منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '؛ ::::::' به '؛ '
جز (جایگزینی متن - '؟ ::::::' به '؟ ') |
جز (جایگزینی متن - '؛ ::::::' به '؛ ') |
||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
'''الف) تعلیم عادی به نحو تعلیم و تعلّم؛''' آن گونه که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|«كُنْتُ أَدْخُلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ كُنْتُ إِذَا سَأَلْتُهُ أَجَابَنِي وَ إِنْ سَكَتُ ابْتَدَأَنِي»}}<ref> مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۷۳، ح ۹۶؛ نعمانی، الغیبه، ص ۷۵؛ ر.ک: نهج البلاغه، ح ۱۸۷.</ref>. از همین علوم تعلیمی میتوان به شمار آورد آنچه را [[حضرت علی]]{{ع}} به املاء [[پیامبر]] نوشتهاند، مثل جامعه، جفر و مصحف<ref>کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۳۹؛ صفار قمی، بصائر الدرجات، ص ۱۵۴؛ تعلیقات مراجعات، ص ۴۱۵؛ قندوزی حنفی، ینابیع الموده، ص ۲۲؛ مسند الامام الکاظم، ج ۱، ص ۳۲۴؛ علّامه بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۱، ص ۸-۱۱؛ کلینی، همان، ص ۲۴۱.</ref>. و همچنین کتابها و علومی که از دیگر [[انبیا]]{{ع}} نزد [[ائمه]]{{ع}} هست و از زمره علوم موروثی به شمار میآید، زیرا [[امامان]]{{عم}} از طریق [[پیامبر]]{{صل}} نسبت به آنها آگاهی پیدا کردهاند؛ | '''الف) تعلیم عادی به نحو تعلیم و تعلّم؛''' آن گونه که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} فرمود: {{عربی|«كُنْتُ أَدْخُلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ كُنْتُ إِذَا سَأَلْتُهُ أَجَابَنِي وَ إِنْ سَكَتُ ابْتَدَأَنِي»}}<ref> مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۷۳، ح ۹۶؛ نعمانی، الغیبه، ص ۷۵؛ ر.ک: نهج البلاغه، ح ۱۸۷.</ref>. از همین علوم تعلیمی میتوان به شمار آورد آنچه را [[حضرت علی]]{{ع}} به املاء [[پیامبر]] نوشتهاند، مثل جامعه، جفر و مصحف<ref>کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۴۳۹؛ صفار قمی، بصائر الدرجات، ص ۱۵۴؛ تعلیقات مراجعات، ص ۴۱۵؛ قندوزی حنفی، ینابیع الموده، ص ۲۲؛ مسند الامام الکاظم، ج ۱، ص ۳۲۴؛ علّامه بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۱، ص ۸-۱۱؛ کلینی، همان، ص ۲۴۱.</ref>. و همچنین کتابها و علومی که از دیگر [[انبیا]]{{ع}} نزد [[ائمه]]{{ع}} هست و از زمره علوم موروثی به شمار میآید، زیرا [[امامان]]{{عم}} از طریق [[پیامبر]]{{صل}} نسبت به آنها آگاهی پیدا کردهاند؛ | ||
'''ب) تعلیم غیر عادّی، یعنی از راه القا و افاضه [[پیامبر]]؛''' [[حضرت علی]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|«بَعَثَنِي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} إِلَى الْيَمَنِ فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ تَبْعَثُنِي إِلَى قَوْمٍ أَسَنَّ مِنِّي وَ أَنَا حَدِيثٌ لَا أُبْصِرُ الْقَضَاءَ قَالَ: فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِي وَ قَالَ: اللَّهُمَّ ثَبِّتْ لِسَانَهُ وَ اهْدِ قَلْبَهُ»}}<ref> ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج ۴، ص ۹۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۳، ص ۱۳۴؛ مسند امام احمد، ج ۱، ص ۸۳.</ref> یا مانند روایت دیگری که از [[امام علی]]{{ع}} نقل شده: {{عربی|« إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص عَلَّمَنِي أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ مِمَّا كَانَ وَ مِمَّا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلُّ بَابٍ مِنْهَا يَفْتَحُ أَلْفَ بَابٍ فَذَلِكَ أَلْفُ أَلْفِ بَابٍ»}}<ref>قندوزی حنفی، ینابیع الموده، ص ۷۷، ۸۸؛ تستری، احقاق الحق، ج ۶، ص ۴۱.</ref> این دو نوع انتقال علم را میتوان به [[امامان]] دیگر هم تعمیم داد. | |||
از جمله علوم موروثی، [[ائمه]]{{عم}} سنّت [[پیامبر]]{{صل}} یا احادیث و روایاتی است که از [[پیامبر]] به یادگار مانده و آنها روایاتی است که در طول ۲۳ سال نبوّت [[رسول خدا]]{{صل}} در اختیار اصحاب و اصرافیان حضرت قرار داده میشد. از آن میان، کسی که بیش از همه لیاقت حفظ این گفتار نو احادیث [[پیامبر]]{{صل}} را داشت [[حضرت علی]]{{ع}} بود که بیش از همه با آن حضرت همراه بود و بیش از همه از حضرت بهرهمند شد. [[حضرت علی]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|« مَا سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} شَيْئاً إِلَّا حَفِظْتُهُ وَ لَمْ أَنْسَه»}}<ref>مناقب خوارزمی، ص ۲۰۰؛ آمدی، غایة المرام، ص ۳۶۷.</ref> | از جمله علوم موروثی، [[ائمه]]{{عم}} سنّت [[پیامبر]]{{صل}} یا احادیث و روایاتی است که از [[پیامبر]] به یادگار مانده و آنها روایاتی است که در طول ۲۳ سال نبوّت [[رسول خدا]]{{صل}} در اختیار اصحاب و اصرافیان حضرت قرار داده میشد. از آن میان، کسی که بیش از همه لیاقت حفظ این گفتار نو احادیث [[پیامبر]]{{صل}} را داشت [[حضرت علی]]{{ع}} بود که بیش از همه با آن حضرت همراه بود و بیش از همه از حضرت بهرهمند شد. [[حضرت علی]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|« مَا سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} شَيْئاً إِلَّا حَفِظْتُهُ وَ لَمْ أَنْسَه»}}<ref>مناقب خوارزمی، ص ۲۰۰؛ آمدی، غایة المرام، ص ۳۶۷.</ref> | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۶: | ||
۶. '''شهود حقایق'''؛ | ۶. '''شهود حقایق'''؛ | ||
۷. '''دریافت از روحالقدس'''؛ | |||
۸. '''خردورزی و استنباط عقلی'''؛ | |||
۹. '''بهرهگیری از حواس'''. | |||
علوم دریافتی به شیوه نخست، یعنی دریافت مستقیم وحی، به طور مسلم دانشی حضوری به [[پیامبر]]{{صل}} میدهد؛ زیرا این علوم بدون هر واسطهای، از جانب خدا بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} نازل میشود. الهام نیز دانشی حضوری است؛ زیرا به طور مستقیم به قلب انسان افکنده میشود. ارتباط با فرشتگان نیز دو گونه است: گاهی ارتباط با حقیقت ملکوتی آنان است که در این صورت، علوم دریافتی حضوری خواهد بود. برخی از آیات قرآن بر همین مطلب دلالت دارند: {{متن قرآن|قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}} <ref>(بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است)، سوره مبارکه بقره، آیه۹۷.</ref> در آیهای دیگر نیز از نزول قرآن توسط روحالأمین ([[حضرت جبرئیل]]{{ع}}) بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} سخن به میان آمده است. {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ*عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}} <ref>(که روح الامین آن را فرود آورده است*بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی)، سوره مبارکه شعرا، آیه۱۹۳و۱۹۴.</ref> نزول این علوم بر قلب، حضوری بودن آنها را تأیید میکند. گونه دیگر، ارتباط با فرشته، همراه با تجسد مادی اوست. در این صورت، دانش حاصل از این ارتباط، حصولی خواهد بود؛ مانند ظهور مادی فرشتگانی که مأمور هلاکت قوم لوط بودند، بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[لوط]]{{ع}} که در قالب انسانهایی ظهور یافتند و با آنان سخن گفتند و حتی قوم آنان نیز ایشان را میدیدند. {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلامًا قَالَ سَلامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ*فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ*وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ*قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ*قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ*فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ*إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ*يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ*وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ*وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُواْ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلاء بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ*قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ*قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ*قَالُواْ يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ}} <ref>(و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت: درود (بر شما)! دیری نپایید که (ابراهیم) گوسالهای بریان آورد*و چون دید که دستشان به سوی آن دراز نمیشود؛ آنان را ناآشنا یافت و از ایشان هراسی در دل نهاد؛ گفتند: مهراس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم*و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم*گفت: وای بر من! آیا من میزایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بیگمان این چیزی شگرف است!*گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است*پس چون ترس از ابراهیم رخت بربست و (آن) مژده بدو رسید با ما درباره قوم لوط به چالش پرداخت*ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبهکاری بود*(گفتند:) ای ابراهیم! از این (چالش) درگذر که «امر» پروردگارت فرا رسیده است و بر آنان عذابی بیبرگشت خواهد رسید*و چون فرشتگان ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و گفت: امروز روز سختی است!*و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام میدادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزهترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟*گفتند: خوب میدانی که به دخترانت نیازی نداریم و بیگمان تو نیک میدانی که چه میخواهیم*گفت: کاش برای رویارویی با شما توانی داشتم یا به گوشهای استوار پناه میجستم*(فرشتگان) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم، آنان هیچگاه به تو نمیرسند پس، در پارهای از شب خانوادهات را بکوچان مگر زنت را که آنچه به آنان خواهد رسید به او نیز میرسد و هیچیک از شما نباید روی بگرداند؛ بیگمان آنان را پیمانگاه، پگاه است؛ آیا پگاه نزدیک نیست؟)، سوره مبارکه هود، آیات ۶۹ الی ۸۱.</ref> در شیوه دیگر، پیامبران یا دیگر برگزیدگان خداوند علوم یا پیامهایی الهی را با واسطه امور مادی دریافت میکنند؛ مانند شنیدن از طریق یک درخت در ماجرای بعثت [[حضرت موسی]]{{ع}} {{متن قرآن|فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}} <ref>(چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان)، سوره مبارکه قصص، آیه۳۰.</ref> اگر دیدن و شنیدن در چنین مواردی حسی و مادی باشد، دانش بهدستآمده از آن، حصولی خواهد بود و این گفتوگو یا دریافت، مانند دانشهای عادی، از طریق حواس [[پیامبر]]{{صل}} انجام شده است؛ اما اگر حقیقت این نوع دیدارها و گفتوگوها، شهودی و غیرحسی باشد، دانش بهدستآمده از آنها حضوری خواهد بود. اطمینان به اینکه اینگونه دیدار و شنیدارها حسی یا شهودی بودهاند، به قراین نیازمند است و بدون آن داوری درباره آنها دشوار است؛ زیرا دیدن و شنیدن، افزون بر امور حسی، <ref>مانند آنکه قوم لوط فرشتگانی را که در قالب انسان تمثل یافته بودند، میدیدند.</ref> در امور معنوی نیز به کار میرود. <ref>مانند جریان معراج [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} و مشاهده حقایق ملکوتی: "مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى*أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى*وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى*عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى"(دل، آنچه میدید، دروغ نگفت*پس آیا شما با او در آنچه میبیند، بگو- مگو میکنید؟*و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود*کنار درخت سدری که در واپسین جای است)، سوره مبارکه نجم، آیات ۱۱ الی ۱۴.</ref> بنابراین علوم باواسطه، ممکن است به شکل حصولی یا حضوری باشند. هنگام دریافت علوم در عالم رؤیا، روح انسان با عالمی ارتباط مییابد که از آن به عالم مثال یاد میشود. <ref>ر.ک: [[محمدبنابراهیم صدرالدین شیرازی]]، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج۹، ص۳۰۲؛ [[محمدنعیم طالقانی]]، منهج الرشاد فی معرفه المعاد، ج۳، ص۱۸۶؛ [[حسن حسنزاده آملی]]، عیون مسائل النفس، سرح العیون فی شرح العیون، ص۴۲۴؛ همو، هزار و یک نکته، ص۴۸۷.</ref> در این حالت، چشم و حواس مادی انسان در حالت خواباند و انسان با روح خود به مشاهده برخی حقایق میپردازد. البته نفس انسان در این حالت، کاملاً بریده از عالم طبیعت نبوده، رؤیاهای او نیز مربوط به فضای کاملاً مجرد نیست. <ref>در روایات نیز تأکید شده است که در خواب، برخلاف حالت مرگ، ارتباط روح با بدن کاملاً قطع نمیشود. برای نمونه، ر.ک: [[محمدبنعلی صدوق]]، الأمالی، ص۱۴۵: ... فَقُلْتُ لَهُ وَتَصْعَدُ رُوحُ الْمُؤْمِنِ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ فِی بَدَنِهِ فَقَالَ لَا لَوْ خَرَجَتْ کُلُّهَا حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ إِذاً لَمَاتَ قُلْتُ فَکَیْفَ یَخْرُجُ فَقَالَ أَ مَا تَرَی الشَّمْسَ فِی السَّمَاءِ فِی مَوْضِعِهَا وَضَوْؤُهَا وَشُعَاعُهَا فِی الْأَرْضِ فَکَذَلِکَ الرُّوحُ أَصْلُهَا فِی الْبَدَنِ وَحَرَکَتُهَا مَمْدُودَه. همچنین ر.ک: [[محمدباقر مجلسی]]، بحار الأنوار، ج۵۸، ص۲۶.</ref> به همین دلیل، بین رؤیاهای انسان با حوادث مادی، تفاوتها و شباهتهایی وجود دارد. مثلاً انسان در رؤیا نیز راه میرود، میبیند، سخن میگوید و...؛ اما در عین حال، او در حالت رؤیا واقعیت یا تصویری از واقعیت را میبیند که برای تطبیق آن بر عالم ماده، نیاز به تعبیر دارد. علومی که از طریق رؤیا به انسان میرسد، جزء علوم حصولی به شمار میآیند؛ زیرا در این حالت، انسان خود واقعیت را درک نمیکند؛ بلکه صورتهای مثالی واسطه بین روح و واقعیت خارجیاند. البته رؤیاهای پیامبران با رؤیاهای دیگران، در برخی از ویژگیها متفاوتاند؛ مانند اینکه گاهی وحی پیامبرانه در قالب رؤیا به آنان میرسیده است؛ مانند رؤیای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که دستور ذبح فرزندش را در آن دریافت کرد؛ اما رؤیاهای غیرآنان، دربردارنده وحی نبوی نیست. همچنین رؤیاهای برگزیدگان خداوند، معصومانه و همواره صادقه است. اگر اثبات شود که معارفی به شیوه شهودی در اختیار برگزیدگان خداوند قرار میگیرد، جای تردید نمیماند که علم آن حضوری خواهد بود؛ زیرا در حال شهود، علومی بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} یا فرد برگزیده افکنده میشود. شیوه دریافت از روحالقدس، چندان برای ما روشن نیست؛ اما حکم کلی آن روشن است. اگر بدون ارتباط با ذهن فرد، معارفی از جانب روح یا ارواح مقدس به قلب او القا شود، دانش حاصل از آن، حضوری خواهد بود؛ اما اگر این علوم با وساطت صورتهای ذهنی ایجاد شود، دانش آن حصولی است. شیوههای هشتم و نهم، یعنی خردورزی و استفاده از حواس، دانشهای حصولی به دنبال دارند. بنابراین علوم بهدستآمده برای برگزیدگان خداوند، با توجه به روشهای مختلف آن، در حضوری یا حصولی بودن متفاوت بوده، برخی حصولی و برخی حضوریاند»<ref>[[علوم برگزیدگان (کتاب)|علوم برگزیدگان]].</ref>. | علوم دریافتی به شیوه نخست، یعنی دریافت مستقیم وحی، به طور مسلم دانشی حضوری به [[پیامبر]]{{صل}} میدهد؛ زیرا این علوم بدون هر واسطهای، از جانب خدا بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} نازل میشود. الهام نیز دانشی حضوری است؛ زیرا به طور مستقیم به قلب انسان افکنده میشود. ارتباط با فرشتگان نیز دو گونه است: گاهی ارتباط با حقیقت ملکوتی آنان است که در این صورت، علوم دریافتی حضوری خواهد بود. برخی از آیات قرآن بر همین مطلب دلالت دارند: {{متن قرآن|قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}} <ref>(بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است)، سوره مبارکه بقره، آیه۹۷.</ref> در آیهای دیگر نیز از نزول قرآن توسط روحالأمین ([[حضرت جبرئیل]]{{ع}}) بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} سخن به میان آمده است. {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ*عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}} <ref>(که روح الامین آن را فرود آورده است*بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی)، سوره مبارکه شعرا، آیه۱۹۳و۱۹۴.</ref> نزول این علوم بر قلب، حضوری بودن آنها را تأیید میکند. گونه دیگر، ارتباط با فرشته، همراه با تجسد مادی اوست. در این صورت، دانش حاصل از این ارتباط، حصولی خواهد بود؛ مانند ظهور مادی فرشتگانی که مأمور هلاکت قوم لوط بودند، بر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[لوط]]{{ع}} که در قالب انسانهایی ظهور یافتند و با آنان سخن گفتند و حتی قوم آنان نیز ایشان را میدیدند. {{متن قرآن|وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُواْ سَلامًا قَالَ سَلامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ*فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ*وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ*قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ*قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ*فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ*إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ*يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ*وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ*وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُواْ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلاء بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ*قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ*قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ*قَالُواْ يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ}} <ref>(و به یقین، فرشتگان ما برای ابراهیم مژده آوردند، گفتند: درود بر تو گفت: درود (بر شما)! دیری نپایید که (ابراهیم) گوسالهای بریان آورد*و چون دید که دستشان به سوی آن دراز نمیشود؛ آنان را ناآشنا یافت و از ایشان هراسی در دل نهاد؛ گفتند: مهراس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم*و همسر او، ایستاده بود و خندید آنگاه ما به او مژده اسحاق و از پی اسحاق، یعقوب را دادیم*گفت: وای بر من! آیا من میزایم در حالی که من زنی پیرم و این هم شوهرم که پیر است؟ بیگمان این چیزی شگرف است!*گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است*پس چون ترس از ابراهیم رخت بربست و (آن) مژده بدو رسید با ما درباره قوم لوط به چالش پرداخت*ابراهیم به راستی بردبار دردمند توبهکاری بود*(گفتند:) ای ابراهیم! از این (چالش) درگذر که «امر» پروردگارت فرا رسیده است و بر آنان عذابی بیبرگشت خواهد رسید*و چون فرشتگان ما نزد لوط آمدند از (آمدن) آنان پریشان گشت و دستش از (یاری به) آنان کوتاه شد و گفت: امروز روز سختی است!*و قوم او شتابان به سویش رو آوردند و (آنان) پیش از آن، کارهای زشت انجام میدادند؛ (لوط) گفت: ای قوم من! اینان دختران منند، آنان برای شما پاکیزهترند، از خداوند پروا کنید و مرا در (کار) مهمانانم خوار نگردانید، آیا در میان شما مرد کاردانی نیست؟*گفتند: خوب میدانی که به دخترانت نیازی نداریم و بیگمان تو نیک میدانی که چه میخواهیم*گفت: کاش برای رویارویی با شما توانی داشتم یا به گوشهای استوار پناه میجستم*(فرشتگان) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توییم، آنان هیچگاه به تو نمیرسند پس، در پارهای از شب خانوادهات را بکوچان مگر زنت را که آنچه به آنان خواهد رسید به او نیز میرسد و هیچیک از شما نباید روی بگرداند؛ بیگمان آنان را پیمانگاه، پگاه است؛ آیا پگاه نزدیک نیست؟)، سوره مبارکه هود، آیات ۶۹ الی ۸۱.</ref> در شیوه دیگر، پیامبران یا دیگر برگزیدگان خداوند علوم یا پیامهایی الهی را با واسطه امور مادی دریافت میکنند؛ مانند شنیدن از طریق یک درخت در ماجرای بعثت [[حضرت موسی]]{{ع}} {{متن قرآن|فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}} <ref>(چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان)، سوره مبارکه قصص، آیه۳۰.</ref> اگر دیدن و شنیدن در چنین مواردی حسی و مادی باشد، دانش بهدستآمده از آن، حصولی خواهد بود و این گفتوگو یا دریافت، مانند دانشهای عادی، از طریق حواس [[پیامبر]]{{صل}} انجام شده است؛ اما اگر حقیقت این نوع دیدارها و گفتوگوها، شهودی و غیرحسی باشد، دانش بهدستآمده از آنها حضوری خواهد بود. اطمینان به اینکه اینگونه دیدار و شنیدارها حسی یا شهودی بودهاند، به قراین نیازمند است و بدون آن داوری درباره آنها دشوار است؛ زیرا دیدن و شنیدن، افزون بر امور حسی، <ref>مانند آنکه قوم لوط فرشتگانی را که در قالب انسان تمثل یافته بودند، میدیدند.</ref> در امور معنوی نیز به کار میرود. <ref>مانند جریان معراج [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} و مشاهده حقایق ملکوتی: "مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى*أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى*وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى*عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى"(دل، آنچه میدید، دروغ نگفت*پس آیا شما با او در آنچه میبیند، بگو- مگو میکنید؟*و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود*کنار درخت سدری که در واپسین جای است)، سوره مبارکه نجم، آیات ۱۱ الی ۱۴.</ref> بنابراین علوم باواسطه، ممکن است به شکل حصولی یا حضوری باشند. هنگام دریافت علوم در عالم رؤیا، روح انسان با عالمی ارتباط مییابد که از آن به عالم مثال یاد میشود. <ref>ر.ک: [[محمدبنابراهیم صدرالدین شیرازی]]، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، ج۹، ص۳۰۲؛ [[محمدنعیم طالقانی]]، منهج الرشاد فی معرفه المعاد، ج۳، ص۱۸۶؛ [[حسن حسنزاده آملی]]، عیون مسائل النفس، سرح العیون فی شرح العیون، ص۴۲۴؛ همو، هزار و یک نکته، ص۴۸۷.</ref> در این حالت، چشم و حواس مادی انسان در حالت خواباند و انسان با روح خود به مشاهده برخی حقایق میپردازد. البته نفس انسان در این حالت، کاملاً بریده از عالم طبیعت نبوده، رؤیاهای او نیز مربوط به فضای کاملاً مجرد نیست. <ref>در روایات نیز تأکید شده است که در خواب، برخلاف حالت مرگ، ارتباط روح با بدن کاملاً قطع نمیشود. برای نمونه، ر.ک: [[محمدبنعلی صدوق]]، الأمالی، ص۱۴۵: ... فَقُلْتُ لَهُ وَتَصْعَدُ رُوحُ الْمُؤْمِنِ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ فِی بَدَنِهِ فَقَالَ لَا لَوْ خَرَجَتْ کُلُّهَا حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ إِذاً لَمَاتَ قُلْتُ فَکَیْفَ یَخْرُجُ فَقَالَ أَ مَا تَرَی الشَّمْسَ فِی السَّمَاءِ فِی مَوْضِعِهَا وَضَوْؤُهَا وَشُعَاعُهَا فِی الْأَرْضِ فَکَذَلِکَ الرُّوحُ أَصْلُهَا فِی الْبَدَنِ وَحَرَکَتُهَا مَمْدُودَه. همچنین ر.ک: [[محمدباقر مجلسی]]، بحار الأنوار، ج۵۸، ص۲۶.</ref> به همین دلیل، بین رؤیاهای انسان با حوادث مادی، تفاوتها و شباهتهایی وجود دارد. مثلاً انسان در رؤیا نیز راه میرود، میبیند، سخن میگوید و...؛ اما در عین حال، او در حالت رؤیا واقعیت یا تصویری از واقعیت را میبیند که برای تطبیق آن بر عالم ماده، نیاز به تعبیر دارد. علومی که از طریق رؤیا به انسان میرسد، جزء علوم حصولی به شمار میآیند؛ زیرا در این حالت، انسان خود واقعیت را درک نمیکند؛ بلکه صورتهای مثالی واسطه بین روح و واقعیت خارجیاند. البته رؤیاهای پیامبران با رؤیاهای دیگران، در برخی از ویژگیها متفاوتاند؛ مانند اینکه گاهی وحی پیامبرانه در قالب رؤیا به آنان میرسیده است؛ مانند رؤیای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که دستور ذبح فرزندش را در آن دریافت کرد؛ اما رؤیاهای غیرآنان، دربردارنده وحی نبوی نیست. همچنین رؤیاهای برگزیدگان خداوند، معصومانه و همواره صادقه است. اگر اثبات شود که معارفی به شیوه شهودی در اختیار برگزیدگان خداوند قرار میگیرد، جای تردید نمیماند که علم آن حضوری خواهد بود؛ زیرا در حال شهود، علومی بر قلب [[پیامبر]]{{صل}} یا فرد برگزیده افکنده میشود. شیوه دریافت از روحالقدس، چندان برای ما روشن نیست؛ اما حکم کلی آن روشن است. اگر بدون ارتباط با ذهن فرد، معارفی از جانب روح یا ارواح مقدس به قلب او القا شود، دانش حاصل از آن، حضوری خواهد بود؛ اما اگر این علوم با وساطت صورتهای ذهنی ایجاد شود، دانش آن حصولی است. شیوههای هشتم و نهم، یعنی خردورزی و استفاده از حواس، دانشهای حصولی به دنبال دارند. بنابراین علوم بهدستآمده برای برگزیدگان خداوند، با توجه به روشهای مختلف آن، در حضوری یا حصولی بودن متفاوت بوده، برخی حصولی و برخی حضوریاند»<ref>[[علوم برگزیدگان (کتاب)|علوم برگزیدگان]].</ref>. |