پرش به محتوا

اسماعیلیه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عالم طبیعت' به 'عالم طبیعت')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۰: خط ۹۰:
حمدان قرمط که همچنان [[ریاست]] محلی دعوت را در [[عراق]] و نواحی مجاور داشت و تا این زمان، رهبری مرکزی اسماعیلیه را به دیده قبول می‌‌نگریست، با [[کشف]] این مطلب بی‌درنگ با سلمیه و رهبری مرکزی [[قطع رابطه]] کرد و همچنان بر مهدویت محمد بن اسماعیل تأکید نمود. بدین ترتیب نهضت اسماعیلی در ۲۸۶هجری به دو شعبه تقسیم شد: یک گروه که [[امامت]] عبیداللّه مهدی و اجدادش از نسل امام صادق را پذیرفتند و به تداوم و [[پیوستگی]] [[امامت]] [[معتقد]] شدند. این گروه همان [[اسماعیلیان]] فاطمی هستند. گروه دیگر ادعای عبیداللّه را نپذیرفتند ودر انتظار رجعت قائم مستور، [[محمد بن اسماعیل]] باقی ماندند، از این پس نام [[قرامطه]] فقط بر این گروه اطلاق می‌‌شد که بر اساس [[معتقدات]] خود [[منتظر ظهور]] محمد بن اسماعیل به عنوان [[ناطق هفتم]] و [[ناسخ]] [[شریعت محمدی]] بودند.
حمدان قرمط که همچنان [[ریاست]] محلی دعوت را در [[عراق]] و نواحی مجاور داشت و تا این زمان، رهبری مرکزی اسماعیلیه را به دیده قبول می‌‌نگریست، با [[کشف]] این مطلب بی‌درنگ با سلمیه و رهبری مرکزی [[قطع رابطه]] کرد و همچنان بر مهدویت محمد بن اسماعیل تأکید نمود. بدین ترتیب نهضت اسماعیلی در ۲۸۶هجری به دو شعبه تقسیم شد: یک گروه که [[امامت]] عبیداللّه مهدی و اجدادش از نسل امام صادق را پذیرفتند و به تداوم و [[پیوستگی]] [[امامت]] [[معتقد]] شدند. این گروه همان [[اسماعیلیان]] فاطمی هستند. گروه دیگر ادعای عبیداللّه را نپذیرفتند ودر انتظار رجعت قائم مستور، [[محمد بن اسماعیل]] باقی ماندند، از این پس نام [[قرامطه]] فقط بر این گروه اطلاق می‌‌شد که بر اساس [[معتقدات]] خود [[منتظر ظهور]] محمد بن اسماعیل به عنوان [[ناطق هفتم]] و [[ناسخ]] [[شریعت محمدی]] بودند.


تقریباً بیشتر اسماعیلیان عراق، ایران، [[بحرین]] و [[جوامع]] شرقی تا نیمه [[قرن چهارم]] مخالف [[فاطمیان]] [[مصر]] بوده و به گروه دوم تعلق داشتند <ref>تاریخ و عقاید اسماعیلیه،ص ۱۵۵.</ref>.<ref>[[سید حسن طالقانی|طالقانی، سید حسن]]، [[اسماعیلیه (مقاله)|مقاله «اسماعیلیه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۴۴.</ref>
تقریباً بیشتر اسماعیلیان عراق، ایران، [[بحرین]] و [[جوامع]] شرقی تا نیمه [[قرن چهارم]] مخالف [[فاطمیان]] [[مصر]] بوده و به گروه دوم تعلق داشتند <ref>تاریخ و عقاید اسماعیلیه،ص ۱۵۵.</ref>.<ref>[[سید حسن طالقانی|طالقانی، سید حسن]]، [[اسماعیلیه (مقاله)|مقاله «اسماعیلیه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۶۷-۲۷۷.</ref>


==[[اسماعیلیان فاطمی]]==
==[[اسماعیلیان فاطمی]]==
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
نزاریان از ابتدا علاقه ای به تفکر در زمینه‌های جهان‌شناسی و تاریخ ادواری نشان نمی‌دادند، بلکه کوشش‌های خود را عمدتاً صرف مطالعه نظریه امامت و [[تعالیم]] [[امام]] اسماعیلی می‌‌نمودند. حسن صباح خود به تأکید بر نظریه [[تعلیم]] واهمیت تعالیم معلمان صادق در هر عصر اهتمام می‌ورزید.
نزاریان از ابتدا علاقه ای به تفکر در زمینه‌های جهان‌شناسی و تاریخ ادواری نشان نمی‌دادند، بلکه کوشش‌های خود را عمدتاً صرف مطالعه نظریه امامت و [[تعالیم]] [[امام]] اسماعیلی می‌‌نمودند. حسن صباح خود به تأکید بر نظریه [[تعلیم]] واهمیت تعالیم معلمان صادق در هر عصر اهتمام می‌ورزید.


در زمان حسن دوم، چهارمین [[رئیس]] الموت، اعلام فرا رسیدن آخرالزمان ووقوع [[قیامت]] و به دنبال آن برداشتن بار [[تکلیف]]، مسائل جدیدی پدید آورد. اگر چه جلال الدین حسن سوم تعالیم قیامت را [[نسخ]] کرد و به [[مذهب]] [[اهل سنت]] گروید،ولی وجود این آموزه‌های متناقض سبب شد تا [[تعالیم]] جدیدی توسط [[دانشمندان]] نزاری تدوین شود: تعالیم جدید به نظریه ستر معروف شد. بر اساس این تعالیم، دوران ستر دوره‌ای است که [[حقیقت]] در [[باطن دین]] [[مکتوم]] می‌‌ماند. در این دوره [[تقیه]] [[واجب]] است و باید [[احکام شرعی]] [[اجرا]] شود، ولی در دوره [[قیامت]]، پرده تقیه برداشته می‌‌شود و نیازی به [[شریعت]] باقی نمی‌ماند؛ زیرا [[معرفت]] حقیقت و [[معنویت]] [[امام]] برای [[جماعت]] نزاری امکان پذیر شده است.<ref>[[سید حسن طالقانی|طالقانی، سید حسن]]، [[اسماعیلیه (مقاله)|مقاله «اسماعیلیه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص:۴۴.</ref>
در زمان حسن دوم، چهارمین [[رئیس]] الموت، اعلام فرا رسیدن آخرالزمان ووقوع [[قیامت]] و به دنبال آن برداشتن بار [[تکلیف]]، مسائل جدیدی پدید آورد. اگر چه جلال الدین حسن سوم تعالیم قیامت را [[نسخ]] کرد و به [[مذهب]] [[اهل سنت]] گروید،ولی وجود این آموزه‌های متناقض سبب شد تا [[تعالیم]] جدیدی توسط [[دانشمندان]] نزاری تدوین شود: تعالیم جدید به نظریه ستر معروف شد. بر اساس این تعالیم، دوران ستر دوره‌ای است که [[حقیقت]] در [[باطن دین]] [[مکتوم]] می‌‌ماند. در این دوره [[تقیه]] [[واجب]] است و باید [[احکام شرعی]] [[اجرا]] شود، ولی در دوره [[قیامت]]، پرده تقیه برداشته می‌‌شود و نیازی به [[شریعت]] باقی نمی‌ماند؛ زیرا [[معرفت]] حقیقت و [[معنویت]] [[امام]] برای [[جماعت]] نزاری امکان پذیر شده است.<ref>[[سید حسن طالقانی|طالقانی، سید حسن]]، [[اسماعیلیه (مقاله)|مقاله «اسماعیلیه»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۲۶۷-۲۷۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۶۴۱

ویرایش