امام مهدی چه اهداف خاصی از ملاقات با مردم داشته است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}}))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۳۰: خط ۳۰:
:::::*'''[[هدف]] نهم:''' یاد دادن و آموختن [[دعاها]] و اذکاری که دارای مضامین عالیه‏ و مطالب صحیح است به برخی از [[مردم]]. مثال‌ها و نمونه‌های اینگونه آموزش‌ها از [[حضرت]]، فراوان است. این دعاهای بسیار پرمعنی و مهم، نه بدان جهت است که لقلقه زبان گردد و هیچ فایده و بهره‌‏ای نداشته باشد، بلکه برای این است که خود متن و نصی باشد برای [[شناخت]] مفاهیم عالیه [[تعلیم و تربیت]] اسلامی و مسائلی ژرف و عمیق در راه حرکت دادن [[مردم]] به سوی [[خداوند]]. و بدیهی است که استفاده از روش [[دعا]]، [[بهترین]] راه استتار و [[کتمان]] مقاصد عالیه [[پیشوایان]] ما بوده؛ زیرا، مشروع‌‏ترین راه برای نزدیکی به [[خدا]]، که هیچ کس نمی‌‏توانسته مانع آن بشود و آن را تحت نظر گیرد، و احیانا از آن جلوگیری نماید، همین [[دعا]] بوده است. و لذا می‏‌بینیم که [[حضرت]] [[امام سجاد|امام زین العابدین]] {{ع}} این روش را اتخاذ می‌‏فرمایند و از راه [[دعا]] به [[تربیت]] [[مردم]] پرداخته و بلندترین مفاهیم و حقایق را در ضمن [[ادعیه]] به [[مردم]] می‌‏آموزند.  [[حضرت]] [[بقیة الله]] هم همین راه را [[انتخاب]] فرموده و لذا به بسیاری از [[مردم]] و [[دوستان]] خود، دعاهای گوناگونی آموخته که از مهمترین آنها [[دعای فرج]] است که [[انسان]] را بر بدی وضع موجود او در دوران‌های [[فتنه]] و [[انحراف]] [[آگاه]] نموده، [[آرزو]] و [[هدف]] نهائیش را به وی می‌‏فهماند، و رابطه و پیوند محکم عاطفی و ایمانی بین او و [[خدای متعال]] ایجاد می‏‌کند؛ آنجا که می‌‏گوید: {{عربی|للَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ }}: «خداوندا [[آزمایش]] بس بزرگ گشته، پنهانی‌ها آشکار گشته، امیدها بریده شده و پرده‏‌ها پس رفته، [[زمین]] تنگ گشته و [[آسمان]] دیگر نمی‌‏بارد. و شکوه و گلایه را به تو باید کرد و در دشواری‌ها و آسانی‌ها، تکیه‌‏گاه تو هستی. بار پروردگارا، بر [[محمد]] و دودمان او [[درود]] فرست؛ همان [[زمامداران]] و اولی الامری که پیرویشان را بر ما [[واجب]] گردانیده‏ای و با این [[دستور]]، موقعیت و [[مقام]] آنان را به ما شناسانیدی. پس به [[حق]] آنان [[سوگند]] که کار ما را گشایشی بخش؛ به همین زودی، به یک چشم به هم زدن و یا نزدیک‌تر از آن ... تا آخر [[دعا]].»<ref>نجم ثاقب، ۲۶۳.</ref>.
:::::*'''[[هدف]] نهم:''' یاد دادن و آموختن [[دعاها]] و اذکاری که دارای مضامین عالیه‏ و مطالب صحیح است به برخی از [[مردم]]. مثال‌ها و نمونه‌های اینگونه آموزش‌ها از [[حضرت]]، فراوان است. این دعاهای بسیار پرمعنی و مهم، نه بدان جهت است که لقلقه زبان گردد و هیچ فایده و بهره‌‏ای نداشته باشد، بلکه برای این است که خود متن و نصی باشد برای [[شناخت]] مفاهیم عالیه [[تعلیم و تربیت]] اسلامی و مسائلی ژرف و عمیق در راه حرکت دادن [[مردم]] به سوی [[خداوند]]. و بدیهی است که استفاده از روش [[دعا]]، [[بهترین]] راه استتار و [[کتمان]] مقاصد عالیه [[پیشوایان]] ما بوده؛ زیرا، مشروع‌‏ترین راه برای نزدیکی به [[خدا]]، که هیچ کس نمی‌‏توانسته مانع آن بشود و آن را تحت نظر گیرد، و احیانا از آن جلوگیری نماید، همین [[دعا]] بوده است. و لذا می‏‌بینیم که [[حضرت]] [[امام سجاد|امام زین العابدین]] {{ع}} این روش را اتخاذ می‌‏فرمایند و از راه [[دعا]] به [[تربیت]] [[مردم]] پرداخته و بلندترین مفاهیم و حقایق را در ضمن [[ادعیه]] به [[مردم]] می‌‏آموزند.  [[حضرت]] [[بقیة الله]] هم همین راه را [[انتخاب]] فرموده و لذا به بسیاری از [[مردم]] و [[دوستان]] خود، دعاهای گوناگونی آموخته که از مهمترین آنها [[دعای فرج]] است که [[انسان]] را بر بدی وضع موجود او در دوران‌های [[فتنه]] و [[انحراف]] [[آگاه]] نموده، [[آرزو]] و [[هدف]] نهائیش را به وی می‌‏فهماند، و رابطه و پیوند محکم عاطفی و ایمانی بین او و [[خدای متعال]] ایجاد می‏‌کند؛ آنجا که می‌‏گوید: {{عربی|للَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ }}: «خداوندا [[آزمایش]] بس بزرگ گشته، پنهانی‌ها آشکار گشته، امیدها بریده شده و پرده‏‌ها پس رفته، [[زمین]] تنگ گشته و [[آسمان]] دیگر نمی‌‏بارد. و شکوه و گلایه را به تو باید کرد و در دشواری‌ها و آسانی‌ها، تکیه‌‏گاه تو هستی. بار پروردگارا، بر [[محمد]] و دودمان او [[درود]] فرست؛ همان [[زمامداران]] و اولی الامری که پیرویشان را بر ما [[واجب]] گردانیده‏ای و با این [[دستور]]، موقعیت و [[مقام]] آنان را به ما شناسانیدی. پس به [[حق]] آنان [[سوگند]] که کار ما را گشایشی بخش؛ به همین زودی، به یک چشم به هم زدن و یا نزدیک‌تر از آن ... تا آخر [[دعا]].»<ref>نجم ثاقب، ۲۶۳.</ref>.
:::::*'''[[هدف]] دهم:''' اصرار و پافشاری [[حضرت]]، بر خواندن دعاهایی که از پدران [[معصوم]] و اجداد پاکش رسیده است که در آنها مضامینی بس بلندپایه، و حقایقی ژرف و عمیق و گسترده، در زمینه‌‏های [[فکری]] و تربیتی، وجود دارد. روشن‏‌ترین نمونه برای این [[دستور]]، در مورد شخصی است که در شبی طوفانی در بین برف و بوران از قافله و کاروانش عقب مانده بود. به ناگاه در پیش روی خود باغبانی را در وسط باغ دید که با پارویی برف‌ها را از روی درختان می‏‌ریخت. [[راوی]] می‌‏گوید: دیدم آن شخص به نزد من آمده و کنار من ایستاد و گفت: تو که هستی؟ گفتم: دوستانم رفته‌‏اند و من تنها مانده‌‏ام، و راه را گم کرده‏ام. به فارسی به من گفت: «[[نماز]] نافله شب را بخوان، تا راه را بیابی.» من مشغول خواندن نافله شدم، بعد از آنکه نافله‏‌ام تمام شد، نزد من آمد و گفت: نمی‌‏خواهی بروی؟ گفتم: به [[خدا]] [[سوگند]] که راه را نمی‌‏شناسم. گفت: «[[زیارت]] جامعه‏<ref>آن زیارتی است که به کلمه {{عربی|السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ}} آغاز می‌‏شود و در زیارت همه امامان خوانده می‏‌شود.</ref> را بخوان» من [[زیارت جامعه]] را حفظ نبودم و الان هم با اینکه بارها در عتبات عالیات آن [[زیارت]] را خوانده‌‏ام، باز حفظ نیستم، لکن در آن شب از جایم حرکت کردم و همه‌‏اش را از حفظ خواندم.
:::::*'''[[هدف]] دهم:''' اصرار و پافشاری [[حضرت]]، بر خواندن دعاهایی که از پدران [[معصوم]] و اجداد پاکش رسیده است که در آنها مضامینی بس بلندپایه، و حقایقی ژرف و عمیق و گسترده، در زمینه‌‏های [[فکری]] و تربیتی، وجود دارد. روشن‏‌ترین نمونه برای این [[دستور]]، در مورد شخصی است که در شبی طوفانی در بین برف و بوران از قافله و کاروانش عقب مانده بود. به ناگاه در پیش روی خود باغبانی را در وسط باغ دید که با پارویی برف‌ها را از روی درختان می‏‌ریخت. [[راوی]] می‌‏گوید: دیدم آن شخص به نزد من آمده و کنار من ایستاد و گفت: تو که هستی؟ گفتم: دوستانم رفته‌‏اند و من تنها مانده‌‏ام، و راه را گم کرده‏ام. به فارسی به من گفت: «[[نماز]] نافله شب را بخوان، تا راه را بیابی.» من مشغول خواندن نافله شدم، بعد از آنکه نافله‏‌ام تمام شد، نزد من آمد و گفت: نمی‌‏خواهی بروی؟ گفتم: به [[خدا]] [[سوگند]] که راه را نمی‌‏شناسم. گفت: «[[زیارت]] جامعه‏<ref>آن زیارتی است که به کلمه {{عربی|السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ}} آغاز می‌‏شود و در زیارت همه امامان خوانده می‏‌شود.</ref> را بخوان» من [[زیارت جامعه]] را حفظ نبودم و الان هم با اینکه بارها در عتبات عالیات آن [[زیارت]] را خوانده‌‏ام، باز حفظ نیستم، لکن در آن شب از جایم حرکت کردم و همه‌‏اش را از حفظ خواندم.
::::::بار دیگر نزد من آمد و گفت: نرفته‌‏ای و هنوز اینجا هستی؟ مرا بی‏اختیار گریه گرفته و گفتم: آری هنوز هستم، راه را نمی‌‏شناسم. گفت: «[[زیارت عاشورا]]<ref>زیارتی است که به کلمه {{عربی|اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِالله}} شروع می‌‏شود و مخصوص زیارت حضرت امام حسین {{ع}} است.</ref> را بخوان» [[راوی]] گوید: من [[زیارت عاشورا]] را حفظ نداشتم و الان هم حفظ نیستم، لکن ایستادم و مشغول [[خواندن زیارت عاشورا]] شدم و تا آخرش خواندم. بار دیگر نزد من آمده و گفت: هنوز نرفته‌‏ای و اینجا هستی؟ گفتم: نه، من تا صبح باید همینجا باشم. گفت: من همین الآن تو را به قافله می‏‌رسانم. رفت و سوار الاغی شد و پارو را به دوشش انداخته و آمد و مرا پشت سر خود سوار کرد. [[راوی]] گوید: آن شخص دستش را به روی دوش من گذاشته و گفت: «شماها چرا [[نماز]] نافله نمی‌‏خوانید!؟ نافله! نافله! نافله!» سه بار این کلمه را تکرار کرد و سپس گفت: «شما چرا [[زیارت عاشورا]] نمی‌‏خوانید!؟ [[عاشورا]]! [[عاشورا]]! [[عاشورا]]!» سه بار هم این کلمه را تکرار کرد، و سپس گفت: «شما چرا [[زیارت جامعه]] نمی‏‌خوانید!؟ [[جامعه]]!؟ [[جامعه]]! [[جامعه]]!» (سه بار) همین‌طور راه می‌‏رفت و برگشت به من گفت: اینان همراهان تو هستند، و [[دوستان]] را به من نشان داد<ref>نجم ثاقب، ۳۴۳؛ مفاتیح الجنان، ۵۵۱.</ref> می‌‏گویم: مقصود از نافله [[نماز]] شب است، همانطور که مرحوم حاجی نوری فهمیده است<ref>نجم ثاقب، ۳۴۴.</ref> زیرا [[راوی]] آن را در شب انجام داده است. این [[نماز]] از [[برترین]] و مهمترین [[مستحبات]] [[دین]] است، و هر چه که در این [[روایت]] [[حضرت]] بدان [[دستور]] داده، آن نیز جزء [[بهترین]] [[مستحبات]] است، بدین شرط که به درستی و به صورت جزئی از کل و در ارتباط با مجموعه [[دستورات]] اسلامی به عنوان راهی برای رسیدن به [[قرب]] و نزدیکی [[خدا]] فهمیده شود. و لذا بعد از آنکه [[حضرت]] می‌‏بیند که [[مردم]] درباره آن تسامح و سهل‌‏انگاری می‌‏کنند، مؤکدا روی آن پافشاری کرده و اهمیت آن را تذکر می‏‌دهند. و این که [[حضرت]] بعد از هر کاری که می‏‌گوید و آن شخص انجام می‌‏دهد، به او می‌‏گویند: آیا نرفته‌‏ای!؟ این برای این است که در ضمن هر یک از این کارها که [[حضرت]] به او [[دستور]] می‏‌داد، احتمال رهایی و پیدا کردن راه را با انجام آن عمل می‏‌داد، لکن وقتی دید که راه‌ها بسته است و از آن راه‌ها برای این شخص راه نجاتی پیدا نشد، [[حضرت]] خود دست به کار شدند و شخصا [[اقدام]] کرده و او را به قافله‏‌اش رساندند.
 
::::::برای [[حضرت]] امکان آن هست که وجود و [[حقیقت]] خود را از راه‌های گوناگونی به طور [[معجزه]] اثبات نماید، که برخی از آنها را ذکر کردیم و بقیه را به کتاب‌ها و مآخذی که از آنها [[نقل]] کرده‌‏ایم حواله می‌‏دهیم. این بود ده نمونه از اهدافی که به خاطر آنها [[حضرت]] افرادی را به [[دیدار]] خود نائل می‌‏سازند، که در برخی از این اهداف آثار و [[برکات]] بسیار مهمی در سطح اجتماع وجود داشت و بزرگترین نتیجه و اثر را برای [[جامعه اسلامی]] به بار می‏‌آورد. البته اهداف دیگری نیز وجود دارد که در مواردی انجام گرفته و [[حضرت]] به خاطر آنها بر اشخاصی ظاهر گشته که برای رعایت اختصار، با کمال تأسف، از ذکر آنها خودداری می‌‏کنیم.
بار دیگر نزد من آمد و گفت: نرفته‌‏ای و هنوز اینجا هستی؟ مرا بی‏اختیار گریه گرفته و گفتم: آری هنوز هستم، راه را نمی‌‏شناسم. گفت: «[[زیارت عاشورا]]<ref>زیارتی است که به کلمه {{عربی|اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِالله}} شروع می‌‏شود و مخصوص زیارت حضرت امام حسین {{ع}} است.</ref> را بخوان» [[راوی]] گوید: من [[زیارت عاشورا]] را حفظ نداشتم و الان هم حفظ نیستم، لکن ایستادم و مشغول [[خواندن زیارت عاشورا]] شدم و تا آخرش خواندم. بار دیگر نزد من آمده و گفت: هنوز نرفته‌‏ای و اینجا هستی؟ گفتم: نه، من تا صبح باید همینجا باشم. گفت: من همین الآن تو را به قافله می‏‌رسانم. رفت و سوار الاغی شد و پارو را به دوشش انداخته و آمد و مرا پشت سر خود سوار کرد. [[راوی]] گوید: آن شخص دستش را به روی دوش من گذاشته و گفت: «شماها چرا [[نماز]] نافله نمی‌‏خوانید!؟ نافله! نافله! نافله!» سه بار این کلمه را تکرار کرد و سپس گفت: «شما چرا [[زیارت عاشورا]] نمی‌‏خوانید!؟ [[عاشورا]]! [[عاشورا]]! [[عاشورا]]!» سه بار هم این کلمه را تکرار کرد، و سپس گفت: «شما چرا [[زیارت جامعه]] نمی‏‌خوانید!؟ [[جامعه]]!؟ [[جامعه]]! [[جامعه]]!» (سه بار) همین‌طور راه می‌‏رفت و برگشت به من گفت: اینان همراهان تو هستند، و [[دوستان]] را به من نشان داد<ref>نجم ثاقب، ۳۴۳؛ مفاتیح الجنان، ۵۵۱.</ref> می‌‏گویم: مقصود از نافله [[نماز]] شب است، همانطور که مرحوم حاجی نوری فهمیده است<ref>نجم ثاقب، ۳۴۴.</ref> زیرا [[راوی]] آن را در شب انجام داده است. این [[نماز]] از [[برترین]] و مهمترین [[مستحبات]] [[دین]] است، و هر چه که در این [[روایت]] [[حضرت]] بدان [[دستور]] داده، آن نیز جزء [[بهترین]] [[مستحبات]] است، بدین شرط که به درستی و به صورت جزئی از کل و در ارتباط با مجموعه [[دستورات]] اسلامی به عنوان راهی برای رسیدن به [[قرب]] و نزدیکی [[خدا]] فهمیده شود. و لذا بعد از آنکه [[حضرت]] می‌‏بیند که [[مردم]] درباره آن تسامح و سهل‌‏انگاری می‌‏کنند، مؤکدا روی آن پافشاری کرده و اهمیت آن را تذکر می‏‌دهند. و این که [[حضرت]] بعد از هر کاری که می‏‌گوید و آن شخص انجام می‌‏دهد، به او می‌‏گویند: آیا نرفته‌‏ای!؟ این برای این است که در ضمن هر یک از این کارها که [[حضرت]] به او [[دستور]] می‏‌داد، احتمال رهایی و پیدا کردن راه را با انجام آن عمل می‏‌داد، لکن وقتی دید که راه‌ها بسته است و از آن راه‌ها برای این شخص راه نجاتی پیدا نشد، [[حضرت]] خود دست به کار شدند و شخصا [[اقدام]] کرده و او را به قافله‏‌اش رساندند.
::::::با در نظر گرفتن هدف‌های مذکور، به روشنی می‏‌بینیم که تمامی آنها با آن قواعد و [[قوانین]] عمومی سازگار می‏‌باشد، زیرا در تمامی آنها [[حضرت]] به برخی از [[تعالیم]] و [[دستورات]] اسلامی جامه عمل پوشیده و منافاتی با [[غیبت]] نداشته و مطابق با [[تکلیف]] شرعی و اسلامی است که در صورت امکان می‌‏بایست انجام بگیرد<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۱۴۹-۱۵۸.</ref>.
 
برای [[حضرت]] امکان آن هست که وجود و [[حقیقت]] خود را از راه‌های گوناگونی به طور [[معجزه]] اثبات نماید، که برخی از آنها را ذکر کردیم و بقیه را به کتاب‌ها و مآخذی که از آنها [[نقل]] کرده‌‏ایم حواله می‌‏دهیم. این بود ده نمونه از اهدافی که به خاطر آنها [[حضرت]] افرادی را به [[دیدار]] خود نائل می‌‏سازند، که در برخی از این اهداف آثار و [[برکات]] بسیار مهمی در سطح اجتماع وجود داشت و بزرگترین نتیجه و اثر را برای [[جامعه اسلامی]] به بار می‏‌آورد. البته اهداف دیگری نیز وجود دارد که در مواردی انجام گرفته و [[حضرت]] به خاطر آنها بر اشخاصی ظاهر گشته که برای رعایت اختصار، با کمال تأسف، از ذکر آنها خودداری می‌‏کنیم.
 
با در نظر گرفتن هدف‌های مذکور، به روشنی می‏‌بینیم که تمامی آنها با آن قواعد و [[قوانین]] عمومی سازگار می‏‌باشد، زیرا در تمامی آنها [[حضرت]] به برخی از [[تعالیم]] و [[دستورات]] اسلامی جامه عمل پوشیده و منافاتی با [[غیبت]] نداشته و مطابق با [[تکلیف]] شرعی و اسلامی است که در صورت امکان می‌‏بایست انجام بگیرد<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۱۴۹-۱۵۸.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
خط ۵۰: خط ۵۳:
:::::#[[تعلیم]] [[ادعیه]] و اذکار به جماعتی از [[مردم]]، همانند [[تعلیم]] [[دعای فرج]].
:::::#[[تعلیم]] [[ادعیه]] و اذکار به جماعتی از [[مردم]]، همانند [[تعلیم]] [[دعای فرج]].
:::::#تحریص بر [[تلاوت]] [[ادعیه]] به جهت رفع گرفتاری‌ها.
:::::#تحریص بر [[تلاوت]] [[ادعیه]] به جهت رفع گرفتاری‌ها.
::::::و دیگر اهداف خاص»<ref>[[علی ‎اصغر رضوانی|رضوانی، علی ‎اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص ۴۵۸.</ref>.
 
و دیگر اهداف خاص»<ref>[[علی ‎اصغر رضوانی|رضوانی، علی ‎اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص ۴۵۸.</ref>.
}}
}}


۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش