پرش به محتوا

دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::::* +*))
خط ۹۵: خط ۹۵:


*[[فخر رازی]] که از متکلمین اشعری مسلک [[اهل سنت]] است و در بسیاری از امور تشکیک می‌کند، در ذیل عبارت [[بو علی سینا]] در فصل هفتم از نمط دهم اشارات که گفته است: هرگاه بشنوی که عارفی از غیب خبر می‌دهد... پس باور کردن آن برای تو دشوار نیاید... گوید این فصل بی‌نیاز از تفسیر است<ref>شرحی الاشارات، خواجه نصیر‌الدین طوسی و فخر رازی، ج۳، صفحه ۱۲۷.</ref>. این سخن نشانگر این است که مطالب آن مورد قبول وی می‌باشد. [[فخر رازی]]، ضمن شرح کلام [[بوعلی سینا]] برای امکان آگاهی انسان از غیب به استدلال و تأیید کلام او پرداخته است. او در ذیل عبارت بوعلی در فصل هشتم "تجربه و قیاس هماهنگ هستند که نفس انسانی به گونه‌ای که در حالت خواب به غیب دست‌رسی پیدا می‌کند، پس مانعی ندارد که این دست‌رسی در حالت بیداری نیز روی دهد..." گوید: این فصل بیان‌گر این است که اجمالاً امکان اخبار از غیب وجود دارد، به این نحو که اگر شناخت از اخبار غیبی در خواب ممکن باشد، امکان اطلاع از آن در بیداری قطعی خواهد بود. و دلیلی هم که بر اطلاع از غیب در خواب می‌باشد، تجربه و شنیدن از دیگران است، برای انسان بارها اتفاق افتاده است که خواب‌های خبردهنده از غیب دیده است و در خارج هم واقع شده است. و هم‌چنین از دیگران گزارش‌های یقینی از حاضرین و گذشتگان شنیده است، که در خواب به غیب دست‌رسی پیدا کرده‌اند. پس وقتی اطلاع از غیب در خواب صحیح باشد، به طور قطع هیچ‌گونه محالی بر اطلاع آن در بیداری نخواهد بود، اگر فرض کنیم هیچ‌گونه تجربه‌ای در خواب نبوَد، حصول این معنی استبعادش از حالت بیداری شدیدتر بود<ref>شرحی الاشارات، خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی، ج۳، صفحه ۱۲۷.</ref>. [[فخر رازی]] در کتاب المباحث المشرقیه ضمن فصلی که با عنوان "کیفیت خبردادن از غیب" می‌گوید: نفس انسان هرگاه کاملاً قوی شود و وافی به جوانب کشمکش بود یعنی بتواند جامع اضداد باشد به نحوی که اشتغال آن به تدبیر بدن مانع از اتصال و ارتباط با مبادی غیر مادی نشود، و نیز قوّه متخیله قوی باشد، به نحوی که بتواند حس مشترک را از حواس ظاهری خلاص نماید، بعید نیست چنین نفسی بتواند آن چه برایش از ارتباط و اتصال با مبادی غیر مادی در حالت خواب پیش می‌آید، در حالت بیداری نیز برایش پیش آید و از عالم غیر مادی در چنین نفسی چیزهایی وارد شود و بعضی از امور غیبی مربوط به گذشته یا آینده را درک نماید.  
*[[فخر رازی]] که از متکلمین اشعری مسلک [[اهل سنت]] است و در بسیاری از امور تشکیک می‌کند، در ذیل عبارت [[بو علی سینا]] در فصل هفتم از نمط دهم اشارات که گفته است: هرگاه بشنوی که عارفی از غیب خبر می‌دهد... پس باور کردن آن برای تو دشوار نیاید... گوید این فصل بی‌نیاز از تفسیر است<ref>شرحی الاشارات، خواجه نصیر‌الدین طوسی و فخر رازی، ج۳، صفحه ۱۲۷.</ref>. این سخن نشانگر این است که مطالب آن مورد قبول وی می‌باشد. [[فخر رازی]]، ضمن شرح کلام [[بوعلی سینا]] برای امکان آگاهی انسان از غیب به استدلال و تأیید کلام او پرداخته است. او در ذیل عبارت بوعلی در فصل هشتم "تجربه و قیاس هماهنگ هستند که نفس انسانی به گونه‌ای که در حالت خواب به غیب دست‌رسی پیدا می‌کند، پس مانعی ندارد که این دست‌رسی در حالت بیداری نیز روی دهد..." گوید: این فصل بیان‌گر این است که اجمالاً امکان اخبار از غیب وجود دارد، به این نحو که اگر شناخت از اخبار غیبی در خواب ممکن باشد، امکان اطلاع از آن در بیداری قطعی خواهد بود. و دلیلی هم که بر اطلاع از غیب در خواب می‌باشد، تجربه و شنیدن از دیگران است، برای انسان بارها اتفاق افتاده است که خواب‌های خبردهنده از غیب دیده است و در خارج هم واقع شده است. و هم‌چنین از دیگران گزارش‌های یقینی از حاضرین و گذشتگان شنیده است، که در خواب به غیب دست‌رسی پیدا کرده‌اند. پس وقتی اطلاع از غیب در خواب صحیح باشد، به طور قطع هیچ‌گونه محالی بر اطلاع آن در بیداری نخواهد بود، اگر فرض کنیم هیچ‌گونه تجربه‌ای در خواب نبوَد، حصول این معنی استبعادش از حالت بیداری شدیدتر بود<ref>شرحی الاشارات، خواجه نصیرالدین طوسی و فخر رازی، ج۳، صفحه ۱۲۷.</ref>. [[فخر رازی]] در کتاب المباحث المشرقیه ضمن فصلی که با عنوان "کیفیت خبردادن از غیب" می‌گوید: نفس انسان هرگاه کاملاً قوی شود و وافی به جوانب کشمکش بود یعنی بتواند جامع اضداد باشد به نحوی که اشتغال آن به تدبیر بدن مانع از اتصال و ارتباط با مبادی غیر مادی نشود، و نیز قوّه متخیله قوی باشد، به نحوی که بتواند حس مشترک را از حواس ظاهری خلاص نماید، بعید نیست چنین نفسی بتواند آن چه برایش از ارتباط و اتصال با مبادی غیر مادی در حالت خواب پیش می‌آید، در حالت بیداری نیز برایش پیش آید و از عالم غیر مادی در چنین نفسی چیزهایی وارد شود و بعضی از امور غیبی مربوط به گذشته یا آینده را درک نماید.  
::::::*[[قرافی]] [[احمد بن ادریس]] ملقّب به شهاب‌الدین از فقهاء مالکیه گوید: انبیا و اولیا گاهی از امور غیبی خبر داده‌اند. این اخبار، اعم از این که بنابر کشف یا علم ضروری یا ظن غالب باشد، خداوند غیب را برای آن‌ها ایجاد می‌کند و این سببی است که [[علم غیب]] را برای آن‌ها لازم نموده؛ و برای همین است که ابوبکر از جنس فرزندش قبل از تولد خبر داد که او دختر است، با این که خداوند فرموده {{متن قرآن|وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ‏‏}} <ref> و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.</ref>، این بیان پروردگار بدون سبب است، اما گزارش ابوبکر به خاطر سببی بود که خداوند در نفسش ایجاد کرده بود. پس برای فقیه سزاوار است که به این قاعده متوجه بشود تا اسباب موجب کفر از اسباب غیر کفر و واجبات الهی را با غیر واجبات تشخیص بدهد، تا برای او فهم منقولات از صحابه و غیر صحابه و جمع بین منقولات و ادله شرعیه حاصل شود<ref>الذخیره، شهاب‌الدین احمد بن ادریس قرافی، ج ۱۰، ص ۵۶ - ۵۷.</ref>.
*[[قرافی]] [[احمد بن ادریس]] ملقّب به شهاب‌الدین از فقهاء مالکیه گوید: انبیا و اولیا گاهی از امور غیبی خبر داده‌اند. این اخبار، اعم از این که بنابر کشف یا علم ضروری یا ظن غالب باشد، خداوند غیب را برای آن‌ها ایجاد می‌کند و این سببی است که [[علم غیب]] را برای آن‌ها لازم نموده؛ و برای همین است که ابوبکر از جنس فرزندش قبل از تولد خبر داد که او دختر است، با این که خداوند فرموده {{متن قرآن|وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ‏‏}} <ref> و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است؛ سوره لقمان، آیه: ۳۴.</ref>، این بیان پروردگار بدون سبب است، اما گزارش ابوبکر به خاطر سببی بود که خداوند در نفسش ایجاد کرده بود. پس برای فقیه سزاوار است که به این قاعده متوجه بشود تا اسباب موجب کفر از اسباب غیر کفر و واجبات الهی را با غیر واجبات تشخیص بدهد، تا برای او فهم منقولات از صحابه و غیر صحابه و جمع بین منقولات و ادله شرعیه حاصل شود<ref>الذخیره، شهاب‌الدین احمد بن ادریس قرافی، ج ۱۰، ص ۵۶ - ۵۷.</ref>.


*[[ابن حاج]] از فقهاء مالکی گفته است: علماء ما گفته‌اند زائر [[پیامبر]]{{صل}} وقتی مقابل قبر آن حضرت ایستاده، احساس می‌کند که گویی در زمان حیات آن حضرت مقابلش ایستاده است، چون مرگ و حیات او فرقی ندارد؛ یعنی همان طوری که [[پیامبر]] در زمان حیاتش امت را مشاهده می‌کرد و به حالات و نیّات و قصدها و قلوب آن‌ها آگاهی داشت، در زمان مماتش هم چنین است و همه این امور بر او آشکار است<ref>المدخل، أبوعبدالله محمد عبدری مالکی فأسی مشهور به ابن حاج، ج۱، ص ۲۵۸ - ۲۵۹.</ref>. بعد از این بیان که، به خاطر آگاهی [[پیامبر]]{{صل}} از قلوب در حیاتش و مماتش، گوید: برای زایر لازم نیست که طلب حوائجش و بخشش گناهانش را به زبان آورد، بلکه همین که در محضر قبر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از قلب بگذراند، کافی است چون آن حضرت داناتر به حوائج و مصالح زایر است و دل رئوف‌تر از خود زایر و مهربان‌تر از اقربای او است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۱۵۶ و ۱۵۹ و ۱۶۲ و ۱۶۳.]</ref>.
*[[ابن حاج]] از فقهاء مالکی گفته است: علماء ما گفته‌اند زائر [[پیامبر]]{{صل}} وقتی مقابل قبر آن حضرت ایستاده، احساس می‌کند که گویی در زمان حیات آن حضرت مقابلش ایستاده است، چون مرگ و حیات او فرقی ندارد؛ یعنی همان طوری که [[پیامبر]] در زمان حیاتش امت را مشاهده می‌کرد و به حالات و نیّات و قصدها و قلوب آن‌ها آگاهی داشت، در زمان مماتش هم چنین است و همه این امور بر او آشکار است<ref>المدخل، أبوعبدالله محمد عبدری مالکی فأسی مشهور به ابن حاج، ج۱، ص ۲۵۸ - ۲۵۹.</ref>. بعد از این بیان که، به خاطر آگاهی [[پیامبر]]{{صل}} از قلوب در حیاتش و مماتش، گوید: برای زایر لازم نیست که طلب حوائجش و بخشش گناهانش را به زبان آورد، بلکه همین که در محضر قبر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از قلب بگذراند، کافی است چون آن حضرت داناتر به حوائج و مصالح زایر است و دل رئوف‌تر از خود زایر و مهربان‌تر از اقربای او است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۱۵۶ و ۱۵۹ و ۱۶۲ و ۱۶۳.]</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش