پرش به محتوا

امی بودن پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[امی]]، منسوب به "اُمّ" و به معنای کسی است که سواد [[خواندن و نوشتن]] و دانشی به [[کتاب‌های آسمانی]] نداشته باشد. امی، یکی از [[صفات]] رسول خدا{{صل}} است که در [[تورات]] و [[انجیل]] بدان اشاره شده است. {{متن قرآن|الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>
[[امی]]، منسوب به "اُمّ" و به معنای کسی است که سواد خواندن و نوشتن و دانشی به [[کتاب‌های آسمانی]] نداشته باشد. امی، یکی از صفات رسول خدا{{صل}} است که در [[تورات]] و [[انجیل]] بدان اشاره شده است: {{متن قرآن|الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ}}<ref>«همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>.


[[فلسفه]] ناآشنایی [[رسول خدا]]{{صل}} با [[خواندن و نوشتن]] [[پیش از بعثت]]، آن بود تا کسی راهی برای ایجاد [[شک و تردید]] در [[رسالت]] آن [[حضرت]] نیابد<ref>سید مرتضی، ج۱، ص۱۰۸؛ قرطبی، ج۱، ص۳۰۱.</ref>؛ چنان که [[قرآن کریم]] در آیه {{متن قرآن|وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ}}<ref>«و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی می‌خواندی و نه به دست خویش آن را می‌نوشتی که آنگاه، تباه‌اندیشان،  بدگمان می‌شدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.</ref> تصریح کرده که اگر آن حضرت پیش از بعثت، با خواندن و نوشتن آشنا بود، کسانی که درصدد [[تکذیب]] و ابطال سخنان ایشان بودند، در رسالت او شک و تردید می‌کردند. اما برخی چون [[سید مرتضی]]<ref>مرتضی، ج۱، ص۱۰۸.</ref> بر آن‌اند که آن حضرت پس از [[بعثت]]، خواندن و نوشتن می‌دانست. البته درباره مفهوم "[[امی]]"، سه احتمال معروف "[[درس نخوانده]]"، "از [[مکه]] برخاسته یا در آن متولد شده" و "از میان [[امت]] [[قیام]] کرده" دیده می‌شود که معروف‌ترین آنها همان درس نخوانده است که با موارد کاربرد این واژه نیز [[سازگاری]] دارد. اما این معنا نمی‌تواند درباره رسول خدا{{صل}} صادق باشد؛ چون آن حضرت در [[سیر]] [[عوالم]] [[باطنی]] خود، به چنان شایستگی‌ای رسید که [[لیاقت]] [[فهم]] [[سخن]] [[خدا]] را یافته بود و [[خداوند متعال]] نیز کتاب و [[حکمت]] را به او آموخت {{متن قرآن|وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.</ref>. از این‌رو، چطور ممکن است کسی که [[خداوند]] به او کتاب و حکمت آموخته، مانند کسی باشد که خواندن و نوشتن نمی‌دانست. البته این نیز از مسلمات [[تاریخی]] است که رسول خدا{{صل}} به [[مکتب]] نرفت و خط ننوشت و [[امی بودن]] را از [[جامعه جاهلی]] [[حجاز]] ریشه کن کرد<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۱.</ref>
[[فلسفه]] ناآشنایی [[رسول خدا]]{{صل}} با [[خواندن و نوشتن]] [[پیش از بعثت]]، آن بود تا کسی راهی برای ایجاد [[شک و تردید]] در [[رسالت]] آن حضرت نیابد<ref>سید مرتضی، ج۱، ص۱۰۸؛ قرطبی، ج۱، ص۳۰۱.</ref>؛ چنان که [[قرآن کریم]] در آیه {{متن قرآن|وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ}}<ref>«و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی می‌خواندی و نه به دست خویش آن را می‌نوشتی که آنگاه، تباه‌اندیشان،  بدگمان می‌شدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.</ref> تصریح کرده که اگر آن حضرت پیش از بعثت، با خواندن و نوشتن آشنا بود، کسانی که درصدد [[تکذیب]] و ابطال سخنان ایشان بودند، در رسالت او شک و تردید می‌کردند. اما برخی چون [[سید مرتضی]]<ref>مرتضی، ج۱، ص۱۰۸.</ref> بر آن‌اند که آن حضرت پس از [[بعثت]]، خواندن و نوشتن می‌دانست.  
 
البته درباره مفهوم "[[امی]]"، سه احتمال معروف "[[درس نخوانده]]"، "از [[مکه]] برخاسته یا در آن متولد شده" و "از میان [[امت]] [[قیام]] کرده" دیده می‌شود که معروف‌ترین آنها همان درس نخوانده است که با موارد کاربرد این واژه نیز [[سازگاری]] دارد. اما این معنا نمی‌تواند درباره رسول خدا{{صل}} صادق باشد؛ چون آن حضرت در [[سیر]] [[عوالم]] [[باطنی]] خود، به چنان شایستگی‌ای رسید که [[لیاقت]] [[فهم]] [[سخن]] [[خدا]] را یافته بود و [[خداوند متعال]] نیز کتاب و [[حکمت]] را به او آموخت: {{متن قرآن|وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.</ref>. از این‌رو، چطور ممکن است کسی که [[خداوند]] به او کتاب و حکمت آموخته، مانند کسی باشد که خواندن و نوشتن نمی‌دانست. البته این نیز از مسلمات [[تاریخی]] است که رسول خدا{{صل}} به [[مکتب]] نرفت و خط ننوشت و [[امی بودن]] را از [[جامعه جاهلی]] [[حجاز]] ریشه کن کرد<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص۴۱.</ref>.


==امی بودن [[پیامبر خاتم]] یکی از [[وجوه اعجاز قرآن]] ==
==امی بودن [[پیامبر خاتم]] یکی از [[وجوه اعجاز قرآن]] ==
[[قرآن کریم]]، کتابی است که با وجود کوچکی نسبی حجم، مشتمل بر انواعی از [[معارف]] و [[علوم]] و [[احکام]] و [[قوانین]] فردی و [[اجتماعی]] است و بررسی کامل هر دسته از آنها [[نیازمند]] به گروه‌های متخصصی است که در طول سالیان دراز، به تحقیق و تلاش [[علمی]] درباره آنها بپردازند و تدریجاً رازهای نهفته آن را [[کشف]] کنند و به حقایق بیشتری دست یابند هر چند [[کشف]] همه حقایق و [[اسرار]] آن، جز به‌وسیله کسانی که دارای [[علم الهی]] و [[تأیید]] خدایی باشند میسّر نخواهد بود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۵.</ref>.
[[قرآن کریم]]، کتابی است که با وجود کوچکی نسبی حجم، مشتمل بر انواعی از [[معارف]] و [[علوم]] و [[احکام]] و [[قوانین]] فردی و [[اجتماعی]] است و بررسی کامل هر دسته از آنها [[نیازمند]] به گروه‌های متخصصی است که در طول سالیان دراز، به تحقیق و تلاش [[علمی]] درباره آنها بپردازند و تدریجاً رازهای نهفته آن را [[کشف]] کنند و به حقایق بیشتری دست یابند هر چند [[کشف]] همه حقایق و [[اسرار]] آن، جز به‌وسیله کسانی که دارای [[علم الهی]] و [[تأیید]] خدایی باشند میسّر نخواهد بود.


این مجموعه‌های گوناگون که شامل ژرفترین و بلندترین [[معارف]]، و والاترین و ارزشمندترین [[دستورات اخلاقی]]، و عادلانه ترین و استوارترین [[قوانین]] [[حقوقی]] و جزائی، و حکیمانه ترین [[مناسک]] [[عبادی]] و [[احکام]] فردی و [[اجتماعی]]، و سودمندترین [[مواعظ]] و [[اندرزها]]، و آموزنده ترین نکات [[تاریخی]]، و سازنده ترین شیوه‌های [[تعلیم و تربیت]]، و در یک جمله: حاوی همه اصول مورد نیاز [[بشر]] برای [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] است با اسلوبی [[بدیع]] و بی سابقه، در هم آمیخته شده، به گونه‌ای که همه قشرهای [[جامعه]] بتوانند به فراخور استعدادشان از آن، بهره‌مند شوند<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۵.</ref>.
این مجموعه‌های گوناگون که شامل ژرفترین و بلندترین [[معارف]]، و والاترین و ارزشمندترین [[دستورات اخلاقی]]، و عادلانه ترین و استوارترین [[قوانین]] [[حقوقی]] و جزائی، و حکیمانه ترین [[مناسک]] [[عبادی]] و [[احکام]] فردی و [[اجتماعی]]، و سودمندترین [[مواعظ]] و [[اندرزها]]، و آموزنده ترین نکات [[تاریخی]]، و سازنده ترین شیوه‌های [[تعلیم و تربیت]]، و در یک جمله: حاوی همه اصول مورد نیاز [[بشر]] برای [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] است با اسلوبی [[بدیع]] و بی سابقه، در هم آمیخته شده، به گونه‌ای که همه قشرهای [[جامعه]] بتوانند به فراخور استعدادشان از آن، بهره‌مند شوند.


فراهم آوردن همه این [[معارف]] و حقایق در چنین مجموعه‌ای، فراتر از توان انسان‌های عادی است. ولی آنچه بر شگفتی آن می‌افزاید این است که این [[کتاب]] [[عظیم]] به‌وسیله یک فرد [[درس نخوانده]] و [[تعلیم]] ندیده که هرگز قلمی بر کاغذ نیاورده و در محیطی دور از [[تمدن]] و [[فرهنگ]]، پرورش یافته بود عرضه شد. و عجیب‌تر آنکه در [[زندگی]] [[چهل]] ساله قبل از بعثتش نمونه‌ای از این سخنان، از وی شنیده نشده بود و در دوران رسالتش هم آنچه را به‌عنوان [[وحی الهی]]، ارائه می‌کرد اسلوب ویژه و هماهنگ و موزونی داشت که کاملا آن را از دیگر سخنانش متمایز می‌ساخت و تفاوت آشکاری میان این کتاب با سایر سخنان وی مشهود و محسوس بود<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۵.</ref>.
فراهم آوردن همه این [[معارف]] و حقایق در چنین مجموعه‌ای، فراتر از توان انسان‌های عادی است. ولی آنچه بر شگفتی آن می‌افزاید این است که این [[کتاب]] [[عظیم]] به‌وسیله یک فرد [[درس نخوانده]] و [[تعلیم]] ندیده که هرگز قلمی بر کاغذ نیاورده و در محیطی دور از [[تمدن]] و [[فرهنگ]]، پرورش یافته بود عرضه شد. و عجیب‌تر آنکه در [[زندگی]] [[چهل]] ساله قبل از بعثتش نمونه‌ای از این سخنان، از وی شنیده نشده بود و در دوران رسالتش هم آنچه را به‌عنوان [[وحی الهی]]، ارائه می‌کرد اسلوب ویژه و هماهنگ و موزونی داشت که کاملا آن را از دیگر سخنانش متمایز می‌ساخت و تفاوت آشکاری میان این کتاب با سایر سخنان وی مشهود و محسوس بود.


[[قرآن کریم]] با اشاره به این نکات می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ}}<ref> و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی می‌خواندی و نه به دست خویش آن را می‌نوشتی که آنگاه، تباه‌اندیشان، بدگمان می‌شدند؛ سوره عنکبوت، آیه:۴۸.</ref><ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۵.</ref>.
[[قرآن کریم]] با اشاره به این نکات می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ}}<ref> و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی می‌خواندی و نه به دست خویش آن را می‌نوشتی که آنگاه، تباه‌اندیشان، بدگمان می‌شدند؛ سوره عنکبوت، آیه۴۸.</ref>.


و در جای دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ}}<ref> بگو اگر خداوند می‌خواست آن را برای شما نمی‌خواندم و او شما را از آن آگاه نمی‌کرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیسته‌ام پس آیا خرد نمی‌ورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۱۶.</ref> یعنی: اگر [[خدا]] خواسته بود این کتاب را بر شما [[تلاوت]] نمی‌کردم و شما را از آن، [[آگاه]] نمی‌ساختم، چه اینکه قبلا عمری را در میان شما سپری کردم در حالی که نمونه‌ای از این سخنان از من نشیدند مگر نمی‌فهمید؟! و به احتمال [[قوی]]، [[آیه]] {{متن قرآن|فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ}} نیز اشاره به همین جهت [[اعجاز]] است یعنی احتمال [[قوی]] دارد که [[ضمیر]] {{متن قرآن|مِّثْلِهِ}} به {{متن قرآن|عَبْدِنَا}} برگردد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۵.</ref>.
و در جای دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ}}<ref> بگو اگر خداوند می‌خواست آن را برای شما نمی‌خواندم و او شما را از آن آگاه نمی‌کرد؛ پیش از آن (هم) من در میان شما روزگاری دراز زیسته‌ام پس آیا خرد نمی‌ورزید؟؛ سوره یونس، آیه:۱۶.</ref> یعنی: اگر [[خدا]] خواسته بود این کتاب را بر شما [[تلاوت]] نمی‌کردم و شما را از آن، [[آگاه]] نمی‌ساختم، چه اینکه قبلا عمری را در میان شما سپری کردم در حالی که نمونه‌ای از این سخنان از من نشیدند مگر نمی‌فهمید؟! و به احتمال [[قوی]]، [[آیه]] {{متن قرآن|فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ}} نیز اشاره به همین جهت [[اعجاز]] است یعنی احتمال [[قوی]] دارد که [[ضمیر]] {{متن قرآن|مِّثْلِهِ}} به {{متن قرآن|عَبْدِنَا}} برگردد.


'''حاصل آنکه:''' اگر به فرض محال، امکان داشته باشد که صدها گروه دانشمند و متخصص با [[همکاری]] و [[همیاری]] یکدیگر، چنین کتابی را تهیه کنند اما هرگز یک فرد [[درس نخوانده]]، از عهده چنین کاری برنخواهد آمد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۶.</ref>.
'''حاصل آنکه:''' اگر به فرض محال، امکان داشته باشد که صدها گروه دانشمند و متخصص با [[همکاری]] و [[همیاری]] یکدیگر، چنین کتابی را تهیه کنند اما هرگز یک فرد [[درس نخوانده]]، از عهده چنین کاری برنخواهد آمد<ref>[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، [[آموزش عقاید (کتاب)|آموزش عقاید]]، ص۲۶۵ ـ ۲۶۶.</ref>.


[[پیامبر اکرم]] در تمام [[عمر]] خویش در برابر هیچ آموزگاری زانو نزد و هیچ‌گاه خطی ننوشت. او [[چهل]] [[سال]] در میان قومی غیر متمدن زیست و هرگز از [[علم]] و دانشی دم نزد؛ در طی این دوران، تنها دو بار به خارج از [[حجاز]] و آن‌هم به [[همراهی]] کاروان تجاری سفر کرد.
[[پیامبر اکرم]] در تمام [[عمر]] خویش در برابر هیچ آموزگاری زانو نزد و هیچ‌گاه خطی ننوشت. او [[چهل]] [[سال]] در میان قومی غیر متمدن زیست و هرگز از [[علم]] و دانشی دم نزد؛ در طی این دوران، تنها دو بار به خارج از [[حجاز]] و آن‌هم به [[همراهی]] کاروان تجاری سفر کرد.
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش