هر ساعت، علم تازه‌ای در کار است. این علم تازه همان گزارش جدید جلوه‌های خدا یا به تعبیر قرآن مجید تدبیرهای خداست در عالم امکان که به امام وقت می‌رسد و این با اصل کلی تکامل هم مطابق است و همین موضوع سر این است که خاتم انبیا و بلکه ائمه معصومین از همه انبیای گذشته افضل هستند، ولی در موضوع تفاوت مراتب میان ائمه و نیز تفاوت مرتبه پیغمبر و ائمه باید گفت: {{عربی|«کلهم من نور واحد»}}<ref>تمام ایشان از یک نور می‌باشند؛ [[شیخ کلینی]]، اصول کافی، ج۱، ص۴۳۴.</ref>»<ref>[http://rasekhoon.net/article/show/1081308/%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-(%D8%B9)-(2)/ علم امام.]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۲۶: خط ۲۵۰:
:::::#در هر شب جمعه به علوم [[امامان]]{{عم}} افزوده می‌شود.
:::::#در هر شب جمعه به علوم [[امامان]]{{عم}} افزوده می‌شود.
:::::#اگر به علم [[امامان]]{{عم}} اضافه نشود از بین خواهد رفت.
:::::#اگر به علم [[امامان]]{{عم}} اضافه نشود از بین خواهد رفت.
::::::در کتاب بصائر الدرجات نیز روایات متعددی در این باب وارد شده است. از جمله اینکه از [[امام صادق]]{{ع}}نقل شده است : به ارواح انبیا و اوصیایی که از دنیا رفته‌اند و نیز به روح وصیی که در میان شما زندگی می‌کند اجازه داده می‌شود که به آسمان صعود کنند تا اینکه به عرش پروردگار برسند ... آنگاه انبیا و اوصیا در حالی که سرشار از شادمانی هستند و وصیی که در میان شما زندگی می‌کند، بسیار بسیار به علمش افزوده می‌شود<ref>صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۱۳۱.</ref>. و در بحارالانوار  نیز آمده است که: شب جمعه‌ای نیست مگر اینکه اولیا خدا سرور ویژه‌ای در آن دارند. هنگامی که شب جمعه فرا می‌رسد، [[رسول خدا]]{{صل}} با عرش ارتباط برقرار می‌کند و من نیز همراه او با عرش تماس حاصل می‌کنم و در نتیجه با علمی که از آنجا بهره برده‌ام بر می‌گردم و اگر این نبود قطعا آنچه در نزد ماست پایان می‌پذیرفت<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۲ ص ۵۵۲.</ref>»<ref>[[آگاهی امامان از غیب  (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص۶۱.</ref>.
 
در کتاب بصائر الدرجات نیز روایات متعددی در این باب وارد شده است. از جمله اینکه از [[امام صادق]]{{ع}}نقل شده است : به ارواح انبیا و اوصیایی که از دنیا رفته‌اند و نیز به روح وصیی که در میان شما زندگی می‌کند اجازه داده می‌شود که به آسمان صعود کنند تا اینکه به عرش پروردگار برسند ... آنگاه انبیا و اوصیا در حالی که سرشار از شادمانی هستند و وصیی که در میان شما زندگی می‌کند، بسیار بسیار به علمش افزوده می‌شود<ref>صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۱۳۱.</ref>. و در بحارالانوار  نیز آمده است که: شب جمعه‌ای نیست مگر اینکه اولیا خدا سرور ویژه‌ای در آن دارند. هنگامی که شب جمعه فرا می‌رسد، [[رسول خدا]]{{صل}} با عرش ارتباط برقرار می‌کند و من نیز همراه او با عرش تماس حاصل می‌کنم و در نتیجه با علمی که از آنجا بهره برده‌ام بر می‌گردم و اگر این نبود قطعا آنچه در نزد ماست پایان می‌پذیرفت<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۲ ص ۵۵۲.</ref>»<ref>[[آگاهی امامان از غیب  (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص۶۱.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۵۹: خط ۲۸۴:
::::#افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانه تکامل روزافزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونه‌ای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش می‌یابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است.
::::#افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانه تکامل روزافزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونه‌ای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش می‌یابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است.
::::#از آن جا که علم و معرفت الهی و حقایق توحیدی پایان‌ناپذیر و بی‌نهایت است، انسان کامل هر اندازه کامل باشد، باز هم نسبت به وجود و کمالات وجودی بی‌نهایت خداوند، کامل نیست. از این رو، می‌تواند پیوسته در حال تکامل و درک بیشتر از حقایق الهی باشد.
::::#از آن جا که علم و معرفت الهی و حقایق توحیدی پایان‌ناپذیر و بی‌نهایت است، انسان کامل هر اندازه کامل باشد، باز هم نسبت به وجود و کمالات وجودی بی‌نهایت خداوند، کامل نیست. از این رو، می‌تواند پیوسته در حال تکامل و درک بیشتر از حقایق الهی باشد.
::::::با توجه به نکته‌های یاد شده به دست می‌آید، افزایش علم ائمه نه تنها کاستی محسوب نمی‌شود، بلکه دلیل بر گستردگی کمالات وجودی آنان است»<ref>[http://pasokhgoo.ir/node/33421 مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤلات دینی]</ref>.
 
با توجه به نکته‌های یاد شده به دست می‌آید، افزایش علم ائمه نه تنها کاستی محسوب نمی‌شود، بلکه دلیل بر گستردگی کمالات وجودی آنان است»<ref>[http://pasokhgoo.ir/node/33421 مرکز ملی پاسخ‌گویی به سؤلات دینی]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۶۷: خط ۲۹۳:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://islamcity.ir/6906/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D9%85%D8%B9/ وبگاه اسلام سیتی]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://islamcity.ir/6906/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D9%85%D8%B9/ وبگاه اسلام سیتی]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«علم [[پیامبر]]{{صل}} همیشگی و مستمر است؛ این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود، در ارتباط بوده، مدام قوّت می‏‌پذیرد و افزایش می‌‏یابد و این افزایش‏ دانش و معرفت [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}}، لازمه اتصال وجودی وی به جهان غیب و ربوبیت است و از همین‌‏رو [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}} مدام می‌‏فرمود: پروردگارا علم مرا افزون فرما. [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} هر گاه بخواهد چیزی را بداند، خداوند به او می‏‌آموزد؛ در واقع حضرت حق با این کار، رسول خودش را مورد حمایت و عنایت مستمر قرار می‌‏دهد. علم پیامبر به دور از خطا و خلاف است‏؛ زیرا علم او چون علم حصولی نیست؛ بلکه یک علم لدنّی و شهودی است و معرفت شهودی نیز مصون از خطا و نسیان است.
::::::«علم [[پیامبر]]{{صل}} همیشگی و مستمر است؛ این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود، در ارتباط بوده، مدام قوّت می‏‌پذیرد و افزایش می‌‏یابد و این افزایش‏ دانش و معرفت [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}}، لازمه اتصال وجودی وی به جهان غیب و ربوبیت است و از همین‌‏رو [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}} مدام می‌‏فرمود: پروردگارا علم مرا افزون فرما. [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} هر گاه بخواهد چیزی را بداند، خداوند به او می‏‌آموزد؛ در واقع حضرت حق با این کار، رسول خودش را مورد حمایت و عنایت مستمر قرار می‌‏دهد. علم پیامبر به دور از خطا و خلاف است‏؛ زیرا علم او چون علم حصولی نیست؛ بلکه یک علم لدنّی و شهودی است و معرفت شهودی نیز مصون از خطا و نسیان است.
::::::در شب معراج، [[پیامبر|حضرت رسول]]{{صل}} خواست بداند و خداوند با نشان دادن حقایقی، به او آموخت. حضرت با معرفت شهودی خود، آن وقایع را مشاهده کرد و با مواجهه با آنها و پرسش‏گری از جبرئیل، علم خود را افزون ساخت و اینها هیچ یک با علم لدنّی رسول خدا بر اساس آنکه علم پیامبر مستمر و پویا بوده نه مطلق و ایستا و دائماً در حال افزایش و قوّت است منافات ندارد؛ زیرا افزایش کمی و کیفی، لازمه ذات علم لَدنّی است و نباید پنداشت که علم لدّنی، یعنی علمی که قابلیّت افزایش و قوت در او نیست. علاوه بر آنکه با حصول چنین رخدادی (شهود بواطن عالم هستی و وقوف به حقایق و آثار و ویژگی‏‌های آن) حضرت از علمی برخوردار شدند که برای دیگران امکان دسترسی به آن، در این حد و گستردگی و عمق وجود ندارد»<ref>[http://islamcity.ir/6906/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D9%85%D8%B9/ وبگاه اسلام سیتی]</ref>.
 
در شب معراج، [[پیامبر|حضرت رسول]]{{صل}} خواست بداند و خداوند با نشان دادن حقایقی، به او آموخت. حضرت با معرفت شهودی خود، آن وقایع را مشاهده کرد و با مواجهه با آنها و پرسش‏گری از جبرئیل، علم خود را افزون ساخت و اینها هیچ یک با علم لدنّی رسول خدا بر اساس آنکه علم پیامبر مستمر و پویا بوده نه مطلق و ایستا و دائماً در حال افزایش و قوّت است منافات ندارد؛ زیرا افزایش کمی و کیفی، لازمه ذات علم لَدنّی است و نباید پنداشت که علم لدّنی، یعنی علمی که قابلیّت افزایش و قوت در او نیست. علاوه بر آنکه با حصول چنین رخدادی (شهود بواطن عالم هستی و وقوف به حقایق و آثار و ویژگی‏‌های آن) حضرت از علمی برخوردار شدند که برای دیگران امکان دسترسی به آن، در این حد و گستردگی و عمق وجود ندارد»<ref>[http://islamcity.ir/6906/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D9%85%D8%B9/ وبگاه اسلام سیتی]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۷۶: خط ۳۰۳:
::::::«خداوند علمِ همه چیز را تا پایان خلقتِ مخلوقاتش که در قرآن بود به قلب «روح» مقدس [[معصومین]]{{عم}} عنایت کرد و هیچ چیز به قرآن یا [[معصوم]]{{ع}} افزوده نمی‌شود، اما روایاتی که درباره افزایش [[علم امام]]{{ع}} هست را می‌توان بر دو قسم کلی کرد، دقت بفرمائید:
::::::«خداوند علمِ همه چیز را تا پایان خلقتِ مخلوقاتش که در قرآن بود به قلب «روح» مقدس [[معصومین]]{{عم}} عنایت کرد و هیچ چیز به قرآن یا [[معصوم]]{{ع}} افزوده نمی‌شود، اما روایاتی که درباره افزایش [[علم امام]]{{ع}} هست را می‌توان بر دو قسم کلی کرد، دقت بفرمائید:
::::::یک قسم مربوط به علمِ بداء است، یعنی آنچه خداوند از ابتدا علمش را در اختیارشان نگذاشته بود و در مناسبت‌هایی که صلاح بداند به آنها می‌فرماید:به علمشان افزوده می‌شود. قبلاً در این باره مقداری سخن گفته‌ایم.
::::::یک قسم مربوط به علمِ بداء است، یعنی آنچه خداوند از ابتدا علمش را در اختیارشان نگذاشته بود و در مناسبت‌هایی که صلاح بداند به آنها می‌فرماید:به علمشان افزوده می‌شود. قبلاً در این باره مقداری سخن گفته‌ایم.
::::::یک قسم هم اموری است که از همان ابتدا می‌دانستند و در اختیارشان بوده است ولی بخاطر بندگی‌شان هرگاه خدا بخواهد بدانند می‌دانند «نه اینکه وقتی خدا نخواهد نمی‌دانند، نه همیشه می‌دانند، تمرکز نمی‌کنند تا بدانند مثل دانستنی که هر یک از ما از نام پدرمان داریم ولی تا نگفتم به این اسم تمرکز نکردید، حالا می‌شود گفت من تا چند لحظه پیش نام پدرم را نمی‌دانستم؟ نه می‌دانستم ولی ذهنم متمرکز به آن نبود، نمی‌خواستم بدانم» این مثال از جهتی ناقص است و فقط برای تقریب به ذهن و فهمیدن آن بخش از علومی است که با وجودی که از ابتدا در اختیارشان بوده ولی بعدا در مناسبت‌هایی به آن متمرکز می‌شوند و به یک معنا به علمشان افزوده می‌شده عرض کردم، مثلاً [[چرا علم غیب امام علی مانع از رفتن به مسجد و قتل او توسط ابن ملجم نشد؟ (پرسش)|امیرالمؤمنین با این که از اول می‌دانستند چه شبی و به دست چه کسی شهید می‌شوند]] ولی تا شب نوزدهم یا چند روز قبلش نخواستند به آن متمرکز شوند که آیا امسال همان سال است یا نیست، [[اگر امام حسن علم غیب داشت چرا با جعده که باعث مرگ او شده ازدواج کرد؟ (پرسش)|امام مجتبی با این که از ابتدا از قاتل و نوع شهادتشان خبر داشتند]] ولی آن شب تمرکز نکردند که آیا امشب همان شب است و این آب همان آب زهرآلود است؟
 
یک قسم هم اموری است که از همان ابتدا می‌دانستند و در اختیارشان بوده است ولی بخاطر بندگی‌شان هرگاه خدا بخواهد بدانند می‌دانند «نه اینکه وقتی خدا نخواهد نمی‌دانند، نه همیشه می‌دانند، تمرکز نمی‌کنند تا بدانند مثل دانستنی که هر یک از ما از نام پدرمان داریم ولی تا نگفتم به این اسم تمرکز نکردید، حالا می‌شود گفت من تا چند لحظه پیش نام پدرم را نمی‌دانستم؟ نه می‌دانستم ولی ذهنم متمرکز به آن نبود، نمی‌خواستم بدانم» این مثال از جهتی ناقص است و فقط برای تقریب به ذهن و فهمیدن آن بخش از علومی است که با وجودی که از ابتدا در اختیارشان بوده ولی بعدا در مناسبت‌هایی به آن متمرکز می‌شوند و به یک معنا به علمشان افزوده می‌شده عرض کردم، مثلاً [[چرا علم غیب امام علی مانع از رفتن به مسجد و قتل او توسط ابن ملجم نشد؟ (پرسش)|امیرالمؤمنین با این که از اول می‌دانستند چه شبی و به دست چه کسی شهید می‌شوند]] ولی تا شب نوزدهم یا چند روز قبلش نخواستند به آن متمرکز شوند که آیا امسال همان سال است یا نیست، [[اگر امام حسن علم غیب داشت چرا با جعده که باعث مرگ او شده ازدواج کرد؟ (پرسش)|امام مجتبی با این که از ابتدا از قاتل و نوع شهادتشان خبر داشتند]] ولی آن شب تمرکز نکردند که آیا امشب همان شب است و این آب همان آب زهرآلود است؟
::::::البته اشتباه نکنیم، ما حق نداریم در اینجور موارد نسبت جهل "نستجیر بالله" به [[معصوم]]{{عم}} بدهیم، آنها همه چیز را می‌دانند ولی {{عربی|"اِذا شاؤُوا أَن یَعلَموا عُلِّموا"}}<ref>هرگاه بخواهند بدانند می‌دانند.</ref>، [[معصومین]]{{عم}} در زندگی مأمور به ظاهر بوده‌اند و تا خداوند نمی‌فرموده، از علمی که از همه چیز داشته‌اند استفاده نمی‌کرده‌اند، در روایتی است که کنیزی از نزد [[امام صادق]]{{ع}} به اتاقکی رفت و پنهان شد و حضرت فرمودند نمی‌دانم کجاست، این همان علمِ به ظاهر و عدمِ استفاده از علمی است که از همه چیز دارند؛ چون خداوند در آن لحظه نخواسته از آن استفاده کنند آنها هم استفاده نکرده‌اند، پس هرگاه بخواهند بدانند می‌دانند و این هم نوعی افزایش محسوب می‌شود»<ref>[http://www.yavaranezohoor313.com/index.php/discussions/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D9%85%D9%8A-%D9%8A%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%9F وبگاه یاوران ظهور]</ref>.
::::::البته اشتباه نکنیم، ما حق نداریم در اینجور موارد نسبت جهل "نستجیر بالله" به [[معصوم]]{{عم}} بدهیم، آنها همه چیز را می‌دانند ولی {{عربی|"اِذا شاؤُوا أَن یَعلَموا عُلِّموا"}}<ref>هرگاه بخواهند بدانند می‌دانند.</ref>، [[معصومین]]{{عم}} در زندگی مأمور به ظاهر بوده‌اند و تا خداوند نمی‌فرموده، از علمی که از همه چیز داشته‌اند استفاده نمی‌کرده‌اند، در روایتی است که کنیزی از نزد [[امام صادق]]{{ع}} به اتاقکی رفت و پنهان شد و حضرت فرمودند نمی‌دانم کجاست، این همان علمِ به ظاهر و عدمِ استفاده از علمی است که از همه چیز دارند؛ چون خداوند در آن لحظه نخواسته از آن استفاده کنند آنها هم استفاده نکرده‌اند، پس هرگاه بخواهند بدانند می‌دانند و این هم نوعی افزایش محسوب می‌شود»<ref>[http://www.yavaranezohoor313.com/index.php/discussions/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D9%85%D9%8A-%D9%8A%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%9F وبگاه یاوران ظهور]</ref>.
}}
}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش