پرش به محتوا

منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۱۸: خط ۱۸:
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی اکبر بن محمد امین لاری|امین لاری]]]]
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی اکبر بن محمد امین لاری|امین لاری]]]]
آیت‌الله '''[[علی اکبر بن محمد امین لاری]]''' در مقاله ''«[[فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم (مقاله)|فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
آیت‌الله '''[[علی اکبر بن محمد امین لاری]]''' در مقاله ''«[[فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم (مقاله)|فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«بدان و آگاه باش که از برای [[حضرت امام]] از جانب مَلِک علّام فیض‌ها و علم‌ها است. یک حوزه [[علم امام]] [[لوح محفوظ]] است به یک اعتبار و لوح محو و اثبات است به یک اعتبار که دائماً در دست [[امام]] و در نظر [[امام]] است که هر چه بخواهد از علم {{عربی|" مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُون‏‏‏"}}، نظر می‌کند و می‌فهمد و خبر می‌دهد، زیرا که شکی در این نیست که لوح و قلم دو مخلوق الهی‌اند که به مشیت و اراده و امر الهی خلق شده‌اند و هر کس که ایمان به آیات و اخبار الهی عصمت، آورده است، می‌داند که آن جناب تجلّی مشیة الله و لسان اراده الله و مظهر امرالله می‌باشد؛ پس لامَحاله باید که وجود مسعود مبارکش در عالَم حقیقت، مقدم بر لوح و قلم باشد. به علاوه آنکه در حدیث "معرفت نورانیت" می‌فرماید که "منم صاحب لوح محفوظ. الهام فرموده است به من خدای عزّوجلّ علم آنچه در آن است <ref>{{عربی|" أَنَا صَاحِبُ‏ اللَّوْحِ‏ الْمَحْفُوظِ أَلْهَمَنِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَ مَا فِيه‏ ‏‏‏"}}؛بحارالانوار، ج۲۶، ص۳، باب۱۴.</ref> و مراد از لفظ "صاحب"، مالک است.  
 
«بدان و آگاه باش که از برای [[حضرت امام]] از جانب مَلِک علّام فیض‌ها و علم‌ها است. یک حوزه [[علم امام]] [[لوح محفوظ]] است به یک اعتبار و لوح محو و اثبات است به یک اعتبار که دائماً در دست [[امام]] و در نظر [[امام]] است که هر چه بخواهد از علم {{عربی|" مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُون‏‏‏"}}، نظر می‌کند و می‌فهمد و خبر می‌دهد، زیرا که شکی در این نیست که لوح و قلم دو مخلوق الهی‌اند که به مشیت و اراده و امر الهی خلق شده‌اند و هر کس که ایمان به آیات و اخبار الهی عصمت، آورده است، می‌داند که آن جناب تجلّی مشیة الله و لسان اراده الله و مظهر امرالله می‌باشد؛ پس لامَحاله باید که وجود مسعود مبارکش در عالَم حقیقت، مقدم بر لوح و قلم باشد. به علاوه آنکه در حدیث "معرفت نورانیت" می‌فرماید که "منم صاحب لوح محفوظ. الهام فرموده است به من خدای عزّوجلّ علم آنچه در آن است <ref>{{عربی|" أَنَا صَاحِبُ‏ اللَّوْحِ‏ الْمَحْفُوظِ أَلْهَمَنِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَ مَا فِيه‏ ‏‏‏"}}؛بحارالانوار، ج۲۶، ص۳، باب۱۴.</ref> و مراد از لفظ "صاحب"، مالک است.  
::::::عرض شد که علوم [[ائمه]] از چند حوزه است: یکی از [[لوح محفوظ]] بود و یکی دیگر از تعلیم [[رسول الله]]{{صل}}. روایت کرده است در کافی از [[ابی‌ بصیر]] که داخل شدم بر [[امام جعفر]]{{ع}}، پس عرض کردم: جُعِلتُ فداک، شیعیان و محبّان تو ذکر می‌کنند آنکه [[رسول خدا]]{{صل}} تعلیم فرمود [[علی‌ ابن‌ ابی‌ طالب]]{{ع}} را بابی از علم که مفتوح شد از آن هزار باب. حضرت فرمود: یا ابا محمّد، تعلیم فرمود [[رسول خدا]] [[علی ابن‌ ابی‌ طالب]]{{ع}} را هزار باب از علم که مفتوح شد از هر بابی هزار باب. من از روی تعجّب عرض کردم که والله که علم همین است و بس. پس سکوت فرمودند آن حضرت ساعتی. بعد فرمود: این علم است امّا نه آن علمی است که منظور ماست. بعد فرمود: یا ابا محمّد، به درستی که نزد ماست "جامعهگ و چه خبر دارند مردم از "جامعه"؟. عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، "جامعه" چیست؟ فرمودند: صحیفه‌ای است که طول آن هفتاد ذراع است به ذراع [[رسول‌ الله]]. نوشته است آن را [[علی]]{{ع}} به دست خود به املاء جبرئیل. در آن صحیفه است جمیع حلال و حرام و هر چیزی که محتاج‌اند مردم به سوی آن، حتّی اَرش خدش، یعنی دیه خراش که از انسانی به عضو انسانی برسد. بعد از آن فشاری دادند مرا غضبانه، فرمودند: حتی دیه این هم در آن صحیفه هست. عرض کردم از روی تعجب: والله علم این است و بس. فرمودند: این علم است، امّا نه آن علمی که مراد من بود. بعد فرمودند: در نزد ما [[اهل‌ بیت]] است "[[جفر]]" و نمی‌دانند مردم که چیست "[[جفر]]". عرض کرد که چیست "[[جفر]]"؟ فرمودند: ظرفی است که ساخته شده است از گل به شبه‌گل. در آن ظرف است علم جمیع انبیاء و اوصیاء و علم علماء ماضی از بنی‌ اسرائیل. عرض کردم که علم منحصر است به این و بس. فرمودند آن بزرگوار: این علم است و نیست آن علمی که مقصود من است. بعد از آن سکوت فرمودند ساعتی. بعد فرمودند: به درستی که نزد ما [[اهل‌ بیت]] است "[[مصحف فاطمه]]". عرض کردم: پدر و مادرم فدای تو باد. چیست "[[مصحف فاطمه]]{{س}}"؟ فرمودند: مصحفی است که در اوست سه برابر قرآن شما. والله که یک حرف از قرآن شما در آن نیست. عرض کردم: والله علم همین است و بالاتر از این نیست. فرمودند: این علم است، امّا نه آن علمی که منظور من است. بعد از آن سکوت فرمودند ساعتی. پس فرمودند: در نزد ما [[اهل‌ بیت]] است علم {{عربی|"مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُون‏‏‏"}}، علم گذشته و آینده الی یوم القیامه. عرض کردم: والله که علم همین است و غیر از این نیست. فرمودند: این علم است، امّا نیست آن علمی که مقصود و منظور من است. عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، پس علم چه چیز است؟ فرمودند: علمی که پایان ندارد و از خداوند به ما می‌رسد از حوادث لیل و نهار و هر امری که در عالَم واقع می‌شود آناً فآناً تا روز قیامت <ref>اصول الکافی، ج۱، ص۳۴۴-۳۴۶.</ref>.
::::::عرض شد که علوم [[ائمه]] از چند حوزه است: یکی از [[لوح محفوظ]] بود و یکی دیگر از تعلیم [[رسول الله]]{{صل}}. روایت کرده است در کافی از [[ابی‌ بصیر]] که داخل شدم بر [[امام جعفر]]{{ع}}، پس عرض کردم: جُعِلتُ فداک، شیعیان و محبّان تو ذکر می‌کنند آنکه [[رسول خدا]]{{صل}} تعلیم فرمود [[علی‌ ابن‌ ابی‌ طالب]]{{ع}} را بابی از علم که مفتوح شد از آن هزار باب. حضرت فرمود: یا ابا محمّد، تعلیم فرمود [[رسول خدا]] [[علی ابن‌ ابی‌ طالب]]{{ع}} را هزار باب از علم که مفتوح شد از هر بابی هزار باب. من از روی تعجّب عرض کردم که والله که علم همین است و بس. پس سکوت فرمودند آن حضرت ساعتی. بعد فرمود: این علم است امّا نه آن علمی است که منظور ماست. بعد فرمود: یا ابا محمّد، به درستی که نزد ماست "جامعهگ و چه خبر دارند مردم از "جامعه"؟. عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، "جامعه" چیست؟ فرمودند: صحیفه‌ای است که طول آن هفتاد ذراع است به ذراع [[رسول‌ الله]]. نوشته است آن را [[علی]]{{ع}} به دست خود به املاء جبرئیل. در آن صحیفه است جمیع حلال و حرام و هر چیزی که محتاج‌اند مردم به سوی آن، حتّی اَرش خدش، یعنی دیه خراش که از انسانی به عضو انسانی برسد. بعد از آن فشاری دادند مرا غضبانه، فرمودند: حتی دیه این هم در آن صحیفه هست. عرض کردم از روی تعجب: والله علم این است و بس. فرمودند: این علم است، امّا نه آن علمی که مراد من بود. بعد فرمودند: در نزد ما [[اهل‌ بیت]] است "[[جفر]]" و نمی‌دانند مردم که چیست "[[جفر]]". عرض کرد که چیست "[[جفر]]"؟ فرمودند: ظرفی است که ساخته شده است از گل به شبه‌گل. در آن ظرف است علم جمیع انبیاء و اوصیاء و علم علماء ماضی از بنی‌ اسرائیل. عرض کردم که علم منحصر است به این و بس. فرمودند آن بزرگوار: این علم است و نیست آن علمی که مقصود من است. بعد از آن سکوت فرمودند ساعتی. بعد فرمودند: به درستی که نزد ما [[اهل‌ بیت]] است "[[مصحف فاطمه]]". عرض کردم: پدر و مادرم فدای تو باد. چیست "[[مصحف فاطمه]]{{س}}"؟ فرمودند: مصحفی است که در اوست سه برابر قرآن شما. والله که یک حرف از قرآن شما در آن نیست. عرض کردم: والله علم همین است و بالاتر از این نیست. فرمودند: این علم است، امّا نه آن علمی که منظور من است. بعد از آن سکوت فرمودند ساعتی. پس فرمودند: در نزد ما [[اهل‌ بیت]] است علم {{عربی|"مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُون‏‏‏"}}، علم گذشته و آینده الی یوم القیامه. عرض کردم: والله که علم همین است و غیر از این نیست. فرمودند: این علم است، امّا نیست آن علمی که مقصود و منظور من است. عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، پس علم چه چیز است؟ فرمودند: علمی که پایان ندارد و از خداوند به ما می‌رسد از حوادث لیل و نهار و هر امری که در عالَم واقع می‌شود آناً فآناً تا روز قیامت <ref>اصول الکافی، ج۱، ص۳۴۴-۳۴۶.</ref>.


خط ۲۹: خط ۳۰:
| پاسخ‌دهنده = ناصر مکارم شیرازی
| پاسخ‌دهنده = ناصر مکارم شیرازی
| پاسخ = آیت‌الله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در کتاب ''«[[پیام قرآن ج۹ (کتاب)|پیام قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در کتاب ''«[[پیام قرآن ج۹ (کتاب)|پیام قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«نخستین شرط برای تصدی مقام امامت علم و آگاهی و دانش نسبت به تمام معارف دینی و نیازهای مردم و آنچه در اداره جوامع انسانی لازم است، می‌باشند و بدون چنان علمی این مسئولیت هرگز به انجام نمی‌رسد، و [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}} از چنین علمی برخوردار بودند و معلومات خویش را هرگز نزد معلمان ننموده‌اند بلکه علم حضوری بوده است زیرا:
 
«نخستین شرط برای تصدی مقام امامت علم و آگاهی و دانش نسبت به تمام معارف دینی و نیازهای مردم و آنچه در اداره جوامع انسانی لازم است، می‌باشند و بدون چنان علمی این مسئولیت هرگز به انجام نمی‌رسد، و [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}} از چنین علمی برخوردار بودند و معلومات خویش را هرگز نزد معلمان ننموده‌اند بلکه علم حضوری بوده است زیرا:
:::::*'''اولاً:''' با تحقیق و تفحص در قرآن مجید و روایات منابع علمی امامان در پنج منبع خلاصه می‌شود:
:::::*'''اولاً:''' با تحقیق و تفحص در قرآن مجید و روایات منابع علمی امامان در پنج منبع خلاصه می‌شود:
::::#'''[[آیا علم به تمام حقایق قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|آگاهی کامل از کتاب اللَّه]]:''' قرآن مجید به‌گونه‌ای که تفسیر و تأویل و ظاهر و باطن و محکم و متشابه آن را بخوبی می‌دانند، قرآن در این باره فرموده: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ]]}}<ref>در حالى که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‌دانند، سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> . [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: راسخان در علم امیر مؤمنان بعد از او هستند.
::::#'''[[آیا علم به تمام حقایق قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|آگاهی کامل از کتاب اللَّه]]:''' قرآن مجید به‌گونه‌ای که تفسیر و تأویل و ظاهر و باطن و محکم و متشابه آن را بخوبی می‌دانند، قرآن در این باره فرموده: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ]]}}<ref>در حالى که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‌دانند، سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> . [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: راسخان در علم امیر مؤمنان بعد از او هستند.
خط ۴۵: خط ۴۷:
| پاسخ‌دهنده = جعفر سبحانی
| پاسخ‌دهنده = جعفر سبحانی
| پاسخ = آیت‌الله '''[[جعفر سبحانی]]''' در کتاب ''«[[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]»'' در این باره گفته است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[جعفر سبحانی]]''' در کتاب ''«[[آگاهی سوم یا علم غیب (کتاب)|آگاهی سوم یا علم غیب]]»'' در این باره گفته است:
::::::*«مهمترین منابع آگاهی از غیب را می توان در سه قسم خلاصه نمود:  
 
*«مهمترین منابع آگاهی از غیب را می توان در سه قسم خلاصه نمود:  
:::::# موجوداتی که از افق حس بشر بیرون بودن، و هیچ گاه در قلمرو حس او قرار نمی گیرد. مانند ذات پروردگار جهان و حقیقت اسماء و صفات وی، و جنود غیبی خدا یعنی [[فرشتگان]] و شیوه کار آنان مانند [[تدبیر عالم خلقت]]، و جهان ارواح و جن و عالم برزخ و فرازهای مختلف آن، و رستاخیز و مواقف گوناگون آن و.... حقایق این موجودات و کیفیات و خصوصیات آنها از افق [[حس]] و [[ادراک]] انسان بیرون بوده، و هیچ گاه بشر از حقیقت و خصوصیات کمی و کیفی آنها، آگاه نخواهد گشت، و در برابر آنها وظیفه ای جز [[ایمان به غیب|ایمان به وجود آنها]] ندارد. (...)
:::::# موجوداتی که از افق حس بشر بیرون بودن، و هیچ گاه در قلمرو حس او قرار نمی گیرد. مانند ذات پروردگار جهان و حقیقت اسماء و صفات وی، و جنود غیبی خدا یعنی [[فرشتگان]] و شیوه کار آنان مانند [[تدبیر عالم خلقت]]، و جهان ارواح و جن و عالم برزخ و فرازهای مختلف آن، و رستاخیز و مواقف گوناگون آن و.... حقایق این موجودات و کیفیات و خصوصیات آنها از افق [[حس]] و [[ادراک]] انسان بیرون بوده، و هیچ گاه بشر از حقیقت و خصوصیات کمی و کیفی آنها، آگاه نخواهد گشت، و در برابر آنها وظیفه ای جز [[ایمان به غیب|ایمان به وجود آنها]] ندارد. (...)
:::::#مکتشفات علمی بشر مانند قوانینی که بر پهنه هستی حکومت می کنند و موجوداتی که قرن ها از افق حس او بیرون بوده اند. مثلاً روزگاری بشر از قانون جاذبه و قانون گریز از مرکز آگاه نبود و نمی دانست که کاخ بی ستون منظومه شمسی، و تمام کهکشان ها و سحابی ها بر اساس این دو قانون استوار است، از این جهت این دو قانون و قوانین دیگری که بشر بعدها کشف کرد همگی از اقسام "[[مغیبات]]" بودند. (...)
:::::#مکتشفات علمی بشر مانند قوانینی که بر پهنه هستی حکومت می کنند و موجوداتی که قرن ها از افق حس او بیرون بوده اند. مثلاً روزگاری بشر از قانون جاذبه و قانون گریز از مرکز آگاه نبود و نمی دانست که کاخ بی ستون منظومه شمسی، و تمام کهکشان ها و سحابی ها بر اساس این دو قانون استوار است، از این جهت این دو قانون و قوانین دیگری که بشر بعدها کشف کرد همگی از اقسام "[[مغیبات]]" بودند. (...)
خط ۶۱: خط ۶۴:
| پاسخ‌دهنده = محمد تقی مصباح یزدی
| پاسخ‌دهنده = محمد تقی مصباح یزدی
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[[ آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[[ آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«بی‌شک [[اهل بیت|اهل بیت پیغمبر]]{{صل}} بیش از سایر مردم از علوم آن حضرت، بهره‌مند بودند چنانکه درباره ایشان فرمود: {{عربی|«لا تُعلِّموهُمْ فَاِنَّهُمْ أعْلَمُ مِنْکُم»}}<ref>به آنان آموزش ندهید، زیرا ایشان از شما داناتر می‌باشند؛ غاية المرام: ص۲۶۵، [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۴.</ref> مخصوصاً شخص [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که از دوران کودکی در دامان [[رسول خدا]]{{صل}} پرورش یافته و تا آخرین لحظات عمر آن حضرت ملازم وی، و همواره درصدد فراگرفتن علوم و حقایق از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بود، و درباره وی فرمود: {{عربی|«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»}}<ref>من شهر علم و علی درب این شهر می‌باشد؛ مستدرک حاكم، ج۳، ص ۲۲۶، جالب اين است كه يكى از علماء [[اهل سنت]] كتابى بنام «فتح الملک» العلىّ بصحة حديث مدينة العلم على نوشته كه در سال ۱۳۵۴ هـ در قاهره به چاپ رسيده است.</ref> و از خود [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نقل شده که فرمود: {{عربی|«اِنَّ رَسُولَ اللّهِ{{صل}} عَلَّمَنی اَلْفَ باب، وَ کُلُّ باب یَفْتَحُ اَلْفَ بابِ فَذلِکَ اَلْفَ باب، حتّی عَلِمْتُ ما کانَ وَ ما یکونُ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنایا وَ الْبَلایا وَ فَصْلَ الْخِطابِ»}}<ref>«یعنی [[رسول خدا]]{{صل}} [[هزار باب علم]] به من آموخت که هر بابی [[هزار باب]] دیگر می‌گشاید و مجموعاً می‌شود هزار [[هزار باب]]، تا آنجا که از هر چه بوده و تا روز قیامت خواهد بود آگاه شدم و علم منایا و بلایا (مرگ‌ها و مصیبت‌ها) و فصل‌الخطاب (داوری بحق) را فرا گرفتیم». ر. ک: ینابیع المودة: ص۸۸، [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۶.</ref> ولی علوم [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} منحصر به آنچه از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بی‌واسطه یا باواسطه شنیده بودند نبوده است بلکه ایشان از نوعی علوم غیرعادی نیز بهره‌مند بوده‌اند که به‌صورت "[[الهام]] و "[[تحدیث]]"<ref>ر. ک: [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]، كتاب الحجة، ص ۲۶۴ و ص ۲۷۰.</ref> به ایشان افاضه می‌شده است نظیر الهامی که به [[خضر]] و [[ذوالقرنین]]<ref>[[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۶.</ref> و [[حضرت مریم]]{{س}} و [[مادر موسی]]{{ع}} "[[وحی]]" گردیده که البته منظور از آن، وحی نبوت نیست، و با چنین علمی بوده که بعضی از [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}} که در سنین طفولیت به مقام امامت می‌رسیدند از همه چیز آگاه بودند و نیازی به تعلّم و فراگیری از دیگران نداشتند»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/1041 آموزش عقاید، ص۳۲۲.]</ref>.
 
«بی‌شک [[اهل بیت|اهل بیت پیغمبر]]{{صل}} بیش از سایر مردم از علوم آن حضرت، بهره‌مند بودند چنانکه درباره ایشان فرمود: {{عربی|«لا تُعلِّموهُمْ فَاِنَّهُمْ أعْلَمُ مِنْکُم»}}<ref>به آنان آموزش ندهید، زیرا ایشان از شما داناتر می‌باشند؛ غاية المرام: ص۲۶۵، [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۴.</ref> مخصوصاً شخص [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که از دوران کودکی در دامان [[رسول خدا]]{{صل}} پرورش یافته و تا آخرین لحظات عمر آن حضرت ملازم وی، و همواره درصدد فراگرفتن علوم و حقایق از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بود، و درباره وی فرمود: {{عربی|«أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»}}<ref>من شهر علم و علی درب این شهر می‌باشد؛ مستدرک حاكم، ج۳، ص ۲۲۶، جالب اين است كه يكى از علماء [[اهل سنت]] كتابى بنام «فتح الملک» العلىّ بصحة حديث مدينة العلم على نوشته كه در سال ۱۳۵۴ هـ در قاهره به چاپ رسيده است.</ref> و از خود [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نقل شده که فرمود: {{عربی|«اِنَّ رَسُولَ اللّهِ{{صل}} عَلَّمَنی اَلْفَ باب، وَ کُلُّ باب یَفْتَحُ اَلْفَ بابِ فَذلِکَ اَلْفَ باب، حتّی عَلِمْتُ ما کانَ وَ ما یکونُ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنایا وَ الْبَلایا وَ فَصْلَ الْخِطابِ»}}<ref>«یعنی [[رسول خدا]]{{صل}} [[هزار باب علم]] به من آموخت که هر بابی [[هزار باب]] دیگر می‌گشاید و مجموعاً می‌شود هزار [[هزار باب]]، تا آنجا که از هر چه بوده و تا روز قیامت خواهد بود آگاه شدم و علم منایا و بلایا (مرگ‌ها و مصیبت‌ها) و فصل‌الخطاب (داوری بحق) را فرا گرفتیم». ر. ک: ینابیع المودة: ص۸۸، [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۶.</ref> ولی علوم [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}} منحصر به آنچه از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بی‌واسطه یا باواسطه شنیده بودند نبوده است بلکه ایشان از نوعی علوم غیرعادی نیز بهره‌مند بوده‌اند که به‌صورت "[[الهام]] و "[[تحدیث]]"<ref>ر. ک: [[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]، كتاب الحجة، ص ۲۶۴ و ص ۲۷۰.</ref> به ایشان افاضه می‌شده است نظیر الهامی که به [[خضر]] و [[ذوالقرنین]]<ref>[[اصول كافى (کتاب)|اصول کافی]]: ج۱، ص ۲۹۶.</ref> و [[حضرت مریم]]{{س}} و [[مادر موسی]]{{ع}} "[[وحی]]" گردیده که البته منظور از آن، وحی نبوت نیست، و با چنین علمی بوده که بعضی از [[ائمه|ائمه اطهار]]{{عم}} که در سنین طفولیت به مقام امامت می‌رسیدند از همه چیز آگاه بودند و نیازی به تعلّم و فراگیری از دیگران نداشتند»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/1041 آموزش عقاید، ص۳۲۲.]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۸: خط ۷۲:
| پاسخ‌دهنده = سید حسن مصطفوی
| پاسخ‌دهنده = سید حسن مصطفوی
| پاسخ = آیت‌الله '''[[سید حسن مصطفوی]]''' و حجت الاسلام و المسلمین '''[[احمد مروی]]''' در مقاله ''«[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[سید حسن مصطفوی]]''' و حجت الاسلام و المسلمین '''[[احمد مروی]]''' در مقاله ''«[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«برای اثبات درستی و استواری دانش گستردة [[امامان]]، اشاره‌ای به منابع و سرچشمه‌های علوم ایشان ضروری است. قرآن نخستین و اساسی‌ترین منبع دانش [[امامان]] به شمار می‌آید، هر چند قرآن در دسترس تمامی افراد است، لیكن بهره‌مندی از ملكوت قرآن تنها برای انبیا و اولیا ممكن است. [[امام حسین]]{{ع}} در بیانی كوتاه این حقیقت را این چنین تبیین فرموده است: كتاب الهی مشتمل بر چهار امر است؛ بر عبارات، اشارات، لطائف و حقایق. عبارات برای عوام از مردم و اشارات برای خواص، و لطایف برای اولیا و حقایق برای انبیا<ref>{{عربی|«كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى‏ الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ‏ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ‏‏‏‏‏»}}، حكیمی و همكاران، الحیاة، ج۲، ص۴۰.</ref>. حقیقت قرآن نزد انبیا و اولیاست و [[امام]] بر ملكوت قرآن آگاهی دارد و آگاهی بر ملكوت و بطون قرآن، یعنی آگاهی بر تمامی آنچه برای رسیدن به سعادت و فلاح بشر لازم است. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: «از نسل [[رسول خدا]] تولد یافتم، در حالی كه من داناترین افراد بر كتاب الهی هستم و آگاهی از آن دارم و در آن اخبار آسمان، زمین بهشت، جهنم و خبر آنچه گذشته و آنچه خواهد آمد، وجود دارد. من همه اینها را می‌دانم؛ چنانكه كف دستم برای من پیداست، خداوند فرموده است در قرآن بیان هر چیزی است». در روایتی [[پیامبر اكرم]]{{صل}} می‌فرماید: {{عربی|«ان للقرآن ظاهراً و باطناً و حداً و مطلعا‏‏»}}<ref>غزالی، احياء علوم الدين، ج۱، ص۹۳.</ref>. در حدیثی [[حضرت علی]]{{ع}} اشاره به سینه مباركش می‌كند: {{عربی|«إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَة‏‏»}}<ref>نهج البلاغه(شرح عبده)، ج۴، ص۳۶.</ref>. [[اهل بیت]] عصمت و طهارت، نه تنها به حقیقت قرآن و تفسیر آن علم دارند، بلكه به همة كتب الهی نیز آگاهند؛ زیرا قرآن مهیمن بر كتب انبیای الهی است و كسی كه به كتب مهیمن الهی علم دارد، همة كتب الهی را نیز می‌شناسد و لذا [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} می‌فرماید: قسم به خداوند كه اگر برای من جایگاهی فراهم شود و بر آن بنشینم، می‌توانم برای اهل تورات به تورات و برای اهل انجیل به انجیل و برای اهل قرآن به قرآن فتوا دهم،<ref>{{عربی|«أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ ثُنِيَتْ‏ لِيَ‏ الْوِسَادَةُ فَجَلَسْتُ‏ عَلَيْهَا لَأَفْتَيْتُ‏ أَهْلَ‏ التَّوْرَاةِ بِتَوْرَاتِهِم‏...وَ أَهْلِ‏ الْإِنْجِيلِ‏ بِإِنْجِيلِهِم‏... وَ أَهْلِ الْقُرْآنِ بِقُرْآنِهِم»}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۹۲، ص۷۸.</ref>. [[غزالی]] از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نقل می‌كند كه اگر بخواهم به اندازه چهل بار شتر "الف" فاتحه الكتاب را شرح می‌كنم<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۲۵۲.</ref>. بنابراین، پی‌بردن به معانی و باطن قرآن مخصوص مطهرون و معصومین{{عم}} است و آنان‌اند كسانی كه حقیقت قرآن نزد آنهاست و [[امام]] كسی است كه بر ملكوت و بطون قرآن آگاهی دارد و به تعبیر قرآن مجید، احاطه به حقیقت و ملكوت قرآن برای غیر مطهرون مقدور نخواهد بود: {{متن قرآن| لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}} <ref> که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه: ۷۹.</ref> سپس آنان را چنین تعریف می‌كند: {{متن قرآن| إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا }} <ref> جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref>
 
«برای اثبات درستی و استواری دانش گستردة [[امامان]]، اشاره‌ای به منابع و سرچشمه‌های علوم ایشان ضروری است. قرآن نخستین و اساسی‌ترین منبع دانش [[امامان]] به شمار می‌آید، هر چند قرآن در دسترس تمامی افراد است، لیكن بهره‌مندی از ملكوت قرآن تنها برای انبیا و اولیا ممكن است. [[امام حسین]]{{ع}} در بیانی كوتاه این حقیقت را این چنین تبیین فرموده است: كتاب الهی مشتمل بر چهار امر است؛ بر عبارات، اشارات، لطائف و حقایق. عبارات برای عوام از مردم و اشارات برای خواص، و لطایف برای اولیا و حقایق برای انبیا<ref>{{عربی|«كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَلَى‏ الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ‏ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِيَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِيَاءِ‏‏‏‏‏»}}، حكیمی و همكاران، الحیاة، ج۲، ص۴۰.</ref>. حقیقت قرآن نزد انبیا و اولیاست و [[امام]] بر ملكوت قرآن آگاهی دارد و آگاهی بر ملكوت و بطون قرآن، یعنی آگاهی بر تمامی آنچه برای رسیدن به سعادت و فلاح بشر لازم است. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: «از نسل [[رسول خدا]] تولد یافتم، در حالی كه من داناترین افراد بر كتاب الهی هستم و آگاهی از آن دارم و در آن اخبار آسمان، زمین بهشت، جهنم و خبر آنچه گذشته و آنچه خواهد آمد، وجود دارد. من همه اینها را می‌دانم؛ چنانكه كف دستم برای من پیداست، خداوند فرموده است در قرآن بیان هر چیزی است». در روایتی [[پیامبر اكرم]]{{صل}} می‌فرماید: {{عربی|«ان للقرآن ظاهراً و باطناً و حداً و مطلعا‏‏»}}<ref>غزالی، احياء علوم الدين، ج۱، ص۹۳.</ref>. در حدیثی [[حضرت علی]]{{ع}} اشاره به سینه مباركش می‌كند: {{عربی|«إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَة‏‏»}}<ref>نهج البلاغه(شرح عبده)، ج۴، ص۳۶.</ref>. [[اهل بیت]] عصمت و طهارت، نه تنها به حقیقت قرآن و تفسیر آن علم دارند، بلكه به همة كتب الهی نیز آگاهند؛ زیرا قرآن مهیمن بر كتب انبیای الهی است و كسی كه به كتب مهیمن الهی علم دارد، همة كتب الهی را نیز می‌شناسد و لذا [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} می‌فرماید: قسم به خداوند كه اگر برای من جایگاهی فراهم شود و بر آن بنشینم، می‌توانم برای اهل تورات به تورات و برای اهل انجیل به انجیل و برای اهل قرآن به قرآن فتوا دهم،<ref>{{عربی|«أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ ثُنِيَتْ‏ لِيَ‏ الْوِسَادَةُ فَجَلَسْتُ‏ عَلَيْهَا لَأَفْتَيْتُ‏ أَهْلَ‏ التَّوْرَاةِ بِتَوْرَاتِهِم‏...وَ أَهْلِ‏ الْإِنْجِيلِ‏ بِإِنْجِيلِهِم‏... وَ أَهْلِ الْقُرْآنِ بِقُرْآنِهِم»}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۹۲، ص۷۸.</ref>. [[غزالی]] از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نقل می‌كند كه اگر بخواهم به اندازه چهل بار شتر "الف" فاتحه الكتاب را شرح می‌كنم<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ج ۱، ص ۲۵۲.</ref>. بنابراین، پی‌بردن به معانی و باطن قرآن مخصوص مطهرون و معصومین{{عم}} است و آنان‌اند كسانی كه حقیقت قرآن نزد آنهاست و [[امام]] كسی است كه بر ملكوت و بطون قرآن آگاهی دارد و به تعبیر قرآن مجید، احاطه به حقیقت و ملكوت قرآن برای غیر مطهرون مقدور نخواهد بود: {{متن قرآن| لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}} <ref> که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه: ۷۹.</ref> سپس آنان را چنین تعریف می‌كند: {{متن قرآن| إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا }} <ref> جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref>
::::::[[امامان معصوم]]{{عم}} افزون بر آگاهی از بطون قرآن كریم، از نوعی از وحی به نام [[وحی]] تسدیدی برخوردارند. [[علامه طباطبایی]] در ذیل آیه ۷۳ سوره انبیا {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ  }} <ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.</ref> ضمن اشاره به نكات بسیار سودمندی می‌نویسد: {{عربی|«فقوله تعالی  {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ}}  یدل علی تحقق الفعل، ای أن الوحی تعلق بالفعل الصادر عنهم ای أن الفعل كان یصدر عنهم بوحی مقارن له، دلالة الهیة باطنیة هو غیر الوحی المشرع الذی یشرع الفعل اولاً و یترتب علی اتیان الفعل علی ما شرع... فهذا الوحی المتعلق بفعل الخیرات وحی تسدید لیس وحی تشریع»}}<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۳۰۴.</ref>. [[وحی]] تسدید غیر از [[وحی]] تشریعی است، بلكه این [[وحی]] متعلق به اعمال خیر است. [[امام]] در سیر مراتب وجودی با تأیید الهی روح آنان با [[روح القدس]] مرتبط و با نیروی الهی تسدید می‌شوند و امور به آنها [[وحی]] می‌شود: {{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ  {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي}}  قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ لَمْ يَكُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَى غَيْرِ مُحَمَّدٍ ص وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ يُسَدِّدُهُمْ وَ لَيْسَ كُلُّ مَا طُلِبَ وُجِد»}}<ref>مجلسی، محمد تقی،، مرأة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۳ ،ص۱۷۰.</ref>. [[امام]] ضمن بیان اینكه روح آفریده‌ای برتر از جبرئیل و میكائیل است، می‌فرماید: روح همراه با [[محمد]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} است و آنان را تسدید می‌كند. [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ از سؤال [[عمار ساباطی]] كه پرسید اگر شما به حكومت رسیدید، چگونه حكم می‌كنید؟ فرمود: به حكم خدا و حكم داود و چنانچه موضوعی پیش بیاید كه حكم آن نزد ما حاضر نباشد، [[روح القدس]] آن را به ما القا می‌كند<ref>كلینی، الکافی، ج۱۰، ص۲۷۳.</ref>.
::::::[[امامان معصوم]]{{عم}} افزون بر آگاهی از بطون قرآن كریم، از نوعی از وحی به نام [[وحی]] تسدیدی برخوردارند. [[علامه طباطبایی]] در ذیل آیه ۷۳ سوره انبیا {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ  }} <ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک؛ سوره انبیاء، آیه: ۷۳.</ref> ضمن اشاره به نكات بسیار سودمندی می‌نویسد: {{عربی|«فقوله تعالی  {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ}}  یدل علی تحقق الفعل، ای أن الوحی تعلق بالفعل الصادر عنهم ای أن الفعل كان یصدر عنهم بوحی مقارن له، دلالة الهیة باطنیة هو غیر الوحی المشرع الذی یشرع الفعل اولاً و یترتب علی اتیان الفعل علی ما شرع... فهذا الوحی المتعلق بفعل الخیرات وحی تسدید لیس وحی تشریع»}}<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۳۰۴.</ref>. [[وحی]] تسدید غیر از [[وحی]] تشریعی است، بلكه این [[وحی]] متعلق به اعمال خیر است. [[امام]] در سیر مراتب وجودی با تأیید الهی روح آنان با [[روح القدس]] مرتبط و با نیروی الهی تسدید می‌شوند و امور به آنها [[وحی]] می‌شود: {{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَقُولُ  {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي}}  قَالَ خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ لَمْ يَكُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَى غَيْرِ مُحَمَّدٍ ص وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ يُسَدِّدُهُمْ وَ لَيْسَ كُلُّ مَا طُلِبَ وُجِد»}}<ref>مجلسی، محمد تقی،، مرأة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۳ ،ص۱۷۰.</ref>. [[امام]] ضمن بیان اینكه روح آفریده‌ای برتر از جبرئیل و میكائیل است، می‌فرماید: روح همراه با [[محمد]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} است و آنان را تسدید می‌كند. [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ از سؤال [[عمار ساباطی]] كه پرسید اگر شما به حكومت رسیدید، چگونه حكم می‌كنید؟ فرمود: به حكم خدا و حكم داود و چنانچه موضوعی پیش بیاید كه حكم آن نزد ما حاضر نباشد، [[روح القدس]] آن را به ما القا می‌كند<ref>كلینی، الکافی، ج۱۰، ص۲۷۳.</ref>.


خط ۸۵: خط ۹۰:
| پاسخ‌دهنده = محمد حسن نادم
| پاسخ‌دهنده = محمد حسن نادم
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]'''، در کتاب ''«[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]»'' و مقاله‌های ''«[[علم امام ٢ (مقاله)|علم امام]]»'' و ''«[[علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه (مقاله)|علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن نادم]]'''، در کتاب ''«[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]»'' و مقاله‌های ''«[[علم امام ٢ (مقاله)|علم امام]]»'' و ''«[[علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه (مقاله)|علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::*«در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}} منابع و طرق گوناگونی برای دریافت [[علم غیب]] بیان شده که بعضی از آنها عبارت اند از:
 
*«در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}} منابع و طرق گوناگونی برای دریافت [[علم غیب]] بیان شده که بعضی از آنها عبارت اند از:
:::::#'''[[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|وحی]]''': بخشی از [[علوم غیبی]] که شامل [[علوم پیامبران]] می‌شود از طریق [[وحی]] حاصل می‌شود؛
:::::#'''[[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|وحی]]''': بخشی از [[علوم غیبی]] که شامل [[علوم پیامبران]] می‌شود از طریق [[وحی]] حاصل می‌شود؛
:::::#'''[[رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|تحدیث]]''': بخشی دیگر از [[علوم غیبی]] از طریق [[تحدیث]] برای بعضی از [[برگزیدگان الهی]] حاصل می‌شود، که به آنها "[[محدث|محدَّث]]" می‌گویند<ref>نک: بحارالانوار، ج ٢٦، ص ٧٤، ح ٢٥، ٢٦، ٢٩</ref>. اگرچه ماهیت بعضی از طرق مجهول است. اما طریق [[تحدیث]] و نحوه آن در [[روایات]] تبیین شده است<ref>نک: بحارالانوار، ج ٢٦، ص ٦٢، ح ٩، ١٥.</ref>؛
:::::#'''[[رابطه تحدیث با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|تحدیث]]''': بخشی دیگر از [[علوم غیبی]] از طریق [[تحدیث]] برای بعضی از [[برگزیدگان الهی]] حاصل می‌شود، که به آنها "[[محدث|محدَّث]]" می‌گویند<ref>نک: بحارالانوار، ج ٢٦، ص ٧٤، ح ٢٥، ٢٦، ٢٩</ref>. اگرچه ماهیت بعضی از طرق مجهول است. اما طریق [[تحدیث]] و نحوه آن در [[روایات]] تبیین شده است<ref>نک: بحارالانوار، ج ٢٦، ص ٦٢، ح ٩، ١٥.</ref>؛
خط ۹۹: خط ۱۰۵:
*یکی دیگر از مسائل مهم مربوط به [[علم امام]] این است که اگر [[علم امام]] غیر کسبی و به عبارت دیگر، حضوری و احاطی است، نحوه دریافت و سرچشمه‌های علمی‌آن‌ها چگونه است:  
*یکی دیگر از مسائل مهم مربوط به [[علم امام]] این است که اگر [[علم امام]] غیر کسبی و به عبارت دیگر، حضوری و احاطی است، نحوه دریافت و سرچشمه‌های علمی‌آن‌ها چگونه است:  
::::::۱. مهم‌ترین منبع [[علم امام]] که در روایات فراوانی آمده، وراثت از [[پیامبر]]{{صل}} است. نحوه انتقال علم [[پیامبر]] به [[امام]] به دو گونه بیان شده:
::::::۱. مهم‌ترین منبع [[علم امام]] که در روایات فراوانی آمده، وراثت از [[پیامبر]]{{صل}} است. نحوه انتقال علم [[پیامبر]] به [[امام]] به دو گونه بیان شده:
::::::'''الف) تعلیم عادی به نحو تعلیم و تعلّم؛''' آن گونه که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|«كُنْتُ أَدْخُلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ كُنْتُ إِذَا سَأَلْتُهُ أَجَابَنِي وَ إِنْ‏ سَكَتُ‏ ابْتَدَأَنِي‏»}}<ref> مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۷۳، ح ۹۶؛ نعمانی، الغیبه، ص ۷۵؛ ر.ک: نهج البلاغه، ح ۱۸۷.</ref>. از همین علوم تعلیمی‌ می‌توان به شمار آورد آنچه را [[حضرت علی]]{{ع}} به املاء [[پیامبر]] نوشته‌اند، مثل جامعه، جفر و مصحف<ref>کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۳۹؛ صفار قمی، بصائر الدرجات، ص ۱۵۴؛ تعلیقات مراجعات، ص ۴۱۵؛ قندوزی حنفی، ینابیع الموده، ص ۲۲؛ مسند الامام الکاظم، ج ۱، ص ۳۲۴؛ علّامه بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۱، ص ۸-۱۱؛ کلینی، همان، ص ۲۴۱.</ref>. و همچنین کتاب‌ها و علومی‌ که از دیگر [[انبیا]]{{ع}} نزد [[ائمه]]{{ع}} هست و از زمره‌ علوم موروثی به شمار می‌آید، زیرا [[امامان]]{{عم}} از طریق [[پیامبر]]{{صل}} نسبت به آن‌ها آگاهی پیدا کرده‌اند؛
 
'''الف) تعلیم عادی به نحو تعلیم و تعلّم؛''' آن گونه که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|«كُنْتُ أَدْخُلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ كُنْتُ إِذَا سَأَلْتُهُ أَجَابَنِي وَ إِنْ‏ سَكَتُ‏ ابْتَدَأَنِي‏»}}<ref> مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۷۳، ح ۹۶؛ نعمانی، الغیبه، ص ۷۵؛ ر.ک: نهج البلاغه، ح ۱۸۷.</ref>. از همین علوم تعلیمی‌ می‌توان به شمار آورد آنچه را [[حضرت علی]]{{ع}} به املاء [[پیامبر]] نوشته‌اند، مثل جامعه، جفر و مصحف<ref>کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۳۹؛ صفار قمی، بصائر الدرجات، ص ۱۵۴؛ تعلیقات مراجعات، ص ۴۱۵؛ قندوزی حنفی، ینابیع الموده، ص ۲۲؛ مسند الامام الکاظم، ج ۱، ص ۳۲۴؛ علّامه بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۱، ص ۸-۱۱؛ کلینی، همان، ص ۲۴۱.</ref>. و همچنین کتاب‌ها و علومی‌ که از دیگر [[انبیا]]{{ع}} نزد [[ائمه]]{{ع}} هست و از زمره‌ علوم موروثی به شمار می‌آید، زیرا [[امامان]]{{عم}} از طریق [[پیامبر]]{{صل}} نسبت به آن‌ها آگاهی پیدا کرده‌اند؛
::::::'''ب) تعلیم غیر عادّی، یعنی از راه القا و افاضه‌ [[پیامبر]]؛''' [[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|«بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} إِلَى الْيَمَنِ فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ تَبْعَثُنِي إِلَى قَوْمٍ أَسَنَّ مِنِّي وَ أَنَا حَدِيثٌ لَا أُبْصِرُ الْقَضَاءَ قَالَ: فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِي وَ قَالَ: اللَّهُمَّ ثَبِّتْ لِسَانَهُ وَ اهْدِ قَلْبَهُ‏»}}<ref> ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج ۴، ص ۹۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۳، ص ۱۳۴؛ مسند امام احمد، ج ۱، ص ۸۳.</ref> یا مانند روایت دیگری که از [[امام علی]]{{ع}} نقل شده: {{عربی|« إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص عَلَّمَنِي أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ مِمَّا كَانَ وَ مِمَّا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلُّ بَابٍ مِنْهَا يَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ فَذَلِكَ‏ أَلْفُ‏ أَلْفِ‏ بَابٍ‏‏»}}<ref>قندوزی حنفی، ینابیع الموده، ص ۷۷، ۸۸؛ تستری، احقاق الحق، ج ۶، ص ۴۱.</ref> این دو نوع انتقال علم را می‌توان به [[امامان]] دیگر هم تعمیم داد.
::::::'''ب) تعلیم غیر عادّی، یعنی از راه القا و افاضه‌ [[پیامبر]]؛''' [[حضرت علی]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|«بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} إِلَى الْيَمَنِ فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ تَبْعَثُنِي إِلَى قَوْمٍ أَسَنَّ مِنِّي وَ أَنَا حَدِيثٌ لَا أُبْصِرُ الْقَضَاءَ قَالَ: فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِي وَ قَالَ: اللَّهُمَّ ثَبِّتْ لِسَانَهُ وَ اهْدِ قَلْبَهُ‏»}}<ref> ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج ۴، ص ۹۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۳، ص ۱۳۴؛ مسند امام احمد، ج ۱، ص ۸۳.</ref> یا مانند روایت دیگری که از [[امام علی]]{{ع}} نقل شده: {{عربی|« إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص عَلَّمَنِي أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ مِمَّا كَانَ وَ مِمَّا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلُّ بَابٍ مِنْهَا يَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ فَذَلِكَ‏ أَلْفُ‏ أَلْفِ‏ بَابٍ‏‏»}}<ref>قندوزی حنفی، ینابیع الموده، ص ۷۷، ۸۸؛ تستری، احقاق الحق، ج ۶، ص ۴۱.</ref> این دو نوع انتقال علم را می‌توان به [[امامان]] دیگر هم تعمیم داد.


خط ۱۳۱: خط ۱۳۸:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در کتاب ''«[[علوم برگزیدگان (کتاب)|علوم برگزیدگان]]»'' در این‌باره گفته است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در کتاب ''«[[علوم برگزیدگان (کتاب)|علوم برگزیدگان]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::«با توجه به این معیار که علوم حصولی با واسطه صورت‌های ذهنی به‌ دست می‌آیند و در علوم حضوری، قلب یا روح بدون واسطه حقایقی را درک می‌کند، می‌توان با نگاهی دوباره به مباحث پیشین، درباره حضوری یا حصولی بودن علوم برگزیدگان خداوند سخن گفت. بیان شد که علوم الهی به گونه‌های مختلفی بر پیامبران عرضه می‌شد. می‌توان این اقسام را به ‌طور خلاصه این‌گونه دسته‌بندی کرد:
::::::«با توجه به این معیار که علوم حصولی با واسطه صورت‌های ذهنی به‌ دست می‌آیند و در علوم حضوری، قلب یا روح بدون واسطه حقایقی را درک می‌کند، می‌توان با نگاهی دوباره به مباحث پیشین، درباره حضوری یا حصولی بودن علوم برگزیدگان خداوند سخن گفت. بیان شد که علوم الهی به گونه‌های مختلفی بر پیامبران عرضه می‌شد. می‌توان این اقسام را به ‌طور خلاصه این‌گونه دسته‌بندی کرد:
::::::۱. '''نزول بی‌واسطه وحی بر قلب'''؛ مانند برخی موارد که حقایق، بدون واسطه حضرت [[جبرئیل]]{{ع}} بر قلب [[پیامبر|پیامبر اعظم]]{{صل}} نازل می‌شد. در روایات آمده است که این روش، سنگین‌ترین حالت برای آن حضرت بود و بدن مبارک‌شان عرق می‌کرد و از ‌حال می‌رفت. <ref>[[محمدباقر مجلسی]]، بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۶۰: إِنَّ جَبْرَئِیلَ إِذَا أَتَی‏ النَّبِیَّ لَمْ یَدْخُلْ عَلَیْهِ حَتَّی یَسْتَأْذِنَهُ فَإِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ قَعَدَ بَیْنَ یَدَیْهِ قِعْدَهَ الْعَبْدِ وَإِنَّمَا ذَلِکَ عِنْدَ مُخَاطَبَهِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ إِیَّاهُ بِغَیْرِ تَرْجُمَانٍ وَوَاسِطَه. همچنین ر.ک: همان، ص۲۵۶ و ۲۷۱.</ref> الهام نیز در همین دسته جای می‌گیرد؛ زیرا الهام، افکندن مطالب بر قلب است. امداد روح‌القدس نیز احتمالاً به همین شیوه باشد؛ در برخی روایات بیان شده است که روح‌القدس مطالب را به قلب فرد برگزیده الهام می‌کند؛ <ref>[[محمد‌بن‌حسن صفار]]، بصائر الدرجات، ص۴۵۲: تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ‏ الْقُدُسِ‏ وَأَلْهَمَنَا اللَّهُ إِلْهَاماً. در بحث روح‌القدس در روایات، این موضوع بیشتر بررسی خواهد شد.</ref>
 
۱. '''نزول بی‌واسطه وحی بر قلب'''؛ مانند برخی موارد که حقایق، بدون واسطه حضرت [[جبرئیل]]{{ع}} بر قلب [[پیامبر|پیامبر اعظم]]{{صل}} نازل می‌شد. در روایات آمده است که این روش، سنگین‌ترین حالت برای آن حضرت بود و بدن مبارک‌شان عرق می‌کرد و از ‌حال می‌رفت. <ref>[[محمدباقر مجلسی]]، بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۶۰: إِنَّ جَبْرَئِیلَ إِذَا أَتَی‏ النَّبِیَّ لَمْ یَدْخُلْ عَلَیْهِ حَتَّی یَسْتَأْذِنَهُ فَإِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ قَعَدَ بَیْنَ یَدَیْهِ قِعْدَهَ الْعَبْدِ وَإِنَّمَا ذَلِکَ عِنْدَ مُخَاطَبَهِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ إِیَّاهُ بِغَیْرِ تَرْجُمَانٍ وَوَاسِطَه. همچنین ر.ک: همان، ص۲۵۶ و ۲۷۱.</ref> الهام نیز در همین دسته جای می‌گیرد؛ زیرا الهام، افکندن مطالب بر قلب است. امداد روح‌القدس نیز احتمالاً به همین شیوه باشد؛ در برخی روایات بیان شده است که روح‌القدس مطالب را به قلب فرد برگزیده الهام می‌کند؛ <ref>[[محمد‌بن‌حسن صفار]]، بصائر الدرجات، ص۴۵۲: تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ‏ الْقُدُسِ‏ وَأَلْهَمَنَا اللَّهُ إِلْهَاماً. در بحث روح‌القدس در روایات، این موضوع بیشتر بررسی خواهد شد.</ref>
::::::۲. '''الهام'''؛  
::::::۲. '''الهام'''؛  
::::::۳. '''دریافت علوم از فرشتگان'''؛ مانند نزول حضرت [[جبرئیل]]{{ع}} بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و آوردن آیات قرآن؛ {{متن قرآن|قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}} <ref>(بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بی‌گمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را  پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است)، سوره مبارکه بقره، آیه۹۷.</ref>
::::::۳. '''دریافت علوم از فرشتگان'''؛ مانند نزول حضرت [[جبرئیل]]{{ع}} بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و آوردن آیات قرآن؛ {{متن قرآن|قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}} <ref>(بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بی‌گمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را  پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است)، سوره مبارکه بقره، آیه۹۷.</ref>
خط ۱۵۸: خط ۱۶۶:
| پاسخ‌دهنده = عبدالحسین خسروپناه
| پاسخ‌دهنده = عبدالحسین خسروپناه
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب‌های ''«[[قلمرو دین (کتاب)|قلمرو دین]]»'' و ''«[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»'' در این باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[عبدالحسین خسروپناه]]''' در کتاب‌های ''«[[قلمرو دین (کتاب)|قلمرو دین]]»'' و ''«[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»'' در این باره گفته است:
::::::*«[[انبیا]] از راه‌های مختلفی علوم خود را کسب می‌نمایند. در قرآن به این راه‌ها اشاره شده است:
 
::::::#'''[[وحی]]''': {{متن قرآن| وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ}} <ref> و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی؛ به زبان عربی روشن؛ سوره شعراء، آیه: ۱۹۲ - ۱۹۵.</ref>.
*«[[انبیا]] از راه‌های مختلفی علوم خود را کسب می‌نمایند. در قرآن به این راه‌ها اشاره شده است:
 
#'''[[وحی]]''': {{متن قرآن| وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ}} <ref> و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی؛ به زبان عربی روشن؛ سوره شعراء، آیه: ۱۹۲ - ۱۹۵.</ref>.


#'''سیر و سلوک [[انبیا|پیامبران]] و صعود آنها به عوالم دیگر''': {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱ سوره اسراء علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ]]}} <ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی  که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست»؛ سوره اسراء، آیه: ۱ .</ref>.
#'''سیر و سلوک [[انبیا|پیامبران]] و صعود آنها به عوالم دیگر''': {{متن قرآن|[[آیا آیه ۱ سوره اسراء علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ]]}} <ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی  که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست»؛ سوره اسراء، آیه: ۱ .</ref>.
خط ۱۷۲: خط ۱۸۲:
| پاسخ‌دهنده = رضا برنجکار
| پاسخ‌دهنده = رضا برنجکار
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''دکتر [[رضا برنجکار]]''' در ''«[http://ekalam.ir/post/Neshast_ElmeEmamDarQuran%26Hadith دومین دوره مدرسه تابستانی کلام امامیه]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''دکتر [[رضا برنجکار]]''' در ''«[http://ekalam.ir/post/Neshast_ElmeEmamDarQuran%26Hadith دومین دوره مدرسه تابستانی کلام امامیه]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در باب علوم امام چند منبع، دسته و شکل را می‌توان ذکر کرد:
 
::::::# [[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علوم انتقالی از پیامبر]] که این دسته خود شامل علم القرآن، علم دیگر کتب آسمانی، [[کتاب جامعه]] و [[الف باب]] می‌شود. در کتاب کافی سه {{عربی|«باب ما عند الأئمة من كتب الأولين كتب الأنبياء التوراة و الإنجيل و الزبور و صحف إبراهيم‏»}}<ref>روایاتی که در خصوص این مطلب است؛ آنچه که نزد امامان معصوم{{عم}} از کتابهای گذشتگان وجود دارد، کتابهای پیامبران یعنی تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم.</ref> و {{عربی|«بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ عِنْدَهُمْ جَمِيعُ الْكُتُبِ الَّتِي نَزَلَتْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ أَنَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا عَلَى‏اخْتِلَافِ أَلْسِنَتِهَا»}} <ref>بخش روایات مرتبط با این مطلب که تمامی‌کتابهای فرود آمده از سمت خداوند متعال نزد امامان معصوم{{عم}} می‌باشد، واینکه ایشان نسبت به آن کتابها با وجود زبان های گوناگون آنها، آگاهی دارند.</ref>و {{عربی|«بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ يَعْلَمُونَ جَمِيعَ الْعُلُومِ الَّتِي خَرَجَتْ إِلَى الْمَلَائِكَةِ وَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُل‏»}}<ref>بخش روایات مرتبط با این مطلب که امامان معصوم{{عم}} عالم به تمامی‌علومی‌هستند که به سوی فرشتگان و پیامبران و رسولان خارج شده است.</ref> به علم امام به همه کتب آسمانی از جمله قرآن اشاره دارد. همچنین بر اساس روایاتی که در کافی و دیگر کتب روایی داریم، کتابی با املای [[پبامبر]]{{صل}} و خط [[امیرالمومنین]]{{ع}} وجود داشته که تمام مسائل شرعی و {{عربی|«كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْه‏»}} <ref>هر آنچه که مردم به آن نیاز دارند.</ref>در آن بوده که از آن به کتاب جامعه یاد می شده است و این کتاب از طریق [[رسول خدا]]{{صل}} به ائمه رسیده است. همچنین روایاتی داریم که [[پیامبر خدا]]{{صل}} هزار باب از علم را به [[امیرالمومنین]]{{ع}} آموختند که از هر کدام هزار باب باز می شد.
«در باب علوم امام چند منبع، دسته و شکل را می‌توان ذکر کرد:
 
# [[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علوم انتقالی از پیامبر]] که این دسته خود شامل علم القرآن، علم دیگر کتب آسمانی، [[کتاب جامعه]] و [[الف باب]] می‌شود. در کتاب کافی سه {{عربی|«باب ما عند الأئمة من كتب الأولين كتب الأنبياء التوراة و الإنجيل و الزبور و صحف إبراهيم‏»}}<ref>روایاتی که در خصوص این مطلب است؛ آنچه که نزد امامان معصوم{{عم}} از کتابهای گذشتگان وجود دارد، کتابهای پیامبران یعنی تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم.</ref> و {{عربی|«بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ عِنْدَهُمْ جَمِيعُ الْكُتُبِ الَّتِي نَزَلَتْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ أَنَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا عَلَى‏اخْتِلَافِ أَلْسِنَتِهَا»}} <ref>بخش روایات مرتبط با این مطلب که تمامی‌کتابهای فرود آمده از سمت خداوند متعال نزد امامان معصوم{{عم}} می‌باشد، واینکه ایشان نسبت به آن کتابها با وجود زبان های گوناگون آنها، آگاهی دارند.</ref>و {{عربی|«بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ يَعْلَمُونَ جَمِيعَ الْعُلُومِ الَّتِي خَرَجَتْ إِلَى الْمَلَائِكَةِ وَ الْأَنْبِيَاءِ وَ الرُّسُل‏»}}<ref>بخش روایات مرتبط با این مطلب که امامان معصوم{{عم}} عالم به تمامی‌علومی‌هستند که به سوی فرشتگان و پیامبران و رسولان خارج شده است.</ref> به علم امام به همه کتب آسمانی از جمله قرآن اشاره دارد. همچنین بر اساس روایاتی که در کافی و دیگر کتب روایی داریم، کتابی با املای [[پبامبر]]{{صل}} و خط [[امیرالمومنین]]{{ع}} وجود داشته که تمام مسائل شرعی و {{عربی|«كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْه‏»}} <ref>هر آنچه که مردم به آن نیاز دارند.</ref>در آن بوده که از آن به کتاب جامعه یاد می شده است و این کتاب از طریق [[رسول خدا]]{{صل}} به ائمه رسیده است. همچنین روایاتی داریم که [[پیامبر خدا]]{{صل}} هزار باب از علم را به [[امیرالمومنین]]{{ع}} آموختند که از هر کدام هزار باب باز می شد.


# [[رابطه تحدیث یا ارتباط با فرشتگان با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علوم انتقالی از ملائکه]] که مصحف [[فاطمه]]{{س}} و تحدیث از طریق "نقر در سمع" و [[الهام]] از طریق "نکت  در قلب" در ذیل آن قرار دارد. دو {{عربی|«بَابٌ فِيهِ ذِكْرُ الصَّحِيفَةِ وَ الْجَفْرِ وَ الْجَامِعَةِ وَ مُصْحَفِ فَاطِمَةَ{{س}}»}}<ref>بخشی که در آن سخن از صحیفه و جفر و جامعه و [[مصحف فاطمه]]{{س}} به میان آمده است.</ref> و {{عربی|«بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} مُحَدَّثُونَ مُفَهَّمُون»}}‏<ref>بخش روایات مرتبط با اینکه امامان معصوم{{عم}} کسانی هستند که به آنها الهام می‌شود و نیز کسانی هستند که به آنها آموزش داده شده است.</ref> در کتاب کافی به احادیث متعددی درباره این منبع علم اشاره دارد.
# [[رابطه تحدیث یا ارتباط با فرشتگان با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|علوم انتقالی از ملائکه]] که مصحف [[فاطمه]]{{س}} و تحدیث از طریق "نقر در سمع" و [[الهام]] از طریق "نکت  در قلب" در ذیل آن قرار دارد. دو {{عربی|«بَابٌ فِيهِ ذِكْرُ الصَّحِيفَةِ وَ الْجَفْرِ وَ الْجَامِعَةِ وَ مُصْحَفِ فَاطِمَةَ{{س}}»}}<ref>بخشی که در آن سخن از صحیفه و جفر و جامعه و [[مصحف فاطمه]]{{س}} به میان آمده است.</ref> و {{عربی|«بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} مُحَدَّثُونَ مُفَهَّمُون»}}‏<ref>بخش روایات مرتبط با اینکه امامان معصوم{{عم}} کسانی هستند که به آنها الهام می‌شود و نیز کسانی هستند که به آنها آموزش داده شده است.</ref> در کتاب کافی به احادیث متعددی درباره این منبع علم اشاره دارد.
خط ۱۸۴: خط ۱۹۶:
| پاسخ‌دهنده = رحیم لطیفی
| پاسخ‌دهنده = رحیم لطیفی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)|علم غیب معصوم]]»'' در این باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)|علم غیب معصوم]]»'' در این باره گفته است:
::::::«منابع عمده علوم امامان از دید روایات چنین است:  
 
«منابع عمده علوم امامان از دید روایات چنین است:  
:::::#'''[[رابطه اسم اعظم با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|نزد ائمه اسم اعظم است]]''': روایات [[اسم اعظم]] را دارای هفتاد و سه حرف می‌داند که هفتاد و دو حرف آن نزد [[ائمه]]{{عم}} است و یک حرف آن مخصوص خدای سبحان است، نزد [[آصف بن برخیا]]، کارگزار [[حضرت سلیمان]] که کارهای شگفت انجام می‌داد، تنها یک حرف از هفتاد و سه حرف اعظم موجود بود. اینکه حقیقت اسم اعظم چیست و چرا و چگونه هفتاد و سه حرف است هیچ گاه برای ما روشن نخواهد شد، تنها همین مقدار فهمیده می‌شود که دارنده این اسم دارای مقام عالی و استثنایی است و خداوند از این حروف به علم من الکتاب تعبیر کرده است.
:::::#'''[[رابطه اسم اعظم با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|نزد ائمه اسم اعظم است]]''': روایات [[اسم اعظم]] را دارای هفتاد و سه حرف می‌داند که هفتاد و دو حرف آن نزد [[ائمه]]{{عم}} است و یک حرف آن مخصوص خدای سبحان است، نزد [[آصف بن برخیا]]، کارگزار [[حضرت سلیمان]] که کارهای شگفت انجام می‌داد، تنها یک حرف از هفتاد و سه حرف اعظم موجود بود. اینکه حقیقت اسم اعظم چیست و چرا و چگونه هفتاد و سه حرف است هیچ گاه برای ما روشن نخواهد شد، تنها همین مقدار فهمیده می‌شود که دارنده این اسم دارای مقام عالی و استثنایی است و خداوند از این حروف به علم من الکتاب تعبیر کرده است.
:::::#'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|نزد امامان مواهب انبیا است]]''': برخی روایات خبر از وجود آیات و مواهب [[انبیا]]{{عم}} در نزد [[ائمه]]{{عم}} می‌دهند، مانند الواح [[حضرت موسی]]{{ع}} و انگشتر [[حضرت سلیمان]]{{ع}}. این موضوع ثابت می‌کند که [[امامان]]{{عم}} از علم و قدرت عالی برخوردارند.  
:::::#'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|نزد امامان مواهب انبیا است]]''': برخی روایات خبر از وجود آیات و مواهب [[انبیا]]{{عم}} در نزد [[ائمه]]{{عم}} می‌دهند، مانند الواح [[حضرت موسی]]{{ع}} و انگشتر [[حضرت سلیمان]]{{ع}}. این موضوع ثابت می‌کند که [[امامان]]{{عم}} از علم و قدرت عالی برخوردارند.  
خط ۱۹۴: خط ۲۰۷:
| پاسخ‌دهنده = سید محمد جعفر سبحانی
| پاسخ‌دهنده = سید محمد جعفر سبحانی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«منابع و راه‌هاى عامِ آگاهى [[ائمه]]{{عم}} از غیب عبارت‌اند از:
 
::::::'''١. [[رابطه قرآن با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|قرآن]]''':‌ قرآن (کتاب) نخستین منبع نامتناهى علوم [[اهل بیت]]{{عم}} است که احکام و دستورهاى دین را از آن مى‌گیرند. استنباط و برداشت [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} از قرآن به دو صورت است: گاهى ظاهر آیه بسیار روشن است. ازاین‌رو [[اهل بیت]]{{عم}} حکمى را که بیان مى‌کنند، به این آیات محکم استناد مى‌دهند. اما گاهى ظاهر آیه روشن نیست و احتیاج به تأویل دارد. در این صورت، [[اهل بیت]]{{عم}} که راسخان در علم و آگاهان به تأویل و تفسیر و ظاهر و باطن قرآن‌اند، حکم آن را از قرآن استخراج مى‌نمایند.(...)
«منابع و راه‌هاى عامِ آگاهى [[ائمه]]{{عم}} از غیب عبارت‌اند از:
 
'''١. [[رابطه قرآن با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|قرآن]]''':‌ قرآن (کتاب) نخستین منبع نامتناهى علوم [[اهل بیت]]{{عم}} است که احکام و دستورهاى دین را از آن مى‌گیرند. استنباط و برداشت [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} از قرآن به دو صورت است: گاهى ظاهر آیه بسیار روشن است. ازاین‌رو [[اهل بیت]]{{عم}} حکمى را که بیان مى‌کنند، به این آیات محکم استناد مى‌دهند. اما گاهى ظاهر آیه روشن نیست و احتیاج به تأویل دارد. در این صورت، [[اهل بیت]]{{عم}} که راسخان در علم و آگاهان به تأویل و تفسیر و ظاهر و باطن قرآن‌اند، حکم آن را از قرآن استخراج مى‌نمایند.(...)
::::::'''٢. [[آیا علم غیب قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)|تعلیم از پیامبر]]{{صل}}''':‌ [[علم غیب امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده می‌شود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)|دومین منبع علم امامان، وصایت و وراثت از پیامبر یا تعلیم از پیامبر و به عبارت دیگر، آگاهى از سنت پیامبر است]]؛ یعنى [[پیامبر خاتم]]{{صل}} تمام معارف و علوم خود را به نخستین وصى خود، [[حضرت على]]{{ع}} منتقل نمود و این علوم نیز بعد از ایشان به فرزندان او [[امامان]]{{عم}} نسل به نسل منتقل شده است تا به [[امام مهدی|خاتم‌الاوصیا امام زمان]]{{ع}} رسیده است. این تعلیم و وراثت از [[پیامبر]]{{صل}} به دو صورت بدون واسطه و با واسطه به آنان رسیده است که در اینجا به توضیح آن مى‌پردازیم.
::::::'''٢. [[آیا علم غیب قابل تعلیم و انتقال به دیگران است؟ (پرسش)|تعلیم از پیامبر]]{{صل}}''':‌ [[علم غیب امام به طور مستقیم از جانب خدا به او داده می‌شود یا با وساطت پیامبر خاتم؟ (پرسش)|دومین منبع علم امامان، وصایت و وراثت از پیامبر یا تعلیم از پیامبر و به عبارت دیگر، آگاهى از سنت پیامبر است]]؛ یعنى [[پیامبر خاتم]]{{صل}} تمام معارف و علوم خود را به نخستین وصى خود، [[حضرت على]]{{ع}} منتقل نمود و این علوم نیز بعد از ایشان به فرزندان او [[امامان]]{{عم}} نسل به نسل منتقل شده است تا به [[امام مهدی|خاتم‌الاوصیا امام زمان]]{{ع}} رسیده است. این تعلیم و وراثت از [[پیامبر]]{{صل}} به دو صورت بدون واسطه و با واسطه به آنان رسیده است که در اینجا به توضیح آن مى‌پردازیم.


خط ۲۱۸: خط ۲۳۳:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد فائز باقری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]»'' در این‌باره گفته است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد فائز باقری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]»'' در این‌باره گفته است:  
::::::«منابع عمده علوم پیامبر{{صل}} و ائمه{{عم}} از دید روایات چنین است:
::::::«منابع عمده علوم پیامبر{{صل}} و ائمه{{عم}} از دید روایات چنین است:
::::::*'''[[رابطه قرآن با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|قرآن:]]''' نخستین منبع دانش [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} ‌به هیچ تردید کتاب خداست. بر پایه باور شیعه، [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} دانش قرآن را به گونه کامل در اختیار دارند و با همه ابعاد و زوایای پنهان و آشکار آن آشنایند. قرآن کریم خود به این حقیقت اشاره کرده و علم تأویل قرآن و فهم آیات متشابه آن را در انحصار خداوند متعال و راسخان در علم برشمرده.{{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا]]}}<ref>«در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست». سوره آل عمران، آیه۷.</ref> مطابق با روایات فراوان، منظور از راسخان در علم پیشوایان معصوم الهی و [[اهل بیت|اهل بیت پیامبر]]{{صل}} هستند. در آیه‌ای نیز گواه بر رسالت پیامبر اکرم{{صل}} خداوند یکتا و {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست». سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> دانسته شده است. به گواهی روایات فراوان، قرآن کریم افزون بر معنای ظاهری، دارای معانی باطنی است  و بر این اساس، جای شگفتی نیست اگر گفته شود خبرهای مربوط به آسمان و زمین و گذشته و آینده را در آن می‌توان یافت. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که در پرتو عنایات الهی از نیروی ویژه‌ای برای ادراک برخوردار است  و ظاهر و باطن قرآن را می‌داند، توانایی خود را برای بهره‌گیری از کتاب الهی چنین شرح می‌دهد: از آن (قرآن) بخواهید تا سخن گوید و هرگز سخن نگوید،اما من شما را از آن خبر می‌دهم. بدانید که در قرآن دانش آینده است و حدیث گذشته. درد شما را درمان است و راه سامان دادن کارتان در آن است. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: به خدا قسم من به آنچه در آسمان‌ها و زمین است و آنچه در بهشت و دوزخ است آگاهم و به ماکان و مایکون علم دارم و همه این علوم را از کتاب خدا فرا گرفتم، خداوند درباره قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«که بیانگر هر چیزى است»؛ سوره نحل، آیه۸۹.</ref> شاید بهترین گواه بر این مطلب حدیث شریف و متواتر ثقلین باشد که پیوند آنان با قرآن را تا روز قیامت ناگسستنی برشمرده و بر ملازمت آن ‌دو با هم تأکید کرده است.
 
*'''[[رابطه قرآن با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|قرآن:]]''' نخستین منبع دانش [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} ‌به هیچ تردید کتاب خداست. بر پایه باور شیعه، [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} دانش قرآن را به گونه کامل در اختیار دارند و با همه ابعاد و زوایای پنهان و آشکار آن آشنایند. قرآن کریم خود به این حقیقت اشاره کرده و علم تأویل قرآن و فهم آیات متشابه آن را در انحصار خداوند متعال و راسخان در علم برشمرده.{{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را نفی نمی‌کند؟ (پرسش)|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا]]}}<ref>«در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست». سوره آل عمران، آیه۷.</ref> مطابق با روایات فراوان، منظور از راسخان در علم پیشوایان معصوم الهی و [[اهل بیت|اهل بیت پیامبر]]{{صل}} هستند. در آیه‌ای نیز گواه بر رسالت پیامبر اکرم{{صل}} خداوند یکتا و {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست». سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> دانسته شده است. به گواهی روایات فراوان، قرآن کریم افزون بر معنای ظاهری، دارای معانی باطنی است  و بر این اساس، جای شگفتی نیست اگر گفته شود خبرهای مربوط به آسمان و زمین و گذشته و آینده را در آن می‌توان یافت. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} که در پرتو عنایات الهی از نیروی ویژه‌ای برای ادراک برخوردار است  و ظاهر و باطن قرآن را می‌داند، توانایی خود را برای بهره‌گیری از کتاب الهی چنین شرح می‌دهد: از آن (قرآن) بخواهید تا سخن گوید و هرگز سخن نگوید،اما من شما را از آن خبر می‌دهم. بدانید که در قرآن دانش آینده است و حدیث گذشته. درد شما را درمان است و راه سامان دادن کارتان در آن است. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: به خدا قسم من به آنچه در آسمان‌ها و زمین است و آنچه در بهشت و دوزخ است آگاهم و به ماکان و مایکون علم دارم و همه این علوم را از کتاب خدا فرا گرفتم، خداوند درباره قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«که بیانگر هر چیزى است»؛ سوره نحل، آیه۸۹.</ref> شاید بهترین گواه بر این مطلب حدیث شریف و متواتر ثقلین باشد که پیوند آنان با قرآن را تا روز قیامت ناگسستنی برشمرده و بر ملازمت آن ‌دو با هم تأکید کرده است.


*'''[[رابطه وحی یا الهام با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|وحی و الهام]]:''' [[وحی]] آسمانی که خود پدیده‌ای غیبی و فراتر از تجربه عادی است، دریچه‌های جهان غیب را به روی پیامبران الهی می‌گشاید و آنان را به حقایقی آشنا می‌سازد که ابزار ادراکی انسان، به خودی خود، توان دستیابی آنها را ندارد. چنانکه پیشتر گذشت،انبیاء نه تنها در امور مربوط به شریعت، بلکه در قلمروی موضوعات فردی و اجتماعی نیز از این سرچشمه دانش بهره می‌برند و ارتباط خود را با جهان دیگر بیشتر آشکار می‌سازنند. برای نمونه، در جنگ تبوک، گم شدن شتر پیامبر بهانه‌ای به دست منافقان داد تا علم غیب آن حضرت را زیر سؤال برند. در این هنگام فرشته الهی فرود آمد و با راز گشایی از محل استقرار شتر، به طعنه دشمنان پایان داد. از سوی دیگر، هرچند با رحلت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} باب [[وحی]] بسته شد، راه [[الهام]] برای اولیای الهی همچنان باز است. [[امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] می‌فرمایند: همواره خدا را –که بخشش‌های او بی‌شمار است و نعمت‌هایش بسیار- در پاره‌ای از روزگار پس از پاره‌ای دیگر و در زمانی میان آمدن دو پیامبر، بندگانی است که از راه اندیشه با آنان در راز است و از طریق خرد دمساز. چگونگی بهره‌مندی امامان معصوم{{عم}} از این خزانه غیبی، تفاوتی چندان با بهره‌مندی پیامبران از آن ندارد، چنان که [[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرمایند: {{عربی|«إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ»}}<ref>«تو می‌شنوی آنچه را من می‌شنوم، و می‌بینی آنچه را من می‌بینم، جز این که تو پیامبر نیستی».</ref> بر این اساس، [[امام علی]]{{ع}} در برخی روایات، خود را مانند ذوالقرنین می‌داند که هر چند نبی نبود، خداوند با او رازگویی می‌کرد. همچنین آن حضرت در جای دیگر، با اشاره به [[لوح محفوظ]] الهی می‌فرماید: {{عربی|«الهمني الله عزّ وجلّ علم ما فيه»}}.<ref>«"خداوند از راه الهام مرا از آنچه در لوح محفوظ است، آگاه ساخته است».</ref> تعبیری دیگر که در این باره به کار رفته، برقراری ارتباط با "روح الهی"  است، چنانکه [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: کسی که روح الهی را در می‌یابد... از رویدادهای گذشته و آینده و... آنچه در دل مردمان و زمین و آسمان است،آگاه می‌گردد. از [[امام موسی کاظم]]{{ع}} نقل می‌شود که فرمود:دانش ما از سه وجه است: گذشته، آینده و آنچه باید می‌شود؛ اما گذشته برای ما تفسیر شده و آینده نوشته شده است و هر آنچه حادث می‌گردد گاهی در دل افتد و گاهی در گوش اثر کند. مرحوم [[علامه مجلسی]] در شرح این حدیث می‌نویسد: تفسیر امور گذشته برای [[ائمه]]{{عم}} از سوی [[رسول خدا]]{{صل}} بوده است و امور آینده در جامعه و [[مصحف فاطمه]]{{س}} و دیگر مدارک نوشته شده است. و اما علوم تازه و حادث به وسیله [[الهام]] از طرف خدا و بی‌واسطه فرشته و یا به وسیله حدیث فرشته است.  
*'''[[رابطه وحی یا الهام با علم معصوم چیست؟ (پرسش)|وحی و الهام]]:''' [[وحی]] آسمانی که خود پدیده‌ای غیبی و فراتر از تجربه عادی است، دریچه‌های جهان غیب را به روی پیامبران الهی می‌گشاید و آنان را به حقایقی آشنا می‌سازد که ابزار ادراکی انسان، به خودی خود، توان دستیابی آنها را ندارد. چنانکه پیشتر گذشت،انبیاء نه تنها در امور مربوط به شریعت، بلکه در قلمروی موضوعات فردی و اجتماعی نیز از این سرچشمه دانش بهره می‌برند و ارتباط خود را با جهان دیگر بیشتر آشکار می‌سازنند. برای نمونه، در جنگ تبوک، گم شدن شتر پیامبر بهانه‌ای به دست منافقان داد تا علم غیب آن حضرت را زیر سؤال برند. در این هنگام فرشته الهی فرود آمد و با راز گشایی از محل استقرار شتر، به طعنه دشمنان پایان داد. از سوی دیگر، هرچند با رحلت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} باب [[وحی]] بسته شد، راه [[الهام]] برای اولیای الهی همچنان باز است. [[امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] می‌فرمایند: همواره خدا را –که بخشش‌های او بی‌شمار است و نعمت‌هایش بسیار- در پاره‌ای از روزگار پس از پاره‌ای دیگر و در زمانی میان آمدن دو پیامبر، بندگانی است که از راه اندیشه با آنان در راز است و از طریق خرد دمساز. چگونگی بهره‌مندی امامان معصوم{{عم}} از این خزانه غیبی، تفاوتی چندان با بهره‌مندی پیامبران از آن ندارد، چنان که [[رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرمایند: {{عربی|«إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ»}}<ref>«تو می‌شنوی آنچه را من می‌شنوم، و می‌بینی آنچه را من می‌بینم، جز این که تو پیامبر نیستی».</ref> بر این اساس، [[امام علی]]{{ع}} در برخی روایات، خود را مانند ذوالقرنین می‌داند که هر چند نبی نبود، خداوند با او رازگویی می‌کرد. همچنین آن حضرت در جای دیگر، با اشاره به [[لوح محفوظ]] الهی می‌فرماید: {{عربی|«الهمني الله عزّ وجلّ علم ما فيه»}}.<ref>«"خداوند از راه الهام مرا از آنچه در لوح محفوظ است، آگاه ساخته است».</ref> تعبیری دیگر که در این باره به کار رفته، برقراری ارتباط با "روح الهی"  است، چنانکه [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: کسی که روح الهی را در می‌یابد... از رویدادهای گذشته و آینده و... آنچه در دل مردمان و زمین و آسمان است،آگاه می‌گردد. از [[امام موسی کاظم]]{{ع}} نقل می‌شود که فرمود:دانش ما از سه وجه است: گذشته، آینده و آنچه باید می‌شود؛ اما گذشته برای ما تفسیر شده و آینده نوشته شده است و هر آنچه حادث می‌گردد گاهی در دل افتد و گاهی در گوش اثر کند. مرحوم [[علامه مجلسی]] در شرح این حدیث می‌نویسد: تفسیر امور گذشته برای [[ائمه]]{{عم}} از سوی [[رسول خدا]]{{صل}} بوده است و امور آینده در جامعه و [[مصحف فاطمه]]{{س}} و دیگر مدارک نوشته شده است. و اما علوم تازه و حادث به وسیله [[الهام]] از طرف خدا و بی‌واسطه فرشته و یا به وسیله حدیث فرشته است.  
خط ۲۳۱: خط ۲۴۷:
| پاسخ‌دهنده = سید جواد حسینی
| پاسخ‌دهنده = سید جواد حسینی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید جواد حسینی]]''' - با نام مستعار '''[[حسین تربتی]]''' - در مقاله ''«[[خبرهای غیبی در نهج البلاغه (مقاله)|خبرهای غیبی در نهج البلاغه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید جواد حسینی]]''' - با نام مستعار '''[[حسین تربتی]]''' - در مقاله ''«[[خبرهای غیبی در نهج البلاغه (مقاله)|خبرهای غیبی در نهج البلاغه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[امام]] [[معصوم]]{{ع}} علوم غیبی را از طریق مکتب و کلاس به دست نیاورده؛ بلکه از یکی از سه طریق ذیل حاصل می‌شود:
 
«[[امام]] [[معصوم]]{{ع}} علوم غیبی را از طریق مکتب و کلاس به دست نیاورده؛ بلکه از یکی از سه طریق ذیل حاصل می‌شود:
:::::#'''خداوند:''' سرمنشأ اصلی علوم [[انبیا]] و [[ائمّه]] از علم لایزال و بی انتهای الهی است. [[امام علی]]{{ع}} در این باره می‌فرماید: به خدا سوگند! تبلیغ رسالت‌ها، وفای به پیمان‌ها و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده و درهای دانش و روشنایی امور نزد ما اهل بیت است. پیامبر اعظم همه دانش‌ها را به من سپرده است و از محل هلاکت آن کس که هلاک می‌شود و جای نجات کسی که نجات می‌یابد و پایان این حکومت، هیچ حادثه‌ای بر من نگذشت، جز آنکه در گوشم نجوا کرد و مرا مطلع ساخت. ابن ابی الحدید معتزلی می‌نویسد: ما انکار نمی‌کنیم که در میان افراد بشر اشخاصی باشند که از غیب خبر بدهند؛ امّا می‌گوییم آگاهی آنان از غیب مستند به خداوند است و خداوند وسیله آگاه شدن آنان را از غیب فراهم می آورد.
:::::#'''خداوند:''' سرمنشأ اصلی علوم [[انبیا]] و [[ائمّه]] از علم لایزال و بی انتهای الهی است. [[امام علی]]{{ع}} در این باره می‌فرماید: به خدا سوگند! تبلیغ رسالت‌ها، وفای به پیمان‌ها و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده و درهای دانش و روشنایی امور نزد ما اهل بیت است. پیامبر اعظم همه دانش‌ها را به من سپرده است و از محل هلاکت آن کس که هلاک می‌شود و جای نجات کسی که نجات می‌یابد و پایان این حکومت، هیچ حادثه‌ای بر من نگذشت، جز آنکه در گوشم نجوا کرد و مرا مطلع ساخت. ابن ابی الحدید معتزلی می‌نویسد: ما انکار نمی‌کنیم که در میان افراد بشر اشخاصی باشند که از غیب خبر بدهند؛ امّا می‌گوییم آگاهی آنان از غیب مستند به خداوند است و خداوند وسیله آگاه شدن آنان را از غیب فراهم می آورد.
:::::#'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|پیامبر اکرم یا امام قبلی]]:''' [[علم غیب]] در روایات، گاه مستقیم به خداوند و گاهی به [[پیغمبر]] یا [[امام]] قبلی نسبت داده شده است. حضرت علی در مورد [[آیا امام علی علم غیب دارد؟ (پرسش)|علم غیب]] خود در پاسخ به یکی از اصحاب خود که سؤال کرد: ای امیر مؤمنان! آیا به تو علم غیب داده شده است؟ با تبسّم فرمود: ای برادر کلبی! این اخباری که خبر می‌دهم علم غیب نیست؛ علمی است که از دارنده علم آموخته‌ام. همانا علم غیب، علم قیامت است... این است آن علم غیبی که غیر از خدا کسی نمی‌داند. جز اینها، علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم داده و او به من آموخته است. و پیامبر دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینه‌ام جای دهد و اعضا و جوارح من از آن پر گردد. در جملات فوق امام علی می‌فرماید: من غیب نمی‌دانم؛ ولی در برخی کلمات فرموده: من [[علم غیب]] می‌دانم، مثلا فرمود: به خدا سوگند! اگر بخواهم می‌توانم از همه خصوصیّات هر کدام شما، از آغاز و پایان کارش و از تمام شئون زندگیش شما را آگاه سازم؛ امّا می ترسم که درباره من نسبت به رسول خدا کافر شوید. و یا فرمود:اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است، با خبر بودید به سوی بیابان‌ها کوچ می‌کردید. بنابراین، جای این سؤال است که جمع این دو گروه از کلمات حضرت چگونه امکان پذیر است؟ پاسخ این است که آنجایی که حضرت می‌گوید غیب نمی‌دانم، یعنی علم غیب ذاتی ندارد؛ اما آنجا که می‌فرماید غیب می‌دانم، یعنی از طریق خدا و رسول او خبرهای غیبی را کسب نموده‌ام.
:::::#'''[[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|پیامبر اکرم یا امام قبلی]]:''' [[علم غیب]] در روایات، گاه مستقیم به خداوند و گاهی به [[پیغمبر]] یا [[امام]] قبلی نسبت داده شده است. حضرت علی در مورد [[آیا امام علی علم غیب دارد؟ (پرسش)|علم غیب]] خود در پاسخ به یکی از اصحاب خود که سؤال کرد: ای امیر مؤمنان! آیا به تو علم غیب داده شده است؟ با تبسّم فرمود: ای برادر کلبی! این اخباری که خبر می‌دهم علم غیب نیست؛ علمی است که از دارنده علم آموخته‌ام. همانا علم غیب، علم قیامت است... این است آن علم غیبی که غیر از خدا کسی نمی‌داند. جز اینها، علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم داده و او به من آموخته است. و پیامبر دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینه‌ام جای دهد و اعضا و جوارح من از آن پر گردد. در جملات فوق امام علی می‌فرماید: من غیب نمی‌دانم؛ ولی در برخی کلمات فرموده: من [[علم غیب]] می‌دانم، مثلا فرمود: به خدا سوگند! اگر بخواهم می‌توانم از همه خصوصیّات هر کدام شما، از آغاز و پایان کارش و از تمام شئون زندگیش شما را آگاه سازم؛ امّا می ترسم که درباره من نسبت به رسول خدا کافر شوید. و یا فرمود:اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است، با خبر بودید به سوی بیابان‌ها کوچ می‌کردید. بنابراین، جای این سؤال است که جمع این دو گروه از کلمات حضرت چگونه امکان پذیر است؟ پاسخ این است که آنجایی که حضرت می‌گوید غیب نمی‌دانم، یعنی علم غیب ذاتی ندارد؛ اما آنجا که می‌فرماید غیب می‌دانم، یعنی از طریق خدا و رسول او خبرهای غیبی را کسب نموده‌ام.
خط ۲۶۸: خط ۲۸۵:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین  '''[[رضا محمدی]]''' در کتاب ''«[[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین  '''[[رضا محمدی]]''' در کتاب ''«[[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«[[امام]] برای انجام مسؤولیت‌های مهم [[هدایت]] و [[راهنمایی]] در جهات مختلف [[مرجعیت علمی]] و [[سیاسی]] باید دارای پشتوانه قابل قبول و مورد [[اعتماد]] باشد. این پشتوانه‌ها و به عبارت دیگر منابع علم امام به این شرح می‌‌باشند:
::::::«[[امام]] برای انجام مسؤولیت‌های مهم [[هدایت]] و [[راهنمایی]] در جهات مختلف [[مرجعیت علمی]] و [[سیاسی]] باید دارای پشتوانه قابل قبول و مورد [[اعتماد]] باشد. این پشتوانه‌ها و به عبارت دیگر منابع علم امام به این شرح می‌‌باشند:
::::::'''[[آگاهی]] کامل از [[قرآن]]''': یکی از [[منابع علم امام]] [[قرآن کریم]] است که منشأ تمام [[احکام]] و [[معارف دین]] است؛ البته همه‌کس [[قادر]] نیستند به عمق و [[باطن]] آن راه یابند، بلکه [[تأویل]] و [[فهم قرآن]] مستلزم [[افاضه]] [[الهی]] است و همه‌کس نمی‌توانند [[قرآن]] را به سخن را دارند. [[امام علی|امیر المؤمنینن]]{{ع}} می‌فرماید: "[[قرآن]] را به سخن در آورید؛ امّا سخنی برای شما نمی‌گوید، من به شما اعلام می‌کنم که [[علوم]] گذشته و [[آینده]] در آن [[کتاب آسمانی]] موجود است، [[احکام]] و مسائلی که به آنها [[نیاز]] دارید و [[تفسیر]] مواردی که موجب [[اختلاف]] شما می‌شود در [[قرآن]] آمده است، اگر از من بپرسید، شما را [[آموزش]] خواهم داد"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۶۱.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "یکی از [[علوم]]، [[علم]] [[تفسیر قرآن]] و [[احکام]] مربوط به آن است و نیز دانشی که به تحولات زمان و رویدادهای آن ربط پیدا می‌کند،... اگر کسانی مییافتیم که ظرفیت‌های [[روحی]] مناسبی داشتند، مسایل [[علمی]] را به آنان منتقل می‌کردیم و [[خداوند]] نگهبان و [[پناهگاه]] ما است"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۲۹.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "در [[قرآن کریم]] خبرهای گذشته و [[آینده]] و [[احکام]] داوری‌ها، انعکاس یافته و ما به همه آنها آگاهیم"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۶۱.</ref>. یکی از [[اصحاب امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} به [[حضرت]] گفت: آیا همه چیز در [[قرآن]] و [[سنّت پیامبر]] وجود دارد یا شما از خودتان می‌گویید؟ فرمود: "ممکن نیست چیزی از خود بیان کنیم، آری! همه چیز در [[قرآن]] و [[سنّت پیامبر]] آمده است"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۶۳.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۶۴-۶۵.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۶۴-۶۵.</ref>.
 
'''[[آگاهی]] کامل از [[قرآن]]''': یکی از [[منابع علم امام]] [[قرآن کریم]] است که منشأ تمام [[احکام]] و [[معارف دین]] است؛ البته همه‌کس [[قادر]] نیستند به عمق و [[باطن]] آن راه یابند، بلکه [[تأویل]] و [[فهم قرآن]] مستلزم [[افاضه]] [[الهی]] است و همه‌کس نمی‌توانند [[قرآن]] را به سخن را دارند. [[امام علی|امیر المؤمنینن]]{{ع}} می‌فرماید: "[[قرآن]] را به سخن در آورید؛ امّا سخنی برای شما نمی‌گوید، من به شما اعلام می‌کنم که [[علوم]] گذشته و [[آینده]] در آن [[کتاب آسمانی]] موجود است، [[احکام]] و مسائلی که به آنها [[نیاز]] دارید و [[تفسیر]] مواردی که موجب [[اختلاف]] شما می‌شود در [[قرآن]] آمده است، اگر از من بپرسید، شما را [[آموزش]] خواهم داد"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۶۱.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "یکی از [[علوم]]، [[علم]] [[تفسیر قرآن]] و [[احکام]] مربوط به آن است و نیز دانشی که به تحولات زمان و رویدادهای آن ربط پیدا می‌کند،... اگر کسانی مییافتیم که ظرفیت‌های [[روحی]] مناسبی داشتند، مسایل [[علمی]] را به آنان منتقل می‌کردیم و [[خداوند]] نگهبان و [[پناهگاه]] ما است"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۲۹.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "در [[قرآن کریم]] خبرهای گذشته و [[آینده]] و [[احکام]] داوری‌ها، انعکاس یافته و ما به همه آنها آگاهیم"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۶۱.</ref>. یکی از [[اصحاب امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} به [[حضرت]] گفت: آیا همه چیز در [[قرآن]] و [[سنّت پیامبر]] وجود دارد یا شما از خودتان می‌گویید؟ فرمود: "ممکن نیست چیزی از خود بیان کنیم، آری! همه چیز در [[قرآن]] و [[سنّت پیامبر]] آمده است"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۶۳.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۶۴-۶۵.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۶۴-۶۵.</ref>.


این [[دانش]] به گونه‌ای است که شامل ظاهر و [[باطن]] و [[تفسیر]] و تاویل و [[محکم و متشابه]] و [[ناسخ و منسوخ]] [[قرآن]] می‌‌باشد. درباره [[آگاهی]] کامل [[امامان]] و [[پیشوایان الهی]] به کتاب [[الله]] تعالی، به آیاتی از [[قرآن مجید]]- که به [[علم]] و [[دانایی]] ویژه برای [[امام]] اشاره دارد- استناد شده است؛ به چند مورد توجه می‌‌دهیم:
این [[دانش]] به گونه‌ای است که شامل ظاهر و [[باطن]] و [[تفسیر]] و تاویل و [[محکم و متشابه]] و [[ناسخ و منسوخ]] [[قرآن]] می‌‌باشد. درباره [[آگاهی]] کامل [[امامان]] و [[پیشوایان الهی]] به کتاب [[الله]] تعالی، به آیاتی از [[قرآن مجید]]- که به [[علم]] و [[دانایی]] ویژه برای [[امام]] اشاره دارد- استناد شده است؛ به چند مورد توجه می‌‌دهیم:
::::::[[آیه کریمه]] {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کافران می‌‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>. از این [[آیه]] به خوبی روشن می‌‌شود کسی وجود دارد که تمام [[علم کتاب]] نزد او است زیرا "[[علم کتاب]]" به صورت مطلق آمده است و شامل تمام [[علوم]] مربوط به [[کتاب الهی]] می‌‌شود<ref>ر.ک: پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۴.</ref>. در [[آیه]] دیگر آمده: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌‌آورم» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> بین "[[علم کتاب]]" و "[[علم من الکتاب]]" فرق است و در [[روایات]] به این تفاوت تنبیه داده شده است<ref>ر.ک: کافی ج۱، ص ۲۵۷.</ref>. [[قرطبی]] در [[تفسیر]] این [[آیه]] به [[نقل]] از [[عبدالله بن عطاء]] می‌‌نویسد: [[خدمت]] [[امام باقر]] عرضه داشتم برخی می‌‌پندارند {{متن قرآن|الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ}} [[عبدالله بن سلام]] است. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: مصداق [[آیه]] [[علی بن ابی طالب]] است. این سخن را [[محمد بن حنفیه]] نیز گفته است<ref>الجامع الأحکام القرآن ج۹، ص ۳۳۶.</ref>. و نیز [[قندوزی حنفی]] از [[ثعلبی]] و [[ابن مغازلی]] از [[عبدالله بن عطا]] [[نقل]] می‌‌کند: با [[امام محمد باقر]]{{ع}} در [[مسجد]] بودم [[فرزند]] [[عبدالله بن سلام]] را دیدم، گفتم این [[فرزند]] کسی است که [[علم الکتاب]] نزد اوست، فرمود: این [[آیه]] درباره [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است<ref>ینابیع المودة لذوی القربی- ج۱-، ص ۳۰۵ الباب الثلاثون فی تفسیر قوله تعالی: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}؛ «بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>.
 
[[آیه کریمه]] {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کافران می‌‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>. از این [[آیه]] به خوبی روشن می‌‌شود کسی وجود دارد که تمام [[علم کتاب]] نزد او است زیرا "[[علم کتاب]]" به صورت مطلق آمده است و شامل تمام [[علوم]] مربوط به [[کتاب الهی]] می‌‌شود<ref>ر.ک: پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۴.</ref>. در [[آیه]] دیگر آمده: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌‌آورم» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> بین "[[علم کتاب]]" و "[[علم من الکتاب]]" فرق است و در [[روایات]] به این تفاوت تنبیه داده شده است<ref>ر.ک: کافی ج۱، ص ۲۵۷.</ref>. [[قرطبی]] در [[تفسیر]] این [[آیه]] به [[نقل]] از [[عبدالله بن عطاء]] می‌‌نویسد: [[خدمت]] [[امام باقر]] عرضه داشتم برخی می‌‌پندارند {{متن قرآن|الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ}} [[عبدالله بن سلام]] است. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: مصداق [[آیه]] [[علی بن ابی طالب]] است. این سخن را [[محمد بن حنفیه]] نیز گفته است<ref>الجامع الأحکام القرآن ج۹، ص ۳۳۶.</ref>. و نیز [[قندوزی حنفی]] از [[ثعلبی]] و [[ابن مغازلی]] از [[عبدالله بن عطا]] [[نقل]] می‌‌کند: با [[امام محمد باقر]]{{ع}} در [[مسجد]] بودم [[فرزند]] [[عبدالله بن سلام]] را دیدم، گفتم این [[فرزند]] کسی است که [[علم الکتاب]] نزد اوست، فرمود: این [[آیه]] درباره [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است<ref>ینابیع المودة لذوی القربی- ج۱-، ص ۳۰۵ الباب الثلاثون فی تفسیر قوله تعالی: {{متن قرآن|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}؛ «بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>.


[[حاکم حسکانی]] و [[قندوزی]] در [[روایات]] دیگری از [[عطیه عوفی]] از [[ابوسعید خدری]] [[نقل]] می‌‌کنند که از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> سؤال کرد، فرمود: او [[وزیر]] برادرم [[سلیمان بن داود]] بود سپس از [[آیه]] {{متن قرآن قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> پرسید، فرمود: {{متن حدیث|ذَاكَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ}}<ref>ینابیع الموده، ج۱، ص ۱۰۳. و نیز ر.ک: شواهد التنزیل ج۱، ص ۴۰۰ و الأمالی (للصدوق)، ص ۵۴۶.</ref>. و نیز [[قندوزی]] در [[روایت]] دیگری از [[ابن عباس]] [[نقل]] می‌‌کند: {{متن حدیث|{{متن قرآن|وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> إنّمَا هُوَ عَلِيٌّ لَقَدْ كَانَ عَالِماً بِالتَّفْسِيرِ وَ التَّأْوِيلِ وَ النَّاسِخِ وَ الْمَنْسُوخِ}}<ref>ینابیع الموده، ج۱، صفحه ۱۰۴. و نیز ر.ک: الکافی ج۱، ص ۲۲۸ {{عربی| بَابُ أَنَّهُ لَمْ يَجْمَعِ الْقُرْآنَ كُلَّهُ إِلَّا الْأَئِمَّةُ{{عم}} وَ أَنَّهُمْ يَعْلَمُونَ عِلْمَهُ كُلَّهُ}}</ref>. کسی که [[علم کتاب]] نزد او است فقط [[علی]]{{ع}} است او [[عالم به ]] [[تفسیر قرآن]] و [[تأویل]] آن و [[ناسخ و منسوخ]] آن است. {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>. در [[تفسیر]] [[آیه کریمه]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده: {{متن حدیث|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ{{عم}}}}<ref>کافی، ج۱، ص ۲۱۳.</ref>. در [[حدیث]] دیگری از همان [[امام]] آمده است که فرمود: {{متن حدیث|نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَه}}<ref>کافی، ج۱، ص ۲۱۳.</ref>. و نیز در [[حدیث]] دیگری می‌‌خوانیم: [[رسول خدا]]{{صل}} [[برترین]] [[راسخان در علم]] بود؛ [[خداوند عزوجل]] تمام آن چه را بر او نازل کرد از تنزیل و [[تأویل]] به او [[تعلیم]] داد و ممکن نیست [[خداوند]] چیزی بر او نازل کند و [[تأویل]] و تفسیرش را به او نیازموزد در حالی که [[اوصیاء]] [[پیامبر]]{{صل}} بعد از او تمام آن را بدانند<ref>  کافی، ج۱، ص ۲۱۳ و در این زمینه احادیث متعدد دیگری وجود دارد که همین معنی و مفهوم را تأیید می‌‌کند.</ref>.
[[حاکم حسکانی]] و [[قندوزی]] در [[روایات]] دیگری از [[عطیه عوفی]] از [[ابوسعید خدری]] [[نقل]] می‌‌کنند که از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> سؤال کرد، فرمود: او [[وزیر]] برادرم [[سلیمان بن داود]] بود سپس از [[آیه]] {{متن قرآن قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> پرسید، فرمود: {{متن حدیث|ذَاكَ أَخِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ}}<ref>ینابیع الموده، ج۱، ص ۱۰۳. و نیز ر.ک: شواهد التنزیل ج۱، ص ۴۰۰ و الأمالی (للصدوق)، ص ۵۴۶.</ref>. و نیز [[قندوزی]] در [[روایت]] دیگری از [[ابن عباس]] [[نقل]] می‌‌کند: {{متن حدیث|{{متن قرآن|وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> إنّمَا هُوَ عَلِيٌّ لَقَدْ كَانَ عَالِماً بِالتَّفْسِيرِ وَ التَّأْوِيلِ وَ النَّاسِخِ وَ الْمَنْسُوخِ}}<ref>ینابیع الموده، ج۱، صفحه ۱۰۴. و نیز ر.ک: الکافی ج۱، ص ۲۲۸ {{عربی| بَابُ أَنَّهُ لَمْ يَجْمَعِ الْقُرْآنَ كُلَّهُ إِلَّا الْأَئِمَّةُ{{عم}} وَ أَنَّهُمْ يَعْلَمُونَ عِلْمَهُ كُلَّهُ}}</ref>. کسی که [[علم کتاب]] نزد او است فقط [[علی]]{{ع}} است او [[عالم به ]] [[تفسیر قرآن]] و [[تأویل]] آن و [[ناسخ و منسوخ]] آن است. {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}}<ref>سوره آل عمران، آیه ۷.</ref>. در [[تفسیر]] [[آیه کریمه]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده: {{متن حدیث|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ{{عم}}}}<ref>کافی، ج۱، ص ۲۱۳.</ref>. در [[حدیث]] دیگری از همان [[امام]] آمده است که فرمود: {{متن حدیث|نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَه}}<ref>کافی، ج۱، ص ۲۱۳.</ref>. و نیز در [[حدیث]] دیگری می‌‌خوانیم: [[رسول خدا]]{{صل}} [[برترین]] [[راسخان در علم]] بود؛ [[خداوند عزوجل]] تمام آن چه را بر او نازل کرد از تنزیل و [[تأویل]] به او [[تعلیم]] داد و ممکن نیست [[خداوند]] چیزی بر او نازل کند و [[تأویل]] و تفسیرش را به او نیازموزد در حالی که [[اوصیاء]] [[پیامبر]]{{صل}} بعد از او تمام آن را بدانند<ref>  کافی، ج۱، ص ۲۱۳ و در این زمینه احادیث متعدد دیگری وجود دارد که همین معنی و مفهوم را تأیید می‌‌کند.</ref>.
خط ۳۰۶: خط ۳۲۵:
| پاسخ‌دهنده = سیده رابیل
| پاسخ‌دهنده = سیده رابیل
| پاسخ = خانم [[سیده رابیل]] در مقاله ''«[[جستاری در مسئله علم غیب (مقاله)|جستاری در مسئله علم غیب]]»'' این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = خانم [[سیده رابیل]] در مقاله ''«[[جستاری در مسئله علم غیب (مقاله)|جستاری در مسئله علم غیب]]»'' این‌باره گفته‌ است:
::::::«"آگاهی انسان از غیب" که - پس از عقل و حس - باید آن را "معرفت سوم" نامید، بدون منشأ و علت نیست. حال سؤال این است که انسان از کدام طریق عالم به امور  غیبی می‌شود؟ طرق موجود و متصور را می‌توان اینگونه تقسیم بندی کرد:
 
«"آگاهی انسان از غیب" که - پس از عقل و حس - باید آن را "معرفت سوم" نامید، بدون منشأ و علت نیست. حال سؤال این است که انسان از کدام طریق عالم به امور  غیبی می‌شود؟ طرق موجود و متصور را می‌توان اینگونه تقسیم بندی کرد:
:::::#'''[[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|آگاهی از طریق وحی]]''': پیامبران بزرگ الهی کسانی هستند که از طریق وحی از امور غیبی خبردار می‌شوند. تمام خبرهای غیبی قرآن کریم اعم از حوادث گذشته و آینده و نیز ویژگی‌ها و احوال معاد و ... همگی از این دسته هستند که [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، از طریق وحی از آن مطلع شد آیه پیش گفته نمونه خوبی از این قسم است:‌ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ]]}}<ref>«آن از اخبار غیبی بود که به تو وحی کردیم و تو نزد آنها نبودی» سوره آل عمران آیه ۴۴.</ref>.
:::::#'''[[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|آگاهی از طریق وحی]]''': پیامبران بزرگ الهی کسانی هستند که از طریق وحی از امور غیبی خبردار می‌شوند. تمام خبرهای غیبی قرآن کریم اعم از حوادث گذشته و آینده و نیز ویژگی‌ها و احوال معاد و ... همگی از این دسته هستند که [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، از طریق وحی از آن مطلع شد آیه پیش گفته نمونه خوبی از این قسم است:‌ {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ]]}}<ref>«آن از اخبار غیبی بود که به تو وحی کردیم و تو نزد آنها نبودی» سوره آل عمران آیه ۴۴.</ref>.
:::::#'''[[رابطه تحدیث یا ارتباط با فرشتگان با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|از طریق فرشته]]''': گاهی فرشته‌ای از فرشتگان خدا به صورت انسان متمثل شده و اخباری را در اختیار برخی از انسان‌ها قرار می‌دهند. این قسم از خبرها اختصاص به [[انبیاء]] ندارد و نمونه برجسته آن،‌ تمثل فرشته الهی برای حضرت مریم بود. همچنین خبردار شدن [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از باردار شدن همسرش و نیز خبردار شدن از نابودی قوم لوط و اینکه همسر لوط از جمله نابودشدگان است،‌ از طریق فرشته در اختیار آن حضرت قرار گرفت.
:::::#'''[[رابطه تحدیث یا ارتباط با فرشتگان با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|از طریق فرشته]]''': گاهی فرشته‌ای از فرشتگان خدا به صورت انسان متمثل شده و اخباری را در اختیار برخی از انسان‌ها قرار می‌دهند. این قسم از خبرها اختصاص به [[انبیاء]] ندارد و نمونه برجسته آن،‌ تمثل فرشته الهی برای حضرت مریم بود. همچنین خبردار شدن [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از باردار شدن همسرش و نیز خبردار شدن از نابودی قوم لوط و اینکه همسر لوط از جمله نابودشدگان است،‌ از طریق فرشته در اختیار آن حضرت قرار گرفت.
خط ۳۱۸: خط ۳۳۸:
| پاسخ‌دهنده = زهرةالسادات میرترابی حسینی
| پاسخ‌دهنده = زهرةالسادات میرترابی حسینی
| پاسخ = خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«راه‌های شناخت به تَبَع ابزارهای آن، مختلف است ولی در واقع همۀ آنها، مکمّل و مؤید یکدیگرند. در اینجا به هر یک از راه‌های شناخت اشاره‌ای داریم:
 
::::::۱ . '''راه حس:''' از حس به عنوان "راه عمومی حصول علم" یاد می‌شود. این که جهان حس و تجربۀ حسی، یکی از طرق و منابع شناخت است، مورد اتفاق همگان می‌باشد هر چند در تعیین محدودۀ آن، افراط و تفریط‌هایی وجود دارد<ref>مرتضی مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم پیشین، مقالۀ چهارم تحت عنوان، ارزش معلومات.</ref>، مثلاً مادیّون، شناخت را به شناخت حسّی منحصر دانسته و آنچه قابل حس نباشد را، موهوم و خرافی می‌پندارند! انحصار راه‌ها و ابزار علم به حواس، انحصار معلومات به محسوسات را در پی داشته و دائرۀ شناخت انسان را بی ضیق و حدود می‌گرداند. قرآن کریم این محدودیت را به طرز زیبایی به تصویر کشیده است: {{متن قرآن| فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى}} <ref> پس، از آن کس که از یاد ما دل گردانده و جز زندگی این جهان را نخواسته است روی بگردان. این، نهایت دانش آنهاست؛ بی‌گمان پروردگار تو بهتر می‌داند چه کسی از راه وی گمراه شده و چه کسی رهیافته است؛ سوره نجم، آیه: ۲۹ - ۳۰.</ref>. علیرغم آنچه راجع به خطاپذیری و عدم استقلال و... شناخت حسی گفته شد، نباید از نقش مهمّ حواس در شناخت غافل ماند. جملۀ {{عربی|"مَن فَقَد حسّاً فَقَد عِلماً"}} حاکی از میزان اهمیّت و نقش بسزای حواس در حصول علم برای انسان است.
«راه‌های شناخت به تَبَع ابزارهای آن، مختلف است ولی در واقع همۀ آنها، مکمّل و مؤید یکدیگرند. در اینجا به هر یک از راه‌های شناخت اشاره‌ای داریم:
 
۱ . '''راه حس:''' از حس به عنوان "راه عمومی حصول علم" یاد می‌شود. این که جهان حس و تجربۀ حسی، یکی از طرق و منابع شناخت است، مورد اتفاق همگان می‌باشد هر چند در تعیین محدودۀ آن، افراط و تفریط‌هایی وجود دارد<ref>مرتضی مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم پیشین، مقالۀ چهارم تحت عنوان، ارزش معلومات.</ref>، مثلاً مادیّون، شناخت را به شناخت حسّی منحصر دانسته و آنچه قابل حس نباشد را، موهوم و خرافی می‌پندارند! انحصار راه‌ها و ابزار علم به حواس، انحصار معلومات به محسوسات را در پی داشته و دائرۀ شناخت انسان را بی ضیق و حدود می‌گرداند. قرآن کریم این محدودیت را به طرز زیبایی به تصویر کشیده است: {{متن قرآن| فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى}} <ref> پس، از آن کس که از یاد ما دل گردانده و جز زندگی این جهان را نخواسته است روی بگردان. این، نهایت دانش آنهاست؛ بی‌گمان پروردگار تو بهتر می‌داند چه کسی از راه وی گمراه شده و چه کسی رهیافته است؛ سوره نجم، آیه: ۲۹ - ۳۰.</ref>. علیرغم آنچه راجع به خطاپذیری و عدم استقلال و... شناخت حسی گفته شد، نباید از نقش مهمّ حواس در شناخت غافل ماند. جملۀ {{عربی|"مَن فَقَد حسّاً فَقَد عِلماً"}} حاکی از میزان اهمیّت و نقش بسزای حواس در حصول علم برای انسان است.


  ۲ . '''راه عقل:''' طریق عقل مانند راه قلب، از راه‌های درونی شناخت محسوب شده و برخلاف شناخت حسی، می‌تواند انسان را به شناخت یقینی برساند. در این راه، میزانی به نام "منطق" وجود دارد که عهده‌دار دو کار عمده است:(الف) در بخش صورت، عهده‌دار بیان صور استدلال "یعنی نحوۀ چینش و ترتیب مقدمات" برای حصول به نتیجۀ یقینی است.(ب) در بخش مواد مقدّمات، مرز بین مواد یقینی را با مواد ظنّی و دیگر موادی که در صورت‌های مختلف قیاس ظاهر می‌شوند، مشخص می‌سازد. اگر در هر یک از موارد بالا خللی ایجاد شود، ادراکی عقلی دچار خطا خواهد شد. لذا کسی که از راه عقل برای رسیدن به واقع، استفاده می‌نماید در صورتی به واقعیت خواهد رسید که ضوابط راه را رعایت کند و تا آنجا که می‌تواند، راه را درست طی نماید. شاید به همین دلیل، راه عقل را، راه خواص نامیده‌اند. پر واضح است که در فهم قواعد عقلی، تنها [[معصومین]]{{عم}} مصون از خطاینند ولی دیگران در پیمودن راه عقل، چه بسا مرتکب اشتباه می‌شوند.
  ۲ . '''راه عقل:''' طریق عقل مانند راه قلب، از راه‌های درونی شناخت محسوب شده و برخلاف شناخت حسی، می‌تواند انسان را به شناخت یقینی برساند. در این راه، میزانی به نام "منطق" وجود دارد که عهده‌دار دو کار عمده است:(الف) در بخش صورت، عهده‌دار بیان صور استدلال "یعنی نحوۀ چینش و ترتیب مقدمات" برای حصول به نتیجۀ یقینی است.(ب) در بخش مواد مقدّمات، مرز بین مواد یقینی را با مواد ظنّی و دیگر موادی که در صورت‌های مختلف قیاس ظاهر می‌شوند، مشخص می‌سازد. اگر در هر یک از موارد بالا خللی ایجاد شود، ادراکی عقلی دچار خطا خواهد شد. لذا کسی که از راه عقل برای رسیدن به واقع، استفاده می‌نماید در صورتی به واقعیت خواهد رسید که ضوابط راه را رعایت کند و تا آنجا که می‌تواند، راه را درست طی نماید. شاید به همین دلیل، راه عقل را، راه خواص نامیده‌اند. پر واضح است که در فهم قواعد عقلی، تنها [[معصومین]]{{عم}} مصون از خطاینند ولی دیگران در پیمودن راه عقل، چه بسا مرتکب اشتباه می‌شوند.


۳ . '''راه قلب:''' قلب مانند عقل، مجرده را ادراک می‌کند با این تفاوت که، آنچه را عقل از دور به صورت مفهومِ کلی ادراک می‌کند قلب، از نزدیک به عنوان موجود شخصی خارجی که دارای سعۀ وجودی است، مشاهده می‌نماید. از این رو عقل به دلیل انحصار در حصار درک مفهومی، از ادراک بسیاری از حقایق عاجز است ولی قلب با ادراک شهودی، بر بسیاری از اسرار کلی و حتّی جزئی عالم، آگاه می‌گردد. حقّ این است که تفاوت میان قلب و دیگر قوای ادراکی، تنها در شدت و ضعف حضور، و نیز در سعه و ضیق معلوم بالذات است. اسباب معارف قلبی، عبارتند از:
۳ . '''راه قلب:''' قلب مانند عقل، مجرده را ادراک می‌کند با این تفاوت که، آنچه را عقل از دور به صورت مفهومِ کلی ادراک می‌کند قلب، از نزدیک به عنوان موجود شخصی خارجی که دارای سعۀ وجودی است، مشاهده می‌نماید. از این رو عقل به دلیل انحصار در حصار درک مفهومی، از ادراک بسیاری از حقایق عاجز است ولی قلب با ادراک شهودی، بر بسیاری از اسرار کلی و حتّی جزئی عالم، آگاه می‌گردد. حقّ این است که تفاوت میان قلب و دیگر قوای ادراکی، تنها در شدت و ضعف حضور، و نیز در سعه و ضیق معلوم بالذات است. اسباب معارف قلبی، عبارتند از:
::::::'''[[وحی]]:''' راه درونی انبیاء و راه بیرونی مردم عادی برای شناخت حقیقت است. در جهان بینی الهی [[وحی]]، خورشید عالم‌تابی است که با قلمرو وسیع و گستردۀ خود، هدایت انسان در سیر تکامل و نیل به سعادت واقعی را بر عهده دارد. [[شیخ مفید]] در این باره می‌گوید: "معنای اصل [[وحی]]، کلام خفی است ولی به هر چیزی که مقصود از آن، فهماندن مطلبی به دیگران به‌طور پنهانی باشد، "[[وحی]]" اطلاق شده است و اگر آن را به خداوند نسبت دهیم، به معنیِ پیام‌هایی است که مخصوص انبیاء و رسولان است"<ref>شیخ مفید، تصحیحُ اعتقادات الإمامیه با تحقیق حسین درگاهی، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، ص ۱۲۰؛ عباس قمی، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار ج ۲، ص ۶۳۸.</ref>.
 
'''[[وحی]]:''' راه درونی انبیاء و راه بیرونی مردم عادی برای شناخت حقیقت است. در جهان بینی الهی [[وحی]]، خورشید عالم‌تابی است که با قلمرو وسیع و گستردۀ خود، هدایت انسان در سیر تکامل و نیل به سعادت واقعی را بر عهده دارد. [[شیخ مفید]] در این باره می‌گوید: "معنای اصل [[وحی]]، کلام خفی است ولی به هر چیزی که مقصود از آن، فهماندن مطلبی به دیگران به‌طور پنهانی باشد، "[[وحی]]" اطلاق شده است و اگر آن را به خداوند نسبت دهیم، به معنیِ پیام‌هایی است که مخصوص انبیاء و رسولان است"<ref>شیخ مفید، تصحیحُ اعتقادات الإمامیه با تحقیق حسین درگاهی، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، ص ۱۲۰؛ عباس قمی، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار ج ۲، ص ۶۳۸.</ref>.


'''[[الهام]]:''' در لغت به معنی "در دل افکندن" است<ref>مفردات راغب، مادۀ لَهَم، ص۷۴۸.</ref>. جرجانی آن را به "چیزی که در دل به طریق فیض اِلقا شود" تعریف کرده است. او می‌نویسد: "گفته شده، آنچه از علم در دل افتد و آدمی را به عمل خواند، بی‌آنکه به آیه‌ای استدلال کند و به دلیلی نظر نماید، الهام است" (جرجانی، التعریفات، ص ۲۵.</ref>. [[الهام]] بر دو قسم است: خاص و عام، [[الهام]] خاص، مخصوص اولیاء و اوصیاء است و [[الهام]] عام، خود بر دو قسم است: [[الهام]] حقیقی که در پی تخلیۀ نفس از صفات رذیله و تحلیۀ آن به صفات حمیده حاصل می‌شود و [[الهام]] مجازی که به سبب سحر، کهانت، شعبده و اَمثال آنها، برای افراد بوجود می‌آید.
'''[[الهام]]:''' در لغت به معنی "در دل افکندن" است<ref>مفردات راغب، مادۀ لَهَم، ص۷۴۸.</ref>. جرجانی آن را به "چیزی که در دل به طریق فیض اِلقا شود" تعریف کرده است. او می‌نویسد: "گفته شده، آنچه از علم در دل افتد و آدمی را به عمل خواند، بی‌آنکه به آیه‌ای استدلال کند و به دلیلی نظر نماید، الهام است" (جرجانی، التعریفات، ص ۲۵.</ref>. [[الهام]] بر دو قسم است: خاص و عام، [[الهام]] خاص، مخصوص اولیاء و اوصیاء است و [[الهام]] عام، خود بر دو قسم است: [[الهام]] حقیقی که در پی تخلیۀ نفس از صفات رذیله و تحلیۀ آن به صفات حمیده حاصل می‌شود و [[الهام]] مجازی که به سبب سحر، کهانت، شعبده و اَمثال آنها، برای افراد بوجود می‌آید.
خط ۳۳۵: خط ۳۵۸:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=7670&t=qa وبگاه مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=7670&t=qa وبگاه مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«علوم [[امام]] از منابع گوناگونی سرچشمه می‌گیرد که عبارتند از:
 
::::::۱. [[ رابطه قرآن با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|قرآن]]: آگاهی کامل [[امامان]]{{عم}} از کتاب خدا و قرآن مجید به گونه‌ای است که تفسیر، تأویل، ظاهر، باطن و محکم و متشابه آن را به خوبی می‌دانند.
«علوم [[امام]] از منابع گوناگونی سرچشمه می‌گیرد که عبارتند از:
 
۱. [[ رابطه قرآن با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|قرآن]]: آگاهی کامل [[امامان]]{{عم}} از کتاب خدا و قرآن مجید به گونه‌ای است که تفسیر، تأویل، ظاهر، باطن و محکم و متشابه آن را به خوبی می‌دانند.


قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref> و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>؛ از این آیه به خوبی روشن می‌شود کسی وجود دارد که تمام علم کتاب نزد اوست، زیرا علم‌الکتاب بدون قید و مطلق آمده است و شامل تمام علوم مربوط به کتاب الهی می‌شود، برخلاف آن چه در آیه ۴۰ سوره نمل آمده: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ]]}}<ref>  آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم؛ سوره نمل ، آیه ۴۰.</ref> آن کسی که دانشی از کتاب آسمانی و بخشی از علم کتاب نزد او بود، گفت: من تخت ملکه سبا را پیش از آن که چشم بر هم زنی، نزد تو خواهم آورد.
قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref> و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس؛ سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>؛ از این آیه به خوبی روشن می‌شود کسی وجود دارد که تمام علم کتاب نزد اوست، زیرا علم‌الکتاب بدون قید و مطلق آمده است و شامل تمام علوم مربوط به کتاب الهی می‌شود، برخلاف آن چه در آیه ۴۰ سوره نمل آمده: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ]]}}<ref>  آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم؛ سوره نمل ، آیه ۴۰.</ref> آن کسی که دانشی از کتاب آسمانی و بخشی از علم کتاب نزد او بود، گفت: من تخت ملکه سبا را پیش از آن که چشم بر هم زنی، نزد تو خواهم آورد.
خط ۳۶۹: خط ۳۹۴:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.matquran.com/fa/Question/View/64702/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-- وبگاه مركز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.matquran.com/fa/Question/View/64702/%D9%85%D8%AD%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-- وبگاه مركز آموزش تخصصی تفسیر و علوم قرآن]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«[[پیامبران]] الهی و از آن جمله، [[پیامبر عظیم الشأن]] اسلام دانش غیبی خود را از ناحیه خداوند و به تعلیم الهی و از طرق مختلف دریافت می‌نمایند. بنابراین، [[علم غیب]] [[پیامبر]] منحصر به آنچه در قرآن آمده نیست، همان‌طور که تنها از طریق فرشته [[وحی]] نمی‌باشد، بلکه از راههای گوناگونی به دست می‌آید که به برخی اشارت می‌رود:
 
::::::۱ . '''فرشته [[وحی]]''' قرآن کریم می‌فرماید: {{متن قرآن| وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ}} <ref>  و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی، به زبان عربی روشن؛ سوره شعراء، آیه ۱۹۲ – ۱۹۵ .</ref>.
«[[پیامبران]] الهی و از آن جمله، [[پیامبر عظیم الشأن]] اسلام دانش غیبی خود را از ناحیه خداوند و به تعلیم الهی و از طرق مختلف دریافت می‌نمایند. بنابراین، [[علم غیب]] [[پیامبر]] منحصر به آنچه در قرآن آمده نیست، همان‌طور که تنها از طریق فرشته [[وحی]] نمی‌باشد، بلکه از راههای گوناگونی به دست می‌آید که به برخی اشارت می‌رود:
 
۱ . '''فرشته [[وحی]]''' قرآن کریم می‌فرماید: {{متن قرآن| وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ}} <ref>  و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی، به زبان عربی روشن؛ سوره شعراء، آیه ۱۹۲ – ۱۹۵ .</ref>.


۲ . '''ارتباط روحی و معنوی با [[عالم غیب]]''' راه دیگر علوم [[پیامبران]]، ارتباط روحی و معنوی با [[عالم غیب]] است. خداوند چشم حقیقت‌بین آنان را چنان گشوده است که حجاب‌های [[عالم غیب]] را شکافته، به ماوراء آن راه پیدا کرده، و به حقایق زیادی دست یافتنه‌اند؛ چنان که خداوند سبحان درباره [[حضرت ابراهیم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷۵ سوره انعام علم غیب ابراهیم پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ]]}} <ref>  و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و چنین می‌کنیم تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه: ۷۵.</ref>
۲ . '''ارتباط روحی و معنوی با [[عالم غیب]]''' راه دیگر علوم [[پیامبران]]، ارتباط روحی و معنوی با [[عالم غیب]] است. خداوند چشم حقیقت‌بین آنان را چنان گشوده است که حجاب‌های [[عالم غیب]] را شکافته، به ماوراء آن راه پیدا کرده، و به حقایق زیادی دست یافتنه‌اند؛ چنان که خداوند سبحان درباره [[حضرت ابراهیم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۷۵ سوره انعام علم غیب ابراهیم پیامبر را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ]]}} <ref>  و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و چنین می‌کنیم تا از باورداران گردد؛ سوره انعام، آیه: ۷۵.</ref>
خط ۳۸۲: خط ۴۰۹:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.welayatnet.com/fa/news/52755 وبگاه مركز رهروان ولایت]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.welayatnet.com/fa/news/52755 وبگاه مركز رهروان ولایت]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«از جمله این منابع می‌توان به این موارد در کلمات [[امام صادق]]{{ع}} اشاره کرد:
 
::::::#[[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|مصحف فاطمه]]{{س}} که بنا به گزارش [[امام صادق]]{{ع}} حجمی به اندازه سه برابر قرآن دارد و مطالب آن کاملاً با مطالب قرآن غیر مشترک است.  
«از جمله این منابع می‌توان به این موارد در کلمات [[امام صادق]]{{ع}} اشاره کرد:
 
#[[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|مصحف فاطمه]]{{س}} که بنا به گزارش [[امام صادق]]{{ع}} حجمی به اندازه سه برابر قرآن دارد و مطالب آن کاملاً با مطالب قرآن غیر مشترک است.  
::::::#[[جامعه]]، تعریفی که [[امام ششم]] شیعیان از این منبع علمی ارائه داده اند چنین است: صحیفه‌ای است که هفتاد ذراع به اندازه ذراع [[رسول خدا]]{{صل}}، طول دارد و در آن همه چیز از حلال و حرام و تمام آنچه بشر به آن نیاز دارد، موجود است. این صحیفه به املای [[پیامبر]]{{صل}} و کتابت [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} می‌باشد.  
::::::#[[جامعه]]، تعریفی که [[امام ششم]] شیعیان از این منبع علمی ارائه داده اند چنین است: صحیفه‌ای است که هفتاد ذراع به اندازه ذراع [[رسول خدا]]{{صل}}، طول دارد و در آن همه چیز از حلال و حرام و تمام آنچه بشر به آن نیاز دارد، موجود است. این صحیفه به املای [[پیامبر]]{{صل}} و کتابت [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} می‌باشد.  
::::::#[[جفر]] ابیض، این منبع شامل کتب آسمانی انبیای گذشته مانند [[زبور]] [[داود]]، [[تورات]] [[موسی]]، [[انجیل]] [[عیسی]] و [[صحف ابراهیم]]{{عم}} می‌باشد.  
::::::#[[جفر]] ابیض، این منبع شامل کتب آسمانی انبیای گذشته مانند [[زبور]] [[داود]]، [[تورات]] [[موسی]]، [[انجیل]] [[عیسی]] و [[صحف ابراهیم]]{{عم}} می‌باشد.  
خط ۳۹۳: خط ۴۲۲:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = '''[http://www.maaref.porsemani.ir/node/3713 پژوهشگران وبگاه پرسمان]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''[http://www.maaref.porsemani.ir/node/3713 پژوهشگران وبگاه پرسمان]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«پیامبران و امامان دانش‌های غیبی خود را از راه‌هایی گوناگون به دست می‌آورند که در این جا به مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم:
 
«پیامبران و امامان دانش‌های غیبی خود را از راه‌هایی گوناگون به دست می‌آورند که در این جا به مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم:
:::::#[[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|وحی و الهام]]: وحی آسمانی که خود پدیده‌ای غیبی و فراتر از تجربه عادی است دریچه‌های جهان غیب را به روی پیامبران الهی می‌گشاید و آنان را با حقایقی آشنا می‌سازد که ابزار ادارکی انسان، به خودی خود، توان دستیابی به آنها را ندارد. چنانکه پیش تر گذشت، [[انبیا]] نه تنها در امور مربوط به شریعت، بلکه در قلمرو موضوعات فردی و اجتماعی نیز از این سرچشمه دانش بهره می‌برند و ارتباط خود را با جهان دیگر بیشتر آشکار می‌سازند. برای نمونه، در جنگ تبوک، گم شدن شتر پیامبر بهانه‌ای به دست منافقان داد تا علم غیب آن حضرت را به زیر سؤال برند. در این هنگام فرشته الهی فرود آمد و با رازگشایی از محل استقرار شتر، به طعنه‌های دشمنان پایان داد. از سوی دیگر، هر چند با رحلت [[پیامبر خااتم|پیامبراکرم]]{{صل}} باب وحی بسته شد، راه الهام برای اولیای الهی، همچنان باز است: همواره خدا را که بخشش‌های او بی شمار است و نعمت‌هایش بسیار- در پاره‌ای از روزگار پس از پاره‌ای دیگر و در زمانی میان آمدن دو پیامبر، بندگانی است از راه اندیشه با آنان در راز است و از طریق خرد دمساز. چگونگی بهره مندی امامان معصوم{{عم}} از این خزانه غیبی، تفاوتی چندانی با بهره مندی پیامبران{{عم}} از آن ندارد، چنانکه [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید:  تو می‌شنوی آنچه را من می‌شنوم و می‌بینی آنچه را من می‌بینم، جز اینکه تو پیامبر نیستی. براین اساس، [[امام علی]]{{ع}} در برخی روایات، خود را مانند ذوالقرنین می‌داند که هر چند پیامبر نبود، خداوند با او رازگویی می‌کرد. همچنین آن حضرت در جایی دیگر، با اشاره به [[رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|لوح محفوظ الهی]]، می‌فرماید: خداوند از راه الهام مرا از آنچه در لوح محفوظ است، آگاه ساخته است. امامان معصوم{{عم}} در روایاتی فراوان، مُحدث خوانده شده‌اند؛ چنانکه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: من و جانشینانم ... محدث هستیم. بنابر برخی از این احادیث، محدث کسی است که صدای فرشته را می‌شنود، هر چند او را نمی‌بیند. تعبیری دیگر که در این باره به کار رفته، برقراری ارتباط با روح الهی (برخی از روایات، روح را موجودی دانسته‌اند که برتر از جبرئیل و میکائیل است؛ چنانکه [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: کسی که روح الهی را درمی‌یابد... از رویدادهای گذشته آینده و ... آنچه را در دل مردمان و زمین و آسمان است، آگاه می‌گردد.
:::::#[[رابطه وحی یا الهام با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|وحی و الهام]]: وحی آسمانی که خود پدیده‌ای غیبی و فراتر از تجربه عادی است دریچه‌های جهان غیب را به روی پیامبران الهی می‌گشاید و آنان را با حقایقی آشنا می‌سازد که ابزار ادارکی انسان، به خودی خود، توان دستیابی به آنها را ندارد. چنانکه پیش تر گذشت، [[انبیا]] نه تنها در امور مربوط به شریعت، بلکه در قلمرو موضوعات فردی و اجتماعی نیز از این سرچشمه دانش بهره می‌برند و ارتباط خود را با جهان دیگر بیشتر آشکار می‌سازند. برای نمونه، در جنگ تبوک، گم شدن شتر پیامبر بهانه‌ای به دست منافقان داد تا علم غیب آن حضرت را به زیر سؤال برند. در این هنگام فرشته الهی فرود آمد و با رازگشایی از محل استقرار شتر، به طعنه‌های دشمنان پایان داد. از سوی دیگر، هر چند با رحلت [[پیامبر خااتم|پیامبراکرم]]{{صل}} باب وحی بسته شد، راه الهام برای اولیای الهی، همچنان باز است: همواره خدا را که بخشش‌های او بی شمار است و نعمت‌هایش بسیار- در پاره‌ای از روزگار پس از پاره‌ای دیگر و در زمانی میان آمدن دو پیامبر، بندگانی است از راه اندیشه با آنان در راز است و از طریق خرد دمساز. چگونگی بهره مندی امامان معصوم{{عم}} از این خزانه غیبی، تفاوتی چندانی با بهره مندی پیامبران{{عم}} از آن ندارد، چنانکه [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} خطاب به [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید:  تو می‌شنوی آنچه را من می‌شنوم و می‌بینی آنچه را من می‌بینم، جز اینکه تو پیامبر نیستی. براین اساس، [[امام علی]]{{ع}} در برخی روایات، خود را مانند ذوالقرنین می‌داند که هر چند پیامبر نبود، خداوند با او رازگویی می‌کرد. همچنین آن حضرت در جایی دیگر، با اشاره به [[رابطه لوح یا لوح محفوظ با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|لوح محفوظ الهی]]، می‌فرماید: خداوند از راه الهام مرا از آنچه در لوح محفوظ است، آگاه ساخته است. امامان معصوم{{عم}} در روایاتی فراوان، مُحدث خوانده شده‌اند؛ چنانکه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: من و جانشینانم ... محدث هستیم. بنابر برخی از این احادیث، محدث کسی است که صدای فرشته را می‌شنود، هر چند او را نمی‌بیند. تعبیری دیگر که در این باره به کار رفته، برقراری ارتباط با روح الهی (برخی از روایات، روح را موجودی دانسته‌اند که برتر از جبرئیل و میکائیل است؛ چنانکه [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: کسی که روح الهی را درمی‌یابد... از رویدادهای گذشته آینده و ... آنچه را در دل مردمان و زمین و آسمان است، آگاه می‌گردد.
:::::#[[رابطه رؤیای صادق با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|رؤیای صادق]]: پیامبران و [[امامان]]{{عم}} نه تنها در بیداری که در خواب نیز از تأیید الهی برخوردارند و از این راه، بر بسیاری از حقایق جهان دست می‌یابند چنانکه [[ابراهیم]]{{ع}} در خواب از مأموریت ذبح فرزندش آگاه شد و [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} ورود مسلمانان به مسجدالحرام و انجام اعمال عمره را در آینه رؤیا دید. از این روست که در روایاتی بسیار، رؤیای صادق، شاخه از نبوت به شمار آمده است و اندیشه مندان مسلمان آن را گونه‌ای وحی و الهام دانسته‌اند. [[امامان معصوم]]{{عم}} نیز بر بسیاری از امور غیبی از این راه آگاه می‌شدند و در حقانیت آن، تردیدی به خود راه نمی‌دادند. برای نمونه، [[امام علی]]{{ع}} در خواب از رحلت سلمان فارسی آگاهی یافت. سپس به مدائن رفت و به غسل و کفن او پرداخت.
:::::#[[رابطه رؤیای صادق با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|رؤیای صادق]]: پیامبران و [[امامان]]{{عم}} نه تنها در بیداری که در خواب نیز از تأیید الهی برخوردارند و از این راه، بر بسیاری از حقایق جهان دست می‌یابند چنانکه [[ابراهیم]]{{ع}} در خواب از مأموریت ذبح فرزندش آگاه شد و [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} ورود مسلمانان به مسجدالحرام و انجام اعمال عمره را در آینه رؤیا دید. از این روست که در روایاتی بسیار، رؤیای صادق، شاخه از نبوت به شمار آمده است و اندیشه مندان مسلمان آن را گونه‌ای وحی و الهام دانسته‌اند. [[امامان معصوم]]{{عم}} نیز بر بسیاری از امور غیبی از این راه آگاه می‌شدند و در حقانیت آن، تردیدی به خود راه نمی‌دادند. برای نمونه، [[امام علی]]{{ع}} در خواب از رحلت سلمان فارسی آگاهی یافت. سپس به مدائن رفت و به غسل و کفن او پرداخت.
خط ۴۰۴: خط ۴۳۴:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = '''پژوهشگران [[پرسمان (نشریه)|ماهنامه پرسمان]]''' در مقاله ''«[[چند پاسخ درباره چگونگی علم امام (مقاله)|چند پاسخ درباره چگونگی علم امام]]»'' در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [[پرسمان (نشریه)|ماهنامه پرسمان]]''' در مقاله ''«[[چند پاسخ درباره چگونگی علم امام (مقاله)|چند پاسخ درباره چگونگی علم امام]]»'' در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«در خصوص منابع علوم [[ائمه]] معصومین {{عم}} تقسیم بندی‌های مختلفی توسط صاحب نظران بیان شده است که سعی می‌کنیم یکی از بهترین تقسیم بندی‌های این باب را مطرح کنیم:
 
::::::'''منابع مکتوب علم امام:''' این دسته از منابع، شامل کتب آسمانی انبیای پیشین به اضافه تعدادی کتب آسمانی و مقدس دیگر است که ائمه آنها را در اختیار دارند و بخش قابل توجهی از علم ائمه {{عم}} مربوط، به این دسته است. برای اینکه ببینیم کتب آسمانی در اختیار ائمه، غیر از کتب آسمانی انبیای پیشین کدام‌ها هستند، با اشاره به این نکته که جزئیات موجود در این خصوص بی شمار و بعضا ابهام برانگیز و اسرار آمیزند به سراغ روایات موجود در این باب می‌رویم:
«در خصوص منابع علوم [[ائمه]] معصومین {{عم}} تقسیم بندی‌های مختلفی توسط صاحب نظران بیان شده است که سعی می‌کنیم یکی از بهترین تقسیم بندی‌های این باب را مطرح کنیم:
 
'''منابع مکتوب علم امام:''' این دسته از منابع، شامل کتب آسمانی انبیای پیشین به اضافه تعدادی کتب آسمانی و مقدس دیگر است که ائمه آنها را در اختیار دارند و بخش قابل توجهی از علم ائمه {{عم}} مربوط، به این دسته است. برای اینکه ببینیم کتب آسمانی در اختیار ائمه، غیر از کتب آسمانی انبیای پیشین کدام‌ها هستند، با اشاره به این نکته که جزئیات موجود در این خصوص بی شمار و بعضا ابهام برانگیز و اسرار آمیزند به سراغ روایات موجود در این باب می‌رویم:
:::::#صحیفه جامعه: که آن را صحیفه یا جامعه نیز می‌گویند به این معنا که در روایات این باب هر سه لفظ برای آن استعمال شده است. صحیفه جامعه عبارت است از توماری که هفتاد ذراع طول دارد و در بردارنده علم کلیه حلال‌ها و حرام‌هاست. این کتاب را پیامبر اکرم {{صل}} املا کرده و [[امام علی]] {{ع}} نگاشته است.
:::::#صحیفه جامعه: که آن را صحیفه یا جامعه نیز می‌گویند به این معنا که در روایات این باب هر سه لفظ برای آن استعمال شده است. صحیفه جامعه عبارت است از توماری که هفتاد ذراع طول دارد و در بردارنده علم کلیه حلال‌ها و حرام‌هاست. این کتاب را پیامبر اکرم {{صل}} املا کرده و [[امام علی]] {{ع}} نگاشته است.
:::::#[[جفر]]: که شامل جفر ابیض (جفر سفید) و جفر احمر (جفر سرخ) می‌گردد. در مورد جفر ابیض در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} چنین آمده است: همانا نزد من، جفر سفید است؛ که وقتی راوی از محتوای جفر سفید می‌پرسد، حضرت می‌فرماید: جفر سفید در بردارنده زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم، حلال و حرام و مصحف فاطمه است. در مورد جفر سرخ نیز در ادامه همین روایت آمده است که امام صادق {{ع}} فرمود: و نزد من است جفر سرخ. راوی می پرسد: چه چیزی در جفر سرخ است؟ حضرت پاسخ می‌دهد: سلاح و آن تنها برای خون گشوده می‌شود که صاحب شمشیر (امام زمان {{ع}} ) آن را برای نبرد و قتل خواهد گشود.
:::::#[[جفر]]: که شامل جفر ابیض (جفر سفید) و جفر احمر (جفر سرخ) می‌گردد. در مورد جفر ابیض در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} چنین آمده است: همانا نزد من، جفر سفید است؛ که وقتی راوی از محتوای جفر سفید می‌پرسد، حضرت می‌فرماید: جفر سفید در بردارنده زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم، حلال و حرام و مصحف فاطمه است. در مورد جفر سرخ نیز در ادامه همین روایت آمده است که امام صادق {{ع}} فرمود: و نزد من است جفر سرخ. راوی می پرسد: چه چیزی در جفر سرخ است؟ حضرت پاسخ می‌دهد: سلاح و آن تنها برای خون گشوده می‌شود که صاحب شمشیر (امام زمان {{ع}} ) آن را برای نبرد و قتل خواهد گشود.
خط ۴۲۵: خط ۴۵۷:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = پژوهشگران  ''«[http://www.anvartaha.ir/fa/Content مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
| پاسخ = پژوهشگران  ''«[http://www.anvartaha.ir/fa/Content مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«[[امام]] به آن معنایى که قرآن آن را استعمال می‌‏کند، کسی است که حجاب از پیش رویش برداشته شده و با [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|مشاهده ملکوت آسمان‌ها و زمین]] به [[ آیا علم به خطورات قلبی یا ضمائر و نهان آدمیان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|باطن امور]] آگاه است. این آگاهی همان [[علم غیب]] است که [[امام]]{{ع}} دارا می‌‎باشد؛ که در این آیات به آن اشاره شده: {{متن قرآن|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد»؛ سوره انعام، آیه ۷۵.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ}}<ref>هرگز! اگر به دانش بی‌گمان بدانید به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه ۵ و ۶.</ref>. بنابراین [[امام]]{{ع}} با [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|مشاهده ملکوت]] و با [[آیا علم به تمام حقایق قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم به حقیقت قرآن]] و [[آیا علم الکتاب علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|داشتن علم الکتاب]]، عالم به غیب است؛ البته به اذن خدا. برای [[علم غیب]] [[ائمه|ائمه معصومین]] {{عم}} چند منبع نیز ذکر شده است: اول: [[ رابطه قرآن با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|قرآن کریم]]؛ دوم: [[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|وراثت از رسول اکرم]]{{صل}}؛ سوم: [[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|مصحف امام على، الجفر و الجامعه، مصحف فاطمه و کتاب‌ای دیگری که در نزد آنان مى‏ باشد]]<ref>تفسير تطبيقى، ص ۴۳۰.</ref>»<ref>[http://www.anvartaha.ir/fa/Content/42/%D8%B7%D8%A8%D9%82%20%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D8%AA%20%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%8A%D8%A7%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%86%D9%8A%D8%B2%20%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85%20%D8%A8%D9%87%20%D8%BA%D9%8A%D8%A8%20%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF وبگاه مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها]</ref>.
 
«[[امام]] به آن معنایى که قرآن آن را استعمال می‌‏کند، کسی است که حجاب از پیش رویش برداشته شده و با [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|مشاهده ملکوت آسمان‌ها و زمین]] به [[ آیا علم به خطورات قلبی یا ضمائر و نهان آدمیان علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|باطن امور]] آگاه است. این آگاهی همان [[علم غیب]] است که [[امام]]{{ع}} دارا می‌‎باشد؛ که در این آیات به آن اشاره شده: {{متن قرآن|كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد»؛ سوره انعام، آیه ۷۵.</ref> و نیز فرموده: {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ}}<ref>هرگز! اگر به دانش بی‌گمان بدانید به راستی دوزخ را خواهید دید؛ سوره تکاثر، آیه ۵ و ۶.</ref>. بنابراین [[امام]]{{ع}} با [[آیا علم به ملکوت علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|مشاهده ملکوت]] و با [[آیا علم به تمام حقایق قرآن علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|علم به حقیقت قرآن]] و [[آیا علم الکتاب علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|داشتن علم الکتاب]]، عالم به غیب است؛ البته به اذن خدا. برای [[علم غیب]] [[ائمه|ائمه معصومین]] {{عم}} چند منبع نیز ذکر شده است: اول: [[ رابطه قرآن با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|قرآن کریم]]؛ دوم: [[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|وراثت از رسول اکرم]]{{صل}}؛ سوم: [[رابطه مصحف فاطمه یا کتاب‌هایی مثل جفر با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|مصحف امام على، الجفر و الجامعه، مصحف فاطمه و کتاب‌ای دیگری که در نزد آنان مى‏ باشد]]<ref>تفسير تطبيقى، ص ۴۳۰.</ref>»<ref>[http://www.anvartaha.ir/fa/Content/42/%D8%B7%D8%A8%D9%82%20%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D8%AA%20%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86%20%D8%A7%D9%8A%D8%A7%20%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%20%D9%86%D9%8A%D8%B2%20%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85%20%D8%A8%D9%87%20%D8%BA%D9%8A%D8%A8%20%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF وبگاه مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی انوار طاها]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۳۲: خط ۴۶۵:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«علوم ما از این طریق است که به وسیله حواس پنج‌گانه با موجودات جهان خارج ارتباط برقرار می‌سازیم و بدین وسیله‌ صورتی از موجود خارجی در ذهن ما حاصل می‌شود، که کاشف از وجود شیئی خارجی است و علم و صورت علمی‌ نامیده می‌شود، این قسم از علوم که به‌وسیله صورت‌گیری و اخذ مفهوم‌ تحصیل می‌شود علم حصولی نامیده می‌شود علوم حصولی را از طریق حواس پنج‌گانه تحصیل می‌کنیم و بدان‌ها نیاز داریم، به طوری‌ که اگر فاقد یکی از حواس باشیم علم مربوط به آن را نیز فاقد خواهیم بود و چون حواس پنج‌گانه گاهی خطا می‌کند، این نوع علم نیز قابل خطا و اشتباه است. ما برای علم به‌ موجودات جهان خارج طریقی جز این نداریم که در معرض‌ خطا و اشتباه قرار دارد، البته نوعی علم دیگر نیز داریم که‌ علم حضوری نامیده می‌شود و قابل خطا و اشتباه نیست و آن‌ عبارت است از علم حضوری نفس مجرد انسان به خودش و قوا و افعالش در این جهت تردید نیست که [[ائمه اطهار]]{{عم}} نیز مقتضای‌ بشریت از این نوع علم برخوردار بوده‌اند. لکن بحث در این است که آیا علم [[ائمه اطهار]]{{عم}} منحصر به همین طریق معمول و متعارف بود یا به طریق دیگری هم می‌توانستند با جهان غیب ارتباط برقرار سازند و کسب علم نمایند؟
 
«علوم ما از این طریق است که به وسیله حواس پنج‌گانه با موجودات جهان خارج ارتباط برقرار می‌سازیم و بدین وسیله‌ صورتی از موجود خارجی در ذهن ما حاصل می‌شود، که کاشف از وجود شیئی خارجی است و علم و صورت علمی‌ نامیده می‌شود، این قسم از علوم که به‌وسیله صورت‌گیری و اخذ مفهوم‌ تحصیل می‌شود علم حصولی نامیده می‌شود علوم حصولی را از طریق حواس پنج‌گانه تحصیل می‌کنیم و بدان‌ها نیاز داریم، به طوری‌ که اگر فاقد یکی از حواس باشیم علم مربوط به آن را نیز فاقد خواهیم بود و چون حواس پنج‌گانه گاهی خطا می‌کند، این نوع علم نیز قابل خطا و اشتباه است. ما برای علم به‌ موجودات جهان خارج طریقی جز این نداریم که در معرض‌ خطا و اشتباه قرار دارد، البته نوعی علم دیگر نیز داریم که‌ علم حضوری نامیده می‌شود و قابل خطا و اشتباه نیست و آن‌ عبارت است از علم حضوری نفس مجرد انسان به خودش و قوا و افعالش در این جهت تردید نیست که [[ائمه اطهار]]{{عم}} نیز مقتضای‌ بشریت از این نوع علم برخوردار بوده‌اند. لکن بحث در این است که آیا علم [[ائمه اطهار]]{{عم}} منحصر به همین طریق معمول و متعارف بود یا به طریق دیگری هم می‌توانستند با جهان غیب ارتباط برقرار سازند و کسب علم نمایند؟
::::::[[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} در حدیثی [[علم امام‌]] را در سه بخش خلاصه نموده و می‌فرماید: طریق‌ وصول علم ما سه‌گونه است: گذشته و آینده و حادث. اما علوم گذشته برای ما تفسیر شده و اما آینده نوشته و در اختیار ما نهاده شده است و اما حادث در اثر القا در قلب و تأثیر در گوش حاصل می‌شود، و نوع آخر افضل علوم ما می‌باشد، در صورتی که بعد از [[پیامبر]] ما پیامبری نخواهد آمد<ref>{{عربی|" مَبْلَغُ‏ عِلْمِنَا عَلَى‏ ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ‏ مَاضٍ‏ وَ غَابِرٍ وَ حَادِثٍ‏ فَأَمَّا الْمَاضِي‏ فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ‏ فَقَذْفٌ‏ فِي‏ الْقُلُوبِ‏ وَ نَقْرٌ فِي‏ الْأَسْمَاعِ‏ وَ هُوَ أَفْضَلُ‏ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَ‏ بَعْدَ نَبِيِّنَا ‏‏"}}؛ بصائر الدرجات، ص۳۱۸.</ref>. در این حدیث سه طریق‌ برای علوم [[ائمه]] ذکر شده است؛ اول تفسیر و توضیحی که‌ به وسیله [[پیامبر]] یا [[امام]] سابق انجام گرفته، دوم نوشته و کتابی‌ که به دستشان رسیده، سوم القاء در قلب و تأثیر در گوش که‌ نوعی است دیگر که افضل علوم نامیده شده است»<ref>[http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]</ref>
::::::[[حضرت موسی بن جعفر]]{{ع}} در حدیثی [[علم امام‌]] را در سه بخش خلاصه نموده و می‌فرماید: طریق‌ وصول علم ما سه‌گونه است: گذشته و آینده و حادث. اما علوم گذشته برای ما تفسیر شده و اما آینده نوشته و در اختیار ما نهاده شده است و اما حادث در اثر القا در قلب و تأثیر در گوش حاصل می‌شود، و نوع آخر افضل علوم ما می‌باشد، در صورتی که بعد از [[پیامبر]] ما پیامبری نخواهد آمد<ref>{{عربی|" مَبْلَغُ‏ عِلْمِنَا عَلَى‏ ثَلَاثَةِ وُجُوهٍ‏ مَاضٍ‏ وَ غَابِرٍ وَ حَادِثٍ‏ فَأَمَّا الْمَاضِي‏ فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا الْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا الْحَادِثُ‏ فَقَذْفٌ‏ فِي‏ الْقُلُوبِ‏ وَ نَقْرٌ فِي‏ الْأَسْمَاعِ‏ وَ هُوَ أَفْضَلُ‏ عِلْمِنَا وَ لَا نَبِيَ‏ بَعْدَ نَبِيِّنَا ‏‏"}}؛ بصائر الدرجات، ص۳۱۸.</ref>. در این حدیث سه طریق‌ برای علوم [[ائمه]] ذکر شده است؛ اول تفسیر و توضیحی که‌ به وسیله [[پیامبر]] یا [[امام]] سابق انجام گرفته، دوم نوشته و کتابی‌ که به دستشان رسیده، سوم القاء در قلب و تأثیر در گوش که‌ نوعی است دیگر که افضل علوم نامیده شده است»<ref>[http://mroghayeh.com/%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%D8%B4/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/tabid/1232/ID/5129/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%8A%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D9%86.aspx حوزه علمیه حضرت رقیه]</ref>
}}
}}
خط ۴۴۰: خط ۴۷۴:
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ‌دهنده =
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.welayatnet.com/fa/news/58516 رهروان ولایت]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://www.welayatnet.com/fa/news/58516 رهروان ولایت]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
::::::«در خصوص منابع علوم [[ائمه|ائمه معصومین]]{{عم}} تقسیم بندی‌های مختلفی توسط صاحب نظران بیان شده است که سعی می‌کنیم یکی از بهترین تقسیم بندی‌های این باب را مطرح کنیم:
 
::::::'''منابع مکتوب [[علم امام]]:''' این دسته از منابع، شامل کتب آسمانی انبیای پیشین به اضافه تعدادی کتب آسمانی و مقدس دیگر است که ائمه آنها را در اختیار دارند و بخش قابل توجهی از علم [[ائمه]]{{ع}} مربوط، به این دسته است. برای اینکه ببینیم کتب آسمانی در اختیار ائمه، غیر از کتب آسمانی انبیای پیشین کدام‌ها هستند، با اشاره به این نکته که جزئیات موجود در این خصوص بی شمار و بعضا ابهام برانگیز و اسرار آمیزند به سراغ روایات موجود در این باب می‌رویم:
«در خصوص منابع علوم [[ائمه|ائمه معصومین]]{{عم}} تقسیم بندی‌های مختلفی توسط صاحب نظران بیان شده است که سعی می‌کنیم یکی از بهترین تقسیم بندی‌های این باب را مطرح کنیم:
 
'''منابع مکتوب [[علم امام]]:''' این دسته از منابع، شامل کتب آسمانی انبیای پیشین به اضافه تعدادی کتب آسمانی و مقدس دیگر است که ائمه آنها را در اختیار دارند و بخش قابل توجهی از علم [[ائمه]]{{ع}} مربوط، به این دسته است. برای اینکه ببینیم کتب آسمانی در اختیار ائمه، غیر از کتب آسمانی انبیای پیشین کدام‌ها هستند، با اشاره به این نکته که جزئیات موجود در این خصوص بی شمار و بعضا ابهام برانگیز و اسرار آمیزند به سراغ روایات موجود در این باب می‌رویم:
:::::#صحیفه جامعه: که آن را صحیفه یا جامعه نیز می‌گویند به این معنا که در روایات این باب هر سه لفظ برای آن استعمال شده است. صحیفه جامعه عبارت است از توماری که هفتاد ذراع طول دارد و در بردارنده علم کلیه حلال‌ها و حرام‌هاست. این کتاب را [[پیامبر اکرم]]{{صل}} املا کرده و [[امام علی]] {{ع}} نگاشته است.
:::::#صحیفه جامعه: که آن را صحیفه یا جامعه نیز می‌گویند به این معنا که در روایات این باب هر سه لفظ برای آن استعمال شده است. صحیفه جامعه عبارت است از توماری که هفتاد ذراع طول دارد و در بردارنده علم کلیه حلال‌ها و حرام‌هاست. این کتاب را [[پیامبر اکرم]]{{صل}} املا کرده و [[امام علی]] {{ع}} نگاشته است.
:::::#[[جفر]]: که شامل جفر ابیض "جفر سفید" و جفر احمر "جفر سرخ" می‌گردد. در مورد [[جفر]] ابیض در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} چنین آمده است: همانا نزد من، جفر سفید است؛ که وقتی راوی از محتوای جفر سفید می‌پرسد، حضرت می‌فرماید: جفر سفید در بردارنده زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم، حلال و حرام و مصحف فاطمه است. در مورد جفر سرخ نیز در ادامه همین روایت آمده است که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: و نزد من است جفر سرخ. راوی می پرسد: چه چیزی در جفر سرخ است؟ حضرت پاسخ می‌دهد: سلاح و آن تنها برای خون گشوده می‌شود که صاحب شمشیر [[امام زمان]]{{ع}} آن را برای نبرد و قتل خواهد گشود.
:::::#[[جفر]]: که شامل جفر ابیض "جفر سفید" و جفر احمر "جفر سرخ" می‌گردد. در مورد [[جفر]] ابیض در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} چنین آمده است: همانا نزد من، جفر سفید است؛ که وقتی راوی از محتوای جفر سفید می‌پرسد، حضرت می‌فرماید: جفر سفید در بردارنده زبور داود، تورات موسی، انجیل عیسی، صحف ابراهیم، حلال و حرام و مصحف فاطمه است. در مورد جفر سرخ نیز در ادامه همین روایت آمده است که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: و نزد من است جفر سرخ. راوی می پرسد: چه چیزی در جفر سرخ است؟ حضرت پاسخ می‌دهد: سلاح و آن تنها برای خون گشوده می‌شود که صاحب شمشیر [[امام زمان]]{{ع}} آن را برای نبرد و قتل خواهد گشود.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش