آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
| پاسخدهنده = عبدالحسین امینی | | پاسخدهنده = عبدالحسین امینی | ||
| پاسخ = علامه '''[[عبدالحسین امینی|امینی]]''' در کتاب ''«[http://ekmal.ir/?p=13678 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = علامه '''[[عبدالحسین امینی|امینی]]''' در کتاب ''«[http://ekmal.ir/?p=13678 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|علم غیب ذاتی و مطلق]] بدون آنکه مقید به کم و کیف باشد مانند علم به آشکار به همین طریق مخصوص خدا و از صفات ذاتی اوست نه هر علم غیب و آشکاری. و همین معنی نفیا و اثباتا در این آیات مبارکه منظور شده است: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}<ref>بگو: جز خدا کسانی که در آسمان و زمین قرار دارند، علم غیب نمیدانند؛ سوره نمل:۶۵.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«خدا دانای غیب آسمانها و زمین است او دانای به اسرار دلها است»؛ سوره فاطر:۳۸.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«خدا غیب آسمانها و زمین را میداند و به آنچه که انجام میدهید بینا است»؛ سوره حجرات:۱۸.</ref>؛ {{متن قرآن|ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«سپس به سوی خدایی که دانای غیب و آشکار است برگردانده میشوید تا به آنچه که انجام میدادید خبردارتان کند»؛ سوره جمعه:۸.</ref>؛ {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ}}<ref>«او خدای دانای غیب و شهادت است او رحمان و رحیم است»؛ سوره حشر:۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ}}<ref>«این است آن خدایی که دانای آشکار و نهان، عزیز و رحیم است»؛ سوره سجده:۶.</ref>. و از [[آیا نوح پیامبر علم غیب دارد؟ (پرسش)|نوح پیامبر]]{{ع}} نقل میکند: به شما نمیگویم که خزینههای خدا پیش من است و نه از غیب آگاهم و نمیگویم که من فرشته هستم. و از قول پیامبرش نقل میکند: و اگر [[علم غیب]] داشتم بر نفع و خیرم میافزودم. و با این تفصیلی که درباره علم بیان کردیم دانسته میشود که تعارضی میان ادله کتاب و سنت در این مسأله از لحاظ نفی و اثبات وجود ندارد، بلکه هر کدام از ادله نفی و اثبات به ناحیه خاصی توجه دارد»<ref>[http://ekmal.ir/?p=13678 الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب ج۵ ص۸۰].</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۷۶: | خط ۷۷: | ||
| پاسخدهنده = محمد جواد مغنیه | | پاسخدهنده = محمد جواد مغنیه | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[محمد جواد مغنیه]]''' در کتاب ''«[http://www.ghadeer.org/Book/230/31378 تفسیر کاشف]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[محمد جواد مغنیه]]''' در کتاب ''«[http://www.ghadeer.org/Book/230/31378 تفسیر کاشف]»'' در اینباره گفته است: | ||
«خدا جهان و آنچه را در آن روی داده و روی خواهد داد میداند، خواه جزئی باشد یا کلی، مادی باشد یا معنوی. علم خدا به زمان و کان و یا حالت خاصی منحصر نمیشود؛ زیرا علم او ذاتی است و نه اکتسابی و ذات خدا نه زمان دارد نه مکان و نه با تغییر حالتها و رویدادها تغییر میکند. در حدیث آمده است: کلیدهای غیب پنج است: خداست که میداند که قیامت چه وقت میآید؛ اوست که باران میباراند؛ از آنچه در رحمهاست آگاه است؛ هیچ کس نمیداند که فردا چه چیز به دست خواهد آورد؛ کسی نمیداند که در کدام زمین خواهد مرد. فیلسوف، ملاصدرا گفته است: تمامی اشیا، خواه کلی و خواه جزئی از چشمه فیض او فوران میکند و او مبدأ هر موجودی است، خواه این موجود عقلی باشد یا حسی، ذهنی باشد و یا خارجی، و فیض گرفتن این اشیا از او به معنای آشکار بودن آنها در نزد اوست. | |||
متکلم بزرگ، [[علامه حلی]] میگوید: هر موجودی، غیر از خدا، ممکن است و وجودش به خدا اسناد داده میشود. بنابراین، خدا به این موجود آگاهی دارد، خواه جزئی باشد و خواه کلی، قائم به ذات خود باشد یا قائم به غیر، در خارج باشد و یا در ذهن؛ چرا که وجود صورت در ذهنی خواه صورت شیء وجودی باشد و خواه صورت شیء عدمی ممکن و یا ممتنع. در نتیجه، هیچ چیزی از خدا پوشیده نیست: نه ممکنات و نه ممتنعات»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/230/31378 تفسیر کاشف ج۳].</ref>. | متکلم بزرگ، [[علامه حلی]] میگوید: هر موجودی، غیر از خدا، ممکن است و وجودش به خدا اسناد داده میشود. بنابراین، خدا به این موجود آگاهی دارد، خواه جزئی باشد و خواه کلی، قائم به ذات خود باشد یا قائم به غیر، در خارج باشد و یا در ذهن؛ چرا که وجود صورت در ذهنی خواه صورت شیء وجودی باشد و خواه صورت شیء عدمی ممکن و یا ممتنع. در نتیجه، هیچ چیزی از خدا پوشیده نیست: نه ممکنات و نه ممتنعات»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/230/31378 تفسیر کاشف ج۳].</ref>. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۷: | ||
| پاسخدهنده = سید عبدالحسین طیب | | پاسخدهنده = سید عبدالحسین طیب | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[سید عبدالحسین طیب]]''' در کتاب ''«[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن]»'' در اینباره گفتهاست: | | پاسخ = آیتالله '''[[سید عبدالحسین طیب]]''' در کتاب ''«[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
«در اینکه غیر از خداوند [[علم غیب]] دارد یا نه از بعض آیات استفاده میشود که غیر خدا هم [[علم غیب]] دارد مثل آیه شریفه {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} <ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref> و [[آیا علم غیب منحصر به خداست؟ (پرسش)|بسیاری از آیات منحصر میکند علم غیب را بخدا]] و در [[آیا نمونههایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)|بعض آیات فقط بیان میکند که خداوند عالم بغیب هست]] ولی انحصار را نمیرساند»<ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/60818/1#147 اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۵۰]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۵: | ||
| پاسخدهنده = مرتضی مطهری | | پاسخدهنده = مرتضی مطهری | ||
| پاسخ = آیتالله شهید '''[[مرتضی مطهری]]''' در کتاب ''«[http://www.mortezamotahari.com/fa/BookView.html?BookId=363&BookArticleID=126798 نبرد حقّ و باطل]»'' در این باره گفته است: | | پاسخ = آیتالله شهید '''[[مرتضی مطهری]]''' در کتاب ''«[http://www.mortezamotahari.com/fa/BookView.html?BookId=363&BookArticleID=126798 نبرد حقّ و باطل]»'' در این باره گفته است: | ||
«ما در قرآن داریم که: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام:۵۹.</ref> آنجا که خداوند میخواهد آدم را خلیفه در زمین قرار دهد، ملائکه به عنوان سؤال میگویند: تو کسی را در زمین خلیفه قرار میدهی که شر و فساد و خونریزی میکند؟ اینجا این غیبگویی و پیشبینی ملکهایی که این سؤال را کردهاند چگونه است؟ آنها از کجا میدانستند که انسان در آینده میآید در زمین شر و فساد یا خونریزی میکند؟ استاد: اینکه آنها از کجا میدانستند، این را ما نمیدانیم و از حدود اطلاعات ما خارج است، ولی بحث ما راجع به خود غیب است و از این جهت مسأله قابل بحث است. {{متن قرآن|لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}} ناظر به این مطلب است که تنها موجودی که همه چیز برای او شهود است و هیچ چیزی برای او نهان نیست خداست، یعنی برای خدا نهانی وجود ندارد. برای غیر خدا نهان و آشکار وجود دارد، غیب و شهادت وجود دارد، اما این غیب و شهادتها نسبی است، یعنی یک چیزی برای من و شما غیب است، برای کسی دیگر غیب نیست. فرض کنید این اتاق الآن برای ما شهادت است (اگر ما از این اتاق خبر بدهیم، برای ما غیب نیست) اما کسی که دو حیاط آن طرفتر هست، اگر الآن بگوید در این اتاق چه میگذرد، او از غیب گفته است، چون برای او غیب است و برای ما نیست. نسبت به آینده نیز همین طور است، برای ما الآن آینده نهان است، ما الآن نمیدانیم وضع الواح سماویّه چگونه است، لوح محفوظ که در قرآن آمده است معنایش چیست و وضعش چیست، اما اگر کسی از راهی از [[لوح محفوظ]] اطلاع داشته باشد و از آنجا بتواند عالم را بخواند، آینده دیگر برای او غیب نیست، شهادت است. در نهج البلاغه آمده است که [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} یک جریانی را که مربوط به آینده بود خبر داد. کسی عرض کرد: یا امیر المؤمنین، تو داری از غیب خبر میدهی و قرآن میفرماید: {{متن قرآن|لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}} حضرت خندید و فرمود: این غیب نیست من غیب نمیگویم، من از معلّم یاد گرفتهام، حالا دارم برای شما نقل میکنم، این را پیغمبر به من گفته و من دارم به شما میگویم. پیغمبر از کجا میگوید؟ به پیغمبر از طریق وحی اطلاع رسیده است. پس پیغمبر هم در ذات خودش از آینده خبر ندارد، ولی وقتی که به او اطلاع دادند با خبر میشود، بالأخره بر میگردد به مدبّر اصلی، وقتی که مسأله را آن مدبّر اصلی به اطلاع کسی رساند و او از آنجا یاد گرفت و گفت، آن علم غیب نیست. | |||
یک نکته که هست این است که از همین راه تعلیم و تعلّم هم هیچ کس نیست که بر جمیع نهانها اطلاع پیدا کند جز خدا، یعنی آنهایی که اطلاع پیدا میکنند به غیب، به بعضی از غیبها اطلاع پیدا میکنند. {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن:۲۶و۲۷.</ref> خداوند مسلط نمیکند بر نهان خودش احدی را، مگر افرادی از رسولان که آنها را مورد رضایت خودش بپسندد و افراد شایستهای را انتخاب کند. | یک نکته که هست این است که از همین راه تعلیم و تعلّم هم هیچ کس نیست که بر جمیع نهانها اطلاع پیدا کند جز خدا، یعنی آنهایی که اطلاع پیدا میکنند به غیب، به بعضی از غیبها اطلاع پیدا میکنند. {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن:۲۶و۲۷.</ref> خداوند مسلط نمیکند بر نهان خودش احدی را، مگر افرادی از رسولان که آنها را مورد رضایت خودش بپسندد و افراد شایستهای را انتخاب کند. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۷: | ||
| پاسخدهنده = حسین نوری همدانی | | پاسخدهنده = حسین نوری همدانی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[حسین نوری همدانی]]''' در کتاب ''«[http://download.ghbook.ir/downloads/htm/11000/8222-f-13920215-khavarej-az-didgah-nahjolbalaghe.htm خوارج از دیدگاه نهج البلاغه]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[حسین نوری همدانی]]''' در کتاب ''«[http://download.ghbook.ir/downloads/htm/11000/8222-f-13920215-khavarej-az-didgah-nahjolbalaghe.htm خوارج از دیدگاه نهج البلاغه]»'' در اینباره گفته است: | ||
«در این جهت تردید نیست که خداوند متعال به تمام جهان هستی احاطه دارد. غیب و شهود نسبت به او یکسان است. این زمان و آن زمان، این مکان و آن مکان ندارد، چون وجودش غیر محدود و برتر از زمان و مکان است و چیزی از او غایب نیست. همان طور که به جهان شهود احاطه دارد، به جهان غیب نیز احاطه دارد. امّا باید دید آیا غیر از خدا کسی میتواند علم به غیب پیدا کند؟ آیا تنها خدا است که به جهان غیب احاطه دارد یا بشر هم میتواند با آن جهان نادیدنی تماس بگیرد؟ بعضی گفتهاند: علم به غیب مخصوص خدا است و از دیگری حتی پیامبران ساخته نیست و دلیل آنان آیه {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ]]}}<ref>و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند.</ref> و نظائر آن است. این مطلب را قبول میکنیم که غیب مطلق و بالذات از مختصّات خدا است. او است که وجودش غیر محدود است و چیزی از او غایب نیست و بالذات بر جهان غیب احاطه دارد و در علومش احتیاجی به غیر ندارد. پیامبران گرچه از دیگران کاملترند، لکن به هر حال وجودشان محدود به زمان و مکان است. بنابراین پیامبران به غیب مطلق دسترسی ندارند، لکن چنان نیست که ارتباط با جهان غیب به طور کلّی برای بشر محال باشد، بلکه خدایی که مالک غیب و شهود است، میتواند بعض افراد لایق را با آن جهان ارتباط دهد و دری از غیب را برایشان بگشاید و حقایقی را بر آینه صاف وجودشان افاضه و اشراق کند. قرآن کریم نه تنها این گونه علم غیب را از پیغمبران نفی نکرده، بلکه اثبات کرده است: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَىٰ غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلَّا مَنِ ارْتَضَىٰ مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}<ref>دانای غیب خدا است. پس هیچ کس را از غیب خویش مطلع نخواهد کرد مگر فرد برگزیده را مانند پیامبر در جلو رو و پشت سرش نگهبانها میآورد.</ref> چنان که ملاحظه میفرمایید در آیه مذکور میفرماید خدا عالم به غیب است و هیچ کس را بر غیبش مطلع نمیکند مگر افراد برگزیده مانند رسول را، معلوم میشود رسول استثنا شده است. او میتواند با تأییدات الهی با جهان غیب مرتبط گردد»<ref>[http://download.ghbook.ir/downloads/htm/11000/8222-f-13920215-khavarej-az-didgah-nahjolbalaghe.htm خوارج از دیدگاه نهج البلاغه]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۵: | ||
| پاسخدهنده = سید علی اکبر قرشی | | پاسخدهنده = سید علی اکبر قرشی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[سید علی اکبر قرشی]]''' در تفسیر ''«[[احسن الحدیث (کتاب)|احسن الحدیث]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[سید علی اکبر قرشی]]''' در تفسیر ''«[[احسن الحدیث (کتاب)|احسن الحدیث]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[علم غیب]] مخصوص خداست [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} نیز با تعلیم خدا میدانند و این مخالف مخصوص بودن به خدا نیست، خداوند بسیاری از غیب را به رسول خودش آموخت، آن حضرت نیز به اوصیاء خودش تعلیم فرمود: هر وقت از آنها سؤال میشد که آیا [[علم غیب]] میدانید؟ جواب میدادند: نه، این علمی است که خدا به رسولش و او به ما تعلیم فرموده است»<ref>احسن الحدیث، ج ۱، ص ۱۴۴.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۴۳: | ||
| پاسخدهنده = عبدالله جوادی آملی | | پاسخدهنده = عبدالله جوادی آملی | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]''' در کتاب ''«[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]''' در کتاب ''«[[تسنیم (کتاب)|تسنیم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«آسمانها و زمین، ظاهری مشهود دارند و باطنی نامشهود که از آن به [[غیب]] تعبیر میشود و به خدای سبحان اختصاص دارد: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۲۳ سوره هود علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ]]}}. ظاهر آسمانها و زمین دنیاست و باطن آن، آخرت. خدایی که هر کاری بخواهد حکیمانه انجام میدهد: {{متن قرآن|يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاء}} <ref>«خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا میدارد و خداوند ستمگران را بیراه میگذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد» سورۀ ابراهیم، آیه ۲۷</ref>}} هم مُلک جهان به دست اوست: {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}} <ref>«بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست» سورۀ ملک، آیۀ ۱</ref>}}؛ {{متن قرآن|وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}} <ref>«و فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند بر هر کاری تواناست» سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۸۹</ref>}}، هم ملکوت آن: {{متن قرآن|فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}} <ref>«پس پاکا آنکه فرمانفرمایی «5» هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده میشوید» سورۀ یس، آیۀ ۸۳</ref>}}، پس هم امر ظاهر مشهود؛ هم امر باطن نامشهود به دست اوست» <ref>تسنیم، ج ۳۹، ص ۶۴۶.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۵۱: | ||
| پاسخدهنده = سید عبدالله فاطمینیا | | پاسخدهنده = سید عبدالله فاطمینیا | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[سید عبدالله فاطمینیا]]''' در کتاب ''«[http://fateminiya.blog.ir/tag/%D9%85%D8%AA%D9%86%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%20%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%20%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%A7%D8%B1 فرهنگ انتظار]»'' در اینباره گفتهاست: | | پاسخ = آیتالله '''[[سید عبدالله فاطمینیا]]''' در کتاب ''«[http://fateminiya.blog.ir/tag/%D9%85%D8%AA%D9%86%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%20%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%20%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B8%D8%A7%D8%B1 فرهنگ انتظار]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
«در قرآن کریم آیات متعددی علم غیب را مخصوص حضرت حق کرده و از غیر او سلب مینماید، این یک اصل مسلم و صحیحی است که هیچ مسلمانی در آن شک ندارد، لکن صحبت در فهم صحیح آن آیات است، کج فهمی در قرآن و جمود بر ظاهر آیات، و نظر تنگی در فهم معارف الهیه باعث خسران دنیا و آخرت است، اکنون باید دید آیا این آیات با امثال این جملهها {{عربی|«و اطلعته علی الغیوب یا با جمله و ارتضاکم لغیبه»}} که در زیارت جامعه کبیر آمده و مانند اینها منافات دارد؟ در اینجا چند مطلب اساسی ارکان این بحث را تشکیل میدهد: | |||
:::::*چند نمونه از آیاتی که نفی علم غیب از غیر خدا میکند: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>«نزد اوست گنج های غیب که جز او کسی علم به آنها ندارد».</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}<ref>«بگو در آسمانها و زمین غیب را جز خدا نمیداند».</ref>. | :::::*چند نمونه از آیاتی که نفی علم غیب از غیر خدا میکند: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>«نزد اوست گنج های غیب که جز او کسی علم به آنها ندارد».</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ]]}}<ref>«بگو در آسمانها و زمین غیب را جز خدا نمیداند».</ref>. | ||
:::::*آیاتی که گروهی را از نفی علم غیب استثناء نموده: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}<ref>«خدا شما را بر غیب مطلع نمی سازد، لکن بر می گزیند از فرستادگانش هر که را که بخواهد».</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>«خدا دانای غیب است، پس کسی را بر غیب خود مطلع نسازد مگر پیامبری را که برای آگاه نمودن از غیب بپسندد».</ref>. | :::::*آیاتی که گروهی را از نفی علم غیب استثناء نموده: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱۷۹ سوره آل عمران علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء]]}}<ref>«خدا شما را بر غیب مطلع نمی سازد، لکن بر می گزیند از فرستادگانش هر که را که بخواهد».</ref>؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>«خدا دانای غیب است، پس کسی را بر غیب خود مطلع نسازد مگر پیامبری را که برای آگاه نمودن از غیب بپسندد».</ref>. | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۷۷: | ||
| پاسخدهنده = حسین مظاهری | | پاسخدهنده = حسین مظاهری | ||
| پاسخ = آیتالله '''[[حسین مظاهری]]''' در کتاب ''«[[پرتوی از امامت و ولایت در قرآن کریم (کتاب)|پرتوی از امامت و ولایت در قرآن کریم]]»'' در این باره گفته است: | | پاسخ = آیتالله '''[[حسین مظاهری]]''' در کتاب ''«[[پرتوی از امامت و ولایت در قرآن کریم (کتاب)|پرتوی از امامت و ولایت در قرآن کریم]]»'' در این باره گفته است: | ||
«اگر مراد از علم غیب، علم حصولی باشد، دو معنا را میتوان تصور کرد: | |||
::::# علم به نظام ضروری که اراده و منشأ آن در این علم وجود دارد. پیش از این بیان شد که این علم از مبادی اراده نیست و تأثیری در اراده ندارد. بلکه علم به علومی است که مبادی و منشأ اراده و مراد را تشکیل میدهند. | ::::# علم به نظام ضروری که اراده و منشأ آن در این علم وجود دارد. پیش از این بیان شد که این علم از مبادی اراده نیست و تأثیری در اراده ندارد. بلکه علم به علومی است که مبادی و منشأ اراده و مراد را تشکیل میدهند. | ||
::::#علم به اشیاء جزئی از طریق [[وحی]] و [[الهام]] و این مانند [[علم عادی]] در اراده تأثیر دارد و لکن مرتبه وجود آن پائینتر از مرتبه علم به نظام ضروری است، و مرتبهای از نفس است که اراده در آن تجلی مییابد. | ::::#علم به اشیاء جزئی از طریق [[وحی]] و [[الهام]] و این مانند [[علم عادی]] در اراده تأثیر دارد و لکن مرتبه وجود آن پائینتر از مرتبه علم به نظام ضروری است، و مرتبهای از نفس است که اراده در آن تجلی مییابد. | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۹: | ||
| پاسخدهنده = سید جعفر حسینی | | پاسخدهنده = سید جعفر حسینی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر حسینی]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با نهج البلاغه امام علی (کتاب)|آشنایی با نهج البلاغه امام علی]]»'' در این باره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر حسینی]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با نهج البلاغه امام علی (کتاب)|آشنایی با نهج البلاغه امام علی]]»'' در این باره گفته است: | ||
«[[علم به غیب]] و آنچه در پس بوده است و دانستن اتفاقات گذشته و آینده برای تمام انسانها همچون علم به شهود امکانپذیر است. مشروط به اینکه آن را از عالمی که خداوند متعال به او حقائق را آموخته اقتباس نمایند و هیچگونه مانعی در آن نیست. آیا مگر آنچه را که مؤمنین به آن اعتقاد دارند از قبیل: ایمان به خدا و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران الهی و روز قیامت و بهشت و دوزخ و زندگانی پس از مرگ و لقاء پروردگار و محاسبه در روز رستاخیز و ثواب و عقاب و حور و قصور و تمام اینها از مصادیق ایمان و [[علم به غیب]] نیست؟ بلکه خداوند در وصف متقین میفرماید: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ}}<ref>سوره بقره آیه ۳.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا}}<ref>سوره مریم آیه ۶۱.</ref> البته از آنجا که مقام نبوت و منصب رسالت الهی اقتضا دارد که شخص نبی بیش از دیگران از ماجراهای گذشته و اتفاقات آینده آگاه باشد خداوند [[انبیا]] و [[اولیا]] خاصش را از اسرار بیشتری آگاه میسازد لذا میفرماید: {{متن قرآن|وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>سوره هود آیه ۱۲۰.</ref> و از این رو داستانهای پیامبران گذشته را برای پیامبرش بازگو کرده و پس از بیان داستان مریم در سوره آل عمران آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]]}}<ref>سوره آل عمران آیه ۴۴.</ref> و داستان برادران یوسف در سوره یوسف آیه {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ}}<ref>سوره یوسف آیه ۱۰۳.</ref> و همچنین پس از نقل داستان نوح در سوره هود آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ]]}}<ref>سوره هود آیه ۴۹.</ref>. بدیهی است که خداوند متعال اینگونه علم غیب را فقط به [[انبیا]] و [[اولیا]] خاصش عنایت میفرماید و دو آیه شریفه {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]]}}<ref>سوره جن آیه ۲۶و۲۷.</ref> گواه این مدعا است. و همچنین در سوره بقره، آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ]]}}<ref>سوره بقره آیه ۲۵۵.</ref>. | |||
'''نتیجه اینکه:''' گرچه آیه شریفه {{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ}} که در بیان اصل شبهه به آن استدلال شده است دلالت دارد که [[علم غیب]] مخصوص خدا است و کسی از آن اطلاعی ندارد، ولی در آیات دیگر قرآن برگزیدگان خدا و کسانی که مشیت الهی به آگاهی آنان به [[علم غیب]] تعلق گرفته استثنا شدهاند. بنابراین [[انبیاء]] [[اولیاء]] و مؤمنین به گواهی قرآن کریم دارای [[علم غیب]] میباشند ولی بهره [[انبیاء]] و [[اولیاء]] بیش از سایر مؤمنین است. (...) البته [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} و وارثان علمش در عمل کردن بر طبق آنچه را که میدانند و حتی آگاه ساختن دیگران به بخشی از آن نیاز به دستور خدای متعال دارند و هر یک از این سه مرحله یک: [[علم به غیبت]]، دوم: عمل بر طبق آن، سوم: اعلام به دیگران جدای از هم میباشد و علم به غیبت هیچگاه مستلزم عمل بر طبق آن نیست و همچنین اعلام تمام یا بخشی از آن به مردم هیچ ضرورتی ندارد و منوط به تشخیص مصلحت است. کسی از همه چیز با خبر است که در هر زمان و هر مکان حاضر و ناظر باشد و بر تمام اشیاء احاطه کامل داشته باشد و او تنها ذات پاک خداوند متعال است، او است که استقلالا و به صورت نامحدود از آنچه بوده و خواهد بود آگاه است. اما غیر او که وجودش محدود به زمان و مکان معینی است طبعا نمیتواند از همه چیز باخبر باشد خداوند در سوره نمل میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}<ref>سوره نمل آیه ۶۵.</ref>. ولی این منافات ندارد که خدا بخشی از علم غیب را که مصلحت میداند و برای تکمیل رهبری رهبران الهی لازم است در اختیار آنان بگذارد، و این علم غیب مستقل و بالذات نیست بلکه علم غیب بالعوض است یعنی یادگیری و تعلم از علام الغیوب آیاتی از قرآن نیز بر این معنی دلالت دارد که قبلا به آنها اشاره شد کسی علم غیب ندارد جز رسولانی که مورد رضایت او هستند»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D9%86%D9%87%D8%AC%20%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85&option=com_mtree&task=readonline&link_id=2626&page=58&chkhashk=BF1C0AAA0E&Itemid= آشنایی با نهجالبلاغه امام علی، ص۵۸]</ref> | '''نتیجه اینکه:''' گرچه آیه شریفه {{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ}} که در بیان اصل شبهه به آن استدلال شده است دلالت دارد که [[علم غیب]] مخصوص خدا است و کسی از آن اطلاعی ندارد، ولی در آیات دیگر قرآن برگزیدگان خدا و کسانی که مشیت الهی به آگاهی آنان به [[علم غیب]] تعلق گرفته استثنا شدهاند. بنابراین [[انبیاء]] [[اولیاء]] و مؤمنین به گواهی قرآن کریم دارای [[علم غیب]] میباشند ولی بهره [[انبیاء]] و [[اولیاء]] بیش از سایر مؤمنین است. (...) البته [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} و وارثان علمش در عمل کردن بر طبق آنچه را که میدانند و حتی آگاه ساختن دیگران به بخشی از آن نیاز به دستور خدای متعال دارند و هر یک از این سه مرحله یک: [[علم به غیبت]]، دوم: عمل بر طبق آن، سوم: اعلام به دیگران جدای از هم میباشد و علم به غیبت هیچگاه مستلزم عمل بر طبق آن نیست و همچنین اعلام تمام یا بخشی از آن به مردم هیچ ضرورتی ندارد و منوط به تشخیص مصلحت است. کسی از همه چیز با خبر است که در هر زمان و هر مکان حاضر و ناظر باشد و بر تمام اشیاء احاطه کامل داشته باشد و او تنها ذات پاک خداوند متعال است، او است که استقلالا و به صورت نامحدود از آنچه بوده و خواهد بود آگاه است. اما غیر او که وجودش محدود به زمان و مکان معینی است طبعا نمیتواند از همه چیز باخبر باشد خداوند در سوره نمل میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}<ref>سوره نمل آیه ۶۵.</ref>. ولی این منافات ندارد که خدا بخشی از علم غیب را که مصلحت میداند و برای تکمیل رهبری رهبران الهی لازم است در اختیار آنان بگذارد، و این علم غیب مستقل و بالذات نیست بلکه علم غیب بالعوض است یعنی یادگیری و تعلم از علام الغیوب آیاتی از قرآن نیز بر این معنی دلالت دارد که قبلا به آنها اشاره شد کسی علم غیب ندارد جز رسولانی که مورد رضایت او هستند»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php?name=%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D9%86%D9%87%D8%AC%20%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%20%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85&option=com_mtree&task=readonline&link_id=2626&page=58&chkhashk=BF1C0AAA0E&Itemid= آشنایی با نهجالبلاغه امام علی، ص۵۸]</ref> | ||
خط ۱۹۶: | خط ۲۰۶: | ||
| پاسخدهنده = محمد علی رضایی اصفهانی | | پاسخدهنده = محمد علی رضایی اصفهانی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی]]''' در کتابهای ''«[[ تفسیر قرآن مهر (کتاب)|تفسیر قرآن مهر]]»'' و ''«[[شبهات جدید (کتاب)|پرسشهای قرآنی جوانان]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی]]''' در کتابهای ''«[[ تفسیر قرآن مهر (کتاب)|تفسیر قرآن مهر]]»'' و ''«[[شبهات جدید (کتاب)|پرسشهای قرآنی جوانان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
*«قرآن کریم در آیات بیست و ششم تا بیست و هشتم سوره جن به پیامبران دارای علم غیب و محافظت دقیق از آنان (در انجام مأموریت) اشاره میکند و میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا* إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا* لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا]]}}<ref>«(او) دانای نهان است و هیچ کس را بر (اسرار) نهانش مسلّط نمیسازد،* جز کسی از فرستاده [ها] که (خدا از او) خشنود باشد؛ پس در حقیقت، او از پیش رویش و از پشت سرش (محافظانی) کمین کرده وارد میسازد،* تا معلوم دارد که یقیناً، رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و به آنچه نزد آنان است احاطه دارد و همه چیز را از نظر عدد شماره کرده است» سوره جن</ref>. علم غیبِ مخصوص خدا همان علم فعلی است و پیامبران علم غیب بالفعل ندارند، اما هرگاه به رخصتِ الهی اراده کنند خدا به آنان تعلیم میدهد و گاهی مصلحت ایجاب میکند که پیامبر یا امام چیزی را ندانند»<ref>[http://ghbook.ir/index.php?name=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%20%D9%85%D9%87%D8%B1&option=com_mtree&task=readonline&link_id=5433&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=281&lang=fa تفسیر قرآن مهر؛ ج۲۱، ص۲۹۲.]</ref>. | |||
*«در آیات مختلف از قرآن خداوند را علّام الغیوب معرفی کرده، این بدان معنی است که خداوند داننده غیبها و اسرار نهانی است. به عبارتی علم غیب خداوند ذاتی و استقلالی است و اگر دیگران به غیب دسترسی دارند مستقلاً از این قدرت برخوردار نیستند و هیچ گونه آگاهی از غیب ندارند و هر چه دارند از ناحیه خداست. علم بشر در امور غیبی استقلالی نیست بلکه تعلیمی است که از طرف خداوند به برخی (که خود بخواهد) تعلیم میدهد مانند [[انبیا]]، امامان و برخی اولیا. آیات در مورد علم غیب در قرآن به چند گونه آمده است که بعضی از آنها اگر درست تفسیر نشوند متناقض یک دیگر به نظر میرسد. این آیات به چند گونه است: | *«در آیات مختلف از قرآن خداوند را علّام الغیوب معرفی کرده، این بدان معنی است که خداوند داننده غیبها و اسرار نهانی است. به عبارتی علم غیب خداوند ذاتی و استقلالی است و اگر دیگران به غیب دسترسی دارند مستقلاً از این قدرت برخوردار نیستند و هیچ گونه آگاهی از غیب ندارند و هر چه دارند از ناحیه خداست. علم بشر در امور غیبی استقلالی نیست بلکه تعلیمی است که از طرف خداوند به برخی (که خود بخواهد) تعلیم میدهد مانند [[انبیا]]، امامان و برخی اولیا. آیات در مورد علم غیب در قرآن به چند گونه آمده است که بعضی از آنها اگر درست تفسیر نشوند متناقض یک دیگر به نظر میرسد. این آیات به چند گونه است: | ||
'''آیاتی که علم غیب را مخصوص خداوند میداند:''' {{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۳ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ]]}} <ref>«(خدا) گفت: آیا به شما نگفتم که من نهان آسمان ها و زمین را می دانم؟» سوره بقره، آیه: ۳۳.</ref> و آیه ۹۴ سوره توبه و آیه ۹ سوره رعد و آیه ۶ سوره سجده (...) در آیات دیگر قرآن با توجه به اینکه خدا علم غیب میداند به صفات او اشاره میکند از جمله به صفت عالم الغیب و الشهادت و نیز به صفت عالم الغیب و علام الغیوب اشاره شده. نتیجه بررسی آیات ذکر شده این است که در این آیات از اختصاص علم غیب به خداوند دلالت دارد و نشان دهنده این است که او از همه چیز چه ظاهر و چه باطن آگاه است و این علم ذاتی و استقلالی است که مخصوص خداوند است. اما اختصاص این علم به خداوند هیچ منافاتی با علم غیب پیامبران و امامان به تعلیم الهی ندارد. چرا که علم خداوند بالذات است و علم پیامبران و امامان به تعلیم خداوند است. برخی از این آیات علاوه بر اینکه علم غیب را مختص به خدا میداند بلکه از دیگران هم نفی میکند مانند {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}} <ref>«و کلیدهای غیب تنها نزد اوست».</ref> این آیه علم غیب را منحصر در خدای تعالی میکند از این جهت که جز خدا به خزینههای غیب آگاهی نیست و جز او کسی آگاهی به کلیدهای غیب ندارد. در صدر آیه گرچه از انحصار علم غیب به خدا خبر میدهد ولکن ذیل آیه منحصر در بیان علم غیب نیست بلکه از مشمول علم او به هر چیز چه غیب و چه شهود خبر میدهد میفرماید خداوند به هر تَر و خشکی آگاهی دارد. اموری که در این عالم و در چهارچوب زمان هستند قبل از اینکه موجود شوند نزد خدا ثابت بوده و در خزینههای غیب او دارای نوعی ثبوت مهم و غیر مقدار بودهاند، اگر چه نتوانیم به کیفیت ثبوت آنها احاطه پیدا کنیم. ممکن است چیزهای دیگر نیز در آن عالم ذخیره و نهفته باشد که از جنس موجودات زمانی نباشد. پس باید گفت خزینههای غیب خدا مشتمل بر دو نوع غیب است یکی غیبهایی که پا به عرصه شهود گذاشتهاند و دیگری غیبهایی که از مرحله شهادت خارجند و ما آنها را غیب مطلق مینامیم. (...) | |||
::::::در کنار آیات ذکر شده که علم غیب را مختص خدا میداند، آیاتی است که اشاره میکند به اینکه خداوند علم غیب را در اختیار بندگان برگزیده خود میگذارد مانند آیه ٢۶ سوره جن {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} <ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد».</ref> خداوند در این آیه میفرماید من کسی را برای احاطه به غیب خودم کمک نمیکنم و بر غیب خود مسلط نمیسازم و کلمه غیب خبری برای مبتدای محذوف است و مفاد کلمه به کمک سیاق این است که میخواهد بفهماند علم غیب مختص به خدای تعالی است و علم او ظاهر و باطن سراسر عالم را فرا گرفته و برای همین جهت برای نوبت دوم غیب را به خودش نسبت داده و فرمودند کسی را بر غیب خود مسلط نمیکند و معنای آیه این است که خدای تعالی عالم به تمامی غیبهاست آن هم علمی که اختصاص به خودش دارد. پس هیچ کس از مردم را به غیب خود که مختص به خودش میباشد آگاه نمیکند و در نتیجه مفاد آیه سلب کلی است. {{متن قرآن|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}} این استثناء استثنای از کلمه اصلاً است و جمله من رسول بیان جمله من ارتضی است در نتیجه میفهماند خدا پیامبری از پیامبران را که بخواهد هر مقدار از غیب مختص به خود را که بخواهد آگاه میسازد. پس اگر این آیه را ضمیمه کنیم به آیاتی که غیب را مختص به خدا میداند این نتیجه به دست میآید که در علم غیب اصالت از آن خداست و به تبعیت خدا دیگران هم میتوانند هر مقداری که او بخواهد به تعلیم خدا داشته باشند. سپس میتوان گفت که آیات راجع به غیب که یک دسته آن را مختص خدا میداند و یکی آن را به ملائکه نسبت میدهد و میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ}} <ref>«بگو: فرشته مرگ که بر شما گماشته شده، (جان) شما را به طور کامل می گیرد»سوره سجده آیه۱۱.</ref> و جای دیگری آن را به رسل نسبت میدهد و میفرماید: {{متن قرآن|حَتَّىَ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا}} <ref>«تا هنگامی که مرگ به یکی از شما برسد فرستادگان ما (جان) او را به صورت کامل میگیرند»سوره انعام آیه۶۱.</ref> مفاد این آیه و آیات دیگر در این خصوص میفهماند که علم غیب از آن خداست و بندگان عادی خود را از غیب آگاه نمیکند مگر فرستادگان خود را که از غیب خود آگاه میکند. | ::::::در کنار آیات ذکر شده که علم غیب را مختص خدا میداند، آیاتی است که اشاره میکند به اینکه خداوند علم غیب را در اختیار بندگان برگزیده خود میگذارد مانند آیه ٢۶ سوره جن {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}} <ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد».</ref> خداوند در این آیه میفرماید من کسی را برای احاطه به غیب خودم کمک نمیکنم و بر غیب خود مسلط نمیسازم و کلمه غیب خبری برای مبتدای محذوف است و مفاد کلمه به کمک سیاق این است که میخواهد بفهماند علم غیب مختص به خدای تعالی است و علم او ظاهر و باطن سراسر عالم را فرا گرفته و برای همین جهت برای نوبت دوم غیب را به خودش نسبت داده و فرمودند کسی را بر غیب خود مسلط نمیکند و معنای آیه این است که خدای تعالی عالم به تمامی غیبهاست آن هم علمی که اختصاص به خودش دارد. پس هیچ کس از مردم را به غیب خود که مختص به خودش میباشد آگاه نمیکند و در نتیجه مفاد آیه سلب کلی است. {{متن قرآن|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}} این استثناء استثنای از کلمه اصلاً است و جمله من رسول بیان جمله من ارتضی است در نتیجه میفهماند خدا پیامبری از پیامبران را که بخواهد هر مقدار از غیب مختص به خود را که بخواهد آگاه میسازد. پس اگر این آیه را ضمیمه کنیم به آیاتی که غیب را مختص به خدا میداند این نتیجه به دست میآید که در علم غیب اصالت از آن خداست و به تبعیت خدا دیگران هم میتوانند هر مقداری که او بخواهد به تعلیم خدا داشته باشند. سپس میتوان گفت که آیات راجع به غیب که یک دسته آن را مختص خدا میداند و یکی آن را به ملائکه نسبت میدهد و میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ}} <ref>«بگو: فرشته مرگ که بر شما گماشته شده، (جان) شما را به طور کامل می گیرد»سوره سجده آیه۱۱.</ref> و جای دیگری آن را به رسل نسبت میدهد و میفرماید: {{متن قرآن|حَتَّىَ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا}} <ref>«تا هنگامی که مرگ به یکی از شما برسد فرستادگان ما (جان) او را به صورت کامل میگیرند»سوره انعام آیه۶۱.</ref> مفاد این آیه و آیات دیگر در این خصوص میفهماند که علم غیب از آن خداست و بندگان عادی خود را از غیب آگاه نمیکند مگر فرستادگان خود را که از غیب خود آگاه میکند. | ||
خط ۲۱۱: | خط ۲۲۳: | ||
| پاسخدهنده = محمد حسن نادم | | پاسخدهنده = محمد حسن نادم | ||
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]''' و '''[[سید ابراهیم افتخاری]]''' در مقاله ''«[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]''' و '''[[سید ابراهیم افتخاری]]''' در مقاله ''«[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«[[ائمه]]{{عم}} بین علم خود و علم خداوند تفاوت قائل میشوند و [[علم غیب]] خود را از نوع علم اختصاصی خداوند نمیدانند؛ بنابراین، در روایات، از دو گونه علم سخن آمده است. طبق دو روایتی که صفار نقل میکند، علم خداوند به خاص و عام تقسیم میشود. علم عام همان است که به [[پیامبران]]{{صل}} و اوصیا و [[امامان]]{{عم}} داده شده است؛ اما علم خاص مختص ذات مقدس الهی است و هیچ مخلوقی از آن آگاهی ندارد. کلینی هم روایات بسیاری در این باره آورده که نشاندهندۀ تفاوت علم خداوند با علم [[پیامبر]]{{صل}} و امام است و به علم عام و خاص خداوند اشاره میکند. بر اساس این روایات، اولاً علم خداوند ذاتی و علم غیر خداوند عرضی است. ثانیاً علم خداوند مطلق و علم غیر او غیر مطلق است؛ پس اگر امام داشتن [[علم غیب]] را از خود نفی میکند، منظور [[علم غیب]] مطلق است و اگر به داشتن [[علم غیب]] خود اشاره میکند، [[علم غیب]] غیر مطلق و مقید مراد اوست. از همین روست که گاه، در روایاتی، مطالب متفاوتی دربارۀ [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} میبینیم که البته علل آن، در خود روایات بیان شده است. چند نمونه از آنها را در ادامه میخوانیم. صفار در روایتی از ابوبصیر نقل میکند که به تصریح [[امام باقر]]{{ع}}، ما [[علم غیب]] نداریم و اگر خدا ما را به خودمان واگذارد، مانند شما انسانهای معمولی خواهیم شد؛ اما لحظه به لحظه، به [[رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|امام تحدیث میشود]]. کلینی نیز روایاتی به همین مضمون نقل کرده است. از خود روایت روشن میشود که منظور امام از نداشتن [[علم غیب]] همان غیب اختصاصی خداوند است که در روایت پیش، به آن اشاره شد و غیوبی لحظه به لحظه، به آنها ارائه میشود که دیگران از آنها محروماند. کلینی نقل میکند که مردی از اهالی فارس از [[امام رضا]]{{ع}} پرسید: آیا شما [[علم غیب]] میدانید؟ و ایشان از قول [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: گاهی علم الهی برای ما گسترده میشود. در این موارد، [[علم غیب]] میدانیم و گاهی علم الهی از نظر ما برچیده میشود. در این موارد، [[علم غیب]] نمیدانیم. علم الهی، راز خدای عزّوجلّ است که با [[جبرئیل]] میگوید، [[جبرئیل]] به [[محمد]]{{صل}} میگوید و [[محمد]]{{صل}} نیز، به هرکسی که بخواهد، میگوید. پس [[علم غیب]] امام به علومی مربوط میشود که از مرحلۀ تقدیر گذشته و از خزانۀ اختصاصی خداوند خارج شده و به فرشتگان، [[پیامبران]] و [[امامان]]{{عم}} رسیده باشد. در روایات، [[علم غیب]] به خاص و عام تقسیم شده است. فقط خداوند از علم خاص آگاهی دارد و علم امام از علوم عام الهی است»<ref>[[منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد (مقاله)|منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد]]، ص۶۶</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۱۸: | خط ۲۳۱: | ||
| پاسخدهنده = محمد تقی شاکر | | پاسخدهنده = محمد تقی شاکر | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«آیاتی که اشاره شد، دلالت بر اختصاص [[علم غیب]] به خداوند متعال به گونۀ مناسب ساحت الهی دارد، و آن علمِ واجب، ذاتی، مرسل و مطلق از حدودی است که کسی شریک در آن نیست و علمی که امکان نعت و توصیف غیر ذات الهی به آن وجود نداد؛ هر چند این بیان منافاتی با این ندارد که غیر خدا متصف به علم امکانی، کسبی، محدود، زاید بر ذات موصوف و عارض بر او داشته باشد؛ و بی شک موجب نقض حصر و اختصاص نمیگردد، چرا که غیبی که مختص به خداوند است همانا آن نوع از علمی است که چیزی در آن مشارکت ندارد بلکه امکان مشارکت در آن ممتنع میباشد زیرا تعدد واجب و شرک را به دنبال خواهد داشت. از این رو آیاتی که دلالت میکنند [[علم به غیب]] مختص خداوند سبحان است را باید به علم غیبی که عین ذات خداست و چیزی آن را محدود نمینماید و قیدی آن را مقید نمیکند حل نمود یعنی همان علمی که لایق ساحت قدس الهی است و الّا آگاهی و شهودی که ذاتی نباشد، و محدود و مقید و عرضی باشد اختصاصی به خداوند متعال ندارد بلکه هر کس که ادراک داشته باشد و قدرت ارتباط با خارج و عالم هستی برایش فراهم باشد امکان چنین آگاهی محدود و عرضی برایش فراهم میباشد»<ref>[[محمد تقی شاکر|شاکر]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]، ص۱۲۱.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۲۵: | خط ۲۳۹: | ||
| پاسخدهنده = سید محمد جعفر سبحانی | | پاسخدهنده = سید محمد جعفر سبحانی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد جعفر سبحانی]]''' در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد جعفر سبحانی]]''' در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
« آياتى است كه علم غيب را مخصوص خداوند مىداند و آن را از غيرخدا نفى مىنمايد مانند: | |||
*{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ]]}} <ref>بگو: من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم؛ سوره انعام، آیه ۵۰.</ref>. | |||
*{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}<ref>سوره انعام: ۵۹.</ref>. | *{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}<ref>سوره انعام: ۵۹.</ref>. | ||
خط ۲۴۱: | خط ۲۵۷: | ||
| پاسخدهنده = سید امین موسوی | | پاسخدهنده = سید امین موسوی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«'''ادله قائلین به اختصاص علم غیب برای خداوند''': پیروان دیدگاه اختصاص علم غیب به خداوند، بر اساس این که ادعای علم غیب مساوی با ادعای خدایی است، به آیات و روایات و دلیل عقلی انحصار آگاهی از غیب برای خداوند توجه کردند، و از آیات و روایات و دلایل عقلی دیگر را از نظر دور داشتهاند، و این خود جفا بر کتاب، سنت و عقل بوده و استدلالی باطل است. (...) | |||
'''آیات انحصار علم غیب به خدا''': قرآن مجید، در بسیاری از آیات علم غیب را منحصر به خداوند میداند و این آیات از این قرار است. | '''آیات انحصار علم غیب به خدا''': قرآن مجید، در بسیاری از آیات علم غیب را منحصر به خداوند میداند و این آیات از این قرار است. | ||
:::::۱: '''آیات غیب آسمانها و زمین''': {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}}<ref>حجرات ۱۸ ،بیگمان خداوند، نهان آسمانها و زمین را میداند</ref>. {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ }}<ref> فاطر ۳۸، بیگمان خداوند دانای نهان آسمانها و زمین است؛ او به اندیشهها داناست.</ref> {{متن قرآن|وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الأَمْرُ كُلُّهُ}}<ref> هود ۱۲۳ ، و نهان آسمانها و زمین از آن خداوند است و همه کارها بدو باز گردانده میشود.</ref> {{متن قرآن|لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}}<ref> کهف ۲۶ ،نهان آسمانها و زمین از آن اوست.</ref> | :::::۱: '''آیات غیب آسمانها و زمین''': {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}}<ref>حجرات ۱۸ ،بیگمان خداوند، نهان آسمانها و زمین را میداند</ref>. {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ }}<ref> فاطر ۳۸، بیگمان خداوند دانای نهان آسمانها و زمین است؛ او به اندیشهها داناست.</ref> {{متن قرآن|وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الأَمْرُ كُلُّهُ}}<ref> هود ۱۲۳ ، و نهان آسمانها و زمین از آن خداوند است و همه کارها بدو باز گردانده میشود.</ref> {{متن قرآن|لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}}<ref> کهف ۲۶ ،نهان آسمانها و زمین از آن اوست.</ref> | ||
خط ۲۵۵: | خط ۲۷۲: | ||
| پاسخدهنده = سید محمد علی مسعودی | | پاسخدهنده = سید محمد علی مسعودی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین [[سید محمد علی مسعودی]] در مقاله ''«[[تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب (مقاله)|تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین [[سید محمد علی مسعودی]] در مقاله ''«[[تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب (مقاله)|تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«در روایات بسیاری آمده است که خداوند متعال دو گونه علم دارد؛ نخست، علمی که بر دیگران آشکار ساخته و به ایشان آموخته است و دوم، علمی که از غیر خود دریغ داشته و تنها به خود اختصاص داده است. از این علم در روایات با تعابیر مختلفی چون علم مخزون<ref>واژه «مخزون» به معنای چیزی است که در خزانه و مخفیگاه نگهداری شود؛ لسان العرب، ج۱۳، ص ۱۳۹.</ref>، علم مکنون<ref>واژه «مکنون» به معنای شیء پوشانده شده و مخفی است؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۳۶۰.</ref>، علم مستأثر<ref>واژه «استئثار» در لغت به معنای چیزی را به طور اختصاصی و ویژه برای خود خواستن است؛ مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص ۶۲.</ref>، علم مکفوف<ref>واژه «مکفوف» به معنای چیزی است که از تهاجم یا تعرض دیگران دفع شده باشد؛ مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص ۷۳.</ref> و علم موقوف<ref>واژه «موقوف» در لغت به معنای چیزی است که مانعی داشته باشد و محبوس مانده باشد؛ قاموس القرآن، ج۸، ص۲۳۶.</ref> یاد شده است. این روایات را میتوان در کتابهایی مانند کافی و بصائرالدرجات و کتب [[شیخ صدوق]] و در ابواب متنوعی مانند باب [[بداء]] و ابواب مرتبط با علم [[ائمه]]{{عم}} یافت<ref>برای مشاهدۀ نمونهها، نک: کافی، ج۱، ص۳۵۹، ح۷، ۸، ۹، ص۵۷۱، ح۱، ص۵۷۳، ح۳، ص۶۳۴، ح۱ - ۴، ص۶۳۷، ح۲، ج۲، ص۳۸، ح۶؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۰۹- ۱۱۲؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۸۲.</ref>. برای مثال، مرحوم [[شیخ کلینی]] به سند صحیح از [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} چنین نقل میکند:همانا خداوند دو گونه علم دارد؛ علمی پوشانده شده و در مخفیگاه الهی که جز او کسی از آن آگهی ندارد که [[بداء]] از این علم است؛ و علمی که به فرشتگان و رسل و پیامبران خویش آموخته است که ما آن را میدانیم<ref>{{عربی|"إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ مَكْنُونٌ مَخْزُونٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِكَ يَكُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ نَحْنُ نَعْلَمُه "}}؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۶۱، ح۹.</ref>. | |||
در روایات متعددی تنها این علم، [[علم غیب]] نامیده شده است و به علمی که خداوند از اختصاص داشتن به حد خارج ساخته و آن را به دیگران نیز تعلیم نموده است، [[علم غیب]] اطلاق نمیشود. نمونههایی از روایاتی که غیب الهی را بهعنوان جایگاه علم مستأثر الهی مطرح نموده است بدین قرار است: | در روایات متعددی تنها این علم، [[علم غیب]] نامیده شده است و به علمی که خداوند از اختصاص داشتن به حد خارج ساخته و آن را به دیگران نیز تعلیم نموده است، [[علم غیب]] اطلاق نمیشود. نمونههایی از روایاتی که غیب الهی را بهعنوان جایگاه علم مستأثر الهی مطرح نموده است بدین قرار است: | ||
خط ۳۱۳: | خط ۳۳۱: | ||
| پاسخدهنده = محمد صادق عظیمی | | پاسخدهنده = محمد صادق عظیمی | ||
| پاسخ = آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[محمد صادق عظیمی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایاننامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[ابن طاووس]] معتقد است که [[علم غیب ذاتی]]، مخصوص خداوند است و هیچ انسان سلیم العقل و با بصیرت نمیگوید که بشر [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب ذاتی]] دارد. بنابراین، اگر برخی گفتهاند، شیعه [[امامیه]] معتقد است که [[پیامبر ]]{{صل}} و [[امامان]]{{عم}}، [[علم غیب]] دارند دروغ است و از اتهاماتی بیپایه و اساس است که مخالفان بدون دلیل به شیعیان نسبت میدهند. اما آنچه برخی از عالمان شیعه میگویند، این است که خدای متعال بر اساس مصالح اگر بخواهد، [[انبیا]] و اولیای خاص خودش را در صورت نیاز آنها از امور پنهانی آگاه میسازد و اگر هم مصلحت نباشد، آنها را بر آنان میپوشاند. دلیل این سخن شواهدی است از عقل و نقل، مبنی بر اینکه بسیاری از [[انبیا]] و اولیا و اوصیا از بسیاری امور غیبی و پنهانی آگاه بودهاند. وی مواردی از امور پنهانی را که به اعتقاد وی، [[امام]] آنها را میداند برشمرده است که از این قرار است: علم به اخبار آسمان، آگاهی از اخبار امتهای پیشین، آگاهی از اسرار روز قیامت، اطلاع از آجال مردم، علم به تعداد فرزندان مردم و اسامی آنها، آگاهی از کتابهای آسمانی گذشته مانند تورات و انجیل بدون آنکه با پیروان آنها ارتباط داشته باشد. | |||
::::::با توجه به اینکه [[ابن طاووس]]، آگاهی [[امام]] از امور غیبی را منوط به اراده الهی و وجود مصلحت میداند و تصریح میکند که [[امامان]] بسیاری از امور غیبی را میداند نه همه آنها را، روشن میشود که وی از طرفداران محدود بودن علم امام در امور غیبی است، نه عمومیت علم امام. (...) | ::::::با توجه به اینکه [[ابن طاووس]]، آگاهی [[امام]] از امور غیبی را منوط به اراده الهی و وجود مصلحت میداند و تصریح میکند که [[امامان]] بسیاری از امور غیبی را میداند نه همه آنها را، روشن میشود که وی از طرفداران محدود بودن علم امام در امور غیبی است، نه عمومیت علم امام. (...) | ||
::::::[[ابن قبه]] منکر آگاهی [[ائمه]]{{عم}} از [[غیب]] است. او در پاسخ [[ابو زید علوی]] از بزرگان مذهب زیدیه که به عنوان خردهگیری بر شیعه گفته بود، شیعه امامیه به برخورداری [[امام]] از [[علم غیب]] اعتقاد دارند، چنین گفته است: "[[علم غیب]] از مختصات پروردگار است و [[ائمه|امامان]]{{ع}} از غیب آگاهی ندارند، بلکه آنان فقط بندگان صالح و شایسته و عالم به کتاب و سنت هستند و از اخبار شیعیانشان اموری را میدانند که به آنها ابلاغ شده باشد، هرکس به آنان نسبت علم غیب دهد، مشرک و کافر است و از دین اسلام خارج شده است". هرچند ابن قبه آگاهی [[امام]] از [[غیب]] را انکار میکند اما به احتمال زیاد مقصود او انکار مطلق علم و آگاهی [[ائمه]]{{ع}} به [[غیب]] نیست، بلکه طبق شواهد منظور او [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب ذاتی]] است وگرنه [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب تعلیمی]] با اعلام خداوند و اخبار [[پیامبر]] را در حق [[امام]] جایز میداند. این مطلب حداقل از دو عبارت ایشان فهمیده میشود: | ::::::[[ابن قبه]] منکر آگاهی [[ائمه]]{{عم}} از [[غیب]] است. او در پاسخ [[ابو زید علوی]] از بزرگان مذهب زیدیه که به عنوان خردهگیری بر شیعه گفته بود، شیعه امامیه به برخورداری [[امام]] از [[علم غیب]] اعتقاد دارند، چنین گفته است: "[[علم غیب]] از مختصات پروردگار است و [[ائمه|امامان]]{{ع}} از غیب آگاهی ندارند، بلکه آنان فقط بندگان صالح و شایسته و عالم به کتاب و سنت هستند و از اخبار شیعیانشان اموری را میدانند که به آنها ابلاغ شده باشد، هرکس به آنان نسبت علم غیب دهد، مشرک و کافر است و از دین اسلام خارج شده است". هرچند ابن قبه آگاهی [[امام]] از [[غیب]] را انکار میکند اما به احتمال زیاد مقصود او انکار مطلق علم و آگاهی [[ائمه]]{{ع}} به [[غیب]] نیست، بلکه طبق شواهد منظور او [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب ذاتی]] است وگرنه [[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب تعلیمی]] با اعلام خداوند و اخبار [[پیامبر]] را در حق [[امام]] جایز میداند. این مطلب حداقل از دو عبارت ایشان فهمیده میشود: | ||
خط ۳۲۵: | خط ۳۴۴: | ||
| پاسخدهنده = محمد نظیر عرفانی | | پاسخدهنده = محمد نظیر عرفانی | ||
| پاسخ = آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[علامه طباطبایی]] غیب خداوند را مشتمل بر دو گونه میداند، یکی امور غیبی که پا به عرصه شهود گذاشته و دیگر اموری که در غیب مطلقند، البته اموری که پا به عرصه وجود و شهود گذاشته و عالم قدر را به وجود آوردهاند بدون در نظر گرفتن حدود و اندازهای که در سیر نزول به خود گرفتهاند، به [[غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|غیب مطلق]] بازگشت دارند و همان غیب مطلقاند و اگر به آنها شهود و اموری دارای غیب اطلاق میشود بدلیل این است که در یک اندازه و شکل و قدر خاص ظهور دارند و میتوانند متعلق علم بشر قرار بگیرند پس موجودات وقتی از امور شهودی هستند که متعلق علم ما قرار گیرند و گرنه بدون حد و اندازه از امور غیبی محسوب میشوند، البته جا دارد که به موجودات عالم در وقتی که متعلق علم ما قرار نگرفته است غیب نسبی نام گذاریم، چون این گونه غیب بودن وصف نسبی است که بر حسب نسبتها مختلف میشود. مثلاً موجودی که در خانه و محسوس برای ما است نسبت به کسی که بیرون خانه است، غیب میباشد، لکن برای کسی که داخل منزل است غیب نیست، و همینطور نور و رنگها برای حاسه بینایی شهود و برای حاسه شنوایی غیب است. و شنیدنیها برای حس شنوایی مشهود و برای حس بینایی غیب است و محسوسات این دو نسبت به انسانی که دارای آن دو حس است مشهود است و نسبت به انسان کر و کور غیب است و روی این حساب غیبهایی که خدای متعال فرموده: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ]]}}<ref>سوره انعام: ۵۹.</ref> [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)|از نوع همین غیبهای نسبی]] است. برای اینکه همه آنچه در آیه ذکر شده است اموری محدود و دارای قدر است که تعلق علم انسان به آن محال نیست. بنابراین امور غیبی بر دو گونه است. غیب مطلق و آن اموری است که انسان توانایی احاطه علمی بر آن را ندارد و غیب نسبی اموری است که انسان قدرت احاطه بر آن را دارد. | |||
::::::اما بدلیل این که شرایط بر او آماده نشده است فعلاً از او غایب است. از بیان علامه بهدست میآید که انسان میتواند به اموری که لباس حد و اندازه به خود پوشیدهاند احاطه علمی پیدا کنند و همه آن امور بر او مشهود و او بر همه شاهد باشد»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص ۱۶.</ref>. | ::::::اما بدلیل این که شرایط بر او آماده نشده است فعلاً از او غایب است. از بیان علامه بهدست میآید که انسان میتواند به اموری که لباس حد و اندازه به خود پوشیدهاند احاطه علمی پیدا کنند و همه آن امور بر او مشهود و او بر همه شاهد باشد»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایاننامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص ۱۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
خط ۳۴۵: | خط ۳۶۵: | ||
| پاسخدهنده = گلافشان پارسانسب | | پاسخدهنده = گلافشان پارسانسب | ||
| پاسخ = خانم '''[[گلافشان پارسانسب]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایاننامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = خانم '''[[گلافشان پارسانسب]]''' در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایاننامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«منظور از اختصاص [[علم غیب]] به خدا [[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم ذاتی و استقلالی]] است بنابراین غیر او مستقلاً هیچگونه آگاهی از غیب ندارند و هر چه دارند از ناحیه خداست، با الطاف و عنایت اوست و جنبه تبعی دارد شاهد این جمع همان آیۀ ۲۶ سوره جن است که میفرماید: {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَسول]]}}<ref>«اودانای نهان است، و کسی را بر غیب خود آگاه نمیکند، جز پیامبری را که از او خشنود باشد»، سوره جن: ۲۶و۲۷.</ref> در [[نهج البلاغه]] به همین معنی اشاره شده است که وقتی [[علی]]{{ع}} از حوادث آینده خبر میداد و حمله مغول را به کشورهای اسلامی پیشبینی میفرمود یکی از یارانش عرض کرد: ای [[امیر مؤمنان]] آیا دارای [[علم غیب]] هستی؟ حضرت خندید و فرمود:این [[علم غیب]] نیست این علمی است که از صاحب علم آموختهام»<ref>[[گلافشان پارسانسب]]، [[پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا (پایاننامه)|پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا]]، ص۴۲.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۳۵۲: | خط ۳۷۳: | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/24431 مرکز ملی پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
«در این جهت تردید نیست که خداوند متعال به تمام جهان هستی احاطه دارد. [[آیا غیب و شهادت مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)|غیب و شهود نسبت به او یکسان است]]. این زمان و آن زمان، این مکان و آن مکان ندارد، چون وجودش غیر محدود و برتر از زمان و مکان است و چیزی از او غایب نیست. همان طور که به جهان شهود احاطه دارد، به جهان غیب نیز احاطه دارد. امّا باید دید آیا غیر از خدا کسی میتواند علم به غیب پیدا کند؟ آیا تنها خدا است که به جهان غیب احاطه دارد یا بشر هم میتواند با آن جهان نادیدنی تماس بگیرد؟ | |||
::::::بعضی گفتهاند: علم به غیب مخصوص خدا است و از دیگری حتی [[پیامبران]] ساخته نیست و دلیل آنان آیه {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>«کلیدهای غیب نزد اوست. جز او کسی را از غیب آگاهی نیست» سوره انعام: ۵۹.</ref> و نظائر آن است. این مطلب را قبول میکنیم که غیب مطلق و بالذات از مختصّات خدا است. او است که وجودش غیر محدود است و چیزی از او غایب نیست و بالذات بر جهان غیب احاطه دارد و در علومش احتیاجی به غیر ندارد. پیامبران گرچه از دیگران کاملترند، لکن به هر حال وجودشان محدود به زمان و مکان است. | ::::::بعضی گفتهاند: علم به غیب مخصوص خدا است و از دیگری حتی [[پیامبران]] ساخته نیست و دلیل آنان آیه {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]]}}<ref>«کلیدهای غیب نزد اوست. جز او کسی را از غیب آگاهی نیست» سوره انعام: ۵۹.</ref> و نظائر آن است. این مطلب را قبول میکنیم که غیب مطلق و بالذات از مختصّات خدا است. او است که وجودش غیر محدود است و چیزی از او غایب نیست و بالذات بر جهان غیب احاطه دارد و در علومش احتیاجی به غیر ندارد. پیامبران گرچه از دیگران کاملترند، لکن به هر حال وجودشان محدود به زمان و مکان است. | ||
خط ۳۶۶: | خط ۳۸۸: | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.ashoora.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/categories.html پایگاه تخصصی عاشورا]''' در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/71809/1/1034/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 دانشنامه امام هادی]»'' در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.ashoora.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/categories.html پایگاه تخصصی عاشورا]''' در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/71809/1/1034/%22%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%D9%8A%D8%A8_%22 دانشنامه امام هادی]»'' در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
«باید توجه داشت که عالم به اسرار و علوم غیب، فقط خداوند است و او به پیامبران و رسولان خود، غیب را میآموزد و امامان از طریق [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} بر علوم غیبی اطلاع مییابند. چون آنان در تبلیغ، شریک پیامبر میباشند. البته رسالت دو بُعد دارد: بُعد "ارتباط با خداوند" که شراکتبردار نیست و بُعد "ارتباط با مردم و تبلیغ دین" که شراکتبردار است. به دلیل آنکه موسی از خداوند خواست تا هارون را در امرِ تبلیغ دین شریکِ او قرار دهد. لذا موسی و هارون نزد فرعون رفتند و گفتند: {{متن قرآن|فَأْتِيَاهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ...}}<ref>و بگویید: ما فرستادگان پروردگار توایم....</ref>. این در حالی است که هارون، رسول نبوده بلکه در امر رسالت، شریک بود. ولی حکم شریک همان حکم فردِ اصلی است و باز [[حضرت موسی]]{{ع}} از خداوند خواست که هارون را وزیر او گرداند. {{متن قرآن|وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي}}<ref>و وزیری از خاندانم برای من قرار ده</ref>. برادرم هارون را. [[پیامبر خاتم|پیامبر]] نیز به [[امام علی]]{{ع}} فرمودند: {{عربی|«یا عَلی اَنتَ منّی بِمَنزلَة هارون مِن موسی»}}<ref>ای علی تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی</ref>. یعنی تو شریک و وزیر من در ارتباط با مردم، تبلیغ دین و ابلاغ هستی. [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبه قاصعه میفرمایند: پیامبر رو به من کرد و فرمود: {{عربی|«اِنَّک تَسْمَعُ ما اَسْمَعُ وَ تَری ما اَری اِلاَّ اَنَّکَ لَسْتَ بِنَبی وَ لکِنَّکَ لَوَزیرٌ...»}}<ref>تو هم میشنوی، هر چه من میشنوم و میبینی آنچه من میبینم، جز آنکه تو پیامبر نیستی ولی تو وزیر منی، تو به راه خیر میروی</ref>.»<ref>[http://www.ashoora.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/categories.html پایگاه تخصصی عاشورا]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۴۰۷: | خط ۴۳۰: | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | | پاسخ = '''پژوهشگران [http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
«مراد از [[غیب]] اموری است که بهطور عمومی از قوای ادراکی حسی انسان پنهان و ناپیدا میباشد. کلاً آن چیزی [[غیب]] نامیده میشود که در پس پرده و حجاب زمان و مکان قرار دارد از اینرو اگر وجودی مافوق زمان و مکان باشد، مسلما برای او غیبی هم در کار نخواهد بود. | |||
اخبار غیبی از انبیاء و امم گذشته و نیز برخی اخبار غیبی محقق الوقوع در آینده نظیر پیروزی بدر و فتح مکّه و همچنین هزاران نمونه از اخبار غیبی پیامبران سلف و [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} خود روشنترین گواه بر اطلاع ایشان از مغیبات و علوم غیر عادی است. بنابراین میتوانیم بگوییم [[انبیاء]] و [[امامان]]{{عم}} علاوه بر علوم عادی و ظاهری که از طریق معمول کسب میکردهاند دارای یک علم خاص و ویژه بودهاند که در انبیاء از طریق [[وحی]] و در [[ائمه]] از طریق "[[الهام]]" و "تحدیث" و چیزهایی دیگر میباشد. این علم خاص از آن جهت که از ناحیه خداوند به آنها اعطاء شده است "علم لدنی" یا "علم افاضی" نامیده میشود که در نقطه مقابل علوم "اکتسابی" و "تعلیمی" قرار میگیرد | اخبار غیبی از انبیاء و امم گذشته و نیز برخی اخبار غیبی محقق الوقوع در آینده نظیر پیروزی بدر و فتح مکّه و همچنین هزاران نمونه از اخبار غیبی پیامبران سلف و [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} خود روشنترین گواه بر اطلاع ایشان از مغیبات و علوم غیر عادی است. بنابراین میتوانیم بگوییم [[انبیاء]] و [[امامان]]{{عم}} علاوه بر علوم عادی و ظاهری که از طریق معمول کسب میکردهاند دارای یک علم خاص و ویژه بودهاند که در انبیاء از طریق [[وحی]] و در [[ائمه]] از طریق "[[الهام]]" و "تحدیث" و چیزهایی دیگر میباشد. این علم خاص از آن جهت که از ناحیه خداوند به آنها اعطاء شده است "علم لدنی" یا "علم افاضی" نامیده میشود که در نقطه مقابل علوم "اکتسابی" و "تعلیمی" قرار میگیرد | ||
خط ۴۱۸: | خط ۴۴۲: | ||
| پاسخدهنده = | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخ = پژوهشگران ''«[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/8022 وبگاه اسلام کوئست]» در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = پژوهشگران ''«[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/8022 وبگاه اسلام کوئست]» در اینباره گفتهاند: | ||
«طبق آموزههای قرآنی، علم به غیب به صورت تام و تمام فقط در اختیار خداوند است؛ زیرا اوست که احاطه همه جانبه بر تمامی عالم دارد. قرآن در این باره میفرماید: بگو غیب و معجزات تنها براى خدا و به فرمان او است. با توجه به محدودیت احاطه غیر خدا و احاطه کامل خداوند بر همه چیز، روشن است که علم غیب، مخصوص خداوند است و جز او کسی عالم به غیب نیست؛ زیرا فقط او احاطه کامل به عالم وجود دارد و از عالم غیب و شهادت آگاه است و در حقیقت، همه چیز نسبت به او، در عالم شهادت قرار میگیرد. اما دیگران، بسته به ظرفیت وجودی و ادراکیشان، برخی امور برایشان مشهود است و برخی دیگر، از دیده و سایر قوای ادراکی آنها، پوشیده است و نسبت به آنها یا اصلاً آگاهی ندارند و یا در سطح بسیار پایینی مطلع اند. بنابراین تخصیص [[علم غیب]] به خداوند مانع از آن نمیشود که برخی اشخاص، به تعلیم الهی و بر اساس شایستگیهای نفسانی که از خود ابراز میدارند، به اسرار و علوم و امور غیبی آگاهی یابند و نادیدنیها را دیده، و ناشنیدنیها را بشنوند. این موهبتی است که خداوند به افراد برگزیده؛ مانند پیامبران و اولیا عنایت مینماید. لذا میبینیم که [[انبیا]] از [[وحی]] که امری غیبی استو یا دیگر امور غیبی خبر میدهند، حوادث آینده را پیشگویی مینمایند و دقیقاً مطابق همان گفتهها، حوادثی رخ میدهد و ...»<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/8022 وبگاه اسلام کوئست]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پایان}} | {{پایان}} |