آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۱:۰۲
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
[[پرونده:39587474.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علامه طباطبایی]]]] | [[پرونده:39587474.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علامه طباطبایی]]]] | ||
::::::'''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)|در محضر علامه طباطبایی]]»'' و مقاله ''«[[علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء (مقاله)|علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء]]» در این باره گفته است: | ::::::'''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)|در محضر علامه طباطبایی]]»'' و مقاله ''«[[علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء (مقاله)|علم امام و عصمت انبیاء و اوصیاء]]» در این باره گفته است: | ||
«'''سؤال''': از روایات افزایش شدن علم [[ائمه]]؛ در شبهای جمعه، و روایات عرض اعمال<ref>بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۳۳، روایات باب ۲۰.</ref> به دست نمیآید که علوم آنان تدریجی است، نه اینکه دفعی باشد و به یکبارگی از [[حضرت رسول]]{{صل}} دریافته باشند؟ | |||
::::::'''جواب''': علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد، پس علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد. تعلیم [[رسول الله]]{{صل}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعةً واحدةً بوده است،<ref>ملاحظه شود روایاتی که میفرماید: [[رسول خدا]]{{صل}} در بیماری پایان عمر گرانمایهاش، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را فرا خواند و در مدت کوتاه هزار حدیث، و یا هزار دَر از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آن، هزار دَر را میگشاید: {{عربی|"يَفْتَحُ كُلُ حَدِيثٍ أَلْفَ بَابٍ "}} بصائر الدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنان که تعلّم [[حضرت رسول]]{{صل}} نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}<ref>و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>. زیرا کلمه {{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ }} یعنی همه چیز، با تدریج سازگار نیست. و به طور کلی باید توجه داشت که روز مبعث، روز رسالت است و از سوره "اقْرَأْ بِاسْمِ" که سیاق آیاتش بیانگر آن است که نخستین سورهای است که بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شده، نیز بر میآید که [[نبوت]] قبل از رسالت بوده است، و از آیات دیگر استفاده میشود که قرآن دفعةً واحدةً و یکباره در شب ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان همان سال نازل گردیده است. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ }} <ref> که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.</ref>»<ref>[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)|در محضر علامه طباطبایی]]، ص ۲۰۱.</ref>. | ::::::'''جواب''': علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد، پس علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد. تعلیم [[رسول الله]]{{صل}} به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعةً واحدةً بوده است،<ref>ملاحظه شود روایاتی که میفرماید: [[رسول خدا]]{{صل}} در بیماری پایان عمر گرانمایهاش، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را فرا خواند و در مدت کوتاه هزار حدیث، و یا هزار دَر از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آن، هزار دَر را میگشاید: {{عربی|"يَفْتَحُ كُلُ حَدِيثٍ أَلْفَ بَابٍ "}} بصائر الدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنان که تعلّم [[حضرت رسول]]{{صل}} نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }}<ref>و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز است؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>. زیرا کلمه {{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ }} یعنی همه چیز، با تدریج سازگار نیست. و به طور کلی باید توجه داشت که روز مبعث، روز رسالت است و از سوره "اقْرَأْ بِاسْمِ" که سیاق آیاتش بیانگر آن است که نخستین سورهای است که بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شده، نیز بر میآید که [[نبوت]] قبل از رسالت بوده است، و از آیات دیگر استفاده میشود که قرآن دفعةً واحدةً و یکباره در شب ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان همان سال نازل گردیده است. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ }} <ref> که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم؛ سوره دخان، آیه: ۳.</ref>»<ref>[[در محضر علامه طباطبایی (کتاب)|در محضر علامه طباطبایی]]، ص ۲۰۱.</ref>. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۳: | ||
| پاسخدهنده = سید احمد خاتمی | | پاسخدهنده = سید احمد خاتمی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[سید احمد خاتمی]]'''، در مقاله ''«[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/85999/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%A6%DA%A9%D9%87-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-(%D8%B9) در آستان امامان؛ ملائکه و دیدار با امامان]»'' و کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[سید احمد خاتمی]]'''، در مقاله ''«[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/85999/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%A6%DA%A9%D9%87-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-(%D8%B9) در آستان امامان؛ ملائکه و دیدار با امامان]»'' و کتاب ''«[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«از برخی روایات استفاده میشود که علم [[امامان]]{{عم}} نیز پیوسته ازدیاد مییابد. در کتاب شریف کافی بابی تحت این عنوان منعقد کرده است که: {{عربی|«لولا ان الائمه{{عم}} یزدادون لفقد ما عندهم»}} اگر علم [[امامان]]{{عم}} توسط ذات مقدس ربوبی زیاد نشود علمشان تمام میشود. در اولین روایت از این باب آمده است که [[صفوان بن یحیی]] گوید از [[امام کاظم]]{{ع}} شنیدم که فرمود: {{عربی|«أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} يَقُولُ: لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا»}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۵۴.</ref>[[امام صادق]]{{ع}} پیوسته میفرمود اگر بر علم ما افزوده نمیشد، همانا پایان میپذیرفت. بیتردید یکی از راههای افزایش علم [[معصومین]]{{عم}}، اطلاعرسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم خدمت [[امام]]{{ع}} شرفیاب گردند این دسته از روایات نیز دلالت التزامی بر آمد و شد ملائکه به محضر امامان{{عم}} دارد»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Article/View/85999/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%A6%DA%A9%D9%87-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86-(%D8%B9) در آستان امامان ملائکه و دیدار با امامان، ماهنامه پاسداران اسلام، شماره۲۴۸.]</ref>. | |||
*«'''محدث''' یعنی: کسی که مورد خطاب و حدیث فرشتگان قرار میگیرد. [[امام صادق]]{{ع}} به زراره فرمود: "این پیغام را به [[حکم بن عتبه]] برساند که: براستی اوصیای [[پیامبر]]{{صل}} محدث بوده، مورد خطاب فرشتگان قرار میگیرند<ref>{{عربی|"أَنَ أَوْصِيَاءَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مُحَدَّثُونَ"}}؛اصول کافی: ص:۲۷۰، ح۱.</ref>. | *«'''محدث''' یعنی: کسی که مورد خطاب و حدیث فرشتگان قرار میگیرد. [[امام صادق]]{{ع}} به زراره فرمود: "این پیغام را به [[حکم بن عتبه]] برساند که: براستی اوصیای [[پیامبر]]{{صل}} محدث بوده، مورد خطاب فرشتگان قرار میگیرند<ref>{{عربی|"أَنَ أَوْصِيَاءَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مُحَدَّثُونَ"}}؛اصول کافی: ص:۲۷۰، ح۱.</ref>. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۷: | ||
| پاسخدهنده = محمد جواد فاضل لنکرانی | | پاسخدهنده = محمد جواد فاضل لنکرانی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482/ همگرایی قیام امام حسین با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)|ائمه دائماً در حال ازدیاد علم هستند]] و [[ازدیاد علم ائمه]] و حتی [[علم نبی]] منحصر به دنیا هم نیست. حتی در عالم آخرت مقام [[ازدیاد علم]] برای آنها محفوظ است. اگر کسی این مطلب را در متون [[روایات]] بررسی کند به خوبی آن را میبیند. گاهی اوقات اشکال میکنند این چه علمی است که برای [[ائمه]] خود درست میکنید و میگويید روز به روز علمشان بیشتر میشود، آيا [[علم پیامبر]] که [[اعظم خلق]] خداست از اینها کمتر است؟ پاسخ اين است که در [[روایات]] وارد شده هر علمی که در لیله جمعه به ائمه افاضه میشود، قبل از آن به [[پیامبر]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و امامهای ديگر و لو از دنیا رفته باشند اعطا میشود. | |||
بعضی از بزرگان تصریح نمودهاند وقتی [[امام]]{{ع}} به دنیا میآید یک [[قوه قدسیه نوری]] در او قرار داده میشود که [[منبع علم]] اينان هم هست. قطع نظر از این روایات که میفرماید [[ائمه]]{{عم}} از حین ولادت دارای یک [[قوه الهیه]] هستند و [[آیه مبارکه تطهیر]] که [[مقام عصمت]] آنها را از حین ولادت و در تمام زمان [[حیات]]شان استفاده میکنيد {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} <ref> جز این نیست که خداوند میخواهد از شما [[اهل بیت]] هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> در مسئله علم، این گروه از روایات تصريح مینماید [[علم]] آنها روز به روز و هفته به هفته و ماه به ماه افزایش پیدا میکند، البته این [[افزایش علم]] منافات با اصل آن قوه ندارد و نمیتوان از روایت دال بر وجود [[قوه قدسیه]] استفاده کرد از هنگام ولادت تمام علوم یکجا و دفعةً در اختیار آنها قرار داده شده است»<ref>[http://www.new.fazellankarani.com/persian/lecture/9483/ وبگاه پاسخدهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>. | بعضی از بزرگان تصریح نمودهاند وقتی [[امام]]{{ع}} به دنیا میآید یک [[قوه قدسیه نوری]] در او قرار داده میشود که [[منبع علم]] اينان هم هست. قطع نظر از این روایات که میفرماید [[ائمه]]{{عم}} از حین ولادت دارای یک [[قوه الهیه]] هستند و [[آیه مبارکه تطهیر]] که [[مقام عصمت]] آنها را از حین ولادت و در تمام زمان [[حیات]]شان استفاده میکنيد {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} <ref> جز این نیست که خداوند میخواهد از شما [[اهل بیت]] هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> در مسئله علم، این گروه از روایات تصريح مینماید [[علم]] آنها روز به روز و هفته به هفته و ماه به ماه افزایش پیدا میکند، البته این [[افزایش علم]] منافات با اصل آن قوه ندارد و نمیتوان از روایت دال بر وجود [[قوه قدسیه]] استفاده کرد از هنگام ولادت تمام علوم یکجا و دفعةً در اختیار آنها قرار داده شده است»<ref>[http://www.new.fazellankarani.com/persian/lecture/9483/ وبگاه پاسخدهنده (محمد جواد فاضل لنکرانی).]</ref>. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۷: | ||
| پاسخدهنده = محسن غرویان | | پاسخدهنده = محسن غرویان | ||
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«روایات متعددی نیز در این زمینه وارد شده است که علم [[ائمه]]{{عم}} به منبعی اتصال دارد که همواره در حال تزاید است. [[امام باقر]]{{ع}} میفرماید: اگر علم ما افزایش نمییافت هر آینه آگاهی ما محدود میشد راوی سؤال کرد: آیا بر علم شما چیزهایی که [[رسول خدا]] نمیدانستند نیز اضافه میشود؟ حضرت فرمودند اگر چنین باشد ابتدا به [[رسول خدا]] عرضه میشود و پس از آن به هر یک از [[ائمه]] تا به دست ما برسد<ref>کافی جلد ۱ ص ۲۵۵.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: اگر علوم ما در شب و روز افزایش نمییافت حتما آگاهی و دانش ما محدود و تمام میشد<ref>بصائر الدرجات جزء هشتم ص۳۹۵.</ref>»<ref>بحثی مبسوط در آموزش عقائد، ص۳۳۹</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۹۱: | خط ۹۵: | ||
| پاسخدهنده = حسین گنجی | | پاسخدهنده = حسین گنجی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین گنجی]]''' در کتاب ''«[[امامشناسی ۱ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین گنجی]]''' در کتاب ''«[[امامشناسی ۱ (کتاب)|امامشناسی]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«معنای ازدیاد [[علم امام]] در شب جمعه چیست؟ | |||
:::::*'''روایت اول''': [[اباحیی صنعانی]] نقل میکند که [[امام صادق]] {{ع}} به من فرمود: همانا برای ما در شبهای جمعه منزلتی از منازل خاص است، عرض کردم: فدایت شوم چه منزلتی است که در شبهای جمعه برای شما ایجاد میشود؟ حضرت فرمودند: در هر شب جمعه به ارواح طیبه همه انبیایی که از دنیا رفتهأند و ارواح جانشینان آنها و روح آن وصی که در میان شما زندگی میکند (یعنی خود حضرت اجازه داده میشود که به آسمان رفته و در برابر عرش الهی قرار گیرند آن گاه هفت شوط طواف کرده و در کنار هر ستونی از ستونهای عرش الهی دو رکعت نماز میخوانند، سپس به بدنهای خود باز میگردند و وجودشان مملو از سرور و نشاط میگردد و آن وصی که در میان شما زندگی میکند بر میگردد در حالی که مجموعهای از علوم و دانشها به علم و دانش او اضافه شده است<ref>{{عربی|"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ قَالَ: يَا أَبَا يَحْيَى إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا ذَلِكَ الشَّأْنُ قَالَ يُؤْذَنُ لِأَرْوَاحِ الْأَنْبِيَاءِ الْمَوْتَى وَ أَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ رُوحِ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ حَتَّى تُوَافِيَ عَرْشَ رَبِّهَا فَتَطُوفَ بِهَا أُسْبُوعاً وَ يُصَلِّي عِنْدَ كُلِّ قَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ تُرَدُّ إِلَى الْأَبْدَانِ الَّتِي كَانَتْ فِيهَا فَتُصْبِحُ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ مُلِئُوا وَ أُعْطُوا سُرُوراً وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ وَ قَدْ زِيدَ فِي عِلْمِهِ مِثْلُ جَمِّ الْغَفِيرِ."}}، کافی، ج ۱، ص ۲۵۳؛ مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۰۴.</ref> | :::::*'''روایت اول''': [[اباحیی صنعانی]] نقل میکند که [[امام صادق]] {{ع}} به من فرمود: همانا برای ما در شبهای جمعه منزلتی از منازل خاص است، عرض کردم: فدایت شوم چه منزلتی است که در شبهای جمعه برای شما ایجاد میشود؟ حضرت فرمودند: در هر شب جمعه به ارواح طیبه همه انبیایی که از دنیا رفتهأند و ارواح جانشینان آنها و روح آن وصی که در میان شما زندگی میکند (یعنی خود حضرت اجازه داده میشود که به آسمان رفته و در برابر عرش الهی قرار گیرند آن گاه هفت شوط طواف کرده و در کنار هر ستونی از ستونهای عرش الهی دو رکعت نماز میخوانند، سپس به بدنهای خود باز میگردند و وجودشان مملو از سرور و نشاط میگردد و آن وصی که در میان شما زندگی میکند بر میگردد در حالی که مجموعهای از علوم و دانشها به علم و دانش او اضافه شده است<ref>{{عربی|"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ قَالَ: يَا أَبَا يَحْيَى إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا ذَلِكَ الشَّأْنُ قَالَ يُؤْذَنُ لِأَرْوَاحِ الْأَنْبِيَاءِ الْمَوْتَى وَ أَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ رُوحِ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ حَتَّى تُوَافِيَ عَرْشَ رَبِّهَا فَتَطُوفَ بِهَا أُسْبُوعاً وَ يُصَلِّي عِنْدَ كُلِّ قَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ تُرَدُّ إِلَى الْأَبْدَانِ الَّتِي كَانَتْ فِيهَا فَتُصْبِحُ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ مُلِئُوا وَ أُعْطُوا سُرُوراً وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ وَ قَدْ زِيدَ فِي عِلْمِهِ مِثْلُ جَمِّ الْغَفِيرِ."}}، کافی، ج ۱، ص ۲۵۳؛ مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۰۴.</ref> | ||
:::::*'''روایت دوم''': [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: هنگامی که شب جمعه فرا میرسد [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} تا در برابر عرش الهی قرار میگیرد و امامان معصوم{{ع}} در جوار [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} قرار میگیرند و ما هم در جوار آنها قرار میگیریم. پس ارواح ما به بدنهایمان بر نمیگردد مگر با علمی جدید و اگر این علم جدید و مستفاد نبود علم ما به پایان میرسید<ref>{{عربی|"إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ، وَافى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الْعَرْشَ، وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مَعَهُ، وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ، فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلى أَبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ، وَ لَوْ لَاذلِكَ لَأَنْفَدْنَا"}}؛ کافی، ج ۱، ص ۲۵۶.</ref> پس این همه علم که [[اهل بیت]] {{عم}} دارند، علم کتاب و (...) چگونه به پایان میرسد اگر در شبهای جمعه آن علم اضافه نشود؟ این چه علمی است؟ [[علامه مجلسی]] مینویسد: ممکن است منظور این باشد که بقاء همه علومی که [[اهل بیت]] دارند مشروط به آن حالتی باشد که در شب جمعه ایجاد میشود <ref>{{عربی|"یحتمل أن یکون بقاء ما عندهم من العلم مشروطة بتلک الحالة"}}؛ بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۸۹.</ref>. این وجه صحیحی به نظر نمیرسد چون روایات کلمه "تزداد" را دارد نه بقاء را. ضمن این که در روایات، ارواح انبیاء هم شامل همین مطلب میشود، یعنی آنها هم بالا میروند برای ماندگاری و بقاء؟ این چنین نیست، بلکه بالا رفتن ارواح برای ازدیاد است که در روایات به آن اشاره شده است. '''احتمال دوم''': احتمال دارد که این علم مستفاد برای آن علومی باشد که به صورت اجمالی دارند و امکان استنباط تفصیل از آن علم اجمالی را به آنها میدهد و ممکن نیست اظهار آن علم مجمل بدون رفتن به عرش در شبهای جمعه. یعنی [[اهل بیت]] {{ع}} علم اجمالی به همه کلیات دارند اما علم به مصادیقی که در این هفته چه وقایعی و با چه کیفیاتی اتفاق میافتد را ندارند. و در شبهای جمعه علم تفصیلی به آنها داده میشود<ref>{{عربی|"ویحتمل أن یکون المستفاد تفصیلا لما علموا مجم ویمکنهم استنباط التفصیل منه"}}، بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۸۹.</ref>. این حرف هم صحیح نیست؛ زیرا اگر قائل به این حرف بشویم آیا امامان معصوم{{ع}} که در شب جمعه به آسمان میروند همه علوم را به آنها میدهند یا قسمتی از علوم را؟ اگر بگوییم همه علوم را میدهند که برای شبهای جمعه بعد چیزی باقی نمیماند و اگر بگوییم قسمتی از علوم را میدهند که حضرات [[اهل بیت]]{{ع}} بسیاری از مطالب را تا روز قیامت به صورت جزئی و تفصیلی بیان کردهاند و بسیاری از نکتههای ظریف و دقیق را گفتهأند. نکته دیگر این که وقتی [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} میفرمایند: از من بپرسید قبل از آن که از میان شما بروم<ref>{{عربی|"سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي "}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۲۸.</ref> آیا باید به انتظار شب جمعه بنشینند یا در همان لحظه هر چه بپرسند میتوانند جواب دهند؟ خوب البته [[علامه مجلسی]] ظل نظر خود را نگفتهاند بلکه تنها احتمال دادهاند. '''احتمال سوم''': یا بگوییم منظور از "انفدنا" علم مخصوصی است به غیر از علم به حلال و حرام که بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} ماه گذشته افاضه نشده است و در این زمان به [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} را افاضه شده است و این یا علوم و معارف ربانی است و یا از امور بدای است، چنانچه به آن اشاره شده است و احتمال اخیر امور بدایی را بسیاری از اخبار تأیید میکند<ref>{{عربی|"او المراد انفدنا من علم مخصوص سوی الحلال والحرام لم یفض علی النبی والائمة المتقدمین علی وان افیض فی ذلک الوقت کما سیاتی وذلک اما من المعارف الربانیة او من الامور البدائیه کما مر منا الاشارة الیهما ویؤید الاخیر کثیر من الأخبار"}}، بحار الانوار، ج ۲، ص ۹۸.</ref> این احتمال هم به نظر ما غلط است. اما معارف ربانی که تمام آنها به صورت کامل به [[اهل بیت]] {{عم}} عطا شده است، و اما امور بدائی هم چنان که بیان شده حضرات [[اهل بیت]]{{ع}} حقیقت [[لوح محفوظ]]، لوح محو و لوح اثبات هستند و [[لوح محفوظ]] سماوی هم از تجلیات امامان معصوم{{ع}} است. بنابراین معنا ندارد که در شب جمعه به [[امام]]{{ع}} گفته شود که در فلان مسئله بدا حاصل میشود آن را نگوئید و در فلان مسئله بدا حاصل نمیشود، آن را بگویید» <ref>[[حسین گنجی|گنجی]]، [[امامشناسی ۱ (کتاب)|امامشناسی]]، ج۱، ص۲۳۳ الی ۲۳۶ .</ref>. | :::::*'''روایت دوم''': [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: هنگامی که شب جمعه فرا میرسد [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} تا در برابر عرش الهی قرار میگیرد و امامان معصوم{{ع}} در جوار [[پیامبر|رسول خدا]] {{صل}} قرار میگیرند و ما هم در جوار آنها قرار میگیریم. پس ارواح ما به بدنهایمان بر نمیگردد مگر با علمی جدید و اگر این علم جدید و مستفاد نبود علم ما به پایان میرسید<ref>{{عربی|"إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ، وَافى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الْعَرْشَ، وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مَعَهُ، وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ، فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلى أَبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ، وَ لَوْ لَاذلِكَ لَأَنْفَدْنَا"}}؛ کافی، ج ۱، ص ۲۵۶.</ref> پس این همه علم که [[اهل بیت]] {{عم}} دارند، علم کتاب و (...) چگونه به پایان میرسد اگر در شبهای جمعه آن علم اضافه نشود؟ این چه علمی است؟ [[علامه مجلسی]] مینویسد: ممکن است منظور این باشد که بقاء همه علومی که [[اهل بیت]] دارند مشروط به آن حالتی باشد که در شب جمعه ایجاد میشود <ref>{{عربی|"یحتمل أن یکون بقاء ما عندهم من العلم مشروطة بتلک الحالة"}}؛ بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۸۹.</ref>. این وجه صحیحی به نظر نمیرسد چون روایات کلمه "تزداد" را دارد نه بقاء را. ضمن این که در روایات، ارواح انبیاء هم شامل همین مطلب میشود، یعنی آنها هم بالا میروند برای ماندگاری و بقاء؟ این چنین نیست، بلکه بالا رفتن ارواح برای ازدیاد است که در روایات به آن اشاره شده است. '''احتمال دوم''': احتمال دارد که این علم مستفاد برای آن علومی باشد که به صورت اجمالی دارند و امکان استنباط تفصیل از آن علم اجمالی را به آنها میدهد و ممکن نیست اظهار آن علم مجمل بدون رفتن به عرش در شبهای جمعه. یعنی [[اهل بیت]] {{ع}} علم اجمالی به همه کلیات دارند اما علم به مصادیقی که در این هفته چه وقایعی و با چه کیفیاتی اتفاق میافتد را ندارند. و در شبهای جمعه علم تفصیلی به آنها داده میشود<ref>{{عربی|"ویحتمل أن یکون المستفاد تفصیلا لما علموا مجم ویمکنهم استنباط التفصیل منه"}}، بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۸۹.</ref>. این حرف هم صحیح نیست؛ زیرا اگر قائل به این حرف بشویم آیا امامان معصوم{{ع}} که در شب جمعه به آسمان میروند همه علوم را به آنها میدهند یا قسمتی از علوم را؟ اگر بگوییم همه علوم را میدهند که برای شبهای جمعه بعد چیزی باقی نمیماند و اگر بگوییم قسمتی از علوم را میدهند که حضرات [[اهل بیت]]{{ع}} بسیاری از مطالب را تا روز قیامت به صورت جزئی و تفصیلی بیان کردهاند و بسیاری از نکتههای ظریف و دقیق را گفتهأند. نکته دیگر این که وقتی [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} میفرمایند: از من بپرسید قبل از آن که از میان شما بروم<ref>{{عربی|"سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي "}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۲۸.</ref> آیا باید به انتظار شب جمعه بنشینند یا در همان لحظه هر چه بپرسند میتوانند جواب دهند؟ خوب البته [[علامه مجلسی]] ظل نظر خود را نگفتهاند بلکه تنها احتمال دادهاند. '''احتمال سوم''': یا بگوییم منظور از "انفدنا" علم مخصوصی است به غیر از علم به حلال و حرام که بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} ماه گذشته افاضه نشده است و در این زمان به [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} را افاضه شده است و این یا علوم و معارف ربانی است و یا از امور بدای است، چنانچه به آن اشاره شده است و احتمال اخیر امور بدایی را بسیاری از اخبار تأیید میکند<ref>{{عربی|"او المراد انفدنا من علم مخصوص سوی الحلال والحرام لم یفض علی النبی والائمة المتقدمین علی وان افیض فی ذلک الوقت کما سیاتی وذلک اما من المعارف الربانیة او من الامور البدائیه کما مر منا الاشارة الیهما ویؤید الاخیر کثیر من الأخبار"}}، بحار الانوار، ج ۲، ص ۹۸.</ref> این احتمال هم به نظر ما غلط است. اما معارف ربانی که تمام آنها به صورت کامل به [[اهل بیت]] {{عم}} عطا شده است، و اما امور بدائی هم چنان که بیان شده حضرات [[اهل بیت]]{{ع}} حقیقت [[لوح محفوظ]]، لوح محو و لوح اثبات هستند و [[لوح محفوظ]] سماوی هم از تجلیات امامان معصوم{{ع}} است. بنابراین معنا ندارد که در شب جمعه به [[امام]]{{ع}} گفته شود که در فلان مسئله بدا حاصل میشود آن را نگوئید و در فلان مسئله بدا حاصل نمیشود، آن را بگویید» <ref>[[حسین گنجی|گنجی]]، [[امامشناسی ۱ (کتاب)|امامشناسی]]، ج۱، ص۲۳۳ الی ۲۳۶ .</ref>. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۲۲: | ||
| تصویر = 11720.JPG |100px|right|بندانگشتی|[[سید علی هاشمی ۱|هاشمی]]]] | | تصویر = 11720.JPG |100px|right|بندانگشتی|[[سید علی هاشمی ۱|هاشمی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در دو کتاب ''«[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]»'' و ''«[[علوم برگزیدگان (کتاب)|علوم برگزیدگان]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در دو کتاب ''«[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]»'' و ''«[[علوم برگزیدگان (کتاب)|علوم برگزیدگان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«نگاهی به مباحث گذشته درباره روشهای علمآموزی برگزیدگان خداوند، مؤید آن است که علوم الهی به تدریج در طول زندگیشان به آنان عطا میشده است. بنابراین علوم آنان را میتوان افزایشپذیر دانست؛ زیرا اگر علوم آنان تام و بینقص میبود، فراگیری دانش به شیوههای مختلف یادشده، تکرار علوم پیشین میبود؛ درحالی که ظاهر آیات و مستندات پیشین آن است که ایشان این علوم را برای نخستین بار از شیوههای یاد شده دریافت میکردند. ظاهر آیات نقل شده این است که [[وحی]]، [[الهام]]، شهود، دریافت از فرشتگان، رؤیای صادقه و... شیوههایی برای تکرار معلومات برگزیدگان خداوند نیست؛ بلکه شیوههای انتقال علوم الهی به آنان است. با پرهیز از تکرار این آیات، به آیات دیگری که افزایشپذیری علوم آنان را با صراحت بیشتری میرسانند، اشاره میکنیم : | |||
فریب خوردن [[حضرت آدم]]{{ع}} در برابر وسوسه شیطان، نتیجه ندانستن دروغ بودن قسم و سخنان شیطان بوده است در این آیات به صراحت بیان شده است که شیطان به دروغ سخنانی را درباره درخت ممنوعه به آدم و حوا بیان کرد و قسم خورد که خیرخواه آنان است و آن دو فریب سخنان او را خوردند. اگر حضرت آدم، علم تام و کاملی داشت، در برابر دروغ شیطان فریب نمیخورد. حضرت زکریا، سرپرست حضرت مریم بود. او هرگاه به محل عبادت حضرت مریم میآمد، غذایی نزد او میدید. یک بار از او پرسید : ای مریم! این را از کجا آوردهای؟! مریم پاسخ داد : این از جانب خداوند است. "خداوند به هرکس بخواهد، بیحساب روزی میدهد" پرسش حضرت زکریا نشانه این است که آن حضرت راز وجود آن غذاها را نمیدانست. ادامه این آیات نیز همین نکته را تأیید میکند.آیات یادشده، بهخوبی نشان میدهند که علوم پیامبران الهی و حتی [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} تام و کامل نبود و به مرور بر دانش ایشان افزوده میشد. این تکامل و افزایشپذیری علمی چنان که از شأن نزول آیات یاد شده پیداست، در طول دوران پیامبری آنان ادامه داشته است. بنابراین نمیتوان گفت که علوم آنان از ابتدای تولد یا آغاز نبوتشان کامل و تام بوده است؛ بلکه ایشان در طول دوران نبوت خود، معارف بسیاری را فراگرفتهاند. حتی دلیلی نیست که علوم آنان در پایان دوران نبوت ایشان کامل شده باشد؛ بلکه ممکن است از برتری برخی پیامبران بر برخی دیگر، تفاوت در مراتب علمی آنان، حتی در پایان دوران نبوتشان، برداشت شود. البته از ظاهر برخی آیات ممکن است تام بودن علوم پیامبران استنباط شود؛ مثلاً خداوند، علمالاسماء را به حضرت آدم آموخت. خداوند در آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره مبارکه بقره، داستان آفرینش حضرت آدم و آموختن علمالاسماء به او را بیان میکند. بنا بر این آیات، دلیل شایستگی انسانها برای خلافت خداوند در زمین و برتری آنان بر فرشتگان، توان آموختن علمالاسماء است. بنا بر برخی تفاسیر، مراد از علمالاسماء، علم به اسمای حسنای خداوند است. فرشتگان، اگرچه با برخی از اسمای الهی آشنا بودند و خداوند را با آن نامها میخواندند، به همه آنها آگاهی نداشتند؛ ولی خداوند تمام آن نامهای مقدس را به حضرت آدم آموخت {{عربی| {{وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا|}}<ref>[[محمدتقی مصباح یزدی، انسانشناسی در قرآن، تدوین محمود فتحعلی، ص ۸۴]]</ref>. فراگیری این دانش، آگاهی به همه حقایق هستی، مجرد و مادی را دربردارد؛ زیرا تمام حقایق هستی، پرتوهایی از اسما و صفات خداوند، و مصادیقی از نام علیم و برخی صفات دیگر خداوندند. بنابراین از اینگونه آیات ممکن است برای اثبات تام بودن علوم برخی پیامبران، مانند حضرت آدم استفاده شود. شواهد یادشده، از جمله خطای حضرت آدم در حادثه خوردن میوه ممنوع، نشان میدهد که حتی اگر تفسیر یادشده از علمالأسماء را بپذیریم چنین دانشی به معنای علم تام و تفصیلی به همه حوادث جهان نیست و باید آن را به گونه ای توجیه کرد. به نظر میرسد دانشی مانند علمالاسماء، دانشی کلی و حضوری بوده که در عالم ملکوت فراگرفته شده است. از همین روی، تطبیق این دانش بر امور مادی، حضرت آدم را به وحی و شیوههای دیگر علمآموزی نیازمند میساخته است<ref>سیدعلی هاشمی، "ماهیت و قلمرو علم الاسماء"، قرآنشناخت، ش۲؛ (پیاپی۱۰)، س۵، ص۱۰۹.</ref> "علمالکتاب" نیز ممکن است دانشی جامع و تام تفسیر شود که برگزیدگان دستیافته به آن، همه علوم را دارا میشوند. مطابق آیهای که درباره علمالکتاب است، صاحب این علم، پس از خداوند متعال شاهد و گواهی بر درستی رسالت [[پیامبر خاتم|رسول اعظم]] {{صل}} معرفی شده است. بنا بر برخی تفاسیر، مقصود از "الکتاب" در این آیه، قرآن کریم است و بنا بر روایات، قرآن تمام علوم جهان را دربردارد<ref>محمدبنحسن صفار، بصائر الدرجات، ص ۱۲۷ و ۱۲۸.</ref>بنابراین کسی که به علمالکتاب یا به تمام دانش قرآن کریم دست یابد، همه حقایق جهان را میداند و علوم او تام است<ref>سیدعلی هاشمی، «ماهیت و قلمرو علم الکتاب»، معرفت، ش۱۸۷، س۲۳، ص۴۷.</ref> با توجه به شواهد قرآنی یادشده که نشان میدادند حتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از برخی مطالب آگاه نبودهاند، چنین تفاسیری، بر فرض درستی، باید به گونهای توجیه شوند. به نظر میرسد این آیات و روایات مؤید آن، تام بودن بالفعل تمام دانش قرآن یا "الکتاب" را نمیرسانند.»<ref>[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]، ص۱۲۴.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۷: | ||
| پاسخدهنده = محمد حسن نادم | | پاسخدهنده = محمد حسن نادم | ||
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم|نادم]]''' و '''[[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری]]''' در مقاله ''«[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم|نادم]]''' و '''[[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری]]''' در مقاله ''«[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«در برخی از روایات محدثان قم، عروج روح [[امام]]{{ع}} به آسمان، در شبهای جمعه، از مصادیق منابع [[علم امام]]{{ع}} شمرده میشود. این عروج و افزایش [[علم امام]]{{ع}} به سبب آن، به اندازهای مهم است که [[امامان]]{{عم}} به اصحابشان فرمودهاند اگر این افزایش نباشد، علم [[امام]]{{ع}} پایان مییابد. طبق روایاتی که صفار نقل میکند، در هر شب جمعه، فرشتگان، اوصیا و پیامبران ازدنیارفته و نیز ارواح اوصیا و [[امام]]{{ع}} حاضر در میان مردم [[امام]]{{ع}} هر زمان، به آسمان عروج، هفت بار دور عرش الهی طواف و خداوند را تسبیح و تقدیس میکنند. آنها در کنار هر رکن عرش، دو رکعت نماز میخوانند و برمیگردند. آنگاه [[پیامبران]]{{عم}} و اوصیا و روح وصی زنده، شادی بسیاری احساس میکنند و به [[امام]]{{ع}} زندهو [[امامان]]{{عم}} دیگر الهامی میشود که علمشان را افزایش میدهد. [[امام صادق]]{{ع}} در تعلیل این نکته میفرماید: اگر چنین نباشد، علم ما تمام میشود هم، روایاتی با همین مضامین نقل میکند؛ اما صدوق در این باره روایتی نیاورده است. پس روایات عروج نیز، از نظر محدثین، مؤید دیگری بر الهامی بودن علم [[امام]]{{ع}} است.(...) | |||
::::::از مصادیق منابع علم الهامی که در روایات، به آنها پرداخته شده، تمثل ستونی از نور، افزایش علم در هر شب جمعه و عرضه شدن اعمال بندگان به [[امام]]{{ع}} است. نظر متکلمان را در این باره دنبال میکنیم. [[شیخ مفید]] به دلیل رویکرد خاصش دربارۀ این مصادیق، به صورت موردی به آنها نپرداخته است؛ اما با توجه به مبانی پیشگفتۀ او میتوان به فحوای دیدگاهش در این باره پی برد. در واقع، بعید به نظر میآید که وی با این مصادیق مخالف باشد؛ زیرا [[شیخ مفید]] هم از روایات آگاه و هم الهامی بودن علم [[امام]]{{ع}} را عقلاً و نقلاً پذیرفته است. چنین کارهایی هم اولاً از سوی خداوند محال عقلی نیست و ثانیاً روایات فراوانی، به طرق گوناگون، دربارۀ این مصادیق وارد شده است که [[شیخ مفید]] در موارد مشابه، تعبد خود به این روایات را نشان داده است. او حتی هنگامی که نوبختیان را در نپذیرفتن تحدیث نقد میکند، علت مخالفت آنها را ناآگاهیشان از روایات میداند. [[سید مرتضی]] هم، مانند استاد خود، مستقیماً دربارۀ این مصادیق مطلبی ندارد؛ اما [[شیخ طوسی]]، عصارۀ مدرسۀ کلامی بغداد، دربارۀ عرضه شدن اعمال بندگان به [[امام]]{{ع}}، روایتی از داوود بن کثیر نقل میکند: من پسر عمویی ناصبی و خبیث داشتم که با آن ارتباطی نداشتم؛ اما وقتی که میخواستم به حج بروم، شنیدم حال خود و خانوادهاش خوب نیست. قبل از حرکتم به سمت مکه، نفقهای به آنها دادم. وقتی به مدینه، خدمت [[امام صادق]]{{ع}} رسیدم، [[امام صادق]]{{ع}} بدون مقدمه رو به من کردند و فرمودند: "ای داوود، اعمال شما روز پنجشنبه بر من عرضه شد. هنگامی که در اعمال عرضهشدۀ تو دیدم که با پسرعمویت ارتباط برقرارکردی صلۀ رحم بهجا آوردی خوشحال شدم. دانستم که این صلۀ رحم تو به خاطر این بود که او در پایان عمر قرار داشت و رو به مرگ بود". از آنجا که متکلمین بغداد برخورداری [[امام]]{{ع}} از علم غیر عادی را پذیرفتهاند، میتوانند این مورد را در زمرۀ علوم الهامی قرار دهند»<ref>[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]، ص۶۱</ref>. | ::::::از مصادیق منابع علم الهامی که در روایات، به آنها پرداخته شده، تمثل ستونی از نور، افزایش علم در هر شب جمعه و عرضه شدن اعمال بندگان به [[امام]]{{ع}} است. نظر متکلمان را در این باره دنبال میکنیم. [[شیخ مفید]] به دلیل رویکرد خاصش دربارۀ این مصادیق، به صورت موردی به آنها نپرداخته است؛ اما با توجه به مبانی پیشگفتۀ او میتوان به فحوای دیدگاهش در این باره پی برد. در واقع، بعید به نظر میآید که وی با این مصادیق مخالف باشد؛ زیرا [[شیخ مفید]] هم از روایات آگاه و هم الهامی بودن علم [[امام]]{{ع}} را عقلاً و نقلاً پذیرفته است. چنین کارهایی هم اولاً از سوی خداوند محال عقلی نیست و ثانیاً روایات فراوانی، به طرق گوناگون، دربارۀ این مصادیق وارد شده است که [[شیخ مفید]] در موارد مشابه، تعبد خود به این روایات را نشان داده است. او حتی هنگامی که نوبختیان را در نپذیرفتن تحدیث نقد میکند، علت مخالفت آنها را ناآگاهیشان از روایات میداند. [[سید مرتضی]] هم، مانند استاد خود، مستقیماً دربارۀ این مصادیق مطلبی ندارد؛ اما [[شیخ طوسی]]، عصارۀ مدرسۀ کلامی بغداد، دربارۀ عرضه شدن اعمال بندگان به [[امام]]{{ع}}، روایتی از داوود بن کثیر نقل میکند: من پسر عمویی ناصبی و خبیث داشتم که با آن ارتباطی نداشتم؛ اما وقتی که میخواستم به حج بروم، شنیدم حال خود و خانوادهاش خوب نیست. قبل از حرکتم به سمت مکه، نفقهای به آنها دادم. وقتی به مدینه، خدمت [[امام صادق]]{{ع}} رسیدم، [[امام صادق]]{{ع}} بدون مقدمه رو به من کردند و فرمودند: "ای داوود، اعمال شما روز پنجشنبه بر من عرضه شد. هنگامی که در اعمال عرضهشدۀ تو دیدم که با پسرعمویت ارتباط برقرارکردی صلۀ رحم بهجا آوردی خوشحال شدم. دانستم که این صلۀ رحم تو به خاطر این بود که او در پایان عمر قرار داشت و رو به مرگ بود". از آنجا که متکلمین بغداد برخورداری [[امام]]{{ع}} از علم غیر عادی را پذیرفتهاند، میتوانند این مورد را در زمرۀ علوم الهامی قرار دهند»<ref>[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]، ص۶۱</ref>. | ||
}} | }} | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۹: | ||
*افزایش [[علم امام]]{{ع}} دو معنا دارد: | *افزایش [[علم امام]]{{ع}} دو معنا دارد: | ||
۱. نوعی از علومی که دائماً به [[امام]]{{ع}} افزوده میشود، همان سیر نفس [[امام]]{{ع}} در عالم کلیات و تجلی اسماء کلیه الهیه است، که همواره و پیدرپی تحقق میپذیرد و این تجلیات اسمائی و صفاتی مافوق عالم حس و خیال و عقل میباشد. از این نوع تجلیات به سفر دوم از اسفار اربعه یعنی سیر فیالحق و فیالله تعبیر میکنند که پایان ناپذیر است. | |||
طبق روایات در شبهای جمعه [[ائمه]]{{عم}} به عرش الهی میروند و بازمیگردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه میشود؛ شاید این علوم از این دست باشد:{{عربی|«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيَّ شَأْنٍ قَالَ يُؤْذَنُ لِلْمَلَائِكَةِ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ الْأَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيَطُوفُونَ بِعَرْشِ رَبِّهَا أُسْبُوعاً وَ هُمْ يَقُولُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ حَتَّى إِذَا فَرَغُوا صَلَّوْا خَلْفَ كُلِّ قَائِمَةٍ لَهُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَنْصَرِفُونَ فَتَنْصَرِفُ الْمَلَائِكَةُ بِمَا وَضَعَ اللَّهُ فِيهَا مِنَ الِاجْتِهَادِ شديد [شَدِيداً] إِعْظَامُهُمْ لِمَا رَأَوْا وَ قَدْ زِيدَ فِي اجْتِهَادِهِمْ وَ خَوْفِهِمْ مِثْلُهُ وَ يَنْصَرِفُ النَّبِيُّونَ وَ الْأَوْصِيَاءُ وَ أَرْوَاحُ الْأَحْيَاءِ شَدِيداً عَجَبُهُمْ وَ قَدْ فَرِحُوا أَشَدَّ الْفَرَحِ لِأَنْفُسِهِمْ وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ لَيْسَ شَيْءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اكْتُمْ فَوَ اللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ كَذَا وَ كَذَا عِنْدَكَ حِصَنَةً قَالَ يَا مَحْبُورُ وَ اللَّهِ مَا يُلْهَمُ الْإِقْرَارُ بِمَا تَرَى إِلَّا الصَّالِحُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي كَثِيرُ صَلَاحٍ قَالَ لَا تَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّاكَ صَالِحاً حَيْثُ يَقُولُ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي الَّذِينَ آمَنُوا بِنَا وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ جَمِيعِ حُجَجِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ السَّلَامُ»}}<ref>از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که فرمود: به درستی که برای ما در شبهای جمعه جایگاه ویژه ای می باشد. عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده میشود که به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می گردند و طواف می نمایند در حالی که می گویند، بسیار پاک و منزه و پر قداست است پروردگار فرشتگان و پروردگار روح "سبوح قدوس رب الملائکة والروح". زمانی که از طواف نمودن فارغ گردند پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می آورند. سپس همه می روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده -که این تلاش ناشی از بزرگداشتشان از آنچه می بینند می باشد، که به همان اندازه از این تلاش و ترس بر آنان افزوده می گردد- منصرف گردیده می روند، هم چنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می گردند در حالی که بسیار شگفت زده می باشند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان تر نیست. "این امر را" مخفی نگاهدار که به خدا قسم این مسأله نزد او بسیار پراهمیت تر و عزیزتر از هر امر مهم دیگر می باشد. فرمود ای محبور "مورد تنعم قرار گرفته" به خدا قسم اقرار به مطلبی که بیان کردم به کسی الهام نمی گردد مگر اینکه از صالحان و پارسایان باشد. عرض کردم به خدا قسم من مقدار زیادی از صلاح و پارسایی ندارم. [[امام]]{{ع}} فرمود به خداوند دروغ نگو، همانا خداوند متعال تو را صالح و پارسا نامید آنجا که می فرماید: ایشان همراه کسانی هستند که خداوند متعال بر ایشان نعمت قرار داد از پیامبران و راستگویان و شهدا و صالحان. صالحان یعنی کسانی که به ما و به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و فرشتگان خداوند و پیامبران او و به تمام حجتهای خداوند بر او و بر محمد و آل پاک و طاهرین دیندار او ایمان آوردهاند؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص ۸۸. </ref>. | طبق روایات در شبهای جمعه [[ائمه]]{{عم}} به عرش الهی میروند و بازمیگردند و بر قلوبشان علومی خاص افاضه میشود؛ شاید این علوم از این دست باشد:{{عربی|«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَيَّ شَأْنٍ قَالَ يُؤْذَنُ لِلْمَلَائِكَةِ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ الْمَوْتَى وَ الْأَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ فَيَطُوفُونَ بِعَرْشِ رَبِّهَا أُسْبُوعاً وَ هُمْ يَقُولُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ حَتَّى إِذَا فَرَغُوا صَلَّوْا خَلْفَ كُلِّ قَائِمَةٍ لَهُ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يَنْصَرِفُونَ فَتَنْصَرِفُ الْمَلَائِكَةُ بِمَا وَضَعَ اللَّهُ فِيهَا مِنَ الِاجْتِهَادِ شديد [شَدِيداً] إِعْظَامُهُمْ لِمَا رَأَوْا وَ قَدْ زِيدَ فِي اجْتِهَادِهِمْ وَ خَوْفِهِمْ مِثْلُهُ وَ يَنْصَرِفُ النَّبِيُّونَ وَ الْأَوْصِيَاءُ وَ أَرْوَاحُ الْأَحْيَاءِ شَدِيداً عَجَبُهُمْ وَ قَدْ فَرِحُوا أَشَدَّ الْفَرَحِ لِأَنْفُسِهِمْ وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِيرِ لَيْسَ شَيْءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اكْتُمْ فَوَ اللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ كَذَا وَ كَذَا عِنْدَكَ حِصَنَةً قَالَ يَا مَحْبُورُ وَ اللَّهِ مَا يُلْهَمُ الْإِقْرَارُ بِمَا تَرَى إِلَّا الصَّالِحُونَ قُلْتُ وَ اللَّهِ مَا عِنْدِي كَثِيرُ صَلَاحٍ قَالَ لَا تَكْذِبْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ سَمَّاكَ صَالِحاً حَيْثُ يَقُولُ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ يَعْنِي الَّذِينَ آمَنُوا بِنَا وَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ جَمِيعِ حُجَجِهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْأَبْرَارِ السَّلَامُ»}}<ref>از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که فرمود: به درستی که برای ما در شبهای جمعه جایگاه ویژه ای می باشد. عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده میشود که به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می گردند و طواف می نمایند در حالی که می گویند، بسیار پاک و منزه و پر قداست است پروردگار فرشتگان و پروردگار روح "سبوح قدوس رب الملائکة والروح". زمانی که از طواف نمودن فارغ گردند پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می آورند. سپس همه می روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده -که این تلاش ناشی از بزرگداشتشان از آنچه می بینند می باشد، که به همان اندازه از این تلاش و ترس بر آنان افزوده می گردد- منصرف گردیده می روند، هم چنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می گردند در حالی که بسیار شگفت زده می باشند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان تر نیست. "این امر را" مخفی نگاهدار که به خدا قسم این مسأله نزد او بسیار پراهمیت تر و عزیزتر از هر امر مهم دیگر می باشد. فرمود ای محبور "مورد تنعم قرار گرفته" به خدا قسم اقرار به مطلبی که بیان کردم به کسی الهام نمی گردد مگر اینکه از صالحان و پارسایان باشد. عرض کردم به خدا قسم من مقدار زیادی از صلاح و پارسایی ندارم. [[امام]]{{ع}} فرمود به خداوند دروغ نگو، همانا خداوند متعال تو را صالح و پارسا نامید آنجا که می فرماید: ایشان همراه کسانی هستند که خداوند متعال بر ایشان نعمت قرار داد از پیامبران و راستگویان و شهدا و صالحان. صالحان یعنی کسانی که به ما و به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و فرشتگان خداوند و پیامبران او و به تمام حجتهای خداوند بر او و بر محمد و آل پاک و طاهرین دیندار او ایمان آوردهاند؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص ۸۸. </ref>. | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۸۰: | ||
| پاسخدهنده = محمد امین صادقی ارزگانی | | پاسخدهنده = محمد امین صادقی ارزگانی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد امین صادقی ارزگانی]]''' در کتاب ''«[[پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی (کتاب)|پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد امین صادقی ارزگانی]]''' در کتاب ''«[[پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی (کتاب)|پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«اولا: افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانه تکامل روز افزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونهای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش مییابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است. | |||
ثانیا: از آن جا که علم و معرفت الهی و حقایق توحیدی پایان ناپذیر و بی نهایت است، انسان کامل هر اندازه کامل باشد، باز هم نسبت به وجود و کمالات وجودی بی نهایت خداوند، کامل نیست. از این رو، میتواند پیوسته در حال تکامل و درک بیش تر از حقایق الهی باشد. | ثانیا: از آن جا که علم و معرفت الهی و حقایق توحیدی پایان ناپذیر و بی نهایت است، انسان کامل هر اندازه کامل باشد، باز هم نسبت به وجود و کمالات وجودی بی نهایت خداوند، کامل نیست. از این رو، میتواند پیوسته در حال تکامل و درک بیش تر از حقایق الهی باشد. | ||
با توجه به نکتههای یاد شده به دست میآید، افزایش [[علم]] [[ائمه]] نه تنها کاستی محسوب نمیشود، بلکه دلیل بر گستردگی کمالات وجودی آنان است»<ref>[[پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی (کتاب)|پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی]]، ص۲۰۴.</ref>. | با توجه به نکتههای یاد شده به دست میآید، افزایش [[علم]] [[ائمه]] نه تنها کاستی محسوب نمیشود، بلکه دلیل بر گستردگی کمالات وجودی آنان است»<ref>[[پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی (کتاب)|پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی]]، ص۲۰۴.</ref>. | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۹۰: | ||
| پاسخدهنده = محمد بیابانی اسکوئی | | پاسخدهنده = محمد بیابانی اسکوئی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد بیابانی اسکوئی]]''' در کتاب ''«[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد بیابانی اسکوئی]]''' در کتاب ''«[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«بر اساس آیات قرآن کریم و روایات [[ائمه|اهل بیت]] {{عم}} : هیچ شک و شبههاى در ازدیاد علم [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و امام {{ع}} وجود ندارد. خداوند متعال به پیامبر {{صل}} مىفرماید : {{متن قرآن|وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا}}<ref> "پیش از آنکه وحى قرآن به سوى تو حکم شود تعجیل به آن نکن و بگو پروردگارا را بر علم من بیافزاى." سوره طه آیه ۱۱۴.</ref> و در سوره قدر آمده است که فرشتگان و روح در شب قدر براى هر امرى فرود مىآیند : {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ}}<ref> "فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان از جهت همه امور فرود مىآیند." سوره قدر آیه ۴.</ref>. بیشتر مسلمانان معتقدند که شب قدر هر سال تکرار مىشود و اختصاص به زمان پیامبر {{صل}} نداشته است. و در روایات اهل بیت : به صراحت بیان شده است که شب قدر اکنون نیز هست و با رحلت پیامبر {{صل}} از میان نرفته است.<ref> کنز الدقائق جلد ۱۴، ۳۶۶ و ۳۶۷.</ref>. و نیز مسلّم است که "قدر" نامیده شدن این شب به این دلیل است که خداوند متعال در این شب از سال همه امور خلایق را تا شب قدر دیگر مورد تقدیر و اندازهگیرى قرار داده و به وسیله فرشتگان و روح به زمین فرو مىفرستد. و "من کل امر" در آیه شریفه مربوط به حوادث همین سال است. مناسبت شب قدر و فرود آمدن فرشتگان و روح و آوردن تقدیرات یک سال بر زمین، اقتضا مىکند که فرشتگان این امور را به محلى خاص براى کارهاى خاص فرود آورند. از میان انسانها کسى جزاهل بیت {{عم}} بعد از پیامبر {{صل}} مدعى فرود فرشتگان و روح در شب قدر براى خویش نیست. و تنها آنان هستند که در روایات متعدّد از این موضوع خبر دادهاند. [[امام صادق|امام صادق]] {{ع}} در تفسیر آیه مذکور مىفرماید :{{عربی|«أَیْ مِن عِنْدَ رَبِّهِمْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِکُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ»}} <ref> یعنى از سوى پروردگارشان بر محمّد وآل محمّد {{صل}} براى هر امرِ سلام فرود مىآیند.</ref><ref> تأویل الآیات الظاهره، ۷۹۳.</ref><ref> بحار الانوار جلد۲۵، ص ۷۰.</ref>. [[امام سجاد|امام سجّاد]] {{ع}} در دعاى دخول ماه رمضان، نزول فرشتگان و روح را بر آنان که خدا خواسته است با امورى که مورد قضاى الهى قرار گرفته، بیان کرده، مىفرماید : "{{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ}} {{عربی|«عَلَی مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِهِ»}}" <ref> فرشتگان وروح در آن شب به اذن پروردگارشان از جهت همه امور فرود مىآیند... بر آن بندگانى که مورد مشیّت خدا هستند از براى آن قضاى الهى که حکم کرده است.</ref><ref> صحیفه سجادیه دعا و دخول شهر رمضان.</ref><ref> اقبال الاعمال، ۴۲.</ref>. و [[امام باقر|امام باقر]] {{ع}} مىفرماید : {{عربی|«إِنَّهُ لَیَنْزِلُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ إِلَى وَلِیِّ الْأَمْرِ تَفْسِیرُ الْأُمُورِ سَنَهً سَنَهً یُوْمَرُ فِیهَا فِی أَمْرِ نَفْسِهِ بِکَذَا وَ کَذَا وَ فِی أَمْرِ النَّاسِ بِکَذَا وَ کَذَا»}}<ref>همانا در شب قدر به ولىِّ امر سال به سال تفسیر امور نازل مىشود. در آن شب درباره خودش به امورى امر مىشود و درباره مردم هم به امورى دیگر.</ref>.<ref> کافى جلد ۱، ۲۴۸.</ref><ref> بحارالانوار جلد۲۵، ص ۷۹.</ref>. پس در شب قدر دستورهاى لازم براى امام {{ع}} تا یک سال در مورد خود امام {{ع}} و دیگران آورده مىشود. بدین ترتیب روشن مىشود که علم امام {{ع}} بلکه علم پیامبر {{صل}} هم در شبهاى قدر افزوده مىشود. زیرا روشن است اگر چه پیامبر {{صل}} و امام {{ع}} از همه حوادث و وقایع تا قیامت به صورت اجمالى اطلاع دارند، ولى در شب قدر همه آن حوادثى که در طول سال تا شب قدر دیگر قبلاً ثبت شده بود دوباره تجدید نظر شده و تقدیر مىگردد و مورد امضاى خداوند سبحانه واقع شده به پیامبر {{صل}} یا امام {{ع}} ابلاغ مىشود. از این امر استفاده مىشود که علم و آگاهى پیامبر {{صل}} و امام {{ع}} پیش از شب قدر نسبت به حوادث آینده به صورت روشن و حتمى نبوده است یا حداقل حتمى بودن تعدادى از آن امور روشن و مسلّم نبوده است. ممکن است تغییراتى هم به صورت تقدیم و تأخیر و یا امر جدیدى که قبلاً اثرى از آن به صورت تفصیلى نبود در مقدّرات شب قدر وجود داشته باشد. پس با توجّه به این بیان، پیدایش نوعى علم براى امام {{ع}} در شب قدر امکان دارد. و به نظر مىرسد به همین جهت است که ائمّه {{صل}} در روایات متعددى تأکید کردهاند که اگر آیهاى در کتاب خدا نبود از آنچه تا قیامت و اقع مىشود برایتان خبر مىدادم : {{عربی|«لَوْ لَا آیَةٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ لَحَدَّثْتُکُمْ بِمَا یَکُونُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَقُلْتُ أَیَّةُ آیَةٍ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»}}<ref>اگر آیهاى در کتاب خدا نبود از آنچه تا قیامت خواهد شد خبر مىدادم. پس گفتم :کدام آیه؟ فرمود : سخن خدا که مىفرماید : "خدا آن را که مىخواهد محو مىکند و اثبات مىکند و نزد اوست ام الکتاب."</ref><ref>تفسیر عیاشى جلد ۲، ص ۲۱۵.</ref><ref>توحید صدوق ۳۰۵.</ref><ref>بحارالانوار جلد۴، ص ۱۱۸.</ref> و آیه {{متن قرآن|يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء}}<ref>سوره فاطر، آیه ۱.</ref> هم بر این مطلب تأکید مىکند. زیرا زیادى وقتى معنا پیدا مىکند که از قبل تقدیرى صورت گرفته باشد. این امر اختصاص به تقدیرات پیشین ندارد بلکه در امورى که در شب قدر هم مورد تقدیر قرار مىگیرد جارى است. زیرا آیه {{متن قرآن|يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاء}}اطلاق دارد. و ممکن است اضافه شدن چیزى در آن واحد صورت پذیرد. علاوه بر این روایاتى داریم که علم امام هر شب جمعه افزوده مىشود. بلکه روایات دیگرى هم وجود دارد که امامان اهل بیت {{عم}} هر لحظه ممکن است بر علومشان افزوده شود. امام صادق {{ع}} مىفرماید : {{عربی|«إِذَا كَانَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ ص الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ وَ وَافَیْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدِی»}}<ref>شب جمعه رسول خدا و امامان و من هم با آنها، با عرش الهى برخورد مىکنیم. و من بر نمىگردم مگر با علمى که تازه استفاده کردهام. واگر چنین نباشد، آنچه نزد ماست تمام مىگردد.</ref><ref>کافى جلد ۱، ص ۲۵۴.</ref> این روایت به صراحت دلالت دارد که اگر به علوم اهل بیت {{عم}} افزوده نشود علم آنها تمام مىشود. زراره مىگوید : امام باقر {{ع}}فرمود : {{عربی|«لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا قَالَ قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَیْئاً لَا یَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَیْنَا»}}<ref>اگر به علم ما افزوده نشود علم ما تمام مىگردد. زراره گفت : عرض کردم : آیا به شما علمـى داده مىشود که رسول خدا آن را نمىداند؟ فرمـود : آگاه باش؛ همانا وقتى علمى به ما داده مـىشود، ابتدا به رسول خدا عرضه مىشود و بعد به امامان و سپس کار به ما منتهى مىشود.</ref>.<ref> کافى جلد ۱، ۲۵۵.</ref>.<ref> بحارالانوار جلد ۱۷، ص ۱۳۶.</ref> در این روایت علاوه بر زیاد شدن علم امام {{ع}} نکته دیگرى نیز عنوان شده است که افزوده شدن علوم اهل بیت {{عم}} به گونهاى است که وقتى مطلبى به امام حاضر القا و الهام مىشود به أئمّه پیشین و پیامبر {{صل}} هم رسیده است. و نیز روایاتى در باب محدّث بودن امام {{ع}} رسیده است و روایات دیگرى نیز وجود دارد که افضل علم امام {{ع}} آن است که به صورت الهام و القا در قلب و یا با رسیدن صداى فرشته به گوش امام {{ع}}، برایش پدید مىآید. این دو گروه از روایات هم به این امر تأکید مىکند که علوم اهل بیت {{عم}} دائم در فزونى است.»<ref>[[امامت ۵ (کتاب)|امامت]].</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۹۸: | ||
| پاسخدهنده = عسکری امامخان | | پاسخدهنده = عسکری امامخان | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عسکری امامخان]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[عسکری امامخان]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«روایات متعددی وجود دارد که در آن [[ائمه]]{{عم}} به صراحت افزایش علوم خود را بیان کردهاند. مراد از این جمله [[امام]] چیست که فرمود : "آنچه بالاتر از علم به تمام وقایع گذشته و آینده است، علمهایی است که بر حضرات [[ائمه]]{{عم}} از ناحیه خداوند متعال در هر روز و شب عنایت میشود"، یا تعبیر میکند این نوع علم افضل دانش ما است، یا تعبیر میکند که علم فقط آن است که در شب و روز بر ما حادث میشود. مثل روایت امام هفتم حضرت [[امام کاظم|موسی ابن جعفر]]{{ع}} که فرمود: "علوم ما به سه بخش تقسیم میگردد، گذشته، آینده و حادث، علوم گذشته برای ما تفسیر شده، علوم آینده برای ما نوشته شده، علوم جدید و حادث در قلب و گوش ما القا میگردد. و این نوع از علم افضل دانش ما است، اما پیامبری بعد از [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} ما نخواهد آمد"<ref> کلینی، اصول کافی، ج ۱ ص ۲۶۴.</ref>. یا مثل روایتی که مفضل از [[امام صادق|امام صادق]]{{ع}} نقل میکند: {{عربی|"إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي يَحْدُثُ يَوْماً بَعْدَ يَوْمٍ وَ سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ"}}<ref> کلینی، اصول کافی، ج ۱ ص ۲۲۳.</ref>. در این روایت هم [[امام]] خیلی چیزها را به عنوان علم [[امامت]] بیان میکند. و در آخر این جمله را میگوید که اصل علم آن است که روز به روز و ساعت به ساعت برای ما حادث میشود. یا روایتی که [[ضریس کناسی]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند : {{عربی|"إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَوْماً بِيَوْمٍ وَ سَاعَةً بِسَاعَةٍ"}}<ref> کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۲۵.</ref>. در این روایت هم [[امام]]{{ع}} چیزهایی را به عنوان علم [[امامت]] بیان کرده. سپس میگوید : همانا علم فقط چیزی است که شب و روز و روز به روز و ساعت به ساعت بر ما افزوده میشود. و نظیر همین روایت از [[ابی بصیر]] روایت مفصلی نقل شده است که در این جا فقط به آن اشاره میکنیم و ان شاءالله در بحث "سرچشمههای [[علم امام]]{{ع}} مفصل ذکر میکنیم. در این روایت [[امام]] آموختههای [[امیر المؤمنین]]{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} و همین طور [[جفر]] و جامعه و {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ"}} را بهعنوان علم [[امامت]] ذکر میکند و بعد میگوید که اینها هم تمام علم نیست بلکه علم [[امامت]] علمهایی است که بر ما عنایت میشود هر شب و روز از علم الهی<ref> کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۴۰.</ref>. حال وقتی [[امام]] [[علم غیب]] دارد به همه اشیاء و به همه اسرار نهانی چنانکه در روایات ملاحظه فرمودی و چه بسا روایاتی در این مختصر ذکر نشده و کتابهای حدیثی و روایی پر است از آن مطالب، پس در چه ناحیه [[علم امام]]{{ع}} روز بروز افزون می گردد، [[امام]]{{ع}} که همه چیز را میداند و از {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ "}} آگاه است، پس مقصود [[امام]]{{ع}} از اینکه هر روز و شب از علوم الهی بر ما افزون میشود چیست؟ | |||
::::::مرحوم [[علامه مجلسی]] در مرآه العقول بعد از نقل چند احتمال نظر خود را چنین بیان میکند: آنچه از اخبار زیاد بهدست میآید این است که [[ائمه]]{{ع}} در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدنهای مقدسشان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند. و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده اند و در دریای انوار معرفت غوص مینمودهاند. زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد. و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بیشماری است. بنابراین آنچه [[امام]]{{ع}} در اوائل [[امامت]] خود از [[امام]] سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمیکند. و در آن مرتبه نمیماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل میشود. چگونه به این صورت نباشد در حالی که این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست. و آن بزرگواران با آن استعداد قابلیت بیشتری دارند. بنابرین شاید مراد از علم حادث در شب و روز این باشد<ref>محمد باقر مجلسی، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۹.</ref>. | ::::::مرحوم [[علامه مجلسی]] در مرآه العقول بعد از نقل چند احتمال نظر خود را چنین بیان میکند: آنچه از اخبار زیاد بهدست میآید این است که [[ائمه]]{{ع}} در همه عوالم و نشأت، یعنی قبل از حلول ارواح در بدنهای مقدسشان و بعد از حلول در آن و بعد از مفارفت از آن و عروج به عالم قدس و طهارت، دارای پیشرفت و صعود در معارف الهیه و درجات کمال هستند. و پیوسته در حال عروج به قرب و وصال بوده اند و در دریای انوار معرفت غوص مینمودهاند. زیرا در مدارج شناخت و معرفت خداوندی و حب و قرب او غایت و نهایتی وجود ندارد. و بین درجه عبودیت و ربوبیت منازل زیاد و بیشماری است. بنابراین آنچه [[امام]]{{ع}} در اوائل [[امامت]] خود از [[امام]] سابق گرفته تنها اکتفا به آن نمیکند. و در آن مرتبه نمیماند، بلکه پیوسته اسباب قرب و پیشرفت برای او حاصل میشود. چگونه به این صورت نباشد در حالی که این گونه تحصیل مدارج برای دیگران هست. و آن بزرگواران با آن استعداد قابلیت بیشتری دارند. بنابرین شاید مراد از علم حادث در شب و روز این باشد<ref>محمد باقر مجلسی، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۹.</ref>. | ||
::::::پس باید گفت که آن علمی که انتهائی ندارد معرفت الله است اهم علوم و افضل علمها است، و چیزی است که شایسته است [[امام]]{{ع}} علوم دیگری را در مقابل علوم {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ "}} را بیاهمیت دانسته علم معرفت الله را اصل علم و علم [[امامت]] بداند. چنانچه همه آن روایاتی را که ملاحظه فرمودی [[امام]]{{ع}} علم حادث شب و روز را فقط اشرف علوم دانسته و این نشانه آن است که بقیه علوم از جمله علوم [[جفر]] و [[جامعه]] و علومی که [[امیر المؤمنین]] از [[پیغمبر اسلام]] آموخته یا {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ "}} با علمی که شب و روز حادث میشود یک نوع مغایرتی بین آنها اشاره میکند که نشانه تقدس آن علوم است نسبت به سایر علمها و آن علم چیزی نمیتواند باشد جز معرفه الله و عروج مدارج عرفانی [[ائمه]]{{عم}} زیرا معنی ندارد که کسی که علم قرآن که {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }} <ref> بیانگر هر چیز؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> است داشته باشد باز هم تمام علم و اشرف علم یک چیز دیگر باشد. و این معنی که برای علم حادث در اینجا گفته شده تائید میشود وقتی به این آیه میرسیم {{متن قرآن|كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ }} <ref> او هماره در کاری است؛ سوره رحمان، آیه: ۲۹.</ref> جلوات جمال ذات اقدس ربوبی را نهایتی نیست، و [[امام]] کسی است که هر لحظه معرفت و شناخت بیشتری بصفات جمالیه و جلالیه پروردگار عالمیان مییابد و به عنایت حق تعالی هر روز و شب در کمال تزاید است»<ref>[[عسکری امامخان]]، [[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]، فصل پنجم.</ref>. | ::::::پس باید گفت که آن علمی که انتهائی ندارد معرفت الله است اهم علوم و افضل علمها است، و چیزی است که شایسته است [[امام]]{{ع}} علوم دیگری را در مقابل علوم {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ "}} را بیاهمیت دانسته علم معرفت الله را اصل علم و علم [[امامت]] بداند. چنانچه همه آن روایاتی را که ملاحظه فرمودی [[امام]]{{ع}} علم حادث شب و روز را فقط اشرف علوم دانسته و این نشانه آن است که بقیه علوم از جمله علوم [[جفر]] و [[جامعه]] و علومی که [[امیر المؤمنین]] از [[پیغمبر اسلام]] آموخته یا {{عربی|"عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ "}} با علمی که شب و روز حادث میشود یک نوع مغایرتی بین آنها اشاره میکند که نشانه تقدس آن علوم است نسبت به سایر علمها و آن علم چیزی نمیتواند باشد جز معرفه الله و عروج مدارج عرفانی [[ائمه]]{{عم}} زیرا معنی ندارد که کسی که علم قرآن که {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ }} <ref> بیانگر هر چیز؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> است داشته باشد باز هم تمام علم و اشرف علم یک چیز دیگر باشد. و این معنی که برای علم حادث در اینجا گفته شده تائید میشود وقتی به این آیه میرسیم {{متن قرآن|كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ }} <ref> او هماره در کاری است؛ سوره رحمان، آیه: ۲۹.</ref> جلوات جمال ذات اقدس ربوبی را نهایتی نیست، و [[امام]] کسی است که هر لحظه معرفت و شناخت بیشتری بصفات جمالیه و جلالیه پروردگار عالمیان مییابد و به عنایت حق تعالی هر روز و شب در کمال تزاید است»<ref>[[عسکری امامخان]]، [[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]، فصل پنجم.</ref>. | ||
خط ۱۹۶: | خط ۲۰۸: | ||
| پاسخدهنده = محمد زمان رستمی | | پاسخدهنده = محمد زمان رستمی | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]''' (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آلبویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]''' (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آلبویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«[[امام صادق]]{{ع}} به [[ابی یحیی صنعانی]] فرمود: ای ابایحیی برای ما در شبهای جمعه شأنی است از شئون؛ در این شبها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستونهای عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آنها را به بدنهای خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود. | |||
[[امام صادق]]{{ع}} به مفضل فرمود: ای اباعبدالله «کنیه مفضل» به راستی برای ما در هر شب جمعه سروری است. عرض کرد آن سرور چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: چون شب جمعه شود [[رسول خدا]]{{صل}} به عرش برآید و ائمه هم با او برآیند و ما هم با آنها برآییم و سپس روح ما به بدن ما برنگردد مگر با علمی که استفاده کردیم و اگر این استفاده علمی نبود علم ما تمام میشد. | [[امام صادق]]{{ع}} به مفضل فرمود: ای اباعبدالله «کنیه مفضل» به راستی برای ما در هر شب جمعه سروری است. عرض کرد آن سرور چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: چون شب جمعه شود [[رسول خدا]]{{صل}} به عرش برآید و ائمه هم با او برآیند و ما هم با آنها برآییم و سپس روح ما به بدن ما برنگردد مگر با علمی که استفاده کردیم و اگر این استفاده علمی نبود علم ما تمام میشد. | ||
خط ۲۲۱: | خط ۲۳۴: | ||
| پاسخدهنده = اصغر غلامی | | پاسخدهنده = اصغر غلامی | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[اصغر غلامی]]''' در مقاله ''«[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[اصغر غلامی]]''' در مقاله ''«[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«بر اساس روایات، هر گاه مسئله جدیدی پیش آید و امام در موقعیتی قرار گیرد که علم جدیدی بخواهد، خداوند او را عالم میکند که این دسته از روایات نیز، روایات افزوده شدن بر علم [[امام]]{{ع}} را تأیید میکنند. حضرت [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید:{{عربی|« إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك »}}<ref>هر گاه امام اراده کند به چیز جدیدی علم پیدا کند، خداوند آن را به او تعلیم میکند.</ref>. و نیز میفرماید: {{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً، أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذلِك »}}<ref> به درستی که امام هر گاه بخواهد بداند، به او علم داده میشود.</ref>. روشن است که خواست و اراده [[امام]]{{ع}}، به معنای موقعیتی است که ممکن است بر [[امام]]{{ع}} پیش بیاید و لزوم ندارد که خواست قولی باشد. در این هنگام خداوند علم جدیدی به [[امام]]{{ع}} افاضه میفرماید. (...) بر اساس روایات متعدد، در هر شب جمعه بر علوم [[ائمه]]{{عم}} افزوده میشود. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند:{{عربی|«إِنَّ لَنَا فِي كُلِّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ سُرُوراً قُلْتُ زَادَكَ اللَّهُ وَ مَا ذَاكَ قَالَ إِنَّهُ إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ ص الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ مَعَهُ وَ وَافَيْنَا مَعَهُمْ فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَى أَبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا »}}<ref>به درستی که در هر شب جمعه برای ما سروری هست. عرض کردم: خداوند بر سرور شما بیافزاید! آن سرور چیست؟ فرمود: هر گاه شب جمعه شود، [[رسول اللّه]]{{صل}} به عرش برآید و [[ائمه]]{{عم}} نیز همراه او برآیند و ما نیز همراه ایشان برآییم، پس ارواح ما باز نمیگردد به سوی بدنهایمان مگر به همراه علمی که استفاده کردیم و اگر این نبود، علم ما تمام میشد. بنابراین، یکی از مجاری علوم [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{}}، علمی است هر شب جمعه به ایشان افاضه میگردد و اگر بر علم [[ائمه]]{{عم}} افزوده نگردد، علم ایشان تمام میشود.</ref> برخی روایات تصریح دارند که اگر بر علم [[ائمه]]{{عم}} افزوده نشود، علم ایشان پایان مییابد. این دسته از روایات نیز بر جریان دائم علم، تأکید دارند و توقف این جریان را مساوی با محدودیت علم [[امامان]]{{عم}} به امور مقدر دانسته و بیانگر آگاهی [[ائمه]]{{عم}} از تقدیرات جدید، محو و اثبات در کتاب و بدائیات هستند. [[امام رضا]]{{ع}} فرمودند:{{عربی|« لولا أنّا نزداد، لأنفدنا»}}<ref> اگر بر علم ما افزوده نشود، علم ما پایان مییابد.</ref> در روایت دیگری در این باب، اشکالی که در افزوده شدن بر علم امام در شب قدر بیان گردید، مطرح شده است. کلینی مینویسد: {{عربی|« لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا قَالَ قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَيْئاً لَا يَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا»}}<ref> از زراره نقل شده که گفت: از [[امام باقر]]{{ع}} شنیدم که میفرمود: اگر بر علم ما افزوده نشود، پایان میپذیرد. عرض کردم: چیزی به علم شما افزوده میشود که [[رسول خدا]]{{صل}} آن را نمیدانست ؟ فرمود: هر گاه علم اضافی به ما بدهند، اوّل آن را به [[پیامبر|رسول اللّه]]{{صل}} عرضه میکنند، سپس بر همه [[ائمه]]{{عم}} عرضه میشود تا امر به ما منتهی میگردد.</ref> افزوده شدن بر علم [[ائمه]]{{عم}}، به معنای آگاهی ایشان از تقدیرات و خلق جدید خداوند، محو و اثبات در کتاب و نیز اطلاع از بدائیات است. و چون خدای تعالی هر روز، در کار جدیدی است، امور فوق در هر زمانی ممکن است رخ دهد و علم آن در هر زمان به امام همان عصر میرسد. اما این امور، قبل از این که به امام هر عصر برسد ابتدا به [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} عرضه شده و سپس از طریق امامان پیشین به امام هر عصر منتقل میشود. ملا صالح مازندرانی در ذیل این روایت مینویسد: علم خدای تعالی، سه قسم است: ... قسم سوم، تقدیرات غیر محتوم است که بداء در آنها جاری میشود و این قسم بسیار است. خدای تعالی آن را در وقتش برای خلیفه خود ظاهر میکند. پس هنگامی که آن را آشکار نمود حتمی میگردد. و مراد از علم مستفاد، آن علمی است که خدای تعالی برای انبیا و اوصیای خود از قسم آشکار میکند. و در صورتی که این علم را برای ایشان آشکار نمیکرد، علم ایشان به قسم سوم از علم خدای تعالی قطع میشد. و نیز مینویسد: تمام علمی که خدای تعالی به نبی{{صل}} خود القا نموده است، اوصیا او نیز بدان عالم هستند، بدون هیچ زیاده و نقصانی. اما علوم مستأثره مخزون، هنگامی که حکمت الهی ظهور آنها را در اوقات متفرق برای ولی زمان و خلیفه موجود در آن اوقات اقتضا نماید، برای او اظهار میکند. در حالی که لازمهاش آن نیست که امام آن عصر از [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} اعلم باشد. به خاطر آن که [[امام]]{{ع}} فرمود: آن علم، ابتدا بر [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} عرضه میشود سپس به امام هر عصری میرسد. و این با روایتی که میگفت: [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} نمیرد مگر این که حافظ جمله علم و تفسیر آن بود، منافات ندارد. شاید در این جا مراد از جمله علم، علم به تقدیرات محتوم باشد و علم به غیر محتوم بعد از تبدیل آن به محتوم، برای [[پیامبر]]{{صل}} حاصل میشود، اگر چه بعد از رحلت ایشان باشد. و یا مراد از آن، علم به محتوم و غیر آن باشد، به صورت دو طرفه. یعنی وقوع حتمی و یا عدم وقوع آن و سپس علم به حتمی بودن آن در غیر محتومات بعد از رحلت، برای ایشان حاصل میشود. و اللّه اعلم. (...) آقای بیابانی اسکویی، در توضیح این روایت مینویسد: بنا بر آن روایت، بیشتر علوم [[پیامبر]]{{صل}} و علوم [[امامان]] [[اهل بیت]]{{عم}}، علوم جمعی و جملی هست که نیاز به تفسیر دارد. و خداوند متعال تفسیر آن را بنا بر مصالحی به تدریج در شبهای قدر و شبهای جمعه و یا روز به روز، به آنها میرساند. یعنی خداوند متعال، [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} را عالم به علومی که در آینده تحقق پیدا خواهد کرد، نموده است، ولی همه آنها را که به آنها تعلیم کرده، وعده نداده است که حتما و به طور قطعی در خارج، موجود کند. خداوند متعال، در این امور آزاد و مختار است و میتواند آن را که در کتاب ثبت کرده و به پیامبر و وصی آموخته است، در خارج تحقق دهد و میتواند هیچ یک از آن ثبت شده و تعلیم داده شده را در خارج به وجود نیاورد. بلکه آنها را علم و آگاهی داده و ایجاد اموری را برای آنها به طور حتم و قطع مشخص کرده که انجام خواهد گرفت و اموری دیگر را موقوف به خواست خود نموده و برخی دیگر را تازه در کتاب ثبت میکند که پیش از این در آن نبوده است. و این دو قسمت، به تدریج به [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} ابلاغ میگردد»<ref>[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]].</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۲۸: | خط ۲۴۲: | ||
| پاسخدهنده = محمد مولوی | | پاسخدهنده = محمد مولوی | ||
| پاسخ = آقای '''[[محمد مولوی]]''' در کتاب ''«[[نیاز جهان به امام زمان (کتاب)|نیاز جهان به امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[محمد مولوی]]''' در کتاب ''«[[نیاز جهان به امام زمان (کتاب)|نیاز جهان به امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[علم امام]]{{ع}} دائمی و همیشگی بوده و متصل به سرچشمه غیبی است و دائماً در حال افزایش است. در غیر این صورت موجب نقص میشود. در این رابطه از صادقین{{عم}} چند روایت نقل شده است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "اگر بر دانش ما افزوده نمیشد بیعلم میماندیم" <ref>{{عربی|"لَوْلا أَنّا نَزْدادُ لاَنْفَدْنا "}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۶۴۹.</ref>. [[مفضل بن عمر]] میگوید؛ روزی [[امام صادق]]{{ع}} به من فرمودند: ما را هر شب جمعه شادی و سروریست! گفتم: خدایش افزایش دهد، آن شادی چیست؟ فرمودند: هر شب جمعه روح [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}} تا عرش بالا میرود، و روح ما هم با روح آنان بالا میرود، و این ارواح به بدنهای خود باز نگردند، مگر با معرفتی و علمی تازه و جدید، و اگر چنین نبود که علم ما تمام میشد<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۳۷۳، ح ۶۴۷.</ref>. [[امام موسی بن جعفر]]{{ع}} میفرمایند: [[علم امام]]{{ع}} سه جنبه و جهت دارد: (۱) علوم مربوط به زمان گذشته؛ (۲) علوم مربوط به زمان آینده؛ (۳) علوم حادث و جدید و نو ظهور. اما علوم گذشته برای ما تفسیر شده است یعنی اخبار گذشته را [[پیغمبر]]{{صل}} برای ما توضیح داده است و اما علوم آینده در جامع و مصحفی نوشته شده که نزد ماست<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۳۴۴.</ref>، در بابی مستقل شامل ۸ حدیث راجع به [[جامعه]]، صحیفه، [[جفر]] و [[مصحف فاطمه]]{{س}} بحث شده است. و اما علوم حادث و نو ظهور، نتیجه [[الهام]] حق بر دل [[امام]]{{ع}} و ابلاغ به گوش اوست. برترین نوع علم ما همین نوع است. این نکته را هم جداً یادآور میشوند که این موضوع را نباید با نبوّت اشتباه کرد؛ یعنی علوم حادث [[امامان]]{{عم}} چیز دیگری است و نبوّت چیز دیگر<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۳۹۳، ح ۶۸۱.</ref>»<ref>[[نیاز جهان به امام زمان (کتاب)|نیاز جهان به امام زمان]]، ص ۱۹.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۳۵: | خط ۲۵۰: | ||
| پاسخدهنده = داوود داداشزاده | | پاسخدهنده = داوود داداشزاده | ||
| پاسخ = آقای '''[[داوود داداشزاده]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم امام در کتاب کافی و شروح آن (پایاننامه)|علم امام در کتاب کافی و شروح آن]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[داوود داداشزاده]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم امام در کتاب کافی و شروح آن (پایاننامه)|علم امام در کتاب کافی و شروح آن]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«برخی از روایات کافی به افزوده شدن علم [[امام]] در هر شب قدر و شب جمعه، و برخی دیگر به افزایش علم ایشان در هر شب و روز، و دستهای از آنها به افزایش در هر ساعت، دلالت میکند و [[ائمه]]{{عم}} این علم را کاملتر از علوم دیگرشان دانسته و تأکید میکردند که اگر به دانش ما افزوده نشود علم ما تمام میشود.<ref>محمد ابن یعقوب، الکافی، ج ۱،ص۲۵۳و۲۵۴.</ref> نمونهای از روایات: [[امام صادق]]{{ع}} به [[مفضل]] فرمودند: ... برای ما در هر شب جمعه شادی و سروری است. عرض کردم: خدا آن را افزایش دهد، آن سرور چیست؟ فرمود: چون شب جمعه شود، [[پیامبر|پیغمبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} به عرش خدا میآیند و ما نیز با ایشان میآئیم، پس ارواح ما به بدنهایمان بازنگردد، مگر با علمی که استفاده شده باشد و اگر چنین نباشد علم ما تمام میشد. میتوان در توضیح تمام شدن علم [[امام]]{{ع}} به بیان ذیل اشاره کرد. منظور از علم استفاده شده (مستفاد) در روایت مذکور علم مخصوص به خداوند است که بنا به مصلحت و بر اساس حکمت برای خلیفهاش در روی زمین آشکار میکند و اگر این قسم را آشکار نکند علم [[امام]] نسبت به آن قطع و تمام خواهد شد.<ref>[[محمد صالح مازندرانی]]، شرح الکافی - اصول و الروضه، ج ۶، ص ۲۶ و ۲۵.</ref> در نگاه اول به نظر میرسد که این گروه از روایات با احادیث گذشته در تنافی است، چرا که این سؤال مطرح میشود که اضافه و حادث شدن علم [[امام]]، چگونه با این که علم ایشان به همه چیز احاطه داشته باشد، خزانهدار علم الهی باشند، از حوادث آگاه باشند، عالم به مرگ و میرها بوده و از اخبار آسمانها و زمین آگاه باشند و سازگار است؛ خلاصه این که گستره علم مذکور همه امور را در برمیگیرد و اضافه شدن به آن معنی ندارد. ولی با اندکی تأمل در خود این روایات، روشن میشود که تناقضی در کار نیست؛ و این احادیث دامنهای وسیعتر از روایات گذشته را اثبات میکنند، چرا که این روایات <ref>[[محمد ابن یعقوب]]، الکافی، ج ۱، ص ۲۳۸ تا ۲۶، ح ۱.</ref> تصریح میکنند به این که علم افزوده شده، کاملتر از علمهایی است که در ذیل آنها را ذکر میکنیم: | |||
'''یک'''. کاملتر از هزار باب علمی که از هر باب آن هزار باب دیگر به [[امام]] گشوده میشود؛ | |||
::::::'''دو'''. کاملتر از علم هر حلال و حرام و کاملتر از علم به هر چه مردم به آن احتیاج دارند؛ | ::::::'''دو'''. کاملتر از علم هر حلال و حرام و کاملتر از علم به هر چه مردم به آن احتیاج دارند؛ | ||
::::::'''سه'''. کاملتر از علم [[انبیاء]]{{ع}}، اوصیاء، دانشمندان گذشته بنی اسرائیل، صحف ابراهیم، تورات، انجیل، زبور و الواح موسی؛ | ::::::'''سه'''. کاملتر از علم [[انبیاء]]{{ع}}، اوصیاء، دانشمندان گذشته بنی اسرائیل، صحف ابراهیم، تورات، انجیل، زبور و الواح موسی؛ | ||
خط ۲۴۷: | خط ۲۶۴: | ||
| پاسخدهنده = عین الله زرین جویی | | پاسخدهنده = عین الله زرین جویی | ||
| پاسخ = آقای '''[[عینالله زرینجویی]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد ''«[[مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی (پایاننامه)|مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[عینالله زرینجویی]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد ''«[[مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی (پایاننامه)|مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«در کتاب الحجه اصول کافی بابهایی با این عناوین وجود دارد: | |||
:::::#در هر شب جمعه به علوم [[امامان]]{{عم}} افزوده میشود. | :::::#در هر شب جمعه به علوم [[امامان]]{{عم}} افزوده میشود. | ||
:::::#اگر به علم [[امامان]]{{عم}} اضافه نشود از بین خواهد رفت. | :::::#اگر به علم [[امامان]]{{عم}} اضافه نشود از بین خواهد رفت. | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۷۶: | ||
| پاسخدهنده = علی کرباسیزاده | | پاسخدهنده = علی کرباسیزاده | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی کرباسیزاده]]''' و آقای '''[[محمد جعفر رضایی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[علی کرباسیزاده]]''' و آقای '''[[محمد جعفر رضایی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«صحیح است که [[امام]] بگوید من عالم به ما کان و ما یکون هستم؛ به این معنا که میتوانم با رجوع به [[جفر]]، [[جامعه]]، [[صحیفه فاطمه]] یا با [[الهام]] از خداوند به تفصیل این امور را بدانم. همچنین صحیح است که [[ائمه]]: بگویند علمشان هر شب جمعه یا هر روز زیاد میشود؛ بدین معنا که با عروج ارواح آنها به عرش و آگاهی از [[لوح محفوظ]] یا اعلام از سوی خداوند به تفصیل به این امور آگاه میشوند. میرزا یحیی بیدآبادی مدعی است در صورت افزوده نشدن علم [[ائمه]]{{عم}} علومی که نزد ایشان هست نیز از بین خواهد رفت. وی توضیح بیشتری در این رابطه نمیدهد <ref>مستوفی بیدآبادی، :تا بی ۱۷۷-۱۷۸</ref> اما شاید بتوان منظورش را با یک مثال تبیین کرد. کسی که از ملکۀ اجتهاد برخوردار است، اگر مدتی به اجتهاد نپردازد و مسائل فقه را به تفصیل بررسی نکند، چه بسا این توانایی را از دست بدهد. همینطور [[ائمه]]: نیز در صورت زیاد نشدن علوم آنها در هر شب جمعه به تدریج این ملکه را از دست خواهند داد. البته شاید نیز منظور او آن است که ائمه: در صورت زیاد نشدن علومشان در هر شب جمعه، علم تفصیلی شان به امور عالم حاصل نخواهد شد و این به معنای از میان رفتن علم آنها به ماکان و مایکون خواهد بود»<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۴۱.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۸۰: | خط ۲۹۹: | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://pasokhgoo.ir/node/33421 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://pasokhgoo.ir/node/33421 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
«ولی آنچه از برخی روایات در باب افزایش علوم [[ائمه]]{{عم}} بر می آید، باید گفت: | |||
::::#علوم [[ائمه]]{{عم}} و حتی خود [[پیامبر]]{{صل}}، ذاتی و مطلق نیست؛ بلکه به اذن الهی و از خزاین [[غیب]] او به آنها افاضه میگردد و علم ذاتی مطلق، اختصاص به خداوند دارد. | ::::#علوم [[ائمه]]{{عم}} و حتی خود [[پیامبر]]{{صل}}، ذاتی و مطلق نیست؛ بلکه به اذن الهی و از خزاین [[غیب]] او به آنها افاضه میگردد و علم ذاتی مطلق، اختصاص به خداوند دارد. | ||
::::#افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانه تکامل روزافزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونهای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش مییابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است. | ::::#افزایش علوم انسان کامل، نه تنها دلیل بر نقص و کاستی او نیست، بلکه نشانه تکامل روزافزون او است؛ زیرا بر اساس مبانی عرفانی، انسان تنها موجودی است که به اصطلاح توقف ندارد و ظرفیت وجودی او به گونهای است که تا بتواند، رشد و تکامل و علم او افزایش مییابد و انسان کامل در این معنا سزاوارتر از همه است. از این رو، پیوسته علم و کمالات او روزافزون است. | ||
خط ۲۹۲: | خط ۳۱۲: | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://islamcity.ir/6906/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D9%85%D8%B9/ وبگاه اسلام سیتی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://islamcity.ir/6906/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D9%85%D8%B9/ وبگاه اسلام سیتی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
«علم [[پیامبر]]{{صل}} همیشگی و مستمر است؛ این دانش پیوسته با سرچشمه غیبی خود، در ارتباط بوده، مدام قوّت میپذیرد و افزایش مییابد و این افزایش دانش و معرفت [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}}، لازمه اتصال وجودی وی به جهان غیب و ربوبیت است و از همینرو [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}} مدام میفرمود: پروردگارا علم مرا افزون فرما. [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} هر گاه بخواهد چیزی را بداند، خداوند به او میآموزد؛ در واقع حضرت حق با این کار، رسول خودش را مورد حمایت و عنایت مستمر قرار میدهد. علم پیامبر به دور از خطا و خلاف است؛ زیرا علم او چون علم حصولی نیست؛ بلکه یک علم لدنّی و شهودی است و معرفت شهودی نیز مصون از خطا و نسیان است. | |||
در شب معراج، [[پیامبر|حضرت رسول]]{{صل}} خواست بداند و خداوند با نشان دادن حقایقی، به او آموخت. حضرت با معرفت شهودی خود، آن وقایع را مشاهده کرد و با مواجهه با آنها و پرسشگری از جبرئیل، علم خود را افزون ساخت و اینها هیچ یک با علم لدنّی رسول خدا بر اساس آنکه علم پیامبر مستمر و پویا بوده نه مطلق و ایستا و دائماً در حال افزایش و قوّت است منافات ندارد؛ زیرا افزایش کمی و کیفی، لازمه ذات علم لَدنّی است و نباید پنداشت که علم لدّنی، یعنی علمی که قابلیّت افزایش و قوت در او نیست. علاوه بر آنکه با حصول چنین رخدادی (شهود بواطن عالم هستی و وقوف به حقایق و آثار و ویژگیهای آن) حضرت از علمی برخوردار شدند که برای دیگران امکان دسترسی به آن، در این حد و گستردگی و عمق وجود ندارد»<ref>[http://islamcity.ir/6906/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D9%85%D8%B9/ وبگاه اسلام سیتی]</ref>. | در شب معراج، [[پیامبر|حضرت رسول]]{{صل}} خواست بداند و خداوند با نشان دادن حقایقی، به او آموخت. حضرت با معرفت شهودی خود، آن وقایع را مشاهده کرد و با مواجهه با آنها و پرسشگری از جبرئیل، علم خود را افزون ساخت و اینها هیچ یک با علم لدنّی رسول خدا بر اساس آنکه علم پیامبر مستمر و پویا بوده نه مطلق و ایستا و دائماً در حال افزایش و قوّت است منافات ندارد؛ زیرا افزایش کمی و کیفی، لازمه ذات علم لَدنّی است و نباید پنداشت که علم لدّنی، یعنی علمی که قابلیّت افزایش و قوت در او نیست. علاوه بر آنکه با حصول چنین رخدادی (شهود بواطن عالم هستی و وقوف به حقایق و آثار و ویژگیهای آن) حضرت از علمی برخوردار شدند که برای دیگران امکان دسترسی به آن، در این حد و گستردگی و عمق وجود ندارد»<ref>[http://islamcity.ir/6906/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%86%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D9%85%D8%B9/ وبگاه اسلام سیتی]</ref>. | ||
خط ۳۰۱: | خط ۳۲۲: | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخ = پژوهشگران '''[http://www.yavaranezohoor313.com/index.php/discussions/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D9%85%D9%8A-%D9%8A%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%9F وبگاه یاوران ظهور]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = پژوهشگران '''[http://www.yavaranezohoor313.com/index.php/discussions/%D8%A2%D9%8A%D8%A7-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D9%8A%D8%B4-%D9%85%D9%8A-%D9%8A%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%9F وبگاه یاوران ظهور]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
«خداوند علمِ همه چیز را تا پایان خلقتِ مخلوقاتش که در قرآن بود به قلب «روح» مقدس [[معصومین]]{{عم}} عنایت کرد و هیچ چیز به قرآن یا [[معصوم]]{{ع}} افزوده نمیشود، اما روایاتی که درباره افزایش [[علم امام]]{{ع}} هست را میتوان بر دو قسم کلی کرد، دقت بفرمائید: | |||
یک قسم مربوط به علمِ بداء است، یعنی آنچه خداوند از ابتدا علمش را در اختیارشان نگذاشته بود و در مناسبتهایی که صلاح بداند به آنها میفرماید:به علمشان افزوده میشود. قبلاً در این باره مقداری سخن گفتهایم. | |||
یک قسم هم اموری است که از همان ابتدا میدانستند و در اختیارشان بوده است ولی بخاطر بندگیشان هرگاه خدا بخواهد بدانند میدانند «نه اینکه وقتی خدا نخواهد نمیدانند، نه همیشه میدانند، تمرکز نمیکنند تا بدانند مثل دانستنی که هر یک از ما از نام پدرمان داریم ولی تا نگفتم به این اسم تمرکز نکردید، حالا میشود گفت من تا چند لحظه پیش نام پدرم را نمیدانستم؟ نه میدانستم ولی ذهنم متمرکز به آن نبود، نمیخواستم بدانم» این مثال از جهتی ناقص است و فقط برای تقریب به ذهن و فهمیدن آن بخش از علومی است که با وجودی که از ابتدا در اختیارشان بوده ولی بعدا در مناسبتهایی به آن متمرکز میشوند و به یک معنا به علمشان افزوده میشده عرض کردم، مثلاً [[چرا علم غیب امام علی مانع از رفتن به مسجد و قتل او توسط ابن ملجم نشد؟ (پرسش)|امیرالمؤمنین با این که از اول میدانستند چه شبی و به دست چه کسی شهید میشوند]] ولی تا شب نوزدهم یا چند روز قبلش نخواستند به آن متمرکز شوند که آیا امسال همان سال است یا نیست، [[اگر امام حسن علم غیب داشت چرا با جعده که باعث مرگ او شده ازدواج کرد؟ (پرسش)|امام مجتبی با این که از ابتدا از قاتل و نوع شهادتشان خبر داشتند]] ولی آن شب تمرکز نکردند که آیا امشب همان شب است و این آب همان آب زهرآلود است؟ | یک قسم هم اموری است که از همان ابتدا میدانستند و در اختیارشان بوده است ولی بخاطر بندگیشان هرگاه خدا بخواهد بدانند میدانند «نه اینکه وقتی خدا نخواهد نمیدانند، نه همیشه میدانند، تمرکز نمیکنند تا بدانند مثل دانستنی که هر یک از ما از نام پدرمان داریم ولی تا نگفتم به این اسم تمرکز نکردید، حالا میشود گفت من تا چند لحظه پیش نام پدرم را نمیدانستم؟ نه میدانستم ولی ذهنم متمرکز به آن نبود، نمیخواستم بدانم» این مثال از جهتی ناقص است و فقط برای تقریب به ذهن و فهمیدن آن بخش از علومی است که با وجودی که از ابتدا در اختیارشان بوده ولی بعدا در مناسبتهایی به آن متمرکز میشوند و به یک معنا به علمشان افزوده میشده عرض کردم، مثلاً [[چرا علم غیب امام علی مانع از رفتن به مسجد و قتل او توسط ابن ملجم نشد؟ (پرسش)|امیرالمؤمنین با این که از اول میدانستند چه شبی و به دست چه کسی شهید میشوند]] ولی تا شب نوزدهم یا چند روز قبلش نخواستند به آن متمرکز شوند که آیا امسال همان سال است یا نیست، [[اگر امام حسن علم غیب داشت چرا با جعده که باعث مرگ او شده ازدواج کرد؟ (پرسش)|امام مجتبی با این که از ابتدا از قاتل و نوع شهادتشان خبر داشتند]] ولی آن شب تمرکز نکردند که آیا امشب همان شب است و این آب همان آب زهرآلود است؟ | ||
خط ۳۱۲: | خط ۳۳۵: | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.welayatnet.com/fa/news/53331 مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.welayatnet.com/fa/news/53331 مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
«به تصریح برخی روایات، علم امام همواره در حال افزایش است، به عنوان مثال در روایتی از ابوبصیر آمده است که پس از پرسش او در خصوص علم امام و پاسخهای متوالی ایشان مبنی بر ذکر مصادیق و منابع علوم [[ائمه|ائمه]] {{عم}} و اشاره حضرت به اینکه [[علم|علم]] ما محدود به اینها نیست، ابوبصیر میپرسد: پس علم شما چیست؟ که حضرت پاسخ میدهد: علمی است که شبانه روز تا روز قیامت در حال افزایش است<ref>[[شیخ کلینی]]، کافی، ج۱، ص۲۴۰.</ref>»<ref>[http://www.welayatnet.com/fa/news/52755 نرم افزار مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات، وبگاه رهروان ولایت]</ref>. | |||
}} | }} | ||