←جستارهای وابسته
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۸۴: | خط ۲۸۴: | ||
از آنچه در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ}}<ref>«(که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش مینگرد» سوره قیامه، آیه ۲۳.</ref>از [[مجاهد]] نقل شده، ممکن است استفاده شود که وی نیز با استناد به معلومات [[عقلی]] برخی [[آیات]] را [[تفسیر]] میکرده است. [[طبری]] در تفسیر این آیه از پنج طریق با الفاظی مختلف و نزدیک بههم از مجاهد نقل کرده که این آیه را به «[[انتظار]] [[ثواب]] [[پروردگار]]» نه دیدن خدای متعال معنا کرده است<ref>طبری، جامع البیان، ج۲۹، ص۱۲۰.</ref>. در این تفسیر به مستند وی تصریح نشده، ولی به احتمال [[قوی]] مستند وی [[امتناع]] دیده شدن [[خدا]] با [[چشم سر]] بوده است؛ بنابراین، معلومات عقلی را نیز میتوان یکی از مآخذ تفسیر در [[عصر حضور]] به شمار آورد<ref>معلومات عقلی دو دسته است: بدیهی، نظری. معلومات عقلی نظری به لحاظ اینکه حصول آن به چینش مقدمات و فکر، نظر و استدلال نیاز دارد، تردیدی نیست که از مآخذ منفصل میباشد، ولی معلومات عقلی بدیهی ممکن است به لحاظ اینکه هنگام تفسیر آیات در ذهن مفسر حضور دارد، از مآخذ متصل به شمار آید و ذکر نکردن آن در عنوان مآخذ متصل برای این است که اولا در آثار تفسیری عصر حضور موردی را پیدا نکردم که به معلوم بدیهی استناد شده باشد و مواردی که یافتم و در اینجا ذکر کردم، استناد به معلومات نظری است و ثانیاً دوبار ذکر کردن - معلومات عقلی (یکبار در مآخذ متصل به لحاظ معلوم بدیهی و یکبار در مآخذ منفصل به لحاظ معلوم نظری) موجب طولانی شدن سخن میشد، بدون اینکه فایدهای بر آن مترتب شود.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۴۲۴-۴۲۵.</ref> | از آنچه در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ}}<ref>«(که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش مینگرد» سوره قیامه، آیه ۲۳.</ref>از [[مجاهد]] نقل شده، ممکن است استفاده شود که وی نیز با استناد به معلومات [[عقلی]] برخی [[آیات]] را [[تفسیر]] میکرده است. [[طبری]] در تفسیر این آیه از پنج طریق با الفاظی مختلف و نزدیک بههم از مجاهد نقل کرده که این آیه را به «[[انتظار]] [[ثواب]] [[پروردگار]]» نه دیدن خدای متعال معنا کرده است<ref>طبری، جامع البیان، ج۲۹، ص۱۲۰.</ref>. در این تفسیر به مستند وی تصریح نشده، ولی به احتمال [[قوی]] مستند وی [[امتناع]] دیده شدن [[خدا]] با [[چشم سر]] بوده است؛ بنابراین، معلومات عقلی را نیز میتوان یکی از مآخذ تفسیر در [[عصر حضور]] به شمار آورد<ref>معلومات عقلی دو دسته است: بدیهی، نظری. معلومات عقلی نظری به لحاظ اینکه حصول آن به چینش مقدمات و فکر، نظر و استدلال نیاز دارد، تردیدی نیست که از مآخذ منفصل میباشد، ولی معلومات عقلی بدیهی ممکن است به لحاظ اینکه هنگام تفسیر آیات در ذهن مفسر حضور دارد، از مآخذ متصل به شمار آید و ذکر نکردن آن در عنوان مآخذ متصل برای این است که اولا در آثار تفسیری عصر حضور موردی را پیدا نکردم که به معلوم بدیهی استناد شده باشد و مواردی که یافتم و در اینجا ذکر کردم، استناد به معلومات نظری است و ثانیاً دوبار ذکر کردن - معلومات عقلی (یکبار در مآخذ متصل به لحاظ معلوم بدیهی و یکبار در مآخذ منفصل به لحاظ معلوم نظری) موجب طولانی شدن سخن میشد، بدون اینکه فایدهای بر آن مترتب شود.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۴۲۴-۴۲۵.</ref> | ||
== ویژگیهای [[تفسیر]] در [[عصر حضور]] == | |||
با نگاهی گذرا و سریع به [[آثار تفسیری]] بهجا مانده از عصر حضور ممکن است به نظر آید که تفسیر در آن عصر غالباً به صورت [[نقل روایت]] و اثر یا ذکر معنا و مصداق کلمات بدون مستند میباشد و ازاینرو، تفسیر آن عصر به «تفسیر به [[مأثور]]» یا «[[تفسیر روایی]] و [[نقلی]]» و «تفسیر ساده و بدون مستند» توصیف شود، ولی با دقت و [[تأمل]] بیشتر در آثار تفسیری آن عصر و با توجه به آنچه در مآخذ تفسیر در عصر حضور بیان شد، پی میبریم تفسیر در آن عصر، [[روایی]] یا نقلی محض نبوده است و اگر [[اجتهاد]] در تفسیر، به [[کوشش]] برای تحصیل قرائن و شواهد آشکارکنندۀ معنا و مراد [[آیات]] و [[تفسیر آیات]] به استناد آن، تعریف شود و منظور از [[تفسیر اجتهادی]]، تفسیر مستند به قرائن و شواهد آشکارکننده باشد، میتوان گفت تفسیر اجتهادی در آن عصر نیز کم نبوده است و حتی تفسیر اجتهادی [[عقلی]]، یعنی [[تفسیری]] که با استناد یا اتّکا به معلومات عقلی حاصل میشود نیز در آن عصر وجود داشته است<ref>نمونههایی از آن در بحث مآخذ تفسیر با عنوان «معلومات عقلی» بیان شد (ر.ک: همین کتاب، ص۴۲۴، ۴۲۵).</ref>، البته استناد و اتّکا به معلومات عقلی در آیات مخصوصی بوده<ref>مانند آیات بیانکننده صفات باریتعالی.</ref> و گستره استناد به قراین و شواهد نقلی بیشتر بوده است، ولی باتوجه به اینکه تفسیر اجتهادی به تفسیر مستند و متکی به معلومات عقلی محدود نمیباشد، کمتر بودن تفسیر اجتهادی عقلی در آن عصر مانع از آن نیست که تفسیر اجتهادی را نیز در آن عصر رایج بدانیم؛ بنابراین، در بیان ویژگی تفسیر در عصر حضور میتوان گفت تفسیر در آن عصر به سه صورت انجام میگرفته است: | |||
#به صورت ساده و بیان معنا یا مصداق بدون مستند<ref>برای آگاهی از نمونههای آن ر.ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۲۰۳، ۲۰۴، ۲۱۳-۲۱۵، ۲۲۴، ۲۲۵، ۲۵۰، ۲۵۱ و ۲۵۸.</ref>؛ | |||
#[[نقل روایت]] یا اثر بدون [[اجتهاد]] و بررسی<ref>برای آگاهی از نمونههای آن ر.ک: ابو حمزه ثمالی، تفسیر القرآن الکریم، روایتهای ۶۳، ۷۰، ۸۳، ۹۶، ۹۷، ۱۰۱، ۱۱۸، ۱۲۴، ۱۳۶، ۱۳۸، ۳۱۰، ۳۲۵، ۳۳۴، ۳۴۷ و ۳۶۸ [روایات نقل شده از رسول خدا{{صل}}] و روایتهای ۱، ۲، ۳، ۶۸، ۷۴، ۱۲۱ و ۳۰۹ در روایات نقل شده از امام علی{{ع}}].</ref>؛ | |||
#با اجتهاد و استناد به قرائن و شواهد [[نقلی]] و [[عقلی]]<ref>برای آگاهی از نمونههایی از آن ر.ک: همین کتاب، ص۴۰۲-۴۲۵ (بحث مآخذ تفسیر).</ref>. | |||
نکته دیگری که در بیان ویژگی [[تفسیر]] در [[عصر حضور]] درخور توجه است، ذکر [[تأویل]] و معنای اشاری برای [[آیات]] میباشد که در بین [[آثار تفسیری]] [[روایی]] و نقلی محض آن عصر به چشم میخورد، برای نمونه: | |||
از [[امام باقر]]{{ع}} در تأویل [[آیه]] {{متن قرآن|اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا}}<ref>«بدانید که خداوند زمین را پس از سترون شدن آن بارور میکند؛ به راستی که ما آیات را برایتان روشن بیان داشتیم باشد که خرد ورزید» سوره حدید، آیه ۱۷.</ref> نقل شده که فرمود: {{متن حدیث|يُحْيِيهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْقَائِمِ بَعْدَ مَوْتِهَا}}؛«[[خدای عزّ و جلّ]] [[زمین]] را بعد از مردنش [[[کافر]] شدن [[اهل]] آن] به واسطۀ [[[حضرت]]] [[قائم]] [{{ع}}] زنده میکند» <ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۵۱، ص۵۴، ح۳۷.</ref>. | |||
از [[ابن عباس]] در تأویل آیۀ مزبور نقل شده که گفت: «یعنی [[زمین]] را بعد از مردنش، یعنی بعد از [[ستم]] اهل مملکتش، به واسطه [[قائم آل محمد]] [[[عجل الله تعالی فرجه]]] [[اصلاح]] میکند»<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۵۱، ص۵۳، ح۳۲.</ref>. | |||
البته تأویل و معنای اشاری آیات بیشتر از [[مفسران]] [[برگزیده]] نقل شده است، ولی در بین آثار تفسیری غیر آنان نیز بهندرت دیده میشود که یک نمونۀ آن همین تأویلی است که از ابن عباس نقل شد. | |||
نمونه دیگر آن تأویلی است که از [[مجاهد]] نقل شده که در ذیل آیات پایانی [[سورۀ نصر]] {{متن قرآن|...فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا}}<ref>«آنگاه، با سپاس، پروردگارت را به پاکی بستای و از وی آمرزش خواه که او بیگمان بسیار توبهپذیر است» سوره نصر، آیه ۳.</ref> گفته است: {{عربی|"واعلم انك ستموت غداً"}}<ref>سیوطی، الدر المنثور، منشور مکتبة آیة الله المرعشی، ج۶، ص۴۰۶.</ref> یعنی از این [[آیات]]، اشاره به نزدیک شدن [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} را استفاده کرده است. نمونههای دیگری از تأویلهای نقل شده از [[مفسران]] [[برگزیده]] را در مصادر یادشده در پاورقی بنگرید<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۵۱، ص۴۷-۶۴ (باب الآیات المؤوّلة بقیام القائم{{ع}}، ح۷، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۲۰، ۲۱، ۲۳ و ۶۵)؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴۳۱ و ۴۳۵؛ صدوق، کمال الدین، ص۴۶۰-۴۶۱.</ref>. | |||
در بین [[آثار تفسیری]] [[روایی]] و [[نقلی]] آن عصر، [[روایات]] مجعول و ناهمگون با [[عصمت انبیاء]] نیز دیده میشود که نمونهای از آنها در [[مکاتب تفسیری]] در تفسیرهای نقل شده از [[سعید بن جبیر]] و [[حسن بصری]] آمده است<ref>رمزی، الاسرائیلیات فی التفسیر و الحدیث؛ ص۱۸ (برحسب نقل: مروّتی، سهراب، پژوهشی پیرامون تاریخ تفسیر قرآن کریم (سده نخست هجری) ص۱۶۱).</ref>. | |||
و ازاینرو برخی، یکی از ویژگیهای [[تفسیر]] در [[عهد]] [[تابعین]] را آمیختگی به [[اسرائیلیات]] بیان کردهاند<ref>ر.ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۲۱۷، ۲۴۴ و ۲۴۵.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۴۲۶-۴۲۷.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |