حدیث غدیر در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←اولویت نبی و امامت علی
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
====[[حدیث غدیر در سیره و معارف صحابه]]==== | ====[[حدیث غدیر در سیره و معارف صحابه]]==== | ||
====[[حدیث غدیر از دیدگاه اهل سنت]]==== | ====[[حدیث غدیر از دیدگاه اهل سنت]]==== | ||
==دلالت حدیث غدیر== | |||
===نخست: دلالت بر [[نصب امام]]=== | |||
===دوم: دلالت بر [[اثبات امامت امام علی]]=== | |||
[[ولایت]] که به معناى "اولى به تصرّف"، سرپرستى، [[زعامت]] و پیشوایى است، در [[قرآن]] و [[حدیث]] براى [[امام علی|حضرت على]]{{ع}} و [[امامان]] قرار داده شده است. عنوان ولىّ، مولى و [[ولایت]] بارها از زبان [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} دربارۀ [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} اطلاق شده و او را ولىّ [[مؤمنین]] و مولاى [[مسلمین]] قرار داده است. آنچه در [[غدیر خم]] مطرح شده، یکى از آن موارد است. [[قرآن کریم]] هم در آیۀ [[ولایت]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>سوره مائده آیه ۵۵</ref> آن را بیان کرده و [[اطاعت]] اولى الأمر هم در آیۀ دیگرى [[واجب]] شمرده شده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۲۱.</ref>. | |||
برای [[اثبات امامت امیرمؤمنان]]{{ع}} از چهار راه دستیافتنی است: | |||
====از راه اشتراک لفظی مولا==== | |||
'''تقریر [[استدلال]]:''' لفظ [[مولی]] مشترک لفظی میان ۲۷ معناست<ref>ر.ک: الغدیر، ج۱، ص۶۴۰.</ref> مانند: [[رب]]، ولی، اولی، [[سید]]، [[محب]]، [[ناصر]]، [[متصرف]] در امر، متولی در امر و... . درباره عدم [[صدق]] ۲۰ معنا بر حدیث غدیر، میان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] اختلافی نیست. آنچه [[اختلاف]] شده، حمل واژه مولا بر [[محب]] و [[ناصر]] است که مدّعای [[اهل سنت]] است، ولی براساس نگاه [[شیعه]]، این دو معنا نمیتواند معنای حدیث غدیر باشد. | |||
توضیح آنکه، اگر مفاد [[حدیث]]، [[محبت]] و [[نصرت]] باشد از دو احتمال بیرون نیست. | |||
'''احتمال نخست: [[محبت]] [[مردم]] به [[حضرت علی]]{{ع}} و یاری کردن آن حضرت:''' بدین معنا که [[رسول خدا]]{{صل}}، [[مردم]] را مخاطب ساخته و به آنها [[دستور]] یا خبر میدهند که شما باید [[محبّ]] [[حضرت علی]]{{ع}} و [[یاور]] او باشید. این معنا و مفاد را همه [[اهل سنت]] میپذیرند و حدیث غدیر را همینگونه معنا میکنند. | |||
این احتمال سه اشکال دارد: | |||
#'''این معنا، با لفظ [[حدیث]] سازگار نیست؛''' زیرا اگر [[مردم]] باید [[حضرت علی]]{{ع}} را [[دوست]] داشته باشند، همانگونه که [[رسول خدا]]{{صل}} را [[دوست]] دارند، باید چنین میفرمود: هر کس من را [[دوست]] دارد و [[یاور]] من است، [[علی]] را [[دوست]] بدارد و [[یاور]] او باشد: {{عربی|من کان مولای فهو مولی علی}} نه اینکه "هر کسی من [[دوست]] او و [[یاور]] اویم، [[علی]] [[یاور]] او است": {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌ مَوْلَاهُ}}. | |||
#'''عدم نیاز به چنین [[تبلیغی]]، در چنان [[مجلسی]]:''' [[وجوب]] [[محبت نسبت به امام]] [[علی]]{{ع}} نه تنها در [[امامت]]، بلکه، از اصول اوّلیۀ [[ایمان]] است که در [[صدر اسلام]] بیان شده است و [[مؤمنان]] باید یکدیگر را [[دوست]] داشته باشند، بلکه در [[صدر اسلام]] قویتر از این مسئله نیز [[تبلیغ]] شده بود، به گونهای که [[قرآن]]، [[مؤمنان]] را [[برادر]] یکدیگر معرّفی نموده است، اگر چه [[ارتباط]] نسبی نداشته باشند؛ از این رو، موضوع تازهای نبود که به [[تبلیغ]] نیاز داشته باشد و یا اگر [[نیازمند]] [[تبلیغ]] بود، به چنان محفلی، در بیابان گرم و سوزان نیاز نداشت<ref>برخی از اهل سنت گفتهاند: علت این اجتماع آن بوده که شکایتهای متعددی از حضرت علی{{ع}} به گوش رسول خدا{{صل}} رسیده بود و آن حضرت میخواستند علاوه بر پاسخ آن شکایات، جایگاه امام علی{{ع}} را نیز مشخص نمایند، از اینرو، چنان مجلسی را تشکیل دادند. در پاسخ گفته میشود: شکایتهای افراد، فقط درباره حضرت علی{{ع}} شود و از افراد دیگری نیز نزد پیامبر شکایت میکردند. چرا رسول خدا{{صل}} برای آنها چنین محفلی را تشکیل ندادند؟ پس این مسئله، دلیل جایگاه عظیم حضرت علی{{ع}} میان مؤمنان به شمار میآید که هیچکس همانند او نیست. علاوه بر این، اگر پاسخ به شکایات مقصود بود، به چنین خطبه طولانی در جریان غدیر نیاز نبود، بلکه آن حضرت، با یک جمله میتوانستند، پاسخ دهند. همانگونه که در موارد مشابه چنین کردند. این الفاظ، با محتوای بلند خود بسیار فراتر از پاسخ به یک شکایت معمولی است.</ref>. | |||
#'''اختصاص ندادن [[وجوب محبت]] به [[حضرت علی]]{{ع}}:''' اگر مفاد حدیث غدیر، [[وجوب محبت]] [[ایمانی]] باشد نه ولایی، این [[محبت]] هیچ اختصاصی به آن حضرت ندارد، بلکه همه [[مؤمنان]] باید یکدیگر را [[دوست]] داشته باشند. | |||
'''احتمال دوم: [[وجوب محبت]] و [[یاری]] [[مردم]] بر [[حضرت علی]]{{ع}}:''' [[رسول خدا]]{{صل}} به [[حضرت علی]]{{ع}} [[دستور]] یا خبر میدهند که [[مردم]] را [[دوست]] داشته و آنها را [[یاری]] کنند؛ از اینرو، حدیث غدیر، بیانکننده [[وظیفه]] [[مردم]] نیست، بلکه [[مبیِّن]] [[وظیفه]] [[حضرت علی]]{{ع}} به [[مردم]] است. | |||
این احتمال نیز، پذیرفته نیست؛ زیرا نیاز نبود [[رسول خدا]]{{صل}} [[مردم]] را خطاب کنند، بلکه کافی بود تا به [[حضرت علی]]{{ع}} این [[وظیفه]] را [[ابلاغ]] کنند. با چنین فرضی، [[اجتماع]] [[مردم]] [[بیهوده]] است و از [[پیامبر]]{{صل}} [[حکیم]] صادر نمیشود. مگر آنکه بگوییم، این [[محبت]] و [[نصرت]]، آنچنان مهم است که باید در حضور جمع، از آن حضرت [[عهد]] و [[میثاق]] گرفته شود تا [[مردم]] [[آگاه]] شوند. با این برداشت، [[محبت]] و [[نصرت]]، دیگر [[ایمانی]] نیست، بلکه ولایی است. مانند اینکه رئیسجمهور در زمان ما، در حضور [[نمایندگان]] [[مردم]] [[سوگند]] یاد میکند تا [[تعهد]] خود را به [[محبت]] و [[یاری]] [[مردم]] رسماً اعلام نماید. | |||
پس از ابطال معانی یاد شده، پنج معنای دیگر باقی میماند: اولی، [[ولیّ]]، سیّد، [[متصرّف]] در امر و متولّی در امر. روشن است که مفاد این پنج معنا با یکدیگر یکسان است و [[اختلاف]] جوهری و ماهوی میان آنها نیست. پس لازم است لفظِ [[مولی]] را بر آنها حمل کنیم و هر کدام معنای [[امامت]] را دارند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص۱۳۰ ـ ۱۳۲.</ref>. | |||
====از راه اشتراک [[معنوی]]==== | |||
با [[تأمل]] در معانی گوناگون مولا، میتوان گفت: لفظ [[مولی]] مشترک [[معنوی]] است؛ بدینگونه که مولا برای معنای "اولی"، وضع شده و معانی دیگر، مصداق آن به شمار میآیند. مولا، بهمعنای مالکِ عبد، آزادکننده، آزادشده، [[دوست]]، [[فامیل]]، [[همسایه]]، همپیمان، پسر، عمو، میهمان، [[شریک]]، خواهرزاده، ولیّ، کمککننده، [[پروردگار]]، نعمتدهنده، [[نعمت]] دادهشده، علاقمند، پیرو و داماد آمده است. با دقّت در هر کدام، به رابطه ([[قرب]] ویژه) میان این معانی دست مییابیم که به واسطه آن، چگونگی [[اولویت]] در آنها یافت میشود. مانند اینکه [[ربّ]] به مربوب خود [[اولویت]] دارد. میهمان اولویتی به میزبان خود دارد که غیر او ندارد، یا [[دوست]] نسبت به [[دوست]] خود، با آنکس که [[دوست]] نیست، تفاوت دارد و رابطه [[ولایت]] و [[اولویت]] خاصی میان آن دو برقرار است. | |||
[[علامه امینی]] معتقدند کلمه مولا مشترک لفظی نیست؛ زیرا بسیار دور است که واضع لغت، ۲۷ بار این واژه را، جداگانه وضع نموده باشد، بهویژه هنگامیکه میبینیم میان همه این معانی [[قدر]] جامع است. | |||
'''نتیجه:''' [[مولی]] به معنای اولی و معانی دیگر به قرینه نیاز دارد. چنانکه در حدیث غدیر همینگونه است. | |||
اگر اینقدر جامع را بپذیریم، پاسخ روشن است و اگر احتمال دهیم [[مولی]] مشترک [[معنوی]] یا لفظی است، حمل بر مشترک [[معنوی]]، [[اولویت]] دارد؛ زیرا دیگر به ابطال معانی دیگر نیازی نداریم، بلکه هرگاه این لفظ، بیقرینه گفته شود باید آن را به معنای "اولی" بدانیم. | |||
[[علامه امینی]] میگوید: پیش از ما، احتمال اشتراک [[معنوی]] را دو [[شخصیت]] دیگر مطرح نمودهاند: ابن بطریق در کتاب العمده و [[ابن جوزی]] [[حنفی]] در کتاب تذکرة الخواص<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص۱۳۲-۱۳۳.</ref>. | |||
====[[دلالت حدیث]] [[غدیر]]، به وسیله قرائن حالیه==== | |||
با [[چشمپوشی]] از الفاظ [[روایت]]، عرفِ آن زمان نیز از حدیث غدیر، [[امامت]] و [[ولایت]] را فهمیدهاند، به [[دلیل]] اشعار و سخنانی که از آنها پیرامون [[ولایت]] و [[امامت]] در [[غدیر]] است<ref>ر.ک: الغدیر، ج۲، ص۱۷۴.</ref>. | |||
اشعار [[حسان بن ثابت انصاری]]، [[غیث بن عباده]]، [[کمیت بن زید]]، [[عبدی کوفی]]، [[ابو تمام]] و... شخصیتهای دیگری که در این زمینه [[شعر]] گفتهاند، از این دستهاند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص۱۳۴.</ref>. | |||
====[[دلالت حدیث]] [[غدیر]] بر [[امامت]] با توجه به قرائن مقالیه==== | |||
'''قرینه یکم: صدر حدیث غدیر:''' [[پیامبر]]{{صل}} در صدر [[خطبه غدیر]] فرمود: {{متن حدیث|أَ لَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ}} و سپس به دنبال آن جمله معروف {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌ مَوْلَاهُ}} را بیان کرد. با توجّه به اینکه واژه "[[مولی]]" به دنبال کلمه "اولی" قرار گرفته، دانسته میشود، [[ولایت]]، [[اولویت]] است و عبارت {{متن حدیث|أَ لَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ}} در صحیح ابنماجه و "صحیح [[نسائی]]" آمده است. ۶۲ نفر از بزرگان [[اهل سنت]]، علاوه بر همه [[عالمان شیعه]]، آن را [[روایت]] نمودهاند. | |||
'''قرینه دوم: ادامه حدیث غدیر:''' گفتار [[رسول خدا]]{{صل}} در ادامه حدیث غدیر چنین است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}}، این گفتار را از سه رو میتوان بر [[امامت]]، قرینه دانست: | |||
#تأکید فراوان [[رسول خدا]]{{صل}}: اگر [[ولایت]] در [[حدیث]] [[غدیر]]، به معنای [[محبت]] با [[نصرت]] [[ایمانی]] باشد، نه ولایی که در همه [[مؤمنان]] است، به این [[دعاها]] و نفرینهای شدید و غلیظ نیاز نبود؛ زیرا [[امام علی]]{{ع}} طبق این فرض، یکی از [[مؤمنان]] عادیاند و هیچ [[حق]] افزونتری بر [[مؤمنان]] ندارند. پس چه نیازی به این همه تأکید است؟! | |||
#از این [[دعا]] استفاده میشود که [[حضرت علی]]{{ع}} [[معصوم]] است؛ زیرا [[رسول خدا]]{{صل}} [[دوستان]] او را به صورت مطلق [[دعا]] و [[دشمنان]] او را [[نفرین]] کردند. (در همه زمانها و مکانها، بیهیچ قید و شرطی) پس معلوم میشود، [[حضرت علی]]{{ع}} محور [[حق]] است و هیچگاه دچار [[معصیت]] نمیشود. حال که او [[معصوم]] است، باید [[امام]] هم باشد؛ زیرا با بودن [[معصوم]]، هیچ شخص دیگری [[شایستگی]] [[امامت]] را ندارد. | |||
#همگان قبول دارند که این [[دعا]]، بیانکننده [[وظیفه مسلمانان]] درباره آن حضرت است، در حالی که اگر معنای [[حدیث]]، [[محبت]] و یاریکردن باشد، لازم است این [[دعا]] [[تکلیف]] برای [[حضرت علی]]{{ع}} باشد؛ زیرا گفتیم معنای [[حدیث]] چنین خواهد بود: "هر کس من [[دوست]] و [[یاور]] او هستم [[علی]] نیز [[دوست]] و [[یاور]] اوست"؛ یعنی بر [[حضرت علی]]{{ع}} [[واجب]] است، [[امت]] را [[دوست]] داشته باشد و آنها را [[یاری]] نماید. پس باید این [[دعا]] یا [[نفرین]]، خطاب به [[حضرت علی]]{{ع}} باشد، نه خطاب به [[مردم]]. از آنجا که [[ولایت]] [[حضرت علی]]{{ع}} پس از [[شهادتین]] قرار گرفته، دانسته میشود، این [[ولایت]] باید امری [[عظیم]] و همتراز با وسالت باشد، نه محبتی معمولی، همانند دیگر [[مؤمنان]]. | |||
'''قرینه سوم: اظهار [[سرور]] و [[خوشحالی]] [[پیامبر]]{{صل}}:''' پس از اتمام [[خطبه غدیر]]، [[رسول خدا]]{{صل}} با [[خوشحالی]] این جملات را بیان نمودند: {{متن حدیث|اللَّهُ أَكْبَرُ عَلَى إِكْمَالِ الدِّينِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ وَ رِضَى الرَّبِ بِرِسَالَتِي وَ الْوَلَايَةِ لِعَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ}}<ref>بحارالأنوار، ج۳۷، ص۱۵۶.</ref>. از [[تکبیر]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[سیاق]] این جملات به دست میآید [[ولایت علوی]]، امری مهم بوده که چنین پیامدهایی را داشته است نه یک [[محبت]] معمولی. | |||
'''قرینه چهارم: خبر دادن از [[ارتحال]]:''' [[رسول خدا]]{{صل}} طبق بسیاری از نقلها، پیش از بیان [[ولایت]]، فرمودند: به زودی من از میان شما رخت برمیبندم. این سخنان، از یکسو، از قرار دادن [[جانشینی]] برای زمان [[ارتحال]] [[حکومت]] میکند و از سویی دیگر، نشان میدهد امر مهمیاست که باید پیش از [[ارتحال]]، به [[مردم]] [[ابلاغ]] شود، وگرنه [[رسالت]] آن حضرت بینتیجه خواهد بود. | |||
'''قرینه پنجم: تبریک و تهنیت:''' [[رسول خدا]]{{صل}} پس از [[خطبه غدیر]] فرمود: به من تبریک بگوئید. طبق برخی از نقلها، مراسم [[بیعت]] تا سه روز در وادی [[غدیر]] ادامه داشت و حتی [[خلفای راشدین]] به [[دیدار]] [[حضرت علی]]{{ع}} شتافتند و به آن حضرت پیش از همگان تبریک گفتند. اگر [[جریان غدیر]]، [[اعلان]] [[امامت]] نبود، تهنیت و [[بیعت]] چه توجیهی دارد؟ | |||
'''قرینه ششم: [[لزوم]] [[ابلاغ]]:''' بر پایه بسیاری از نقلها، [[رسول خدا]]{{صل}} با تأکید توصیه فرمودند، حاضران به غائبان برسانند. توصیه و تأکید، [[گواه]] دیگری بر [[امامت]] است؛ چرا که اگر [[ولایت]]، صرف [[محبت]] [[ایمانی]] است، مطلب تازهای برای [[ابلاغ]] نیست. | |||
'''قرینه هفتم: [[گواه]] گرفتن [[پروردگار]]:''' پس از [[ابلاغ]] [[ولایت]]، [[رسول خدا]]{{صل}} چنین فرمود: {{متن حدیث|اللّهمّ أنت شهيد عليهم أنّي قد بلّغت و نصحت}}<ref>الغدیر، ج۱، ص۶۶۰.</ref>. [[شاهد]] گرفتن [[پروردگار]] نیز، باید در یک امر مهم و تازه باشد. اگر [[ولایت]] را بر [[امامت]] حمل کنیم، ویژگی دیده خواهد شد، ولی چنانچه بر [[محبت]] حمل کنیم، این دو ویژگی بیمعنا خواهد بود. | |||
'''قرینه هشتم: [[عذاب الهی]] برای منکر [[ولایت]]:''' در [[احادیث]] فراوانی آمده که: شخصی بهنام [[حارث فهری]] پس از شنیدن این [[حدیث]]، به شدت [[خشمگین]] شد، به حضور [[پیامبر]]{{صل}} آمد و با [[تندی]] با آن حضرت برخورد نموده چنین اظهار داشت: "خدایا اگر این امر از جانب توست، سنگی از [[آسمان]] بر من فرود آور یا عذابی دردناک بر من واقع نما". هنوز سخن او پایان نیافته بود که سنگی از [[آسمان]] بر سر او فرود آمد. روشن است، آنچه [[ناراحتی]] حارث فهری را فراهم آورده بود، [[حضرت علی]]{{ع}} بود، نه [[دوست داشتن]] او؛ زیرا وی نمیتوانست ببیند [[قاتل]] پدرش، بر او [[حاکم]] باشد<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص۱۳۴-۱۳۷؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|امامت امام علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۵۴-۴۵۵.</ref>. | |||
==اولویت نبی و امامت علی== | ==اولویت نبی و امامت علی== |